منظر شهری مجموعهای از عوامل طبیعی و مصنوع است که تحت تاثیر ویژگی های طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک شهر شکل گرفته و یا میگیرند. منظر شهری یک از عوامل کیفیی و مطلوبیت شهرها ، واقعی و عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها ، فضاها ، فعالیتها ، صداها ، بوها و… هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر ( در مقیاسهای مختلف ، اعم از دیدن شهر از دور دست یا هنگام قرار گرفتن در شهر و یا حتی استقرار در بناها) است . منظر شهری صرفا دربر دارنده نمای ساختمانها و عناصر قابل رؤیت نیست؛ بلکه صداها، بوها، انواع عناصر طبیعی و مصنوع ، خواه ثابت و خواه متحرک را در بر گرفته و شامل تمام آن چیزهائی است که توسط حواس انسان قابل درک است.
مقدمه
آنچه که در این تعریف وجود دارد، توجه به ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی شهر است، اما آنچه ما در اینمقاله به آن میپردازیم، این است که باید بدانیم که شهر واقعیتی است که علاوه بر فضاهای کالبدی به دلیل برخی ابعادش از حوزه علوم اجتماعی و حتی علوم انسانی خارج میشود و میتوان آن را صرفا در بعد فضایی آن مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
گرچه مطالعات و تحقیقات در فضای شهری بیشتر معطوف به کالبد فضای شهر و چگونگی آرایش آن و نقش آن درتسهیل امور شهری بوده است، ولی درقوانین و مقررات در حوزه مدیریت و برنامهریزی توسعه شهری کشور، عامل انسانی و توجه به نیازهای انسانی در فضای کالبدی شهر نیز قابل مشاهده است.
امروزه بسیار اتفاق افتاده است که با دیدن نمای یک ساختمان یا مکان، احساسات متفاوتی داشته باشیم. احساس تحسین یا احساس مصونیت و اطمینان و یا حتی حقارت. این موضوع یکی از دغدغههای اصلی مدیریت شهری و بسیاری از متخصصین است و این که آیا در خصوص داشتن نمای زیبا برای ابنیه و فضاهای شهری، وجود ضوابط و مقررات قانونی ضرورت دارد و یا اینکه وجود قوانین و مقررات میتواند عاملی برای رعایت ضوابط مربوط به سیمای شهری باشد؟ نقش و وظایف مدیریت اجرایی شهر در خصوص سیمای شهری چیست؟ در این مقاله جایگاه قانونی وظایف شهرداریها در خصوص مدیریت سیما و منظر شهری با تاکید بر وظایف شهرداریها مورد بررسی قرار گرفته است.
شهرداریها و توسعه شهری
در نظام مدیریت و برنامهریزی شهری ایران، شهرداری مسئول مستقیم نظارت، کنترل و هدایت توسعه فضایی شهرها در چارچوب قانون و در راستای اهداف و راهبردهای طرحهای توسعه شهری(جامع، تفصیلی و هادی) است و نقش مهمی در انتظام و سامان دهی فضایی شهرها بر عهده دارد. در این بین اهمیت تحقق و پایداری نظام مدیریت سیما و منظر شهری به منظور ایجاد نظم و توازن در فضاهای شهری حایز اهمیت ویژهای است. عدم تحقق این مهم، موجب عدم انتظام سلسله مراتب فعالیت و خدمات و سرانجام عدم سازمان یابی فضایی درون شهرها میگردد.
در ماده (۵۵) قانون شهرداری مسئولیت شهرداریها در حوزه بهداشت شهری، مدیریت زیست محیطی و ساخت و سازهای شهری وظایف حاکمیتی و نظارتی شهرداریها به عنوان یکی از نهادهای مسئول در حوزه مدیریت شهری تعیین و مشخص شده است، که عدم رعایت هر یک توسط شهروندان و یا عدم نظارت بر انجام آنها توسط شهرداریها بر زیبایی فضاها و سیمای شهر اثر نامطلوب خواهد داشت. در حوزه بهداشت عمومی وظیفه شهرداری در زمینه جمعآوری و رفت و روب معابر کاملا مشخص و تعریف شده است، زیرا عدم تنظیف معابر نازیبایی شهری را به دنبال خواهد داشت.
«تنظیف و نگاهداری و تسطیح معابر و انهار عمومی و مجاری آبها و فاضلاب و تنقیه قنوات مربوط به شهر و تامین آب و روشنایی به وسایل ممکنه » .
یکی دیگر از مسایل و مشکلاتی که بر زیبایی شهرهای ایران سایه افکنده است و فضاهای شهری را مخدوش میکند، سد معبر و یا اشغال فضاهای شهری توسط شهروندان است که عدم نظارت شهرداریها در این خصوص میتواند سیمای شهری را تحت تاثیر قرار دهد. این در حالی است که شهرداری متولی جلوگیری از چنین اغتشاشات بصری است.
«سد معابر عمومی و اشغال پیادهروها و استفاده غیرمجاز آنها و میدانها و پارکها و باغهای عمومی برای کسب و یا سکنی و یا هر عنوان دیگری ممنوع است و شهرداری مکلف است از آن جلوگیری و در رفع موانع موجود و آزاد نمودن معابر و اماکن مذکور فوق وسیله مامورین خود راسا اقدام کند ».
شهرداریها به عنوان تنها نهاد مجری طرحهای توسعه شهری در کشور وظیفه صدور پروانه ساختمانی را بر عهده داشته و مکلفند طبق ضوابط طرح های توسعه شهری و براساس نقشه مذکور در پروانههای ساختمانی نوع استفاده از ساختمان را قید کنند و از هر نوع استفاده خلاف مندرجات پروانه ساختمانی جلوگیری بعمل آورند .
شهرداریها دارای اختیار نظارت بر طرز استفاده از اراضی داخل محدوده و حریم شهر از جمله تعیین تعداد طبقات و ارتفاع و نماسازی وکیفیت ساختمانها براساس نقشه جامع شهر و منطقهبندی آن با رعایت ضوابط و معیارهایی که از طرف شورای عالی شهرسازی تعیین و وسیله وزارتکشور ابلاغ خواهد شد هستند و با استفاده از اختیارات فوق مکلف به مراقبت در رشد متناسب و موزون شهرها و تأمین تسهیلات لازم برای زندگیاجتماعی خواهند بود .
نوسازی و عمران و اصلاحات اساسی و تأمین نیازمندیهای شهری و احداث و اصلاح و توسعه معابر و ایجاد پارکها و پارکینگها (توقفگاهها) و میدانها و حفظ و نگهداری پارکها و باغهای عمومی موجود و تأمین سایر تأسیسات مورد نیاز عمومی و نوسازی محلات و مراقبت در رشد متناسب و موزون شهرها از وظایف اساسی شهرداریها است و شهرداریها در اجرای وظائف مذکور مکلف به تهیه برنامههای اساسی و نقشههای جامع هستند .
به منظور بهبود فضاهای شهری و جلوگیری از متروک ماندن و عدم استفاده از فضاهای شهری، شهرداریها مجازند مالکان و صاحبان اراضی واقع در محدوده شهری را مجبور به احیاء اراضی و یا ایجاد ساختمان اساسی نمایند، در غیر اینصورت تنبیهاتی بر آن مترتب است. بعلاوه شهرداری ها در حوزه اختیارات خود میتوانند براساس ضوابط طرحهای توسعه شهری، مالکان اراضی واقع در محدوده شهرها را وادار به نرده کشی و یا ایجاد فضای سبز در اراضی متعلقه نمایند.
بهطوریکه در تبصره(۲) ماده (۱۰) قانون نوسازی و عمران شهری، برای ساختمانهای نوساز معافیتهایی در نظر گرفته شده است و در ماده ۲۹ قانون، برای اراضی واقع در محدوده شهر که فاقد ساختمان اساسی باشد، تنبیهاتی در قالب عوارض، به میزان دو برابر میزان مقرر در ماده( ۲) قانون دیده شده است. در تبصره (۱) همین ماده نیز مالکین این گونه اراضی را که طبق نقشه شهرداری به نردهکشی و ایجاد فضای سبز در اراضی مزبور اقدام نماید، مشمول تشویق نموده است.
«ساختمانهای اساسی که به جای ساختمانهای کهنه و قدیمی نوسازی و تجدید بنا شود به مدت سه سال از تاریخ اتمام بنا مشخص شده در پروانه ساختمان از پرداخت عوارض موضوع این قانون معاف خواهند بود ».
«عوارض اراضی واقع در محدوده شهر که آب لولهکشی و برق آن تأمین شده و فاقد ساختمان اساسی باشد، دو برابر میزان مقرر در ماده(۲) این قانون خواهد بود ».
«در صورتی که مالکین این گونه اراضی، طبق نقشه شهرداری به نردهکشی و ایجاد فضای سبز در اراضی مزبور اقدام کنند، مشمول مقررات این ماده نبوده و عوارض به مأخذ مقرر در ماده(۲) این قانون وصول خواهد شد ».
زیباسازی شهری و شهرداریها
شهرداریها به عنوان نهاد محلی و مجری توسعه شهری در کشور، مکلفند از اغتشاشات بصری، درهم ریختگی فضاهای شهری از خیابانها و کوچهها گرفته، تا مبادی ورودی شهرها، از محدوده شهر گرفته تا حریم شهر، از نمای ساختمانهای شهری گرفته تا تامین فضای سبز شهری، تدابیر خاصی اتخاذ نمایند، این تدابیر از جلوگیری از مخاطرات و بلایای طبیعی تا رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته واقع در معابر شهری و جلوگیری از گذاشتن هر نوع شی در بالکنها و ایوانهای مشرف به معابر عمومی شهری را شامل میشود.
یکی از مشکلات اساسی موجود در شهرها که برنما و سیمای شهری اثر نامطلوب و ناخوشایندی دارد، ساختمانهای متروکه و نیمه ساختهای است که به عنوان یک معضل اساسی در شهرها خود نمایی میکند. به منظور جلوگیری از رها کردن ساختمانهای نیمه تمام و مدیریت بر ساخت و سازهای شهری و جلوگیری از اتلاف منابع ملی و معطل ماندن بناهای نیمه کاره و نیز کسانی که در میدانها و معابر اصلی شهر اقدام به ساختمان میکنند، مالکان املاک و اراضی مکلفند براساس زمان¬بندی قید شده در پروانه ساختمانی اقدام به اتمام بنا نماید، در غیر اینصورت مشمول جرایم موضوع تبصره(۲) ماده(۲۹) قانون نوسازی و عمران شهری خواند شد.
«در پروانههای ساختمانی که از طرف شهرداریها صادر میشود، باید حداکثر مدتی که برای پایان یافتن ساختمان ضروری است قید گردد وکسانی که در میدانها و معابر اصلی شهر اقدام به ساختمان میکنند باید ظرف مدت مقرر در پروانهها، ساختمان خود را به اتمام برسانند و در صورتی که تا دو سال بعد از مدتی که برای اتمام بنا در پروانه قید شده باز هم ناتمام بگذارند عوارض مقرر در این قانون به دو برابر افزایش یافته و از آن به بعد نیز اگرساختمان همچنان ناتمام باقی بماند، برای هر دو سالی که بگذرد عوارض به دو برابر مأخذ دو سال قبل افزایش خواهد یافت تا به ۴ درصد در سال بالغگردد ».
از طرفی اتخاذ تدابیر لازم برای حفظ شهر از خطر سیل و آتش سوزی، جلوگیری از خطر ریزش بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در اماکن عمومی و خصوصی، که مخل زیبایی شهر است از وظایف شهرداریها تعریف شده است. بعلاوه امروزه یکی از معضلات اساسی شهرها اغتشاشات بصری ناشی از گذاشتن انواع و اقسام اشیاء در بالکنها و ایوانهای مشرف بر معابر عمومی است، که جلوگیری از آنها در حیطه وظایف شهرداریها است.
« اتخاذ تدابیر موثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر سیل و حریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچهها و اماکن عمومی و دالانهای عمومی و خصوصی و پرکردن و پوشاندن چاهها و چالههای واقع در معابر و جلوگیری از گذاشتن هر نوع اشیا در بالکنها و ایوانهای مشرف و مجاور به معابر عمومی که افتادن آنها موجب خطر برای عابرین است و جلوگیری از ناودانها و دودکشهای ساختمانها که باعث زحمت و خس
منظر شهری مجموعهای از عوامل طبیعی و مصنوع است که تحت تاثیر ویژگی های طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک شهر شکل گرفته و یا میگیرند. منظر شهری یک از عوامل کیفیی و مطلوبیت شهرها ، واقعی و عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها ، فضاها ، فعالیتها ، صداها ، بوها و… هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر ( در مقیاسهای مختلف ، اعم از دیدن شهر از دور دست یا هنگام قرار گرفتن در شهر و یا حتی استقرار در بناها) است . منظر شهری صرفا دربر دارنده نمای ساختمانها و عناصر قابل رؤیت نیست؛ بلکه صداها، بوها، انواع عناصر طبیعی و مصنوع ، خواه ثابت و خواه متحرک را در بر گرفته و شامل تمام آن چیزهائی است که توسط حواس انسان قابل درک است.
در ماده(۴) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری شهر اینگونه تعریف شده است: «محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی بخش واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود بوده، به طوری که اکثریت ساکنان دایمی آن در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، کشاورزی، خدمات و فعالیتهای اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خودکفایی نسبی برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود میباشد … ».
شهرداریها و توسعه شهری
در نظام مدیریت و برنامهریزی شهری ایران، شهرداری مسئول مستقیم نظارت، کنترل و هدایت توسعه فضایی شهرها در چارچوب قانون و در راستای اهداف و راهبردهای طرحهای توسعه شهری(جامع، تفصیلی و هادی) است و نقش مهمی در انتظام و سامان دهی فضایی شهرها بر عهده دارد. در این بین اهمیت تحقق و پایداری نظام مدیریت سیما و منظر شهری به منظور ایجاد نظم و توازن در فضاهای شهری حایز اهمیت ویژهای است. عدم تحقق این مهم، موجب عدم انتظام سلسله مراتب فعالیت و خدمات و سرانجام عدم سازمان یابی فضایی درون شهرها میگردد.
در ماده (۵۵) قانون شهرداری مسئولیت شهرداریها در حوزه بهداشت شهری، مدیریت زیست محیطی و ساخت و سازهای شهری وظایف حاکمیتی و نظارتی شهرداریها به عنوان یکی از نهادهای مسئول در حوزه مدیریت شهری تعیین و مشخص شده است، که عدم رعایت هر یک توسط شهروندان و یا عدم نظارت بر انجام آنها توسط شهرداریها بر زیبایی فضاها و سیمای شهر اثر نامطلوب خواهد داشت. در حوزه بهداشت عمومی وظیفه شهرداری در زمینه جمعآوری و رفت و روب معابر کاملا مشخص و تعریف شده است، زیرا عدم تنظیف معابر نازیبایی شهری را به دنبال خواهد داشت.
«تنظیف و نگاهداری و تسطیح معابر و انهار عمومی و مجاری آبها و فاضلاب و تنقیه قنوات مربوط به شهر و تامین آب و روشنایی به وسایل ممکنه » .
مبلمان شهری چیست؟
مجموعه وسیعی از وسایل،اشیا ،دستگاه ها،نمادها،خرد بناها،فضاها و عناصری که چون در خیابان و در کل در فضاهای باز شهری نصب شده اند و استفاده عمومی دارند به این اصطلاح معروف شده اند.
معلول به چه کسی گفته می شود؟
فردی که به هر علت دچار ضعف،اختلال و یا عدم توانایی در اندام های حرکتی شده و برای تحرک نیاز به استفاده از پاره ای وسایل کمکی داشته باشد.
سالخورده کیست؟
گروه سنی 65 سال به بالا که به علت کهولت سن قادر به انجام فعالیت های روزانه به طور معمول نمی باشند.
ناتوانان چه قشری را شامل می شوند؟
این دسته افراد مادران دارای فرزند خردسال(نیاز به کلسکه و ...)،بیماران و گروه سنی زیر 6 سال را شامل می شوند.
همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نتها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بودهاند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.
معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته میشوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد میباشد. انتزاعی بودن خصیصهای مشترک در بین هنرهاست؛موسیقی، هنری شنیداری میباشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب میتواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید میآید، قواعد ریاضی شناخته شدهای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت میشود.
معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافتهاند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت میگیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما میتوانیم با نظاره گری بر پنجرهها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم میتوانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصههای آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزشهای ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه میسازد، کاوشگر نیز میتواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.
همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمهسازی به شکل نسبتهای طول و عرض و ارتفاع اتفاق میافتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی میآفرینند. گاهی هم تناسبات رنگها باعث ایجاد زیبایی میشوند که در آنجا هم مجموعه فرکانسهای نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود میآورند. در موسیقی هم نسبتهای صوتی به زیبایی منجر میشوند؛ نسبتهایی که به تناسب میرسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر میشود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.
ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا میکنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطهای که ما پیدا میکنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما میدهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته میشود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گامهای موسیقی ازاین دو عدد حاصل میشوند.
معماری موسیقی جامد است. همان موسیقی است که در عالم غیر مادی جریان دارد و معماری ایرانی مصداق بارز و عینی در جهان مادی دستگاهها و نغمههای موسیقی ایرانی است. میتوان عنوان نمود که هر بنایی علی الخصوص بناهایی که جایگاه ویژهای را در فرهنگ ما دارا میباشند هر کدام تداعی کننده موسیقی در دستگاه خاص خود میباشد.
از سردر بازار قیصریه که وارد میدان میشوید اگر با موسیقی ایران آشنا باشید احساس میکنید که دستگاه شور را برای شما زمزمه میکند اول طاقنماهای موزون را میبینید و این در آمد شور است که در چند پرده نزدیک به هم نواخته میشود آرام آرام پیش میروید تا به عالی قاپو میرسیم که همان شهناز است بعد به زیر افکن و قرود میآید و میرسد به مسجد شاه که همان گوشه اوج است و بعد مسجد شیخ لطفالله که گوشه سلمک را تداعی میکند تا دوباره میرسد به سر در قیصریه. بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزی فضاهای ایرانی همین پیوند با موسیقی است.
همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نتها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بودهاند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.
معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته میشوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد میباشد. انتزاعی بودن خصیصهای مشترک در بین هنرهاست؛؛موسیقی، هنری شنیداری میباشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب میتواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید میآید، قواعد ریاضی شناخته شدهای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت میشود.
معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافتهاند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت میگیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما میتوانیم با نظاره گری بر پنجرهها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم میتوانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصههای آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزشهای ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه میسازد، کاوشگر نیز میتواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.
همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمهسازی به شکل نسبتهای طول و عرض و ارتفاع اتفاق میافتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی میآفرینند. گاهی هم تناسبات رنگها باعث ایجاد زیبایی میشوند که در آنجا هم مجموعه فرکانسهای نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود میآورند. در موسیقی هم نسبتهای صوتی به زیبایی منجر میشوند؛ نسبتهایی که به تناسب میرسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر میشود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.
ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا میکنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطهای که ما پیدا میکنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما میدهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته میشود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گامهای موسیقی ازاین دو عدد حاصل میشوند.
زمانی که وارد مبحث ریتم میشویم، با دوضربی یا سه ضربی مواجه هستیم. اصلا ریتمی ازاین قاعده خارج نیست. وقتی ریتم ترکیبی میشود، حاصل ضرب عددهای دو و سه است و موقعی که ریتم مختلط میشود، حاصل جمع این دو عدد است البته با ترتیبهای متنوع و مختلف. وقتی که ما از یک که نقطه توحیدی عالم است به سمت کثرت حرکت میکنیم، ابتدا با دو و سه مواجه هستیم. در معماری هم با فرکانسهای نوری که طول و عرض و ارتفاع را تعریف میکنند، سروکار داریم و زمانی که این سه به موجزترین شکل واقع شود، شما احساس زیبایی میکنید و از نظر روحی حال خوبی دارید و این تناسبات در اکثر آثار بزرگ معماری وجود دارد. جالب اینکه این تناسبات در بدن انسان، آناتومی پرندگان و درختان و همه جای طبیعت به همان نسبت الهی وجود دارد.
ریتم تابعی از زمان بوده و در نمودهای گوناگون بصری ، صوتی، همانند اسم معنی در دستور زبان است. مانند نور در داخل شعله و عطر در غنچه گل. ریتم پدیده پیچیدهای است که در تمام اثار هنری جریان دارد. در واقع نبض تنفس است، که حیات میبخشد، و به حرکت در می اورد. قلب ناپیدای است که از درون میتپد برای وی و تنها برای وی است، که در یک سلسله پدیدهها نظم بر قرار میگردد تا بتواند به طور موزون معرفی شود. در موسیقی، آهنگ سازان بر حسب قواعد معین صداها را با هم ترکیب کرده و آثار را به وجود میآورند. در تمام قطعات، پس از دادن نت صدای موسیقی، ریتم آن را مشخص مینمایند. اهمیت ریتم در موسیقی به حدی است که اگر در آهنگ آشنایی، تمام نتهای آن را در فواصل زمانی یکسان بنوازند، یا به عبارت دیگر، ریتم را از آهنگ جدا نمایند، شناسایی آهنگ بسیار مشکل خواهد بود. حال اگر ریتم همان آهنگ را بدون در نظر گرفتن نتهایش بنوازند، شاید بتوان آهنگ را شناسایی کرد. یعنی یک آهنگ را بیشتر میتوان از ریتم آن شناخت تا از نتهایش. موسیقی دانان بر آنند که ریتم عنصر لاینفک و جدا نشدنی از موسیقی بوده، و به آن نظم و معنی میبخشد، و جزء مهمی از آهنگ را تشکیل داده و بر احساس و درک موسیقی ما اثر میگذارد.
ساده ترین نوع آن تکرار منظم عناصر معماری در امتداد یک خط مستقیم است. سکون و توقف با مفهوم مکث در معماری جنبهای کاربردی دارد. پاگرد پلهها، میادین و گرههای شهری از نمودهای کاربردی آن است. گاهی با ایجاد یک عامل یا عنصر در فضای معماری و جلب توجه بیننده، عامل مکث و سکون را میتوان به خوبی پدید آورد. احاطه آدمی بر معماری با شناخت هندسه و قواعد آن و تعریف اشکال و کنار هم گذاشتن آنها در روی کاغذ با نام نقشه و طرح معماری به نوعی تعریف شده است و کنکاش آدمی در طبیعت نیز مصالح مورد نیاز را در ایجاد یک اثر معماری خوب به او میدهد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک است. معماری هندسه مکان است و موسیقی ریاضی زمان و میتواند بدینگونه نیز باشد که معماری ریاضی مکان است و موسیقی هندسه زمان! موسیقی ایستا نیست ولی معماری ایستا است. در مورد نقاشی، ایستایی در بطن کار معرفی میشود. برخورد دو علم مشترک هندسه و ریاضی که هر دو هنرهای ذهنی منبعث و مشتق از طبیعت هستند در موسیقی و معماری به نحوی سازگاری ایجاد نموده است که حس مشترک بودن معماری و موسیقی را تقویت میکند و راه را برای ارزیابی این دو هنر مهیا میسازد
نام کتاب: معماری و موسیقی مولف: موسسه علمی و فرهنگی فضا (منصور فلامکی، غلامحسین نامی، حسینعلی ملاح، محمد رضا حائری، امانوئل ملک اصلانین، حسین دهلوی، خسرو سینایی، فرهاد مشیری، علی اکبر صارمی، اسماعیل
معماری ساده روستایی در رابطه با زندگی و و در قالب این سنتهای ادراکی از جهان با یک نگاه آغازین است.
معماری سنتی روستایی ایران مجموعه ای بسیار متنوع است. بررسی علل و ریشه های این گوناگونی مستلزم مطالعات وسیع است.
معماری روستایی ایران مجموعه متنوعی از ابنیه و سکونتگاه ها را در بر می گیرد. در سرزمین ایران با تنوع جغرافیایی و اقلیمی و گوناگونی فرهنگی, در هر مکان, روستاها ریخت ویژه ای دارند. گاهی خانه ها پراکنده و جدای از یکدیگر و گاه به هم تپیده. بام خانه ها در جایی تیرپوش است و مستوی و در جای دیگر شیب دار و در بعضی مناطق دیگر گنبدی شکل و منحنی.
در مطالب زیر به بررسی اصولی می پردازیم که در معماری غالب روستاهای ایران قابل مشاهده است گو اینکه این اصول می توانند از نظر کمی و کیفی در تامل دیگری گسترش یابند.
استفاده از مصالح بوم آورد برای برپا کردن ساختمان در هر جا اصل بر این است که از مواد و مصالح ساختمانی که در طبیعت اطراف به وفور یافت می شود استفاده شود. در کنار هور و مرداب از نی و بردی, در حاشیه جنگل از چوب و در بیابانها از گل و در کوهستانها از سنگ بهره گیری می شود.
نقش فعال خانواده در ساختمان سازی در روستاها خانه ها اغلب به دست اعضای خانواده ساخته می شود. گاهی اوقات همسایه ها و خویشاوندان نیز موقتا به همکاری خوانده می شوند و دست به دست یکدیگر می دهند و خانه را برپا می کنند. اگر اجرای کار پیچیده باشد برای اجرای قسمتی از ساختمان, مثلا پوشش ضربی اتاق ها از استادکار کمک گرفته می شود.
شناخت خواص مواد و مصالح ساختمانی این ویژگی پشتوانه نقش مثبت و استقلال نسبی روستاییان در ساختمان سازی دهات است. مشاهدات و بررسی های مکرر, نشان می دهد که روستاییان در مورد قابلیت مواد بومی شناخت دقیقی دارند. بریدن نی از مرداب زمان خاصی دارد و کاربرد آن در بنا نیز چنین است. معرفت روستاییان از طریق انباشت تجربه نسل های متعدد به ابعاد و اندازه های مناسب برای اجزا ساختمان نیز تسری یافته است.
فاصله تیرهای سقف با یکدیگر و رابطه آن با قطر تیر چوبی- کلفتی دیوار و جرز و امثال آن نیز در زمره آگاهی روستاییان از خواص مصالح است. وجه دیگر این شناخت کاربرد بجای هر مصالح در بنا است. سنگ را در مجاورت زمین و رطوبت و گل را در جای خشک و کاه را به عنوان عنصر کششی مخلوط با گل و امثال آن بکار می برند.
سهولت تعمیر و نگهداری تعمیر و یا تعویض کاهگل بام, کولش بام شیب دار و یا تعمیر قسمت های فرسوده دیوار گلی که در مجاورت رطوبت سطحی قرار دارد و یا از رطوبت بالارونده صدمه دیده است به سهولت انجام می شود. با استفاده از قدری گل یا کاهگل نه تنها مواد و مصالح لازم برای تعمیر بنا در دسترس است بلکه کار تعمیر نیز توسط اعضا خانواده و یا افراد بومی به سهولت انجام می گیرد.
سرپناه ارزان وقتی مصالح ساختمان بوم آورد باشند و نیروی کار سازنده ساختمان نیز افراد خانواده و همسایگان باشد ارزان تمام شدن ساختمان نتیجه منطقی آن است. خیلی از مواقع در و پنجره را به ناچار از شهر و یا از کارگاه مربوطه خارج و یا داخل ده خریداری می کنند.
سادگی و پرهیز از بیهودگی اگر چه روستاها نیز در معرض هجوم نقشه های اصطلاحا شهری که مطابقتی با زندگی سنتی روستایی ندارند قرار گرفته اند, ولی اساسا خانه روستایی ساده است. سادگی در طرح خانه و ترکیب فضاهای خانه وجود دارد. شکل کلی خانه روستایی همانند طبیعت اطراف آن ساده است. هر چند یکجا خانه چند اطاق جدای از هم است مانند خوزستان و جای دیگر مجموعه فضاها به یکدیگر چسبیده اند و دسترسی از درون دارند مثل روستاهای خدابنده و زنجان.
مردم واری (تناسبات انسانی) اندازه فضا در خانه های روستایی متناسب با ابعاد انسانی است. انعطاف انسان روستایی زیاد است. به همین خاطر ممکن است پله های ظاهرا غیرمتعارف در شهر در ده دیده شود و یا ارتفاع در طویله برای صاحب خانه کوتاه باشد و هر بار ناچار به دولا شدن برای ورود به آن باشد. اجزا خانه مثل پلکان- ایوان- تنورخانه و غیره فقط به اندازه حداقل لازم متناسب با کارکرد خود شکل می گیرند و از تکلف و افزونی ابعاد و اندازه ها و تلقین ابهت کاذب خودداری می شود.
انعطاف پذیری و خلاقیت در خیلی از روستاها واحدهای ساختمانی یا خانه ها ضمن داشتن مشابهت های زیادی عین هم نیستند. فرق خانه ها گاه در موقعیت زمین و یا اندازه آن است. گاهی شکل زمین ها متفاوت است و گاه شیب و ناهمواریهای آن. معماری روستا به گونه ای است که به راحتی خود را با این شرایط ویژه همساز می کند. قابلیت انعطاف پذیری تنها در فرم ها و اشکال نیست, بلکه در نحوه ترکیب فضاها, در اندازه, در هندسه و … حضور پیدا می کند. راه یابی برای موارد خاص و یافتن پاسخ برای نیازهای خانواده در شرایط ویژه در تمامی سطوح و مراحل از فراهم آوردن مصالح و آماده سازی آن تا طرح و ساخت بنا همگی گویای میزان بالای خلاقیت است.
زیبایی فطری اگر ادعا کنیم که در نگاه بیننده منظر همه روستاها و یا همه چشم اندازهای آن ها زیبا است, سخن به گزافه گفته نشده است. در جاهایی کار طرح و ساخت روستا از چنان ویژگی هایی برخوردار است که بیننده خارجی را چه عوام باشد و یا متخصص به تحسین وا می دارد, چنان که در روستاهای نامی ایران مثل ابیانه و ماسوله چنین است. دلیلی ندارد آن دستی که با زدن هزاران گره طرحی رنگین را به صورت فرش و گلیم می بافد در برخورد با فضا و پدیده سه بعدی معماری وابماند. سلیقه و ذوق فطری و ناآلوده روستایی در بسیاری از مواقع در معماری بومی و سنتی دهات ایرانتجلی می یابد.
هندسه در معماری غالبا انتظار نمی رود که معماری به ظاهر نا به سامان دهات دارای هندسه خاصی باشد. باید اذعان کنیم که این وجه از وجوه معماری روستایی ایران نیاز به تامل بیشتری دارد. با این حال بعضی نشانه ها در دست است که نوعی هندسه در معماری خانه روستایی یا دیگر بناهای آن رعایت می شود.
مدولاسیون یا پیمون که در شمال به گونه ای است و گاه به “تبردم” از آن تعبیر می شود با آنچه در ناحیه بیابانی است متفاوت است. در بررسی نمونه های جمع آوری شده از روستاهای مختلف شهرستان صومعه سرا, به وجود یک تناسب هندسی جالب در پلان و حتی در نماهای ساختمان ها پی برده شد. خصوصا جاذبه کار وقتی بیشتر می شود که معلوم شود تناسب که اصطلاحا تناسبات طلایی خوانده اند در بسیاری از نمونه ها می توان ردیابی کرد. شناخت خواص مواد و مصالح ساختمانی
شناخت خواص مواد و مصالح ساختمانی پیشوانه نقش مثبت و استقلال روستاییان در ساختمان سازی دهات است بررسی ها و مشاهدات مرکز , نشان می دهد که روستاییان در مورد قابلیت مواد بومی شناخت حقیقی دارند به خوبی می دانند کدام خاک مناسب خشت زدن است و چه خاکی را باید مایه چینه گل ساخت و از چه خاکی به ارغوره روی بام سود جست یا سنگ را در مجاورت زمین و رطوبت و گل را در جای خشک و کاه را به عنوان عنصر کششی مخلوط با گل و امثال آن به کار می برند – مصرف روستاییان , مواد و مصالح ساختمانی در کاربر صحیح و به جای آن , انتخاب ابعاد و اندازه های متناسب برای عناصر ساختمانی همچنین بهره گیری مطلوب از قابلیت های متعدد مصالح مثل چسبندگی , ایزولاسیون رطوبتی و حرارتی , استحکام بخشی , استمداد فشاری و کششی و غیره متجلی می شود . این قبیل شناخت ها برای غالب خانواده های شهر نشین غریبه است . اهالی روستای بند آگاهی کامل نسبت به سنگها , درختان , خاک , زکان استفاده آنها دارند و این اطلاعاتی است که در طی سالیان در ارتباط با طبیعت بدست آمده است .
4- سهولت تعمیر و نگهداری
ساختمان های روستایی به دلیل کیفیت مصالح و اجرا , اکثرا در مقایسه با سناهای شهری نیاز به نگهداری و تعمیر بیشتری دارند . غالبا بناهای روستایی به راحتی تعمیر می شوند . نگهداری آنها نیز با توجه به سادگی ساختار بنا کار آسانی است . بناهای روستا در مقابل عوامل طبیعی مثل زلزله , سیل ,بارانهای شدید و ... آسیب بیشتری به خانه های شهری متحمل می شوند همانگونه که خانه سازی در مناطق روستایی راحت تر صورت می گیرد امر تعمیر و نگهداری نیز به سهولت توسط اعضای خانواده صورت می گیرد برخلاف آنچه در شهر وجود دارد در شهر کار تعمیر و نگهداری تقریبا به نحو کامل وابسته به نیروی کار متخصص و متضمن هزینه است .
5- سر پناه ارزان
در روستا قیمت زمین ارزان است مصالح بوم آور است و از اطراف روستا تامین می شود ساختن خانه روستایی نیز توسط اعضای خانواده انجام می شود تعمیر خانه نیز بر عهده خود روستاییان است یعنی برای مصالح کار اجرایی و تعمیر بنا پولی پرداخت نمی شود فقط برای زمین که ارزان قیمت است پولی پرداخت می شود از این رو خانه سازی به شیوه سنتی غالبا چشمگیری در هزینه های خانواده روستایی ندارد . در شهر وضعیت به کلی متفاوت است بر خلاف روستا زمین کالایی رایگان و بسیار ارزان است در شهر جزء مهم و پر هزینه سر پناه محسوب می شود زیرا تهیه مصالح حمل و نقل آن , تامین نیروی , استاد کاران متعدد بارمالی زیادی را در بر می گیرد . به همین دلیل است که بی سر پناهی , عمدتا مشکل شهر است و عموما کمبود مسکن در روستاهای گذشته وجود نداشته است تغییر انتظارات روستاییان از خانه که گاه در اثر مجاورت با شهرها و یا بازسازی بعد از بلایا به وجود می آید اصل ارزنده سر پناه ارزان را به تدریج بی اعتبار کرده است .
6- سادگی و پرهیز از بیهودگی
اگر چه روستا ها نیز مصرف هجوم نقشه های اصطلاحا شهری که مطابقتی با زندگی نشینی روستایی ندارند قرار گرفته اند ولی اساسا خانه روستایی ساده است سادگی در طرح خانه و ترکیب فضاهای خانه وجود دارد از طرح های من در آورد و تقلیدی بی معنا در معماری روستایی خبری نیست . شکل کلی خانه روستایی همانند طبیعت اطراف آن ساده و بی تکلف است . در خانه از کاربرد فرم ها در اشکال و تزئینات بیهوده اجتناب می شود همانطور که از کاربرد بیهو
. شهر مکان زندگی مردمی است که تحرک،تشکل و توسعه و استمرار در آن است؛ تحرک در فضای اجتماعی، تحرک در فضای اقتصادی و تحرکدر فضای مکانی. در نتیجه برای اینکه بتوان چهرهای انسانیتر به ساخت شهر بخشید،ناگزیر باید به فضاهایی روی آورد که همگانیاند و زندهترین حرکتهای شهری در آنها رخ می دهد، در غیر این صورت شهر خستهکننده و بیروح جلوه کرده و ناتوان ازپاسخگویی به نیازهای کلیدی مردم آن، تجربهای شکستخورده است.
هرگونه فضایی را در شهر نمیتوان فضای شهری دانست، بلکه ارتباطات ویژه بصری وحرکتی در فضایی با خصوصیاتی ویژه، موجد فضای شهری است، در غیر این صورت بیشتر ازحفرهای در میان ساختمانها نخواهیم داشت. کالن نویسنده کتاب منظر شهری و از نخستیننظریهپردازان نظم ساختاری بین اجزاء و محیط معتقد به هنری در شهر ورای معماری است،هنری مبتنی بر ارتباط. به گفته وی آمیختگی عناصری مانند بنا، طبیعت، ترافیک،تبلیغات و … محصولی ایجاد میکند که تسلط بر طراحی این مجموعه (کل مرتبط) با تکیهبر مفهوم ارتباط امکانپذیر است.
فضای شهری به مثابه یکی از ارکان اصلی ساخت کالبدی شهر دارای مفهومی عام واجتماعی است. فضای شهری فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد به آن دسترسی داشتهباشند و در آن فعالیت کنند.
فضای شهری به ترکیبی اطلاق میشود که از فعالیتها، بناهای مختلففرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزای شهری بهصورتی آراسته،هماهنگ و واجد نظم و بالطبع با ارزشهای بصری سازمان یافته است.
فضای شهری جزئی جداییناپذیر از ساختار فضایی شهر در ادوار مختلف تاریخ شهر استو از این رو همچون ساخت کلی شهر تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی متغیر بوده و در هرفرهنگی بهصورتهای گوناگون چون میدان، خیابان، تکیه، بازار، گذر و … جلوه کردهاست.
فضای شهری به مثابه یکی از ارکان اصلی ساخت کالبدی شهر دارای مفهومی عام واجتماعی است. فضای شهری فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد به آن دسترسی داشتهباشند و در آن فعالیت کنند.
در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخوردهای از پیش تدوین نشده بهوقوع بپیوندندو افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط کنند. بنابراین شرط اساسی برایاینکه یک فضای عمومی، فضای شهری باشد برقراری تعاملات اجتماعی در آن است. طبق آنچهبیان شد فضای شهری مصنوعی است سازمان یافته، آراسته و واجد نظم بهصورت بستری برایفعالیتها و رفتارهای انسانی. انسان جزئی از این فضا است و با ارزشها و هنجارهایخود به این فضا معنی و مفهوم میبخشد.
فضای شهری مکان اصلی حیات واقعی است، جای وقوع واقعه است، صحنه واقعی حادثه است و انباشت خاطره های جمعی و فردی.(حبیبی، ۱۳۷۸،ص ۲۱)
زوکر اعتقاد دارد که فضای شهری ساختاری است سازمان یافته، آراسته و واجد نظم، به صورت کالبدی برای فعالیت انسانی و بر قواعد معین و روشنی استوار است که عبارتند از : ارتباط میان شکل بدنه ساختمان های محصور کننده، همشکل و یکدست یا متنوع بودن آنها، ابعاد مطلق این بدنه ها نسبت به پهنا و درازای فضایی که در میان گرفته شده، زاویه گذر خیابان هایی که به میدان می رسند و سرانجام موقعیت و محل بناهای تاریخی، آبنماها، فواره ها یا عناطر سه بعدی
مطالعهی دیدگاههای اندیشمندان در طول تاریخ نشان میدهد که اولاً فضا از مباحث مورد علاقه و توجه آنها بوده و ثانیاً نگرش بشر به فضا در ابتدا خیالی بوده و سپس این نگرش واقعگرایانه شده است. در دورهای نگرش ممکن است کاملاً مادی و در دورهای نگرش ممکن است معنوی بوده باشد. آنچه مهم است، این است که جهانبینی هر دوره در تعریف فضا و دیدگاه اندیشمندان آن دوره کاملاً مؤثر بوده و در نهایت، به هر حال مفهوم فضا مفهومی پیچیده و چند بُعدی میباشد؛ به خاطر همین مسأله است که ارائهی تعریفی ثابت و هماهنگ از آن مشکل به نظر میرسد. ـ از طرفی، با توجه به مطالب بیان شده میتوان اذعان کرد که فضا دارای مراتبیست که باعث رابطهی کیفی انسان با آن فضا میگردد و طبق مکاتب آسمانی و الهی، اصلاً فضای کمّی محض وجود ندارد؛ اما نکتهی قابل توجه این است که درک مراتب فضا به انسانی که آن فضا را تجربه میکند نیز بستگی دارد. یعنی انسانهایی با ادراکهای مختلف معنوی ممکن است مرتبهی ادراکشان از فضا کاملاً متفاوت باشد، که این نیز خود از کیفیات مثبت و منحصر به فرد چنین فضاهایی میباشد.
اما در رابطه با فضای شهری نیز همان طور که قبلاً اشاره شد، تعاریف ارائه شده بسیار متنوع و زیادند، اما در یک بررسی کلی تعاریف ارائه شده، میتوان موارد زیر را بیان کرد:
ـ بیشتر تعاریف بر ابعاد کالبدی و مادی فضای شهری تأکید کردهاند و از ابعاد معنوی آن غفلت شده است. ـ در بیشتر تعاریف از نقش انسان غفلت شده و در صورت توجه نیز صرفاً به بعد مادی انسان اشاره شده است.
ـ در اکثر موارد، مباحث مرتبط با جهانبینی و فرهنگ، به عنوان زمینههایی که فضا در آن شکل گرفته است و جهانبینی و فرهنگ خالقان و استفادهکنندگان آن فضا، مورد غفلت واقع شدهاند.
ـ در بیشتر تعاریف به مباحث معنایی فضا شامل معنایی که از فضا مستفاد میشود و یا تأثیرات فکری و فرهنگی فضا بر انسان و بالعکس توجه شده است.
ـ در بعضی از تعاریف، فضای شهری محدود به مجموعهای از فضاهای خاص مثل خیابانها، میدانها و پارکها شده است و این در حالیست که ما در فرهنگ خود فضاهای بسیار دیگری داریم که میتوان آنها را فضای شهری دانست.
ـ در بعضی از تعاریف از واژههایی مانند فعالیت انسانی و ارزش و ... استفاده شده، در حالی که نوع و حیطهی این فعالیتها و ارزشها مشخص نگردیده است.
حال با توجه به همهی مطالبی که بیان گردید، و برای و رسیدن به تعریفی جامع، موارد زیر مطرح میشود: ـ فضای شهری نمیتواند صرفاً کالبدی باشد و علاوه بر این که رابطهای تنگاتنگ با فضای اجتماعی جاری در خود دارد، به شدت تحت تأثیر ابعاد معنوی نشأت گرفته از جهانبینی و فرهنگ بستر شکل گیریش میباشد؛ به طوری که کالبد و حتی فضای اجتماعی آن نیز از این نظر مستثنی نبوده و کاملاً فضای اجتماعی آن نیز از این نظر مستثنی نبوده و کاملاً تأثیرپذیر است. فضای شهری هم تحت تأثیر فضای فکری شهری نشان دهندهی جهانبینی و فرهنگ حاکم بر استفادهکنندگان از این فضاست و هم این که ابعاد معنوی فضای شهری کاملاً استفادهکنندگان خود را تحت تأثیر قرار میدهد که در جای خود به آن پرداخته خواهد شد.
ـ بنابراین، هر فضای غیرخصوصی که از تلافی محیط مصنوع، محیط طبیعی، انسان، زمان، تحت تأثیر جهانبینی و فرهنگ اهلش شکل گرفته و از نظر فرم، عملکرد و معنا دارای کیفیتی منحصر به فرد باشد (که این کیفیت همان هویت آن است)، فضای شهری به حساب میآید.
منظر شهری مجموعهای از عوامل طبیعی و مصنوع است که تحت تاثیر ویژگی های طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک شهر شکل گرفته و یا میگیرند. منظر شهری یک از عوامل کیفیی و مطلوبیت شهرها ، واقعی و عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها ، فضاها ، فعالیتها ، صداها ، بوها و… هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر ( در مقیاسهای مختلف ، اعم از دیدن شهر از دور دست یا هنگام قرار گرفتن در شهر و یا حتی استقرار در بناها) است . منظر شهری صرفا دربر دارنده نمای ساختمانها و عناصر قابل رؤیت نیست؛ بلکه صداها، بوها، انواع عناصر طبیعی و مصنوع ، خواه ثابت و خواه متحرک را در بر گرفته و شامل تمام آن چیزهائی است که توسط حواس انسان قابل درک است.
در ماده(۴) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری شهر اینگونه تعریف شده است: «محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی بخش واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود بوده، به طوری که اکثریت ساکنان دایمی آن در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، کشاورزی، خدمات و فعالیتهای اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خودکفایی نسبی برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود میباشد … ».
شهرداریها و توسعه شهری
در نظام مدیریت و برنامهریزی شهری ایران، شهرداری مسئول مستقیم نظارت، کنترل و هدایت توسعه فضایی شهرها در چارچوب قانون و در راستای اهداف و راهبردهای طرحهای توسعه شهری(جامع، تفصیلی و هادی) است و نقش مهمی در انتظام و سامان دهی فضایی شهرها بر عهده دارد. در این بین اهمیت تحقق و پایداری نظام مدیریت سیما و منظر شهری به منظور ایجاد نظم و توازن در فضاهای شهری حایز اهمیت ویژهای است. عدم تحقق این مهم، موجب عدم انتظام سلسله مراتب فعالیت و خدمات و سرانجام عدم سازمان یابی فضایی درون شهرها میگردد.
در ماده (۵۵) قانون شهرداری مسئولیت شهرداریها در حوزه بهداشت شهری، مدیریت زیست محیطی و ساخت و سازهای شهری وظایف حاکمیتی و نظارتی شهرداریها به عنوان یکی از نهادهای مسئول در حوزه مدیریت شهری تعیین و مشخص شده است، که عدم رعایت هر یک توسط شهروندان و یا عدم نظارت بر انجام آنها توسط شهرداریها بر زیبایی فضاها و سیمای شهر اثر نامطلوب خواهد داشت. در حوزه بهداشت عمومی وظیفه شهرداری در زمینه جمعآوری و رفت و روب معابر کاملا مشخص و تعریف شده است، زیرا عدم تنظیف معابر نازیبایی شهری را به دنبال خواهد داشت.
«تنظیف و نگاهداری و تسطیح معابر و انهار عمومی و مجاری آبها و فاضلاب و تنقیه قنوات مربوط به شهر و تامین آب و روشنایی به وسایل ممکنه » .
مبلمان شهری چیست؟
مجموعه وسیعی از وسایل،اشیا ،دستگاه ها،نمادها،خرد بناها،فضاها و عناصری که چون در خیابان و در کل در فضاهای باز شهری نصب شده اند و استفاده عمومی دارند به این اصطلاح معروف شده اند.
معلول به چه کسی گفته می شود؟
فردی که به هر علت دچار ضعف،اختلال و یا عدم توانایی در اندام های حرکتی شده و برای تحرک نیاز به استفاده از پاره ای وسایل کمکی داشته باشد.
سالخورده کیست؟
گروه سنی 65 سال به بالا که به علت کهولت سن قادر به انجام فعالیت های روزانه به طور معمول نمی باشند.
ناتوانان چه قشری را شامل می شوند؟
این دسته افراد مادران دارای فرزند خردسال(نیاز به کلسکه و ...)،بیماران و گروه سنی زیر 6 سال را شامل می شوند. منظر شهری مجموعهای از عوامل طبیعی و مصنوع است که تحت تاثیر ویژگی های طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک شهر شکل گرفته و یا میگیرند. منظر شهری یک از عوامل کیفیی و مطلوبیت شهرها ، واقعی و عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها ، فضاها ، فعالیتها ، صداها ، بوها و… هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر ( در مقیاسهای مختلف ، اعم از دیدن شهر از دور دست یا هنگام قرار گرفتن در شهر و یا حتی استقرار در بناها) است . منظر شهری صرفا دربر دارنده نمای ساختمانها و عناصر قابل رؤیت نیست؛ بلکه صداها، بوها، انواع عناصر طبیعی و مصنوع ، خواه ثابت و خواه متحرک را در بر گرفته و شامل تمام آن چیزهائی است که توسط حواس انسان قابل درک است
مِحراب یا نمازگاه پیشوا، طاقنمایی است که جهت قبله را در مسجد نشان میدهد که پیشوای دینی یا پیشنماز در اثنای نماز گزاردن در آن میایستد. در مسجدها محراب در وسط قبله مسجد قرار دارد. به طوریکه با ایستادن امام یا پیش نماز رویش به سمت قبله باشد و نماز بگزارد. طرز قرار گرفتن محراب، جهت قبله را در داخل مسجد مشخص میکند. در واقع مذبح کلیسای مسیحی شکل کوچک شده محراب است. وجود محراب در همه مساجد لازم نیست. در مسجدی که بطور صحیح جهت یافته دیوار قبله بعنوان شاخصی هدایتگر، محراب را غیر ضروری میکند
محراب مسجد امیرچقماق یزد
گودی محراب
دلیل اینکه در بعضی از مساجد محراب کمی گودتر از کف بقیه جایهای دیگر مسجد است این است که امام جماعت باید پایینتر از مردم نماز بخواند. در واقع محراب باید یا گودتر باشد یا حداقل مساوی دیگر قسمتهای زمین نماز گذاران باشد. گودی محراب مانند سنگر جنگ در راه خدا بوده و امام جماعت نیز به عنوان جنگجویی در راه خدا در جنگ حق علیه باطل است؛ و امام جماعت وظیفه سنگینی در برابر اسلام دارد که باید به نحو احسن از ارزشهای اسلام دفاع کند. گودی محراب به امام جماعت با قرار گرفتن در محراب کمک میکند که این وظیفهای که بر دوشش است را از یاد نبرد. همچنین است که برخی بر این عقیدهاند که امام جماعت به دلیل اینکه نمادی از اسلام است در هنگام نماز در محراب مسجد باید پایینتر باشد تا عظمت خدا را از یاد نبرد، مغرور نشود و احساس برتری نسبت به مردم را نداشته باشد.
ریشه کلمه
برخی بر این باورند که ریشه محراب از فعل حرب (به معنی «جنگیدن»، از ریشه ح ر ب) است و بنابراین محراب هم به معنی «میدان جنگ» است و اشاره به «محل جنگیدن با شیطان» دارد و این را به حدیثی نبوی هم ارتباط میدهند. برخی دیگر این توضیح را برای ارتباط این واژه و فعل کافی نمیدانند و محراب را وامواژه میدانند و به دنبال ریشه آن در زبانهای دیگر هستند؛ (به معنی «خرابه»، «قصر»، و معانی دیگر). البته همکنون این تئوری نامحتمل دانسته میشود. گفته میشود این واژه پیش از اسلام برای اشاره به نوعی بنا به کار میرفتهاست. همچنین به پرستشگاههای آیین مهرپرستی که در ایران و بینالنهرین رواج داشتهاست مهرابه گفته میشدهاست.
نقشه محراب
نقشههای محرابی ریشه در آیین مهر دارد، معنی و ریشه درست قانع کنندهای در زبان عربی ندارد. میگویند یعنی محل جنگ (حرب) اما محراب جای جنگ نیست. ریشه این واژه را دکتر محمد مقدم استاد دانشگاه ادبیات روشن کرد. آب، آو و آوه به معنی ساختمان، خانه و امثال آن است. سردابه یعنی خانه سرد. گرمابه یعنی خانه گرم، محراب یعنی خانه مهر. نخستین محرابها هم متعلق به آیین مهر است. محرابها به شکل گنبد ساخته میشدند و در دو طرف آن نمادهای طلوع و غروب وجود داشت.
نقشه محرابی در ایران به شکلهای مختلف بافته شد. اطراف و درون آن را به صدها طریق آراستهاند، اما حاشیههای آن، اگر هراتی یا دوستکامی باشد، با محراب و آیین مهر ارتباط دارد. در تعداد زیادی از محرابیها از خط (دعاها، نامهای خدا و سورههای قرآن) استفاده میشود. حتی نمونههای دوره صفوی در این مورد جذاب نیست. نه خط زیباست نه طرح متناسب، به طوری که اگر بناست بافت آنها تجدید یا شبیه آن نقشهها طراحی شود، تجدید نظر اساسی لازم دارد
محراب مسجد ایاصوفیهی استانبول
مِحراب یا نمازگاه پیشوا، طاقنمایی است که جهت قبله را در مسجد نشان میدهد که پیشوای دینی یا پیشنماز در اثنای نماز گزاردن در آن میایستد. در مسجدها محراب در وسط قبله مسجد قرار دارد. به طوریکه با ایستادن امام یا پیش نماز رویش به سمت قبله باشد و نماز بگزارد. طرز قرار گرفتن محراب، جهت قبله را در داخل مسجد مشخص میکند. در واقع مذبح کلیسای مسیحی شکل کوچک شده محراب است. وجود محراب در همه مساجد لازم نیست. در مسجدی که بطور صحیح جهت یافته دیوار قبله بعنوان شاخصی هدایتگر، محراب را غیر ضروری میکند
هنرهای تجسمی
نگاهی به تزیین محراب در معماری مساجد
امروزه در کشورهای گوناگون جهان موزه ها، آثار باستانی، مردم شناسی، طبیعی، حیوانات و وحوش و مجموعه تاریخی آن کشورها را به نمایش می گذارد. فرهنگ تمدن هر قوم و ملتی از طریق اشیا و وسایلی که در آن موزه ها جمع آوری شده است شناخته می شود. یکی از راههای شناخت اقوام گذشته و نحوه زندگانی آنها بازدید از موزه هاست که جنبه آموزشی نیز دارد.
تاریخچه موزه:
پژوهشگران و متخصصان موزه داری، به دنبال ریشه یابی واژه موزه به مبدأ "هلنی" بسنده کرده و تاریخ موزه و تاریخگذاری این پدیده را این گونه تعریف کرده اند:
"معبد خدایان هنر شعر و موسیقی که بر فراز تپه ای در آتن قرار داشت، نخستین موزه ای است که در تاریخ موزه ها نام برده می شود و موزه "آشمولین" در شهر آکسفورد نخستین موزه ای است که آثار مشرق زمین را در خود محفوظ داشته است. نخستین موزه در قاره آسیا موزه "هارمیتاژ" یا "هرمیتاژ" در لنینگراد روسیه است و اولین موزه ایران در سال 1295 هـ .ش به نام "موزه ملی ایران" پایه گذاری و گشایش یافته است. سال 1746 میلادی را در تاریخ تحول و تکامل موزه ها باید نقطه عطفی به شمار آورد. زیرا در این سال نویسنده فرانسوی، "لاخون دوسن ین" عقاید و اندیشه های نوینی را درباره موزه مطرح کرد که موجب تحرک و تسریع در بنیادگیری موزه ها شد. چهار سال پس از آن به سال 1750 میلادی اولین موزه واقعی جهان در قصر لوکزامبورگ برپا شد."
نقش حیاتی موزه ها در جوامع بشری نقشی بدیع، ماندگار و مروج ناب ترین پدیده های فرهنگی است. موزه ها از معدود مراکز حافظ یادگاران نسل گذشته و در حقیقت فرزندان هنر و تاریخ هستند. هر یک از این اشیا در عین بی زبانی به هزار زبان سخن می گویند زیرا اسناد معتبری از هنر، فرهنگ و تاریخ را ارایه می دهند.
موزه کلمه ای یونانی است که از " موزه یون " به معنای مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور کلی موزه به مجموعه ای از آثار و اشیایی اتلاق می شود که در محل یا عمارتی نگه داری و در معرض نمایش گذاشته شوند.
روزنامه شرف موزه را اینگونه تعریف می کند : " موزه به اصطلاح اهالی فرنگ عبارت است از مکان یا محلی که مخزن آثار قدیمه و اشیای بدیعه و نقایس و مستظرفات دنیاست و از هر تحفه و یادگاری که در آن مخزون و موضوع است اهل علم و اطلاع، کسب فایدتی و کشف سری می نمایند و از احوال و اوضاع هر زمان و صنایع و حرف آن و رسوم و آداب معموله آن ایام و عواطف انام با خبر می گردند. می توان گفت که موزه مقیاس شعور و میزان عقول و درجه افهام، اصناف و مرآت ادراک سلاسل است. مشکلات لاینحل در اینجا حل می شود و بر معلومات تاریخی شهود اقامه می نماید. "
در یونان قدیم به محلی موزه گفته می شد که در آنجا به مطالعه صنایع و علوم می پرداختند. " ایکوم " شورای جهانی موزه ها، موزه را موسسه ای دایمی دانسته که اهداف مادی ندارد و در آن به روی همگان گشوده است و برای خدمت به جامعه و پیشرفت آن فعالیت می کند. هدف موزه ها، گرد آوری و نگه داری، تحقیق، انتقال و نمایش شواهد بر جای مانده از انسان و محیط زیست او به منظور بررسی، آموزش و بهره برداری معنوی است. تعریفی دیگر موزه را بنیادی دانسته که سه وظیفه اصلی جمع آوری، نگه داشت و نمایش اشیا را بر عهده دارد. این اشیا ممکن است نمونه های از طبیعت و مربوط به رمین شناسی و ستاره شناسی یا زیست شناسی باشد. یا آن که آفرینش های هنری و علمی انشان را در طول تاریخ به نمایش بگذارد. اولین موزه هایی که در دنیا شکل گرفتند، هدف خاصی نداشتند. اماکن و پرستشگاه های مقدس چون کلیسای کاتولیک،معابد یونانی و پرستشگاه های بودایی در ژاپن را در بر می گرفتند. اولین مجموعه شخص دنیا در سال 1683 میلادی در آکسفورد انگلستان با نام موزه آشمولین به صورت عمومی درآمد. در دوره رنسانس که تحول عظیم فرهنگی. هنری در اروپا ( قرن پانزدهم به بعد ) پدید آمد، موزه ها نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفتند و ارزش راستین خود را بار یافتند.
اوج هنری موزه داری جهان را می توان در موزه لوور پاریس دید. این موزه که هم اکنون به صورت یک مرکز بزرگ پژوهشی در آمده است،بزرگترین موزه دنیا محسوب می شود. ساختمان این موزه قبل از انقلاب کبیر فرانسه، یکی از کاخ های سلطنتی فرانسه بود که در آن آثار با ارزش هنری نگه داری می شد. پس از انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 م این کاخ با آثارش به مردم فرانسه اهدا شد و در سال 1793 م تبدیل به موزه ملی فرانسه گردید. بخش عظیمی از آثار این موزه به دایره " هنر اسلامی " اختصاص دارد که این اشیا را وزارت آموزش و هنرهای ظریفه دولت فرانسه برای غنی کردن موزه از کشورهای مشرق زمین گردآوری کرده است. هیات های مختلف فرانسوی حدود صد سال در ایران به کاوش های باستان شناسی پرداخته اند. که از جمله آنان می توان به آندره گدار، ژاک دمورگان و مارسل دیولافوا اشاره نمود. در سال 1889 م دمورگان به ایران آمد و به حفاری پرداخت. سپس در سال 1895 م امتیاز حفاری در ایران را از ناصرالدین شاه گرفت و بعد از آن در زمان مظفرالدین شاه آن را تمدید کرد که به موجب آن امتیاز انحصار حفاری باستان شناسی در تمام ایران به دولت فرانسه و اگذارشد. در این مدت بیشتر اشیای تاریخی و منحصر به فرد چون لوح قانون حمورابی و … زینت بخش موزه لوور پاریس شد.
تاریخ تشکیل اولین موزه در ایران را باید در گنجینه های گرانبهایی که باستان شناسان به دست آورده اند، جستجو کرد. ایرانیان برای رهایی از آسیب بیگانگان گاهی گنجینه های گرانبهایی مانند کلوزر، کلماکره و مجموعه سفال ئ آبگینه گرگان را درون چاه ها و حفره ها پنهان می کردند.
اولین بار به دستور ناصرالدین شاه قاجار در داخل سلطنتی کاخ گلستان، تالاری به موزه اختصاص یافت که سپس همین مکان با ملحقاتی غنی تر شد و به نام موزه " همایونی " گشایش یافت. روزنامه شرف در توصیف این موزه می نویسد:" موزه همایونی طولا" چهل و سه زرع و عرضا" هیجده زرع مشتمل بر بیست اتاق است. این موزه خزینه ای است مشحون به ظواهر جواهر گرانبها و ظرایف و نفایس اشیاء و آثار جلیله علمیه و مهمات حربیه قدیمه، آلات، ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سابقه ونتایج خیالات حکمای بزرگوار و تماثیل و تصاویر نگارنده های بی مثل و مانند روزگار و پرده های نقاشی کار نقاشهای مشهور و حاصل صناعی کارخانه های معروف و ظروف چینی بسیار و ممتاز کار چین و روسیه و انگلیس و بلور آلات، کارخانه های ساکس و نیز کارخانه های معتبر"
این موزه پس از مدتی از بین رفت. جواهرات آن به خزانه بانک ملی انتقال یافت و بعدا" به موزه مجهزی تبدیل شد و سلاح های آن به موزه دانشکده افسری سپرده شد. در دوره مشروطه به دستور وزیر معارف " صنیع الدوله " دایره ای به نام اداره عتیقات بین سال های ( 1295.7 م ) به وجود آمد که کارش سر و سامان دادن به وضع خراب حفاری های غیر مجاز بود و در همین زمان بود که موزه ایران " معارف " تاسیس شد. این موزه در بر گیرنده اشیای عتیقه، کاشی، سفال، سکه و سلاح بود و. به عنوان اولین گام موثر در تاریخ موزه داری ایران به شمار می رود.
بیشترین جلوه تاریخ موزه داری ایران را در ایجاد موزه ایران باستان باید جستجو کرد. این موزه با 2744 متر زیر بنا به دلیل قدمت اشیا، در زمره یکی از موزه های مادر دنیا محسوب می شود که به سال 1316 خورشیدی افتتاح گردید.
طراحی ساختمان این موزه به عهده " آندره گدار " فرانسوی بود و شکل ظاهری ساختمان الهام گرفته از طاق کسری انوشیروان ساسانی است.
این موزه در برگیرنده آثار مختلفی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران مختلف اسلامی است که در دو طبقه به نمایش در آمده است. آثار و اشیاء به نمایش در آمده در موزه آیینه تمام نمایی ازفرهنگ، هنر،آداب و روسوم،باورها و اعتقادات گذشتگان و نیاکان ماست و آن را تنها پل ارتباطی بین گذشته،حال و آینده می توان به شمار آورد.
موزه را نبایستی مکانی دانست که در آنجا صرفا" آثار تاریخی و باستانی به نمایش در می آید، بلکه تمامی نمایشکاه های هنری، علمی، جانوری، پزشکی، نگارخانه ها، کتابخانه ها و آرشیوها و بیشتر بناهای تاریخی به نوعی موزه هستند. هر شیئی و اثر به نمایش گذاشته شده در موزه یا نمایشگاه زبان حالی دارد و با بیننده اش ارتباط برقرار می کند با تعمق و تفکر می توان زبان حال این آثار را دریافت و از دیدگاه های مختلف آن را بررسی نمود.
یکی از مهمترین وظایف یک موزه برقرار کردن ارتباط فرهنگی بازدید کننده با شیئی به نمایش در آمده است. در حقیقت باید کوشید تا همان ارتباط وحسی را که بین خالق یک اثر و خود وجود داشته به نوعی دیگر به بازدیدکنندگان منتقل نمود که این امری دور از دسترس نیست.
امار نشان می دهد که در قرن نوزدهم فقط عده خاصی از موزه ها بازدید کرده اند. کنفرانس عمومی یونسکو در نهمین جلسه خود در دهلی ( 1956 م ) تاکید نموده استکه بازدید ازموزه ها به ویژه برای طبقه کارگران آسان تر شود و به راه هایی که به منظور پربار شدن و غنی شدن موزه ها پیشنهاد می شود، توجه گردد.
آمار دیگر نشان داده است که کشورهایی که دارای موزه های متنوع هستند و بازدیدشان رایگان است از هر دویست نفر که به سینما می روند تنها یک نفر از موزه های بازدید می کنند. در انگلستان رسم بر این است که اگر مدرسه و یا هر مرکز آموزشی دیگر، زمانی را به تدریس هنر اختصاص ندهد، موزه ها این کمبود را جبران می کنند. عده ای از کارشناسان تاسیس موزه های ویژه کورکان را که از جذابیت بیشتری برخوردار است، توصیه می کنند. در اینجا شایسته است کهب رای روشن دلان هم فکری شود.
موزه ها روزانه بازدید کنندگان زیادی در سنین مختلف با فرهنگ های گوناگون دارند، اگر با موزه آرایی سنجیده و راهنمایی مناسب ارزش تاریخی و هنری هر شیئی بر بیننده مشخص شود، یک شیئی سفالی ساده مربوط به هزاره اول پیش از میلاد همانند یک تابلوی نقاشی معاصر جذاب و پر بیننده خواهد شد.
باید یک وابستگی و دلدادگی فرهنگ