مشخصات فایل
عنوان: پاورپوینت درمورد یک تک تیر انداز چگونه آموزش می بیند...؟
قالب بندی: پاورپوینت
همراه با شکل و تصاویر
تعداد اسلاید: 21
محتویات
فهرست موضوعات مورد بحث
خصوصیات گزینش تک تیرانداز
ویژگیهای اخلاقی
خصوصیات جسمی
سازمان
معیار انتخاب پرسنل
هدف یابی و هدف گیری
تک تیرانداز ماهر
و . . . .
قسمتی از پاورپوینت
درابتداهرشخص برای تک تیراندازشدن بایدقبل از اموزش سوالات زیررادرذهنش مرورکرده وبراهمیت ان پی ببرد:
۱.تک تیراندازکیست؟
فردی مهم،باهوش،چابک وچالاک که بااستفاده ازتاکتیک وتفنگش دشمن خودرانابودمیکند.
۲.تاکتیک تک تیرانداز چیست؟
هنری که شامل اصول وقواعدکاربوده وباعمل وپیروی ازان تک تیراندازقادربه اجرای موفق ماموریت خوداست.
۳.تفنگ تک تیراندازچه مزایایی دارد؟
اسلحه انفرادی باحجم اتش کم ودقت وقدرت اتش بالاکه یاری دهنده اصلی تک تیراندازدراجرای ماموریت اواست.
الف: ویژگیهای اخلاقی:
۱.عزم راسخ: یک تک تیرانداز در وحله اول باید بداند که برای چه میجنگد و هدف نهایی او چیست.
۲.شجاعت:تک تیراندازاکثر مواقع به صورت انفرادی به ماموریت اعزام ودرصورت وخیم شدن اوضاع درنبرد باید تا اخرین فشنگ مبارزه را ادامه دهد.
۳.تفکر بالا:بسیاری ازاوقات دشمن به دلیل داشتن ضعف درشناسایی وحمله به تک تیرانداز از ضریب تاکتیکی استفاده میکند و منتظر میماند تا تک تیرانداز را در صورت انجام یک حرکت اشتباه شکست بدهد.
۴.ابتکارعمل:همیشه درصحنه نبرد با انجام یک ابتکارعمل صحیح یک پیروزی نیزبدست می اید.
۵.قدرت تصمیم گیری صحیح:تک تیراندازاغلب به صورت انفرادی به ماموریت میرود واکثرا هر شکست در نبرد به دلیل اجرای تصمیمی غلط رخ میدهد.
۶.صبروحوصله زیاد:تک تیراندازگاهی بایدهمانندشکارچی خاموش وبی صدا ساعت ها بی حرکت درانتظار طعمه بنشیند.
۷.تمرکزهواس:درکمال دقت وارامش هدف راشناسایی نموده ونشانه رفته بزند.
ب:خصوصیات جسمی:
۱.سلامت کامل:گاهی وجودیک عارضه ویانقص دربدن تک تیراندازمانع انجام صحیح ماموریت او میشود.
۲.قدرت بینایی کامل:بایدهمانندشکارچی تیزبین دید خوبی درشب وروزبرای مشاهده محیط پیرامون داشته باشد.
۳.قدرت شنوایی کامل:همانندحس بینایی میبایستی شنوایی کاملی نیزبرای شنیدن و تشخیص صداهادرمحیط داشته باشد.
۴.تحرک بالا:درصورت نیازبایدسریع به محلی رفته یادرمحلی خارج گردد.
۵.تحمل شرایط سخت:بایدتحمل تشنگی،گرسنگی وزندگی درشرایط سخت راداشته باشد.
۶.عدم اعتیاد:بزرگترین مشکل برای یک نظامی به خصوص تک تیراندازاست.که درصورت اعتیاد به مواد مخدر،مشروبات الکلی وحتی سیگاراوراازانجام صحیح ماموریت بازمیدارد.
و . . . .
مشخصات فایل
عنوان: پاورپوینت اصلاح ساختار سازمانی(تبیین چشم انداز/ ماموریت و استراتژی )
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 49
فهرست مطالب
ملاحظات یک تصویر مطلوب از ساختار سازمانی
مبانی تصمیم گیری
چشم انداز و جهت گیریهای اصلی
مبانی تصمیم گیری
اهداف کمی و کیفی
جهت گیری و تصویر مطلوب از افق ساختار تشکیلاتی راه آهن
استراتژی( جهت گیری ها) و الزامات اساسی در تحقق شرکت زیر ساخت ریلی(تجاری سازی) و سازمان حمل و نقل ریلی :
تعیین سطوح حاکمیتی
ماموریت نقش تنظیم بخش ( امور حاکمیتی ) در سطح وزارتخانه
وظایف نقش تنظیم بخش (Regulator)
تصویر مطلوب از ساختار تشکیلاتی
نتایج منابع انسانی
سطوح رگولاتوری
مشاغل غیر حاکمیتی
جدول افق پستهای سازمانی ماندگار با رویکرد واگذاری وظایف تصدی گری
و . . .
قسمتی از پاورپوینت
مبانی تصمیم گیری:(جهت گیری های اصلی در اصلاح ساختار شرکت راه آهن ج.ا.ا)
چشم انداز و جهت گیریهای اصلی:
اصلاح ساختار سازمانی در حد تکفل امور حاکمیتی (شرکت زیرساخت ریلی) با رویکرد جدا سازی امور زیربنایی (متولی امور زیر بنایی- شرکت زیر ساخت ریلی) از امور بهره برداری و واگذاری کلیه امور بهره برداری به بخش های غیر دولتی ، استقرارسیستم مدیریت فرآیند ها و سیستمهای نوین مدیریتی در سطح شرکت متناسب با :
انتظارات ذینفعان.
ارتقاء مستمر سطح کیفی خدمات.
تغییرات فن آوری و روش های نوین حمل و نقل ریلی.
ماموریت اصلی:
توسعه کمی و کیفی حمل و نقل ریلی، بستر سازی و تسهیل در تولید و عرضه خدمات حمل و نقل ریلی )دسترس آسان) با رعایت اصل عدم تبعیض به بخشهای متقاضی، تخصیص و مدیریت بهینه ظرفیت شبکه مبتنی بر اساس کارکرد تجاری، ایجاد و توسعه فضای رقابتی در صنعت از طریق تدوین سیاست ها و استانداردهای عملکردی و نظارتهای مستمر و نظام مند (الزامات اصل 44 و قانون دسترسی آزاد)
اهداف کمی و کیفی:
1- رعایت اصل یکپارچگی در زیر بخش ریلی(فعالیتها و فرآیندهای متنوع و پیچیده)
با رویکرد ارتقاء بهره وری و اثر بخشی در عملکرد، کاهش مدیریت ریسک .
2- فراهم نمودن بستر مشارکت بخش غیر دولتی( آزاد سازی، تعریف بازار کسب و کار
مناسب و..
3- تحقق بسته حمایتی در ابعاد(سال 1396):
3-1- جایجایی حمل بار معادل 43/6 میلیارد تن – کیلبومتر.
3-2- جابجایی مسافر معادل23/7 میلیارد نفر – کیلومتر.
3-3 – سرمایه گذاری معادل 113،955 میلیارد ریال در بخش توسعه ظرفیت زیر ساخت.
3-4- سرمایه گذاری معادل 72،500 میلیارد ریال در بخش نوسازی و افزایش ظرفیت
ناوگان.
و . . .
اهمیت چشم انداز و چشم انداز سازی در تعیین سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهرها و محلات به گونه ای است که می توان آن را به مثابه "قلب" فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری محسوب نمود. در وضعیت کنونی، یعنی در عصر جهانی شدن و تشدید رقابت شهرها که بر سر کسب سهم بیشتری از ثروت ها ، استعدادهای درخشان و جلب توجه جامعه بین المللی صورت می گیرد امر تدوین و اجرای چشم انداز برای شهرها دیگر نه یک "انتخاب" بلکه به یک "ضرورت" بدل شده است. مرور ادبیات موضوع نشان می دهد که در زمینه فرایند چشم اندازسازی مدل های گوناگونی وجود دارد و در زمینه تأمین مشارکت مردم و استخراج چشم انداز مشترک نیز تکنیک های متنوعی در دسترس است. با این وجود بررسی ها نشان میدهد که در مورد شیوه صورت بندی "بیانیه چشم انداز " خلاء قابل توجهی وجود دارد. اگر چه برخی از منابع به پاره ای از ویژگی های یک بیانیه "خوب" چشم انداز اشاره داشته اند، معهذا این موضوع هنوز به صراحت و عمق لازم مورد بحث قرار نگرفته و مدل جامعی که متکی بر پایه های نظری پذیرفته شده ای باشد در خصوص شیوه صورت بندی بیانیه چشم انداز ارائه نگردیده است. از سوی دیگر، مطالعات چشم اندازسازی در ادبیات موجود با محوریت تحلیل " پایه اقتصادی" و تعیین "گوشه رقابتی " شهرها صورت می گیرد و سلطه پر رنگ مباحث اقتصادی در صورت بندی بیانیه چشم انداز معمولاً مانع از شکل گیری و ارائه تصویری جامع از کلیت زندگی آینده شهر، به ویژه در بهد کالبدی و زیباشناختی آن می شود.
چشمانداز هنر دیدن نادیدنیهاست. “ چشم انداز عبارت است از آینده ای واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان شما.” چشمانداز که در یک مفهوم کاملاً عینی، یک تخیل است، در عین حال، نوع خاصی از تخیل است که برمبنای اطلاعات و دانش بنا نهاده می شود. چشم انداز بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند، آیندهای است که برای سازمان شما موفقیتآمیزتر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است. چشم انداز نمادی جذاب از تمام مسائلی است که برای سازمان امکانپذیر هستند ـ سرنوشتی درخشان، و راهی مشخص است که هیچ سازمان دیگری، حتی سازمانی که دقیقاً در همان کار فعالیت دارد، نمیتواند دارای همان چشمانداز باشد.
چشمانداز فقط ایدهای یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته چشمانداز صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که در واقع با به کارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، حرکت به سوی آیندة مطلوب را به طور جهشی آغاز میکند.
چشمانداز علامت شروع و پاسخ به سئوال همه کسانی است که میخواهند تا بفهمند سازمان چیست؟ و مقصدش کدام است؟
برای آشنایی بیشتر مطالعه کنندگان گرامی، در ادامه، نمونههایی از چشماندازشرکت ها وسازمان های مشهور جهانی را مرور می کنیم:
طی تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا مهمترین ویژگیها و مهارتهای مورد نیاز و مطلوب مدیران ارشد در اوائل دهه 1990 و در اوئل دهه 2000 را بیان کنند آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را :
چشمانداز فقط ایدهای یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته چشمانداز صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که در واقع با به کارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، حرکت به سوی آیندة مطلوب را به طور جهشی آغاز میکند.
چشمانداز علامت شروع و پاسخ به سئوال همه کسانی است که میخواهند تا بفهمند سازمان چیست؟ و مقصدش کدام است؟
برای آشنایی بیشتر مطالعه کنندگان گرامی، در ادامه، نمونههایی از چشماندازشرکت ها وسازمان های مشهور جهانی را مرور می کنیم:
طی تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا مهمترین ویژگیها و مهارتهای مورد نیاز و مطلوب مدیران ارشد در اوائل دهه 1990 و در اوئل دهه 2000 را بیان کنند آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را :
“ استنباط عمیقی از چشمانداز آینده سازمان " و
“ توانایی تدوین استراتژی برای تحقق چشمانداز “ذکر کردند.
سازمان بدون داشتن “ چشم انداز” یا “ چشمانداز” مناسب و لازم، نمی داند کدام استراتژی را میخواهد تدوین کند؟ بنابراین هر سازمان قبل از آنکه بخواهد استراتژی های آینده خود را تدوین کند. باید چشماندار روشنی داشته باشد.
چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. پندار و چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده و ارائه دهد. نقش حیاتی سازمان در زندگی افراد ایجاب میکند که اعضا بدانند که:
باورهای مشخص و اساسی که سازمان برپایه آنها استوار است. یعنی” ارزشهای سازمان” چیستند؟
امروز سازمان چه کاره است و آرمانهایش برای افراد چیست؟ یعنی چه “ آرمانهایی “دارد؟
سازمان نسبت به چه چیزی متعهد است و به کجا میرود: یعنی “ اهداف سازمان” چیست؟
ماکس دی پرس1 رئیس کمپانی موفق هرمان میلر 2 میگوید: “ اولین مسئولیت رهبر، تعریف واقعیت است.” واقعیت یک سازمان ابعاد فراوانی دارد:
“ چشمانداز، یک آینده واقع گرایانه، معتبر و جذاب برای سازمان است.” چشمانداز نمادی جذاب از تمامی مسائلی است که برای سازمان امکانپذیر هستند ـ سرنوشتی درخشان، و راه مشخصی است که هیچ سازمان دیگری، حتی سازمانی که دقیقاً در همان کار فعالیت دارد، نمیتواند دارای همان چشمانداز باشد.
نتیجه بیش از 35 سال مطالعه بر روی رهبری و سازمان نشان دهنده آن است که تمام سازمان ها در کلاس جهانی ، 3 فاکتور اصلی را در هدایت سازمان هایشان در نظر می گیرند (2004: Blanchard and Stoner,)
1- تعیین چشم انداز روشن و مسیر توفیق طلبی توسط مدیران ارشد
2- آموزش و تجهیز افراد به منظور تمرکز بر روی چشم انداز و مسیر مشترک مورد توافق
3- ایجاد شناخت و سیستم های نتایج مثبت که رفتارها و عملکردها را در امتداد چش مانداز تجهیز نماید
چشم انداز عبارتست از ارائه یک تصویر مطلوب و آرمان قابل دستیابی که منظر و دورنمایی در افق بلند مدت را فراروی مدیریت قرار م
دهد( مبینی، 1386 )، به عبارت دیگر تصویری است از وضعیت شرکت در زمانی که به اهداف و استراتژی های خود دست یافته باشد ( علی احمدی، 1382)
تعریف و تعیین دورنمای آینده نشان می دهد که نقش چشم انداز طی فرآیندی اجرایی می تواند بر تمامی تصمیمات، برنامه ریزی ها و
فعالیت ها نقش مؤثری ایفا نماید. امروزه ملت ها و سازمان های فعال در زمینه توسعه ملی، موفقیت بیشتر خویش را مدیون چشم انداز ملی و سازمانی می دانند، بطوریکه هرگونه نقد و ارزیابی عملکرد و تشویق و تنبیه افراد در سطوح بالا و پایین نمی تواند بدون ارزیابی تحقق اهداف چشم انداز صورت پذیرد و در تداوم اهداف یک ملت و سازمان همیشه مورد توجه قرار می گیرد. مزایا و منافع تدوین چشم انداز براییک سازمان را به ترتیب ذیل می توان بر شمرد :( 2005McLean, 2006 Noe)
لازم به ذکر است وجود چشم انداز سازمانی در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی از اهمیت بیشتری برخورد ار می باشد چرا که در
بخش های دولتی امکان دریافت بازخور عینی وجود ندارد در حالی که در بخش خصوصی بواسطه میزان سود و زیان اکتسابی می توان میزان موفقیت سازمان را اندازه گیری نمود .(2005 Kilpatrick and Silverman)
بطورکلی بدیهی است چنانچه تصویر سازی آینده ای که می خواهیم بدان دست یابیم بدرستی صورت گیرد، موانع تحقق آن روشن شده و سازمان به راحتی خواهد توانست بر موانع موجود غلبه نماید. بر این اساس چشم انداز سازمانی باید خصوصیات زیر را داشته باشد ( نجاتی، 1379)
معیار های تدوین چشمانداز
رهبران، برای تدوین چشماندازی الهام بخش نیازمند دزنظرگرفتن معیارهایی به شرح زیرین هستند:
چشماندازهایی که این ویژگیها را دارند، افراد سازمان را به تلاش دعوت می کنند و الهام بخش هستند و کمک می کنند تا آنها انرژیهایشان را در جهت معقولی در یک خط قرار دهند.
چشم اندازسازی در چارچوب آینده نگری قابل فهم و درک می باشد. چشم انداز را تصویر ذهنی تعریف می کنند که به صورت کلی منظری از آن در افق دور قابل رؤیت است. گروهی دیگر چشم انداز را تصویری عینی در نظر می گیرند و آن را قابل تجسم و کمیت پذیر می دانند. مفهوم در نظر گرفته شده برای چشم انداز سازمانی عبارت از تصویری مطلوب و قابل دستیابی از آرمانها و نیازهای سازمان در آینده است . این تعریف ترکیبی است از مفاهیم ذهنی ( رؤیاها) و منابع عینی ( نیازها و قابلیت های اصلی سازمان) که در یک ساختار جامع و زمان دار،تعریف و طراحی می گردد ( 2006Millet, S. M.)
در تدوین چشم انداز سازمانی دو رویکرد اصلی وجود دارد که عبارتند از :
الف پیش بینی: روشی است که در آن وضعیت موجود به دقت بررسی شده و براساس امکانات، قابلی تها و فرصت های موجود، تصویری از آینده ترسیم میگردد.
ب آینده نگری: آینده نگری فرآیندی است که در آن ابتدا تصویری از وضع مطلوب و آرمانی درنظر گرفته می شود و توانائی ها و قابلیت های لازم برای رسیدن به آن ایجاد میشود.
انتخاب یکی از دو روش و یا ترکیبی از دو روش برای تدوین چش مانداز بستگی به نوع ساختار سازمان دارد. سازمان هائی که تقریباً
مستقل هستند و اختیار هرگونه تغییر در منابع و اعتبارات را دارند می توانند از رویکرد آینده نگری استفاده نمایند، لیکن سازمان هایی که بصورت متمرکز هدایت می شوند و اغلب منابع و امکانات آنان از خارج از سیستم تأمین م یشود بایستی به روش ( پیش بینی) برای آینده سازمان تصویرسازی نمایند(علی احمدی 1382)
مدلهای مختلف تدوین چشم انداز
محققان
روش های تدوین چشم انداز سازمانی
شرح روش
Margolis andHansen
) )2003
ایجاد تصویر سازمانی
بررسی انواع تصویرهایی که کارکنان در مورد آینده سازمانشان دارند . این
تصویرها ممکن است سه حالت خوشبینانه، بدبینانه و واقعی را داشته باشند.
Collins and Porras
( 1996)
کشف و آشکار کردن
کشف ارزش ها و مقاصد از درون سازمان
Holpp and Kelly (1988)
استفاده از بصیرت
مبتنی بر درون گرایی ساختارمند می باشد.
استفاده از تحلیل
ایجاد چشم انداز از طریق جمع آوری اطلاعات از منابع مختلفی که به نوعی
تعیین کننده جهت سازمان هستند.
استفاده از الگوبرداری
ایجاد چشم انداز از طریق شناسایی بهترین ها و استانداردهای صنعت
Levin ( 2000)
داستان چشم انداز
بیان داستان گونه چشم انداز براساس دانش، تجارب، جسارت و شناخت آینده .
ویژگی این نوع چشم اندازها طولانی بودن آنها است.
Lucas ( 1998)
کسب اطلاعات از صاحبنظران درون
سازمانی
ایجاد ایده های خلاقانه, قابل درک، شفاف و عملی که در ضمن منجر به ایجاد
تعهد کارکنان در تحقق چشم انداز می گردد.
تعاریف
چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده را ارائه دهد چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده را ارائه دهد.
” چشم انداز استراتژیک عبارت است از:
تصوراتی پیچیده، بدیع، کم و بیش آگاهانه، فصیح و واضح، واقع ببننانه و در بردارنده عناصر استاندارد استراتژی مانند تولید بازار، طرحهای سازمانی و ... است.
یکی از محققان ” چشمانداز “ را چنین تعریف میکند:
” چشم انداز عبارت است از آینده ای واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان شما“چشمانداز بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند، آیندهای است که برای سازمان شما به گونههای مهمی موفقیت آمیزتر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است. در ذیل نوع سؤالهایی که در ترسیم چشمانداز سازمان مهم و قابل طرح است ذکر میشود:
1ـ مأموریت مشخص جاری یا هدف سازمان شما چیست؟
2ـ سازمان ما برای جامعه چه ارزشهایی را تأمین میکند؟
3ـ چه عناصری برای موفقیت سازمان ما دخیل هستند؟
4ـ نقاط قوت و ضعف سازمان ما چه اموری هستند؟
5ـ آیا سازمان دارای چشمانداز تعریف شده روشنی است؟ اگر چنین است، آن چیست؟
6ـ آیا عناصر کلیدی سازمان میدانند که هدف سازمان کجاست و آیا با این خطمشی موافقند؟
7ـ خود را سهامدار فرض کنید ، شخصاً و احساساً میخواهید که در سازمان چه اتفاقی پدید آید؟
8ـ چه تغییرات عمدهای در نیازها و خواستههای سازمان شما، در آینده میتوان انتظار داشت؟
9ـ چه ارزشهایی با چشمانداز جدید، بیشترین هماهنگی را دارد؟
10ـ بهترین راههای سازمان برای تحقق چشمانداز چیست؟
11ـ سازمان در حرکت به سوی مطلوب تا چه اندازه موفق بوده است؟ آیا تغییرات کافی صورت پذیرفته است، و آیا میزان پیشرفت رضایت بخش است؟
12ـ آیا هدف و الویتهای واحدهای سازمانی به نسبت پروژههای نوین و طرحهای تحقق برنامهای، با چشم انداز، سازگاری دارد؟
13ـ چشمانداز نوین منتخب، تا چه حد آینده محور است؟
14ـ این چشم انداز، تا چه حد مدینه فاضلهای است، بدین معنی که آیا به نظر میرسد که سازمان را به سمت آینده روشن بهتری رهنمون سازد؟
15ـ این چشمانداز تا چه مناسب سازمان است؟ آیا با تاریخ، فرهنگ و ارزشهای سازمان تناسب دارد؟
16ـ این چشم انداز تا چه حد هدف و جهت را تبیین مینماید؟
17ـ آیا چشمانداز به اندازه کافی، بلند پروارانه است؟
. چشمانداز با کمک به افراد در تشخیص موضوعاتی که به راستی مهم هستند، آنها را از اینکه در مشکلات آنی غرق شوند، حفظ می کند. به عبارتی دیگر، این چشمانداز ذهن را برای توجه گزینشی به چیزهایی که واقعاً مهم هستند، تنظیم می کند.
در یک تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف دنیا از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا در اوائل دهه های1990 و 2000 را بیان کنند. آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را ” استنباط عمیقی از چشم انداز آینده سازمان و ” توانایی تدوین استراتژی برای تحقق چشم انداز“ ذکر کردند (کیگلی، 1993، 7 و 8).
یکی از محققان رهبری، ”چشم انداز“ را چنین تعریف میکند:
شما به گونههای مهمی موفقیت آمیز تر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است.
در ذیل نوع سؤالهایی که در ترسیم چشم انداز سازمان مهم و قابل طرح است ذکر میشود:
1ـ مأموریت مشخص جاری یا هدف سازمان شما چیست؟
2ـ سازمان ما برای جامعه چه ارزشهایی را تأمین میکند؟
3ـ چه عناصری برای موفقیت سازمان ما دخیل هستند؟
4ـ نقاط قوت و ضعف علمی سازمان ما چه اموری هستند؟
5ـ آیا سازمان دارای چشم انداز تعریف شده روشنی است؟ اگر چنین است، آن چیست؟
6ـ آیا عناصر کلیدی سازمان میدانند که هدف سازمان کجاست و آیا با این هدف موافقند؟
7ـ خود را سهامدار فرض کنید شخصاً و به طور احساسی میخواهید که در سازمان چه اتفاقی پدید آید؟
8ـ چه تغییرات عمدهای در نیازها و خواستههای سازمان شما، در آینده میتوان انتظار داشت؟
9ـ چه ارزشهایی با چشم انداز جدید، بیشترین هماهنگی را دارد؟
10ـ بهترین راههای سازمان برای تحقق چشم انداز چیست؟
11ـ سازمان در حرکت به سوی مطلوب تا چه اندازه موفق بوده است؟ آیا تغییرات کافی صورت پذیرفته است، و آیا میزان پیشرفت رضایت بخش است؟
12ـ آیا اهداف و الویتهای واحدهای سازمانی به نسبت پروژههای نوین و طرحهای تحقیق برنامهای، با چشم انداز، سازگاری دارد؟ آیا همچنان امکان انتخابهای جدید فراهم است؟
13ـ چشم انداز نوین منتخب، تا چه حد آینده محور است؟
14ـ این چشم انداز، تا چه حد مدینه فاضلهای است، بدین معنی که آیا به نظر میرسد که سازمان را به سمت آینده روشن بهتری رهنمون سازد؟
15ـ این چشم انداز تا چه حد مناسب سازمان است؟ آیا با تاریخ، فرهنگ و ارزشهای سازمان تناسب دارد؟
16ـ این چشم انداز تا چه حد هدف و جهت را تبیین مینماید؟
17ـ آیا چشم انداز به اندازه کافی، بلند پروازانه است؟
عناصر
مسئله استراتژیک
افق
تجدید نظر
تحلیل کمی
ارزشهای مشترک رسالت
اهداف
استقامتو پایداری ما در این سازمان برای چیست؟
فلسفه وجودی ما چیست؟
ما متعهد به انجام چه کاری هستیم؟
بلند
بلند
بلند
به ندرت/ فقطبخاطر شفاف سازی
به ندرت/ فقطبخاطر شفاف سازی
به ندرت/ فقطبخاطر شفافسازی
به هیچ وجه
به هیچ وجه
به هیچ وجه
استراتژی ها
تاکتیکها
حسابرسی
اهداف دراز مدت خود را چگونه به دست میآوریم؟
چه برنامههای کوتاه مدتی نیاز است؟
پیشرفت را چگونه اندازهگیری میکنیم؟
میان مدت
کوتاه ـ میانمدت
کوتاه ـ میان مدت
سالانه/ در صورت نیاز
سالانه / در صورت نیاز
سالانه / در صورت نیاز
بسیار کم
بالا
بالا
اگر آنها به درستی مدیریت شوند، حداقل در کوتاه مدت، می توانند عملکرد نسیتاً منطقی خوبی داشته باشند. آنها می توانند چه بسا از قوت های خاص برخوردار باشند. محصولات به موقع به بازار تحویل می شود. فاکتور ها پرداخت می شوند. سفارشات ادامه می یابد. اما هیچ توانی وجود ندارد، هیچ هیجانی هم وجود ندارد، احساس رفتن به جایی وجود ندارد. حس پیشرفت یا نوسازی وجود ندارد. در صورتی که افراد به کاری چالشی و ارزشمند متعهد نباشند، هیچ تلاش فوق العاده ای که به سرمایه گذاری افراد بیانجامد، صورت نخواهد گرفت.
در موقعیت های بحرانی، سازمان هایی که فاقد یک چشم انداز مشترک هستند در وضعیتی راکد قرار می گیرند. مدیران نمی توانند در مورد اولویت ها به توافق برسند. آنها گرایش چندانی به خطر پذیری نشان نمی دهند. ممکن است در برابر فشار هایی که برای حفظ وضع موجود وارد می شود مقاومتی صورت نگیرد. انگیزه و ابتکار و نوآوری به تدریج ضعیف می شود. کارکنان درباره وضعیت آیندۀ خود نگران می شوند. حل تعارضات دشوار می شود. برنامه ها به تأخیر می افتند.
سرانجام، سازمان توانایی چندانی در خدمت به مشتریان و ارباب رجوع های خود نخواهند داشت. درآمد های دولت کاهش می یابد. کارکنان ممکن است موقتاً از کار برکنار شوند، و این مسئله روحیه و توان خدمت به مشتریان را بیش از پیش تضعیف می کند. این سیر نزولی ممکن است به شکست کامل بیانجامد مگر آن که رهبری جدید پیدا شود که بتواند در سازمان یک حس جهت یابی جدید ایجاد کند.
بیشتر سازمان ها دارای بیانیه مأموریت و رسالت هستند که در آن مقصود آنها (حرفه ای که در آن هستند) یا ارزش های آنها تعریف شده است. چشم انداز چیزی دیگر است. برای مثال: بیشتر تولید کنندگان اتومبیل دارای یک مأموریت و رسالت مشترک هستند. تأمین خودروهای ایمن با کیفیت بالا، ماشین های گرانبهایی جذابی برای حمل و نقل شخصی و اداری، با این حال هر تولید کننده ممکن است دارای یک چشم انداز منحصر به فرد باشد. مدیران ارشد کمپانی فورد در رویای ساخت یک «اتومبیل جهانی» هستند. تویوتا با ایجاد بخش ماشین های لوکس، درصد تعیین استاندارد های جدید و همواره عالی تر برای خریداران ماشین های لوکس است. و سایر تولیدکنندگان _ ولو، فولکس واگن، کرایسلر ، هیوندا _ همه دارای مفهوم منحصر به فرد خویش در زمینه جهت یابی هستند.
توسعه یک چشم انداز خاص دشوار نیست. حرکت در مسیر پرکیفیت ترین هدف یک محصول یا طیف خدماتی. برای مثال: بهترین چاقو یا کفش یا نرم افزار پردازش کلکه همواره امری امکان ÷ذیر است. همچنین حرکت به سمت پایین ترین قیمت، برای مثال: ارزان ترین رایو یا ریش تراش برقی یا خدمات تأمین مالیات امکان پذیر است. همیشه خدمات یا ویژگی های منحصر به فردی هستند که می توانند کانون یک چشم انداز باشند، برای مثال: طولانی ترین دوره ضمانت، بهترین مهندسی، کم ترین کالری، برای دیگران، یک موقعیت مشخص، یک منطقۀ جغرافیایی، یک ابتکار بسته بندی، یا یک شیوۀ منحصر به فرد در ارائه خدمات می توانند کلید یک چشم انداز خاص باشند.
همچنین هدف یک چشم انداز ممکن است نوسازی یک سازمان، تقویت و جوان سازی آن باشد. یک چشم انداز نوکننده می تواند کارکنان را توانمند ساخته و سرعت کار را برای سازمانی که اساساً از پیش در مسیر صحیح حرکت می کند، تسریع کند.
باز هدف یک چشم انداز می تواند دگرگون سازی و تحول یک سازمان باشد. یعنی تغییر ماهیت و ویژگی اساسی آن باشد.
البته یک چشم انداز نباید صرفاً خاص و مشخص باشد، هر رهبر چشم انداز مناسب و صحیح را برای سازمان خود بیابد:
چشم اندازی که بیانگر ویژگی خاص خود است و مناسب فرهنگ خاص خود است.
چشم اندازی که بلند پروازانه است و استاندارهای بالایی را تعیین میکند که ممکن است مدیران و کارکنان را به چالش وادارد.
چشم اندازی که جهت را شفاف میکند و راه روشنی را برای فردایی بهتر نشان میدهد.
چشم اندازی که تا حدودی باعظمت است، و منظور صرفاً دستیابی به اوج رقابت نیست.
چشم انداز های تحول آفرین، خاص موقعیت های تغییر اساسی مانند کرایسلر، سازمان های ترکیب مانند جی. ام و ئی.دی.اس، یا تصمیم یک شرکت داخلی برای بین المللی شدن هستند.
نوآوری محصولی / خدماتی: چشم انداز هایی که هدف از آن تغییر خروجی های اساسی سازمان است از قبیل چشم انداز تویوتا در مورد یک اتومبیل آخرین مدل موسوم به لکوس.
نوآوری مصرفی / بازاری: چشم انداز هایی که هدف از آن متحول کردن یک بازار است از قبیل چشم انداز استیو جاب در مورد یک کامپیوتر رومیزی.
همگرایی جغرافیایی متغیر: چشم انداز هایی که مرز های جغرافیایی سازمان را تغییر می دهند. مانند زمانی که شرکت خطوط هوایی جنوب شرقی [1] امکان تبدیل یک خط هوایی منطقه ای به یک خط هوایی ملی را مورد بررسی قرار داد.
عملیات / تکنولوژی: چشم انداز هایی که هدف از آن تدوین برنامه های سازمانی جدی است مانند شبکه های تله کامپیوترهایی که در بزرگ راه های اطلاعاتی با یکدیگر همکاری می کنند.
بعضی از چشم انداز ها، مانند یورودیسنی و سان سیتی[2] ممکن است ترکیبی از این سه نوع چشم انداز موفق باشند.
هر نوع چشم انداز را می تواند برحسب نوسازی یا دگرگون سازی و تحول سازمان تبیین کرد. برای تشریح این مسئله، هشت نوع چشم انداز ممکن وجود دارد که ممکن است صاحب یک مجموعه کوچک رستوران برای دهه آینده استفاده از آن چشم انداز ها را مورد توجه قرار دهد:
نوسازی: ما یک سری پیش غذاها و سالاد های مکزیکی را که می توان آنها را در سوپرمارکت ها و دیگر جاها نیز فروخت، ایجاد خواهیم کرد و به خاطر آن مشهور خواهم شد، مانند پیتزا های سرد و لف گنگ پاک. [3]
تحول: ما تمامی رستوران های خود را به سلف سرویس تبدیل خواهیم کرد جائی که همه روز یک بوفه کم هزینه با یک غذای قومی مختلف وجود خواهد داشت.
نوسازی: ما برنامه مشتریان دائمی رستوران [4] را توسعه داد. و به مشتریانی که به طور منظم از رستوران های ما استفاده می کنند تخفیف ویژه خواهیم داد.
تحول و دگرگون سازی: ما مجموعه ای از کافه تریاها و بوفه ها را تا حد ممکن در نزدیکی ادارات دولتی، تعمیر گاه های اتومبیل و سایر سازمان هایی که افراد در آن باید منتظر انجام کارهای خود باشند، افتتاح خواهیم کرد.
نوسازی: ما تعداد رستوران ها در مناطقی که متناسب با زیر ساخت جمعیتی موفق ترین نمایندگان ما هستند به سه برابر خواهیم رساند.
تحول و دگرگون سازی: ما یک زنجیره رستوران بین المللی خواهیم شد.
نوسازی: ما هر یک از کارمندان خودمان را در رستورانی که او در آن کار می کند، شریک خواهیم کرد.
تحول و دگرگون سازی: ما رستورانهای خود را خودکار خواهیم کرد و بر روی هر میز یک دستگاه سفارش قرار خواهیم داد که به طور همزمان دستور غذا را به آشپزخانه ارسال، آخرین صورت موجودی غذا را اعلام و صورت هزینه هر مشتری را بر روی کارت او ثبت می کند.
البته اینها چند نمونه هستند، چشم انداز های بیشتری ممکن است وجود داشته باشند. خوب، از اینکه بگذریم چشم انداز ها چگونه توسعه یابد؟
هر رهبر، در هر سطح از سازمان به یک چشم انداز نیاز دارد. این فرآیند هرگز به پایان نمی رسد. نقش تعیین جهت هرکز متوقف نمی شود.
محیط تغییر می یابد، چالش ها و فرصت های جدید پایدار می شوند، بخش هایی از این رویا ممکن است تحقق یابند و بخش های دیگر ممکن است به هیچ وجه امکان پذیر نباشند. رهبر همواره در حال ارزیابی مجدد چشم انداز است، آن را پالایش می کند و امکان رشد و تکامل آن را فراهم میسازد.
انگیزه خلق یک چشم انداز جدید ممکن است به واسطه منابع مختلف ایجاد گردد. بعضی از دلایل خلق چشمانداز جدید عبارت است از:
یک رهبر جدید باید دستور کار خود را اعلام کند.
علائم بازار نشان میدهند که چشم انداز قدیمی دیگر کارآیی ندارد( برای مثال از دست دادن سهم بازار یا ابتکار تکنولوژیک).
سرمایه گذاران یا اعضاء هیات مدیره ناراضی هستند.
سازمانی که عادت، کشمکش یا بروکراسی ریشهای آن را فلج کرده است باید نوسازی شود.
درخواست پشتیبانی یا منابع جدید ممکن است نیازمند یک چشم انداز جدید باشد.
نرخ رشد یا سهم بازار به نسبت رقبا، کافی نیست.
به عنوان نقطه آغاز فرآیند برنامهریزی استراتژیک.
خوب منشاء چشم انداز چیست؟ گاهی اوقات، چشم انداز چون حباب آب از سطوح پایین تر سازمان بالا می آید. گاهی اوقات یک رهبر جدید به کار گرفته می شود تا چشم اندازی که قبلاً به عنوان بخشی از یک فرآ
کلمات کلیدی : مفهوم چشمانداز و چشم انداز سازی در معماری,چشم انداز,چشم اندازسازی,معماری,چشم انداز سازی, پایداری, توسعه پایدار, طراحی شهری پایدار,SCENE
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:
لینک دریافت فایل از سایت اصلی
معماری داخلی
معماری چیست؟
معماری داخلی آفرینش فضاست، فضایی که در عین زیبا و خاطره انگیز بودن عملگرا و کارآمد نیز باشد.در واقع طراح با تنیدن اصول فنی و تخصصی معماری داخلی با حس زیبایی شناسی، فضایی راطراحی می کند که بیانگر هویت، نیاز، درک و خواسته های مخاطبش است.
قدمت معماری به عنوان یک فن برای ایجاد سرپناه، به قدمت تاریخ بشر می رسد اما معماری امروزه در جهان ترکیبی از صنعت ساختمان سازی به علاوه هنر، فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، اخلاقی، اقتصاد، جغرافیای طبیعی و انسانی، برنامه ریزی و توسعه اقتصادی و علوم طبیعی نظیر زیست شناسی و محیط زیست است.
موضوع معماری درباره فضاست. معماری به عنوان اجتماعیترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است.
معمار کیست ؟
ویترویوس پدر معماری در قدیمی ترین کتاب معماری موجود ( ده کتاب معماری ) ویژگیهای معمار را چنین بیان می کند :
معمار باید به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه تمییز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در می آید. معرفت معمار فرزند علم و عمل است . عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است یعنی کاردستی با انواع مصالح ، طبق یک نقشه و عمل ، قدرت بیان و نمایش چابک دستی معمار است طبق اصول تناسبات...
معماری داخلی چیست؟؟؟
معماری داخلی حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته همانند معماری با ساختمان و اجزا وعناصر سازنده آن سرو کار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید می کند
بسته به کاربری تعریف شده و یا خواسته شده بنا ٬ تفکیک فضاهای داخلی بنا یا اثر معماری به فضاهای مختلف از قبیل( اتاق کار ٬ اتاق خواب ٬ هال ٬ پذیرایی ٬ آشپزخانه و مانند اینها در کاربری مسکونی) ؛ (یا اتاق مدیر ٬ اتاق انتظار ٬ سالن کنفرانس و... در کاربری اداری )؛ به همین ترتیب کاربری های تجاری ٬خدماتی ٬نمایشگاهی و موارد مشابهی که غالبا تفکیک ریز فضاهایشان با استفاده از مولفه کف وسقف و دیوارها صورت می پذیرد٬در حوزه ی عمل رشته معماری داخلی است. حتی نوسازی ساختمان های نسبتا قدیمی (البته نه آنهایی که جز میراث معماری به حساب می آیند)هم برعهده ی این رشته قرار می گیرد.
.از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای (روحی ـ روانی) انسان قرار دارد، بایستی برای رسید به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای( داخلی ـ زیستی) اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
با توجه به آناتومی انسان است که می توان فضاهای آرام بخش ایجاد نمود.. اگرچه در طول دوره های زمانی فکر انسان ها دچار تحول و تغییر می شود اما همواره آناتومی انسان ها یکی است و تغییری نمی کند.
یک معمار و معمار داخلی افراد جامعه خود و فرهنگ افراد جامعه و تا خود جامعه و تاثیرات آب وهوایی و غیره... را مطالعه نکند نمی تواند یک محیط و فضای آرام بخش و مطلوب به وجود بیاورد.
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینهسازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفهها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمیگیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
فرم
اصطلاح فرم در طول تاریخ متناسب با نوع نگرش فیلسوفان ، به طرف گوناگون تبیین شده است. در فرهنگ کتابخانه هنر ، ریشه مفهوم فرم در یک اصطلاح
دارای مفهوم نمای یک چیز و به معنی آنچه که چیزی را بدان تشخیص می دهیم، می باشد.
فرم یک واژه باز ( از نظر گستره معنایی ) کلی ، نسبی و دارای مراتب است . لذا برای درک دقیق مفهوم آن و نیز منظور از بکار بردن آن می باید موارد ذیل را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگیری این واژه کلیدی در درک آن دچار خطا و ابهام و سوء تاویل نگردید:اول: فرم در مقوله هنر متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز می باشد.دوم: یکی از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است . هر مقوله از هنر یا هر نوع هنر خود دارای فرمی خاص می باشد مانند فرم ادبی ، موسیقیایی، تجسمی و غیره . فرم در ابتدا مرتبه کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص می کند و در مرحله بعد بر نوع یا گونه ای که اثر هنری در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد. دلالت می کند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیل دهنده ساختاری و درک شباهت ها و دسته بندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی ، قابلیت تزاید و بسط دارد. به طور مثال یک اثر هنری ادبی ممکن است به فرم شعر و نیز شعری به فرم غزل یا مثنوی و یا مثنوی عاشقانه یا حماسی باشد. لذا فرم طی مراتب مختلف نوع یا گونه یک اثر هنری را مشخص می کند.سوم به طور کلی فرم بر تمامیت به فعلیت رسیده کار هنری دلالت دارد: لذا فرم تجلی وحدت کامل عوامل تشکیل دهنده اثر هنری می باشد که شامل : موضوع ، محتوا، ماده و فرم می باشد. علاوه بر این فرم به طور خاص بر روابط درونی و ساختار زیبایی شناختی حسی –ادراکی کلیت اثر هنری ( یا فرم آن به طور عام ) دلالت دارد.چهارم : فرم اگر چه شکل را نیز در برمی گیرد ولی محدود به آن نیست. فرم یک مفهوم کلی است در صورتی که شکل جزئی بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجی یک شی یا اجزای آن با محیط پیرامون تشخیص داده می شود. رنگ نیز جدای از فرم نیست و این دو عامل یعنی شکل و رنگ خود در واقع بخشی از فرم می باشند.پنجم: مرتبه مهم فرم یک اثر هنری ، کیفیت ویژه ترکیب بندی یا کمپوزسیون عناصر تشکیل دهنده آن است. این مرتبه به لحاظ بررسی زیبائی شناختی ساختار آثار هنری دارای اهمیت ویژه ای است...
.
Forma یا گشتالت مفاهیم گشتالت و فرم در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. هر دو لغت از ریشه
شکل عبارت است از کلیت قابل رؤیت، محاط در حدود، کم و بیش مرکب از اجزاء و دارای وحدت کلی در تظاهر یک شیئی. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد. هر دو مفهوم گویای جلوه ظاهری یک شیی هستند اما هر دو باهم برابرنیستند.
فرم ها به هر ترکیبی که باشند، گرایش ما این است که موضوع آنها در زمینه بصری خود به ساده ترین و منظم ترین اشکال تقلیل دهیم. هر چه یک شکل ساده تر و منظم تر باشد، آسانتر مشاهده و درک می شود. مهمترین اشکال منظم (اشکالی که دارای اضلاع مساوی متلاقی در زوایای مساوی اند) اشکال اصلی هستند که عبارتند از 1) دایره 2) مربع 3) مثلث .
فرم های با قاعدههمانطور که می دانیم فضا به وسیله عناصری که آن را محدود کرده اند مشخص یا اصطلاحاً تعریف می شود. این عناصر و ارتباطشان با یکدیگر هستند که شخصیت یک فضا را می سازند و به فضا فرم می دهند. اگر بخواهیم نظمی در دنیای بی نهایت وسیع فرم ها بوجود آوریم بناچار اولین قدم تقسیم کردن فرم ها به دو دسته فرم های باقاعده و فرم های بی قاعده است. فرم های باقاعده تابع قوانین هندسه هستند. پیام این فرمها دارای حشو زیاد است چرا که قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است. ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها را تکمیل و بازسازی کند.فرم های با قاعده دارای استخوان بندی یا ساختار هستند که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانونها و غیره باشد.فرم بی قاعده فاقد ساختار است. این فرم قابل پیش بینی نیست و به این دلیل بدیع است. ما فرم های بی قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند.فرم های با قاعده به ما مجال می دهند که آنها را ساده کنیم در حالی که فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه همان طور که گفته شد محتاج تداعی اند. دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده و فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیباشناختی بیشتر
تعادل نیز می تواند وابسته به نوع شکل باشد: فرم های ساده بخصوص فرم های متقارن متعادل تر از دیگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضی از فرم ها را که مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقیه را که گوشه دار و شکسته هستند (سخت) احساس می کنیم.
فرم مفهومی است ذهنی و برای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی هست که بتواند آن فرم را نشان دهد. فضا چیزی است سه بعدی و طبیعتاً شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده یا هندسی در دوره های مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر نقش غالب را داشته
است.
نور
ابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی ست
همان طور که در پیش اشاره شد، نور تاثیر مستقیمی بر روح و روان انسان دارد. در واقع می توان گفت نور غذای روح انسان است. محققان عقیده دارند همان طور که به تغذیه سالم برای جسممان می اندیشیم باید نور کافی و مناسبی را هم برای روحمان فراهم کنیم. به این ترتیب مانعی برای بسیاری از تاثیرات ناخوشایند بر روح و روانمان ایجاد خواهیم کرد. این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلکه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان کافی در محیط پراکنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می کنند. در واقع با نورپردازی یک محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد. از این روی است که انسان در یک مکان با نوعی نورپردازی احساس شادمانی می کند و در همان محیط با گونه ای دیگر از نورپردازی غمگین و محزون می شود
نور ابزاری کارآمد است که به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت که با یک و یا ترکیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی از یک شی ء را برجسته و دیگر نقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف از این گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده کرد. البته لازم به ذکر است تمام این تغییرات تنها حقه های بصری است ولی تاثیر آن به حدی است که گویی جسم، تغییر ساختاری داده است
تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یک فضا: همان طور که نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یک محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد که به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می کنیم.
الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضاحتی کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.
رنگ
رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد..انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
معماری داخلی، مجموعه دانش، فن و هنری است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبیل فرم، رنگ، بافت و ... سعی در بهینه سازی فضاها و دستیابی به کارایی و کارکرد مناسب در کنار زیبایی معانی و معناها دارد. هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. رنگها می توانند به شیوه های مختلف، تاثیرهایی بنیادین در زندگی بر جای گذارند و هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، به شمار می روند. انتخاب رنگ در معماری داخلی رویکردهای مختلفی را در طراحی ایجاد می کند و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت محیط داخل را به مکانی دلنشین و روح بخش مبدل سازد. با توجه به رسالت اصلی یک کتابخانه که ایجاد شرایطی مطلوب برای ترغیب افراد به علم آموزی است، این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق پیمایشی - تحلیلی و از طریق چک لیست محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقیم، رنگهای به کار رفته در فضاهای داخلی 20 کتابخانه دانشگاهی و تاثیر آنها را بر استفاده کنندگان کتابخانه ها، بر اساس روانشناسی رنگها بررسی کند. نتایج نشان می دهد، اگر رنگ تجهیزات را از رنگهای به کار رفته در فضا جدا در نظر بگیریم، «سفید» بیشترین رنگ به کار رفته در کتابخانه هاست و پس از آن، «کرم» بیشترین تکرار را داشته است که این دو رنگ جزء رنگهای خنثی می باشند. با توجه به تحلیل روانشناسان، استفاده از رنگهای خنثی برای رنگ آمیزی فضای داخلی کتابخانه ها که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، بهترین انتخاب است. در تصویری که توی این ستون میبینید،ترکیبی از بافتهای طبیعی خوشایند و یک فضای آرامش بخش روستیک همراه با چیدمانی مدرن را مشاهده میکنید که طیف رنگهای آبی در آن باعث شده است فضا ملایمتر شود
دکوراتور در این فضا از طیف رنگهای میانی آبی استفاده کرده است تا قدرت متعادل کردن رنگهای خنثی را داشته باشد. البته این تونالیتهها نه خیلی باید روشن باشند و نه خیلی تیره؛ در غیر این صورت، دیگر تونالیتهها تحت تاثیر شدید قرار میگیرند.
پردهها با پارچه کتانی راه راه آبی تیره، پنجره را قاب گرفتهاند و سطوح پایینتر اتاق با رنگها و بافتهای طبیعی پوشیده شده است. همین تکرار و استفاده از بافتهای طبیعی باعث خلق فضایی راحت و روستایی شده است.۴) پارچههای بافت برجسته و موکت با ترکیبی از رنگهای شتری، قهوهای و طوسی مایل به قهوهای، ظاهر سنگفرشهای قدیمی را ایجاد میکند. به علاوه، مبلمان چوبی و اسباب و اثاثیهای با جنس طبیعی به این حظ بصری کمک میکند.۵) اگر میخواهید فضایی مدرن خلق کنید، باید همانند تصویر زیر به دنبال مبلمانی باشید که بتواند مانند این رومبلی بوکله و دراور لیمویی رنگ، ترکیبی از شکلهای مدرن و بافتها و سطوح پرداختشده مناسب با حال و هوای اتاق داشته باشد.۶) وسایل فضای پایین اتاق با بافتهای طبیعی، مانند الیاف گیاهی سبد، الیاف کوسنها، همچنین لوازم و وسایلی با سطحی براق در فضای بالایی اتاق، زمینه روستایی و مدرن را در این اتاق باهم در میآمیزد.
اهمیت ماموریت سازمانی :
هدف نهائی سازمان را عملا مورد تاکید قرار می دهد
مبنا و معیار تخصیص منابع محسوب میشود
جو شناخته شده ای را بر سازمان حاکم میکند و راهنمای تدوین برنامهها وفعالیتهای همه واحدها وافراد قرار میگیرد
زمینه انعطاف پذیری سازمانی را فراهم می آورد و برنامه ارزیابی فعالیتها و نتایج حاصله را جهت دهی می نماید طراحی ماموریتها و وظایف اصلی:
براساس نیازها و برای پاسخگوئی به آنها مشخص میکنیم که چه اقدامات تخصصی باید صورت پذیرد.
ماموریت آن چیزی است که باید توسط کلان سازمان انجام پذیرد. به عبارت دیگر کسب و کارها و مشاغل اصلی سازمان باید مشخص شود.