لینک فایل پاورپوینت-اصول معماری بیمارستان- در60 اسلاید-powerpoin-ppt

  یک بیمارستان عمومی به بخشهای مراقبت، معاینه و درمان، انبار و محل نگهداری موقت زباله، اداری و فن آوری تقسیم می‌شود. قسمت‌های اقامتی و احتمالا بخش‌های آموزشی و پژوهشی و همچنین بخشهای حمایتی برای عملیاتهای خدماتی نیز در یک بیمارستان عمومی وجود دارند

 

در حالی که بیمارستان‌ها در گذشته آگاهانه جهت مصارف پزشکی، جراحی طراحی می‌‌شدند امروزه می‌توان شاهد تغییر جهت به سوی انسانگرایی در امکانات بیمارستانی بود. بیمارستانهای امروزی بیشتر به هتل شبیه هستند. وجود فضای اقامتی دارای اهمیت بیشتری نسبت به طرح‌های سرد بهداشتی در بیمارستانهای گذشته است. مدت زمان بستری و اقامت بیمار به طور پیوسته کوتاهتر می‌شود و علاقه به اتاق‌های یک تختی یا دو تختی (در خصوص بیمارهای خصوصی) بیشتر شده است.

 

nPavion پزشک ها یا استراحت گاه و اطاق پزشک ارشد یا متخصص و در هر بخش سرویس بهداشتی و حمام

 

nStation پرستارها در بخش عفونی ، جراحی ، ارتوپدی ، قلب حتما زنان و مردان جداست

 

nدر هر بخش اطاق  داروها و داروهای مخصوص مریضها

 

nدر هر بخش اطاق پزشکان مخصوص وجلسات و تعویض لباس پزشکان

 

nاطاق عملهای مخصوص که برای هر بخش 100% لازم است :

 

n
nدر بدو ورود مراجعه کننده (مریض) وارد اورژانس شود
nجای هلیکوپتر در پشت بام در موارد اورژانسی
nآسانسور مخصوص بیماران با تمام امکانانت
nپله های معلولین
nبوفه و رستوران
nنورگیر در هر اطاق
nرخشوخانه
nچاه مخصوص بیمارستان که به فاضلاب راه نداشته باشد (بخاطر آلودگی)
nاطاقهای جانبی
nامور اداری – امور مالی – امور نگهبانی – امور نظافت – امور دریافت بیمه
زنان – جراحی – چشم – ENT – ارولوژی

 


کلمات کلیدی : پاورپوینت اصول معماری بیمارستان, معماری درمانگاه, سازه, عمران و معماری, معماری بیمارستان, معماری, بیمارستان, طراحی بیمارستان, معماری سازه ها
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل کتاب- معماری و طراحی پایدار- در 55 صفحه-docx


کاربرد مفاهیم پایداری و اهداف توسعه پایدار در جهت کاهش اتلاف انرژی وآلودگی محیط زیست در معماری، مبحثی به نام معماری پایدار را به وجود آورده است. در این نوع معماری، ساختمان نه تنها با شرایط اقلیمی منطقه خود را تطبیق می‌دهد، بلکه ارتباط متقابلی با آن برقرار می‌کند. بطوریکه بر اساس گفته ریچارد راجرز، «ساختمان‌ها مانند پرندگان هستند که در زمستان پرهای خود را پوش داده وخود را باشرایط جدید محیط وفق میدهندو بر اساس آن سوخت و سازشان را تنظیم می‌کنند». سیمای شهرهای اقصی نقاط جهان که تا چندی پیش هرکدام درون خود دنیایی متفاوت داشت، هر روز با سرعتی افزون تر در پی محو شدن آن چیزی است که به آن هویت مستقل می‌داد و این امر همسانی و یکنواختی را به بار آورده است. معماری و شهر برای انسان قبل مدرن، محصول خلاقه‌ای بود که نتیجه محدودیتهای اقلیمی و سازه ایی از طرفی و باورهای جمعی افراد از طرف دیگربود. آنچه که فضای مصنوع او را تشکیل می‌داد، برخاسته از بستر و همپا و همراستا با ویژگیهای آن منطقه بود. این پیوند سبب گشته بود که محصول اندیشهٔ معمار در حدود ویژگیها و بایدهایی که مصالح محلی و شرایط محیطی به اثر اجبار می‌نمود، امکان حرکت داشته باشد. از جهت دیگر به علت باورهای متافیزیکی به طبیعت و پدیده‌های آن و لزوم حفظ این عرصه به عنوان موهبت، مدیریت پسماندها نیز به گونه ایی انجام می‌گردید که چرخه حیات مختل نگردد. لازم است ذکر شود که سرعت تحول و تغییرات نیز به گونه ایی بود که فرصت آزمایش و خطا و سپس تصحیح به جهت حفظ هرچه بیشتر ساختارهای زیستی را ممکن می‌نمود. اما حریم باور متافیزیکی شکست و بشر تنها یک چیز و آن ذهن انسانی را محور قرار داد و دلیل بودن را در اندیشیدن و حتی بصورت افراطی در شک دائم یافت و چنان بر خود باور یافت و خود را از قید و بند رهایید که هر آنچه را انجام می‌داد، درست می‌پنداشت. جالب اینجاست که سرعت این تغییرات نیز امکان سنجش بازخوردها را از بین برده بود. بشر به مدد بهره‌گیری از تکنولوژی جهت جبران ضعفهایش و قرار دادن آن به عنوان بهترین دستاویز برای پاس خ به نیازهایش، دست یازیدن افراطی به طبیعت را به عنوان منبع تامین نیازها مجاز دانست. این امر تاثیر پذیری معماری از خصوصیات محیطی ومحلی را کاسته بود، به گونه‌ای که برخی با طرح معماری بین‌المللی و منشور آتن، ادعای حل همهٔ مشکلات معماری و شهر را داشتند، اما طبیعت و شهر در حال از بین رفتن بود. جنگ اعراب و اسرائیل و جلوگیری از صادرات نفت به غرب، اولین صدای زنگ خطر را به گوش رساند. منابع در حال پایان است چه می‌کنید؟ در واقع آنچه که امروز به عنوان توسعه پایدار یاد می‌شود، بازنگری اصلاح طلبانه‌ای است به مدرنیسم و سنت جهت یافتن راهی بینابینی. توسعه پایدار، توسعه ایی است که نیازهای اکنون را به گونه ایی برآورده نماید که توان نسلهای بعدی را جهت تامین نیاز، کاهش ندهد. با توجه به این نکات مطروحه، سعی داریم به تبیین مفهوم توسعه و طراحی پایدار بپردازیم و با طرح راهکارهایی، زمینهٔ تحقق این باور را ایجاد نماییم. معماران نیز همسو با سایر دست اندرکاران در پی یافتن راهکارهای جدیدی برای تامین زندگی مطلوب انسان هستند. بدیهی است که زندگی، کار، تفریح، استراحت و... همه و همه فعالیت‌هایی می‌باشند که در فضاهای طراحی شده توسط معماران صورت پذیرفته و از آنجا که نقاط ضعف و قوت یک ساختمان بر زیست بوم جهان تأثیر مستقیم خواهد داشت، وظیفه‌ای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران می‌باشد.

 

مهم‌ترین سرفصل‌های معماری پایدار را عناوین زیر تشکیل می‌دهند:

 

 

معماری پایدار که در واقع زیرمجموعه طراحی پایدار است را شاید بتوان یکی از جریان‌های مهم معاصر به حساب آورد که عکس‌العملی منطقی در برابر مسایل و مشکلات عصر صنعت به شمار می‌رود. برای مثال، ۵۰ درصد از ذخایر سوختی در ساختمان‌ها مصرف می‌شود که این به نوبه خود منجر به بحران‌های زیست محیطی شده و خواهد شد؛ بنابراین، ضرورت ایجاد و توسعه هرچه بیشتر مقوله پایداری در معماری بخوبی قابل مشاهده است.

 

لزوم احداث ساختمان به صورت سبزوپایدار

 

تحول صنعتی انسان را از زندگی در طبیعت به زندگی در شهر کشانید. با پیشرفت فناوری، الگوی زندگی دستخوش دگرگونی شد، به نحوی که انسان‌ها برای گرم کردن خود به جای پوشش بیشتر و استفاده از لباس‌های گرم، از سوخت‌های فسیلی به عنوان گرم‌کننده استفاده نمودند. بادگیرها، سایبان‌ها و نورگیرها در ساختمان جای خود را به تاسیسات گرمایشی وسرمایشی دادند. به این ترتیب تکنولوژی آسایش وراحتی روزافزونی رابرای انسان فراهم کرده است. درنتیجه هجوم شهرنشینی بسیاری از زمین‌های طبیعی وجنگل‌ها دستخوش تغییرات شده‌است. برای تردد، ساخت وساز، سرمایش و گرمایش مصرف انرژی افزایش یافته ودر نتیجه آلودگی هوا و آلودگی صوتی بیشتر شده است. شهرها انرژی رامصرف کرده وبه جای آن زباله و آلودگی ایجاد می‌کنند. درنتیجه پیشرفت صنعت نیاز به بهره‌برداری ازمنابع طبیعی نیز بیشتر شده؛ به نحوی که بهره‌برداری غیرمنطقی از منابع طبیعی منجر به نابودی آنها می‌شود. برای ادامه زندگی دراین چرخه احتیاج انسان به انرژی بیشتر شده؛ ولی اکنون در مرحله‌ای قرارداریم که منابع انرژی رو به اتمام هستند. با این نگرش ولزوم کاهش مشکلات، ایجاد ساختمان‌های سبز ودر عین حال پایدار باتوجه به مشکلات زیست محیطی که وجود دارد برجسته می[۳]شود.

 

اصول معماری پایدار

 

معماری پایدار مانند سایر مقولات معماری، دارای اصول و قواعد خاص خود است و این سه مرحله را در برمی‌گیرد:

 

 

که هرکدام آنها استراتژی‌های ویژه خود را دارند.

 

شناخت و مطالعه این تدابیر، معمار را به درک بیشتر از محیطی که باید طراحی آن را انجام دهد، می‌رساند.

 

صرفه جویی در منابع

 

اصل صرفه جویی در منابع (Economy of Resources) از یک سو به بهره‌برداری مناسب از منابع و انرژی‌های تجدیدناپذیر مانند سوخت‌های فسیلی، در جهت کاهش مصرف می‌پردازد و از سوی دیگر به کنترل و به کارگیری هرچه بهتر منابع طبیعی به عنوان ذخایری تجدید پذیر و ماندگار توجه جدی دارد.

 

به عنوان مثال، یکی از منابع سرشارو نامیرا، انرژی حاصل از نور خورشید است که امروزه توسط تکنولوژی فتوولتاییک برای فراهم کردن آب و برق مصرفی در ساختمان، از آن استفاده می‌شود.

 

برای کنترل منابع، سه نوع استراتژی می‌تواند مورد توجه قرارگیردکه شامل حفظ انرژی، حفظ آب و حفظ مواد است. همان گونه که مشاهده می‌شود، تمرکز براین سه منبع، به دلیل اهمیت آنها در ساخت و اداره ساختمان است.

 

طراحی برای بازگشت به چرخه زندگی

 

اصل طراحی برای بازگشت به چرخه زندگی (Life Cycle Design) دومین اصل از معماری پایدار است و بر این فکر و یا نظریه استوار شده است که ماده از یک شکل قابل استفاده تبدیل به شکل دیگری می‌شود، بدون اینکه به مفید بودن آن آسیبی رسیده باشد.

 

از سوی دیگر به‌واسطه این اصل، یکی از وظایف طراح، جلوگیری از آلودگی محیط است.

 

این نظریه برای رسیدن به این منظور در سه مرحله، ساختمان را مورد بررسی قرار می‌دهد. این مراحل به ترتیب عبارتند از:

 

مرحله پیش از ساخت، مرحله در حال ساخت و مرحله پس از ساخت.

 

باید توجه داشت که این مراحل به یکدیگر مرتبط بوده و مرز مشخصی بین آنها وجود ندارد. برای مثال، می‌توان از مواد بازیافتی در مرحله پس از ساخت یک ساختمان به عنوان مصالح اولیه در مرحله ساخت ساختمانی دیگر استفاده کرد.

 

طراحی برای انسان

 

اصل طراحی برای انسان (Humane Design)، آخرین و شاید مهمترین اصل از معماری پایدار است. این اصل ریشه در نیازهایی دارد که برای حفظ و نگهداری عناصر زنجیره‌ای اکوسیستم لازم است که آنها نیز به نوبه خود بقای انسان را تضمین می‌کنند.

 

این اصل دارای سه استراتژی نگهداری از منابع طبیعی، طراحی شهری-طراحی سایت و راحتی انسان است که تمرکزشان بر افزایش همزیستی بین ساختمان و محیط بیرون از آن و بین ساختمان و افراد استفاده کننده از آنهاست.

 

در واقع می‌توان گفت که برای رسیدن به معماری پایدار، طراح باید این مراحل و اصول را که تعریف کننده یک چارچوب اصلی برای طرحی پایدار است را در طرح خود لحاظ و برحسب مورد ترکیب و متعادل کند.

 

اصول معماری پایدار

 

اصولی که باید رعایت شود تا یک ساختمان در زمره بناهای پایدار طبقه‌بندی شود به شرح زیر است:

 

  • اصل اول:حفظ انرژی

 

بنا باید طوری ساخته شود که نیاز ساختمان به سوختهای فسیلی را به حداقل برساند.

 

  • اصل دوم: هماهنگی با اقلیم

 

بنا باید طوری طراحی شوند که با اقلیم و منابع انزژی موجود در محل احداث هماهنگی داشته و کار کند.

 

  • اصل سوم:کاهش استفاده از منابع جدید

 

ساختمان‌ها بایستی به گونه‌ای طراحی شوند که میزان استفاده از منابع جدید را تا حد ممکن کاهش داده و در پایان عمر مفید خود برای ساختن بنای جدید، خود به عنوان منبع جدید به کار روند.

 

  • اصل جهارم:برآوردن نیازهای ساکنان

 

در معماری پایدار برآورده شدن نیازهای روحی وجسمی ساکنان از اهمیت خاصی برخوردار است.

 

  • اصل پنچم:هماهنگی با سایت

 

بنا باید با ملایمت در زمین سایت خود قرار گیرد و با محیط اطراف سنخیت داشته باشد.

 

  • اصل ششم:کل گرایی

 

تمام اصل معماری پایدار باید در یک پروسه کامل که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم می‌شود، تجسم یابد.

 

طراحی پایدار

 

یکی از راه حل‌های دسترسی به توسعه پایدار که در ارتباط با الگوهای ساخت و طراحی در زمینه‌های گوناگون زندگی بشری، شامل طراحی‌های صنعتی، ساختمانی، شهری و... است هدف از طراحی ساختمانهای پایدار کاهش آسیب آن بر روی محیط و منابع انرژی و طبیعت است، که شامل قوانین زیر می‌باشد:

 

۱-کاهش مصرف منابع غیرقابل تجدید ۲-توسعه محیط طبیعی ۳-حذف یا کاهش مصرف مواد سمی و یا آسیب رسان بر طبیعت در صنعت ساختمان ساز بنابراین ساختمانی که کمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود و در پهنه وسیع تر با منطقه و جهان دارد طراحی سبز، طراحی بر اساس حساسیت‌های محیطی، طراحی اکولوژیکی، طراحی با طبیعت و ... عناوینیاست که امروزه در نتیجه تجدید نظر در ارتباط با الگوهای ساخت رایج به وجود آمده است. به طور مثال می‌توان طراحی سبز را در درون مثلثی در نظر گرفت که در سه رأس آن انرژی، اقلیم و اکولوژی قرار دارد. در جایی که انرژی عامل قالب می‌شود، پیدا خواهد کرد. اینگونه است که یک خانه شهری با یک خانه روستایی متفاوت می‌شود؛ بنابراین طرح نهایی منطقه‌ای در داخل این مثلث است که با توجه به غالب بودن یکی از رئوس به آن سو گرایش پیدا می‌کند.

 

اصول طراحی پایدار]

 

طراحی پایدار همکاری متفکرانه معماری با مهندسی سازه، برق ومکانیک است. علاوه بر فاکتورهای متداول طراحی مانند زیبایی، تناسب و بافت و سایه و نور وامکاناتی که باید مد نظر قرار گیرند، گروه طراحی باید به عوامل طولانی مدت محیطی، اقتصادی و انسانی توجه نموده و اصول اولیه آنرا که به قرارزیز است، مد نظر قرار دهد؛ الف) گوناگونی وتنوع ب) اقلیم وآب و هوا ج) پوشش ساختمان‌ها د) احیا هویت فرهنگی و منطقه‌ای ه) حجم ساختمان‌ها و جانمایی فضاهای داخلی ساختمان و) مصالح ساختمانی ز) برآورد نیازهای انسان ح) هماهنگی با بستر ط) توجه همزمان به همه اصول

 

الف) گوناگونی و تنوع تنوع و گونگونی از عواملی است باعث تساوی وعدالت بیشتر در هر سیستمی می‌شود که از اساسی ترین اهداف توسعه پایدار نیز هست. یک اصل معروف در میان زیست شناسان و محیط شناسان وجود دارد که در آنها حیات وجود دارد اگر دارای تنوع و گوناگونی بیشتری باشند در مقایسه با مناطقی که یکنواخت هستند سلامت ترند. درارتباط با مسائل شهری نیز این امر صادق است محله‌های شهری که در آن همسایگی‌ها دارای کاربری یکسان هستندباعث بالا رفتن نیاز ساکنین به اتومبیل وبیشتر شده و مصرف بیشتر اترژی و کاهش کیفیت هوا را در پی دارد در حالیکه با طراحی کاربری‌های متفاوت در همسایگی‌ها در یک بافت مشخص تا ۴۴درصد از هزینه‌های مصرف کنندگان و شهردارری‌ها کاسته خواه شد و همچنین آلودگی هوا نیز تا ۴۵ درصد کاهش می‌یابد.

 

ب) اقلیم وآب و هوا معماری هر عصر و هر منطقه‌ای، دانستن چگونگی مطابقت ساختمان با اقلیم خاص آن منطقه، واز مباحث مهم در معماری می‌باشد. در واقع طراحی اقلیمی، روشی است برای کاهش همه‌جانبه هزینه انرژی یک ساختمان و عوامل اقلیمی موثر بر یک بنا شامل تابش آفتاب، دما، رطوبت، باد وبارندگی می‌باشد که شناخت هر یک و کنترل آن در طراحی، اولین قدم محسوب می‌گردد. در این راستا توجه و رجوع به راهکارهای بومی در معماری گذشته هر منطقه بسیار کارسازخواهد بود. این اصل بیشترین تأثیر را در جهت گیری ساختمان دارد که شامل توجه به سه عنصر اصلی طبیعت است:

 

  • خورشید:که تأثیر روی جهت گیری ساختمان دارد. کشیدگی ساختمان در راستای محور شرقی_غربی حرارت اکتسابی از خورشید را به حداکثر می‌رساند. همچنین توجه به گردش سالیانه، ارتفاع خورشیددر هنگام طراحی سطوح دیوارهای خارجی و جانمایی پنجره‌ها و سایه بانها و... موثر است.
  • باد:شکل حجمی ساختمانها باید به گونه‌ای باشد که در اقلیم‌های سرد جریان باد سرد را هدایت کند ئ در اقلیم‌های گرم باد خنک را به داخل خانه هدایت نماید.
  • المان‌های سبز مانند درختان وگیاهان:می‌توانند ساختمان را از حرارت‌های مازاد خورشید و بادهای مزاحم حفاظت نماید و در تهویه هوای داخلی نیز موثر می‌باشند.

 

ج) پوشش ساختمان‌ها جرم حرارتی مصالح ساختمانی:جرم حرارتی بالاتر در مورد دیوارها و سقف‌ها باعث بالا رفتن زمان انتقال حرارت بین فضای داخلی و خارجی می‌شود. استفاده از پوشش‌های دوجداره که می‌تواند باعث شود که بیشترین حرارت خورشید در روز بدست آمده و در شب مصرف شود.

 

رنگ:رنگ سطوح خارجی برحرارت اکتسابی از خورشید موثر است. رنگهای روشن برای اقلیم‌های گرم و رنگهای تیره و مواد جذب کننده برای اقلیم‌های سرد ترجیح داده می‌شوند.

 

پنچره:نوع، جنس و ابعاد و مکانیابی پنچره تأثیر بسزایی در حرارت اکتسابی خورشید دارد. همچنین نوع شیشه و پرفیل انتخابی که امروزهدارای تکنولوژی پیشرفته‌ای هست هر چند نیازمند سرمایه اولیه بیشتری است اما در درازمدت باعث کاهش هزینه‌های انزژی مصرفی ساختمان می‌گردد.

 

ابزار سایه اندازی:برآمدگی‌ها و برون زدگی‌های بام ساختمان، سایه بانها، ساباط‌ها و پرده‌ها از ابزاری است که به این منظور و برای جلوگیری از دریافت حرارت غیرضروری خورشید می‌تواند جانمایی و استفاده گردد.

 

د) احیا هویت فرهنگی و بومی ایجاد فرهنگ پایدار، نیازمند زنده کردن احساس اجتماعی، ارتباط وآمیزش با دنیا طبیعی است. در معماری پایدار، باید به مردم مجال بروز قابلیت‌های کامل خود را داد تا خودشان را دریابند و در ارتباط با دیگران به درکی عالی از بشریت برسند وبه این ترتیب، ارتباط خود با گذشته وآینده را بازیابند. دز این رابطه توجه به شیوه‌های معماری بومی موجود راهگشا هستند چرا که اغلب آنها جوابگوی اقلیم و فرهنگ منظقه می‌باشند. ضمناً توجه به این مسئله در طراحی، در بالا بردن احساس مکان در هر شخصی که درآن واقع شود موثر بوده و نقش دارد.

 

  • استفاده از مصالح بوم آورد تا حد امکان
  • استفاده از کارگران و تکنیک‌های محلی
  • استفاده از المان‌ها و نمادهای بومی- متأثر از روح محلی - که جوابگوی ویژگیهای اقلیمی منطقه نیز می‌باشند.

 

ه) حجم ساختمان‌ها و جانمایی فضاهای داخلی ساختمان

 

  • نسبت کمترین سطح بیرونی به حجم(VSR):نسبتی است معادل حجم کلی ساختمان تقسیم بر مساحت کلی دیوارهای خارجی ساختمان. به طور کلی یک VSR بالا نشان دهنده یک هندسه ساختمانی با راندمان خوب است. یعنی هندسه ساختمان به گونه‌ای باشد که سطوح خارجی حداقل مقدار ممکنه باشد و حجم فضای داخلی ساختمان حداکثر مقدار ممکنه باشد. از لحاظ ریاضیاتی بهینه ترین حالتVSR برای شکل هندسی کره است؛ بنابراین می‌توان نشان داد که هر ساختمانی با ارتفاع بلندتر از نصف اضلاع سطح زیر بنایش پرهزینه تر وکم راندمان تر از ساختمان خواهد بود که ارتفاع آن مساوی و یاکوچکتر از نصف اضلاع زیربنایش است.
  • نسبت سطح به محیط (APR):عبارت است از مساحت یک طبقه تقسیم بر محیط آن طبقه یا به عبارت دیگر مساحت طبقه برواحد طول دیوارهای محیطی هر چه این مقدار بزرگتر باشد راندمان انرژی ساختمان بیشتر خواهد بود. یک ساختمان مدور یا چهارگوش بهترین APR را خواهد داشت.
  • طرح بندی فضای داخلی برای بهرگیری از فواید سرمایش طبیعی: این گزینه شامل تطبیق ساختمان با شرایطی است که بتواند بیشترین نسیم ملایم تابستانی را بدست آورد. در این میان جانمایی مناسب پنچره‌ها این بادها رابه گردش در می‌آورد. مشروط بر اینکه محورهای هدابت کننده هوا به عمودی یعنی سقف‌ها وگنبدها و... در هدایت هوای مصرف شده و تهویه آن به صورت موثر عمل کرده و طراحی شوند.

طرح بندی فضاهای داخلی برای بهرگیری از حرارت خورشید:استفاده از مصالحی با ظرفیت حرارتی بالا برای جذب و نگهداری حرارت در پوشش دیوارها یا استفاده از سطوح بزرگ با پنچره‌های بزرگ در ضلع جنوبی برای دریافت بیشترین حرارت خورشید موثر است. نماهای شرقی با پنچره‌های بزرگ با


کلمات کلیدی : معماری پایدار, معماری و طراحی پایدار, organic Architecture, معماری ارگانیک, معماری سبز, معماری پایدار, پایدار, معماری سبز, معماری ارگانیک, معماری بومی,م
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل کتاب- معماری ارگانیک چیست؟- در 55 صفحه-docx

 

چکیده
معماری ارگانیک در آمریکا در قرن 19-م توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت. ( فرانک فرنس استاد سالیوان بود ).

 

معماران معروف در سبک معماری ارگانیک :

 

فرانک فرنس ( Frank Furness )

 

لوئی هانری سالیوان

 

رالف والدو امرسون

 

هوراتیو گرینو

 

ساموئل تیلور کولریج

 

فرانک لوید رایت

 

هوگو هرینگ

 

آلوار آلتو

 

هانز شارون

 

فی جونزخانه آبشار ( کوفمن )

 

معماری فقط نوعی فعالیت رویداد یا مجموعه ای از دست سازها نیست حتی هنر صرف هم نیست . معماری برای تمام امور انسانی بنیادی و اساسی است و از همان آغاز تمدن ایجاد شده است چرا که بدون آن امکان بوجود آمدن تمدن یا فرهنگی وجود نداشت. معماری اجتناب ناپذیر جهانی بی پایان و نیاز ابتدایی است . دامنه ی معماری از بدوی ترین شکل سکونت در غارها تا پیچیده ترین نوع ساختمانها را در بر می گیرد.

 

به عقیده ی بن فارمر معماری هنری است که نمی تواند خود را از شرایط بافت پیرامون جدا نگه دارد شرایطی که نا گزیر باید به آن توجه کند هر مکانی ویژگی خاص خود را دارد و پاسخ منحصر به فرد را می طلبد . با رشد توسعه ی سرمایه و ثروت تعداد مشتریان معماری افزایش یافت و مسئله ی دست یافتن به خصوصیات اصیل در معماری بومی باشدت بیشتری نمایان گشت .علیرغم اینکه مسائل اقتصادی در نهایت اثرات خود را به موضوع معماری وارد نموده اند اما منبع اصلی و بی واسطه ی موثر دگرگونی ایده ها و نظریات در معماری را بیشتر فلسفی باید دانست.

 

آرمان های عملکردگرایانه

 

یکی از کنجکاو ترین و دور از دسترس ترین پدیده های نیمه ی قرن نوزدهم نیاز گسترده و مصرانه در تقاضای یک معماری جدید بود که در حدود سال۱۸۹۰ به اوج خود رسید زمانیکه گستره ی تجاری فولاد و بتن مصلح توصعه ی قابل ملاحظه ای یافت. نیاز به پاسخ گویی به خواسته ها ی جدید از جمله نیاز به ساختمان های صنعتی ، راه آهن ، مرکز خرید، زندان ها ، بانک ها ، کار خانه جات، خانه های شهری ، خانه های کارگری …که ناشی از صنعتی شدن بود عمدتا  خطوط و فرمها تناسباتی منتهی شد که در الفبای معماری ما جایی نداشته بود .

 

مبلغینی نظیر جیمز فرگوسن در نظریه های خود پا را از تحول تدریجی فرمهای کلاسیک و قرون وسطایی فراتر نهاده اند او معماری معاصر شرقی را به واسطه ی تداوم ظهورش در تطابق با یک سنت پایدار میشود  و آنچه فرگوسن و پیروانش میخواستند دگرگونی بود در راستای دگرگونی های اجتماعی و فنی که  در تمدن جدید در شرف وقوع بود و سفارش دهندگان و مشتریان آخرین افرادی بودند که در طلب یک دگرگونی بودند . در قرن نوزدهم معماران و اندیشمندان برای به ظهور رسانیدن معماری جدید به نتیجه ی مهمی رسیدند و به قیاس معماری با مقوله های مختلف پرداختند که قیاس های عملکردی مهمترین قیاس بودند که عبارت است از

 

قیاس معماری با موجودات زنده

 

قیاس زیست شناسی

 

قیاس معماری باماشین مکانیکی

 

قیاس زیست شناسانه

 

شاید بتوان گفت که برای اولین بار این بوفن بود که در سخنرانی خود در آکادمی فرانسه در باغ موضوع سبک از قیاس های زیست شناسانه در توضیح مقصود خود استفاده کرد گفت : ذهن انسان هرگز قادر به خلق چیزی نیست مگر اینکه ذهن او از طریق انجام تجربیات و تمرکز افکار پرورانده شده باشد بدان معنی که ادراکات او نطفه های محصول او را شکل میدهد.

 

فرانک لوید رایت در مقتله ای باد عنوان در باب علت معماری گفت : منظور من از معماری ارگانیک آن است که این معماری از درون به بیرون در هماهنگی با شرایطی که ایجاد آن را میسر میدارد توسعه میابد .همچنین از ایده ی تکامل تدریجی به مثابه یک تفکر نوین در قیاس زیست شناسانه میتوان استفاده کرد این تکامل تدریجی عینا در مورد معماری نیز مصداق دارد.

 

همانطوریکه معماری رم تکامل یافته ی معماری یونان با معماری دوره های بعد از مسیحسیت تکامل یافته ی دوره های قبل خود میباشد نظریه ی تکامل  نظریه ی مکتبتبعیت عملکرد از فرم را  تائید میکند و این نظریه را ارائه میکند که ابتدا فرمها بوجود آمدند سپس عملکردها و اگر دگرگونی در فرمها به وقوع میپیوندد به واسطه ی عدم توانایی عملکردی فرمها به وقوع میپیوندد و فرمهای فاقد عملکرد قادر به بقا نیستند.

 

این قیاس سرانجام منجر به پیدایش معماری ارگانیک درقرن ۱۹ شد.

 

معماری ارگانیک

 

بینش معماری ارگانیک ریشه در فلسفه رمانتیک دارد.رمانتیسم یک جنبش فلسفی هنری و ادبی در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در شمال غربی اروپا بودکه به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد. این جنبش واکنشی در مقابل خرد گرایی عقل مدرن بود. رمانتیک ها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند. ولی رمانتیک ها به آن بخش از ذهنتوجه داشتند که بیشتر در باره احساس وعواطف بود.درصورتی که برای فلاسفه کلاسیک عقل و منطق اهمیت داشت.

 

نکته حائز اهمیت این که اکثر فلاسفه رمانتیک شاعر بودند و به تجلیل از طبیعت عواطف وتخیل می پرداختنددر حالی که اکثر فلاسفه کلاسیک ریاضیدان بودند. برای نطریه پردازان قرن نوزدهم آمریکا که به دنبال زیبایی مدرن بودند طبیعت تنها فلسفه صحیح تلقی می شدهنرمند می بایست ترکیبی می ساخت که به موازات طبیعت باشد و پروسه حیات و رشد و توسعه را به صورتی انتزاعی نشان دهد.

 

رالف والدو امرسون نویسنده شاعر و کشیش آمریکایی هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند.وی هنرمندان را برای یافتن رابطه بین فرم و عملکرد  در طبیعت هدایت می کرد او می نویسد :طبیعت سیستمی از فرم ها و روش های به وجود آوردن را خلق می کند که مستقیما قابل تطبیق در هنر است. همچنین ویوله لودوک معمار معروف فرانسوی معماران را ترغیب می کرد که قوانین طبیعی خلقت را به کار گیرند همانند مجسمه سازان قرون وسطی که گیاهان و حیوانات را مطالعه می کردند تا بفهمند که چگونه فرم های آنها یک عملکردی را نشان می دهند و یا خود را با خصوصیات ارگانیسم تطبیق می دهند.

 

معماری ارگانیک در آمریکا در قرن ۱۹ توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت.اوج شکوفایی این نظریه را می توان در نیمه اول قرن بیستم درنوشتارها وطرح های فرانک لوید رایت مشاهده کرد. به اعتقاد فرانک فرنس بر اساس نظریه ارگانیک همه فرمها طبیعی پویا هستند.نیروها وفشارهایی که در ساختار یک حیوان دخیل هستند کشش ماهیچه ها و مفاصل هنگامی که موجود حرکت می کند طرح  رشد و گسترش که در فرم گیاهان و صدف ها دیده می شود تصویری از یک شکل زنده است.اگر یک کار هنری بخواهد بیان کننده باشد باید به صورت ارگانیک ساخته شود.اجزا آن نمی توانند به صورت بخش های مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند بیان در معماری باید در حل کردن نیروهای فیزیکی که در یک کالبد ارگانیک عمل می کند صورت می گیرد. سالیوان از پایه گذاران مکتب شیکاگو ومعماری مدرن درآمریکا بود وی اعتقاد بسیار زیادی به فرم های طبیعی و سبک ارگانیک داشت.سالیوان به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آوردن در طبیعت بود.او برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود.یعنی سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید.

 

سالیوان در مورد مصالح می گفت :سنگ و ملات در ساختمان ارگانیک زنده می شود.موضوعی که فرانک لوید رایت شاگرد وی بهتر از هر معمار معاصر دیگری آن را در ساختمان هایش نشان داده است. رایت اگر چه با تکنولوژی مدرن مخالفتی نداشت ولی وی آن را به عنوان غایت و هدف تلقی نمی نمود.به اعتقاد رایت تکنولوژی وسیله ای است برای رسیدن به یک معماری والاترکه از نظر وی همانا معماری ارگانیک بود.

 

رایت در ۲۰ مه ۱۹۵۳ در تلیسین معماری ارگانیک را در نه عبارت ذیل تعریف کرد:

 

۱- طبیعت: فقط شامل محیط خارج مانند ابرها درختان و حیوانات نمی شود بلکه شامل داخل بنا و اجزا و مصالح آن می باشد.

 

۲- ارگانیک: به معنای همگونی و تلفیق اجزا نسبت به کل وکل نسبت به اجزا است.

 

۳- شکل تابع عملکرد:عملکرد صرف صحیح نمی باشد بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده از ابداع وقدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است.فرم و عملکرد یکی هستند.

 

۴- لطافت:تفکر و تخیل انسان باید مصالح وسازه سخت ساختمان را به صورت فرم های دلپذیر و انسانی شکل دهد.همان گونه که پوشش درخت و گل بوته ها شاخه های آنها را تکمیل می کند.مکانیک ساختمان باید در اختیار انسان باشد و نه بالعکس.

 

۵- سنت: تبعیت و نه تقلید از سنت اساس تفکر معماری ارگانیک است.

 

۶- تزئینات: بخش جدائی ناپذیر از معماری است.رابطه تزئینات به معماری همانند گل ها به شاخه های بوته می باشد.

 

۷- روح: روح چیزی نیست که به ساختمان القا شود بلکه باید در درون آن وجود داشته باشد و از داخل به خارج گسترش یابد.

 

۸- بعد سوم: بر خلاف اعتقاد عمومی بعد سوم عرض نیست بلکه ضخامت و عمق است.

 

۹- فضا: عنصری است که دائما باید در حال گسترش باشد.فضا یک شالوده پنهانی است که تمام ریتم های ساختمان باید از آن منبعث شود و در آن جریان داشته باشد.

 

شاهکار معماری فرانک لوید رایت ونظریه ارگانیک را می توان در خانه آبشار در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا دید.موارد طراحی و اجرایی را که رایت برای این خانه ویلایی در نظر گرفته بود می توان درهشت مورد زیر اشاره کرد.

 

۱- حداقل دخالت در محیط طبیعی

 

۲- تلفیق حجم ساختمان با محیط طبیعی به گونه ای که هر یک مکمل دیگری باشد.

 

۳-ایجاد فضاهای بین ساختمان و محیط طبیعی

 

۴- تلفیق فضای داخل با خارج

 

۵- نصب پنجره های سرتاسری و از بین بردن گوشه های اتاق

 

۶- استفاده از مصالح محیط طبیعی مانند صخره ها و گیاهان چه در داخل بنا چه در خارج بنا

 

۷- نمایش مصالح به همان گونه که هست چه سنگ چه چوب و یا آجر

 

۸- استمرار نمایش مصالح از داخل به بنا

 

از نظر رایت ارگانیک یعنی تلفیق شدن کل مجموعه و در مورد ساختمان ارگانیک معتقد بود: ساخته شده توسط افراد از درون زمین با تمهیداتی که خود در نظرمی گیرند و با توجه به زمان مکان محیط و هدف. از جمله معماران مطرح این سبک در آمریکا در حال حاضر فی جونز است.هرچند معماری ارگانیک بر خلاف کارهای میس و کوربوزیه صورتی جهانی به خود نگرفت ولی با این حال پیروانی در سایر کشورها پیدا کرد.در اروپا می توان از هوگوهرینگ و هانز شارونآلمانی آلوار آلتو فنلاندی وگروه دیستیل در هلند نام برد.در ایران هم می توان در کارهای مهندس هوشنگ سیحون – مهندس پاسبان – مهندس مهرداد ایروانیان نمونه هایی ازاصول طراحی معماری ارگانیک را مشاهده کرد.

 

ارتباط معماری با ارگانیسم های طبیعی به طور موثر به ۴ مورد محدود میشود:

 

۱- رابطه ی ارگانیسم ها با محیط خود

 

۲-وابستگی بین ارگانها با یکدیگر

 

۳- رابطه ی بین فرم و عملکرد

 

۴- اصل حیات

 

رابطه ی ارگانیسم با محیط خود و قیاس آن با معماری

 

فون هامبولت معتقد است که گیاهان را نباید با توجه به ویژگی های ذاتی طبقه بندی کرد بلکه بر اساس محیط و اقلیم پرورش آن را باید بررسی کرد که در این زمینه بسیار شبیه معماری است. به این ترتیب که معماتری را باید با توجه به موقعیت منطقه ای بررسی کرد نه نوع عملکرد آن ویژگی های محیطی درفرم تاثیر مستقیم دارد به عنوان مثال معابد یونان با معابد ژاپن تقریبا دارای یک نوع عملکرد ولی ساختار و فرم کاملا متفاوتی دارند.

 

وابستگی بین ارگانها و رابطه ی آن ها با یکدیگر شاید بتوان آن را به مثابه ارتباط بین بخش های مختلف یک ساختمان توجیه کرد به نظر ویکدو  ازیر بخش های یک ساختمان را به مثابه دندان های یک حیوان تشبیه کرده است که گویای نوع خاصی از ساختار زنده و روند هضم می باشد و منطبق بر نحوه ی زندگی او شکل یافته و دقیقا هر قسمت تکمیل کننده ی قسمت دیگر است بخشها و ارتباطات بین بخشها بیانگر نوع عملکرد یک بنا می باشد .

 

رابطه ی بین فرم و عملکرد

 

مهمترین واقعیت مهم زیست شناسانه ای که در ارتباط با معماری قابل قیاس مینماید مقوله ی ارتباط فرم با عملکرد را شامل می شود . نظریه ای که گویای تبعیت فرم از عملکرد است به شدت توسط آن دسته که به تبعیت عملکرد از فرم معتقد بودند مورد اعتراف قرار میگیرد و هیچ کس ارتباط بین فرم و عملکرد را انکار نمیکرد از لحاظ قیاس عملکردی رابطه ی بین فرم و عملکرد به مثابه ضرورتی برای زیبا بودن قلمداد می شود. همانگونه که به لحاظ قیاس زیست شناسانه این رابطه به معنی داشتن حیات است.

 

بودلر در سال ۱۸۵۵ گفت : زیست شناسان بهترین کسانی هستند که میدانند بین فرم و عملکرد چه ارتباط تحسین بر انگیزی است و بسته به موقعیت و نوع عملکرد هر حیوان ، ارگانیسم اعضا و فرم آن ارگانیسم تغییر می کند. به نظر فرانک لوید رایت معماری ارگانیک به معنی معماری زنده است معماری که درآن هر گونه فرم بی خاصیت همانند بخشی از روند رشد یک موجود از سیستم حذف می شود و معماری در آن هر عنصر و هر جزئی از عناصر در ارتباط با وظیفه ای که بایستی به انجام برسانند شکل می گیرد .

 

سر دبیر یکی از مجلات معماری در سال ۱۸۶۳ گفته بود که ما این معماری را معماری ارگانیک مینامیم زیرا این معماری در ارتباط با مکاتب تاریخی والتقاطی حاوی همان رابطه ایست که زندگی سازمان یافته ی حیوانات و گیاهان با موجودیت سازمان نیافته ی زمین و محیطی که جهان را شکل داده است بر قرار نموده است .

در آخر اینکه معماری دیگر بهانه ای برای فراموشی همجواری خود با دیگر عناصر موجود در دست ندارد ولی از طرف دیگر با پذیرش کلی فلسفه ی عملکرد گرایی دیگر نیازی به ارتکاب به آنچه که در


کلمات کلیدی : معماری پایدار, معماری ارگانیک, معماری سبز, سازه های ارگانیک, معماری و طراحی پایدار, organic Architecture, معماری ارگانیک, معماری سبز, معماری پایدار, پای
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت-اصول معماری پایدار و تاثیر آن بر اقلیم شمال- در 90 اسلاید-powerpoint-ppt

 

 

¢اهمیت تاثیر اقلیم بر معماری،انجام مطالعات و پژوهش های جامعی را در این زمینه ایجاب می کند.بویژه در کشور ما که تنوع شرایط اقلیمی در آن کاملا مشهود است.انجام تحقیقات گسترده در این زمینه امری اجتناب ناپذیر است.

 

 

 

¢بطورکلی،این پژوهش ها به دو صورت نظری وعملی انجام می گیرد.دروجه اول،مباحث نظری مربوط به اقلیم و ساختمان،مورد بررسی قرارمی گیرد و در وجه دوم،با بهره جستن از آمار آب و هوایی مناطق مختلف و انجام تقسیم بندی های اقلیمی،همچنین با استفاده از نمونه های ساختمانی مناطق مختلف اقلیمی،آزمایش ها و محاسبات دقیق صورت می گیرد.از آنجا که ازمایش ها عملی در چار چوب وظایف موسسات تحقیاقات ساختمانی انجام می گیرد واین امر تنها با تخصیص بودجه وزمان کافی از سوی سازمانهای مربوطه اماکان پذیر است، همچنین به دلیل نبود امکانات عملی جهت انجام این برنامه ها ودر دست نبودن امار واطلاعات آب وهوایی مناطق مختلف، پژوهش حاضر بیشتردر وجه اول استوار است.

 

 

 

¢معماری واقلیم، پیوندشان بیشتر به رابطه نوزاد وآغوش می ماند، یا نسبت هر رستنی با خاک ، حریم امن وبستر بالیدن. با بستگی ای تکامل آفرین؛ الهام بخش والبته ، نه محیط زا. در این معنا، آغوش، خاک واقلیم ، رابط حیات وسرزندگی ونبودشان نمود میرایی است . تجربیات معماری بومی در پهنه جهان وآروین های آن در معماری ایران زمین نیز ، خود گواه تاکیدی بر اندیشه ی فرم زایی ملاحظات اقلیمی در معماری است تا عاملی بر محدودیت آن یا اسارت معمار.

 

 

 


کلمات کلیدی : تاثیر اقلیم بر معماری, معماری بومی,اقلیمی, معماری پایدار, معماری سبز, معماری شمال, مازندران, اقلیم شمال, اقلیم, معماری, معماری منطقه ای, معماری
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل کتاب- معماری و دکوراسیون داخلی و چشم انداز در معماری-115ص-docx

معماری داخلی

معماری چیست؟
معماری داخلی آفرینش فضاست، فضایی که در عین زیبا و خاطره انگیز بودن عملگرا و کارآمد نیز باشد.در واقع طراح با تنیدن اصول فنی و تخصصی معماری داخلی با حس زیبایی شناسی، فضایی راطراحی می کند که بیانگر هویت، نیاز، درک و خواسته های مخاطبش است.
قدمت معماری به عنوان یک فن برای ایجاد سرپناه، به قدمت تاریخ بشر می رسد اما معماری امروزه در جهان ترکیبی از صنعت ساختمان سازی به علاوه هنر، فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، اخلاقی، اقتصاد، جغرافیای طبیعی و انسانی، برنامه ریزی و توسعه اقتصادی و علوم طبیعی نظیر زیست شناسی و محیط زیست است.
موضوع معماری درباره فضاست. معماری به عنوان اجتماعی‌ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است.
معمار کیست ؟
ویترویوس پدر معماری در قدیمی ترین کتاب معماری موجود ( ده کتاب معماری ) ویژگیهای معمار را چنین بیان می کند :
معمار باید به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه تمییز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در می آید. معرفت معمار فرزند علم و عمل است . عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است یعنی کاردستی با انواع مصالح ، طبق یک نقشه و عمل ، قدرت بیان و نمایش چابک دستی معمار است طبق اصول تناسبات...
معماری داخلی چیست؟؟؟
معماری داخلی حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته همانند معماری با ساختمان و اجزا وعناصر سازنده آن سرو کار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید می کند
بسته به کاربری تعریف شده و یا خواسته شده بنا ٬ تفکیک فضاهای داخلی بنا یا اثر معماری به فضاهای مختلف از قبیل( اتاق کار ٬ اتاق خواب ٬ هال ٬ پذیرایی ٬ آشپزخانه و مانند اینها در کاربری مسکونی) ؛ (یا اتاق مدیر ٬ اتاق انتظار ٬ سالن کنفرانس و... در کاربری اداری )؛ به همین ترتیب کاربری های تجاری ٬خدماتی ٬نمایشگاهی و موارد مشابهی که غالبا تفکیک ریز فضاهایشان با استفاده از مولفه کف وسقف و دیوارها صورت می پذیرد٬در حوزه ی عمل رشته معماری داخلی است. حتی نوسازی ساختمان های نسبتا قدیمی (البته نه آنهایی که جز میراث معماری به حساب می آیند)هم برعهده ی این رشته قرار می گیرد.
.از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای (روحی ـ روانی) انسان قرار دارد، بایستی برای رسید به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای( داخلی ـ زیستی) اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
با توجه به آناتومی انسان است که می توان فضاهای آرام بخش ایجاد نمود.. اگرچه در طول دوره های زمانی فکر انسان ها دچار تحول و تغییر می شود اما همواره آناتومی انسان ها یکی است و تغییری نمی کند.
یک معمار و معمار داخلی افراد جامعه خود و فرهنگ افراد جامعه و تا خود جامعه و تاثیرات آب وهوایی و غیره... را مطالعه نکند نمی تواند یک محیط و فضای آرام بخش و مطلوب به وجود بیاورد.
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینه­سازی فضاهای داخلی ساختمان­ها به منظور انجام فعالیت­های روزمره یعنی زندگی و کار است.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفه­ها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمی­گیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
فرم
اصطلاح فرم در طول تاریخ متناسب با نوع نگرش فیلسوفان ، به طرف گوناگون تبیین شده است. در فرهنگ کتابخانه هنر ، ریشه مفهوم فرم در یک اصطلاح
دارای مفهوم نمای یک چیز و به معنی آنچه که چیزی را بدان تشخیص می دهیم، می باشد.
فرم یک واژه باز ( از نظر گستره معنایی ) کلی ، نسبی و دارای مراتب است . لذا برای درک دقیق مفهوم آن و نیز منظور از بکار بردن آن می باید موارد ذیل را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگیری این واژه کلیدی در درک آن دچار خطا و ابهام و سوء تاویل نگردید:اول: فرم در مقوله هنر متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز می باشد.دوم: یکی از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است . هر مقوله از هنر یا هر نوع هنر خود دارای فرمی خاص می باشد مانند فرم ادبی ، موسیقیایی، تجسمی و غیره . فرم در ابتدا مرتبه کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص می کند و در مرحله بعد بر نوع یا گونه ای که اثر هنری در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد. دلالت می کند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیل دهنده ساختاری و درک شباهت ها و دسته بندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی ، قابلیت تزاید و بسط دارد. به طور مثال یک اثر هنری ادبی ممکن است به فرم شعر و نیز شعری به فرم غزل یا مثنوی و یا مثنوی عاشقانه یا حماسی باشد. لذا فرم طی مراتب مختلف نوع یا گونه یک اثر هنری را مشخص می کند.سوم به طور کلی فرم بر تمامیت به فعلیت رسیده کار هنری دلالت دارد: لذا فرم تجلی وحدت کامل عوامل تشکیل دهنده اثر هنری می باشد که شامل : موضوع ، محتوا، ماده و فرم می باشد. علاوه بر این فرم به طور خاص بر روابط درونی و ساختار زیبایی شناختی حسی –ادراکی کلیت اثر هنری ( یا فرم آن به طور عام ) دلالت دارد.چهارم : فرم اگر چه شکل را نیز در برمی گیرد ولی محدود به آن نیست. فرم یک مفهوم کلی است در صورتی که شکل جزئی بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجی یک شی یا اجزای آن با محیط پیرامون تشخیص داده می شود. رنگ نیز جدای از فرم نیست و این دو عامل یعنی شکل و رنگ خود در واقع بخشی از فرم می باشند.پنجم: مرتبه مهم فرم یک اثر هنری ، کیفیت ویژه ترکیب بندی یا کمپوزسیون عناصر تشکیل دهنده آن است. این مرتبه به لحاظ بررسی زیبائی شناختی ساختار آثار هنری دارای اهمیت ویژه ای است...
.
Forma یا گشتالت مفاهیم گشتالت و فرم در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. هر دو لغت از ریشه
شکل عبارت است از کلیت قابل رؤیت، محاط در حدود، کم و بیش مرکب از اجزاء و دارای وحدت کلی در تظاهر یک شیئی. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد. هر دو مفهوم گویای جلوه ظاهری یک شیی هستند اما هر دو باهم برابرنیستند.
فرم ها به هر ترکیبی که باشند، گرایش ما این است که موضوع آنها در زمینه بصری خود به ساده ترین و منظم ترین اشکال تقلیل دهیم. هر چه یک شکل ساده تر و منظم تر باشد، آسانتر مشاهده و درک می شود. مهمترین اشکال منظم (‌اشکالی که دارای اضلاع مساوی متلاقی در زوایای مساوی اند) اشکال اصلی هستند که عبارتند از 1) دایره 2) مربع 3) مثلث .
فرم های با قاعدههمانطور که می دانیم فضا به وسیله عناصری که آن را محدود کرده اند مشخص یا اصطلاحاً تعریف می شود. این عناصر و ارتباطشان با یکدیگر هستند که شخصیت یک فضا را می سازند و به فضا فرم می دهند. اگر بخواهیم نظمی در دنیای بی نهایت وسیع فرم ها بوجود آوریم بناچار اولین قدم تقسیم کردن فرم ها به دو دسته فرم های باقاعده و فرم های بی قاعده است. فرم های باقاعده تابع قوانین هندسه هستند. پیام این فرمها دارای حشو زیاد است چرا که قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است. ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها را تکمیل و بازسازی کند.فرم های با قاعده دارای استخوان بندی یا ساختار هستند که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانونها و غیره باشد.فرم بی قاعده فاقد ساختار است. این فرم قابل پیش بینی نیست و به این دلیل بدیع است. ما فرم های بی قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند.فرم های با قاعده به ما مجال می دهند که آنها را ساده کنیم در حالی که فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه همان طور که گفته شد محتاج تداعی اند. دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده و فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیباشناختی بیشتر
تعادل نیز می تواند وابسته به نوع شکل باشد: فرم های ساده بخصوص فرم های متقارن متعادل تر از دیگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضی از فرم ها را که مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقیه را که گوشه دار و شکسته هستند (سخت) احساس می کنیم.
فرم مفهومی است ذهنی و برای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی هست که بتواند آن فرم را نشان دهد. فضا چیزی است سه بعدی و طبیعتاً شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده یا هندسی در دوره های مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر نقش غالب را داشته
است.


نور
ابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی ست
همان طور که در پیش اشاره شد، نور تاثیر مستقیمی بر روح و روان انسان دارد. در واقع می توان گفت نور غذای روح انسان است. محققان عقیده دارند همان طور که به تغذیه سالم برای جسممان می اندیشیم باید نور کافی و مناسبی را هم برای روحمان فراهم کنیم. به این ترتیب مانعی برای بسیاری از تاثیرات ناخوشایند بر روح و روانمان ایجاد خواهیم کرد. این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلکه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان کافی در محیط پراکنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می کنند. در واقع با نورپردازی یک محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد. از این روی است که انسان در یک مکان با نوعی نورپردازی احساس شادمانی می کند و در همان محیط با گونه ای دیگر از نورپردازی غمگین و محزون می شود
نور ابزاری کارآمد است که به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت که با یک و یا ترکیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی از یک شی ء را برجسته و دیگر نقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف از این گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده کرد. البته لازم به ذکر است تمام این تغییرات تنها حقه های بصری است ولی تاثیر آن به حدی است که گویی جسم، تغییر ساختاری داده است
تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یک فضا: همان طور که نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یک محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد که به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می کنیم.
الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضاحتی کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.


رنگ
رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد..انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
معماری داخلی، مجموعه دانش، فن و هنری است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبیل فرم، رنگ، بافت و ... سعی در بهینه سازی فضاها و دستیابی به کارایی و کارکرد مناسب در کنار زیبایی معانی و معناها دارد. هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. رنگها می توانند به شیوه های مختلف، تاثیرهایی بنیادین در زندگی بر جای گذارند و هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، به شمار می روند. انتخاب رنگ در معماری داخلی رویکردهای مختلفی را در طراحی ایجاد می کند و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت محیط داخل را به مکانی دلنشین و روح بخش مبدل سازد. با توجه به رسالت اصلی یک کتابخانه که ایجاد شرایطی مطلوب برای ترغیب افراد به علم آموزی است، این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق پیمایشی - تحلیلی و از طریق چک لیست محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقیم، رنگهای به کار رفته در فضاهای داخلی 20 کتابخانه دانشگاهی و تاثیر آنها را بر استفاده کنندگان کتابخانه ها، بر اساس روانشناسی رنگها بررسی کند. نتایج نشان می دهد، اگر رنگ تجهیزات را از رنگهای به کار رفته در فضا جدا در نظر بگیریم، «سفید» بیشترین رنگ به کار رفته در کتابخانه هاست و پس از آن، «کرم» بیشترین تکرار را داشته است که این دو رنگ جزء رنگهای خنثی می باشند. با توجه به تحلیل روانشناسان، استفاده از رنگهای خنثی برای رنگ آمیزی فضای داخلی کتابخانه ها که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، بهترین انتخاب است. در‌ تصویری که توی این ستون می‌بینید،‌ترکیبی از بافت‌های طبیعی خوشایند و یک فضای آرامش بخش روستیک همراه با چیدمانی مدرن را مشاهده می‌کنید که طیف رنگ‌های آبی در‌ آن باعث شده است فضا ملایم‌تر شود


دکوراتور در‌ این فضا از طیف رنگ‌های میانی آبی استفاده کرده است تا قدرت متعادل کردن رنگ‌های خنثی را داشته باشد. البته‌ این تونالیته‌ها نه خیلی باید روشن باشند و نه خیلی تیره؛ در غیر این صورت، دیگر تونالیته‌ها تحت تاثیر شدید قرار می‌گیرند.
پرده‌ها با پارچه کتانی راه راه آبی تیره، پنجره را قاب گرفته‌اند و سطوح پایین‌تر اتاق با رنگ‌ها و بافت‌های طبیعی پوشیده شده است. همین تکرار و استفاده از بافت‌های طبیعی باعث خلق فضایی راحت و روستایی شده است.۴) پارچه‌های بافت برجسته و موکت با ‌ترکیبی از رنگ‌های شتری، قهوه‌ای و طوسی مایل به قهوه‌ای، ظاهر سنگ‌فرش‌های قدیمی را ‌ایجاد می‌کند. به علاوه، مبلمان چوبی و اسباب و اثاثیه‌ای با جنس طبیعی به‌ این حظ بصری کمک می‌کند.۵) اگر می‌خواهید فضایی مدرن خلق کنید، باید همانند تصویر زیر به دنبال مبلمانی باشید که بتواند مانند این رومبلی بوکله و دراور لیمویی رنگ، ‌ترکیبی از شکل‌های مدرن و بافت‌ها و سطوح پرداخت‌شده مناسب با حال و هوای اتاق داشته باشد.۶) وسایل فضای پایین اتاق با بافت‌های طبیعی، مانند الیاف گیاهی سبد، الیاف کوسن‌ها، همچنین لوازم و وسایلی با سطحی براق در فضای بالایی اتاق، زمینه روستایی و مدرن را در‌ این اتاق باهم در می‌آمیزد.


کلمات کلیدی : طراحی دکوراسیون داخلی معماری داخلی دکوراسیون معماری نور و رنگ در معماری دکوراسیون نور و رنگ معماری و دکوراسیون داخلی ساختمان نور در معماری ,
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت-سمینار معماری و دکوراسیون داخلی- در 110 اسلاید-powerpoin-ppt

 

معماری داخلی چیست؟؟؟
معماری داخلی حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته همانند معماری با ساختمان و اجزا وعناصر سازنده آن سرو کار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید می کند
بسته به کاربری تعریف شده و یا خواسته شده بنا ٬ تفکیک فضاهای داخلی بنا یا اثر معماری به فضاهای مختلف از قبیل( اتاق کار ٬ اتاق خواب ٬ هال ٬ پذیرایی ٬ آشپزخانه و مانند اینها در کاربری مسکونی) ؛ (یا اتاق مدیر ٬ اتاق انتظار ٬ سالن کنفرانس و... در کاربری اداری )؛ به همین ترتیب کاربری های تجاری ٬خدماتی ٬نمایشگاهی و موارد مشابهی که غالبا تفکیک ریز فضاهایشان با استفاده از مولفه کف وسقف و دیوارها صورت می پذیرد٬در حوزه ی عمل رشته معماری داخلی است. حتی نوسازی ساختمان های نسبتا قدیمی (البته نه آنهایی که جز میراث معماری به حساب می آیند)هم برعهده ی این رشته قرار می گیرد.
.از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای (روحی ـ روانی) انسان قرار دارد، بایستی برای رسید به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای( داخلی ـ زیستی) اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
با توجه به آناتومی انسان است که می توان فضاهای آرام بخش ایجاد نمود.. اگرچه در طول دوره های زمانی فکر انسان ها دچار تحول و تغییر می شود اما همواره آناتومی انسان ها یکی است و تغییری نمی کند.
یک معمار و معمار داخلی افراد جامعه خود و فرهنگ  افراد جامعه و تا خود جامعه و تاثیرات آب وهوایی و غیره... را مطالعه نکند نمی تواند یک محیط و فضای آرام بخش و مطلوب به وجود بیاورد.
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینه­سازی فضاهای داخلی ساختمان­ها به منظور انجام فعالیت­های روزمره یعنی زندگی و کار است.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفه­ها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمی­گیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
فرم
اصطلاح فرم در طول تاریخ متناسب با نوع نگرش فیلسوفان ، به طرف گوناگون تبیین شده است. در فرهنگ کتابخانه هنر ، ریشه مفهوم فرم در یک اصطلاح
دارای مفهوم نمای یک چیز و به معنی آنچه که چیزی را بدان تشخیص می دهیم، می باشد.
 فرم یک واژه باز ( از نظر گستره معنایی ) کلی ، نسبی و دارای مراتب است . لذا برای درک دقیق مفهوم آن و نیز منظور از بکار بردن آن می باید موارد ذیل را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگیری این واژه کلیدی در درک آن دچار خطا و ابهام و سوء تاویل نگردید:اول: فرم در مقوله هنر متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز می باشد.دوم: یکی از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است . هر مقوله از هنر یا هر نوع هنر خود دارای فرمی خاص می باشد مانند فرم ادبی ، موسیقیایی، تجسمی و غیره . فرم در ابتدا مرتبه کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص می کند و در مرحله بعد بر نوع یا گونه ای که اثر هنری در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد. دلالت می کند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیل دهنده ساختاری و درک شباهت ها و دسته بندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی ، قابلیت تزاید و بسط دارد. به طور مثال یک اثر هنری ادبی ممکن است به فرم شعر و نیز شعری به فرم غزل یا مثنوی و یا مثنوی عاشقانه یا حماسی باشد. لذا فرم طی مراتب مختلف نوع یا گونه یک اثر هنری را مشخص می کند.سوم به طور کلی فرم بر تمامیت به فعلیت رسیده کار هنری دلالت دارد: لذا فرم تجلی وحدت کامل عوامل تشکیل دهنده اثر هنری می باشد که شامل : موضوع ، محتوا، ماده و فرم می باشد. علاوه بر این فرم به طور خاص بر روابط درونی و ساختار زیبایی شناختی حسی –ادراکی کلیت اثر هنری ( یا فرم آن به طور عام ) دلالت دارد.چهارم : فرم اگر چه شکل را نیز در برمی گیرد ولی محدود به آن نیست. فرم یک مفهوم کلی است در صورتی که شکل جزئی بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجی یک شی یا اجزای آن با محیط پیرامون تشخیص داده می شود. رنگ نیز جدای از فرم نیست و این دو عامل یعنی شکل و رنگ خود در واقع بخشی از فرم می باشند.پنجم: مرتبه مهم فرم یک اثر هنری ، کیفیت ویژه ترکیب بندی یا کمپوزسیون عناصر تشکیل دهنده آن است. این مرتبه به لحاظ بررسی زیبائی شناختی ساختار آثار هنری دارای اهمیت ویژه ای است...
.
Forma یا گشتالت مفاهیم گشتالت و فرم در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. هر دو لغت از ریشه  
شکل عبارت است از کلیت قابل رؤیت، محاط در حدود، کم و بیش مرکب از اجزاء و دارای وحدت کلی در تظاهر یک شیئی. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد. هر دو مفهوم گویای جلوه ظاهری یک شیی هستند اما هر دو باهم برابرنیستند.
فرم ها به هر ترکیبی که باشند، گرایش ما این است که موضوع آنها در زمینه بصری خود به ساده ترین و منظم ترین اشکال تقلیل دهیم. هر چه یک شکل ساده تر و منظم تر باشد، آسانتر مشاهده و درک می شود. مهمترین اشکال منظم (‌اشکالی که دارای اضلاع مساوی متلاقی در زوایای مساوی اند) اشکال اصلی هستند که عبارتند از 1) دایره 2) مربع 3) مثلث .
فرم های با قاعدههمانطور که می دانیم فضا به وسیله عناصری که آن را محدود کرده اند مشخص یا اصطلاحاً تعریف می شود. این عناصر و ارتباطشان با یکدیگر هستند که شخصیت یک فضا را می سازند و به فضا فرم می دهند. اگر بخواهیم نظمی در دنیای بی نهایت وسیع فرم ها بوجود آوریم بناچار اولین قدم تقسیم کردن فرم ها به دو دسته فرم های باقاعده و فرم های بی قاعده است. فرم های باقاعده تابع قوانین هندسه هستند. پیام این فرمها دارای حشو زیاد است چرا که قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است. ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها را تکمیل و بازسازی کند.فرم های با قاعده دارای استخوان بندی یا ساختار هستند که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانونها و غیره باشد.فرم بی قاعده فاقد ساختار است. این فرم قابل پیش بینی نیست و به این دلیل بدیع است. ما فرم های بی قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند.فرم های با قاعده به ما مجال می دهند که آنها را ساده کنیم در حالی که فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه همان طور که گفته شد محتاج تداعی اند. دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده و فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیباشناختی بیشتر 
تعادل نیز می تواند وابسته به نوع شکل باشد: فرم های ساده بخصوص فرم های متقارن متعادل تر از دیگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضی از فرم ها را که مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقیه را که گوشه دار و شکسته هستند (سخت) احساس می کنیم.
فرم مفهومی است ذهنی و برای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی هست که بتواند آن فرم را نشان دهد. فضا چیزی است سه بعدی و طبیعتاً شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده یا هندسی در دوره های مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر نقش غالب را داشته 
است.

 
نور
ابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی ست 
همان طور که در پیش اشاره شد، نور تاثیر مستقیمی بر روح و روان انسان دارد. در واقع می توان گفت نور غذای روح انسان است. محققان عقیده دارند همان طور که به تغذیه سالم برای جسممان می اندیشیم باید نور کافی و مناسبی را هم برای روحمان فراهم کنیم. به این ترتیب مانعی برای بسیاری از تاثیرات ناخوشایند بر روح و روانمان ایجاد خواهیم کرد. این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلکه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان کافی در محیط پراکنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می کنند. در واقع با نورپردازی یک محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد. از این روی است که انسان در یک مکان با نوعی نورپردازی احساس شادمانی می کند و در همان محیط با گونه ای دیگر از نورپردازی غمگین و محزون می شود 
نور ابزاری کارآمد است که به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت که با یک و یا ترکیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی از یک شی ء را برجسته و دیگر نقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف از این گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده کرد. البته لازم به ذکر است تمام این تغییرات تنها حقه های بصری است ولی تاثیر آن به حدی است که گویی جسم، تغییر ساختاری داده است
تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یک فضا: همان طور که نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یک محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد که به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می کنیم.
الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضاحتی کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.

 


رنگ
رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد..انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
معماری داخلی، مجموعه دانش، فن و هنری است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبیل فرم، رنگ، بافت و ... سعی در بهینه سازی فضاها و دستیابی به کارایی و کارکرد مناسب در کنار زیبایی معانی و معناها دارد. هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. رنگها می توانند به شیوه های مختلف، تاثیرهایی بنیادین در زندگی بر جای گذارند و هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، به شمار می روند. انتخاب رنگ در معماری داخلی رویکردهای مختلفی را در طراحی ایجاد می کند و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت محیط داخل را به مکانی دلنشین و روح بخش مبدل سازد. با توجه به رسالت اصلی یک کتابخانه که ایجاد شرایطی مطلوب برای ترغیب افراد به علم آموزی است، این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق پیمایشی - تحلیلی و از طریق چک لیست محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقیم، رنگهای به کار رفته در فضاهای داخلی 20 کتابخانه دانشگاهی و تاثیر آنها را بر استفاده کنندگان کتابخانه ها، بر اساس روانشناسی رنگها بررسی کند. نتایج نشان می دهد، اگر رنگ تجهیزات را از رنگهای به کار رفته در فضا جدا در نظر بگیریم، «سفید» بیشترین رنگ به کار رفته در کتابخانه هاست و پس از آن، «کرم» بیشترین تکرار را داشته است که این دو رنگ جزء رنگهای خنثی می باشند. با توجه به تحلیل روانشناسان، استفاده از رنگهای خنثی برای رنگ آمیزی فضای داخلی کتابخانه ها که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، بهترین انتخاب است.  در‌ تصویری که توی این ستون می‌بینید،‌ترکیبی از بافت‌های طبیعی خوشایند و یک فضای آرامش بخش روستیک همراه با چیدمانی مدرن را مشاهده می‌کنید که طیف رنگ‌های آبی در‌ آن باعث شده است فضا ملایم‌تر شود

 


دکوراتور در‌ این فضا از طیف رنگ‌های میانی آبی استفاده کرده است تا قدرت متعادل کردن رنگ‌های خنثی را داشته باشد. البته‌ این تونالیته‌ها نه خیلی باید روشن باشند و نه خیلی تیره؛ در غیر این صورت، دیگر تونالیته‌ها تحت تاثیر شدید قرار می‌گیرند.
پرده‌ها با پارچه کتانی راه راه آبی تیره، پنجره را قاب گرفته‌اند و سطوح پایین‌تر اتاق با رنگ‌ها و بافت‌های طبیعی پوشیده شده است. همین تکرار و استفاده از بافت‌های طبیعی باعث خلق فضایی راحت و روستایی شده است.۴) پارچه‌های بافت برجسته و موکت با ‌ترکیبی از رنگ‌های شتری، قهوه‌ای و طوسی مایل به قهوه‌ای، ظاهر سنگ‌فرش‌های قدیمی را ‌ایجاد می‌کند. به علاوه، مبلمان چوبی و اسباب و اثاثیه‌ای با جنس طبیعی به‌ این حظ بصری کمک می‌کند.۵) اگر می‌خواهید فضایی مدرن خلق کنید، باید همانند تصویر زیر به دنبال مبلمانی باشید که بتواند مانند این رومبلی بوکله و دراور لیمویی رنگ، ‌ترکیبی از شکل‌های مدرن و بافت‌ها و سطوح پرداخت‌شده مناسب با حال و هوای اتاق داشته باشد.۶) وسایل فضای پایین اتاق با بافت‌های طبیعی، مانند الیاف گیاهی سبد، الیاف کوسن‌ها، همچنین لوازم و وسایلی با سطحی براق در فضای بالایی اتاق، زمینه روستایی و مدرن را در‌ این اتاق باهم در می‌آمیزد.
سقفهای کاذب مشبک کناف از شبکه سازه های سپری(یا U شکل) و تایل های گچی تشکیل می شوند. شبکه مذکور بوسیله آویزهای قابل تنظیم به سقف اصلی متصل گردیده و سپس تایل های گچی درون این شبکه قرار می گیرند. نصب سریع و آسان، دسترسی آسان به فضای تاسیساتی پشت سقف کاذب و تعمیر و نگهداری آسان از جمله ویژگیهای این ساختار می باشد.کف و سقف در ساختماناصولا کف برای چیدمان و سقف برای رنگ آمیزی و نورپردازی استفاده می شود.کف نقش اساسی وعمده ای را در معماری دارد چون بیشتر وسایل دکوری ما روی کف چیده می شود و رنگ بندی و نوع جنس کف، تأثیر زیادی در انتخاب نوع متریال و رنگ بندی وسایل دکوری دارد.  کف های مختلفی وجود دارد،‌ مثل: موزائیک، ‌سرامیک از نوع سنگ و لی برای دکور
می توانیم از سنگ های رنگی،‌ پارکت، PVC، HDF استفاده کنیم  که HDF از لحاظ جنس مقاوم تر از MDF است. و از نظر طراحی و رنگ تنوع بیشتری دارد.در معماری، سقف های مختلف قابل اجراست. مثلاً 1- سقف کامپوزیت،‌2- سقف یونولیتی،‌3- سقف کرمیت،‌4- سقف پلیمری کرمیت، 5- سقف طاق فنری، 6- سقف تیرچه بلوک، 7- سقف های کاذبدر دکوراسیون سقف کاذب بیشترین کاربرد را دارد. سقف کاذب سقفی است که به اسکلت ساختمان متصل بوده و وزن آن روی سازه ساختمان است و با سازه ساختمان فاصله دارد. بنابراین،‌بین سقف کاذب و سازه ساختمان فضای خالی بوجود می آید و از لحاظ عملی باعث می شود که ما فضایی را بالای سرمان داشته باشیم که از طریق آن بتوانیم تأسیسات و کانال های سرمایش و گرمایش ساختمان و سیم کشی ها را در سرتاسر ساختمان جابجا کنیم. ما با سقف کاذب باعث می شویم سقف های استاندارد داشته باشیم تا با آن نورپردازی های مناسب انجام دهیم. ما می توانیم با بالا و پایین آوردن قسمت های مختلف سقف کاذب زیبایی خاصی را به فضا بدهیم و در نهایت باعث می شویم عایق صوتی و حرارتی برای هر طبقه داشته باشیم 
سقف کاذب یا بهتر بگوییم سقف های کاذب انواع مختلفی دارند. سقف های کاذب
می توانند گچی باشند، می توانند چوبی یا از فلزات رنگی یا PVC یا شیشه ای، آهنی،‌
ورق های فلزی روکش دار، آلومینیومی، کامپوزیت و خیلی چیزهای دیگری باشد که  در هر صورت قابلیت اجرا را به صورت تکی و یا با هم دارند. در کل حضور سقف کاذب باعث شده که نگرانی های موجود برای اینکه چکونه سازه اصلی ساختمان پوشیده شود و از بین برود.سقف های کاذب گچی از متداول ترین نوع سقف های کاذب است که به وسیله میل گردها و رابیس ها که نوعی ورق فولادی مشبک است و به وسیله سیم آرماتوربندی به صورت دولائی به شبکه اصلی بسته می شود ویژگی اصلی رابیس این است که ملات های ما مثل گچ و سیمان و غیره به آن می چسبد و ترک نمی خورد. نوع دیگری هم وجود دارد که به صورت تایل های گچی استفاده می شود که نما و پایه اصلی نصب آنها می تواند از چوب و آلومینیوم و یا فلز باشد.سقف های کاذب باید به صورت شبکه باشد و تقسیم بندی مختلف با ابعاد خاص باشد که می تواند شبکه های آن از چوب و آلومینیوم باشد و پوشش اصلی آنها از هر جنسی مثل شیشه باشد که مزیت شیشه در این کار یکی اینکه نورپردازی ها در داخل انجام شود و شیشه نور آنها را رد کند و اینکه شیشه ها می توانند با طراحی های زیبا آراسته شوند و شکل زیبایی به دکور ما بدهند. 


.
سطوح اصلی یک فضا شامل سقف و کف، دیوارها است. پرده، روکش مبل و صندلی، درب ها و پنجره ها نیز سطوح کوچکتر را تشکیل می دهند که در بزرگتر یا کوچکتر نشان دادن فضا مؤثر است.نقش های درهم و رنگ های تند بر روی سطح های مورد نظر، قدرت توجه بیشتری دارد و فضا را کوچک و شلوغ می کند. یکی دیگر از سطوح صاف و داخلی در ساختمان دیوارها هستند.دیوار کلا به هرچیزی که جداکننده قسمتی از قسمت دیگر باشد گفته می شود مثلا با دیوارها می توانیم یک فضای بزرگ را به اتاق های مختلف، برای کاربردهای مختلف تقسیم کنیم که این دیوارها می تواند از جنس ها و مواد مختلف ساخته شود که
می تواند متحرک یا ثابت باشد که دیوارهای متحرک هم می تواند از پارتیشن و پاراوان ساخته شود. پارتیشن متشکل از کلاف مشبک و قاب چوبی همراه با شیشه های دکوراتیو و قاب عکس برای جداسازی بخشی از منزل یا محل کار استفاده می شود و پاراوان ها نیز همان کارایی را دراد با این تفاوت که متحرک هستند و می شود آنها را جمع کرد.دیوارهای پیش ساخته بیش از یک قرن است که وارد زندگی انسان شده است. این تکنولوژی به بعد از جنگ جهانی دوم برمی گردد. صرفه جویی در زمان و هزینه ساخت از عمده ترین دغدغه های بازسازی ویرانه های جنگ جهانی دوم بود و به خاطر همین، دیوارهای پیش ساخته، مدنظر دست اندرکاران قرار گرفت و امروزه در کشورهای صنعتی تقریبا هیچ بنایی را نمی توانید پیدا کنید که در ساخت و سازشون از مصالح پیش ساخته استفاده نکنند. به جرأت می شود گفت که اغلب سازنده های حرفه ای کشور در تولید مسکن از دیوارهای پیش ساخته به عنوان یکی از مصالح اصلی استفاده می کنند چون هم در زمان و هم در هزینه بسیار به صرفه است، در ضمن در تولید دیوارهای پیش ساخته، گچ به عنوان اصلی ترین مصالح و به عنوان ماده اولیه اصلی شناخته می شود 
مزایای دیوارهای پیش ساخته 
کاهش وزن آهن و بتون مصرفی به میزان خیلی زیاد.2- افزایش سطح زیربنای مفید به دلیل نازک بودن آنها3- کاهش وزن دیوارها و سقف های موجود4- کاهش زمان اجرا به میزان 50%5- مقاومت بالا در برابر زلزله به دلیل یکپارچگی و عدم ایجاد آوار به دلیل سبکی6- مقاوم در برابر فشار باد7- سهولت نصب تأسیسات مکانیکی و الکتریکی به علت پیش بینی مسیر مناسب8- ذخیره انرژی گرمایش، سرمایش و مقاومت خوب صوتی و رطوبتی9- قابلیت حمل آسان در مناطق صعب العبور جهت ساخت ویلا و کلبهرابطه ای میان سطوح صافدر یک پروژه طراحی داخلی، پس از انتخاب کفپوش مناسب با کاربرد فضا و مشخصات ظاهری آن، به سراغ سطوح دیگری از محیط یعنی دیوارها، سقف ها، دربها و پنجره ها. این سطوح دیگر سطوح مناسبی برای مانور در تغییرات و دکوراسیون سریع در یک فضا هستند. در واقع یکی از راحت ترین و سریع ترین راه هایی که می شود با آن تغییرات زیادی را در یک فضا بوجود آورد، فرقی نمی کند که بخواهیم بازسازی کنیم یا تعمیر یا تنوع ایجاد کنیم. رنگ آمیزی و یا پوشش همین سطوح است. لازم به توجه است که دیوارها نقش مؤثری را نسبت به سطوح دیگر دارد ( در دکوراسیون). ما در هر فضایی که وارد شویم تقریبا تعداد زیادی دیوار دارد و فقط یک سقف و یک کف دارد در نتیجه متراژ دیوارها چندین برابر متراژ کف و سقف است. صرف نظر از اینکه دیوارها سطوح عمودی هستند مهمترین وظیفه آنها تفکیک فضا از هم و ایجاد استقلال در محدوده بینشان است
معماری داخلی نقش عمده ای در کیفیت فضای ساختمان ایفا میکند. نحوه چیدمان و تقسیم بندی فضا، جنسیت و رنگ پوشش سطوح ( کف، سقف و دیوارها ) ، نور پردازی، مبلـمان و مجموعه عوامل موثر دیگر تعیین کننده زیبایی و کار آمدی فضاهای داخلی هستند. امروزه تاثیر معماری داخلی بر آرامش ( مجموعه هنجارهای عصبی ) ، راندمان ( در فضاهای اداری ) ، اثر بخشی ( در فضاهای تجاری ) بسیار بدیهی و لازم به نظر میرسد.


براساس معنی مندرج در لغت نامه آکسفورد، دکوراسیون داخلی عبارت است از: «هماهنگ سازی طراحی شده برای به جلوه درآوردن رنگ‌ها، اثاثیه و سایر اشیاء در یک اتاق یا ساختمان به صورت هنرمندانه».

 

 

 

با این حساب همه ما هنگامی که خانه خود را تزئین و درباره بهترین چیدمان مبلمان منزل‌مان فکر می‌کنیم، نقش یک دکوراتور داخلی را بر عهده می‌گیریم. با این‌همه، دکوراسیون داخلی همانند سایر هنرها، دارای سبک و ریزه‌کاری‌های متفاوتی است که براساس سلیقه‌ها و نیازهای دوران، دستخوش تغییر می‌شوند.

 

 

 

 

 

آیا دکوراسیون داخلی حرفه‌ای پرطرفدار است؟

 

 

برخلاف تصور عامه، تعداد دکوراتورهای داخلی بسیار بیشتر از آن است که همه تصور می‌کنند و حتی برخی از آنان در زمره مشاهیر دنیای امروز هستند، گرچه شاید به شهرت طراحان مد و یا هنرمندان دیگر رشته‌ها نباشند، اما با این وجود بسیاری از دکوراتورهای داخلی از راه طراحی درآمد بسیار بالایی نیز کس


کلمات کلیدی : طراحی دکوراسیون داخلی معماری داخلی دکوراسیون معماری نور و رنگ در معماری دکوراسیون نور و رنگ معماری و دکوراسیون داخلی ساختمان نور در معماری ,
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت-نور در معماری و طبیعت- در 45اسلاید-powerpoin-ppt

انواع چشمه نور در معماری[ویرایش]

 

  1. چشمه نور گسترده: یک شیء نورانی نظیر خورشید را چشمه نور گسترده می‌نامیم.
  2. چشمه نور نقطه‌ای: اگر صفحه‌ای از مقوا را که روی آن روزنه کوچکی ایجاد شده در مقابل چراغ روشنی قرار دهیم نور چراغ پس از گذشتن از روزنه منتشر می‌شود و روزنه مانند یک چشمه نور کوچک عمل می‌کند که به آن چشمه نور نقطه‌ای می گوئیم

 

تقسیم‌بندی اجسام غیر منیر از نظر عبور نور از آنها نیز بدین ترتیب است:

 

  1. اجسام شفاف:اجسامی که نور از آنها عبور می‌کند مانند:شیشه، هوا، آب
  2. اجسام نیمه شفاف: اجسامی هستند که نور از آنها عبور می‌کند ولی از پشت آنها اجسام دیگر به صورت واضح دیده نمی‌شوند، مانند: شیشه‌های مات ویخی، یا کاغذ کالک
  3. اجسام کدر: اجسامی هستند که نور اصلاً از آنها عبور نمی‌کند، مانند: آجر، مقوا، چوب و غیره

 

اهمیت ساماندهی به نور محیطی[ویرایش]

 

هر آنچه از زیبایی‌های محیطی به چشم می‌آید از پرتو نور و روشنایی است؛ وگرنه در تاریکی، زیبایی مفهومی نمی‌یابد. زیبایی حقیقی با نور معرفت و زیبایی ظاهری با حس بینایی درک می‌شود. نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی، باعث می‌شود که زیبایی به چشم اید و رنگ، حجم و سایر زیبایی شیءجلوه کند. در هنر معماری بحث مفصلی در زمینه روند بهره‌گیری از نور طبیعی وجود دارد و نور رسانی محیطی مبحث قابل توجهی را به اختصاص می‌دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده نور مصنوعی هستند عمل می‌کند. در یک خانه یا محیط بسته، چند گونه نور وجود دارد بدین شرح:

 

نور محیطی و عمومی:روشنایی لوستر و نور موجود در منزل که از طریق پنجره‌ها به درون می‌تابد.

 

نور مصنوعی یا تأکیدی:نور چراغهای مطالعه بر روی میز کار، و چراغ‌های آویزا یا دیواری در آشپز خانه، که ازآنها برای نوشتن، مطالعه، آشپزی، خیاطی و هر آنچه نیاز به دقت و تمرکز دارد، استفاده می‌شود.

 

نور تزئینی:نور آباژور و چلچراغ‌های رنگین و زینتی یا لامپ‌هایی که در بوفه‌ها و قفسه‌ها نصب می‌شوند. همچنین لامپ‌های کوچک و هالوژن‌هایی که بر روی آرک‌ها و قوس‌های سقف قرار می‌گیرند.

 

یکی از راه حل‌های بسبار مؤثر برای تغییر حال و هوای اتاق و به طور کلی دگرگون کردن روحیه ساکنان منزل، رسیدگی و توجه به موضوع نور و نور پردازی متعادل است. هیچ اتاقی، هرگز بدون نور مناسب و دقیق، عالی به نظر نمی‌آید. البته هر قدر که انتخاب نور دقیق و آگاهانه صورت گیرد، باز باید اذعان داشت که نور مصنوعی هرگز جای درخشندگی نور طبیعی را نخواهد گرفت. نور طبیعی لطیف و پویاست و معمولاً جایگزینی ندارد، ولی تعجب آور است که بسیاری از مردم با اصرار زیاد پنجره‌ها را با پرده می‌پوشانند تا جلوی ورود نور طبیعی گرفته شود.

 

از سوی دیگر، در نور پردازی فضای داخلی به این نکته نیز باید توجه داشته باشید که نور می‌تواند به شدت رنگ‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. یک رنگ چه بسا در طول روز بارها تغییر کند و طیف‌های گوناگونی را بازتاب دهد. همچنین ممکن است زیر نور مصنوعی کاملاً متفاوت جلوه کند. در ضمن نور مصنوعی نیز تأثیر قابل توجهی دارد؛ مثلاً در لامپ‌های فلوئورسنت یا نور آفتابی در لامپ‌های معمولی و هالوژنی. نکته دیگریکه شاید شماری از افراد به آن توجهی نشان ندهند، وجود سطوح بازتاب دهنده نور در محیط درونی است. اجسام بازتاب دهنده نور، مانند لوازم شیشه‌ای و آینه‌ای، یا اشیاء فلزی با سطوح صیقلی و براق، نه تنها نور فریبنده‌ای به اتاق می‌افزایند، بلکه به نور محیط نیز انرژی و نیرویی مضاعف می‌دهند و به این ترتیب سبب می‌شوند تمام فضا درخشان تر و با روح تر به نظر آید. از این رو، خوب است بر روی این گونه وسایل، گلدان‌هایی کریستالی یا رنگارنگ، همین‌طور آباژورهایی با کلاهک‌های رنگین قرار دهید تا بازتابی از نور درخشان و رنگارنگ در گوشه‌ای از اتاق یا راهرو به دست آورید.

 

چند نمونه از نوردهی مناسبی که پیشنهاد می‌شود:

 

فضای تاریک اتاق کار با چراغ رومیزیقابل استفاده شده و کار کردن در آن ممکن می‌شود. بدین ترتیب با بهره‌گیری از نور موضعی، دیگر نیازی به روشن کردن همه فضا احساس نمی‌شود.

 

نوردهی موضعی و صحیح در بالای تخت خواب‌ها از ویژگی‌های اتاق خواب است که مطالعه در سب را بسیار دلپذیر می‌کند. در ضمن نورهای هالوژنی سقف نیز با ایجاد سایه روشنی زیبا به کمک نورهای مجاور تخت خواب می‌آیند.

 

نور موضعی در کنار پلکان، ضمن روشن کردن راه پلکان، جذابیت خاصی در رنگ‌های دیوار و کف پله‌ها ایجاد کرده است، به نحوی که رنگ‌ها زنده تر و درخشان به نظر می‌رسند و جاذبه بصری فراوانی دارند.

 

نور پردازی در فضای داخلی[ویرایش]

 

زمانی که خانه‌ای می‌سازیم، اثاثی انتخاب می‌کنیم که بخشی از زندگی روزمره ما خواهند شد، همچنین باید به نوع نور پردازی محیط زندگی توجه داشته باشیم. برای این عمر مهم است که ابتدا موقعیت و زوایای خانه را به منظور مشخص ساختن منطقه تابش نور خورشید در طول روز شناسایی کنیم. باید بیاموزیم که با نور طبیعی روز بازی کرده، تأثیرات آن را کنترل کنیم، زیرا همین نور خانه ما را در بخش بزرگی از روز نور پردازی می‌کند.

 

از زمان طلوع خورشید، از اولروز تا هنگام غروب، نور طبیعی شدت رنگ‌ها در محیط خانه ما تغییر می‌دهد. نارنجی در پائیز، آبی‌ها در زمستان، رنگ‌های ملایم در بهار و زرد درخشان دزطول تلبستان بیشتر به چشم می‌آیند. نورها، سایه‌ها یا تاریکی‌ها، به ابن صورت، عناصر تزئیی لازم الاجرایی هستند که باید بدانیم چگونه آنها را ایجاد کنیم.

 

به علاوه، زمانی که نور طبیعی رو به کاستی می‌رود، نور پردازی مصنوعی باید این امکان را به ما بدهدکه فعالیت‌های روزمره خود را ادامه دهیم. توصیه می‌شود به خاطر بسپاریم که نور، انواع متفاوتی از محیط‌های پیرامونی را خلق می‌کند و اینکه محیط روشن با احساس رضایتمندی، انرژی و حرکت ما مرتبط است. همچنین نور پردازی ملایم منجر به آسودگی ما می‌شود.

 

  • هنگامی که می‌خواهیم کاربرد محوطه کوچکی مثل سطح یک میز یا پیشخوان را مطلوب کنیم، نور پردازی تأکیدی بر روی میز باید در محدوده پیرامون ان نگاه داشته شود. نورهای رو به پائین را بر روی صندلی‌ها متمرکز نکنید، زیرا پرتوهای بالایی سایه‌های نامطلوبی بر روی صورت افراد می‌اندازد و گرمای حاصل از تابش آنها نیز ممکن است ناراحت‌کننده باشد.
  • چلچراغ‌های آویزی می‌بایست به گونه‌ای تنظیم شوند که میز و اتاق هردو را روشن کنند. تعیین قطر نوردهی در حدود ۶۰ تا ۷۵ سانتی‌متر با فضاهای معمول تناسب دارد، اما قطر شاخه‌های لوستر نباید از پهنای میز بیشتر و ارتفاع آن تا روی سطح میز از ۳۰ سانتی‌متر کمتر باشد، زیرا در این صورت ممکن است افراد در هنگام برخاستن از پشت میز با منبع نور یا همان لوستر آویزی برخورد کنند.
  • در شرایطی که چلچراغ نور رو به پائین ندارد، چیدمان میز و قسمت میانی آن را می‌توان با استفاده از نورهای تأکیدی و ثابت قابل تنظیم واقع در فرورفتگی‌ها تقویت کرد. این منابع نور تأکیدی باید همراه با پرتوهاییباشند که انتشار آنها طیفی از باریک تا متوسط را در بر گیرند و در جایی قرار داده شوند که زاویه دار باشند تا از سایه اندازی آنها اجتناب گردد. در هنگام قرار دادن و تنظیم مکان وسایل ثابت خانه، باید انعکاس یافتن نور از سطح میزهایی که رویه آنها شیشه‌ای است در نظر گرفته شود.
  • در قفسه‌های ظروف، جلوه کارهای تزئینی کنده کاری شده و ظروف شیشه‌ای پذیرایی باید با نور پردازی متعدد بدون سایه از طریق سقف تأمین گردد. در بالای یک بوفه شیشه‌ای نیز می‌توان منبع نوری پیش بینی کرد به صورت آباژور دیواری یا چراغ‌های دارای پایه که به دیوار نصب می‌شوند، ارتفاع منبع نور تا زمین در این حالت نباید از ۱۷۰ سانتی‌متر کمتر باشد.
  • نور پردازی موضعی باعث روشن شدن هر چه بیشتر تابلوهای نقاشی می‌شوند و جلوه و زیبایی آنها را مورد تأکید بیشتر قرار می‌دهند.
  • نورهای تأکیدی در تاقچه‌ها جاذبه بیشتری به تزئینات محیط می‌بخشند.

 

به منظور نور رسانی بیشتر و بهتر در فضای آشپز خانه به موارد زیرتوجه داشته باشید:

 

  • برای سینک ظرف‌شوئی، از پرتو متمرکز نور تأمین شدهای که درست بالای سینک و زیر کابینت فرار گرفته استفاده کنید.
  • تکیه بر نوری که از سقف ئ در وسط اتاق می‌تابد، موجب خواهد شد محیط کار برای آماده‌سازی مواد غذایی در سایه قرار گیرد.
  • منبع روشنایی در لبه جلویی و زیر کابینت قرار دارد. منبع نور باید از دید افرادی که در نزدیکی کابینت نشسته‌اند، پنهان بماند.

 

در محیط حمام و دستشوئی داشتن نور مناسب از اهمیت زیادی برخوردار است.

 

  • نورپردازی به صورت کشیده در کنار آینه دستشوئی بیشترین تأثیر را خواهد داشت. طول آن باید حداقل ۴۰ سانتی‌متر باشد. نورپردازی بالای آینه باید دست کم ۶۰ سانتی‌متر طول داشته باشد تا هر دو طرف صورت روشن شده، از بروز سایه در زیر چانه اجتناب شود. ارتفاع لامپ‌های طرفین، از زمین نبایست از ۱۵۰ سانتی‌متر کمتر باشد ئ نور بالای آینه دستشوئی نیز بهتر است ارتفاعی در حدود ۱۹۵ تا ۲۰۰ سانتی‌متر داشته باشد.
  • نور پردازی هالوژنیدر فرورفتگی‌ها، این امتیاز را دارد که مانعی در سر راه نوردهی آنها به وجود نمی‌آید، اما موجب بروز سایه‌هایی در زیر پلک، بینی و چانه می‌شوند. مگر آنکه با فاصلهای مناسب و بالای نور دیگری بر روی پیشخوان قرارذ می‌گیرد تا نور پائین به سمت بالا منعکس و سایه‌ها را بی اثر می‌کند.[۱]

 

منابع[ویرایش]

 

  1. پرش به بالا کتاب نور در معماری داخلی-تالیف دکتر فاطمه کاتب

 


کلمات کلیدی : نور در معماری,نور,نورطبیعی,نور و معماری, نور در ساختمان,نور و سازه,معماری نور,نورپردازی سازه,نور محیط,نور مصنوعی,
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت-اصول معماری تزئینی- در 32 اسلاید-powerpoin-ppt

 

اصول معماری تزئینی

در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسلها بود. آرایههای معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقشها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا میخواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقشها میگشودند.
فرهنگ و هنر معماری سنتی در ایران صورتی شفاهی داشته و از راه تعلیم حضوری و تقلید انتقال مییافته است. حافظان و ناقلان فرهنگ و هنر معماری گروهی هنرمند برخاسته از میان توده مردم کمسواد یا بیسواد بودند که بیرون از عرصه آموزشهای مدرسی و با بهرهگیری از تجربیات و استعداد و ذوق هنری شخصی و ایمان و اعتقاد دینی استوار خود، مجموعه آثاری درخشان و پایدار در تاریخ فرهنگ معماری ایران اسلامی پدید آوردند.
این گروه معماران هنرمند در نقشپردازی و آذینبندی بناها، هم در جنبه زیباشناختی نقشها و هم به جنبه فرهنگی آنها نظر داشتند و در کار هنری خود سلیقه شخصی و الهاماتی را که مخالف با روند عمومی باورهای فرهنگی مردم بود، دخالت نمیدادند و به پاس و حرمت پیشگامان معماری و سنتهای فرهنگی، کارهای پیشینیان را تقلید میکردند و حتی المقدور از حوزه کار و اندیشه آنان پا فراتر نمیگذاشتند. «این شکیبایی و انکار نقش در همکاری با نسلهای پیش، همواره یکی از منابع نیرو و اصالت هنر ایران در بهتری ادوار بوده است.»
به گفته یکی از مردمشناسان، این آرایهها یک نظام نمادی «باز» آشکار را در برابر یک نظام نمادی «پوشیده» و پنهان قرار میدادند. با دریافت مفاهیم نمادی نقش و نگارها در معماری تزئینی و ریشهیابی آنها میتوان به شناخت ذهن و اندیشه معماران و در نتیجه به فرهنگ مردم و جهانبینی و آرمانهای آنان دست یافت.

منبع الهام معماران
معماران سنتی ایران در خلق آثار هنری و ساخت و پرداخت نقشهای آذینی، به طور کلی از دو منبع بزرگ و فیاض طبیعت و فرهنگ الهام میگرفتند. با آن که طبیعت نقش و پایگاه برجستهای در الهامبخشی و صورتبندی شکلها در ذهن معماران داشت، اما نقطه نظر معماران در استفاده از پدیدههای طبیعت، نمایش مطلق نمودهای طبیعی نبود، بلکه در بیشتر موارد، شکلهای طبیعی زیستبومی وسیله و زبان هنرمند در القای مفاهیم و اندیشههای فرهنگی _ دینی و آرمانهای جمعی مردم بود.
در تاریخ معماری ایران، به عقیده آرتور پوپ، سه عامل در خلق آثار هنری بسیار مهم و موثر بودهاند: نخست، فرهنگ و فرهنگهایی که ایران در دوره حیات تاریخی با آنها تماس داشته؛ دوم، دین و مذهب و طریقتهای عرفانی؛ و سوم سنتها که با گذر زمان برهم انباشته و متراکم شده و هر نسل تجربهها و سلیقههای نسلهای پیشین را از راه تقلید حفظ کرده و در ایجاد هنر به کار برده است. در واقع، انگیزه اصلی معماران سنتی ایران در نقشپردازی و تزیین بناها، به خصوص بناهای مذهبی، بیان مفاهیم فرهنگی و باورهای دینی مردم جامعه همراه با برداشتهای هنرمندانه خود بود. از این رو، این گروه هنرمند از نقشها و شکلها همچون نمادهای تصویری استفاده میکردند و با آنها آرمانهای جمعی و جهانبینی دینی مردم را تخلید و تبلیغ میکردند. رسالت آنان در این کوشش، از سویی تقرب به درگاه الهی و به دست آوردن رضای خاطر خدا، از سوی دیگر حفظ و انتقال مظاهر علوی و عناصر معنوی _ قدسی فرهنگ از طریق ارایه این شکلها به نسلهای آینده بود.

شیوه کاربرد الهامات
معماران در به کارگیری الهامات خود و تجسم آنها به شکلهای نمادین، از دو شیوه واقعگرایانه و آرمانگرایانه در معماری بناها استفاده میکردند.
در شیوه واقعگرایانه، نگاه معمار مطلقا به ظرایف و زیباییهای طبیعی شکلها و حجمها در طبیعت زیست _ بومی بود و معمار از این شکلها و حجمها عینا در ساخت و ایجاد نقشها تقلید میکرد. نقشها را به دو صورت، یکی به صورت واقعی آنها در طبیعت و یکی دیگر به صورت انتزاعی، استلیزه به کار میگرفت. در ارایه صورت های انتزاعی، معمار خود را از بند تقید طبیعت آزاد و رها میکرد و با درهم ریختن شکلهای واقعی و استحاله آنها، نقشهایی خاص پدید میآورد. نقشهای اسلیمی گیاهی و نقشهایی مانند «پابزی» و «دمکلاغی»، از نمونههای نقشهای انتزاعی هستند.
در شیوه آرمانگرایانه، در حالی که معمار از شکلها و حجمهای واقعی در طبیعت، در نقشپردازی استفاده میکرد، لیکن نگاهش به معانی و مفاهیم شکلهای طبیعی در فرهنگ و راز و رمزهای پوشیده و پنهان آنها در ذهن جامعه بود. در این شیوه آذینبندی، معمار میکوشید تا با حفظ جنبههای زیباشناختی پدیدههای طبیعی، ارزش و نقش نمادین و آرمانی آنها را در جامعه ملحوظ بدارد.

آذینبندی گیاهی
تزئین معماری بناها با نقش درخت و گل و بوته به یک عقیده بسیار کهن درباره قداست رستنیها و گیاهان در زندگی انسان ارتباط دارد. درخت در پنداشت مردم جامعههای قدیم مظهر حیات، باروری و قدرت بوده و برخی از آنها نقش مهم و برجستهای در آئینها و مناسک مذهبی مردم داشته است. الیاده معتقد است که درخت «همواره به خاطر آن چه به وساطت آن مکشوف میشده و برای معنایی که درخت متضمن آن بوده و بر آن دلالت میکرده، مسجود و معبود بوده است.»
بسیاری از بناهای مقدس اسلامی با نقش درخت و گیاه و گل و بوته تزئین شدهاند. درخت تاک یک نمونه از آرایهبندی بناهای مقدس با نقش گیاهی است. تاک در مشرق زمین «گیاه زندگی»، تصور میشده و نماد «کیهان» بوده است. نقش اسلیمی درخت تاک با شاخه و برگ و خوشههای انگور در درون طاق بزرگ محراب مسجد جامع نائین و نقش درخت تاک بر فرورفتگی دیوار محراب مسجد جامع قیروان در تونس که آن را با زر بر زمینهای سیاه پرداختهاند، نمونههایی از آذینبندی گیاهی به شمار میروند. نقش تاک در محراب قیروان را «مظهر خرد»، و «درخت دنیا» دانسته است.
نمونهای دیگر از آذین بندی گیاهی با هدف آرمانگرایانه، بهرهگیری از گیاه پیچک و انداختن نقش آن معمولا بر سردر فضاهای ورودی خانههاست. معماران در انداختن نقش پیچک بر سردر ورودی، جدا از جنبه زیباشناختی این گیاه، به نیروی جاودانه و جنبه قدسیانه آن در فرهنگ عامه نیز نظر داشتهاند. گیاه پیچک در فرهنگ مردم همچون حرز و تعویذی برای دور کردن ارواح خبیث و شریر به کار میرفت. نقش تزئینی پیچک بر سردر خانهها، ساکنان را از چشم بد و آفت و بلا محفوظ میداشت.

کتیبه بندی آذینی
آذینبندی سردر فضاهای ورودی، دیوارها، درها، گنبدها و محرابها در مساجد، زیارتگاهها، آرامگاهها، آبانبارها، سقاخانهها، کاروانسراها و... با کتیبه و به قصد تبرک و تیمن و تقدس؛ از زمانهای قدیم مرسوم بوده است. برای تزئین کتابهها از آیات قرآنی، احادیث نبوی، ادعیه و اشعار غالبا مذهبی استفاده میکردند. کتابهها را معمولا با خط تزئینی ثلث که دور و تموج و زیبایی ویژه تزئینی دارد، مینوشتند و با نقش و نگارهایی بر زمینه گچ، چوب، کاشی و سنگ میانداختند.


شمایلپردازی
یکی دیگر از شیوههای نقشپردازی آرمانگرایانه در معماری سنتی ایران، شمایلنگاری روی دیوارهای برخی از بناها بوده است. هنر شمایلنگاری روی دیوار از زمانهای بسیار کهن در میان معماران تزئینی این سرزمین رواج داشته است. در دوره پیش از اسلام به خصوص دوره ساسانی، هنرمندان بسیاری بودند که دیوار ایوانها و تالارها و تنه ستونها را با چهرههایی از قهرمانان اسطورهای و حماسی و صحنههایی از داستانها و افسانهها نقش و نگارین میکردهاند.
در دوره اسلامی نیز نقشینه کردن دیوار بناها با شمایل و با مضامین حماسی _ ملی و حماسی _ مذهبی رواج داشته است. منبع الهام نقاشان تزئینی بناها در شمایل پردازیهای حماسی _ ملی، شاهنامه و چهره و پیکره قهرمانان و واقعههای حماسی آن، مانند جنگ رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و اشکبوس و رستم و دیو سپید بود. این هنرمندان معمولا سردر ورودی و دیوارهای سربینه حمامها، سردر کاروانسراها، دروازهها، سراها، قیصریهها، ورودی بازارچهها، سردر زورخانهها، دیوارهای درون قهوهخانهها و ایوانها و سقفهای خانههای اعیان را متناسب با کاربریهای اجتماعی _ فرهنگی هر یک از فضاهای این بناها، با صورتها و پیکرههای پهلوانان و صحنههای رزمی و بزمی نقاشی میکردند و میآراستند.
معماری بناهای شمایل نشان، انگارههایی از واقعیتهای تاریخی _ دینی و داستانهای اسطورهای _حماسی فرهنگ ایرانزمین را در پیشگاه و نظر بینندگان نسلها در توالی زمان مجسم میسازد. بنا بر نظر کیپنبرگ شمایلنگاری توصیفی از چگونگی قرائت تصاویر موجود در فرهنگها به کمک خود تصاویر است. شمایل نگاری ما را قادر میسازد که بر این اساس، وجوه کشف ناشده روح ملی و جهانبینی را بازسازی کنیم.
به جز آذینهای گیاهی و کتابهای و شمایلی، آذینهای دیگری نیز در معماری سنتی ایران به کار رفتهاند، که نشانگر آرمانهای فرهنگی _دینی مردم جامعه مسلمان ایران هستند. برای مثال معماران تزئینی برای جلوهگر ساختن هستی خداوند و نشان دادن مظهری از او در بناهای مقدس، از شیوههای گوناگون نقشپردازی در هنر معماری تزئینی بهره میجستند.
همچنین در فرهنگ اسلامی، گنبد را مظهر آسمان و پایههای گنبد را مظهر زمین میپندارند. بورکهارت از گنبد و پایه چهارگوش نگهدارنده آن و مقرنسهای میان گنبد و پایهها، توجیهی بدیع و زیبا دارد. میگوید:«آسمان با حرکتهای مدور بیشمار و زمین با جهات چهارگانه همانند است. بنابراین، مقرنسها با شکل کندو وارشان گنبد را که نمادی است از آسمان، به پایهها که نمادی است از زمین، میپیوندد و حرکت آسمانی را در نظام خاکی منعکس میکند. همو ثبات و بیتحرکی کعب گنبد را در معماری جایگاههای مقدس، مظهر و نماد کمال و یا حالت ثبات و بیزمانی جهان معنا میکند.
معماران سنتی در گزینش شکلهای طبیعی برای نقشینه کردن بناها رسالت مهم و بزرگی در برابر فرهنگ و دین از سویی و مردم جامعه از سوی دیگر احساس میکردند. هدف و آرمان این هنرمندان دیندار و معتقد این بود که با نقش و نگارهایی که بر در و دیوار بناها مینشانند، پیوندی میان جهان ناسوتی یا خاکی و جهان لاهوتی یا معنوی برقرار کنند و از این راه رابطهای میان مردم جامعه و نیروهای مقدس مینوی و ربانی و مقربان بارگاه الهی پدید آورند. از این رو، شکلها و نقشهای گیاهان، جانوران، جامدات و اجرام سماوی را غالبا بر اساس مفاهیم نمادی ویژه آنها در فرهنگ و جامعه برمیگزیدند و در معماری به کار میبردند. درک زبان رمزی این نقشها و دریافت معانی و مفاهیم آنها بسیار دشوار و فقط برای شماری از فرهنگواران و دینداران جامعهای که این نقشها در فرهنگ آن جامعه معنا گرفته، ممکن و میسر بود.

کاشی کاری
کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر تزئین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است. تحول و توسعه کاشی ها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هشتم و نهم هجری انجامید. در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها اساسا سنگی بود، کاشی های درخشان رنگارنگ بر روی دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه، تأثیری کاملا متفاوت اما همگون و پر احساس ایجاد می کردند.
جز مهم کاشی، لعاب است. لعاب سطحی شیشه مانند است که دو عملکرد دارد: تزیینی و کاربردی. کاشی های لعاب دار نه تنها باعث غنای سطح معماری مزین به کاشی می شوند بلکه به عنوان عایق دیوارهای ساختمان در برابر رطوبت و آب، عمل می کنند.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن سوم هجری، هنر کاشیکاری احیا شده و رونقی مجدد یافت. در حفاری های شهر سامرا، پایتخت عباسیان، بین سالهای 836 تا 883 میلادی بخشی از یک کاشی چهارگوش چندرنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در بر داشته به دست آمده است. از جمله کاشی هایی که توسط سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد، می توان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب مسجد جامع قیروان قابل مشاهده اند. احتمالا بغداد، بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند. صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخش های زیادی از امپراتوری اسلامی مانند راقه در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت. در همین دوران، یک مرکز مهم ساخت کاشی های لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس گردید.
نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری، به حدود سال 450 ه.ق باز می گردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق ب


کلمات کلیدی : اصول معماری تزئینی,معماری,آئینه کاری,آینه کاری, گچکاری, معماری,تزئینات معماری,گچبری,کاشیکاری,کاشی معرق,
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل جزوه-اصول معماری تزئینی،آینه کاری و گچبری-docx-در 45 صفحه

 

 

 

اصول معماری تزئینی

 

در معماری تزئینی، هر نقش ورای ارزش صوری خود، دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ و بیانگر عقیده و آرمان تداوم یافته مردم جامعه در نسلها بود. آرایههای معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقشها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته، فرا میخواندند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده را به قلمرو و راز و رمزهای فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقشها میگشودند.
فرهنگ و هنر معماری سنتی در ایران صورتی شفاهی داشته و از راه تعلیم حضوری و تقلید انتقال مییافته است. حافظان و ناقلان فرهنگ و هنر معماری گروهی هنرمند برخاسته از میان توده مردم کمسواد یا بیسواد بودند که بیرون از عرصه آموزشهای مدرسی و با بهرهگیری از تجربیات و استعداد و ذوق هنری شخصی و ایمان و اعتقاد دینی استوار خود، مجموعه آثاری درخشان و پایدار در تاریخ فرهنگ معماری ایران اسلامی پدید آوردند.
این گروه معماران هنرمند در نقشپردازی و آذینبندی بناها، هم در جنبه زیباشناختی نقشها و هم به جنبه فرهنگی آنها نظر داشتند و در کار هنری خود سلیقه شخصی و الهاماتی را که مخالف با روند عمومی باورهای فرهنگی مردم بود، دخالت نمیدادند و به پاس و حرمت پیشگامان معماری و سنتهای فرهنگی، کارهای پیشینیان را تقلید میکردند و حتی المقدور از حوزه کار و اندیشه آنان پا فراتر نمیگذاشتند. «این شکیبایی و انکار نقش در همکاری با نسلهای پیش، همواره یکی از منابع نیرو و اصالت هنر ایران در بهتری ادوار بوده است.»
به گفته یکی از مردمشناسان، این آرایهها یک نظام نمادی «باز» آشکار را در برابر یک نظام نمادی «پوشیده» و پنهان قرار میدادند. با دریافت مفاهیم نمادی نقش و نگارها در معماری تزئینی و ریشهیابی آنها میتوان به شناخت ذهن و اندیشه معماران و در نتیجه به فرهنگ مردم و جهانبینی و آرمانهای آنان دست یافت.

منبع الهام معماران
معماران سنتی ایران در خلق آثار هنری و ساخت و پرداخت نقشهای آذینی، به طور کلی از دو منبع بزرگ و فیاض طبیعت و فرهنگ الهام میگرفتند. با آن که طبیعت نقش و پایگاه برجستهای در الهامبخشی و صورتبندی شکلها در ذهن معماران داشت، اما نقطه نظر معماران در استفاده از پدیدههای طبیعت، نمایش مطلق نمودهای طبیعی نبود، بلکه در بیشتر موارد، شکلهای طبیعی زیستبومی وسیله و زبان هنرمند در القای مفاهیم و اندیشههای فرهنگی _ دینی و آرمانهای جمعی مردم بود.
در تاریخ معماری ایران، به عقیده آرتور پوپ، سه عامل در خلق آثار هنری بسیار مهم و موثر بودهاند: نخست، فرهنگ و فرهنگهایی که ایران در دوره حیات تاریخی با آنها تماس داشته؛ دوم، دین و مذهب و طریقتهای عرفانی؛ و سوم سنتها که با گذر زمان برهم انباشته و متراکم شده و هر نسل تجربهها و سلیقههای نسلهای پیشین را از راه تقلید حفظ کرده و در ایجاد هنر به کار برده است. در واقع، انگیزه اصلی معماران سنتی ایران در نقشپردازی و تزیین بناها، به خصوص بناهای مذهبی، بیان مفاهیم فرهنگی و باورهای دینی مردم جامعه همراه با برداشتهای هنرمندانه خود بود. از این رو، این گروه هنرمند از نقشها و شکلها همچون نمادهای تصویری استفاده میکردند و با آنها آرمانهای جمعی و جهانبینی دینی مردم را تخلید و تبلیغ میکردند. رسالت آنان در این کوشش، از سویی تقرب به درگاه الهی و به دست آوردن رضای خاطر خدا، از سوی دیگر حفظ و انتقال مظاهر علوی و عناصر معنوی _ قدسی فرهنگ از طریق ارایه این شکلها به نسلهای آینده بود.

شیوه کاربرد الهامات
معماران در به کارگیری الهامات خود و تجسم آنها به شکلهای نمادین، از دو شیوه واقعگرایانه و آرمانگرایانه در معماری بناها استفاده میکردند.
در شیوه واقعگرایانه، نگاه معمار مطلقا به ظرایف و زیباییهای طبیعی شکلها و حجمها در طبیعت زیست _ بومی بود و معمار از این شکلها و حجمها عینا در ساخت و ایجاد نقشها تقلید میکرد. نقشها را به دو صورت، یکی به صورت واقعی آنها در طبیعت و یکی دیگر به صورت انتزاعی، استلیزه به کار میگرفت. در ارایه صورت های انتزاعی، معمار خود را از بند تقید طبیعت آزاد و رها میکرد و با درهم ریختن شکلهای واقعی و استحاله آنها، نقشهایی خاص پدید میآورد. نقشهای اسلیمی گیاهی و نقشهایی مانند «پابزی» و «دمکلاغی»، از نمونههای نقشهای انتزاعی هستند.
در شیوه آرمانگرایانه، در حالی که معمار از شکلها و حجمهای واقعی در طبیعت، در نقشپردازی استفاده میکرد، لیکن نگاهش به معانی و مفاهیم شکلهای طبیعی در فرهنگ و راز و رمزهای پوشیده و پنهان آنها در ذهن جامعه بود. در این شیوه آذینبندی، معمار میکوشید تا با حفظ جنبههای زیباشناختی پدیدههای طبیعی، ارزش و نقش نمادین و آرمانی آنها را در جامعه ملحوظ بدارد.

آذینبندی گیاهی
تزئین معماری بناها با نقش درخت و گل و بوته به یک عقیده بسیار کهن درباره قداست رستنیها و گیاهان در زندگی انسان ارتباط دارد. درخت در پنداشت مردم جامعههای قدیم مظهر حیات، باروری و قدرت بوده و برخی از آنها نقش مهم و برجستهای در آئینها و مناسک مذهبی مردم داشته است. الیاده معتقد است که درخت «همواره به خاطر آن چه به وساطت آن مکشوف میشده و برای معنایی که درخت متضمن آن بوده و بر آن دلالت میکرده، مسجود و معبود بوده است.»
بسیاری از بناهای مقدس اسلامی با نقش درخت و گیاه و گل و بوته تزئین شدهاند. درخت تاک یک نمونه از آرایهبندی بناهای مقدس با نقش گیاهی است. تاک در مشرق زمین «گیاه زندگی»، تصور میشده و نماد «کیهان» بوده است. نقش اسلیمی درخت تاک با شاخه و برگ و خوشههای انگور در درون طاق بزرگ محراب مسجد جامع نائین و نقش درخت تاک بر فرورفتگی دیوار محراب مسجد جامع قیروان در تونس که آن را با زر بر زمینهای سیاه پرداختهاند، نمونههایی از آذینبندی گیاهی به شمار میروند. نقش تاک در محراب قیروان را «مظهر خرد»، و «درخت دنیا» دانسته است.
نمونهای دیگر از آذین بندی گیاهی با هدف آرمانگرایانه، بهرهگیری از گیاه پیچک و انداختن نقش آن معمولا بر سردر فضاهای ورودی خانههاست. معماران در انداختن نقش پیچک بر سردر ورودی، جدا از جنبه زیباشناختی این گیاه، به نیروی جاودانه و جنبه قدسیانه آن در فرهنگ عامه نیز نظر داشتهاند. گیاه پیچک در فرهنگ مردم همچون حرز و تعویذی برای دور کردن ارواح خبیث و شریر به کار میرفت. نقش تزئینی پیچک بر سردر خانهها، ساکنان را از چشم بد و آفت و بلا محفوظ میداشت.

کتیبه بندی آذینی
آذینبندی سردر فضاهای ورودی، دیوارها، درها، گنبدها و محرابها در مساجد، زیارتگاهها، آرامگاهها، آبانبارها، سقاخانهها، کاروانسراها و... با کتیبه و به قصد تبرک و تیمن و تقدس؛ از زمانهای قدیم مرسوم بوده است. برای تزئین کتابهها از آیات قرآنی، احادیث نبوی، ادعیه و اشعار غالبا مذهبی استفاده میکردند. کتابهها را معمولا با خط تزئینی ثلث که دور و تموج و زیبایی ویژه تزئینی دارد، مینوشتند و با نقش و نگارهایی بر زمینه گچ، چوب، کاشی و سنگ میانداختند.


شمایلپردازی
یکی دیگر از شیوههای نقشپردازی آرمانگرایانه در معماری سنتی ایران، شمایلنگاری روی دیوارهای برخی از بناها بوده است. هنر شمایلنگاری روی دیوار از زمانهای بسیار کهن در میان معماران تزئینی این سرزمین رواج داشته است. در دوره پیش از اسلام به خصوص دوره ساسانی، هنرمندان بسیاری بودند که دیوار ایوانها و تالارها و تنه ستونها را با چهرههایی از قهرمانان اسطورهای و حماسی و صحنههایی از داستانها و افسانهها نقش و نگارین میکردهاند.
در دوره اسلامی نیز نقشینه کردن دیوار بناها با شمایل و با مضامین حماسی _ ملی و حماسی _ مذهبی رواج داشته است. منبع الهام نقاشان تزئینی بناها در شمایل پردازیهای حماسی _ ملی، شاهنامه و چهره و پیکره قهرمانان و واقعههای حماسی آن، مانند جنگ رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و اشکبوس و رستم و دیو سپید بود. این هنرمندان معمولا سردر ورودی و دیوارهای سربینه حمامها، سردر کاروانسراها، دروازهها، سراها، قیصریهها، ورودی بازارچهها، سردر زورخانهها، دیوارهای درون قهوهخانهها و ایوانها و سقفهای خانههای اعیان را متناسب با کاربریهای اجتماعی _ فرهنگی هر یک از فضاهای این بناها، با صورتها و پیکرههای پهلوانان و صحنههای رزمی و بزمی نقاشی میکردند و میآراستند.
معماری بناهای شمایل نشان، انگارههایی از واقعیتهای تاریخی _ دینی و داستانهای اسطورهای _حماسی فرهنگ ایرانزمین را در پیشگاه و نظر بینندگان نسلها در توالی زمان مجسم میسازد. بنا بر نظر کیپنبرگ شمایلنگاری توصیفی از چگونگی قرائت تصاویر موجود در فرهنگها به کمک خود تصاویر است. شمایل نگاری ما را قادر میسازد که بر این اساس، وجوه کشف ناشده روح ملی و جهانبینی را بازسازی کنیم.
به جز آذینهای گیاهی و کتابهای و شمایلی، آذینهای دیگری نیز در معماری سنتی ایران به کار رفتهاند، که نشانگر آرمانهای فرهنگی _دینی مردم جامعه مسلمان ایران هستند. برای مثال معماران تزئینی برای جلوهگر ساختن هستی خداوند و نشان دادن مظهری از او در بناهای مقدس، از شیوههای گوناگون نقشپردازی در هنر معماری تزئینی بهره میجستند.
همچنین در فرهنگ اسلامی، گنبد را مظهر آسمان و پایههای گنبد را مظهر زمین میپندارند. بورکهارت از گنبد و پایه چهارگوش نگهدارنده آن و مقرنسهای میان گنبد و پایهها، توجیهی بدیع و زیبا دارد. میگوید:«آسمان با حرکتهای مدور بیشمار و زمین با جهات چهارگانه همانند است. بنابراین، مقرنسها با شکل کندو وارشان گنبد را که نمادی است از آسمان، به پایهها که نمادی است از زمین، میپیوندد و حرکت آسمانی را در نظام خاکی منعکس میکند. همو ثبات و بیتحرکی کعب گنبد را در معماری جایگاههای مقدس، مظهر و نماد کمال و یا حالت ثبات و بیزمانی جهان معنا میکند.
معماران سنتی در گزینش شکلهای طبیعی برای نقشینه کردن بناها رسالت مهم و بزرگی در برابر فرهنگ و دین از سویی و مردم جامعه از سوی دیگر احساس میکردند. هدف و آرمان این هنرمندان دیندار و معتقد این بود که با نقش و نگارهایی که بر در و دیوار بناها مینشانند، پیوندی میان جهان ناسوتی یا خاکی و جهان لاهوتی یا معنوی برقرار کنند و از این راه رابطهای میان مردم جامعه و نیروهای مقدس مینوی و ربانی و مقربان بارگاه الهی پدید آورند. از این رو، شکلها و نقشهای گیاهان، جانوران، جامدات و اجرام سماوی را غالبا بر اساس مفاهیم نمادی ویژه آنها در فرهنگ و جامعه برمیگزیدند و در معماری به کار میبردند. درک زبان رمزی این نقشها و دریافت معانی و مفاهیم آنها بسیار دشوار و فقط برای شماری از فرهنگواران و دینداران جامعهای که این نقشها در فرهنگ آن جامعه معنا گرفته، ممکن و میسر بود.

کاشی کاری
کاشیکاری یکی از روشهای دلپذیر تزئین معماری در تمام سرزمینهای اسلامی است. تحول و توسعه کاشی ها از عناصر خارجی کوچک رنگی در نماهای آجری آغاز و به پوشش کامل بنا در آثار تاریخی قرون هشتم و نهم هجری انجامید. در سرزمینهای غرب جهان اسلام که بناها اساسا سنگی بود، کاشی های درخشان رنگارنگ بر روی دیوارهای سنگی خاکستری ساختمانهای قرن دهم و یازدهم ترکیه، تأثیری کاملا متفاوت اما همگون و پر احساس ایجاد می کردند.
جز مهم کاشی، لعاب است. لعاب سطحی شیشه مانند است که دو عملکرد دارد: تزیینی و کاربردی. کاشی های لعاب دار نه تنها باعث غنای سطح معماری مزین به کاشی می شوند بلکه به عنوان عایق دیوارهای ساختمان در برابر رطوبت و آب، عمل می کنند.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن سوم هجری، هنر کاشیکاری احیا شده و رونقی مجدد یافت. در حفاری های شهر سامرا، پایتخت عباسیان، بین سالهای 836 تا 883 میلادی بخشی از یک کاشی چهارگوش چندرنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در بر داشته به دست آمده است. از جمله کاشی هایی که توسط سفالگران شهر سامرا تولید و به کشور تونس صادر می شد، می توان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب مسجد جامع قیروان قابل مشاهده اند. احتمالا بغداد، بصره و کوفه مراکز تولید محصولات سفالی در دوران عباسی بوده اند. صنعت سفالگری عراق در دهه پایانی قرن سوم هجری رو به افول گذاشت و تقلید از تولیدات وابسته به پایتخت در بخش های زیادی از امپراتوری اسلامی مانند راقه در سوریه شمالی و نیشابور در شرق ایران ادامه یافت. در همین دوران، یک مرکز مهم ساخت کاشی های لعابی در زمان خلفای فاطمی در فسطاط مصر تأسیس گردید.
نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری، به حدود سال 450 ه.ق باز می گردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق ب

 


کلمات کلیدی : اصول معماری تزئینی,معماری,آئینه کاری,آینه کاری, گچکاری, معماری,تزئینات معماری,گچبری,کاشیکاری,کاشی معرق,
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت- نورگیری در معماری سنتی- در 50 اسلاید-powerpoin-ppt

نور در معماری سنتی و مدرن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

زیبایی که به چشم می‏آید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی،زیبایی مفهومی ندارد.زیبایی حقیقی با نور معرفت درک‏ می‏گردد و زیبایی ظاهری با عزیزترین حسن ما که بینایی است‏ دیده می‏شود.نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی باعث‏ می‏شود که زیبایی به چشم آید و رنگ و سایر زیبائیهای شی‏ء جلوه کند.بنابراین بحث نور و پرداختن به آن می‏تواند در مباحث‏ زیبایی‏شناسی و هنر جایگاه ویژه‏ای داشته باشد.از جمله علوم و هنرهایی که می‏توان به نقش نور در آن اشاره داشت،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره‏گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می‏دهد.ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین‏کنندهء نور مصنوعی هستند،مطرح‏ می‏باشند.نگارگری ایران نیز به عنوان«اسناد منقوش»در شناسایی عناصر نورگیری در معماری و همچنین ابزار و وسایل‏ روشنایی نقش بسزاتیی دارد و چه بسا در نگارگری ایران‏ نمونه‏هایی بسیار بدیع و منحصربه‏فرد از این وسایل وجوددارد که در حال حاضر اثری از آنها موجود نیست و تنها در مینیاتورها می‏توان سراغ آنها را گرفت و ما با رجوع به این منبع مهم‏ می‏توانیم با این نمونه‏ها آشنا شویم.

نور در معماری سنتی ایران

نور جدا از نقشی که در جهت روشنایی‏بخشیدن به داخل‏ ساختمان به عهده دارد در ارتباط با تزئینات معماری اسلامی نیز حائز اهمیت است.چون تزئین در معماری ایران در تمام ادوار صرف‏نظر از دقت و ظرفت آن،نمودار روشنی و شادی نیز می‏باشد.هنرمند اسلامی در تزئینات بنا از عناصری استفاده‏ می‏کند تا بتواند به هدف نورپردازی خود جامه عمل بپوشاند،از جمله استفاده از مقرنس که گونه‏ای جلب و پخش نور به درجات‏ دقیق و باریک است.

حتی استفاده از رنگهای ویژه در امر روشنایی بنا مؤثر است‏ و با توازن و هماهنگی رنگهاست که به نقش و جایگاه آن در روشنایی و شفافیت بنا پی می‏بریم.بعضی از نویسندگان با بررسی منشاء و نقش نور در معماری اسلامی،نور را نمادی‏ عرفانی می‏دانند و معتقدند معمار مسلمان می‏کوشد هرماده‏ای را که به کار می‏گیرد و شکل می‏دهد،لرزش و ارتعاش نور در آن اثر بگذارد.به علاوه نور دیگر عوامل تزئینی را نیز بهتر می‏نمایاند و به طرحها حیات و جان می‏بخشد.فاکتورهای معماری در بناهای‏ اسلامی شکل یافته با بازی نور و سایه،انعکاس و انکسار در آنها بوجود می‏آید.از جمله استفاده از کف و دیوارهای صیقلی‏ برای جذب و بازتاب نور،استفاده از مقرنس برای گرفتن، شکستن‏و پخش نور،گنبدهایی که بر حسب ساعات مختلف روز و شدت و ضعف نورچرخان به نظر می‏آیند،سردردهایی که نور خورشید از تزئینات گچی آنها می‏گذرد و به آنها شکل می‏دهد، حتی آینه‏ها و کاشیهای درخشان و براق،چوبهای مذهّب و مرمرهای صیقلی که همگی می‏درخشند.

نور و روشنایی

مقدار نور مورد احتیاج ما در فضاهای مختلف تفاوت می‏کند و بستگی به نوع استفاده از فضا و کارکرد آن دارد.بعضی از فضاها احتمالا در روز و یا فقط در شب مورد استفاده قرار می‏گیرند،لذا می‏بایست این مسائل را در موقع انتخاب نور برای‏ فضای مورد نظر مورد توجه قرار داد،مقدار تابش نور خورشید را می‏توان توسط پرده،نوع شیشه و بزرگی و کوچکی پنجره‏ تنظیم کرد.ساعات تابش نور خورشید در روز،معین است و تغییری در ساعات تابش و جهت آن نمی‏توان داد،ولی نور مصنوعی را می‏توان به طور دلخواه در جهت‏های مختلفی تنظیم‏ کرد که در ساعات مختلف قابل استفاده باشد.

نور طبیعی در روز مهمترین منبع روشنایی بشمار می‏رود. زاویه تابش و تراکم نور خورشید بنا به حرکت وضعی و گردش‏ انتقالی زمین در نوسان است.نور طبیعی گرچه حاصل درخشش‏ آفتاب است،اما در حقیقت از سه منبع مختلف به فضای داخلی‏ رخنه می‏کند.خورشید،آسمان و زمین،اشعهء مستقیم خورشید بنا به ساعت،روز،زمان،سال و موقعیت پنجره‏ها و روزها ممکن‏ است برای مدتی کوتاه به درون ساختمان نفوذ کند.شواهد عینی‏ مبنی بر حضور آفتاب،یکی از ضروریتهای زیستی است تا آنجا که نور خورشید فعالیتهای معمول را مختل نکند حضور آن در ساختمان با استقبال مواجه می‏گردد.حرکت انتقالی زمین، اختلالهای شدید نوری بوجود می‏آورد که میزان آنرا می‏توان با انواع سایه‏بانها یا پرده تنظیم نمود.ابعاد و موقعیت نورگیرها با توجه به عملکرد فضای داخلی مشخص می‏شود.یک محل‏ مسکونی ممکن است دارای پنجره‏های بلند،کوتاه،عریض و یا نورگیرهای سقفی باشد.چنین تنوعی در موقعیت و اندازه‏ پنجره‏ها به خاطر گریز از یکنواختی ایجاد نمی‏شود بلکه برای‏ تولید سایه‏روشنهای مناسب به منظور جلوه دادن به بافت،رنگ‏ و شکل بوجود می‏آیند.

نور مصنوعی:هدایت و تنظیم نور مصنوعی توسط عواملی‏ موسوم به عوامل نوری صورت می‏پذیرد این عوامل که مشتمل‏ بر انواع چراغها و سیستمهای روشنایی هستند که ابزار اصلی‏ نورپردازی را تشکیل می‏دهند.

تاریخچه بهره‏گیری از نور طبیعی

دانستن روند بهره‏گیری از نور خورشید به اندازه روند شکل‏گیری مصالح و یا شکلهای مختلف زیربنایی ساختمان جهت‏ طراحی بسیار لازم می‏باشد.اولین تاریخی که ما از آن اطلاع‏ داریم سدهء سوم هزاره چهارم ق.م می‏باشد که در آن زمان جهت‏ کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره‏های خارجی‏ استفاده می‏کردند.در شهر سوخته از هزاره‏های سوم و دوم ق.م‏ از روی آثار خانه‏هایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود می‏توان استنباط کرد که هراطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده‏اند،در دوره عیلام در حدود 1300 و 1400 ق.م نیز نمونه‏ای از پنجره‏های شیشه‏ای بدست آمده که‏ شامل لوله‏هایی از خمیر شیشه می‏باشد که در کنار هم و در داخل‏ یک قاب جای می‏گرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود.از جمله کهنترین مدارک و نمونه‏های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه‏های مادی در آثار دور شاروکین یافت.از روی نقش‏برجسته آشوری می‏توان‏ روزنه‏هایی را که بر روی برجها ساخته شده‏اند تشخیص داد.

در دوره هخامنشی در تخت‏جمشید وضع درها به خوبی‏ روشن و پاشنه گرد آنهاه اغلب به جای مانده است همچنین در این‏ کاخها بالای درها و حتی بامها،روزنها و جامخانه‏هایی داشته‏ وگرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آنها را چگونه چند جفت در که‏ اغلب بسته بوده روشن می‏کرده است؟

در اصل از خصوصیات سبک پارسی،تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمانهاست.در این دوره از اصل اختلاف سطح،جهت جذب نور بداخل استفاده می‏شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفگانگ معلوم شده که انحراف‏ زوایای بناهای تخت‏جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که‏ بوسیله ایجاد سایه‏روشنهای گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه‏ می‏داده مکانهای مورد نیاز برای زیستن را بصورتی بسازد که‏ در فصول مختلف سال هرخانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید.از نورگیری یبناهای اشکانی اطلاع‏ چندانی در دست نیست ولی سرپرسی سالیکس در مورد کاخ‏ هاترا می‏گوید:تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی‏ بوده‏اند.ارتفاع آنها مختلف و نیز روشنایی آنها از دهنه و هلالهایی بوده که به سمت مشرق باز می‏شدند.از روی تصویر بازسازی شده که نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان‏ می‏دهد این احتمال را ممکن می‏سازد که اشکانیان از این روش‏ برای نورگیری بنا استفاده می‏کردند.ساسانیان تمایل به نشان‏ دادن تضاد بین سایه و روشنایی داشته‏اند و این امر در تمام‏ بناهای آنها مشهود است.نوک گنبدهای بناهای چهارطاقی آنها بصورت روزنه درآمده زیرا برای افروختن آتش بدان احتیاج

داشته‏اند.ایوان کرخه در خوزستان،طرز نور گرفتن از طاق را برای اولین بار نشان می‏دهد،البته در بناهایی که طاق ضربی‏ داشتند معمولا تامین نور از آن قسمتهایی بوده که سقف مسطح‏ داشته‏اند.

روش استفاده از طاق گهواره‏ای که از انواع طاقسازیهای‏ عصر ساسانی است به معمار اجازه می‏داد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تامین کند.

طریقه نورگیزی یاز جامخانه نیز همانطور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدتهای بسیار بعنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگیهای این‏ معماری می‏شود می‏بینیم که در روی گنبد روزنه‏هایی با حفره‏ هایی تعبیه می‏کردند که احتمالا برای پوشش آنها از شیشه‏ استفاده می‏کردند،تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمّال جهت‏ تحمل بار گنبد استفاده می‏کردند تنها از روزن وسط گنبد یا از روزنه‏های تعبیه شده بر روی آن جهت نورگیری استفاده‏ می‏کردند.

اما پس از آنکه باز سقف گنبدی را توسط قوسها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمتهایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را بصورت هلال تعبیه کنند.

عناصر نورگیری در معماری سنتی

این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می‏گیرند،گروه اول به عنوان کنترل‏کننده‏های نور مانند انواع‏ سایه‏بانها و دسته دوم نورگیرها.

گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده‏ دارند و به دو دسته تقسیم می‏شوند:دسته اول آنهایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته دوم آنهایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند مثل پرده.

عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می‏شوند نامهای‏ مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارتند از:روزن،شباک، در و پنجره مشبک،جامخانه،هورنو،ارسی،روشندان، فریزوخوون،گلجام،پالکانه،فنزر،پاجنگ و تهرانی.در مقابل‏ عناصری مانند رواق،پرده،تابش بند،سایه‏بانها،سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.علاوه بر این موارد عناصری مانند شباک‏ها،ضمن نورگیری نقش کنترل آنرا نیز به عهده دارند.

کنترل‏کننده‏های نور

رواق:فضایی است مشتمل بر سقف و ستون که حداقل در یک‏ طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش وتابش نور آفتاب مصون می‏دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت‏ خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می‏دهد و در این صورت روشنایی از طریق غیر مستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.

تابش بند:تابش بند تا تووش بند یا آفتاب‏شکن تیغه‏هایی به‏ عرض 6 الی 18 سانتی‏متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و نی آنها را می‏ساختند.معمولا در بالای در و پنجره کلافی می‏کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحا به آن سرسایه می‏گفتند و توسط آن ورود آفتاب به‏ درون فضا را کنترل می‏کردند.

سایه‏بانها:ایجاد سایه بر روی پنجره‏ها از تابش مستقیم آفتاب‏ به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده‏ ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه‏ای‏ کاهش می‏یابد.سایه‏بانها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل‏ کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل،کنترل نور و تهویه طبیعی‏ داشته باشند.کارایی سایه‏بانها متفاوت بوده و به رنگ و محل‏ نصب آنها نسبت به پنجره و همچنین شرایط تهویه طبیعی در ساختمان بستگی دارد.سایه‏بانها به انواع ثابت،متحرک و همچنین سایه‏بانهای طبیعی مثل درختان تقسیم می‏شوند.

سرادق:سایه‏بان بر سراکه پرده آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می‏شد و بدین‏ترتیب مانع تابش تند خورشید به درون سرا می‏شد.

ساباط:کوچه‏ای سرپوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم‏ سردسیری به چشم می‏خورد.در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه‏ ساباط می‏گذاشتند.

پرده:استفاده از پرده‏های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره صفویه معمول بوده و همچنین در دوره قاجار نیز از آن استفاده می‏شد.این پرده‏ها معمولا از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک‏لا و دولا استفاده می‏شدند و به طور معمول در جلو ایوانها و یا پنجره‏ها وارسی‏ها نصب می‏شد.بالا کشیدن این پرده‏ها توسط قرقره و بندهایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمتهای آن‏ها را یکنواخت‏ جمع کرده است چون این پرده‏ها معمولا ضخیم و سنگین بوده

و غیر از این نمی‏شد آنها را بالا کشید.

نورگیرها

شباک:هوای متغیر ایران،آقتاب تند و روشن،باد و باران،توفان‏ و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می‏کرده که‏ ساختمان علاوه بر دو پنجره،پرده‏ای یا شباکی برای حفاظت‏ درون بنا داشته باشد.درون ساختمان با روزنها و پنجره‏های‏ چوبی یا گچی و پرده محفوظ می‏شد و بیرون آنرا با شبکه‏های‏ سفالی یا کاشی می‏پوشاندند،این شبکه‏ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف‏تری از لابه‏لای آن ایجاد می‏شود.انحراف پرتوهای‏ نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می‏کرد.ضمنا علی‏رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رویت‏ بود از بیرون هیچ‏گونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره‏های مشبک

پنجره معمولا برای دادن نور،جریان هوا و رویت مناظر بیرون‏ بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است.در مناطقی که نور خورشید شدید است،پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته‏ شود.پنجره‏های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می‏کند،تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می‏گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می‏شود.طرحهایی که در ساختن پنجره‏های مشبک به کار برده می‏شود اغلب به گونه‏ای است که نور داخل اتاق را تنظیم‏ می‏کند.پنجره‏های مشبک نور شدید خارج را بخش کرده و آنرا تعدیل می‏کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه آن را به داخل‏ اتاق عبور می‏دهند.گاهی برای در و پنجره‏های مشبک شیشه نیز به کار برده می‏شود.(به درهای مشبک،در و پنجره گفته‏ می‏شود)در و پنجره و روزنهای مشبک چوبی،سفالین و گچین‏ در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستانها باز می‏شد.

روزن

روزن و پنجره را نمی‏توان از هم تفکیک کرد.در واقع روزن را می‏توان یک پنجره کوچک دانست که معمولا در بالای در و گاهی‏ در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای‏ فضاهای بسته به کار می‏رفته است.به عبارت دیگر روزن به‏ سوراخهایی اطلاق می‏گیرد که در کلاله و یا شانه طاقها تعبیه‏ می‏شده است.روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته‏ می‏شده و اغلب ثابت بوده است.در بناهایی که دارای بافت‏ مرکزی و درونگرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه‏ای دیگر نور کافی برای هشتی تامین می‏شد،در بالای در ورودی روزن قرار می‏دادند.

ارسی

ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد،بالا می‏رود و در محفظه‏ای که در نظر گرفته شده جای می‏گیرد. ارسی معمولا در اشکوب کوشکها و پیشان و رواق ساختمانهای‏ سردسیری دیده می‏شود.نقش شبکه‏ای ارسی،معمولا مانند پنجره و روزنهای چوبی است.

جامخانه

در کلاله گنبدها و کلمبه‏های گرمابه‏ها و غلامخانهء رباطها و رسته‏ها و بازارها هنوز هم روزنهایی وجود دارد که با چند حلقه‏ سفالین به صورت قبه یا کپهء برجسته‏ای درآمده‏اند.در این‏ قسمت حلقه‏های سفالین را در کنار هم چیده‏اند و در زمستانها جامهای گرد شیشه‏ای مانند ته قرابه در میان حلقه‏ها کار می‏گذارند و تابستانها یک یا کلیه آنها را برمی‏دارند،امروزه هم‏ برای روشنایی سرپوشیده‏هایی که به مناسبت فصل باید گاهی‏ سرد و گاهی گرم باشد مناسب‏ترین وسیله است و بر فراز بام‏ گرمابه‏ها جای خود را حفظ کرده است.

هورنو

به نورگیر بالای سقف گفته می‏شود.چون در نزدیکیهای تیزهء گنبد امکان اجرا به صورت بقیهء قسمتها میسر نیست.لذا در نزدیکیهای تیزه،سوراخ را پر نمی‏کنند تا در بالای طاق کار نور رسانی را انجام دهد.مثلا در پوشش بازارها اکثرا سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.

روشندان

در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل‏ بازارها و سایر بناهای عمومی،معماران در قسمت«خورشیدی‏ کاربندی»روزنهایی ایجاد کرده‏اند که عبور نور مناسب و تهویه‏ را به بهترین وجه میسر می‏ساخته است و به آن روشندان‏ می‏گویند.روشندانها معمولا به شکل یک کلاه‏فرنگی بوده و عمود سنندج،خانه آصف وزیری،دوره قاجاریه ارسی با شبکه‏ها شیشه‏ای

بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می‏شوند و برخی از آنها دارای شیشه بوده،بعضی از آنها زمینه چندضلعی دارد،مثل‏ روشندان حوضخانه کاخ هشت‏بهشت اصفهان.

فریز و خوون در ساختمان:

خوون یک نقش تزئینی است که با تکه‏های آجر تراشیده و موازییک آنرا پدید آورده‏اند،آن‏گاه روی آنرا با خاک و سریشم و رنگهایی که در آب حل کرده‏اند به رنگهای گوناگون رنگرزی‏ می‏کنند و در پیشانی ساختمان،میانه ستونها و«فریز در»چیده‏ می‏شود.برای ورود روشنایی و هوا به اتاقها لوحه‏های گچین را سوراخ کرده و نقشهایی پدید آورده و آن لوحه‏ها را در بالای‏ درها و پنجره‏ها می‏نشانیدند.

گلجام

شیشه‏های کوچک و رنگینی که در داخل گچ کار می‏گذاشتند و آن‏ را در بالاترین قسمت اطاق تعبیه می‏کردند تا نور رسانی به داخل‏ بنا را تامین کند.به شبکه گچی و آلات شیشه‏ای که در بالای در استفاده می‏شد،نیز گلجام می‏گویند.

پالکانه

به پنجره‏های پیش‏آمده در ایوان یا بالکنی که طرارفش پنجره‏ باشد پالکانه می‏گفتند.بعضی از پالکانه‏ها به صورت پنجره‏های‏ بیرون زده از نمای اصلی ساخته شده و با شیشه‏های کوچک‏ تزئین شده‏اند.

پاچنگ

پنجره یا روزنی که پای آن بسته است و به زمین نمی‏رسد.

پاچلاقی

ترکیبی از در و پنجره که قسمت در آن تا پایین باز می‏شود و بقیهء آن به صورت پنجره باقی می‏ماند.

باجه

نوعی پنجره است.

تهرانی

تالار رو به آفتاب که ارسی داشته باشد.

سنگ مرمر

استفاده از این‏گونه سنگ برای نورگیری در بنا و شبستانهای‏ زیرزمینی به علت فقدان نور صورت می‏گرفت و قسمتی از سنگ‏ فرش حیاط از سنگ مرمر بود تا نور وارد شبستان در زیرزمین‏ شود.

کاربندی و مقرنس

در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنایی فضا از طریق‏ سقف انجام می‏شود.نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می‏نماید.کاربندی و مقرنس به غیر از زیبایی برای بهره‏گیری هرچه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده‏ می‏شود.بدین‏ترتیب که موجب می‏شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل‏ راه می‏دهد،در این صورت در داخل بنا روشنایی یکنواخت و غیر متمرکزی خواهیم داشت.که حجم بیشتری را در بر می‏گیرد.

نقش هشتی در نور رسانی به بنا.

بعد از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون‏ می‏بایست نور شکسته شود،تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی‏ از نظر وارد شوند نداشته باشد.یکی از عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور،هشتیهای ورودی ه


کلمات کلیدی : نورگیری در معماری سنتی,معماری سنتی,نور در معماری,انسان,طبیعت,معماری,نور, نورگیری,نورگیری در معماری سنتی,روزن,روشنایی,هورنو,نورگیر
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...