بسیاری از والدین, ناآگاهانه کودک خود را فقط با هدف تقویت مهارت های حافظه ای و انباشتن ذهن وی از اطلاعات لغوی, تربیت و هدایت می کنند و برای حافظه و هوش کودک خود اهمیتی بیش از حد قائل می شوند. این گروه از والدین بدون در نظر گرفتن این اصل تربیتی مهم که تنها اطلاعات عمومی وداشتن حافظه قوی برای تکامل و رشد فکری و باروری استعدادهای کودک کافی نیست, با اصل قراردادن هوش و پرورش کودک از سایر توانمندی های ذهنی و روانی کودک خود که مهم ترین انها تفکر خلاق است, غافل می مانند.
معمولاً رقابت میان کودکان وقتی پدید می آید مه الف: نوعی ارزیابی و رتبه بندی توسط والدین وجود داشته باشد. ب: پاداشی یا جایزه ای در میان باشد. معمولاً کودکان چنان احساس می کنند که کار آنها توسط والدین مورد ارزشگذاری قرار خواد گرفت و یا به بهترین کار جایزه یا پاداش داده خواهد شد,بیش تر از آنکه به انجام بهتر آن کار بیندیشند, به کسب جایزه فکر می کنند. ضمن اینکه گاهی این رقابت ها به ستیزه جویی میان کودکان تبدیل می شود و سبب می گردد تا آنها نتوانند از توانایی ها واستعدادهای واقعی خود استفاده کنند.
تأکید زیاد بر جنسیت کودک و تمایز قائل شدن زیاد میان دختر و پسر یکی از موانع مهم رشد خلاقیت کودکان در گروهی از خانواده هاست. دربرخی از فرهنگ ها بسیاری از دختران و پسرانی که از تفکرهایی خلاق برخوردار هستند, به سبب ملزم شدن به رعایت پاره ای مقررات و هنجارهای از پیش تعیین شده و همچنین به دلیل قرار گرفتن در نقشهای قالبی که فرهنگ و محیط برآنها تحمیل کرده, علایق و تمایلات خلاقانه خود را سرکوب می کنند ودر نتیجه به تدریج دچار تعازض شده و خلاقیت آنها از بین می رود.
بسیاری از والدین برای کودک خود قوانین و مقررات خشک و محدود کننده ای نظیر تعداد ساعت های درس خواندن در روز, رأس ساعت معین خوابیدن, استفاده از لوازم خاص و... قرار می دهند. پدیدآوردن چنین شرایطی در منزل و اصرار و پافشاری بر رعایت آنها از جانب کودکان,سبب می شود کودک تدریجاً به کلیشه ای و تکراری رفتار کردن عادت کند . باید توجه داشت که افکار و رفتارهای کلیشه ای و تکراری نقطه متضاد خلاقیت است.
عدم آگاهی و شناخت برخی والدین از فرآیند رشد خلاقیت در کودکان و مطالعه نکردن آن ها در این زمینه, سبب می شود آن ها هیچگاه نتوانند برای پرورش و شکوفایی خلاقیت کودک خود برنامه ریزی و اقدام صحیحی نمایند و به این ترتیب ناخواسته سبب می شوند استعداد های خلاق کودک آنها به هدر رود.
ارزیابی پی در پی رفتارهای کودک و زیر ذره بین قراردادن وانتقاد از کارهای او در خانواده,آزادی, امنیت خاطر و اعتماد به نفس کودک را مختل می سازد و ترس از اشتباه را در وی تقویت می کند. این ترس چنانچه در کودک حالت مرضی پیدا کند, جرأت ابراز هرگونه اندیشه جدید و یا انجام کارهایی که در عین خلاق بودن احتمال وجود اشتباه نیز در آن ها وجود دارد را در کودک از بین می برد و به این ترتیب خلاقیت کودک که لازمه اش داشتن آزادی وامنیت خاطر در محیط خانواده و ریسک پذیری و عدم ترس از اشتباه می باشد,با مانع روبه رو می گردد.
تخیل کودک اساس خلاقیت اوست و چنان چه تخیلات و رؤیاهای کودک با بی توجهی , تمسخر و یا بیهوده انگاشتن از جانب والدین روبه رو شود, در واقع سرچشمه خلاقیت او خشکانده شده است.
محکوم کردن خیال پردازی کودک و وادار نمودن او به واقع بینی در خانواده نگرش و شیوه ای کاملاً اشتباه استبذر حساس و زودرنج خلاقیت کودک آفتی مهلک محسوب می شود.
بسیاری از کودکان خصوصاً در سن پایین, از علائق و کشش های خود نسبت به موضوعات و پدیده های پیرامون اطلاع روشنی نداردند و یا این که نمی توانند آن را به زبان بیاورند. این موضوع از مواردی بسیار حساس به شمار می روئ که باید از همان دوران کودکی مورد توجه والدین قرار گیرد.خانواده هایی که نسبت به این مسئله بی تفاوت هستند و سعی نمی کنند انگیزه ها و موضوعات مورد علاقه کودک خود را شناسایی و کشق کنند , ناخواسته فرصتهای زیادی برای رشد خلاقیت کودک از وی سلب می کنند.
شوخ طبعی از شاخصهای مهم خلاقیت به شمار می رود و وجود حس شوخ طبعی در فضای خانواده بسیار حائز اهمیت است, زیرا مستقیماً به رشد خلاقیت کودک کمک می کند. اما در خانواده هایی که فضای زندگی آنها خشک, رسمی و جدی است,زمینه ای برای بروز حس شوخ طبعی کودک بوجود نمی اید و دز نتیجه در چنین محیطی بسیاری از کشش های خلاقانه ی کودک پنهان می ماند.
بسیاری از والدین علاقمند هستند که کودک آنها سریعاً رشد کند و کودکی خود را پشت سر بگذارد. آن ها گاهی برای تسریع این امر سعی می کنند با کودک خود همانند بزرگسالان رفتار می کنند و به تبع آن از کودک خود ایفای نقش های بزرگتر از محدوده سنی آنها را دارند. تحمیل نقش های کاذب بزرگسالی به کودکان, روند رشد اجتماعی آنان را مختل می سازد وسبب پدید آمدن رفتارهای نا به هنجار و تصنعی درآنها می گردد و همین امر باعث از بین رفتن بسیاری از استعدادهای خلاق دوران کودکی می گردد.
فرزندان خلاق خود را بشناسیم
برای شناخت تواناییهای فرزندانمان بهتر است به تحقیقاتی که درباره فرآیند یادگیری و مهارت های مختلف فکری مطالعه ای داشته باشیم. دانشمندان بسیاری در این خصوص پژوهش هایی داشته اند ازجمله ند هرمان که شکل 4 ربعی مغز و و تمایلات تفکری رانشان می دهد, مغز را مانند دایره ای تجسم کردهه که به 4 ربع تقسیم شده است. ربعها را به ترتیب الفبایی نام گذاری می کنیم ؛ قسمت بالایی ربع (قشرمخ) با A نشان داده شده است و در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت قسمتهای B,CوD در پی آن قرار می گیرند و هر کدام ازاین مربعها گروههای بسیار متمایزی از توانایی های تفکری یا روشهای یادگیری و دانستن را دارا هستند.
ربع A: ویژگیهای تفکر تحلیلی این ربع واقعی, تحلیلی , کمی, فنی و منطقی و استدلالی و انتقادی است. این ربع با تحلیل داده ها,ارزیابی, ریسک, آمار, بودجه های مالی, محاسبات, همچنین با سخت افزار فنی, حل مسائل تحلیلی و تصمیم گیری بر اساس منطق و استدلال سر و کار دارد. موضوع ها و حرفه های مورد پسند افرادی که تفکر ربعA را ترجیح می دهند حساب, جبر, حسابان, حسابداری بعلاوه علوم و فن آوری است. وکلا, مهندسان, دانشمندان رایانه, تحلیل گران و تکنسین ها, بانکداران و فیزیکدانان تفکر ربع A را ترجیح می دهند و درباره واقعیت ها و تحلیل های انتقادی صحبت می کنند. اگر متفکر ربع A نباشید و مایل باشید این تواناییها را در خود توسعه دهید, باید ریاضیات و دوره های علمی و تمرینات بسیاری را انجام دهید که باعث توسعه مهارت های تفکر A در شما شود.
ربع B:ویژگی های تفکر تحلیلی این ربع سازمان یافته, با توالی, کنترل, برنامه ریز, محافظه کار, ساختار یافته, منظم و با پشتکار است. شکل آن سازمانی است و به اجرا در اوردن راه حل را حمایت می کند , تولید کننده و وظیفه طلب است. موضوع ها و حرفه های مورد پسند افرادی که تفکر ربع B راترجیح می دهند, بسیار ساختارمند و سازمان دهی شده است. طراحان و مدیران اجرایی و دفترداران نمایانگر تمایل تفکر Bهستند و آنها مشکل پسند, ایرادگیر و سخت کوش می نامند. اگر متفکر ربع B نباشید و مایل باشید این توانایی را در خود توسعه دهید, دوره ای برای دفترداری, دیسکها, کتابها و عکسهای خود تنظیم کنید و شجره خانوادگی درست کنید. همه روزه به موقع در محل کار خود حضور داشته باشید و برای هر یک از دانش پژوهان خود پرونده تحصیلی تهیه کنید, بودجه شخصی طراحی کنید و آن را به مدت دو هفته رعایت کنید. غذای جدیدی را با پی گرفتن دستورالعمل یک دستور غذایی پیچیده بپزید. باید بدانیم برای برخورداری از زندگی متوازن تفکر B ضروری است؛ اما اگر این ربع منحصراً مورد استفاده قرار گیرد, می تواند مانع پرقدرتی در برابر تفکر خلاق باشد.
ربع C:ویژگیهای تفکر تحلیلی این ربع حسی,احساسی, بین فردی(انسان گرا) است. این ربع با آگاهی از احساسات , هیجانات فیزیکی, ارزشها , موسیقی و ارتباطات, سر وکاردارد وبرای تدریس و تربیت لازم استفرهنگ ربع C انسان گرایانه ؛ همیار و معنوی باشد. این ربع ارزش طلب و احساسگر است .موضوع ها و حرفه های مورد پسندی که تفکر ربع C دارند برای موضوع های درسی خاص در مدرسه مانند علوم اجتماعی,موسیقی /ع تئاتر, ورزشهای حرفه ای تمایل نشان می دهند و در فعالیت های گروهی شرکت می کنند و معلمان, پرستاران , مددکاران اجتماعی, موسیقیدان ها تمایل بیشتری به تفکر ربع C دارند, آنها درباره خانواده, کار تیمی , رشد شخصی و ارزشها صحبت می کنند.
رفتار این متفکران در حال رشد است و به دیگران نزدیک و علاقمند به کار موسیقی می شوند و تمایل به در میان گذاشتن ایده ها با دیگران هستند و احساس همیاری دارند, البته نه رقابت.
اگر مایل باشید این توانایی را در خود توسعه دهید, باید تدریس کنید. پرستاری و مراقبت از بچه ها نیاز به تفکر ربع C دارد . به فعالیتهایی که ارتباط خوب را تقویت می کند و درباره کارهایی که دیگران برایتان انجام داده اند فکر کنید و روشی برای تشکر از آنها بیابید. یک شخص مسن را برای نگهداری انتخاب یا به انجمن های خیریه کمک کنید, روان خود را در نور دید و کتابهای مذهبی ادیان الهی را بخوانید, سبزی یا میوه ای که تا بحال نخورده اید را بچشید و گیاهان دارویی بکارید و از آن استفاده کنید, گل بکارید و دسته گلی را هنرمندانه درست کنید و کسی که دلتنگ است را شاد کنید, از گردش در طبیعت لذت ببرید و به صداها و بوی گلها توجه کنید, در سمیناری درباره اینکه چگونه احساسات خود را بهتر منتقل یا بیان کنید شرکت کنید, برای خوردن غذا با خانواده وقت بگذارید ودلیلی برای برگزاری جشنی خاص پیدا کنید.
ربع D:ویژگی های تفکر تحلیلی این ربع ها, اینها کلی نگر, نوآور, بصری, خلاق, تخیلی, مفهومی, انعطاف پذیر و شهودی هستند . این ربع تفکر اکتشافی , تأسیس کننده, مبتکر و آینده نگر است. همچنین بازیگوش, ریسک طلب, و مستقل است.متفکر ربع D ترجیح می دهد به موضوع های درسی مانند هنر(نقاشی, مجسمه سازی) هندسه, طراحی, شعر و معماری توجه کند و گاهی بی نظم , رویایی و غیر واقع بین هستند.رفتار ربع D اگر با خود انضباطی, توجه و منطق تعدیل شود موفق تر خواهد بود.
اگر متفکر ربع D نباشید و مایل باشید توانایی را در خود توسعه دهید چه کار باید بکنید؟
زمان حل هر مسأله ای 2 یا 3 راه متفاوت بیابید, زیبایی یک طراحی یا ساختمان , یا شی ء را ار
امروزه با پیشرفت علوم و فناوری، نیازها و خواستههای جدیدی در زمینهی مهندسی سازه بروز نموده است. عامل زمان در ساخت سازهها اهمیت دو چندان یافته و این امر گرایش به سازههای پیشساخته را افزایش داده است. همچنین با افزایش جمعیت جوامع بشری، علاقه به داشتن فضاهای بزرگ بدون حضور ستونهای میانی خواهان بسیاری پیدا کرده است. در این راستا از اوایل قرن حاضر تعدادی از متخصصین، مجذوب قابلیتهای منحصر بفرد سازههای نوین گشته و پاسخ بسیاری از نیازهای جدید را در این سازهها جستهاند و البته به نتایج بسیار مثبتی نیز دست یافتهاند.
معماری و سازهای نوین
1-سازه های فضاکار
در حالت کلی، سازه های فضاکار سیستم های سازه ای هستند که دارای عملکرد سه بعدی می باشند. در سازه های فضاکار بر عکس سازه های مسطح نظیر خرپای صفحه ای، مجموعه بافتار، بارهای خارجی، نیروهای داخلی و تغییرمکان های سازه ای در فضای سه بعدی تعریف می شوند. سازه های فضاکار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- سازه های فضاکار شبکه ای که شامل المان های منفصل می باشند؛2-سازه های فضاکار پیوسته نظیر دال ها، پوسته ها و غشایی ها؛
3- سازه های فضاکار مرکب که ترکیبی از سازه های مشبک و پیوسته می باشند.
2- سازه های کششی
سازه ی کششی شامل المان هایی است که تنها کشش تحمل می کنند و فشار و خمشی در آنها وجود ندارد. کلمه کششی نباید با تنسگریتی که فرمی از سازه است که اعضای فشاری و کششی با هم سازه را تشکیل می دهند اشتباه گرفته شود.
بیشتر سازه های کششی توسط اعضای خمشی یا فشاری مانند دکل ها (گنبد میلینیوم (ساختمان O2)) حلقه های فشاری و یا تیر ها پشتیبانی می شود. سازه های غشایی کششی بیشتر اوقات به عنوان سقف استفاده می شوند زیرا علاوه بر اقتصادی بودن به شکل جذابی دهانه های بزرگ را پوشش می دهند.
3-معماری پارچه ای
از دیدگاه مهندسی، سازههای پارچهای پوششهایی نازک و پایدار در برابر تغییر شکل و شکست هستند که مقاومت خود را از طریق پیشتنیدگی پیوسته کسب میکنند. با آن که تاریخ استفاده از چادر به گذشتههای بسیار دور باز میگردد، اصول سازههای پارچهای در قرن نوزدهم میلادی پایهریزی شد.
4-سازه های چادری
سازه های غشایی در سال ۱۹۶۰ توسط فرانک اوتو رواج دوباره ای گرفت. دو طرح پیشنهادی او عبارتند از:
شبکه سیمی آویخته که در نمایشگاه مونترال و همچنین ورزشگاه المپیک مونیخ استفاده شد که هر دو، جزءعظیم ترین و پیچیده ترین سازه های غشایی هستند.
امروزه با پیشرفت فناوری ها سازه های غشایی به کلی دگرگون و متحول شده اند،هر چند بهبود مصالح موجب بهبودعمکرد پوشش های غشایی شده است، ولی روش های نوین طراحی عامل اصلی بهره وری این سازه ها می باشد .
1- سازه های فضا کار
در حالت کلی، سازه های فضاکار سیستم های سازه ای هستند که دارای عملکرد سه بعدی می باشند. در سازه های فضاکار بر عکس سازه های مسطح نظیر خرپای صفحه ای، مجموعه بافتار، بارهای خارجی، نیروهای داخلی و تغییرمکان های سازه ای در فضای سه بعدی تعریف می شوند. سازه های فضاکار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- سازه های فضاکار شبکه ای که شامل المان های منفصل می باشند؛
2-سازه های فضاکار پیوسته نظیر دال ها، پوسته ها و غشایی ها؛
3- سازه های فضاکار مرکب که ترکیبی از سازه های مشبک و پیوسته می باشند.
مزایای استفاده از شبکه های فضایی :
۱ ) تقسیم بار
اولین مزیت سازه های فضایی ، مشارکت اغلب اعضای سازه در تقسیم و توزیع بار است .
۲ ) نصب تاسیسات
به دلیل وجود فضای بازبین ۲لایه شبکه های فضایی ، نصب تاسیسات مکانیکی و الکتریکی وکانال های هوا درون ارتفاع سازه ساده است .
۳ ) مقاومت
شبکه های فضایی ، سازه های مقاومی اند ، یعنی به طورکلی ، فروریختن تعداد محدودی ازاعضا ،لزوما منجربه فروپاشی سازه نمی شود . اگر چه در برخی مواقع ، استثنائاتی وجود دارد .
یک نمونه جالب فروریختن خرپای فضایی سقف ساختمان مرکز شهری هارتفورد ،کا لیسئوم ، در ژانویه ۱۹۷۸ است .
۴ ) اجزای مدولار
شبکه های فضایی مدولارترین سیستم های سازه ای هستند که ازنصب اجزاء پیش ساخته به یکدیگرساخته شده اند.
براین اساس اجزای سازه با ابعاد بسیار دقیق و با کیفیت مطلوب تولید می شوند واغلب به راحتی قابل حمل و به جز برپایی به کار بیشتری نیاز ندارد .
۵ ) آزادی در انتخاب محل تکیه گاه ها
امکانات زیادی درانتخاب محل تکیه گاه وجود دارد . این قابلیت به معماران آزادی زیادی برای طراحی فضای زیرشبکه فضایی می دهد.
۶ ) هندسه منظم
۷ ) سهولت نصب
۸ ) دهانه
سیستم سازه فضاکار قادر به پوشاندن دهانه های بزرگ با حداقل مواد مصرفی می باشد.فولاد مصرفی در سازه فضاکار ۳/۱ کمتر از سازه های متداول دیگر می باشد.
معایب و محدودیت های شبکه های فضایی :
۱ ) هزینه
هزینه این سازه ها گاهی می تواند در مقایسه با سیستم های سازه ای دیگر مثل قاب مسطح بیشتر باشد . این قضیه بیشتر در سازه های با دهانه کوچک دیده می شود .
۲ ) هندسه منظم
با وجود اینکه هندسه منظم شبکه های فضایی اغلب به عنوان یکی از مزایای آن ها در نظر گرفته میشود ، ولی از برخی زوایا بسیار پیچیده و در هم به نظر میرسند .
۳ ) زمان نصب
این خصوصیت نیز از مزایای شبکه های فضایی است ، اگر چه یک نگاه منتقدانه به شکل های فضایی بیان می دارد که تعداد و پیچیدگی گره ها ممکن است سبب طولانی شدن زمان نصب در محل اجرا شود.
۴ ) مقاومت در برابر آتش سوزی
شبکه های فضایی اغلب در ساخت بام مکان هایی که به مقاومت در برابر حریق نیا زی ندارند ، به کار می روند .
۵ ) ا نتخا ب نا درست قطعا ت مربوطه
ا نتخا ب قطعا ت با ید به خوبی انجام شود به خصوص درجوشکاری مخروط ها ، ا نتخا ب پیچ وا سلیو ومهمترا زهمه کیفیت گوی میباشدگوی هایی که به روش فرج سا خته می شوند ، کیفیت بالاتری دارند ولی هزینه آ ن بیشتر ا ست.
2- سازه های کششی
دو روش برای اعمال پیش تنیدگی در یک عضو بتنی وجود دارد:
الف) روش پیش تنیدگی
در این روش ، بتن پیرامون کابل های از قبل تنیده شده قرار می گیرد . با کسب مقاومت گرفتن و گرفتن بتن ، به تدریج کابلهای تنیده شده با بتن درگیر شده و هنگامیکه بتن مقاومت لازم را کسب کرد، کابل ها آزاد می شوند و بدین ترتیب انتقال نیروها به بتن انجام می گیرد. برای ایجاد تنش در کابل ها نیروی قابل توجهی لازم است ، بنابراین پیش کشیدگی اصولا در بتن پیش ساخته مورد استفاده قرار می گیرد که در آن نیروها توسط بست های ثابتی که در دو انتهای بستر پیش کشیدگی قرار دارد و یا توسط قالبهای مخصوص و محکمی در کابلها مهار می شوند.
ب) روش پس کشیدگی
این روش بتن به دور غلاف محتوی کابل های کشیده نشده ریخته می شود در زمانی که بتن به مقاومت کافی رسید کابل ها کشیده شده وتوسط گیره های مخصوص قفل میشوند در این سیستم تمام نیروی کابل ها مستقیما به بتن منتقل می شوند واز آنجایی که هیچ تنشی به قالب اعمال نمی شود استفاده از هر نوع قالب عادی ممکن می باشد .
توسعه روش پس کشیدگی
نو آوری بتن پیش تنیده منسوب به Eugene freyssinet میباشد که اولین بار سیستم پس کشیدگی را بطور عملی در سال 1939بکار برد .
اکثر موارد کاربرد اولیه در طرح واجرای سازه های پل انجام گرفت. این سیستم با استفاده از کابل های چند رشته ای در غلا فهای بزرگی که در مقطع بتن تعبیه ودر هر دو انتها ثابت می شد توسعه یافت کابل ها توسط جک از یک یا هر دو طرف کشی ده شده وسپس داخل غلا فها دوغاب ریزی می شد در این سیستم که به سیستم چسبیده (bonded) معروف است دوغاب در تمام طول مقطع به کابل می چسبد ماهیت چسبندگی در اینجا شبیه به حالتی است که در آن میلگردها در داخل بتن مسلح به بتن می چسبد پس از تکمیل تزریق دوغاب برای انتقال فشار به مقطع مهارتهای انتها ئی کارایی خود را از دست می دهند .
بیشتر سیستم پیش تنیدگی به دلیل اندازه بزرگ غلافها وگیره های انتها یی در ساختمان سازی فقط طراحی تیرهایی با دها نه بزرگ که بار های سنگینی را تحمل می کنند مورد استفاده قرار می گرفت اما از سال 1970میلادی شرکتهای معتبر پیش تنیدگی در دنیا اقدام به طراحی وتولید ادوات پس کشیدگی مطابق با استاندارد ساختمان سازی نموده وتا به امروز میلیون ها متر مربع از این نوع ساختمان ها با کاربری های متفا وت اجرا شده است .
موا
جوشکاری از مسائل خیلی مهم در صنعت ساختمان است .اهمیت این امر به سبب ساخت و سازهای مرتفع که امروزه در تمام نقاط شهری و حتی روستایی به سرعت در حال پیشرفت است چندین برابر شده تا آنجا که سازمان نظام مهندسی نیز با درک این مسئله دوره های مختلفی را برای بالا بردن آگاهی اعضای خود و بروز کردن اطلاعات مهندسین محترم مرتبا برگزار میکند.
در قسمت ذیل عناوینی مشاهده میشود که خود شامل زیر مجموعه های دیگری می باشند(که در ادامه مطلب بطور کامل آمده است). تلاش من در ارائه این مطلب بر این بوده تا حد امکان این مهم کامل و جامع بررسی شود. باشد که مورد توجه علاقمندان قرار گیرد...
نکاتی در مورد جوشکاری ساختمانهای فلزی
انواع اتصالات در جوشکاری
خطاهاى جوشکارى اتصالات در ساختمانهاى فولادى
آزمایشهای جوش
انواع و روش های جوشکاری
جوشهای بی کیفیت ساختمانها
جوشکاری با قوس الکتریکی
نکاتی در مورد جوشکاری ساختمانهای فلزی
فرآیند برپا سازی اسکلت ساختمانهای فلزی (غالباً مسکونی و تجاری های کوچک) در زمان کوتاهی٬ حدوداً یک روزه٬ انجام می شود. به همین دلیل نمی توان تمام جوشکاریها را در همان روز انجام داد. در این حالت در قدم اول جوشکار سعی می کند تیر و ستونهای ساختمان را با حداقل جوش بر پا کند و بعد از رفتن جرثقیل٬ هزینه ساعتی اجاره جرثقیل زیاد است و برای همین نمی توان چند روز از آن استفاده کرد مضافاً اینکه اگر حتی یک ساعت در روز از آن استفاده شود باید هزینه کل روز را پرداخت نمود٬ شروع به جوشکاری کامل کند.
برای همین است که پایداری ساختمان فلزی در چند روز اول که جوشکاری ها هنوز نیمبند هستند بسیار کم است. بلای جان این وضعیت٬ باد است. بله وزش باد. تصور اینکه یک ساختمان به خاطر وزش باد فرو بریزد بسیار وحشتناک است. چه باید کرد؟
خب٬ این خودش یک بحث علمی را میطلبد. آیا تابه حال به واژه "بارهای حین ساخت" (Construction Loads) برخورده اید؟ اساس قضیه اینست که تکنولوژی ساخت نیز علاوه بر بارهای اعمالی بر سازه٬ ممکن است بارهای جدیدی را به سازه اعمال کند. مثلاً در مبحث پل سازی٬ اگر برای ساخت پل مجبوریم که از تکنولوژی ساخت خاصی استفاده کنیم٬ شاید که لازم باشد سازه را برای یک بارگذاری جدید که ریشه آن فقط و فقط روش ساخت است طراحی کنیم. حالا جالب است که بعضی مواقع این بارها هستند که در طراحی سازه حاکم می شوند. بهر حال٬ می توان یک تحقیق علمی خوب در این زمینه مربوط به مسئله ای که اشاره شد انجام داد. اما اگر بخواهیم این مسئله را بصورت تقریبی و تجربی حل کنیم٬ بهتر است که دستورالعمل های ساده ای را رعایت کنیم.
- به هواشناسی اهمیت دهیم. روزهایی که وزش باد زیاد است (Windy Weather) از الم کردن سازه اجتناب کنیم.
- اگر که مجبور به ادامه کار در حین وزش باد هستیم در طول برپاسازی به ارتفاع و عرض سازه عمود بر جهت وزش باد (سطح بادگیر سازه) دقت کنیم. طوری باید کار را پیشرفت داد که همواره این عامل حداقل باشد.
- اگر در یک سایت با محوطه باز هستید احتمال تغییر جهت باد به نفع خود با آرایش و چیدمان مهندسی و حساب شده ماشین آلات کانتینرها و هر چیز دم دستتان که دارای حجم و سطح مناسبی است را بررسی کنید.
- استفاده از حائل برای افزایش پایداری هم گزینه مناسبی است.
- از علم مهندسی سازه نیز استفاده کنید. در حین الم سازی سازه دقت کنید که اگر بعضی از اتصالات کامل جوشکاری شوند می توانید حداقل یک سازه معین پایدار داشته باشید. اکنون باید مطمئن باشید که سازه معین انتخابی شما پایدار است.
- موارد دیگری که نسبت به جایی که شما هستید احتمالاً وجود دارند که شما باید از خلاقیت خود کمک بگیرید.
انواع اتصالات در جوشکاری
مراحل اجرایی جوشکاری قوس الکترود دستی
آلودگی ها از قبیل چربی، کثافات، رنگ، اکسیدها و پوسته ها از لبه های مورد جوش حداقل تا فاصله 15mm از هر طرف قطعه. اصولاً کار به کمک سنگ زنی، برس زنی و سمباده انجام می گیرد. روش شیمیایی بیشتر برای زدودن چربی ها می باشد.
جوشکاری (Beveling): متناسب با ضخامت ورق و شرایط کار و نهایتاً به کمک استانداردها لبه سازی انجام می شود. برای ورق های ضخیم از لبه سازی (Beveling) دو طرفه و برای ورق های با ضخامت متوسط از لبه سازی یک طرفه استفاده می شود. مسلماً شیار (Groove) نیز می تواند برای قطعات با ضخامت متوسط از یکطرف و برای قطعات ضخیم در دو طرف قطعه ایجاد شود. 1-برطرف کردن کلیه مواد زائد، ناخالصی ها، 2- یخ زدن لبه های مورد
زاویه پخ و شعاع انحناء تحتانی لبه ها بر حسب حساسیت به ترک، پیچیدگی، وزن قطعه در هنگام جوشکاری، نوع الکترود، مهارت جوشکار و هزینه یخ سازی انجام می گیرد. مثلاً لبه سازی به صورت لاله فلز جوش متری نسبت به لبه سازی به صورت V نیاز دارد. یا لبه سازی به شکل V به بعضی ترک خوردگی ها نسبت به شکل لاله (U) حساس تر است و یا قطعات لبه سازی شده از دو طرف نسبت به قطعات لبه سازی شده از یک طرف حساسیت کمتری به پیچیدگی دارند.
البته بعضی اوقات از شکل ظاهری قطعات می توان استفاده کرده و لبه سازی انجام نمی دهند.
لبه سازی معمولاً به کمک سنگ زنی، ماشین کاری و یا با استفاده از Totch و یا قوس انجام می گیرد که هر یک مستلزم هزینه می باشد و به هزینه جوشکاری افزوده می گردد.
3- استقرار اجزاء در کنار یکدیگر برای عملیات جوشکاری:
ترجیحاً استقرار قطعات را طوری کنار یکدیگر فراهم می سازند که راحت ترین موقعیت (Position) برای جوشکاری آنها تامین گردد. در این راستا می توان از گیره، نگهدارنده و وضعیت دهند ها استفاده نمود که اکثراً شرایط کار را خیلی ساده می کنند.
4- تک بندی (Tack Weld): قطعات در فواصل مناسب بطوریکه از پیچیدگی آنها جلوگیری به عمل آید و پیچیدگی آنها به حداقل برسد نسبت به یکدیگر با خال جوش کنار هم استقرار می یابند.
5- عملیات جوشکاری
انتخاب الکترود و تنظیم آمپر و قراردادن کار در موقعیتی که جوشکار احساس راحتی کند. تنظیم آمپر اصولاً روی تکه قراضه ای انجام می گیرد.
پس از راه اندازی قوس و تنظیم آمپر، قوس را به داخل محل اتصال جهت می دهند تا فلز جوش در محل اتصال رسوب داده می شود. لذا جوشکار حرکت های زیر را بایستی همزمان به طور یکنواخت و قابل کنترل انجام دهد این حرکت ها عبارتند از:
الف) تثبیت فاصله نوک الکترود با سطح مذاب حوضچه. در حقیقت الکترود را باید به سمت حوضچه در اثر مصرف پایین آورد.
ب) حرکت الکترود و قوس در سرتاسر مسیر جوش که در اصل تعیین کننده سرعت جوشکاری است. این حرکت توام با حرکت های زیگزاگی یاموجی شکل است که هر جوشکار بر حسب عادت یک نوع حرکت را انجام می دهد.
حرکت موجی الکترود سبب می گردد تا سرباره به کناره ها جارو گردد، البته این حرکت بایستی طوری انجام گیرد که سرباره در جوش حبس نشود و زاویه الکترود نسبت به قطعه و زاویه کاردرست انتخاب شود.
قطع قوس به منظور تعویض الکترود بایستی به آرامی انجام گیرد یعنی الکترود به آهستگی به عقب کشیده شود تا عیب دهانه آتش فشان در جوش بوجود نباید بایستی الکترود را به طرف عقب حرکت داد و همزمان فاصله قوس را زیاد کرد تا قوس خاموش شود. الکترود بعدی که مورد استفاده قرار گیرد ابتدا بایستی انتهای حوضچه سنگ بخورد و جوش از جلو شروع شود و به طرف عقب برگردد و مجدداً ادامه یابد. محل تعویض الکترود منبع جدی برای بوجود آمدن عیوب جوش از قبیل سرباره، حباب گاز و فقدان ذوب کامل می باشد.
در جوشکاری چند پاسه بایستی سرباره از روی هر پاس بطور کامل تمیز گردد و سپس جوشکاری در پاس های بعدی انجام گیرد. هر پاس حداقل 3/1 پاس زیری را می پوشاند.
زاویه کار (Work Angle)
زاویه بین الکترود با خط عمود بر جوش در صفحه عرضی را زاویه کار می گویند.
زاویه راهنما (Lead Angle
ملات واندود و اندودکاری
ملات واندود و اندودکاری
اندود
اندود از موادی تشکیل شده است که ابتدا خمیری شکل بوده و با دست یا استفاده از ماله بر روی سفتکاری بنا کشیده می شود.
اندود به دو صورت کاربرد دارد:
در حد فاصل بین سفتکاری و روکار یا روسازی بنا (آمود) قرار می گیرد.
خود نقش رو کار بنا را دارد.(عملکردش مثل آمود است). مثلا کاهگل، گاه به عنوان پوشش نهایی روی نما می آید یا روی آن قشر دیگری به عنوان روکار قرار میگیرد
بطور کلی اندود بیرونی ترین کاری است که روی سطوح مختلف ساختمان انجام می شود و در افزایش عمر ساختمان تاثیر بسزایی دارد . اندودکاری یکی از روشهای متداول نماسازی است که برای اجرای آن ، متناسب با شرایط آب و هوایی و جنس سطح زیرکار،از ملاتهای مختلف استفاده می شود.
عوامل موثر در انتخاب اندود : 1-سطح زیرکار 2-شرایط اقلیمی
پیش از شروع اندود کاری ،باید کلیه مصالح و موادی که از چسبیدن ملات به زیر کار جلوگیری می کنند ؛ بطور کامل زدوده شود ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و مکانیکی سطوح زیرکار تعیین کننده جنس اندود و ضخامت آن است و عدم توجه به آنها سبب بروز نقایص در سطح کار می شود.
سطخ زیر کار-ویژگیهای فیزیکی :
1-جذب آب: میزان جذب آب سطح زیر کار ، بستگی به میزان خلل و فرج و ساختار میکروسکوپی آن دارد.(پیش از اندودکاری باید روی سطح کار مقداری آب پاشید به طوری که سطوح دیوار خیس نگردد.خشک بودن سطح زیرکار سبب مکیدن آب اندود شده و خیس بودن سطح زیرکار باعث نچسبیدن اندود به آن و همچنین سبب افزایش میزان آب موجود در اندود شده که پس از خشک شدن موجب کاهش مقاومت فشاری و ترک خوردگی ان می شود.
2-انقباض و انبساط : اگرمیزان انقباض و انبساط سطح زیر کار و ملات اندودکاری برابر نباشد موجب ترک خوردن سطوح اندود و یا ریزش آن می شود.
3-چسبندگی: برای ایجاد چسبندگی بین سطح زیرکار و اندودکاری ، لازم است روی سطح زیرکار خراش بوجود آوریم.
4-سختی: در انتخاب ملات برای اندودکاری ، باید دقت کرد که سختی آن بیش از سختی زیرکار نباشد. چون در اینصورت نیاز به زیرسازی ویژه است.
|(معمولا سختی ملاتها پس از گرفتن و سخت شدن به ترتیب زیر تغییر می کند .
ملاتهای گلی <ملاتهای گچی<ملاتهای اهکی<ملاتهای سیمانی)
سطح زیرکار-ویژگیهای شیمیایی:
نمکهای محلول در سطح زیرکار ،بیشتر به دلیل وجود آب ورطوبت ملات است که روی سطح نما پدیدار می شود. بنابراین پیش از اندودکاری باید نمکهای روی سطح زیرکاربوسیله برس زدن ، شستن با آب و محلولهای شیمیایی زدوده شوند.
2- شرایط اقلیمی:
یکی از مهم ترین ویژگیهای اندودهای نما ، عملکرد آنها در برابر آب و بخار آب است . اندود با توجه به منطقه اقلیمی باید به گونه ای انتخاب شود که مانع از ورود بیش از اندازه آب، باران و ایجاد خرابی گردد.
اگر احتمال وجود میعان و به خصوص یخ زدگی در زیر لایه اندود وجود داشته
باشد خسارات قابل ملاحظه ای به ساختمان وارد می شود ودر این مورد حتما باید تمهیدات خاص به عمل اید.بنابراین هر چند که حرارت و رطوبت متناسب ویکنواخت دو عامل تعیین کننده آسایش در محیط زندگی اند ولی باید تاثیر آن را بر پوسته ودیگر اجزا دیوار بررسی کرد.
انواع اندودها
اندودها انواع گوناگون دارند و عمدتا عبارت اند از:
ریگ آهک
ساروج( در انواع گوناگون)
گچ به تنهایی یا با ترکیب کتیرا یا لاجورد
کاهگل( در انواع گوناگون)
گرد فلز
گچ و خاک
روغن چوب
گل و ریگ(سیم گل)
قیر
اندود قیر
استفاده از قیر به عنوان اندود و عایق از گذشته های دور در ایران معمول بود:
دوران ایلامی
آرامگاههای زیرزمینی چغازنبیل در بیرون شهر دورانتاش
بناهای شوش
در دوران اسلامی نیز قدیمی ترین بنایی که در آن از قیر و گونی به عنوان عایق بندی استفاده شده است قلعه استخر بار(بین راه تخت جمشید و سد درود زن) فارس است مربوط به دوران عضدالدوله دیلمی.
همین طور در بند امیر فارس نیز در همین دوره از قیر به عنوان عایق استفاده کرده اند.
اندود با گرد فلز
استفاده از فلزاتی چون نقره، طلا، لاجورد و شنگرف برای اندود معمول بوده است. ضمنا در رنگ کاری ساختمانها نیز استفاده از فلز بصورت پوره آن رایج بود.
در اماکن متبرکه که طلاکاری به عنوان آمود زیاد مقبول بود، زیربخشی را که قرار بود طلاکاری شود اول با شنگرف اندود می کردند تا کاملا طلا را به خود جذب کند.
طلا را بصورت ورقه های بسیار نازک ( نازک تر از پوست پیاز ) روی زمینه شنگرف می چسباندند بعد نقش را روی آن درمی آوردند و با گرد طلا آن را پرداخت می کردند. چینی خانه اردبیل نمونه خوبی از این گونه طلاکاری است.شنگرف را چه به صورت آستر زیرطلاکاری و چه به صورت اندود با گوگرد مخلوط می کردند تا کار با آن آسانتر باشد و رنگ بهتری پیدا کند.
استفاده از روغن به عنوان اندود
برای درزبندی بخشی از اجزای بنا که در معرض آب قرار داشت، گاه به جای استفاده از ملات از نوعی روغن به عنوان اندود استفاده می کردند این روغن مخلوطی بود از سینکا و روغن بزرک که آن را با قلم مو روی ناودانها و لوله ها می کشیدند تا آب بندی شود و از ورود آب به داخل ساختمان جلوگیری گردد.
برای چوبهایی هم که در بنا به کار می رفت معمولا از رنگ استفاده نمی کردند، رنگ خود چوب مطلوب بود. برای دوام و جلای بیشتر و حفاظت آن از موریانه از نوعی روغن استفاده می کردند. این روغن از گیاه روغنی مَنداب به دست می آمد. آن را داغ کرده در آن "زُدو"که نوعی صمغ از درخت زردآلو است؛ می ریختند. بعد روغن را محکم با پارچه روی چوب می کشیدند. این روغن رنگ زیبا و اصلی چوب را عوض نمی کرد.
آژند = ملات
آژند در تعریف عامه همان ملات است. ملات ماده ای است خمیری شکل
که میان قطعات مصالح بنایی را پر می کند و نقش پیوند دهنده نیز دارد.
آژند متشکل از چند ماده ساختمانی است.
ماده ی خمیری و چسبنده ای است.
جهت اتصال رجها به یکدیگر استفاده می شود.
برای به وجود آوردن جسم واحدی از اسکلت و استخوان بندی ساختمان به کار می رود.
وجود ملات باعث می شود که ساختمان به صورت یکپارچه در آید.
ملات مرغوب اولا قامت بنا را استوار ساخته و در ثانی در اثر یکپارچگی قطعات سبب انتقال نیروها به قسمتهای زیرین اسکلت ساختمان می شود.
نکته مهم در کاربرد ملات آن است که باید با مصالح هم خوانی داشته باشد. مثلا در بنایی با خشت خام ملات باید فقط گل و یا مشابه آن باشد.
تجربه عمومی چنین است که اگر ملات سست تر از مصالح باشد پس از مدتی از بین میرود و قطعات از هم جدا می شود، و اگر ملات سخت تر از مصالح باشد مصالح از بین می رود و ملات باقی می ماند که هر دو بسیار نامطلوب است.
ملات از دو قسمت اصلی تشکیل می شود:
چسب(ماده ی چسبنده) که دارای حجم کمی است.
جسم پر کننده که تقریبا در حدود 80 درصد حجم ملات را تشکیل می دهد.
برای مثال در یک ملات گچ و خاک می توان گچ را به عنوان جسم چسبنده و خاک را به عنوان جسم پر کننده معرفی کرد.
خواص ملات ها
ملات ها باید دارای خواص زیر باشند:
ملات ها باید خاصیت چسبندگی داشته باشند.
خاصیت چسبندگی در ملات باید حداکثر یکی دو ساعت پس از مصرف در ملات ظاهر شده و ساعت به حداکثر خود برسد.
تعریف بتن خودتراکم
طبق تعریف انجمن بتن ایالات متحده بتن خودتراکم «بتنی با کارایی زیاد و عدم جداشدگی است که میتواند در محل مورد نظر ریخته شده، فضای قالب را پر کند و اطراف آرماتورها را بدون نیاز به تراکم مکانیکی فرا بگیرد». بطور کلی بتن خودتراکم با مصالح بتن معمولی ساخته میشود و در برخی موارد برای ساخت آن علاوه بر مقادیر نسبتاً زیاد فوق روانکننده، از افزودنی لزجت دهنده نیز استفاده میشود
تاریخچه
از آغاز گسترش کاربرد بتن مسلح، مشکلات اجرایی ناشی از کاربرد مخلوطهای خشک موجب گرایش به مخلوطهای مرطوب تر با روانی بیشتر مخصوصاً در میان متولیان اجرای سازههای بتنی شده بود ولی از آنجا که افزایش روانی در گرو استفاده از آب بیشتر در مخلوط بتن بود و از طرفی تأثیر افزایش میزان آب به سیمان بر کاهش مقاومت و دوام بتن شناسایی شده بود، این سؤال برای متخصصان بتن ایجاد شده بود که چگونه میتوان بدون تأثیر منفی بر خواص بتن در جهت سهولت اجرای سازههای بتنی، روانی مخلوط را افزایش داد. با گذشت زمان و پیدایش روانکنندهها و فوق روانکنندهها به عنوان نوع جدیدی از افزودنیها، بسیاری از مشکلات اجرایی بتن که ناشی از استفاده از بتنهای با کیفیت خوب ولی کارایی کم بود از میان برداشته شد. با این حال دستیابی به بتن با قابلیت خودتراکمی بدون افت در مقاومت و دوام بتن و عدم ایجاد انسداد و جداشدگی، سالها به عنوان یک هدف دست نیافتنی برای دست اندرکاران صنعت بتن در کشورهای مختلف قلمداد میشده است. این مسایل باعث توجه محققین به خواص کارایی و رئولوژی بتن گردید. نهایتاً در اوایل دهه هشتاد میلادی به دنبال کاهش نیروی کار ماهر در صنعت ساخت و ساز ژاپن و نیز تراکم نامناسب بتن ناشی از افزایش حجم آرماتورهای مصرفی که باعث کاهش کیفیت کارهای اجرایی انجام گرفته شده بود، این موضوع برای چندین سال مورد بحث و بررسی قرار گرفت تا اینکه نظریه بتن خودتراکم، بتنی که بتواند تحت وزن خود و بدون نیاز به لرزاندن متراکم شده و تمام زوایای قالب را پر کند، به عنوان راه حلی توسط Okamura در سال ۱۹۸۶ مطرح شد. لازمهٔ تحقیق بر روی بتن خودتراکم مطالعهٔ عمیق کارایی بتن بود که توسط Ozawa و Maekawa در دانشگاه توکیو صورت گرفت. مدل اولیه بتن خودتراکم در سال ۱۹۸۸ تکمیل شد و در همین سال این نوع بتن برای اولین بار در کارگاه ساخته شد و نتایج قابل قبولی را از نظر خواص فیزیکی و مکانیکی ارائه داد. تحقیقات در زمینهٔ بتن خودتراکم در اروپا و آمریکا در مقایسه با ژاپن دیرتر آغاز گردید. لیکن امروزه بتن خودتراکم همزمان با کشور ژاپن در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی کشورهای اروپایی، کانادا، آمریکا و نیز آسیا موضوع بحث، بررسی و اجرای سازههای بتنی است. در پی استفاده گسترده از بتن خودتراکم در ژاپن، مراکز علمی و پژوهشی در دنیا بر آن شدند تا این تجربیات را بصورت مدون و استاندارد درآورند. میتوان گفت منسجمترین تلاش در این زمینه توسط مؤسسه اروپایی EFNARC در سال ۲۰۰۲ با انتشار راهنمای بتن خودتراکم به ثمر نشست. در سال ۲۰۰۵ میلادی نیز این مؤسسه به همراه چهار مؤسسهٔ دیگر تجربیات عملی در بتن خودتراکم را تحت عنوان «راهنمای اروپایی بتن خودتراکم، ویژگیها، تولید و استفاده» گردآوری و منتشر نمودند. در ایران نیز آشنایی با این بتن از اوایل دههٔ ۷۰ آغاز شد و با گذشت زمان و پس از انجام مطالعاتی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور، این نوع بتن در چندین پروژهٔ خاص بکار گرفته شد
ویژگیهای بتن خودتراکم
شروع تست L
اتمام تست L
شروع تست U
اتمام تست U
خواص بتن تازه در بتنهای خودتراکم از حساسیت بیشتری نسبت به انواع دیگر برخوردار است زیرا مزایای این بتن غالباً از خواص آن در حالت تازه ناشی میگردد و به همین دلیل نیز آزمایشهای خاصی برای ارزیابی رفتار بتن خودتراکم تازه بکار گرفته میشود. بتن خودتراکم در حالت تازه عموماً با سه ویژگی زیر شناخته میشود:
باید توجه داشت که یک مخلوط بتن فقط هنگامی میتواند در طبقهبندی بتن خودتراکم قرار گیرد که الزامات مربوط به هر سه ویژگی را دارا باشد. به عبارت دیگر این سه ویژگی کارایی بتن خودتراکم را توصیف میکنند. طبق تعریف، کارایی بتن نشانگر سهولت اختلاط، جایدهی، تراکم و پرداخت سطح بتن تازه است. این ویژگی در بتن خودتراکم توسط آزمایشهای ویژهای مورد ارزیابی قرار میگیرد. قابلیت پرکردن (جریان در حالت آزاد) توانایی بتن خودتراکم برای جریان و پرکردن همهٔ فضاهای داخل قالب، تحت وزن خود را نشان میدهد. این ویژگی هنگام انتخاب روش بتن ریزی و نیز تعیین فاصلهٔ مجاز بین نقاط بتن ریزی اهمیت خاصی مییابد. قابلیت عبور (جریان در حالت محبوس) به توانایی بتن برای عبور از موانع مختلف و فضاهای باریک در قالب، بدون وقوع انسداد جریان (اصطلاحاً بلوکه شدن) اشاره دارد. بلوکه شدن در نتیجهٔ جداشدگی موضعی سنگدانهها در مجاورت موانع رخ میدهد و منجر به توقف جریان در غیاب تراکم دینامیکی میگردد. بتن خودتراکم هنگامی میتواند ظرفیت پرکنندگی زیادی داشته باشد که حد مناسبی از قابلیت عبور و قابلیت پرکنندگی را به صورت همزمان داشته باشد تا بتواند یک مقطع خاص را فقط تحت نیروی ثقل پر کند. پایداری بتن تازه به توانایی آن برای حفظ توزیع همگن اجزای مختلف در حین جریان و گیرش گفته میشود. برای بتن خودتراکم دو نوع ویژگی پایداری حائز اهمیت هستند: پایداری دینامیکی و استاتیکی. پایداری دینامیکی، مقاومت بتن در برابر جداشدگی اجزا حین جای دهی در قالب میباشد. هنگامی که شرایط آرماتوربندی بهگونهای باشد که نیازمند عبور بتن از فضاهای کوچک باشد، بتن خودتراکم مذکور باید پایداری دینامیکی کافی داشته باشد. پایداری استاتیکی نشانگر مقاومت بتن در برابر آب انداختگی، جداشدگی و نشست سطحی بعد از بتن ریزی و در حالی که بتن هنوز در حالت خمیری است، میباشد. در اغلب موارد، افزودنی اصلاح کنندهٔ لزجت و یا مقدار مواد پودری زیاد برای بهبود پایداری بتن تازه استفاده میشود. افزودنی اصلاح کنندهٔ لزجت برای بهبود رئولوژی مصالح سیمانی در حالت خمیری و کاهش خطر جداشدگی مورد استفاده قرار میگیرد. برخلاف بتن معمولی، حادترین نوع جداشدگی در بتن خودتراکم هنگامی رخ میدهد که عملیات بتن ریزی انجام شده است و مخلوط بتنی در حالت سکون قرار دارد. در واقع در صورتی که مخلوط بتن از پایداری کافی برخوردار نباشد، سنگدانههای درشت تمایل به تهنشینی در ملات پیدا میکنند و حاصل کار بتن ناهمگن با خواص نامطلوب خواهد بود
مزایای بتن خودتراکم
کاربرد صحیح بتن خودتراکم میتواند تأثیرات مثبت فراوانی بر روند ساخت سازههای بتنی داشته باشد. «افزایش بهرهوری» یکی از موارد مهمی است که با استفاده از بتن خودتراکم میتوان به آن دست پیدا کرد. باید توجه داشت که در کنار تلاش برای کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری در امر بتن ریزی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مسئله برای تمام ردههای کاربرد، از پروژههای معمولی تا پیچیدهترین سازهها، صادق است. مسئله بتن ریزی و تراکم در قسمتهایی از سازه که در آنها بتن با مقاومت متوسط و مخصوصاً بتن پرمقاومت استفاده میشود، دارای اهمیت بیشتری است. بهعنوان نمونه در اجزایی مانند دیوار برشی و ستون که معمولاً دارای تراکم زیاد آرماتور و ابعاد کوچک مقطع بتن ریزی میباشند، تراکم ناکافی ناشی از فاصلهٔ کم آرماتورها میتواند منجر به پیدایش نقاط ضعف در عضو بتنی شود. حذف کامل عملیات تراکم با بهکارگیری بتن خودتراکم، باعث افزایش سرعت کار و کاهش هزینهها میشود که نتیجهٔ آن افزایش بهرهوری است. افزایش سرعت بتن ریزی نه تنها از منظر کاهش هزینهها، بلکه از بُعد کاهش کل زمان ساخت حائز اهمیت است. بر این اساس، بهکارگیری بتن خودتراکم میتواند از طریق کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری نقش کلیدی در ارتقای جایگاه صنعت بتن در عرصهٔ ساختوساز داشته باشد. استفاده از بتن خودتراکم افزایش بهرهوری را در حملونقل و بتنریزی، علاوه بر فرایند تراکم، ممکن میسازد. رفتار شبه مایعِ بتن خودتراکم تازه سبب میشود بتوان روشهای جدیدی را برای پمپ کردن بتن و هدایت آن به درون قالب بکار گرفت؛ مسئلهای که باعث پیدایش روشهای نوین بتن ریزی شده است که نمونههای موفقی از بهکارگیری آنها در کشور ژاپن موجود است. با حذف نیاز به تراکم خارجی و وجود قابلیت جریان، درجهٔ بالاتری از اتوماسیون و صنعتی سازی در ساخت سازههای بتنی دست یافتنی است. این مسئله منجر به تحول سامانههای تولید (مخصوصاً در صنعت پیش ساختگی) و در نهایت افزایش بیش از پیش بهرهوری در روند ساختوساز میگردد. «افزایش همگنی» یکی دیگر از مزایای مهم استفاده از بتن خودتراکم میباشد. در واقع یکی از نگرانیهای اصلی که موجب پیدایش بتن خودتراکم شد، کاهش دوام بتن به دلیل ناهمگنی اعضای بتنی بود. در بسیاری از سازهها نیاز به بهبود عملکرد سازهای و متعاقباً افزایش حجم آرماتور مصرفی در بتن، باعث ایجاد مشکلاتی در روند عملیات بتنریزی و تراکم میشود که نتیجهٔ امر، تراکم ناکافی و ناهمگنی بتن خواهد بود. حتی در سازههای معمولی و در حجم کم آرماتور نیز استفاده از نیروی انسانی آموزش ندیده و عدم اعمال نظارت دقیق بر روند تراکم بتن باعث بروز این مشکلات میشود؛ بنابراین بهبود کیفیت عضو بتنی با تراکم زیاد آرماتور از طریق بهکارگیری بتنی که خود انجام عملیات تراکم را تضمین نماید و با برخورداری از خصوصیت «پایداری» همگنی را در قسمتهای مختلف فراهم کند، یک هدف مهم از تولید و بهکارگیری بتن خودتراکم میباشد. علاوه بر موارد مطرح شده، بتن خودتراکم مزایای دیگری را نیز در اختیار سازندگان قرار میدهد. بهطور خلاصه موارد زیر را میتوان بهعنوان مزایای اصلی استفاده از این نوع بتن ذکر نمود: ۱- افزایش سرعت اجرای سازههای بتنی و تسریع پیشرفت کار ۲- بهبود کیفیت ساخت - به دلیل اطمینان از تراکم کافی در مناطق با تراکم زیاد آرماتور ۳- کاهش آلودگی صوتی و توجه بیشتر به مسائل ایمنی و زیستمحیطی در محیط کار- با توجه به حجم زیاد صدا ناشی از عملیات تراکم حین بتنریزی و نیز در نظر گرفتن خطر ابتلای کارگران به سندروم انگشت سفید ۴- صر
موتور و انواع آن
موتور:
موتورها دستگاههایی هستند که انرژی را برای بکار انداختن وسایل نقلیه، دستگاههای دیگر یا تولید الکتریسیته، به کار مکانیکی تبدیل میکنند.
انواع اصلی موتورها عبارتند از:موتور بخار، بنزینی، دیزل، الکتریکی، جت و موشک. در هر یک از این موتورها انرژی از سوختهایی چون زغال سنگ، بنزین و گازوئیل بدست میآید. همه موتورها، موتورهای درون سوز هستند. به این معنا که سوخت درون موتور میسوزد. موتور بخار، تنها موتور برون سوز است.
نخستین موتورهای بخار:
در قرن هجدهم میلادی، بیشتر نیروی صنایع مربوط به انقلاب صنعتی، از موتورهای بخار بدست میآمد. در سال ۱۷۱۲، یک انگلیسی بنام تامس نیو کامن، نخستین موتور بخار کار آمد را برای تلمبه زدن آب به بیرون از معادن زغال سنگ را اختراع کرد. در سال ۱۷۶۵، یک مهندس اسکاتلندی بنام جیمز وات، موتور بخار نیوکامن را کاملتر کرد و دستگاهی با کارایی بیشتر ساخت. چیزی نگذشت که موتورهای بخار را برای فراهم آوردن نیروی ماشین آلات کارخانهها بکار گرفتند. پس از آن نیز برای لوکوموتیوها، از جمله لوکوموتیو راکت، استفاده کردند. این لوکوموتیو را جورج استیونسون، مهندس انگلیسی، در سال ۱۸۲۹ میلادی ساخت.
موتور از دیدگاه علم برق
در دنیای برق موتور وسیلهای است که انرژی الکتریکی را به انرژی مکانیکی دورانی تبدیل میکند. با توجه به نوع انرژی الکتریکی مورد استفاده در موتور، موتورها به دستههای:
1- موتورهای AC یا جریان متناوب
2- موتورهای DC یا جریان مستقیم
تقسیم بندی میشوند که البته هر کدام از این دو نوع، خود به دستههای جزیی تری تقسیم بندی میشوند. تمام موتورهای الکتریکی از ۲ قسمت کلی استاتور و روتور تشکیل شدهاند.
موتورهای درونسوز:
موتورهای درونسوز یا موتورهای احتراق داخلی به موتورهایی گفته میشود که در آنها مخلوط سوخت و اکسید کننده (معمولاً هوا یا اکسیژن) در داخل محفظهٔ بستهای واکنش داده و محترق میشوند. بر اثر احتراق گازهای داغ با دما و فشار بالا حاصل میشوند و بر اثر انبساط این گازها قطعات متحرک موتور به حرکت درآمده و کار انجام میدهند. هرچند غالباً منظور از به کار بردن اصطلاح موتورهای درونسوز، موتورهای معمول در خودروها میباشند، با این حال موتورهای موشک و انواع موتورهای جت نیز مشمول تعریف موتورهای درونسوز میشوند.
موتور درونسوز، یک وسیلهٔ گردنده است که در خودروها، هواگردها، قایق موتوری، موتورسیکلتها و صنایع کاربرد دارد. بدون بهرهگیری از موتورهای درونسوز، اختراع و ساخت هواپیماها ممکن نبود. تا پیش از پرواز نخستین هواپیمای جت در سال ۱۹۳۹، نیروی محرکه تمام هواپیماها در واقع توسط موتورهای درونسوز تأمین میشد.
نخستین موتور درونسوز چهارزمانه توسط نیکلاس اوگوست اوتو[1] و مخترع آلمانی ویلیام وگنر در سال ۱۸۷۶ ساخته شد.
نیکلاس اوگوست اوتو
انواع موتورهای درونسوز:
این موتورها را به دو دسته کلی موتور چهارزمانه و موتورهای دو زمانه میتوان تقسیم کرد. اصول کاری این موتورها مشابه است. لیکن نحوه عمل آنها به علت تفاوتهای ساختاری اندکی متفاوت است. البته ازنوع امروزی تر باید به چهار زمانه اشاره کرد که حتی تاثیر کمتری بر روی الودگی هوا دارد.
موتور چهارزمانه:
این موتورها برای هر انفجار (مرحلهٔ تبدیل انرژی سوخت به انرژی مکانیکی) بایستی چهار مرحلهٔ مکش، تراکم، انفجار و تخلیه را انجام دهند.
موتورهای دوزمانه:
این موتورها در هر دور چرخش دارای یک انفجار هستند. این کار با ترکیب کردن مراحل انفجار و دم و بازدم به عنوان یک مرحله و ترکیب تخلیه و تراکم بهعنوان مرحلهٔ بعدی صورت میگیرد. راندمان موتورهای دو زمانه به مراتب از موتورهای چهارزمانه بیشتر است.
موتور دیزل گونهای موتور درونسوز است که در آن از چرخه دیزل برای ایجاد حرکت استفاده میشود. فرق اصلی آن با موتور اتو ایجاد احتراق در اثر تراکم است. یعنی انفجار بر اثر تراکم سوخت و هوا بدون نیاز به جرقه زنی میباشد(سیستم احتراق داخلی دیزل(.
موتور درون سوزی که 2 فرایند اصلی دارد.
موتور درون سوزی با چهار فرایند اصلی 1-مکش سوخت 2- تراکم 3-احتراق و 4- خروج دود است.
موتور درون سوزی بر اساس موتور چهار زمانه با افزایش فرآیند و کارکرد نسبت به آن و با ۶ عمل در چرخه فرایند می باشد.
به موتورهایی که پیستون ندارند و بجای آن روتور دارند که بصورت دورانی حرکت می کند اطلاق می شود. مانند موتور وانکل و موتور شبه توربین. این نوع موتور ها در پهپاد هایی استفاده میشود که در منطقه ای وسیع به شعاع km 300 تا km 500 مورد نیاز باشد استفاده می شود.
موتور شبه توربین خیلی شبیه موتور دورانی است، یک روتور درون بدنه ی تقریباً بیضی شکل می چرخد. موتور شبه توربین روتور چهار جزیی دارد. گوشه های روتور با بدنه به خوبی آب بندی شده اند و نیز گوشه های روتور نسبت به بخش داخلی آب بندی اند. در نتیجه چهار محفظه ی مجزا تشکیل می شود.
موتور دورانی که مخترع آن دکتر فلیکس وانکل بود، گاهی موتور وانکل یا موتور دورانی وانکل نامیده می شود. اجزائ اصلی آن روتور، محفظه روتور، محور خروجی، شمع جرقه زنی، قطعات آبندی می باشد. در موتور وانکل مانند موتور های بنزینی چهار زمانه مخلوط هوا و بنزین وارد محفظه ی بزرگی از موتور می شود سپس با کوچک شدن حجم آن مخلوط هوا و بنزین تحت فشار قرار گرفته و با ایجاد جرقه به وسیله شمع انفجار حاصل می شود، مولکول های گاز دراثر احتراق منبسط می گردند و فشار محفظه ی تراکم به شدّت بالا می رود و نیروی حاصل از آن به روتور اعمال شده و به علّت اختلاف مرکز دوران بین روتورومیل لنگ نیروی چرخشی درروتور ایجاد می گردد.این نیروی چرخشی به بادامک محور لنگ که در داخل روتور قرار دارد، وارد شده و به فلایویل و سیستم انتقال قدرت می رسد.
به موتور هایی که عمل احتراق به صورت منظم و پیوسته انجام میشود مانند موتورهای راکت و انواع موتور جت و توربین گازی اطلاق می شود.
به موتور هایی گفته میشود که عمل احتراق در آنها به صورت متناوب انجام می شود مانند موتور های پیستونی و پالس جت و موتور وانکل.
در علم ترمودینامیک و در بحث چرخههای ترمودینامیکی، موتور چرخهٔ اتکینسون[2] یک نوع موتور درونسوز میباشد که توسط جیمز اتکینسون در سال ۱۸۸۲ میلادی ابداع شد. چرخهٔ اتکینسون برای فراهم کردن ماکزیمم چگالی توان به ازای هزینهٔ خرج شده، طراحی میشود و امروزه در برخی از خودروهای برقی دو گانه(همچون تویوتا پریوس) کاربرد دارد.
جیمز اتکینسون
چرخهٔ ایدهآل ترمودینامیکی:
منحنی فشار - حجم چرخهٔ ایدهآل اتکینسون
چرخهٔ اتکینسون ایدهآل شامل فرآیندهای زیر میباشد:
۱ به ۲ – فرآیند تراکم هم آنتروپی) بیدرو و برگشتپذیر(
۲ به ۳ – فرآیند گرمایش هم حجم
۳ به ۴ – فرآیند گرمایش هم فشار
۴ به ۵ – فرآیند انبساط هم آنتروپی
۵ به ۶ – فرآیند سرمایش هم حجم
۶ به ۱ - فرآیند سرمایش هم فشار
توربین گاز:Gas Turbine یک ماشین دوار است که بر اساس انرژی گازهای ناشی از احتراق کار میکند. هر توربین گاز شامل یک کمپرسور برای فشرده کردن هوا، یک محفظه احتراق برای مخلوط کردن هوا با سوخت و محترق کردن آن و یک توربین برای تبدیل کردن انرژی گازهای داغ و فشرده به انرژی مکانیکی است. بخشی از انرژی مکانیکی تولی شده در توربین، صرف چرخاندن کمپرسور خود توربین شده و باقی انرژی، بسته به کاربرد توربین گاز، ممکن است ژنراتور برق را بچرخاند (توربو ژنراتور)، به هوا سرعت دهد (توربوجت و توربوفن) و یا مستقیماً (یا بعد از تغییر سرعت چرخش توسط جعبه دنده) به همان صورت مصرف شود (توربوشفت، توربوپراپ و توربوفن). موتور جت شامل توربوجت، توربوفن، توربوشفت، توربوپراپ، رمجت، موشک می باشد.
در سال ۱۷۹۱، یک مخترع انگلیسی به نام جان باربر، یک ماشین طراحی کرد که از نظر ماهیت کارکرد شبیه به توربینهای گاز امروزی بود و حق امتیاز این طرح را به نام خود ثبت کرد .او این توربین را برای به حرکت درآوردن یک کالسکه بدون اسب طراحی کرده بود. در سال ۱۹۰۴، یک پروژه ساخت توربین گاز توسط فرانتس استولز در برلین انجام شد که اولین کمپرسور محوری جهان در ساخت آن مورد استفاده قرار گرفته بود، ولی این پروژه ناموفق بود. در طی سالهای بعد، افراد مختلف بر روی ایده توربین گاز فعالیت کردند، به طوری که شرکت جنرال الکتریک آمریکا که امروزه بزرگترین تولیدکنندهٔ توربین گاز در جهان است، در سال ۱۹۱۸ بخش توربین گاز خود را راهاندازی کرد. با این وجود، نخستین توربین گازی برای تولید انرژی برق، در سال ۱۹۳۹ میلادی و در شرکت براون باوریدر سوئیس ساخته شد که ظرفیت آن ۴ مگاوات بود.
مبنای کارکرد:
چرخهٔ برایتون، اساس کارکرد توربینهای گاز:
مبنای کار توربینهای گاز از نظر ترمودینامیکی، بر اساس چرخهٔ برایتون است که در آن، هوا به صورت بیدررو فشرده شده، احتراق در فشار ثابت رخ داده و انبساط هوای فشرده و داغ در توربین، به صورت بیدررو رخ میدهد و هوا به فشار اولیه میرسد. در عمل، اصطکاک و توربولانس باعث میشوند که:
با افزایش دمای هوای ورودی به توربین، راندمان توربینهای گاز افزایش مییابد؛ بنابراین، بهتر است که این دما هر چه بیشتر انتخاب شود. اما در این مورد از نظر تحمل مواد تشکیلدهندهٔ محفظهٔ احتراق و پرههای توربین، محدودیت وجود دارد؛ بنابراین، در این قسمتها که به آنها بخشهای داغ یا Hot Sections، گفته میشود، از مواد مقاوم به دماهای زیاد مانند سوپرآلیاژها استفاده میشود. همچنین این قسمتها با استفاده از تکنولوژیهای پیچیدهای خنککاری میشوند.
انواع توربین گاز:
توربین گاز سری H شرکت جنرال الکتریک، این توربین ۴۸۰ مگاواتی در چیدمان سیکل ترکیبی، بازده حرارتی ۶۰٪ دارد.
توربینهای گاز صنعتی برای تولید توان الکتریکی، که توربوژنراتور گاز هم نامیده میشوند، توربینهای گازی هستند که توان تولیدشده به وسیلهٔ آنها، مستقیماً و یا پس از تغییر سرعت دوران در جعبهدنده، به ژنراتور منتقل شده و در آنجا به انرژی الکتریکی تبدیل میشود. این نوع توربین گاز، میتواند به صورت سیکل ساده (به انگلیسی: Single Cycle) و یا سیکل ترکیبی (به انگلیسی: Combined Cycle) باشد. در حالت سیکل ساده، گازهای خروجی از اگزوز توربین که میتوانند تا ۶۰۰ درجه سانتیگراد دما داشته باشند، مستقیماً وارد هوا شده و انرژی باقیمانده در آن هدر میرود؛ ولی در حالت سیکل ترکیبی، یک یا دو توربین گاز با یک توربین بخار کوپل میشوند و گازهای خروجی از توربین گاز در بخشی به نام بویلر بازیاب، آب بازگشتی از کندانسور توربین بخار را که توسط پمپ فشرده شده، به بخار تبدیل میکنند. در نتیجه در حالت سیکل ترکیبی، از انرژی موجود در گازهای خروجی از اگزوز توربین گاز استفاده شده و بویلر توربین بخار بدون نیاز به سوخت، بخار آب تولید میکند؛ بنابراین، با استفاده از این روش، راندمان سیکل افزایش مییابد. توربوژنراتورها همچنین میتوانند به صورت تولید همزمان برق و گرما (به انگلیسی: Cogeneration) استفاده شوند که در این ترکیب، گاز خروجی از آنها برای تولید آب گرم و یا هوای گرم ساختمانها و کارخانجات استفاده میشود.
این نوع از توربینهای گاز که شامل توربوکمپرسورها و توربوپمپها میشوند، توربینهای گازی هستند که در آنها انرژی تولید شده توسط توربین، صرف به گردش درآوردن یک کمپرسور (جهت فشردهکردن یک مادهٔ گازی) یا پمپ (جهت بالابردن فشار یک مایع) میشود.
موتورهای جت[ویرایش]
اصول کار توربوجت
موتورهای جت، نوعی موتور هستند که از شتاب دادن و تخلیه سیال برای ایجاد پیشرانش بر پایه قانون سوم نیوتن استفاده میکنند. دو نوع از موتورهای جت یعنی توربوجتها و توربوفنها شامل توربین گاز بوده و در واقع یک نوع توربین گاز هستند.
توربوجتها، نوعی توربین گاز هستند که در آنها همهٔ انرژی تولید شده در توربین صرف چرخاندن کمپرسور میشود و هوای داغ خروجی از توربین پس از عبور از یک نازل، سرعت گرفته و به صورت یک جت سیال با سرعت زیاد از انتهای آن خارج میشود.
[1] نیکلاس اوگوست اوتو، مخترع آلمانی بود که در سال 1876 اولین موتور درونسوز چهارزمانه را ساخت که الگو و مدلی شد برای صدها میلیون موتور مشابه که از آن زمان تا کنون ساخته شده است. موتور درونسوز یک وسیله گردنده است که در قایق موتوری و موتورسیکلتها کاربرد دارد. علاوه بر موارد استعمال فراوان آن در صنعت، اختراع هواپیما بدون استفاده از آن غیر ممکن بود. تا قبل از پرواز اولین هواپیمای جت در سال 1939، نیروی محرکه تمام هواپیماها در واقع توسط موتورهای درونسوز که چرخهکار آنها بر مدار اوتو بودف تأمین میشد. امّا مهمترین مورد کاربرد موتورهای درونسوز استفاده ازآنان در اتومبیلها است. قبل از آنکه اوتو موتور خود را اختراع کند برای ساخت اتومبیل تلاشهای فراوان و عدیدهای شده بود. برخی مخترعین نظیر زیگفرید مارکوس (در سال 1875) اتین لنور (در سال 1862) و نیکلاژوزف کنوت (در سال 1769) موفق به ساخت مدلهایی شدند که حرکت میکرد. اما به علت نبودن موتور مناسب، موتوری که هر دو مزیت وزن کم و قدرت زیاد را با هم داشته باشد هیچ کدام از آن مدلها در عمل قابل استفاده نبود. ولی در خلال پانزده سال پس از اختراع موتور چهار زمانه اوتو، دو مخترع آلمانی دیگر، کارل بنز و گوتلمب دایملر، هر یک اتومبیلهایی قابل استفاده و قابل فروش ساختند...
[2] جیمز اتکینسون : James Atkinson (physicist ۱۷ فوریه ۱۹۱۶ – ۹ مه ۲۰۰۸) یک فیزیک آزمایشگاهی اهل بریتانیا بود.
بتن خود تراکم ، شامل بازه گسترده ای از طرح های اختلاط می باشد که خواص بتن تازه و سخت شده لازم برای کاربری های خاص دارا می باشند . اگرچه مقاومت هم چنان معیار اصلی موفقیت این بتن می باشند اما ویژگی های بتن تازه آن ، بسیار گسترده تر از بتن معمولی و متراکم شده توسط لرزاننده ها می باشد . این خواص مطلوب باید در زمان ، محل و بتن ریزی حفظ شوند . بتن خود تراکم در مواردی که شبکه بندی آرماتور ها فشرده است ، گزینه ای مطلوب می باشد . هم چنین عدم نیاز به لرزاننده ،آلودگی صوتی محیط را به نحو قابل ملاحظه ای کاهش می دهد.علی رغم ویژگی های مطلوب، طرح اختلاط و اجرای این نوع بتن به عوامل متعددی از قبیل دانه بندی مصالح سنگی ، نوع مواد افزودنی و همچنین فیلرهای مورد استفاده بستگی دارد . در نظر گرفتن هر یک از معیارهای فوق ، کیفیت بتن سخت شده و کار پذیری بتن تازه را تحت تاثیر قرار میدهد .
زمان هزینه و کیفیت سه عامل مهم در اجرا می باشد که تاثیر مهمی در صنعت ساخت دارند . هر گونه پیشرفت و یا توسعه ای که باعث بهبود این سه عامل گردد ، همواره مورد علاقه مهندسان عمران خواهد بود . هرگاه این پیشرفت ها در صنعت ساخت و ساز تاثیر گذار باشد باید تحقیقات کافی بر روی فواید و مضرات آنها انجام گرفته و اقدامات لازم برای اجرایی ساختن آنها در صنعت ساخت و ساز صورت پذیرد . بتن خود تراکم با توجه به خصوصیات ویژه خود یکی از این توسعه هاست که می تواند تاثیر قابل توجهی بر صنعت ساخت داشته باشد .
برای سالیان متمادی دست یابی به بتنی با قابلیت خودترازی ( خود تراکمی ) بدون افت در مقاومت ، روانی و یا جداشدگی ، آرزوی مهندسین در کشورهای مختلف بوده است در اوایل قرن بیستم به دلیل خشک بودن مخلوط بتنی ، تراکم بتن تنها از طریق اعمال ضربه های سنگین در مقاطع وسیع و در دسترس ممکن بود . با شیوع استفاده از بتن های مسلح و آشکار شدن مشکلات اجرایی کاربرد مخلوطهای خشک ، گرایش به استفاده از مخلوطهای مرطوب تر گسترش یافت اما شناسایی تاثیر نسبت آب به سیمان در دهه 1920 نشان داد که افزایش این نسبت می تواند موجب افت در مقاومت بتن گردد . در سالهای بعد ، توجه به مسئله دوام بتن همچنین تاثیر مخرب افزایش نسبت آب به سیمان را به نفوذ پذیری و کاهش دوام بتن آشکار ساخت . این همه باعث گردید تا توجه ویژه ای بر خواص کارایی و رئولوژی بتن و نیز روشهای تراکم ، با هدف بهبود خواص مقاومت و دوام آن صورت گیرد . این تحقیقات در نهایت منجر به معرفی بتن خود متراکم در ژاپن گردید . بتنی با قابلیت جریان زیاد که می تواند تنها تحت تاثیر نیروی ثقل و بدون نیاز به انجام هرگونه فرآیند دیگری تمامی زوایای قالب را پر کرده و آرماتور ها دربرگیرد، بدون آنکه جداشدگی یا آب انداختن ایجاد گردد . بررسی رئولوژی و کارایی ، تاثیر بالایی بر تعیین خواص بتن خود تراکم را نشان می دهد ؛ لذا بر اساس روابط مایع لزج نیوتنی ، پارامترهای موثر در تعریف رفتار جریان بتن خود تراکم را معرفی می کند و آزمایش جی – رینگ آزمایش ساده و مناسبی برای اندازه گیری مقاومت بتن در مقابل جداشدگی سنگدانه ها است و چنانچه مقدار آب و خصوصا فوق روان کننده از یک حد معینی افزایش یابد مقاومت جداشدگی بتن کاهش می یابد و از آزمایش دو نقطه ایی می توان بدست آورد که ثابت های رئولوژی می توانند خواص رئولوژی ، خصوصا توانمندی بتن از نظر حرکت پذیری و پرشدگی را بخوبی تعیین نماید .
بتن خود تراکم نخست در سال 1986 توسط H.okamura در ژاپن پیشنهاد گردید و در سال 1988 این نوع بتن در کارگاه ساخته شد و نتایج قابل قبولی را از نظر خواص فیزیکی و مکانیکی بتن ارائه داد . مقالات متعددی در ارتباط با توسعه بتن خودتراکم در دنیا ارائه شد امروزه بتن خود تراکم همزمان با کشور ژاپن در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی کشورهای اروپایی ، کانادا و امریکا تحت عنوان self – consolidating concrete موضوع بحث، بررسی و اجرای سازه های بتنی است.
درایران نیز استفاده از بتن خود تراکم از چند سال قبل آغاز شده و از مزایای آن بهره گرفته شده است برای مثال می توان از مصرف بتن خود تراکم در تونل رسالت در تهران نام برد .
مبانی طراحی مخلوط بتن خود تراکم
سیال و پایدار بودن از مبانی طراحی مخلوط scc هست ، اما غیر از این خصوصیات، عوامل اقتصادی را نیز باید در طراحی در نظر گرفت . چالش مهم در طراحی مخلوط scc ، معادل بودن مشخصات مورد نیاز با مشخصات واقعی است. مواد مورد نیاز برای ساخت scc به شرح زیر است :
1 – سیمان : نوع و مقدار سیمان براساس خواص و دوام مورد نیاز تعیین می گردد . معمولا مقدار سیمان بین kg/m3 450- 350 است .
2 – سنگدانه درشت : تمام سنگدانه های درشت که برای بتن معمولی استفاده می شود ، قابل مصرف در scc است . اندازه حداکثر معمولا بین mm20-16 است. به طور کلی مقدار سنگدانه درشت در scc کمتر از بتن معمولی است زیرا سنگدانه درشت انرژی زیادی مصرف می کند که باعث کاهش جاری شدن بتن می شود و در هنگام عبور از موانع مانند آرماتور سبب مسدود شدن بتن می گردد .
3 - سنگدانه ریز : تمام سنگدانه های ریز که برای بتن معمولی استفاده می شود برای scc نیز مناسب است هر دو نوع ماسه شامل شکسته و گرد گوشه قابل استفاده میباشد هرچه مقدار ماسه در مخلوط بیشتر باشد ، مقاومت برشی مخلوط بیشتر است .
4 – مواد افزودنی معدنی : انواع مواد افزودنی معدنی یا پوزولان را میتوان در scc مصرف کرد این مواد برای بهبود خواص بتن تازه و یا بتن سخت شده و دوام مورد استفاده قرار می گیرد . از جمله این موارد می توان میکروسیلیس ، سرباره و روباره را نام برد .
5 – فوق کاهنده آب : فوق کاهنده آب یا فوق روان کننده ها از مواد بسیار مهم برای ساخت scc محسوب می شوند .
6 – مواد اصلاح کننده ویسکوزیته : مواد اصلاح کننده ویسکوزیته برای افزایش مقاومت جداشدگی در scc مصرف می شود .
7 – فیلرها : به دلیل الزامات رئولوژی خاص scc هردو مواد افزودنی فعال و خنثی برای بهبود کارایی و همچنین برای تعادل در مقدار مصرف سیمان مورد استفاده قرار می گیرد.
تنظیم طرح مخلوط
پس از ساخت مخلوط های آزمایشی ، اگر عملکرد آنها مطلوب نباشد ، باید طرح مخلوط مجددا انجام شود . بسته به مشکلاتی که در خواص بتن تازه ایجاد می شود ، ممکن است واکنش های زیر انجام گردد : - اضافه کردن فیلر یا استفاده از نوع دیگر فیلر – تجدید نظر در مقادیر شن وماسه – تغییر در مقدار فوق روان کننده یا ماده اصلاح کننده ویسکوزیته – تغییر در مقدار آب و نسبت آب به پودر – تغییر در نوع مواد اصلاح کننده ویسکوزیته یا فوق روان کننده
امروزه برای بتن خود تراکم مشخصات کلی زیر را پیشنهاد می کنند :
الف ) کارآیی
از نظر کارآیی یک بتن خود تراکم مناسب دارای خواص زیر خواهد بود :
در حالت معمولی دارای جریان اسلامپی بیش از 600 میلی متر و بدون جداشدگی ، حفظ روانی به مدت حداقل 90 دقیقه ، توانایی مقاومت در شیب 3 % در سطح افقی آزاد ، قابلیت پمپ شدن در لوله ها بطول حداقل 100 متر و به مدت 90 دقیقه ، مقاومت فشاری 28 روزه حدود 600-250 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع ، مقاومت در مقابل خوردگی تهاجم سولفاتها و کلریدها و انجماد و ذوب مطابق استاندارد ، کاهش خطر ترکهای حرارتی در مقایسه با بتن معمولی لرزانده شده.
بتن خود تراکم مزایایی در اجرای موارد خاصی از سازه های بتنی دارد که به نمونه هایی از آنها اشاره میشود :
- سازه های بتنی معماری – هنری که نیاز به ظرافت خاص با میلگرد گذاری فشرده دارند .
- پل های با دهانه بزرگ که به دلیل طولانی بودن خط انتقال بتن اجرای آن ها با بتن معمولی امکان پذیر نمی باشد و در ضمن استفاده از بتن معمولی موجب قطور تر شدن اندازه پایه ها و نازیبایی سازه می گردد.
- تونل های شهری و آبی که در آنها مسافت طولانی انتقال بتن معمولی و حفظ کیفیت و تراکم آن از مشکلات اجرایی است.
- ساختمان های بلند و برج ها
- ستونها و دیوارهای بلند یا میلگردهای متراکم
- ستونهای بتن ریزی شده با پمپ
- بتن ریزی بلوک های بتنی
- بتن ریزی کف ها و سطوح افقی
- بتن ریزی در سازه های زیر آبی
مزایای چشمگیر بتن خود تراکم موجب گسترش سریع آن در دنیا شده است که بطور اجمال میتوان به مواردی از آنها اشاره نمود :
- توسعه سازه های بتنی در دنیا و نیاز به بتن های با خواص ویژه
- کمبود کارگران ماهر بتن ریزی بویژه کارگران ویبره زن
- افزایش سرعت اجرای سازه های بتنی در سهولت بتن ریزی
- امکان بهبود کیفیت مکانیکی بتن
- امکان اجرای سازه های بتنی ظریف و سنگین و انتخاب مقاطع کوچک یا میلگردهای فشرده
- توسعه صنایع پیش ساخته بتنی
- صرفه جویی اقتصادی با توجه به کاهش نیروی انسانی لازم و زمان ساخت
- توجه به سطوح تمام شده زیبا و مرغوب سازه های بتنی
- کاهش سر و صدا و آلودگی صوتی محیط کار بویژه در صنایع پیش ساخته بتنی
سازه های مختلفی با استفاده از بتن خود تراکم در دنیا اجرا شده اند که به نمونه هایی از آنها در سراسر دنیا اشاره می شود . قابل ذکر است که اجرای بعضی از این پروژه ها بدون استفاده از بتن خود تراکم امکان اجرا نداشته اند .
دیواره های مخازن عظیم LNG شرکت گاز Osaka در ژاپن
حجم بتن خود تراکم مصرفی = 12000 متر مکعب ( تکمیل بتن ریزی در سال 1998 )
صرفه جویی در تعداد کارگران = حدود 67 درصد در مقایسه با بتن معمولی
صرفه جویی در مدت زمان ساخت = حدود 18 درصد در مقایسه با بتن معمولی
صرفه جویی در
طبیعت سبز در معماری
مقدمه
در سال های اخیر بیانیه ها ی متعددی در زمینه اصول معماری سبز توسط محققان مختلف در سراسر دنیا به رشته تحریر درآمده است. اغلب این بیانیه ها با اختلاف اندک موضوعاتی را در
زمینه تشویق طراحان به حفاظت از انرژی و نیز در نظر گیری ویژگی های محلی
مکان و کار با کاربران ساختمان و جوامع اطراف آن تثبیت نموده اند. معماران
انگلیسی، برندا و روبرت ویل در کتاب خویش با عنوان «معماری سبز: طراحی
برای آینده ای آگاه از انرژی» یکی از ساده ترین و صریح ترین چارچوب ها را
برای معماری سبز مطرح نموده اند. آنها این اصول را با استفاده از مثال های
مختلف از طراحی ساختمان در اروپا انگلستان و امریکا نشان داده اند. ایشان
بر فراگیری از معماری بومی تأکید زیادی داشتند، معماری که در تجربه نسل
های متمادی ساکن یک منطقه و اقلیم ویژه در آن نهفته است .
فرآیند سبز در معماری فرآیندی کهن می باشد، برای مثال از
هنگامی که انسان های غار نشین برای اولین بار پی به این مسئله بردند که
انتخاب غاری رو به جنوب از لحاظ دمای محیط بسیار مناسب تر از غاری می باشد
که دهانه آن به سمت شمال است. موضوع جدید درک این مهم است که معماری سبز
برای محیط های مصنوع و انسان آفرینش بهترین فرآیند برای طراحی ساختمان
هاست؛ به گونه ای که تمام منابع وارده به ساختمان، مصالح آن، سوخت یا اشیا
مورد استفاده ساکنان، نیازمند پدید آوردن یک معماری پایدار هستند. بسیاری
از ساختمان های موجود حداقل یکی از ویژگی های متعدد و قابل تشخیص معماری
سبز را درون خویش دارند، با این حال،تنها تعداد اندکی از این بناها کل این
فرآیند کامل را دارا می باشند.
بطور کلی فرآیند سبز این گونه مطرح می شود که تمامی موضوعات به یکدیگر
وابسته بوده و در هر تصمیم گیری باید تمامی جنبه های آن مورد بررسی قرار
گیرد و بدین ترتیب،ایده بررسی اصول بصورت مجزا با آن در تضاد قرار می گیرد
. در مجموع اصول گوناگونی در ایجاد هر نوع سازه مطرح است که نقاط مشترک
فراوانی را برای بحث دارامی باشند،
با این حال موضوعات ارائه شده مجموعه ای از اصول مختلفی هستند که در نظر
گرفتن آنها سبب ایجاد توازن و پدید آمدن معماری سبز خواهد شد .
معماری سبز برخاسته از معماری پایدار و توسعه پایدار بوده کهاین نیز ناشی
از نیاز انسان امروز در مقابل پیامدهای سوءجهان صنعتی و مصرفی عصرحاضر
است. حفظ و حراست از منابع طبیعی جهان، مصونیت از آلودگی هوا و
سایرآلودگیهای محیطی، حفاظت از لایه ازن، بهداشت جسمی و روانی، آینده
بشریت و ... ازموضوعاتی است که در این راستا مطرح بوده و ضرورت آن به
عنوان یک وظیفه جهانی روز بهروز آشکارتر میشود.
(SustainableArchitecture) یکی از گرایشها و رویکردهای نوینمعماری است که
در سالهای اخیر مورد توجه عده زیادیاز طراحان و معماران معاصر جهان قرار
گرفته است. این معماری که برخاسته از مفاهیم توسعه پایدار میباشد، در پی
سازگاریو هماهنگی با محیط زیست، یکی از نیازهای اساسی بشر در جهان صنعتی
کنونی است. به نمونه هایی از استفاده این نوع سبک توجه کنید.
ساختمان گلن هاوس در سانتامونیکا کالیفرنیا بهترین نمونه از سازه های
سازگار با محیط زیست است . اینساختمان برق و آب مصرفی خود را خودش تولید
می کندو در آن برمصرف بهینه انرژی تأکید شده است.
کلیات و اهداف در معماری سبز
طراحی سبز عملی است برای حل مشکلات که طی آن، منابع طبیعی قبل، بعد و طی
پروسه تولید و ساخت به کمترین حد آسیب میبیند، به علاوه در مسیر این عمل
مصالح باید مفید بوده، عمر مفید طولانی داشته و قابل بازگشت به چرخه طبیعت
باشند. چیزهای با طول عمر زیاد هم مفیدند و هم بزرگترین مانع علیه اسراف و
ضایعات، و این بهتر از استفاده مجدد یا بازیافت آنها است.
اکنون زمانی است که منابع رو به زوال است، هنگامی که دغدغه معماران،
معماران منظر، طراحان شهری، مهندسین و متخصصین ساختمان اساساً در
چارهجوئی برای آینده است. ما به عنوان متخصصین طراح باید حوزه مهارت و
تخصص و فعالیت خود را در این زمینه بسط دهیم که این از منابع ما حفاظت
میکند و حامی آینده فرزندان، نوهها و نسلهای بعد ما خواهد بود.
چند آرشیتکت در پاسخ به سئوال «معماری سبز چیست؟»، در تربیون آزاد معماری اینترنت این گونه اظهار داشتهاند
* مهمتر و قبل از هر چیز یک ساختمان سبز:
-احتیاجات ساکنین آن را برآورده میکند.
-سلامتی، رضایت و خشنودی، بهرهوری و نشاط ساکنین خود را تأمین میکند.
-بهرهگیری سنجیده از راهکارهای تأئید شده معماری پایدار، ساخت و ساز با
مواد غیر مسمومکننده، استفاده مؤثر از مصالح به دست آمده از مواد طبیعی
پایدار، اتکا و وابستگی به خورشید برای نور روز، انرژی گرمائی و الکتریکی
و بازیافت مواد را ملزم میکند.
-یک تلفیق معمارانه از این راهکارها در یک ساختمان که مایه افتخار استفادهکنندگان آن و در خدمت جهان طبیعی است.
* توجه به موارد ذیل
-استقرار ساختمانهای روی سایت شامل دسترسیها و مسیرهای تدارک دیده شده سودمند.
-جهتیابی ساختمانها با توجه به خورشید و محیط اطراف.
-چیدمان اتاقهای داخلی و درها و پنجرهها.
-ابعاد و وجوه ساختمانها و اجزاء تشکیلدهنده محیطی.
-رنگ، نما، تزئینات ساختمان و محیط.
* ساختن خانهها و اماکن تجاری با انرژی مؤثر بیشتر
بعضی از جنبههای معماری سبز عبارتند از:
-افزایش آسایش، قابلیت زندگی و بهرهوری.
-بهبود دوام، کیفیت و قابلیت نگهداری.
-ثبات وضعیت محیط داخلی.
-پسانداز پول به وسیله کم کردن هزینه زندگی.
-پیبردن به گزینههای ساختمانهای با عملکرد بالای خورشیدی.
-انتخاب زمینه مصالح ساختمانی سبز جهت ایفای نقش شما برای کمک به حفاظت محیطزیست.
معماری سبز (به انگلیسی: Green Architecture) یا معماری پایدار یکی از گرایشها و رویکردهای نوین معماری است که در سالهای اخیر مورد توجه عده زیادی از طراحان و معماران معاصر جهان قرار گرفته است. این معماری که برخاسته از مفاهیم توسعه پایدار می باشد در پی سازگاری و هماهنگی با محیط زیست یکی از نیازهای اساسی بشر در جهان کنونی است.هدف از ایجاد ساختمانهای سبز بهبود یافتن آب و هوا ، جلوگیری از اتلاف انرژی مصرف شده جهت سرمایش و گرمایش و جلوگیری از اثرات منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است. قبل از هر چیز که یک ساختمان سبز خلق شود مانند هر چیز دیگر به یک خالق احتیاج دارد . این موضوع یعنی ایجاد ساختمان سبز به سلامت فردی که در آن و در محیط اطراف آن زندگی می کند کمک خواهد کرد و از او پشتیبانی خواهد کرد و از او پشتیبانی خواهد کرد و باعث رضایت مندی و سودمندی آنان خواهد شد.این موضوع نیازمند کاربرد با دقت استراژیهای تصدیق شده در معماری است استفاده از طبیعت بادوام و منبع مواد با کفایت و تکیه بر خورشید برای استفاده های گرمایی و نیروی برق و روشنایی روزانه و دوباره استفاده کردن از ضایعات یک اتحاد و یکپارچه سازی ساختمانی ظریف این استراژیها را تولید می کند. البته باید توجه داشت که تبدیل فرهنگ بشر به یک پایه و تغییر ساختار اساسی روح و سرشت انسان بستگی دارد.ما باید یکی شدن و به هم پیوستن و وابستگی به یکدیگر را با یک چیزی خیلی وسیع تر از خودمان را دوباره کشف کنیم. جهان طبیعت قلم رویی است روحانی که نسبت به همه چیز برتری می یابد.اول شخص و بعد جامعه این عقیده بولوزوف است. او عقیده دارد ما باید هر دو گروه را مجبور سازیم که موافق حقایق زندگی در جهان باشند.در غرب به این مسئله اعتقاد دارند که مزیت در طرح محیطی و طراحی آن در صورتی پیشرفت می کند و موفق خواهد بود که حقیقا مجمع و گروه طراحی آن فقط گروهی از طراحان باشند.arc اولین شرکتی است که دست به این کار زده است. این شرکت تشکیل شده است ازمعماران سازندگان و مهندسین و سرانجام عده ای از طراحان باید پاسخگو در تمامی پروژههای این شرکت باشند.این شرکت در جریان طراحی های خود از روش مشارکتی استفاده می کند یعنی تمامی اعضا در نظر دادن آزاد هستند اما تصمیم نهایی را طراحان خواهند گرفت. این روش یک روش قدرتمند در ساختمان سازی ها به شمار می رود.بسیاری از ساختمانها که در این شرکت در بین طراحان به توافق می رسد توافق آنها به خاطر مطلوبیت آن اثر است.در یک کار جالب دیگر در این شرکت دعوت از تمامی افراد صاحب نظر است برای عملی کردن و اجرایی شدن تمامی نتیجه های بدست آمده.جوانب مهمی که متفاوت با طراحی های قردادی مشخص شده است عبارتند از 1ـ طراحی باید تقریباً در برگیرنده 40% از نیازها باشد نه اینکه 25% از نیازها را به صورت قراردادی بر طرف کند.2ـ روند طراحی جرینی است آشفته و پر دست انداز. بنابر این احتیاج به زمان طولانی دارد. طراحی به تفکر گروهای صادق و آزمایش کردن احتیاج دارد.3ـ ایجاد ساختمان نیاز مند یکپارچه سازی و اتحاد است. همان اتحادها و یکپارچه سازیهاست که منجر به تغییر ساختارهای روحی انسان خواهد شد.اغلب از ساختمان سبز تعبیر به ساختمانی می شود که اثرات منفی آن بر روی محیط اطرافش کم باشد. هدف از ایجاد ساختمانهای سبز بر اساس اصول ذکر شده بالا بهبود یافتن آب و هوا و جلوگیری از اثرات منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است. صرفه جویی و بهینه سازی مصرف انرژی و کاربرد انرژیهای پایدار در حال حاضر هیچگونه نقشی در فرهنگ ساحتمانی کشور ندارد. علاوه بر آن در ساخت و سازهای مسکونی بخش خصوصی و خصوصاً مسکن طبقات مرفه ارقام نسبتاً مهمی به زیان سایر موارد ضروری هزینه در ساختمان صرف تزیینات افراطی و بی اصالتی می شود که عمدتاً بنام ابزار سازی مشهور است .انگیزه صرف این مبالغ نامتعادل در زیور آرایی احرازجلال و شکوه و نهایتاً رونق و موفقیت تجاری خصوصاً در حرفه بساز و بفروشی است.این مسئله متأسفانه به یک مد در جامعه تبدیل شده است که این نگران کننده است .اما چاره مشکل اکتشاف رویکردهای نوین زیبایی شناختی برای ایجاد دگرگونی و تحول در اذهان عمومی و جایگزینی الگوهای زیستی مبتنی بر تعادل صرفه جویی و بهینه سازی مصرف و احترام به محیط طبیعی و اجتماعی زیست به جای الگوهای منحط رایج کنونی امری ضروری است. لازمه این امر آن است که معماران بکوشند به جای دنباله روی در سلیقه عامیانه و بازاری پسند ذوق و سلیقه عمومی را در جهات سازنده و مفید اجتماعی هدایت کنند. معماران می توانند به مردم بباورانند که طرحهای اقلیمی و زیست محیطی کمتر از تزیینات رایج کنونی زیبا نیست.از طریق معماری می توان جامعه را از مطلوبیت و ارزش فراوان اقتصادی وزیست محیطی انرژیهایی که به نامهای بی زیان و آرام و ... مشهور شده مطلع کرد. انرژیهایی که از دیدگاه هنرمندان و معماران می تواند به جای هر چیز دیگر زیبا نامید.آینده جهان در زیبایی های زیبا نهفته است. بیایید زیبایی نهفته در انرژیهای پاک و حیاتبخش را کشف کنیم. این نوع طراحی از اصولی خاص تبعیت میکند که رعایت آنها ضروری است: مدیریت منابع انرژی، طراحی با قابلیت بازگشت به چرخه زندگی، طراحی برای انسان.
هدف معماری سبز
طراحی سبز عملی است برای حل مشکلات که طی آن منابع طبیعی قبل بعد و طی پروسه تولید و ساخت به کمترین حد آسیب میبیند به علاوه در مسیر این عمل مصالح باید مفید بوده عمر مفید طولانی داشته و قابل بازگشت به چرخه طبیعت باشند. چیزهای با طول عمر زیاد هم مفیدند و هم بزرگترین مانع علیه اسراف و ضایعات، و این بهتر از استفاده مجدد یا بازیافت آنها است
اصول معماری سبز
اصل حفاظت از انرژی
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد .ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیر قابل انکار می باشد و شاید تنها به سبب تنوع بسیار زیاد مصالح و فناوری های جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمان ها به دست فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون ویا با ترکیب های مختلفی از آنها، ساختمان ها، محیط را با توجه به نیاز های کاربران تغییر میدهند . اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمیباشد، که از فراهم آوردن سر پناهی برای درامان ماندن در برابر سرما و یا ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد ، به این دلیل و همچنین وجود عوامل دیگر مردمان ساختمانهای خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند . ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند ، نسبت به آپارتمانهای عادی امروزی ، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه ، به عنوان تلاشهای نیمه کاره برای خلـق مــعـــماری سبــز مطــرح می شوند. بسیاری از این تجربیات نیز بیشتر حاصل کار و تلاش انفرادی بوده؛ و بنابراین روشن است به عنوان اصلی پایدار در طراحی ها و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمیگردد
اصل کار با اقلیم
ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند . شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرار گیری فضاهای داخلی آن می توانند به گــونــه ای باشد که موجب ارتقا سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه ، موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید. این دو فرایند مذکور ناگزیر دارای هم پوشانی و نقاط مشترک فراوان می باشند . پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی ، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود 15 درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند. هنگامی که چوب کمیاب و نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب ، برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند . شهرهای یونانی همچون «پیرنه» مکان شهر را به گونه ای تغییر دادند که از ورود سیل به شهر جلوگیری شود ، و شبکه ای مستطیل شکل با خیابانهای شرقی ـ غربی را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گیری به سمت جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشید را می داد. رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونان ادامه دادند ؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند، با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت ، استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتــمـنـدان و هـمـچنین حمامهای عـمومی شهـر نیز مـتـداول شــد . سنت طراحی با توجه به اقـلـیـم بـرای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شد بلکه در بسیاری از اقـلـیــم ها معماران ملزم به طـراحـی فـضایی خنک برای پدید آوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود . راه حل معــمول درعـصـر حاضر ، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا ، تنها فرایندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد ، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه بشمار می آید
اصل کاهش استفاده از منابع جدید
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود ، منبعی برای ایجاد سازه های دیگر بوجود بیاورد . گر چه جهت گیری این اصل ، همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمانهای جدید است ، ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط مصنوع فعلی بکارگرفته شده اند و ترمیم و ارتقاء وضعیت ساختمانهای فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی ، امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است . این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها، مقداری جدید از آنها را مورد استفاده قرار داد . این استفاده مجدد میتواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد، بازیافت ساختمان ها و عناصر درون آنها بخشی از تاریخ معماری است . صومعه سانتا الباس که در سالهای 1077 و 1115 میلادی بازسازی گردیده ، از آجرهای خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمود. چارچوب های چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شدند ،قطعاتی چوبی بودند که بریده و در کارگاه نجاری به یکدیگر وصل شده و کد گذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمان ها انتقال داده می شدند. استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخشهایی از ساختمان قرون وسطایی را جا به جا نموده ؛ حتی امروزه نیز می توان آنها را به مکانی دیگر منتقل کرد . گاهی اوقات کل سازه ساختمان به منظور بنا کردن ساختمانی جدید جابجا می گردید. برای مثال در هنگام ساخت موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، به ساختمان قبلی موجود در سایت دیگر نیازی نبود و در سال 1865 پیشنهاد واگذاری این ساختمان فلزی به مسئولان محلی شمال ، شرق و جنوب لندن با هدف برپایی یک موزه محلی در مکانی جدید ارائه گردید. مسئولان شرق لندن این پیشنهاد را پذیرفتند و ساختمان این موزه محلی در 1872 تکمیل گردید که امروزه این مکان به موزه کودکان بدل گردیده است. در اغلب مواردی که دسترسی به منابع جدید به حداقل می رسد روش هایی کشف می شوند که با آن ها می توان ساختمان هایی که برای یک منظور ساخته شده اند برای مقاصد دیگر استفاده شوند، با این حال بعضی تغییرات ضروری می توانند باعث تغییر شکل اصلی سازه یا ساختمان شود. این موضوع برای کسانی که علاقهمند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند یک فاجعه به حساب می آید و این سوال در ذهن نقش می بندد که آیا یک ساختمان به این علت که زمانی دارای کاربری ارزشمندی بوده است باید همواره بدون تغییر باقی بماند یا باید برای حفظ بازدهی و کارایی تغییرات الزامی را در آن انجام داد؟ یک فرایند سبز ممکن است در بررسی این موضوع قضاوت را تنها براساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نیاز برای تغییر یک ساختمان کمتر از منابع مورد نیاز برای تخریب و بازسازی آن باشد باید از این تغییرات استقبال نمود. با این وجود این موضوع باعث عدم احترام و بزرگداشت اهمیت تاریخی سازه نمیشود. به علاوه ممکن است این سازه ها دارای ارزش دیگری نیز باشند که توجه به آن ها الزامی است. این مشکلات در تغییر ساختمان های موجود به منظور آماده ساختن آن ها برای هماهنگی با نیازهای جدید بخصوص در مورد بهبود وضعیت ساختمان از لحاظ عملکرد و کارایی که ممکن است به تغییر ظاهر آن منجر شود با تناقض و تضادهای بیشتری آشکار می شود. تغییر در بعضی از ساختمان های قدیمی برای کاربردی های جدید می تواند هزینه ها و مشکلات خاصی را با خود همراه داشته باشد. با این حال مزایای حاصل از استفاده مجدد از این ساختمان های بزرگ در کنار یکدیگر و درون یک محیط شهری می تواند بر این مشکلات و هزینه ها غلبه نماید. نوسازی ساختمان ها ی موجود در شهرهای بزرگ و کوچک همچنین می تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخریب و بازسازی ساختمان و بدین ترتیب جلوگیری از تخریب جامعه شود.
اصل احترام به کاربران
معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد. به نظر می رسد که این اصل ارتباط اندکی با آلودگی ناشی از تغییرات اقلیم جهانی و تخریب لایه ازن داشته باشد . اما فرایند سبز از معماری که شامل احترام برای تمامی منابع مشترک در ساخت یک ساختمان کامل هستند انسان را از این مجموعه خارج نمینماید. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته می شوند اما در بعضی از سازه ها حقیقت حضور انسان محترم شمرده می شود، در حالی که در برخی دیگر تلاش برای رد ابعاد انسانی در فرایند ساخت مشاهده می شود. در ژاپن تعدادی روبوت نقش انسان را در ایجاد و طراحی ساختمان ها بر عهده گرفته اند، اما برای یک روبوت کارآیی مؤثر در مورد پروژه ، شامل اجرای یک وظـیـفـه خـاص مــی باشد که می تواند آن را به دفعات تکرار کرد. اما در مقیاسی متفاوت یک انسان به عنوان معمار همچنان می تواند بر مهارت خود بر انجام تعداد بسیاری از کارهای نامرتبط اعتماد کند. احترام بیشتر به نیازهای انسانی و نیروی کار، می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار گیرد. برای یک ساختمان ساز حرفه ای توجه به این نکـته ضرورت دارد که ایمنی و سلامت مصالح و فرایند های شکل دهنده ساختمان به همان میزان که برای کارگران و یا استفاده کنندگان آن مهم است برای کل جامعه بشری نیز از اهـمـیت بـســزایی بـرخوردار می باشد. معماران به تدریج از وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی آگاه شده اند و به تازگی استفاده از مواد عایـق دارای انواع CFC و یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است. شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است، اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرایند طراحی و ساخت است، که چنانچه به طور مؤثر بکار گرفته نشود یک منبع کارا و مفید به هدر رفته است. تعداد زیادی از ساختمان ها از این انرژی بهره برده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلـق ساختمان های بزرگ شده است.
اصل احترام به سایت
هر ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند. معمار استرالیایی گلن مورکات این جمله عجیب را بیان می کند که: ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند. این گفته یک ویژگی از تعامل میان ساختمان و سایت آن را در خود دارد که برای فرایند سبز امری ضروری است و البته دارای ویژگی های گسترده تری نیز می باشد. ساختمانی که انرژی را حریصانه مصرف می کند آلودگی تولید می کند و با مصرف کنندگان و کاربران خویش بیگانه است در نتیجه هرگز زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس نمیکند .تفسیری صریح تر از این گفته چنین است که نـمی توان هر ساختمان را از درون سایت ساخته شده در آن خارج نمود و شرایط قبل از ایجاد ساختمان را دوباره در سایت احیا کرد. این نوع ارتباط با سایت در سکونتگاههای سنتی اعراب بادیه نشین دیده می شود؛ سبکی و آرامش موجود در میان آن ها در لمس زمین فقط در جابجایی خانه ایشان نهفته نبود، بلکه شامل مصالح مورد استفاده ایشان و دارایی هایی که با خود حمل می کردند نیز می گردید. سیاه چادر اعراب بادیه نشین از پشم بزها ، گوسفندان و شتران ایشان تولید می شد، هنگامی که این چادر ها برپا می گردید با ایجاد سطح مقطع بسیار کارا از لحاظ ایرودینامیکی از تخریب آن در بادهای شدید جلوگیری می شد؛ چادر با طنابهای بلند در جای خود نگهداری و تیرهای چوبی بسیار اندکی در آن بکار گرفته می شد چرا که چوب در صحرا منبعی بسیار کمیاب بحساب می آمد. در حالی که در جوامع شهری، زندگی بومی و سنتی خود را برای یکجا نشینی ترک کرده اند و معماران وارد عرصه طراحی شده اند، هنوز نیز برای ایجاد نمایشگاههای مختلف و دیگر فعالیت های فرهنگی نیازی مستمر به سازه های موقت وجود دارد. این قبیل سازه ها اغلب، شکل چادر بادیه نشینان را بخود می گیرد . طراحی صورت گرفته توسط معماران هلندی برای فستیوال 86 در سونسبیک ، این سازه برای حفاظت از مجسمه های شکستنی واقع در خارج ساختمان طراحی شده بود و به علاوه بادی به گونه ای طراحی می شد که به چشم نیاید. دراین سازه از چهارنوع مصالح یعنی بتن پیش ساخته برای پی ها ، شیشه های شفاف برای دیوارها و سقف فولاد برای خرپاها و اتصالات و سیلیکون رزینی برای اتصال صفحات شیشه به یکدیگر استفاده شد. باله های شیشه ای نیز به دیوارهای شیشه ای چسبانده شده بودند تا صلبیت بیشتری را ایجاد کند و همچنین مکانی را برای اتصال خرپاهای فلزی سبک حامل سقف شیشه ای فراهم نماید. کف ساختمان زمین عادی بود و برای جلوگیری از گل شدن فقط با چوب پوشانده شده بود. پس از پایان فستیوال این ساختمان دوباره از یکدیگر جدا گردید و پی آن نیز از محل خارج و خاک برداشته شده به جای خود بازگردانیده شد؛ بدین ترتیب زمین سایت بدون هیچ تغییری به وضعیت پیش از برگزاری فستیوال بازگشت. این ساختمان را می توان برای استفاده در هر نمایشگاه یا فستیوال دیگر به کار گرفت و یا اعضای آن را می توان درهر سازه دیگر مورد استفاده قرار داد
اصل کل گرایی
تمامی اصول سبز، نیازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محیط مصنوع هستند. یافتن ساختمان هایی که تمام اصول معماری سبز را خود داشته باشند کار ساده ای نیست. چرا که معماری سبز هنوز بطور کامل شناخته نشده است. یک معماری سبز باید بیش از یک ساختمان منفرد قطعه خود را شامل شود و باید شامل یک شکل پایدار از محیط شهری باشد. شهر، موجودی فراتر از مجموعه ساختمان هاست؛ در حقیقت آن را می توان بصورت مجموعه ای از سامانه های در حال تعامل دید – سامانه هایی برای زیستن و تفریح – که بصورت شکل های ساخته شده دارای کالبد می باشند و با نگاهـی دقـیـق بـه ایـن سامانه ها اســت کـــه مـی تـوانیـــم چهــــره شهـــر آیــنده را تـرسـیـم نـمایـیـم
مزایای ساختمان سبز
ثبات وض
برای بالا بردن ولتاژ بمنظور انتقال انرژی الکتریکی به فواصل دور ( برای انتقال برق به فواصل دور ـ همانطور که گفته شد ـ ولتاژ را بالا می برند تا تلفات خط انتقال پایین بیاید ) و همچنین برای پایین آوردن ولتاژ بمنظور رساندن آن به سطح قابل مصرف بوسیله مصرف کننده ها و همچنین برای اتصال دادن دو شبکه فشار قوی بکار می رود . ترانسفورماتور اول را افزاینده ، ترانسفورماتور دوم را کاهنده و ترانسفورماتور آخری را کوپلاژ می نامند . تفاوت ترانس یا ولتاژ با ترانس قدرت در آن است که درترانس ولتاژ یا جریان نمونه ای از ولتاژ یا جریان مورد نظر گرفته می شود و مقدار آن کاهش داده می شود و در هر لحظه ولتاژ یا جریان ثانویه تابع ولتاژ یا جریان اولیه می باشد . ولی در ترانسفورماتور قدرت چون ثانویه به بار متصل است که تعیین کننده است توان تأمین شده توسط اولیه ، بستگی به توان خواسته شده در ثانویه دارد .
3ـ2) ترانس زمین :
هرگاه شبکه ای از یک مثلث یک طرف ترانسفورماتوری تغذیه نماید برای ایجاد
نقطة نوترال و زمین نمودن آن از ترانسفورماتور زمین که بصورت زیگزاک سیم پیچی شده است استفاده می گردد .
4ـ2) جبران کننده ها :
در جریان متناوب هادیهای منتقل کننده انرژی الکتریکی ، ترانسفورماتورها، مصرف کننده از قبیل موتورها ، کوره های الکتریکی لامپهای گازی و حتی بوبین ها کم و بیش یک نوع مصرف کننده سلفی هستند و باعث ایجاد اختلاف فاز بین جریان و ولتاژ می شوند . با بالا رفتن اختلاف فاز بین جریان و ولتاژ ( ) شبکه ، ضریب توان ( ) شبکه کم شده و کاهش ( ) تأثیرات زیر را برجای می گذارد .
1ـ درانتقال یک توان ثابت با کوچک شدن ضریب توان ، توان دواته بزرگ شده در نتیجه مقدار مؤثر جریان خط I افزایش پیدا می کند که این افزایش جریان اثرات زیانباری بدنبال خواهد اشت : الف : بزرگ شدن سطح مقطع رسانه ها و کابلهای انتقال انرژی و در نتیجه بالارفتن هزینه ب: حجیم شدن دیگر تجهیزات از قبیل کلیدها و فیوزها ، دستگاههای امدازه گیری و وسائل حفاظتی و .. متعاقب آن افزایش هزینه .
2ـ عدم توانایی استفاده از تمام قدرت ترانسفورماتور ، زیرا برای تأمین توان دواته (pw) باید : ( ظاهری ) داشته باشیم که هرقدر کمتر باشد نیاز به ps بیشتری داریم .
3ـ افزایش افت اختلاف سطح درترانسفورماتورها و در نتیجه مشکل شدن کار رگولاتور ولتاژ در ترانسفورناتور و ثابت نگهداشت ولتاژ در نیروگاه می شود .
4ـ افزایش تلفات در ترانسفورماتورها
5ـ کاهش راندمان ترانسفورماتورها و ضریب بهره تأسیسات الکتریکی
به دلیل فوق سعی بر این است که تأسیسات الکتریکی با ضریب توان خوب و حتی الامکان نامی خودشان کار کنند برای تصحیح و اصلاح ضریب توان
راههای ذیل موجود است :
الف : محدود کردن توان دواته : در این روش قدرت موتورها متناسب با قدرت ماشینهای افزار انتخاب شوند . بعبارت دیگر قدرت موتورها بزرگتر از قدرت مکانیکی که از موتور گرفته می شود و کاری که انجام می دهد نباشد .
ب: جبران توان دواته توسط همفاز کننده دوار که خود بردو نوع است . همفاز کننده سنکرون و همفاز کنندة آسنکرون که هر دوی آنها قابل استفاده جهت بهبود بخشیدن به وضع ضریب توان در شبکه بدون بار یا با بار ـ استفاده کرد .
ج: جبران کننده توسط خازن : یکی از راههای فنی ـ اقتصادی جهت اصلاح ضریب قدرت شبکه استفاده از خازن می باشد بدین ترتیب که بصورت موازی با بار قرار داده می شود .
بدنیست در اینجا اشاره ای هم به راکتورها شود اصولاً راکتورها در پستهای فشار قوی به دو صورت نصب می گردد :
1ـ سری : برای محدود کردن جریان اتصال کوتاه
2ـ موازی برای تغییر ضریب قدرت و اصولاً برای کاهش ولتاژ در شرایط اضطراری شبکه استفاده می شود . یا درمواقعیکه خطوط طولانی فشار قوی بدون بار بوده و بخاطر خاصیت خازنی ، ولتاژ شبکه بمقدار زیادی افزایش یافته باشد که
در این حالت از راکتور استفاده می شود .
5ـ2) تأسیسات جانبی
تأسیسات جانبی پست شامل موارد زیر می باشد :
1ـ اطاق فرمان (Control room)
2ـ اطاق رله (Relay room)
3ـ اطاق باطریخانه (Battry room)
4ـ دیزل ژنراتور اضطراری (Emergency generator)
5ـ تابلوی توزیع AC (A.C distribution)
6ـ تابلوی توزیع DC (D.C distribution)
7ـ باتری شارژر (Battry charger)
8ـ روشنائی اضطراری (Emergency lighting)
9ـ روشنایی محوطه (Switch yard lighting)
10ـ تأسیسات زمین کردن و حفاظت در مقابل صاعقه(shield wire)
اساسی ترین قسمت یک پست فشار قوی سوئیچگیر می باشد که اکنون به شرح مفصل قسمتهای مختلف سوئیچگیر می پردازیم .
1ـ3) باسبار یاشین (BUS BAR)
تعریف شین : وسیله ایست جهت جمع و توزیع انرژی الکتریکی بصورت همزمان بدین معنی که فیدرهای ورودی و خروجی و سیم ها و کابلهای یک پست و همچنین ترانسفورماتورها و سایر تجهیزات یک سوئیچگیر تحت یک ولتاژ ثابت بوسیله یک هادی به نام شین در هر فاز به هم اتصال می یابند . می توان گفت که تمام انرژی ها و ترانسفورماتورها و سیمها و کابلهای یک نیروگاه یا یک تبدیلگاه که ولتاژ مساوی دارند با یک شمش یا یک رسانا بنام شین در هر فاز بهم وصل میشوند . شین وسیله جمع آوری و پخش انرژی در آن واحد است .
جنس شین ممکن است از مس یا آلومینیم باشد آلومینیم در برابر مس دارای خواص به شرح زیر است ک استقامت استاتیکی آلومینیم از مس بیشتر است . تحمل مکانیکی مس و آلومینیم باهم برابر است .
ازدیاد درجه حرارت به واسطه ازدیاد شدت جریان و یا جریان اتصال کوتاه در
آلومینیم کمتر است . آلومینیم درموقع جرقه زدن و سوختن ایجاد خاکستر زیاد نمی کند و چون جسم باقیمانده هادی الکتریسیته نمی باشد به مقره ها و پایه های عایقی شین آسیب نمی رساند .
مس درمقابل بخار گوگرد خیلی حساس است و … معایب مهم آلومینیم : اکسیداسیون سطحی ، فرورفتن در اثر فشار و اثر الکترولیتی شدید . در جداول1و2 مهمترین مشخصات و خواص فلز و آلومینیم و مس آورده شده است .
1ـ1ـ3) انواع شین از نظر شکل ظاهری
1ـ شین تخت یا تسمه ای که معمولاً از جنس مس می باشد و بیشتر در سطح ولتاژ 20kv مورد استفاده قرار می گیرد از مزایای این توع شین این است که اتصالات و برقراری انشعابات به سهولت و بدون استفاده از کلمپ مخصوص انجام می پذیرد .
2ـ شین طنابی : که هم جنس مس و آلومینیم ساخته می شود . شکل ظاهری آن شبیه س
طبق تعریف فوق که توسط اشبی در سال 1960 ارائه شده ، سه موضوع متفاوت وجود دارد :
یک واقعیت (شئ مشاهده شده )
یک برداشت (درک) از واقعیت
یک بیان (نمایش) از برداشت صورت گرفته
اشبی ، اولی را Machine ، دومی را System و سومی را Model می نامید .
سیستم مجموعه ای از دو یا چند عنصر(element) است که سه شرط زیر را داشته باشد :
هر عنصر سیستم بر رفتار و یا ویژگیهای کل(whole) سیستم ، موثر است .
به عنوان مثال رفتار اجزایی از بدن انسان مثل قلب و مغز و شش می توانند عملکرد و ویژگیهای بدن انسان را به عنوان یک کل تحت تاثیر قرار دهند .
بین عناصر سیستم از نظر رفتاری و نوع تاثیر بر کل سیستم ، وابستگی متقابل وجود دارد .
یعنی نحوه رفتار هر عنصر و نیز نحوه تاثیر هر عنصر بر کل سیستم ، بستگی به چگونگی رفتار حداقل یک عنصر دیگر از سیستم دارد . به عنوان مثال در بدن انسان ، نحوه رفتار چشم بستگی به نحوه رفتار مغز دارد .
هر زیر مجموعه ای از عناصر تشکیل شود ، بر رفتار کل سیستم موثر است و این تاثیر بستگی به حداقل یک زیر مجموعه دیگر از سیستم دارد . به عبارت دیگر اجزای یک سیستم چنان به هم مرتبط اند که هیچ زیر گروه مستقلی از آنها نمی توان تشکیل داد .
تعریف فوق ، یکی از تعاریف عمیق و دقیق سیستم است که درک آن نیاز به تعمق دارد . نتایجی که از تعریف فوق در مورد سیستم می توان گرفت :
بازخور( Feedback )
بازخور یا پس خوراند یکی از مکانیسمهایی است که در اغلب سیستمها به گونه ای موجود است . ترموستاتها ساده ترین دستگاههای مکانیکی هستند که با مکانیسم بازخور عمل می کنند . ترموستاتها با افزایش یا کاهش دما ، اقدام به قطع یا وصل دستگاه می کنند . برخی موشکهای رها شده از هواپیما از طریق بازدریافت برخورد امواج رادار مسیر خود را اصلاح می کنند . در سیستمهای طبیعی نیز نظام بازخور وجود دارد . موجودات زنده با دریافت نشانه های هشدار ، رفتار خود را تغییر می دهند . رابطه یک ارگانیسم زنده و محیط آن ارتباطی دوجانبه و مبتنی بر اصل بازخور است. یک ارگانیسم زنده بر روی محیط خودش تاثیر می گذارد . مکانیسم بازخور معمولا با مکانیسم کنترل همراه است . راننده ای که هدایت یک اتومبیل را برعهده دارد ، اطلاعاتی را از طریق حواس خویش از مسیر دریافت و با آن اطلاعات اتومبیل را کنترل می کند . بازخوردهایی که راننده پیوسته از محیط می گیرد ، او را در تصمیم هایش قبل از پیچاندن فرمان ، کم یا زیاد کردن سرعت و ترمز بموقع و ... یاری می دهد .
تعریفی دیگر از بازخور : بازخور ، فرایندی است که طی آن یک سیگنال ، از زنجیره ای از روابط علی عبور کرده تا اینکه مجددا بر خودش تاثیر بگذارد . با توجه به نوع تاثیر مجدد ، دو نوع بازخور وجود دارد :
بازخور مثبت : افزایش (کاهش) یک متغیر ، نهایتا موجب افزایش (کاهش) بیشتر آن متغیر می شود .
بازخور منفی : افزایش (کاهش) در یک متغیر ، نهایتا موجب کاهش (افزایش ) آن متغیر می گردد .
مثال : یک تغییر در دمای اتاق در اثر حمله هوای سرد را در نظر بگیرید . این کاهش ممکن است منجر به فعالیت های مختلفی شود . مثلا افراد حاضر در اتاق لباس گرم بپوشند یا به اتاق گرم تر بروند یا ترموستات ، بخاری را روشن نماید . فعالیت بخاری ممکن است موجب وقوع خیلی چیزها شود . مثلا سطح سوخت مخزن بخاری پایین بیاید و موجب خرید سوخت در آینده شود . یا موجب پوسیدگی و گسستگی کوره و تعمیر آن در آینده گردد . اما هیچ یک از اینها تاثیر بازخور روی دمای اتاق ندارند . فعالیت مهم کوره از دید ما (به عنوان تحلیل گر دمای اتاق) تشعشع گرما در اتاق است که موجب افزایش دمای اتاق می گردد . یعنی یک کاهش در دمای اتاق ، نهایتا موجب افزایش در دمای اتاق شد .
محیط سیستم ( System Environment )
محیط سیستم را عواملی تشکیل می دهد که در خارج از سیستم قرار می گیرند . شناسایی محیط و عوامل محیطی معمولا به سادگی انجام نمی گیرد . زیرا مرز سیستم با محیط ، مرزهای ظاهری آن نیست . طبق تعریف چرچمن ، محیط ، عوامل و اشیایی را شامل می شود که در رابطه خود با سیستم موثر و غیر قابل تغییرند . او به مدیران توصیه می کند در رابطه با شناسایی عوامل محیطی دو سوال مطرح کنند : اول اینکه ، آیا عامل مورد نظر سیستم را متاثر می سازد یا خیر ؟ اگر پاسخ این سوال مثبت باشد ، سوال دوم را بدین سان مطرح می سازد : آیا سیستم قادر به تغییر آن عامل است ؟ بعبارت دیگر می تواند آن محدودیت یا مانع را از پیش پای فعالیت های خود بردارد ؟ در صورتی که پاسخ سوال دوم منفی باشد ، آن عامل ، یک عامل محیطی است .
تعریف محیط بستگی به ناظر و منظور دارد . به عنوان مثال ، یک خانه ، برای یک معمار با تمام اجزاء ، یک سیستم است . ولی برای مهندس مکانیک ، سیستم حرارتی ، یک سیستم و خانه محیط آن است . برای یک روانشناس ، سیستم حرارتی و برقی ، نامربوط هستند ( جزئی از سیستم و محیط آن ، نیستند . )
سیستم بسته ( Closed System )
سیستمی است که محیط ندارد . به عبارت دیگر ، سیستمی است که هیچ تعاملی با هیچ عنصر خارجی ندارد .
حالت سیستم (State of a System )
مجموعه ویژگیهای یک سیستم را در هر لحظه از زمان ، حالت سیستم در آن لحظه گویند .
سیستم ایستا
سیستمی است که یک حالت بیشتر ندارد . هیچ رویدادی در آن رخ نمی دهد .
سیستم دینامیک
سیستمی است که حالت آن در طول زمان تغییر کند . در این سیستم رویداد وجود دارد . دینامیک یا استاتیک بودن یک سیستم بستگی به ناظر و منظور دارد . به عنوان مثال یک سازه فلزی ممکن است از دید ما استاتیک و از دید یک مهندس سازه ، دینامیک باشد .
سیستم هومواستاتیک (Homeostatic System )
یک سیستم استاتیک است که عناصر و محیط آن دینامیک باشند . این نوع سیستمها در برابر تغییراتی که در محیط آنها بوجود آید و نیز در برابر اختلال هایی که از درون بر آنها وارد آید ، واکنش نشان داده و این واکنش در برابر خنثی سازی تغییر است . به عنوان مثال یک ساختمان را در نظر بگیرید که دمای درون خود را در برابر تغییر دمای محیط ثابت نگه می دارد . بدن انسان نیز که سعی می کند دمای درونی خود را در میزان مشخصی ثابت نگه دارد ، از این دیدگاه یک سیستم هومواستاتیک است .