عنوان :سؤالات متن کتاب قرآن و تعلیمات دینی (3)دین و زندگی سال سوم دبیرستان به همراه سؤالات امتحانات نهایی کشوری
(از دی ماه 1384 تا دی ماه 1394 منطبق با چاپ سال 1394)
قالب بندی : word
تعداد صفحات :65
مشخصات فایل
عنوان:بایستههای متن درسی تفسیر موضوعی قرآن کریم
قالب بندی:word
تعداد صفحات:34
محتوا
چکیده
نگاه اجمالی به اهداف
جایگاه متون درسی معارف
جلوگیری از اعمال سلیقههای شخصی و ظهور گرایشهای گوناگون فکری
امکان بروز تعارض فکری برای دانشجویان
بخش اول: تفسیر موضوعی قرآن
تعریف
فوائد تفسیر موضوعی
آسیبهای احتمالی تفسیر موضوعی
اقسام تفسیر موضوعی: اتحادی و ارتباطی
روششناسی تفسیر موضوعی
تفسیر آیات برگزیده
تفسیر ناظر به پرسش و مسئله
جایگاه محوری تفسیر ترتیبی
سرفصلهای مصوب تفسیر موضوعی قرآن
ارزیابی سرفصلهای مصوب
اعتبارسنجی راهکارهای ارتقای قرآنی دانشجویان
ویژگیهای متن درسی از نظر محتوا
ویژگیهای متن درسی از نظر ساختاری
ویژگیهای عام متون دروس معارف
هدف خاص دروس معارف
دروس معارف، بخشی از نظام آموزش است
شاخصهای محتوایی
بایستههای ایجابی و سلبی
ویژگیهای روحی و روانی
نیازهای جوانی
علایق و سلیقههای جوانان
توجه به سرفصلهای دیگر دروس معارف در انتخاب موضوع
فلسفه اخلاق
حقوق اجتماعی و سیاسی در اسلام
. آیین زندگی
آشناسی با قانون اساسی
تاریخ و تمدن اسلامی
و . . .
بایستههای متن درسی تفسیر موضوعی قرآن کریم
چکیده
درس تفسیر موضوعی قرآن کریم جایگاه ممتازی میان دروس معارف اسلامی دارد. از اینرو با گذشت چهار سال از ارائه آن در دانشگاهها، بررسی اهداف مورد نظر این درس و وضعیت فعلی متون درسی آن ضروری است.
این مقاله ضمن بررسی سرفصلهای درس تفسیر موضوعی قرآن و متون منتشر شده آن از سوی دانشگاه معارف اسلامی، به ارزیابی اجمالی آنها و راهکارهای ارتقا آن پرداخته است.
ارائه تذکرات لازم در مقدمه کتاب، استفاده از ابزار کمک آموزشی، نگارش متن درسی تفسیر موضوعی به تفکیک رشتههای تحصیلی حداقل برای چهار گروه اصلی: علوم انسانی، فنی و مهندسی، پزشکی و هنر و یا رشتههای خاص و نیز آموزشهای غیرحضوری و مجازی از جمله راهکارهایی است که به ارتقاء متون درسی تفسیر میانجامد.
واژگان کلیدی
قرآن، تفسیر موضوعی قرآن، دروس معارف اسلامی، متون درسی.
مقدمه 1. دروس عمومی معارف اسلامی
نظام آموزشی حاکم، سه مقطع متمایز ابتدایی، متوسطه و عالی را پذیرفته است و مقطع آموزش عالی را به عنوان مرحله ورود به دانش تخصصی تعریف کرده است از اینرو تلاش بر این است که دروس غیراختصاصی هر چه کمتر در میان واحدهای درسی گنجانده شود ولی گریزی از پذیرفتن واحدهایی با عناوین مشترک برای همه رشتهها نیست که از آنها به دروس عمومی تعبیر میشود.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با تصویب ستاد انقلاب فرهنگی دروس معارف اسلامی به عنوان بخشی از دروس عمومی دانشگاهها الزامی شد. با توجه به قبض و بسطهایی که درباره کمیت واحدها و محتوای دروس و متصدی آنها وجود داشت، نهایتاً شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه 542 مورخ 23/4/83 عناوین سرفصلهای دروس معارف اسلامی را بازنگری و در پنج گروه مصوب کرد که پیرو آن شورای اسلامیشدن مراکز آموزشی در جلسات مورخ 6/4/83 و 23/10/83 سرفصلهای تفصیلی دروس را مصوب و با امضای وزیر علوم به همه مراکز آموزش عالی ابلاغ کرد که هم اکنون مبنای عمل میباشد. (کتابچه عناوین و سرفصلهای جدید دروس معارف اسلامی، 1374)
1 ـ 1. اهداف اعلام شده دروس معارف
عنوان کلی دروس معارف اسلامی بیشتر مباحث اعتقادی را به خاطر میآورد و شاید در نگاه نخست هدف اصلی از این دروس تبیین معارف دینی متناسب با نیاز و سطح عملی دانشجویان باشد، ولی در عمل مباحث تاریخی، حقوقی، اخلاقی و حتی فلسفی در میان دروس معارف اسلامی جا گرفته است که تنها حلقه اتصال آنها عنوان «اسلامی» است؛ یعنی «اخلاق اسلامی»، «تاریخ و تمدن اسلامی» و «آشنایی با منابع اسلامی». از اینرو میتوان گفت مباحث دروس معارف اسلامی بیشتر به حوزههای کلامی، اخلاقی، تاریخی و سیاسی وابسته است. به همین جهت اهداف اعلام شده برای هر عنوان درسی متناسب با حوزه مربوط است.
2 ـ 1. نگاه اجمالی به اهداف
میتوان اهم اهداف دروس معارف را به شرح زیر دستهبندی کرد:
3 ـ 1. هدف اختصاصی درس تفسیر موضوعی قرآن کریم
در متن مصوبه هدف از 2 واحد نظری درس تفسیر موضوعی قرآن کریم از مجموعه آشنایی با منابع اسلامی چنین آمده است:
هدف: آشنایی با برخی مفاهیم زندگی ساز قرآن کریم در قالب نگرش موضوعی
به نظر میرسد که مناسب بود در هدف یاد شده «آشنایی با کتاب آسمانی قرآن» نیز به صراحت ذکر میشد، همانگونه که عنوان آشنایی با منابع اسلامی اقتضا دارد و نیز در سرفصل دوم از سرفصل های مصوب این درس تصریح میکند:
شاید ملاحظهای که باعث شده است «آشنایی با کتاب آسمانی قرآن» بهعنوان هدف درس تفسیر موضوعی قرآن ذکر نشود، این بوده است که مباحث مربوط به علوم قرآنی در تدوین متون درسی و ارائه درس پررنگ نشود و مباحث محتوایی و تفسیری را تحتالشعاع خود قرار ندهد از اینرو در درس تفسیر موضوعی نهجالبلاغه که چنین احتمالی در آن وجود نداشت، «آشنایی با نهجالبلاغه و درک آموزه های اساسی نهجالبلاغه با نگرش موضوعی» بهعنوان هدف ذکر و اعلام شده است.
2. جایگاه متون درسی معارف
برنامه آموزشی، استاد، متن درسی و دانشجو ارکان اصلی آموزشاند که به تناسب نوع آموزش، مواد آموزشی و اهداف مورد نظر، اهمیت نسبی هر کدام از این ارکان متفاوت خواهد بود. با توجه با ماهیت دروس معارف اسلامی و اهداف آن میتوان پس از رکن مهم استاد در آموزش، اولویت دوم را برای متن درسی در نظر گرفت.
همچنین میتوان عواملی را که در پی میآید، بهعنوان ضرورتهای توجه ویژه به متون دروس معارف نام برد:
کمبود استادان عضو هیئت علمی برای ارایه دروس معارف
عمومیبودن دروس معارف باعث شده است که در هر ترم بخش عمدهای از واحدهای درسی در دانشگاههای سراسر کشور به این دروس اختصاص یابد. از سوئی اگر افزایش کمی دانشجویان در سالهای اخیر را به این مسئله اضافه کنیم، بنا بهاظهار مسئولان مربوط،[1] برای پوشش این حجم از واحدهای درسی ارائه شده، نیاز به تعداد 4000 نفر استاد معارف داریم که در حال حاضر تنها حدود 800 نفر هیئت علمی در گروههای معارف مشغول به فعالیت هستند و بقیه واحد ها توسط اساتید حقالتدریسی ارایه میشود که توانمندیهای بسیار متفاوتی دارند. بنابراین بر خورداری از متن درسی قوی میتواند بخشی از این مشکل را پوشش دهد.
جلوگیری از اعمال سلیقههای شخصی و ظهور گرایشهای گوناگون فکری
ماهیت دروس معارف به گونه ای است که دست اساتید را برای ارائه مطالب و مباحث سلیقهای باز میگذارد، از اینرو داشتن متن استاندارد میتواند تا حد زیادی به کاهش این آسیب کمک کند.
امکان بروز تعارض فکری برای دانشجویان
با توجه به اینکه دروس معارف اسلامی یک بسته متشکل از مباحث متنوع اعتقادی و اخلاقی و سیاسی و تاریخی و غیره است و اساتید از گرایشهای مختلف تحصیلی وارد این حوزه میشوند، امکان تعارض مباحث گوناگون ارائه شده در گرایشهای پنجگانه دروس معارف اسلامی وجود دارد. از اینرو تدوین متون درسی هماهنگ میتواند از بروز این مشکل پیشگیری کند.
[1]. اظهارات معاونت محترم امور اساتید معارف در گفتگو با خبرگزاری فارس 4/5/88.
مشخصات فایل
عنوان:آغاز آفرینش از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه
قالب بندی:word
تعداد صفحات:10
محتویات
مقدمه
تکامل زمین
بارش باران وآفرینش گیاهان
نخستین درخت
نخستین چشمه
آفرینش جنبندگان
آفرینش جن
آفرینش انسان
خلاصه مطلب
پی نوشت ها:
3و4. همان
5 و6 . بحار:54/87 ،93/88
8 . بحار:54/73 ، 97
(6)
مقدمه:
آدمی از دیرباز همیشه در این فکر بوده که چگونه و چرا خلق شده و بنیان او ازچیست؟ بعدها با گذشت زمان و ظهور دین مبین اسلام برخی ازاین حقایق برانسان آشکارگشت وانسان دریافت که حقیقت ذات اوازسرشت خدای متعال می باشد. این دین(دین اسلام) زندگی انسان را سامان بخشید و او را با دنیای خویش آشناتر کرد و بشر دانست که نظمی که در نظام جهان وجود دارد ، از سوی ناظمی مدیر، مدبر و توانا اداره می شود و او کسی نیست جز خداوند دانا. یکی از سوالاتی که بیشتر ذهن انسان را مشغول کرده، این بود که آسمان ها و زمین از چه چیزی ساخته شده اند و برای چه کسانی پدید آمده اند؟ ویا اینکه اولین آفریده های خداوند چه بودند و چه ویژگی هایی داشتند؟ جواب همه این سوالات نزد پروردگار بود که بعضی از آنها از طریق فرشتگان به پیامبران، و از طریق پیامبران بر انسان ها نازل شد. همانطور که می دانیم دین اسلام کاملترین دین ها و قرآن بزرگترین معجزه پیامبر این دین، یعنی حضرت محمد مصطفی(ص) است که بسیاری از تاریکی های ذهن آدمی را با نور الهی روشن می سازد. قرآن کاملترین کتاب هاست که خداوند در آن به صورت اجمالی نکته هایی را درموردخلقت جهان مذکورشده که ذهنی کنجکاو، دلی باز برای کسب حقایق و روحیه ای خداپرست می طلبد.
بسیاری از ما به چنین سوالاتی برخورد کرده ایم اما، یا منبع مورد نیاز در دسترس نبوده و یا وقت برای یافتن پاسخ این سوالات را نداشته ایم.
بنده حقیر گوشه ای از این مطالب را گرد آوری کرده و در اختیار جویندگان حقیقت هستی قرار می دهم تا با مطالعه این مقاله به برخی از سوالات ذهن خود پاسخ دهند و قلبهایش با راز حقیقت آشناتر شود.
امید است که با عنایت پروردگار متعال و رهنمود های رهبر کبیر انقلاب، سایه الطاف پروردگار، که همچون خورشید سخی مسلمانان را در زیر پرتوهای خود قرار داده، سراسر دنیا را فرا گیرد و تمام انسان ها از هدایت خداوند متعال بهره مند شوند تا بتوانند بر نیاز فطری خود یعنی ستایش کسی که خالق تمام هستی است پاسخ گو باشند و ندای حقانیت حضرت مهدی موعود(عج) سرتاسر جهان هستی را فرا گیرد. ان شاء الله...
A
آنچه از سخنان امیرالمؤمنین)ع( درنهـج البلاغــه وغیره به دست آمده این بود که خداوند متعال نخست جرمــی آب گونه همراه هوا آفرید ، ازمیان آن گازوکفی پدید آمد ، از جرم کـف گونه ، زمین آفـریده شد ، واز دود وگـازآن ، پدید آمدند. پس می توان اظهار کرد که ابتدا کهکشان ها، ستارگان و خانواده منظومه شمسی در اصل از یک توده جـرم آفـریده شده اند.
مشخصات فایل
عنوان:زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد
قالب بندی:word
تعداد صفحات:12
محتویات
ولادت و نسب
زیارت از مَزار بانو زینب (سلام الله علیها)
معرفى عبدالباسط به رادیو
دیدار از کشورها
بیمارى و وفات
زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط
سفرهای استاد
یک خواب عجیب
زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد
ولادت و نسب
استاد عبدالباسط محمد عبد الصمد در سال 1927 در روستاى المزاعزه یکى از توابع شهر اَرمنت در استان قنا در جنوب مصر متولد شد، او در مکانى پاک که به امر قرآن کریم از حیث حفظ و تجوید اهتمام میشد متولد شد،جدّ او استاد عبدالصمد از مردان با تقوا و از حافظان قرآن که از نظر حفظ قرآن کریم و تجوید و احکام آن مردى متمکّن بود،و پدر بزرگِ مادرى او عارف بالله استادِ جلیل ابو داود صاحب مقام مشهور و معروف در شهر ارمنت، مى باشد ، اما پدرش استادعبدالصمد یکى از مدرّسین حفظ و تجوید قرآن کریم بود، 2 برادر او محمود و عبدالحمید در آموزشگاه (مکتب) قرآن را حفظ مى کردند و برادر کوچک آنها عبدالباسط هم در سن 6 سالگى به ایشان ملحق گردید.
این کودک با استعداد به مکتب استاد امیر در ارمنت ملحق شد و استاد به بهترین وجه از او استقبال کرد چرا که آثار مهارتهاى قرآنى را (که با شنیدنِ تلاوت قرآن در شب و روز و صبح وشام براى او حاصل شده بود) دراو دیده بود، استاد امیر جمله اى از امتیازات و استعدادها را در شاگرد مستعدّش مى دید که او را از سایرین ممتاز مى ساخت مانند سرعت فراگیرى ، هوش و ولع شدید در تبعیّت از استاد ، و دقت در خوب اداء کردن مَخارج الفاظ و وقف و ابتداء و صوت زیبائى که گوشها را با شنیدن و یا گوش دادن به آن مى نواخت…
استاد عبدالباسط در گفتگوهاى خود گفته است: سنّم 10 سال بود که حفظ قرآن کریم را در خلال این مدّت به پایان بردم و مانند نهرى روان از زبانم جارى مى شد، پدرم کارمندى در وزارت نقل و انتقال وپدر بزرگم از علماء بود … من از ایشان راهنمائى خواستم که قرائتها راچگونه فرا گیرم و آنها مرابه شهر طنطا درشمال مصررا هنمائى کردند تا به دست استاد محمد سلیم علوم قرآن و قرائات را فرا گیرم اما مسافت میان ارمنت که یکى از شهرهاى جنوب مصر است تا طنطا درشمال بسیار دور بود ولى موضوع ، موضوع آینده و برنامه ریزى براى آن بود، این بود که براى سفر آماده شدم اما یک روز مانده به رفتنم به سوى طنطا از آمدن استاد محمد سلیم به ارمنت مطلع شدیم، او آمده بود تاکلاسى براى آموزش قرائات در مدرسه دینى ارمنت بر پا کند اهالى ارمنت استقبال شایسته اى از او کردند و پیرامونش حلقه زدند چرا که ایشان مى دانستند این مرد کیست و قدرت او در علم و قرآن را مى دانستند و گوئى قضا و قدر او را در زمان مناسب به سوى ما روانه کرده بود اهل بلاد گروهى را با عنوان (اصفون المطاعنه) براى حفظ قرآن، تشکیل دادند بنابراین استاد ، علو م قرآن و قرائات را آموزش مى داد و قرآن کریم را تحفیظ مى نمود ، من به آنجارفته و قرآن را نزد او دوباره مُرور کردم و متن شاطبیه که متنى مخصوص به علم قرائات هفتگانه است را حفظ کردم.
پس از اینکه استاد عبد الباسط به سن 12 سالگى رسید از هر شهر و روستا در استان قنا و مخصوصاً از جانب اصفون المطاعنه به کمک استاد سلیم ـ که از عبدالباسط به هر جا که مى رفت تعریف، مىکرد ـ دعوتهائى به سوى او روانه شد ، چراکه گواهى استاد سلیم نقطه اطمینان همه مردم بود.
نوشت استاد عبدالباسط
زندگینامه
متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یک مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، که به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است.
من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم .
در ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. عاشق قرآن بودم و از خدا آرزو می کردم که یک قاری مشهور بشوم. من برای شنیدن قرآن، مسافت زیادی را پیاده طی می کردم؛ چون در آن زمان در خانه ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه خانه ها رادیو داشتند.
شیخ رفعت و شیخ شعشاعی- دو نفری که در آن زمان مشهور بودند- در رادیو قرائت قرآن داشتند. شیخ رفعت دو بار در هفته روزهای دوشنبه و جمعه تلاوت داشت. و ما سه کیلومتر راه را پیاده طی می کردیم تا به صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم و برای استفاده از سایر قاریان در جلسات شبانه قرآن شرکت می کردیم . من در مکتبخانه های همان روستا قرآن را حفظ کردم . در آن زمان هنوز روستای ما مبدل به شهر نشده بود.
من به پدرم گفتم که می خواهم علم قرائات را فرا گیرم و قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق کرد. اما برادران بزرگترم به دانشگاه الأزهر رفتند و در علوم دیگری تحصیل کردند.
پدرم می خواست مرا به " طنطا" که ناحیه ای مشهور در علوم قرائات و تعلیم علوم قرآنی بود ببرد، اما شیخی از ناحیه شمال به روستای ما آمد و برای تعلیم علوم قرآنی و قرائات، مردم از او استقبال کردند، که من هم نزد او رفتم و قرائات سبع را یاد گرفتم. او احساس می کرد که من علاقمند هستم و توانایی دارم که قرائات سبع را یاد بگیرم، پس مرا در این امر تشویق می کرد . او قصد آموزش ده قرائت را داشت اما من به فراگیری هفت قرائت قانع بودم . معلم مرا با خود در جلسات شبانه قرآن همراه می برد و تقریباً مرا مثل فرزند خود حساب می کرد.
من قرآن را در ده سالگی و قرائات سبعه را در 12 سالگی و عشره را در 14 سالگی، یعنی همه قرائت های دهگانه را- الحمدلله- آموختم .
ما علاوه بر حفظ قرآن، در کتاب ها معانی را هم فرا می گرفتیم. چون علم به معانی در رعایت وقف و دیگر قواعد لازم است.
گرچه در مصر دانشکده قرائات قرآنی ایجاد شده ولی هنوز هم چند مکتبخانه در مصر موجود است ولی مسئولین دوباره تشویق شده اند تا مکتبخانه ها به وضع سابق خود برگردد.
البته مدرسه قرائات هم هست ولی این مخصوص کسانی است که قرآن را حفظ کرده اند و می خواهند قرائت ها را بیاموزند و این مدرسه وابسته دانشکده زبان ادبیات و عرب به دانشگاه الأزهر است. و قرائت های هفتگانه، دهگانه، چهارده گانه، قواعد قرآن و زبان عربی و به طور کلی علوم قرآنی و علوم وابسته به آن در آنجا تدریس می شود.
من تمام وقت خود را صرف قرآن کرده ام و تمام زندگی ام صرف تعلیم قرآن و جلسات دینی شده است. گرایش من بیشتر به قرائت قرآن و برگزاری لیالی قرآنی و دعوت های شخصی از کشورهای اسلامی و ضبط رادیویی و تلویزیونی و... است.
هنگامی که 19 سال داشتم در سال 1951 برای اولین بار به قاهره رفتم. و حافظ قرآن بودم و در منطقه"صعید" شهرتی داشتم. به مناسبت میلاد پیامبر جشنی برپا بود. بعضی ها مرا می شناختند و تمایل داشتند من در بعضی از این مناسبت ها قرآن بخوانم. اما من به علت غربت، و حضور قاریان معروف تردید داشتم. یکی از علما که مرا می شناخت از من درخواست کرد که ده دقیقه قرآن بخوانم. من پذیرفتم که ده دقیقه قرآن بخوانم اما یک ساعت و نیم طول کشید. سبحان الله . توفیقی از جانب خداوند بود و مسجد پر شد از جمعیت، مرتباً از من می خواستند که باز هم بیشتر بخوانم و من همچنان تلاوت می کردم .
روز بعد باز از من خواستند بخوانم و من هم حاضر شدم. بعضی از مسئولین هم بودند که البته آنها را نمی شناختم. مرا خواستند و گفتند:" اهل کجا هستی"؟
گفتم:" اهل صعید هستم، از روستایی به نام ارمنت."
به من گفتند:" چرا به رادیو نمی آیی شهرت پیدا کنی؟"
گفتم:" من در صعید مشهور هستم."
گفتند:" به جای آن که در یک منطقه مشهور باشی، در همه دنیا شهرت پیدا می کنی."
گفتم که باید با دیگران و از جمله پدر مشورت کنم.
به من گفتند: لازم نیست، توکل بر خدا کن و به رادیو بیا. من نیز چون حس کردم که پیشرفتی برای من در این کار هست، پذیرفتم . در آن زمان، شیخ الضباع مسئول جلسات قرآنی بود و کتاب هایی در زمینه قرائات و علوم قرآنی نوشته بود، او در علوم قرآنی و قرائت ها مرجع به حساب می آمد. شیخ پس از این که متوجه شد قرائات سبع را حفظ هستم؛ به من تبریک گفت و وعده داد که اوقاتی برای قرائت قرآن در رادیو برایم مشخص کند.
از آن پس هر یک ماه یا هر یک ماه و نیم یک بار، در رادیو تلاوت داشتم . نماز صبح را در مقام حضرت زینب(س) می خواندم و بیرون می رفتم و پیاده تا رادیو که در خیابان علوی بود می رفتم و ساعت 5/6 تا 7 صبح تلاوت قرآن داشتم.
در سال 52 بود که به حج مشرف شدم و برای اولین بار بود که در همین کشور تلاوت قرآن من روی نوار ضبط شد. البته در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت نیز تاثیر داشته ام . این یک قاعده است که هرگاه قرآن از دل خوانده شود، بر دل هم می نشیند و در خود خواننده هم تأثیر می گذارد. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم که از کسی هم اکتساب نکرده بودم. که البته شنیده ام این روش، هم اکنون در مصر، و در سایر کشورها، حتی در مالزی و اندونزی و جاهای دیگر دارای مقلدان فراوانی شده است. من خوشحالم که کسی از روش من تقلید می کند ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمی کنم، چون عمر تقلید کوتاه است.
و شخص تقلید کننده از تقلید سایر قاریان خسته خواهد شد. لازم است انسان برای آن که بتواند کار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوه ای برای خود انتخاب کند.
از طرف دیگر صدا، یک موهبت است و میکروفون، تنها ابزاری است که صدا را نیرومند می کند و آن را به جاهای دور دست و به گوش شنوندگان بیشتر می رساند، اما صدا باز هم فی نفسه باید زیبا باشد و دارای ارزش خاص خودش.
قاری قرآن می تواند هم داخل یک استودیو به تلاوت بپردازد هم در برابر شنوندگان. بعضی اوقات که انسان دچار حالت معنوی خاصی می شود ممکن است که یک ساعتی، ساعت تجلی باشد. گاهی اوقات انسان منسجم است. در آن ساعات، فیوضات الهی وجود دارد. در این اوقات ممکن است در استودیو بخواند و بهتر از هنگامی که مردم حضور دارند، بشود. در بعضی اوقات برعکس، حضور مردم برای او بهتر است. بنابراین، بستگی به حالت قاری دارد. ساعاتی وجود دارد که همراه با معنویت است: فرشتگان نازل می شوند و همراه با فیوضات الهی است، گاهی انسان در مسجد تلاوت می کند و احساس می کند که یک فضای نورانی بر آنجا حاکم است. من خودم یک بار در روضه شریف نبوی قرآن می خواندم، اصلاً احساس خستگی نکردم.
در آن زمان، مرحوم ملک محمد پنجم، پادشاه مغرب بود و من در آن سفر همراه او بودم. بعد از پایان قرائت قرآن، احمد بنّانی که از مقامات بلندپایه دربار مغرب بود، آمد و گفت: اعلیحضرت پادشاه از شما می خواهد که به مغرب بیایید و در آنجا اقامت دائمی داشته باشید و هر چه بخواهید برایتان فراهم می کنند.
من در آنجا سوره مزمل را تلاوت می کردم و حالت عجیبی داشتم. گویا در بهشت قرآن می خواندم. به یاد حدیث پیامبر بودم که فرمود:" بین محراب و منبر من بوستانی از باغ های بهشت است."
این مسئله را انسان باید به خدا بسپارد، بعضی اوقات هست که انسان به آن توجه ندارد و می فهمد که فیوضات الهی و معنویت عجیبی در آنجا به داد او می رسد و بعضی اوقات تصمیم می گیرد که به بهترین وجه بخواند اما بر خلاف تصورش، موفق نمی شود.
قرائت قرآن در روزها و شب های ماه رمضان، دارای حالات دیگری است.
رمضان، دارای زیبایی خاصی است. قرآن در ماه رمضان نازل شده و در آن ماه همواره قرائت می گردد، لذا انسان از قرائت قرآن در ماه رمضان بیشتر لذت می برد تا در اوقات دیگر. البته تحسین قاری، توسط شنوندگان هم موثر است که البته من الفاظی را که خارج از حد باشد نمی پسندم.
"الله الله" گفتن با صدای ملایم مقبول است و اشکالی ندارد، اما صداهایی که بیش از حدّ باشد و همچنین در جای خود به کار نرود، شایسته نیست. مثلاً تحسین در بعضی آیات خوب است. اما تحسین در آیاتی که مربوط به عذاب است خیلی خوب نیست.
در آیاتی که ذکر بهشت و نعمتی می شود، تحسین خوب است اما در بعضی جاها حتی معنای آیه قرآنی را نمی فهمند و فریاد می کشند: الله . این از نظر من تحسین نیست. علاوه بر این، من هرگز بلندتر بودن صدای شنوندگان را نسبت به قاری درست نمی دانم و یک محفل آرام را برای قرائت قرآن بهتر می دانم. اگر آرامش باشد بهتر از سر و صداست.
نحوه قرائت قرآن را، هم به صورت ترتیل، هم به صورت تحقیق می پسندم. بعضی ها ترتیل را و برخی دیگر تحقیق را می پسندند و این به عهده انسان است که گوش دادن به کدام طریق را بپسندند.
فرق بین آن دو در اینست که:
ترتیل، قرائت سریع است، یعنی به حَدی که آهنگین نیست.
تحقیق، قرائت آهنگین است که با صدای خوش و زیبا خوانده می شود.
گفته می شود که قرائت دارای نت و آهنگ است و نزدیک به موسیقی است. ولی باید گفت که: خود صدای خوش فی نفسه موسیقی است.
می گویند ابن مسعود در محضر پیامبر قرآن می خواند و پیامبر همواره به او می فرمود: ابن مسعود! برای ما قرآن بخوان. اما در عین حال علاقه داشت که از دیگران هم قرآن را بشنود.
اصولاً قرآن اگر با صدای نه چندان خوشی هم خوانده شود، فی نفسه باز هم دوست داشتنی است.
مشخصات فایل
عنوان: پاورپوینت درمورد قواعد نون و واو در قرائت قرآن
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 16
محتویات
نون ساکن
ادغام
اظهار
نکات اظهار
اقلاب(یا قلب به میم)
اخفاء
نحوه اخفاء
نکات اظهار
اقلاب(یا قلب به میم)
حرف «و»
و . . .
قسمتی از پاورپوینت
نون ساکن دارای 4 حکم یا قاعده به شرح زیر می باشد:
ادغام
هرگاه نون ساکن به یکی از حروف «ی - ر- م - ل- و – ن » برسد نون ساکن حذف شده و این حروف(که اختصاراً به آنها حروف یرملون می گویند) با تشدید خوانده می شوند.
تذکر : در مورد احکام نون ساکن باید توجه داشت که تنوین هم نوعی نون ساکن محسوب می گردد.
مثال: مَن یَشَاء مَیَّشاء
مثال: سِراجاً مُنِیراً سِراجَمُّنیراً
و . . ..
مشخصات فایل
عنوان: پاورپوینت تفسیر قرآن
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 88
محتویات
قسمتی از پاورپوینت
رهآورد موحد بودن
مشخصات فایل
عنوان: پاورپوینت نکات جالب قرآن
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 49
قسمتی از پاورپوینت
تکرار آیات در قرآن
۞ بگو اگر انس و جن جمع شوند، برای اینکه مانند قرآن آیه ای بیاورند، هرگز نمی توانند! هر چند یکدیگر را یاری کنند. ۞
آیاتی که دقیقا مثل هم آمده اند.
نمونه های دیگر: