انسان از ابتدای آفرینش به نوعی از محیط زیست اطراف خود الهام گرفته است و در ساخت و طراحی وسایل مورد نیاز خود از آنها استفاده کرده است.بیونیک و معماری بیونیک علمی است که به الهام یابی فنی از ساختمانها ، رفتارها و ارتباطات گوناگون عالم جانداران می پردازد.
عنکبوت ها با طراحی و بافتن ریسمان هایی که به استحکام پولاد هستند ، برای خود آشیانه هایی می سازند ، یا زنبورها با رعایت کلیه قوانین هندسی ، پناهگاهی امن و مطمئن برای خود طراحی می کنند.
موریانه ها خانه های خود را در بیابان ها در هوایی بسیار گرم می سازند و تلاش می کنند با کندن راه هایی پیچیده در خاک ، سیستم گرمایی و تهویه داخل لانه های خود را خنک و متعادل نگه دارند.
خاک انباشت لانه های آنها به صورت یک مجموعه کامل طراحی شده تا بتوانند نیازهای طبیعی خود را تامین کنند. اینها نیز معمارند ولی معمارا نی طبیعی.
طی حدود 3/8 میلیارد سال از آفرینش زمین ، طبیعت خود ، طراح و معمار نهایی است. طی این مدت گیاهان و جانوران توانسته اند با طراحی لازم بر مشکلات محیط زیست فائق آیند بیونیک که در لغت به معنی"زیست شناختی " یا " به کارگیری اندام های ساختگی طبیعی" آمده است برای اولین بار توسط دانشمند آمریکایی به نام جک .ای.استیل در سال 1959 به کار برده شد.
وی بیونیک را علم سیستم هایی که شالوده و پایه تمامی سیستم های زنده است می دانست .
انسان در طول زندگی خود سعی دارد که برای ساخت و طراحی مکانها و وسایل مورد نیاز خود از طبیعت و محیط زیست اطراف خود الهام بگیرد.
انسان و معماری
شاید انسان ویترووینی داوینچی که بر اساس کتاب در باب معماری ویتریویوس ترسیم شده اولین نگاه و اندیشه مکتوبی بود که اهمیت ابعاد انسانی را به عنوان یکی از مهم ترین عوامل برپا شدن معماری بیان کرد.
تناسباتی که قرن ها توسط یونانیان بکار رفته بود و در تمدن روم به درجه ای از اعتبار رسید که عظیم ترین بنای رومیان،کلوسئوم،برای رعایت این تناسب نه تنها در نما تقسیم شد بلکه دهنه های هر ردیف از ستون ها نیز برای رعایت این نسبت مهم فاصله گرفتند تا انسان رومی خود را در برابر معماری حقیر نپندارد و تعریف شهروند به عنوان تصمیم گیرنده در دولت شهرها حفظ شود،اتفاقی که در معماری مصر ویا چین به وقوع نپیوست و انسان همواره به عنوان ابزاری برای ایجاد معماری بود.
انسان به عنوان یکی از عوامل دخیل در معماری چه از نظر منظرهدف غایی معماری که برآوردن نیاز اوست و چه از نظر تاثیر جهان بینی و فرهنگ او در ایجاد معماری،همواره دو بعد متفاوت در معماری موثر بوده است.انسان به عنوان یک فرد متفائت از دیگران با تمایلات و خواسته های مادی،روانی،و از جنبه ای دیگر انسان به عنوان افراد و اجزای یک جامعه بررسی میشوند. در هیچ جامعه ای نیز افراد منزوی از یکدیگر نیستند و دلیل نیازهای مختلف با دیگر افراد جامعه ارتباط برقرار میکنند.هر رابطه اجتماعی نیز نیازمند مکانی است که ارتباطات فضایی در آن مکان برخاسته از روابط اجتماعی کاربران آن مکان است.در نتیجه معمار باید در پی شناخت نیازهای انسانی هم از منظر فردی و هم از منظر جامعه باشد و بعد به پاسخگویی مناسب به این نیازها برآید.این ارتباطات فضایی بین افراد بدلیل عوامل گوناگونی چون،تمایل به نزدیکی،حفظ حریم،فرار،امنیت و ....سیستیمی بسیار پیچیده است.بر همین اساس،فضای معماری تنها با توجه به فضای ریاضی و تناسبات بدن انسان طراحی نمی شود بلکه در طراحی فضا نکاتی باید رعایت شود تا ارتباطات اجتماعی-روانی بین انسان ها نیز تقویت شود و یا خللی در آن ایجاد نشود.
معماری به عنوان اجتماعی ترین هنر بشری مرتبط با فضای اطراف انسان، عبارت است از علم و هنر و شکل بخشی به فضای زیست انسان. بهعبارت دیگر، معماری بهوجود آورنده فضایی است که انسان را از عوامل طبیعی مصون میدارد و فعالیتهای زندگی فردی و اجتماعی وی را در بر گرفته و به نیازهای مادی و معنوی وی پاسخ میگوید. براساس مطالعات، بهطورکلی برای معماری سه بخش اصلی قائل می شوند. اگر کسی توانست این سه بخش را به خوبی به انجام برساند، در معماری می تواند موفقیت خوبی کسب نماید؛ تفکر درست، خط کشیدن درست و انتقال درست سه بخش عمده معماری مناسب بهحساب میآیند. تا زمانیکه مبانی نظری مشخصی نداشته باشیم و آن را نتوانیم درست تعریف کنیم، تفکر درست حاصل نمی شود و تا زمانی که بخشی از زمان و تلاشمان را برای معماری و آن هم درست فهمیدن آن و درست ایده دادن نداشته باشیم، خط کشیدن درستی در کار نیست و این قسمت سوم دارای بخشی اکتسابی است که باید جستجوکرد و یاد گرفت.
جذبه معماریهای کهن ما را وادار میکند که به گسست ناپذیری انسان، طبیعت و عرفان اعتقاد ورزیم. مردم و معماران گذشته، از زمانهای دور با رویکردهایی سنجیده به طبیعت احترام گذاشته و آن را مورد مداقه قرار داده و خردمندانه با طبیعت زیسته اند. خلق عناصر معماری در اکثر آثار باستانی در ازمنه گذشته، حاصل عشق و تمایل به ارتباط هم زیستانه با طبیعت بوده است و این چنین بود که گرایش های عرفانی در هنر معماری گذشته به وفور مشاهده میشود. یافت اسرار طبیعت و آمیزش آن با خلاقیت و نوآوری توانسته است سازه هایی بس افسونگر در معماری بیافریند و این همه در پناه همبستگی انسان و طبیعت و خلق هنر عرفانی است و باید چنین گفت که معمارانی که ترکیب های رنگ و باد را در معماری خود آمیخته اند شاگردان لئوناردو داوینچی هستند که با کلامی دانته وار گفته بود " هنر باید با طبیعت سازگار باشد". حفظ وفاداری به طبیعت، در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری تأثیر گذاشته است. خاصه اینکه این نوع دیدگاه به طبیعت و حفظ وفاداری نسبت به اسلوب طراحی معماری کهن در نگرش معماری پسامدرن بیش از پیش مورد عنایت است. بنابراین، آنچه در باب معماری فضاهای کتابخانه های امروز مطرح است این است که میتوان به مدد این نگرش و با تأثیر پذیری از طبیعت در بهکارگیری رنگ و نور به معماری کتابخانه ها رنگ و بویی خاص بخشید و کاربران و مراجعان این مراکز را جهت بهرهمندی بیشتر از کتابخانه ها ترغیب نمود و فضایی مطلوب را که برگرفته از طبیعت درونی ایشان و در عین حال مطابق با معیارها و ضوابط علمی و بر پایه مطالعات روانشناختی و جامعه شناختی است طراحی نمود. از اینرو این مقاله بر آن است تا ضمن نگاهی مختصر به مباحث معماری پسامدرن و درونمایه ها و پارادایمهای حاکم بر این نگرش، به بررسی اثرات رنگ و نور در معماری پسامدرن فضاهای کتابخانه ای بپردازد و ضمن ارائه نمونه هایی از این معماریها، هریک از این عوامل و بهکارگیری مطلوب آنها را در معماری مراکز کتابخانه ای تحلیل نماید.
نظریه های پسامدرن در معماری
نظریه های پسامدرن در معماری، برخاسته از دیدگاه های پسامدرن است که تأثیرات شگرفی بر معماری و بهویژه معماری مدرن نهاده و آن را متحول ساخته است. در اندیشه معماران پسامدرن، سبک به صورت دوگانهای به وجود میآید و دارای ظاهری عامهپسند و طرفدار عقاید جمع است. معماران این دوره که دیگرمعماری مدرن را کارآمد و آرمانی نمییابند، با رجعت به گذشته و تاریخ معماری،نشانه هایی را از آنها در معماری خود مورد استفاده قرار میدهند[3].
معماری پسامدرن، سه ویژگی مهم دارد:
اول اینکه ایده
معماری به عنوان اجتماعی ترین هنر بشری مرتبط با فضای اطراف انسان، عبارت است از علم و هنر و شکل بخشی به فضای زیست انسان. بهعبارت دیگر، معماری بهوجود آورنده فضایی است که انسان را از عوامل طبیعی مصون میدارد و فعالیتهای زندگی فردی و اجتماعی وی را در بر گرفته و به نیازهای مادی و معنوی وی پاسخ میگوید. براساس مطالعات، بهطورکلی برای معماری سه بخش اصلی قائل می شوند. اگر کسی توانست این سه بخش را به خوبی به انجام برساند، در معماری می تواند موفقیت خوبی کسب نماید؛ تفکر درست، خط کشیدن درست و انتقال درست سه بخش عمده معماری مناسب بهحساب میآیند. تا زمانیکه مبانی نظری مشخصی نداشته باشیم و آن را نتوانیم درست تعریف کنیم، تفکر درست حاصل نمی شود و تا زمانی که بخشی از زمان و تلاشمان را برای معماری و آن هم درست فهمیدن آن و درست ایده دادن نداشته باشیم، خط کشیدن درستی در کار نیست و این قسمت سوم دارای بخشی اکتسابی است که باید جستجوکرد و یاد گرفت.
جذبه معماریهای کهن ما را وادار میکند که به گسست ناپذیری انسان، طبیعت و عرفان اعتقاد ورزیم. مردم و معماران گذشته، از زمانهای دور با رویکردهایی سنجیده به طبیعت احترام گذاشته و آن را مورد مداقه قرار داده و خردمندانه با طبیعت زیسته اند. خلق عناصر معماری در اکثر آثار باستانی در ازمنه گذشته، حاصل عشق و تمایل به ارتباط هم زیستانه با طبیعت بوده است و این چنین بود که گرایش های عرفانی در هنر معماری گذشته به وفور مشاهده میشود. یافت اسرار طبیعت و آمیزش آن با خلاقیت و نوآوری توانسته است سازه هایی بس افسونگر در معماری بیافریند و این همه در پناه همبستگی انسان و طبیعت و خلق هنر عرفانی است و باید چنین گفت که معمارانی که ترکیب های رنگ و باد را در معماری خود آمیخته اند شاگردان لئوناردو داوینچی هستند که با کلامی دانته وار گفته بود " هنر باید با طبیعت سازگار باشد". حفظ وفاداری به طبیعت، در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری تأثیر گذاشته است. خاصه اینکه این نوع دیدگاه به طبیعت و حفظ وفاداری نسبت به اسلوب طراحی معماری کهن در نگرش معماری پسامدرن بیش از پیش مورد عنایت است. بنابراین، آنچه در باب معماری فضاهای کتابخانه های امروز مطرح است این است که میتوان به مدد این نگرش و با تأثیر پذیری از طبیعت در بهکارگیری رنگ و نور به معماری کتابخانه ها رنگ و بویی خاص بخشید و کاربران و مراجعان این مراکز را جهت بهرهمندی بیشتر از کتابخانه ها ترغیب نمود و فضایی مطلوب را که برگرفته از طبیعت درونی ایشان و در عین حال مطابق با معیارها و ضوابط علمی و بر پایه مطالعات روانشناختی و جامعه شناختی است طراحی نمود. از اینرو این مقاله بر آن است تا ضمن نگاهی مختصر به مباحث معماری پسامدرن و درونمایه ها و پارادایمهای حاکم بر این نگرش، به بررسی اثرات رنگ و نور در معماری پسامدرن فضاهای کتابخانه ای بپردازد و ضمن ارائه نمونه هایی از این معماریها، هریک از این عوامل و بهکارگیری مطلوب آنها را در معماری مراکز کتابخانه ای تحلیل نماید.
نظریه های پسامدرن در معماری
نظریه های پسامدرن در معماری، برخاسته از دیدگاه های پسامدرن است که تأثیرات شگرفی بر معماری و بهویژه معماری مدرن نهاده و آن را متحول ساخته است. در اندیشه معماران پسامدرن، سبک به صورت دوگانهای به وجود میآید و دارای ظاهری عامهپسند و طرفدار عقاید جمع است. معماران این دوره که دیگرمعماری مدرن را کارآمد و آرمانی نمییابند، با رجعت به گذشته و تاریخ معماری،نشانه هایی را از آنها در معماری خود مورد استفاده قرار میدهند[3].
معماری پسامدرن، سه ویژگی مهم دارد:
اول اینکه ایده
معماری به عنوان اجتماعی ترین هنر بشری مرتبط با فضای اطراف انسان، عبارت است از علم و هنر و شکل بخشی به فضای زیست انسان. بهعبارت دیگر، معماری بهوجود آورنده فضایی است که انسان را از عوامل طبیعی مصون میدارد و فعالیتهای زندگی فردی و اجتماعی وی را در بر گرفته و به نیازهای مادی و معنوی وی پاسخ میگوید. براساس مطالعات، بهطورکلی برای معماری سه بخش اصلی قائل می شوند. اگر کسی توانست این سه بخش را به خوبی به انجام برساند، در معماری می تواند موفقیت خوبی کسب نماید؛ تفکر درست، خط کشیدن درست و انتقال درست سه بخش عمده معماری مناسب بهحساب میآیند. تا زمانیکه مبانی نظری مشخصی نداشته باشیم و آن را نتوانیم درست تعریف کنیم، تفکر درست حاصل نمی شود و تا زمانی که بخشی از زمان و تلاشمان را برای معماری و آن هم درست فهمیدن آن و درست ایده دادن نداشته باشیم، خط کشیدن درستی در کار نیست و این قسمت سوم دارای بخشی اکتسابی است که باید جستجوکرد و یاد گرفت.
جذبه معماریهای کهن ما را وادار میکند که به گسست ناپذیری انسان، طبیعت و عرفان اعتقاد ورزیم. مردم و معماران گذشته، از زمانهای دور با رویکردهایی سنجیده به طبیعت احترام گذاشته و آن را مورد مداقه قرار داده و خردمندانه با طبیعت زیسته اند. خلق عناصر معماری در اکثر آثار باستانی در ازمنه گذشته، حاصل عشق و تمایل به ارتباط هم زیستانه با طبیعت بوده است و این چنین بود که گرایش های عرفانی در هنر معماری گذشته به وفور مشاهده میشود. یافت اسرار طبیعت و آمیزش آن با خلاقیت و نوآوری توانسته است سازه هایی بس افسونگر در معماری بیافریند و این همه در پناه همبستگی انسان و طبیعت و خلق هنر عرفانی است و باید چنین گفت که معمارانی که ترکیب های رنگ و باد را در معماری خود آمیخته اند شاگردان لئوناردو داوینچی هستند که با کلامی دانته وار گفته بود " هنر باید با طبیعت سازگار باشد". حفظ وفاداری به طبیعت، در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری تأثیر گذاشته است. خاصه اینکه این نوع دیدگاه به طبیعت و حفظ وفاداری نسبت به اسلوب طراحی معماری کهن در نگرش معماری پسامدرن بیش از پیش مورد عنایت است. بنابراین، آنچه در باب معماری فضاهای کتابخانه های امروز مطرح است این است که میتوان به مدد این نگرش و با تأثیر پذیری از طبیعت در بهکارگیری رنگ و نور به معماری کتابخانه ها رنگ و بویی خاص بخشید و کاربران و مراجعان این مراکز را جهت بهرهمندی بیشتر از کتابخانه ها ترغیب نمود و فضایی مطلوب را که برگرفته از طبیعت درونی ایشان و در عین حال مطابق با معیارها و ضوابط علمی و بر پایه مطالعات روانشناختی و جامعه شناختی است طراحی نمود. از اینرو این مقاله بر آن است تا ضمن نگاهی مختصر به مباحث معماری پسامدرن و درونمایه ها و پارادایمهای حاکم بر این نگرش، به بررسی اثرات رنگ و نور در معماری پسامدرن فضاهای کتابخانه ای بپردازد و ضمن ارائه نمونه هایی از این معماریها، هریک از این عوامل و بهکارگیری مطلوب آنها را در معماری مراکز کتابخانه ای تحلیل نماید.
نظریه های پسامدرن در معماری
نظریه های پسامدرن در معماری، برخاسته از دیدگاه های پسامدرن است که تأثیرات شگرفی بر معماری و بهویژه معماری مدرن نهاده و آن را متحول ساخته است. در اندیشه معماران پسامدرن، سبک به صورت دوگانهای به وجود میآید و دارای ظاهری عامهپسند و طرفدار عقاید جمع است. معماران این دوره که دیگرمعماری مدرن را کارآمد و آرمانی نمییابند، با رجعت به گذشته و تاریخ معماری،نشانه هایی را از آنها در معماری خود مورد استفاده قرار میدهند[3].
معماری پسامدرن، سه ویژگی مهم دارد:
اول اینکه ایده
مقصود از انجام طرح معماری ۴ طراحی یک فضای بهداشتی شهری با موضوع کلینیک واورژانس در نظر گرفته شده است که دانشجویان با عنایت به ملموس بودن این عملکرد واین که همه اقشار جامعه تجربه حضور در چنین بناهایی را دارند به نوعی پیشینه ذهنی داشته واز طرفی پیچیدگی خاص و لزوم توجه به جنبه های عملکردی ، شفافیت فضا ، همجواری های فضایی ، دسترسی ها ونیز رعایت مسائل فرهنگی ، اجتماعی ، بهداشتی وروانی ، محدودیت های خاصی در این طراحی به وجود می آورد که دانشجو باید با مطالعه دقیق و بررسی نمونه های موردی تجربه ومهارت کافی در خلق این فضاها را داشته باشد
درمانگاه به موسسه ای اطلاق می شود که بطور شبانه روزی بیماران سرپایی را برای درمان می پذیرد و
درآن محل می توان موارد فوری یا نیازمند کمکهای ویژه را حداکثر 24 ساعت تحت نظر قرار داد و در صورت
عدم بهبودی و داشتن مشکلات خاص و نیازمند به خدمات بیشتر، بایستی درطول این مدت هماهنگی لازم جهت
اخذپذیرش واعزام به بیمارستان،در صورت لزوم فراهم گردد.
رنگ یک زبان جهانی است. رنگ احساسات را تحریک میکند. فرهنگها را شکل میدهد و پیش زمینه جهان ما را میسازد. صحبت در مورد رنگ موجب میشود که خصوصیات موسیقی و طبیعت و ویژگیهای شخصیتی را به جا آوریمورنگ بر خلاف سایر ملزومات دکوراسیون یک بعد انسانی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در واقع رنگ میتواند حالتهارا تغییر دهد، فضاهای خاصی به وجود آورد و روحیهٔ انسان را بهتر کند و در همین حال جولانگاه خوب و امنی برای خلاقیت انسان است.
دیدن رنگها، استفاده از آنها و فضا سازی با پالت شخصی و دلخواه، زمینهٔ آرامش بخشی را در زندگی روزانه ایجاد میکند. رنگ یکی از ملزومات باشکوه زندگی است. خانهای که غرق رنگهای مناسب باشد همیشه آرامش بخش است؛ اتاقها با ترکیب جالب رنگها، بافت و ابعاد، زنده و زیبا میشود.
توصیف رنگ
اگر به اهمیت استفاده از سایه و رنگ مایههای ساده پی ببرید استفاده از رنگهادر طراحی دکور به تجربهٔ ارزندهای بدل میشود. واکنش ما به رنگها میتواند از بعد احساسی یا علمی مورد بررسی قرار گیرد. کشف این مساله چگونه بر فضا تاثیر میگذارد کمک میکند تا دریابید چه چیزی حس بهتری در شما ایجاد میکند.
رنگ در سطوح واحجام
اگر داخل ساختمان به سطوح و احجام تخیلی و آبستره تقسیم شده باشد، سعی کنید که هر حجم یا سطحی را با ترفندی ظریف با رنگی عمل آورید. جایگزینی موثر رنگها در هر اندرونی موجب سادگی و شفافی در منطق بصری فضا میشود. این نوع فضاها بدون رنگ پردازی فکر شده بی محتوا و آشفته به نظر میرسد.
رنگهای برجسته توان جذب دقت به هر نوع نمای خاص و عنصر معماری داخلی را دارد، از قبیل طبقه بندیهای مختلف، پارتیشنها و غیره حتی می تئانید زمان انتخاب، رنگهای قوی و متضاد اما مناسبی را به کار گیرید. مطمئن باشید که عناصر منتخب ویژه شما در معماری داخلی مناسب ترین موارد برای برجسته شدن هستند.
اصول هماهنگی رنگها
پایدار ترین تئوری هماهنگی رنگ در معماری داخلی عبارت است از اطمینان به اینکه رنگها در هر نوع رنگ بندی در بعضی ویژگیها و خصائل با یکدیگر مشارکت دارند. به یاد داشته باشید که رنگها سه نوع ویژگی دارند:
نام رنگ hue or color ارزش رنگ درجه سیر و روشنی value color میزان اشباع chroma=saturation
حفظ برخی تشابه بین رنگها به شما این اطمینان را میدهد که رابطهای بین یکایک آنهاست که منجر به هماهنگ شدنشان میشود. پس ابتدا باید پایه هماهنگی ترکیب رنگها مهیا شود آنگاه برای برجستگی بصری لازم است که رنکهای نمایشی به آنها اضافه نماییم که این مهم برای سرزنده نمایاندن ترکیب رنگ و ممانعت از ملال آور شدنشان میباشد
رنگها و ارزش رنگهای متشابه((similar hue and value
روش آسان برای نیل به هماهنگی در رنگ، همانا حفظ میزان رنگ و ارزش رنگ به طور متناسب، ثابت و فقط با تغییری است که گهگاه در اندازه اشباغ شدگی رنگ پیش میآید یعنی تراکم و به زبان دیگر خلوص رنگ را زیاد و کم میکند. این کار بدین معنی است که در یک انتخاب از نمونه رنگهای متناسب، بکار رفته در یک ترکیب تک رنگ، روشنی و یا تیرگی نسبی ثابت مانده و فقط قدرت رنگ یا درجه اشباع آن است که کم و زیاد میشود. برخی رنگها میتوانند خیلی جاندار و پر ملات باشند و برخی دیگر آبکی و کم ملات.
نام رنگهای مشابه با میزان خلوص آنها(similar hue and chroma)
شیوه دیگری برای دستیابی به هماهنگی، همانا حفظ رنگ و خلوص یا اشباع آن به میزان برابر و متغیر نمودن ارزش رنگ میباشد. این نوع ترکیب رنگ شامل تغییرات همان رنگ با همان توان رنگ همراه با سیر و روشنی نسبی و تغییرات رنگ میباشد.
ارزش رنگها و میزان خلوص ثابت باشد (similar value and chroma)
باز هم روشی دیگر برای هماهنگی رنگ؛ حفظ ارزش رنگ و میزان اشباع یا خلوص بصورت ثابت و تغییر خود رنگ است در این شرایط روشنی و تیرگی نسبی، ثابت به نظر ممی رسد هم آنگونه که درجه اشباع رنگ نیز ثابت است و تنهاخود رنگ است که تغییر میکند. به طور غیر منتظرهای این روش کمتر مورد تجربه قرار میگیرد پس با حفظ ارزش رنگ و درجه اشباع در شکل ثابت است و رنگها گهگاه به خاکستری میگراید (اشباع با درجه متوسط) متمایل میشوند. به یاری موارد ذکر شده شما میتوانید عملاً هر یک از رنگها را با هم ترکیب کنید که نتیجه آن آفرینش ترکیب بندی فوق العاده چشمگیر و هم آهنگ خواهد بود.
سادگی را حفظ کردن
برای اجرای آسانترین و مطمئن ترین ترکیب بندی، اول اینکه فقط با دو رنگ بسیار نزدیک، مرتبط با یکدیگر کار کنید. دیگر اینکه برای برخی از فضاها و رنگهای یکنواخت momoton استفاده از یک تک رنگ momton &mono chromatic در رنگ بندی بجا و رویکردی صحیح است. برای مثال اگر درون خانهای مبلمان ئ رنگ کلی فضا همخوان ئ یکسان باشند، این ترکیب خود جلب نظر میکند.
اغلب با وجود اینکه شما اسباب و اثاثیه را با هدف یکی کردن مبلمان با معماری داخلی خانه یکسان مینمایید حتمادر مییابید که با مقدار جورواجوری مبلمان بدقواره، که بیشتر به آنها اثاثیه میتوان اطلاق کرد تا اشیاء فکر شده و بجا برای فضای مورد نظر مواجه هستید. یعنی زندگی شما بیشتر اوقات متمایل به پر شدن بی هدف با انواع اسباب اثاثیه میشود. یک میز تحریر، یک چراغ خاص سوغاتی از اروپا و یا یک تک پارچه بته جقه هدیه شده از طرف عمه جان. حال برای ارتباط دادن همه این عناصر گلچین شده با مبلمان و اشیاء جانبی آرایشی، اصولی ترین راه آفرینش سادگی در معماری پس زمینه این اشیاء میباشد. طراحان و دکوراتورها این روش را برای دستیابی به ساختاری صحیح در معماری داخلی خود بر میگزینند.
ترکیب بندی خنثی ولی یکنواخت
یک ترکیب بندی خنثی رویکردی محافظه کارانه و بدون اشتباه در آرامش یک فضای داخلی میباشد که برای اشیاء برجسته تزیینی و کارهای هنری در فضا، زمینه ساز برجستگی و درخشش شده است. به یاری سادگی و نامرئی بودن پس زمینه، بدین معنی که پس زمینه بدون خودنمایی باعث نمایش اشیاءتزیینی و کارهای هنری شود، یک رنگ بندی خنثی واقعی هیچگاه نه سرد است نه گرم و به طور نسبی کلاً خنثی است، در بر گیرنده رنگریزههای سفید، سفید شیری و خاکستری خنثی بوده و آفریننده حال و هوای بسیار شیک و جدی در فضا میباشد، احساس بر انگیخته شده بوسیله طراحی رنگ موجب آرامش، احساس وظیفه، گوشه گیری، ظرافت، تسلط پاکی، جدیت و خشکی است.
رنگ بندیهای سرد و یکنواخت
در رنگبندی سرد و یکنواخت رنگها عبارتند از سبز-خاکستری-صورتی-خاکستری یا شیری سرد، یک فضای داخلی با رنگبندی سرد یکنواخت بیشتر گرایش به هوایی بودن دارد و برای پرهیز از یک فضای ناخوشایند و خشک روشن تر از یک فضای گرم یکنواخت خواهد بود. تجهیز مبلمان نقش مهمی را در آفرینش گرمای دلپذیر دارد چند قطعه مبل چشمگیر در تعادل فضا نقش مهمی میتواند ایفا کند.
رنگبندی گرم و یکنواخت
رنگبندیهای گرم و یکنواخت رویکردی ساده در طراحی رنگ میباشند رنگها میتوانند خاکستری گرم، بژ و از مجموعه طیف رنگهای گرم نیز میباشند، زیر مجموعه رنگهای خاکستری گرم میتوانند آفریننده فضایی دعوت کننده، دنج و آرامش بخش باشد. حال فضایی مطلقاً گرم و یکنواخت میتوانند بوسیله چند شیء برجسته با رنگ سرد از انواع تابلو و یا لوازم جانبی تزیینی تعادل و توازن رنگ فضا را کامل میکند.
رنگبندیهای متشابه یا همگن
رنگبندیهایی که به یکدیگر شباهت داشته و یادر چرخه رنگ همسایه یکدیگرند، متشابه نام دارند. در رنگهای ملایم (با سفید ترکیب شده) ویا سایه رنگها (با سیاه ترکیب شده) هم آهنگی وجود دارد. زمانی که رنگی قوی و پر توان را انتخاب میکنید یک رنگبندی آنالوگ رویکردی مطمئن و مستدل برای پایان بخشیدن خوش به هم آهنگی رنگی شماست. تاثیر زیبا شناسانه عمومی ئ رئانشناختی در رنگبندی آنالوگ بستگی به ارزیابی زنگهای انتخابی شما دارد.
رنگبندی متشابه یا آنالوگ نسبتاً از نظر اجرا آسان میباشد و زمینه انعطافپذیری در ایجاد هماهنگی با تعدادی از سایر تجهیزات مانند مبلمان مهیا میسازد. این نوع راهکار در رنگبندی بعنئان حلال مشکلات برای زمانی است که رنگین مجموعهای از اثاثیه و مبلمان گلچین شده را میآزمایید.
رنگبندیهای مکمل
رنگهای مکمل و یا متمم. آنهایی هستند که در چرخه معروف رنگها درست در مقابل یکدیگر قرار دارند. حال رنگبندی رنگهای مکمل اغلب بیشترین برجستگی و سرزندگی را دارا بوده و عملاً مشکل سازند و هرگونه چالش در داوری، انتخاب و بکارگیری به موقع این رنگها، موجب ایجاد رنگبندی نا هنجاری میشود. بنابراین مطالعه موفقیت آمیز نمونههای رنگبندیهای مکمل لازم است، زیرا درک این موضوع که کدام یک از رنگها لازم و دیگری غیر لازم است حیاتی است. نهایت اینکه طراحی با رنگهای مکمل اغلب حاصلش هیجان، شادابی، انرژی و جنبش میباشد.
رنگ وبافت
جنس و بافت. عاملی مهمی است که باعث زنده شدن رنگها میشود. در واقع برخی رنگها تنها در صورت قرار گرفتن در جنس و بافت مناسب میتوانند هم نشینی زیبایی را ارائه دهند. مثلاً پارچه نخی سفید وچرم مشکی کاملاً با هم مناسب هستند. ما می تئانیم از دو جنبه به این مسئله نگاه کنیم. مثلاً وقتی نور از بافتهای مختلف باز میتابد. ما تاثیرات مختلفی را مشاهده میکنیم. شاید این بازتاب درخشان، مات، کدر یا شفاف باشد یا نرمی و زبری بافت آن، توجه انسان را به خود جلب کند. اما ما از لحاظ فیزیکی نیز میتوانیم از بافت پارچه لذت ببریم. و این زمانی است که بافت و جنس پارچه نیز با زیبیی ظاهری آن هماهنگ است.
رنگ و نور
نور فراوان خوب و طبیعی یکی از بهترین عناصر در دکوراسیون است که میتوانید روی آن مانور بدهید. این ساختمان صنعتی شهری به یک آپارتمان بادگیر و بزرگ تبدیل شده است اما چندان احتیاجی به اسباب اضافی دیگر برای تکمیل خطوط خوب معماری و سایه روشنهای مناسبش ندارد. نور مناسب شب در چنین فضایی، ترکیبی از چند نوع مختلف نور و درجههای متعدد ان است تا بتواند با فضای ساختمان، سازگار شود. در نتیجه هالوژن، تنگستن و فلورسنت هم برای ایجاد نئر واحد و مناسب در آن مفید هستند.
رنگ در معماری
معماران و طراحان داخلی به هنگام طراحی، ساختمان را از نظر فرم، فضا،نور، رنگ، بافت مورد بررسی قرار میدهند، اما متأسفانه یکی از اجزایی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد رنگ است. برای اینکه تاثیرات رنگ از همان ابتدا مشخص شود، باید انرا به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده از همان اغاز انتخاب نمود، نه اینکه بعداز اتمام طراحی، مبادرت به انتخاب آن کرد. لازم نیست که طراحی رنگ، چیزی به هزینههای ساخت و ساز و یا تعمیرات اضافه کند. باید برای کار در پیش رو برنامه ریزی کنیم. بهترین راه این است که رنگهای نقاشی و سایر مصالح را به عنوان ترکیب ساده رنگ در نظر بگیریم. موفق ترین طراحی رنگ در فضای داخلی باید در خور اهداف طراحی باشد و به ان واکنش نشان دهد. تناسب و تاثیر گذاری رنگ بر روند طراحی شامل موارد زیر است:
رنگ در معماری اسلامی
رنگ از تکثیر نور حاصل میشود و نمایانگر کثرتی است که ارتباطی ذاتی با وحدت دارد. از دیدگاه اندیشمندان هنر اسلامی، رنگ سفید نماد وجود مطلق و رنگ سیاه که پوشش خانه کعبه است نماد اصلی تعالی و فراوجودی است که خانه کعبه با آن ارتباط دارد، رنگهای آبی، فیروزهای و طلایی در نگارگری اسلامی و ایرانی، جلوههایی از معانی باطنی جاری در بطن رنگ هایند روانشناسی رنگدرقرآن نیز مورد تامل جدی قرار گرفته است.
«قالوادع لنار بک بیین لنامالونها قال انه یقول انها بقره صفرا فاقع لونها تسرالناظرین» آیهای که در آن رنگ زرد زرین عاملی برای سرور و انبساط خاطر ناظر معرفی میشود این آیه و همچنین احادیث و روایاتی که بر معانی رنگها دلالت میکردند (سفید که رنگ محبوب پیامبر بود و سبز که نشانه سیادت فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) محسوب میشد) رنگ را عاملی مهم در جهت استفاده معنوی در جلوههای نگارگری معماری اسلامی قرار داد، اهمیت و جایگاه رنگ در معماری اسلامی مورد توجه کامل قرار گرفته است یکی از اصیل ترین رنگهای مطرح در هنر اسلامی رنگ فیروزهای است، همچنین آبی لاجوردی هسته تمثیل مراقبه و مشاهده است، بیانگر بیکرانگی اسمان آرام و تفکر برانگیز سحرگاهان صاف و صمیمی است، در درون مسجد، برخلاف بیرون که کاشی کاری بیشتر با آجر عجین شده است.
نقوش کاشی با سفیدی نقوش گچ بری همراه است که تضاد چشم گیری را با فضای پر نقش و رنگ بیرون برقرار میسازد و باعث میشود فضای داخلی مسجد آرامش و قداست خاصی داشته باشد که این قداست از رنگ سفید فضا و از بیرنگی و بی نقشی سطوح داخلی نشات میگیرد، زیرا رنگ سفید به خصوص وقتی با نوعی خلوت، تفکر و سکوت همراه باشد، الهام گر نوعی بزرگی پاکی و اندیشه بالندگی است، بیشترین قسمت سطوح کاشی کاریها به رنگهای سردی چون زنگاریها، فیروزه ایها و لاجوردیها تعلق دارد، لاجوردیها و رنگهای آبیفام عمق دارند که آدمی را به بینهایت و به جهانی خیالی و دست نیافتنی میبرند، آبی، گستردگی و وسعت آسمان صاف را به یاد میآورد. نشانه صلح است و رنگ بی گناهی، نور آبی، کسانی را که بی قرارند، آرام میکند، آبی همواره متوجه درون است و جنبههای گوناگون روح آدمی را نشان میدهد، در فکر و روح او داخل میشود و باروان او پیوند میخورد، آبی معنی ایمان میدهد و اشارهای است به فضای لایتناهی و روح. آبی سمبل جاودانگی است .
در واقعیت، رنگ وجود ندارد! از نظر علم فیزیک چیزی وجود دارد که دارای جسم و یا ماده باشد و بتوان به آن شکل داد و آن را لمس کرد. شیء رنگی را می توان لمس کرد و یا به آن شکل داد؛ اما این خود آن شیء است که موجودیت خارجی دارد نه رنگ آن. رنگ تنها ظاهر دارد، چیزی که به صورت لحظه ای دیدهمی شود.
رنگ بازتابی از نور است که به شکلهای متفاوتی در میآید و این بازتاب مجموعهٔ وسیعی را شامل میشود.اگر یک ناحیه باریک از طول موجهای نور مرئی توسط ماده جذب شود رنگ بوجود میآید.
رنگ یکی از
سرویس معماری هنرآنلاین: نور ، رنگ ، آب ، سه عنصر زیبایی شناسی معماری اسلامی اند. نور عمدهترین مشخصه معماری ایران است و نمادی از عقل الهی است . رنگ در انقطاب نور حاصل میآید و آب تصویر طبیعت، در معماری اسلامی است که شاید بد نباشد کمی درمورد آنها بخصوص از دیدگاه عرفانی بپردازیم:
نور
نور جلوه خداوند است که حضورش در معماری اسلامی به ویژه در مسجد که خانه اوست تجلی مییابد. "الله نور السموات و الارض" و در کاستن از صعوبت و سختی و سردی سنگ و بنا نقش بسزایی دارد، تجلی متافیزیک نور بر فیزیک بنا، آنرا اصلیترین محور زیبایی شناسی معماری اسلامی در عرفان و معنا قرار داده است. در بناها از کف براق، و درخشنده و سطوح دیوارها برای شکار نور استفاده میشد و گاهی نور طوری از سقفهای الماسی شکل باز میتابید که انعکاسی در پی داشت.
نور به تزیین معماری اسلامی کیفیتی پویا میبخشید و نقوش، اشکال و طراحها را به درون زمان میکشید. نور و سایه در سطوح، تقابلهای شدید ایجاد میکرد و به سنگهای منقوش و سطوح گچی و آجری، بافت میبخشید. نور از لا به لای مشاربیههای چوبی، جدارههای گچی و مرمری و شیشههای نقوش پنجرهها رد میشد و نقوش را بر روی سطوح پشتی و داخلی نمودار میساخت و پوششی زمانمند و متغیر از رنگ و سایه پدید میآورد.
رنگ
رنگ از تکثیر نور حاصل میشود و نمایانگر کثرتی است که ارتباطی ذاتی با وحدت دارد. از دیدگاه اندیشمندان هنر اسلامی، رنگ سفید نماد وجود مطلق و رنگ سیاه که پوشش خانه کعبه است نماد اصلی تعالی و فراوجودی است که خانه کعبه با آن ارتباط دارد، رنگهای آبی، فیروزهای و طلایی در نگارگری اسلامی و ایرانی، جلوههایی از معانی باطنی جاری در بطن رنگها هستند. روانشناسی رنگ در قرآن نیز مورد تامل جدی قرار گرفته است. "قالوادع لنار بک بیین لنامالونها قال انه یقول انها بقره صفرا فاقع لونها تسرالناظرین" آیهای که در آن رنگ زرد زرین عاملی برای سرور و انبساط خاطر ناظر معرفی میشود این آیه و همچنین احادیث و روایاتی که بر معانی رنگها دلالت میکردند (سفید که رنگ محبوب پیامبر بود و سبز که نشانه سیادت فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) محسوب میشد) رنگ را عاملی مهم در جهت استفاده معنوی در جلوههای نگارگری معماری اسلامی قرار داد، اهمیت و جایگاه رنگ در معماری اسلامی مورد توجه کامل قرار گرفته است یکی از اصیلترین رنگهای مطرح در هنر اسلامی رنگ فیروزهای است، همچنین آبی لاجوردی هسته تمثیل مراقبه و مشاهده است، بیانگر بیکرانگی آسمان آرام و تفکر برانگیز سحرگاهان صاف و صمیمی است، در درون مسجد، برخلاف بیرون که کاشی کاری بیشتر با آجر عجین شده است. نقوش کاشی با سفیدی نقوش گچبری همراه است که تضاد چشمگیری را با فضای پر نقش و رنگ بیرون برقرار میسازد و باعث میشود فضای داخلی مسجد آرامش و قداست خاصی داشته باشد که این قداست از رنگ سفید فضا و از بیرنگی و بینقشی سطوح داخلی نشات میگیرد، زیرا رنگ سفید به خصوص وقتی با نوعی خلوت، تفکر و سکوت همراه باشد، الهامگر نوعی بزرگی پاکی و اندیشه بالندگی است، بیشترین قسمت سطوح کاشیکاریها به رنگهای سردی چون زنگاریها، فیروزهایها و لاجوردیها تعلق دارد، لاجوردیها و رنگهای آبی فام عمق دارند که آدمی را به بینهایت و به جهانی خیالی و دست نیافتنی میبرند، آبی، گستردگی و وسعت آسمان صاف را به یاد میآورد. نشانه صلح است و رنگ بیگناهی، نور آبی، کسانی را که بیقرارند، آرام میکند، آبی همواره متوجه درون است و جنبههای گوناگون روح آدمی را نشان میدهد، در فکر و روح او داخل میشود و باروان او پیوند میخورد، آبی معنی ایمان میدهد و اشارهای است به فضای لایتناهی و روح. آبی سمبل جاودانگی است.
آب
آب در فلسفه اسلامی بن هستی محسوب میشود "وجعلنامن الماء کل شی حی" و در عین حال عامل تطهیر نیز است. این صفت ذاتی (که بر اشیاء پلید مهر پاکی و تطهیر میزند) چنان با حقیقت بنا در معماری اسلامی ارتباط دارد که حضورش در متن معماری اسلامی بنا را مطهر کرده و صفت تطهیر میدهد.
حضور آب در معماری اسلامی به ویژه در مسجد نه تنها آن را عاملی فیزیکی برای تطهیر عابدی قرار میدهد که برای عبادت خود به این تطهیر نیاز دارد، بلکه به بنا نیز صفت تطهیر میدهد. پیوند تنگاتنگ آب و معماری اسلامی در آیاتی از قرآن به ظرافت و عظمت احساس میشود، آب حائل میان "او" و هستی و در عین حال و اصل عالم به حضرت اوست، معماری اسلامی با آب برخوردی کاشفانه دارد، حضور بیمثال آب از صعوبت بنا میکاهد، شفافیتش پرده از جاودانگی بناهایی بر میدارد که بر آخرت استوار گشتهاند.
بیرنگیاش، آدمی را به بیرنگی میخواند و از ننگی که از صورت رنگ خاصل میشود میرهاند و سیالیتش بر سست بنیانی عمارتهایی دلالت دارد که آدمیان به تصور جاودانگی دنیا با نفی دارالقرار بر بستری از توهم بنا میکنند (سراب )، آب در عرفان و هنر اسلامی، جلوه پاکیها ، زیباییها و هم خوی حق است. به طور کلی هنر اسلامی سعی دارد تا احدیت خداوند را لا به لای رنگها فرمها، نورها و اصوات متجلی سازد. یعنی سعی در نمایاندن معنا تا جایی ممکن در صورت دارد. هرچه تاثیر معنا به صورت بیشتر باشد و این تجلی نمایانتر، صورت از تاثیر آن لطیفتر، شفافتر و در عین حال همچون معنا، مبهم راز آمیز و تجوید و انتزاع متمایلتر خواهد بود.
سنگ های نیمه شفاف :
سنگ های نیمه شفاف فقط یک توده مصالح ساختمانی شفاف نیستند. ولی گذشته از این یک وسیله بیان در دست هنرمندان و معماران است.
لاتیراکن ارائه دهنده مفهوم بتن انتقال دهنده نور به عنوان یک ماده ساختمانی برای ساختمان های جدید به طور وسیع و قابل اجرا می باشد. این می تواند برای دیوارهای داخلی و خارجی ، روش ساختن سنگفرش ها یا حتی در هنر یا طراحی اشیا استفاده شود.
فیبرهای نوری :
بتن انتقال دهنده نور ترکیبی از رشته های شیشه ای نوری و بتن صاف شده می باشد که می تواند برای بلوک ها یا صفحات پیش ساخته استفاده بشود.
هزاران رشته شیشه ای به شکل ماتریس و به طور موازی در هر جایی میان دو سطح اصلی همه بلوک ها پخش می شود. نسبت رشته ها کم می باشد و در حدود 4% حجم کلی می باشد. به این دلیل که این به عنوان اجزاء سازه ای در بتن استفاده می شوند. سطح بلوک های باقی ماندن مثل بتن همگن به نظر می رسد. رشته های شیشه ای نور را در دو سمت از بتن هدایت می کند. دلیل که موقعیت موازی آنها در سمت روشن دیوار به همین شکل ( بدون تغییر ) در سمت تاریکتر ظاهر می شود. سایه ها در سمت مخالف دیوار نمایش داده می شوند و رنگ نور مشابه باقی می ماند.
تأثیرات سازه ای :
در تئوری ، یک دیواره سازه ای ساخته شده از لاتیراکن می تواند ضخامت دو متر داشته باشد. نورها با حداقل اتلاف نوری تا 20 متر کار می کنند.
سازه های تحت فشار نیز می تواند از این بلوک ها ساخته شوند. رشته های شیشه ای تأثیر منفی قابل توجهی روی مقاومت فشاری بتن ندارند. بلوک ها می توانند در سایزهای مختلف ساخته شوند و البته شامل عایق حرارتی جاسازی شده می باشند.
ساختار + مقاومت :
بهتر است دو ترکیب رزین ابوکسی استفاده شود. وقتی بلوک های لاتیراکن به هم چسبیده می شوند ، قسمت دیگر قطعه می تواند با مصالح ملاط رقیق سیمانی مستقر در سمت رنگی مانند بلوک ها پر شود.
ترکیبات :
بتن : 98% فیبر نوری : 4% چگالی : 2400 ـ 2100
مقاومت فشاری : 50 مقاومت خمشی : 7
حداکثر سایز : 300 * 600 سایز استاندارد : 300 * 600
ضخامت : 500 ـ 25
ابداع لاتیراکن :
لاتیراکن توسط Aron Losoncziاختراع شد. او در مورد بتن های قابل انتشار نور می گوید :
هزاران رشته شیشه ای نوری ماتریسی شکل و پخش شده به طور موازی در هرجایی بین دو صفحه اصلی هر بلوک . سایه ها در سمت روشن تر با طرح کلی تنیر و سخت در سمت تیره تر ظاهر می شوند. هر رنگ به شکل اصلی باقی می ماند. این تأثیرات ویژه این حس کلی را القا می کند که ضخامت و عرض دیوارهای بتنی از بین رفته است.
محاسن لاتیراکن :
می توان دیوار با هر ضخامتی توسط لاتیراکن ها ساخت ـ می توان نور را تا 20 متر در سراسر بتن بدون اتلاف روشنایی انتقال دهد ـ اگر از این ماده بیشتر و بیشتر در ساختمان سازی استفاده شود. نور طبیعی بیشتری می تواند برای نور دفاتر و انبارها استفاده شود. این می تواند منجر به کاهش زیاد در مقدار الکتریسیته استفاده شده برای نور ساختمان ها شود. وقتی در روز از نور طبیعی استفاده می شوند. همچنین وقتی مردم از پرتوهای خورشید استفاده کند معمولاً خوشحال تر و سودمندتر خواهند بود. بنابراین این ها دلایل گسترش عرضه و استفاده از بتن های نیمه شفاف می باشد.
ساخت بتن شفاف
بتن انتقال دهنده نور با نام تجاری ™ Litracon محصول نسبتا جدیدی است که در سال 2004 توسط یک معمار 27 ساله مجارستانی به نام آرن لوسونزی ابداع گردید. این محصول با ترکیب 96% بتن معمولی و 4% فیبرهای نوری محصولی منحصر به فرد را برای هزاره جدید به ارمغان آورده است.
هم اکنون بتن لیتراکن با دانسیته 2400-2100 کیلو گرم بر متر مکعب ، مقاومت فشاری 50 نیوتن بر میلیمتر مربع و مقاومت کششی 7 نیوتن بر میلیمتر مربع در سه رنگ خاکستری، سیاه و یا سفید و با ابعاد استاندارد 300*600 میلیمتر و با ضخامت 500-25 میلیمتر تولید میگردد. ازنظر تئوری فیبرهای به کار رفته در لیتراکن قادر به انتقال نور در بتنی به ضخامت 20 متر می باشد. همچنین استفاده از فیبر نوری در اجزای باربر سازه ای بدون تاثیر منفی در مقاومت بالای فشاری و کششی آن می تواند اثری خوب با ایجاد فضاهایی روشن و جذاب داشته باشد.
بتن عبور دهنده نور (لایتراکان )
لایتراکان
بتن عبور دهنده نور، امروزه به عنوان یک متریال ساختمانی جدید با قابلیت استفاده بالا مطرح است. این متریال ترکیبی از فیبرهای نوری و ذرات بتن است و می تواند به عنوان بلوک ها و یا پانل های پیش ساخته ساختمانی مورد استفاده قرار گیرد. فیبر ها بخاطر اندازه کوچکشان با بتن مخلوط شده و ترکیبی از یک متریال دانه بندی شده را تشکیل می دهند. به این ترتیب نتیجه کار صرفا ترکیب دو متریال شیشه و بتن نیست، بلکه یک متریال جدید سوم که از لحاظ ساختار درونی و همچنین سطوح بیرونی کامل همگن است، به دست می آید.
فیبر های شیشه باعث نفوذ نور به داخل بلوک ها می شوند. جالب ترین حالت این پدیده نمایش سایه ها در وجه مقابل ضلع نور خورده است. همچنین رنگ نوری که از پشت این بتن دیده می شود ثابت است به عنوان مثال اگر نور سبز به پشت بلوک بتابد در جلوی آن سایه ها سبز دیده می شوند. هزاران فیبر شیشه ای نوری به صورت موازی کنار هم بین دو وجه اصلی بلوک بتنی قرار می گیرند. نسبت فیبر ها بسیار کم و حدود 4 درصد کل میزان بلوک ها است. علاوه بر این فیبر ها بخاطر اندازه کوچکشان با بتن مخلوط شده و تبدیل به یک جزء ساختاری می شوند بنابر این سطح بیرونی بتن همگن و یکنواخت باقی می ماند. در تئوری، ساختار یک دیوار ساخته شده با بتن عبور دهنده نور، می تواند تا چند متر ضخامت داشته باشد زیرا فیبر ها تا 20متر بدون از دست دادن نور عمل می کنند و در دیواری با این ضخامت باز هم عبور نور وجود دارد.
ساختارهای باربر هم میتوانند از این بلوکها ساخته شوند. زیرا فیبر های شیشه ای هیچ تاثیر منفی روی مقاومت بتن ندارند. بلوکها می توانند در اندازه ها ی متنوع و با عایق حرارتی خاص نصب شده روی آنها تولید شوند.
این متریال در سال 2001 توسط یک معمار مجار به نام «آرون لاسونسزی» اختراع شد و به ثبت رسید. این معمار زمانیکه در سن 27 سالگی در کالج سلطنتی هنر های زیبای استکهلم مشغول به تحصیل بود این ایده را بیان کرد و در سال 2004 شرکت خود را با نام لایتراکان تاسیس کرد و با توجه به نیاز و تمایل جامعه امروز به استفاده از مصالح جدید ساختمانی، از سال 2006 با شرکت های بزرگ صنعتی به توافق رسیده و تولید انبوه آن به زودی آغاز خواهد شد.
موارد کاربرد
دیوار: به عنوان متداول ترین حالت ممکن این بلوک می تواند در ساختن دیوارها مورد استفاده قرار گیرد. به این ترتیب هر دو سمت و همچنین ضخامت این متریال جدید قابل مشاهده خواهد بود. بنابر این سنگینی و استحکام بتن به عنوان ماده اصلی «لایتراکان» محسوس تر می شود و در عین حال کنتراست بین نور و ماده شدیدتر می شود. این متریال می تواند برای دیوارهای داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گیرد و استحکام سطح در این مورد بسیار مهم است. اگر نور خورشید به ساختار این دیوار می تابد قرار گیری غربی یا شرقی توصیه می شود تا اشعه آفتاب در حال طلوع یا غروب با زاویه کم به فیبر های نوری برسد و شدت عبور نور بیشتر شود. بخاطر استحکام زیاد این ماده می توان از آن برای ساختن دیوار های باربر هم استفاده کرد. در صورت نیاز، مسلح کردن این متریال نیز ممکن است، همچنین انواع دارای عایق حرارتی آن نیز در دست تولید است.
پوشش کف:
یکی از جذاب ترین کاربرد ها، استفاده از «لایتراکان» در پوشش کف ها و درخشش آن از پایین است. در طول روز این یک کف پوش از جنس بتن معمولی به نظر می رسد و در هنگام غروب آفتاب بلوک های کف در رنگهای منعکس شده از نور غروب شروع به درخشش می کنند.
طراحی داخلی:
همچنین از این نوع بتن عبور دهنده نور می توان برای روکش دیوار ها در طراحی داخلی استفاده کرد به صورتی که از پشت نور پردازی شده باشند و می توان از نور های رنگی متنوع برای ایجاد حس فضایی مورد نظر استفاده کرد.
کاربرد در هنر:
بتن ترانسپارانت برای مدتها به عنوان یک آرزو برای معماران و طراحان مطرح بود و با تولید لایتراکان این آرزو به تحقق پیوست. کنتراست موجود در پشت متریال تجربه شگفت آوری را برای مدت طولانی در ذهن بیننده ایجاد می کند. در واقع با نوعی برخورد سورئالیستی محتوای درون در ارتباط با محیط پیرامون قرار می گیرد و به این ترتیب بسیاری از هنرمندان تمایل به استفاده از این متریال در کارهای خود دارند. به طور کلی با پیشرفت های تکنولوژیکی و ارائه خلاقیت طراحان و مجسمه سازان با ابزار های مختلف، پتانسیل و قابلیت بتن توسط هنرمندان گوناگون در تمام جهان مورد استفاده قرار گرفته است.
بلوکها
مسلح کردن بلوک بتنی عبور دهنده نور:
در صورت نیاز به مسلح کردن این بتن شیار هایی در داخل آن تعبیه می شوند. در حین ساختن دیوارها میلگرد ها بصورت عمودی یا افقی در این شیار ها قرار می گیرند و فیبر های اپتیکی بخاطر خاصیت انعطاف پذیری خود در اطراف میلگردها جمع می شوند و به این ترتیب میلگرد ها دیده نمی شوند. از این روش بصورت موفقیت آمیزی در چند پروژه و طراحی نمایشگاه استفاده شده است.
رنگها و بافت ها:
با توجه به رنگ خاکستری متداول بتن معمولی، لایتراکان دارای رنگهای متنوعی است و بافت سطوح بیرونی آن نیز می تواند متنوع باشد، به گونه ای که بلوکهای متنوع در کنار هم قرار گیرند و یک ساختار واحد را به وجود آورند.
توزیع فیبرها:
اندازه و ترتیب فیبر ها در هر بلوکی می تواند متفاوت باشد و این ترتیب قرار گیری می تواند کاملا منظم یا کاملا ارگانیک مانند مقطع چوب باشد.
اندازه بلوکها:
ضخامت mm 500~25
عرض حداکثر mm 600
ارتفاع حد اکثر mm 300
لامپ لایترا کیوب
یکی از محصولات موفق لایتراکان در زمینه طراحی، لامپ لایترا کیوب است که در آن بلوکها با قرار گیری روی هم مکعبی را تشکیل می دهند که منبع نور در داخل آن قرار دارد و نور با عبور از بتن به بیرون ساطع می شود.
به این ترتیب این ماده جدید می تواند در عرصه های مختلف طراحی و همچنین در ایجاد فضاهای پویا و انعطاف پذیر داخلی بسیار مورد استفاده قرار گیرد.