بسیاری از والدین, ناآگاهانه کودک خود را فقط با هدف تقویت مهارت های حافظه ای و انباشتن ذهن وی از اطلاعات لغوی, تربیت و هدایت می کنند و برای حافظه و هوش کودک خود اهمیتی بیش از حد قائل می شوند. این گروه از والدین بدون در نظر گرفتن این اصل تربیتی مهم که تنها اطلاعات عمومی وداشتن حافظه قوی برای تکامل و رشد فکری و باروری استعدادهای کودک کافی نیست, با اصل قراردادن هوش و پرورش کودک از سایر توانمندی های ذهنی و روانی کودک خود که مهم ترین انها تفکر خلاق است, غافل می مانند.
معمولاً رقابت میان کودکان وقتی پدید می آید مه الف: نوعی ارزیابی و رتبه بندی توسط والدین وجود داشته باشد. ب: پاداشی یا جایزه ای در میان باشد. معمولاً کودکان چنان احساس می کنند که کار آنها توسط والدین مورد ارزشگذاری قرار خواد گرفت و یا به بهترین کار جایزه یا پاداش داده خواهد شد,بیش تر از آنکه به انجام بهتر آن کار بیندیشند, به کسب جایزه فکر می کنند. ضمن اینکه گاهی این رقابت ها به ستیزه جویی میان کودکان تبدیل می شود و سبب می گردد تا آنها نتوانند از توانایی ها واستعدادهای واقعی خود استفاده کنند.
تأکید زیاد بر جنسیت کودک و تمایز قائل شدن زیاد میان دختر و پسر یکی از موانع مهم رشد خلاقیت کودکان در گروهی از خانواده هاست. دربرخی از فرهنگ ها بسیاری از دختران و پسرانی که از تفکرهایی خلاق برخوردار هستند, به سبب ملزم شدن به رعایت پاره ای مقررات و هنجارهای از پیش تعیین شده و همچنین به دلیل قرار گرفتن در نقشهای قالبی که فرهنگ و محیط برآنها تحمیل کرده, علایق و تمایلات خلاقانه خود را سرکوب می کنند ودر نتیجه به تدریج دچار تعازض شده و خلاقیت آنها از بین می رود.
بسیاری از والدین برای کودک خود قوانین و مقررات خشک و محدود کننده ای نظیر تعداد ساعت های درس خواندن در روز, رأس ساعت معین خوابیدن, استفاده از لوازم خاص و... قرار می دهند. پدیدآوردن چنین شرایطی در منزل و اصرار و پافشاری بر رعایت آنها از جانب کودکان,سبب می شود کودک تدریجاً به کلیشه ای و تکراری رفتار کردن عادت کند . باید توجه داشت که افکار و رفتارهای کلیشه ای و تکراری نقطه متضاد خلاقیت است.
عدم آگاهی و شناخت برخی والدین از فرآیند رشد خلاقیت در کودکان و مطالعه نکردن آن ها در این زمینه, سبب می شود آن ها هیچگاه نتوانند برای پرورش و شکوفایی خلاقیت کودک خود برنامه ریزی و اقدام صحیحی نمایند و به این ترتیب ناخواسته سبب می شوند استعداد های خلاق کودک آنها به هدر رود.
ارزیابی پی در پی رفتارهای کودک و زیر ذره بین قراردادن وانتقاد از کارهای او در خانواده,آزادی, امنیت خاطر و اعتماد به نفس کودک را مختل می سازد و ترس از اشتباه را در وی تقویت می کند. این ترس چنانچه در کودک حالت مرضی پیدا کند, جرأت ابراز هرگونه اندیشه جدید و یا انجام کارهایی که در عین خلاق بودن احتمال وجود اشتباه نیز در آن ها وجود دارد را در کودک از بین می برد و به این ترتیب خلاقیت کودک که لازمه اش داشتن آزادی وامنیت خاطر در محیط خانواده و ریسک پذیری و عدم ترس از اشتباه می باشد,با مانع روبه رو می گردد.
تخیل کودک اساس خلاقیت اوست و چنان چه تخیلات و رؤیاهای کودک با بی توجهی , تمسخر و یا بیهوده انگاشتن از جانب والدین روبه رو شود, در واقع سرچشمه خلاقیت او خشکانده شده است.
محکوم کردن خیال پردازی کودک و وادار نمودن او به واقع بینی در خانواده نگرش و شیوه ای کاملاً اشتباه استبذر حساس و زودرنج خلاقیت کودک آفتی مهلک محسوب می شود.
بسیاری از کودکان خصوصاً در سن پایین, از علائق و کشش های خود نسبت به موضوعات و پدیده های پیرامون اطلاع روشنی نداردند و یا این که نمی توانند آن را به زبان بیاورند. این موضوع از مواردی بسیار حساس به شمار می روئ که باید از همان دوران کودکی مورد توجه والدین قرار گیرد.خانواده هایی که نسبت به این مسئله بی تفاوت هستند و سعی نمی کنند انگیزه ها و موضوعات مورد علاقه کودک خود را شناسایی و کشق کنند , ناخواسته فرصتهای زیادی برای رشد خلاقیت کودک از وی سلب می کنند.
شوخ طبعی از شاخصهای مهم خلاقیت به شمار می رود و وجود حس شوخ طبعی در فضای خانواده بسیار حائز اهمیت است, زیرا مستقیماً به رشد خلاقیت کودک کمک می کند. اما در خانواده هایی که فضای زندگی آنها خشک, رسمی و جدی است,زمینه ای برای بروز حس شوخ طبعی کودک بوجود نمی اید و دز نتیجه در چنین محیطی بسیاری از کشش های خلاقانه ی کودک پنهان می ماند.
بسیاری از والدین علاقمند هستند که کودک آنها سریعاً رشد کند و کودکی خود را پشت سر بگذارد. آن ها گاهی برای تسریع این امر سعی می کنند با کودک خود همانند بزرگسالان رفتار می کنند و به تبع آن از کودک خود ایفای نقش های بزرگتر از محدوده سنی آنها را دارند. تحمیل نقش های کاذب بزرگسالی به کودکان, روند رشد اجتماعی آنان را مختل می سازد وسبب پدید آمدن رفتارهای نا به هنجار و تصنعی درآنها می گردد و همین امر باعث از بین رفتن بسیاری از استعدادهای خلاق دوران کودکی می گردد.
فرزندان خلاق خود را بشناسیم
برای شناخت تواناییهای فرزندانمان بهتر است به تحقیقاتی که درباره فرآیند یادگیری و مهارت های مختلف فکری مطالعه ای داشته باشیم. دانشمندان بسیاری در این خصوص پژوهش هایی داشته اند ازجمله ند هرمان که شکل 4 ربعی مغز و و تمایلات تفکری رانشان می دهد, مغز را مانند دایره ای تجسم کردهه که به 4 ربع تقسیم شده است. ربعها را به ترتیب الفبایی نام گذاری می کنیم ؛ قسمت بالایی ربع (قشرمخ) با A نشان داده شده است و در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت قسمتهای B,CوD در پی آن قرار می گیرند و هر کدام ازاین مربعها گروههای بسیار متمایزی از توانایی های تفکری یا روشهای یادگیری و دانستن را دارا هستند.
ربع A: ویژگیهای تفکر تحلیلی این ربع واقعی, تحلیلی , کمی, فنی و منطقی و استدلالی و انتقادی است. این ربع با تحلیل داده ها,ارزیابی, ریسک, آمار, بودجه های مالی, محاسبات, همچنین با سخت افزار فنی, حل مسائل تحلیلی و تصمیم گیری بر اساس منطق و استدلال سر و کار دارد. موضوع ها و حرفه های مورد پسند افرادی که تفکر ربعA را ترجیح می دهند حساب, جبر, حسابان, حسابداری بعلاوه علوم و فن آوری است. وکلا, مهندسان, دانشمندان رایانه, تحلیل گران و تکنسین ها, بانکداران و فیزیکدانان تفکر ربع A را ترجیح می دهند و درباره واقعیت ها و تحلیل های انتقادی صحبت می کنند. اگر متفکر ربع A نباشید و مایل باشید این تواناییها را در خود توسعه دهید, باید ریاضیات و دوره های علمی و تمرینات بسیاری را انجام دهید که باعث توسعه مهارت های تفکر A در شما شود.
ربع B:ویژگی های تفکر تحلیلی این ربع سازمان یافته, با توالی, کنترل, برنامه ریز, محافظه کار, ساختار یافته, منظم و با پشتکار است. شکل آن سازمانی است و به اجرا در اوردن راه حل را حمایت می کند , تولید کننده و وظیفه طلب است. موضوع ها و حرفه های مورد پسند افرادی که تفکر ربع B راترجیح می دهند, بسیار ساختارمند و سازمان دهی شده است. طراحان و مدیران اجرایی و دفترداران نمایانگر تمایل تفکر Bهستند و آنها مشکل پسند, ایرادگیر و سخت کوش می نامند. اگر متفکر ربع B نباشید و مایل باشید این توانایی را در خود توسعه دهید, دوره ای برای دفترداری, دیسکها, کتابها و عکسهای خود تنظیم کنید و شجره خانوادگی درست کنید. همه روزه به موقع در محل کار خود حضور داشته باشید و برای هر یک از دانش پژوهان خود پرونده تحصیلی تهیه کنید, بودجه شخصی طراحی کنید و آن را به مدت دو هفته رعایت کنید. غذای جدیدی را با پی گرفتن دستورالعمل یک دستور غذایی پیچیده بپزید. باید بدانیم برای برخورداری از زندگی متوازن تفکر B ضروری است؛ اما اگر این ربع منحصراً مورد استفاده قرار گیرد, می تواند مانع پرقدرتی در برابر تفکر خلاق باشد.
ربع C:ویژگیهای تفکر تحلیلی این ربع حسی,احساسی, بین فردی(انسان گرا) است. این ربع با آگاهی از احساسات , هیجانات فیزیکی, ارزشها , موسیقی و ارتباطات, سر وکاردارد وبرای تدریس و تربیت لازم استفرهنگ ربع C انسان گرایانه ؛ همیار و معنوی باشد. این ربع ارزش طلب و احساسگر است .موضوع ها و حرفه های مورد پسندی که تفکر ربع C دارند برای موضوع های درسی خاص در مدرسه مانند علوم اجتماعی,موسیقی /ع تئاتر, ورزشهای حرفه ای تمایل نشان می دهند و در فعالیت های گروهی شرکت می کنند و معلمان, پرستاران , مددکاران اجتماعی, موسیقیدان ها تمایل بیشتری به تفکر ربع C دارند, آنها درباره خانواده, کار تیمی , رشد شخصی و ارزشها صحبت می کنند.
رفتار این متفکران در حال رشد است و به دیگران نزدیک و علاقمند به کار موسیقی می شوند و تمایل به در میان گذاشتن ایده ها با دیگران هستند و احساس همیاری دارند, البته نه رقابت.
اگر مایل باشید این توانایی را در خود توسعه دهید, باید تدریس کنید. پرستاری و مراقبت از بچه ها نیاز به تفکر ربع C دارد . به فعالیتهایی که ارتباط خوب را تقویت می کند و درباره کارهایی که دیگران برایتان انجام داده اند فکر کنید و روشی برای تشکر از آنها بیابید. یک شخص مسن را برای نگهداری انتخاب یا به انجمن های خیریه کمک کنید, روان خود را در نور دید و کتابهای مذهبی ادیان الهی را بخوانید, سبزی یا میوه ای که تا بحال نخورده اید را بچشید و گیاهان دارویی بکارید و از آن استفاده کنید, گل بکارید و دسته گلی را هنرمندانه درست کنید و کسی که دلتنگ است را شاد کنید, از گردش در طبیعت لذت ببرید و به صداها و بوی گلها توجه کنید, در سمیناری درباره اینکه چگونه احساسات خود را بهتر منتقل یا بیان کنید شرکت کنید, برای خوردن غذا با خانواده وقت بگذارید ودلیلی برای برگزاری جشنی خاص پیدا کنید.
ربع D:ویژگی های تفکر تحلیلی این ربع ها, اینها کلی نگر, نوآور, بصری, خلاق, تخیلی, مفهومی, انعطاف پذیر و شهودی هستند . این ربع تفکر اکتشافی , تأسیس کننده, مبتکر و آینده نگر است. همچنین بازیگوش, ریسک طلب, و مستقل است.متفکر ربع D ترجیح می دهد به موضوع های درسی مانند هنر(نقاشی, مجسمه سازی) هندسه, طراحی, شعر و معماری توجه کند و گاهی بی نظم , رویایی و غیر واقع بین هستند.رفتار ربع D اگر با خود انضباطی, توجه و منطق تعدیل شود موفق تر خواهد بود.
اگر متفکر ربع D نباشید و مایل باشید توانایی را در خود توسعه دهید چه کار باید بکنید؟
زمان حل هر مسأله ای 2 یا 3 راه متفاوت بیابید, زیبایی یک طراحی یا ساختمان , یا شی ء را ار
برای کسب مهارت در حل مسائل ابتدا باید وجود مسائل و مشکلات در زندگی را یک امر طبیعی و حتی لازمه زندگی بشر بدانیم. بعضی از مردم این موضوع را امری غیرطبیعی میدانند و بنابراین در رویارویی با کوچکترین مشکلات، دچار ناراحتی و استرس میشوند. و بدیهی است که با وجود استرس و نگرانی نمیتوان انتظار برخورد مناسب با مشکلات را داشت. به همین دلیل این افراد معمولا در مواجهه با مسائل حالت انفعالی دارند و حتی قادر به حل اصولی سادهترین مسائل نیز نیستند و اغلب از حل مسائلشان طفره میروند و آنها را به تعویق میاندازند.
ولی افرادی که مسائل و مشکلات را جزیی از زندگی روزمره میدانند، خود را برای مواجهه با آنها نیز آماده کردهاند. این افراد با بروز هر مشکلی، بدون دغدغه و با فکری باز و مسلط، نسبت به حل آن اقدام میکنند.
موضوع دیگری که در حل مسائل، نقش کلیدی دارد، توانایی تولید ایدههای متعدد برای هر مسئله است. باید توجه داشت که هر چه تعداد ایدهها و راهحلهای تولید شده بیشتر باشد، احتمال رسیدن به یک راهحل کارآمدتر، بیشتر خواهد بود. بنابراین نباید در تولید و ارائه ایده خساست به خرج داد. حتی اگر برخی از ایدهها غیرمنطقی و غیرعملی به نظر برسند. اتفاقا در برخی از موارد همین ایدههای به ظاهر غیرمنطقی و غیرعملی برای حل بعضی از مشکلات کارسازتر بوده و نتیجه بهتری میدهند!
اما چگونه توانایی تولید ایدههای متعدد را کسب کنیم؟ بدیهی است که برای کسب مهارت در هر زمینهای، آموزش و تمرین مستمر لازم است. در زمینه کسب مهارت برای تولید ایدههای متعدد نیز برخورداری از تفکر خلاق و تمرین تکنیکهای خلاقیت و به خصوص تکنیک بارش فکری میتواند بسیار راهگشا باشد.
پس از تولید راهحلهای فراوان برای حل مسئله، نوبت به انتخاب بهترین و کاراترین ایدهها، با کمک تفکر منطقی میرسد. در این مرحله ممکن است لازم باشد، بعضی از ایدهها تعدیل و یا با هم ترکیب شوند و ایدههای جدیدی به وجود آیند. در هر صورت مهارت فرد در تفکر خلاق، ایدهپردازی و بالاخره تفکر منطقی، موجب رسیدن به راهحلهای منحصر به فرد و کارآمد میشود.
شما جزو کدام گروه هستید؟ آیا مانند اکثریت جامعه روشهای معمول و روتین را برای حل مسائل روزمره تان بکار می برید؟ و یا ترجیح میدهید فراتر از جامعه فکر و عمل کنید؟ و البته از نتایج آن هم بهره مند شوید؟!
اهمیت نقش خانواده در فرایند تحول کودک امری قطعی است. یکی از مسئولیت های والدین کمک و آموزش به کودکان در جهت تشخیص و حل مشکلات گوناگونی است که به طور مداوم در زندگی روزمره با آن رو به رو می شود. این گونه آموزش ها می توانند در کاهش رفتارهای نامناسب کودکان و بهبود رفتارهای اجتماعی آنها موثر واقع شوند. با توجه به اهمیت موضوع شناسایی مشکلات و اتخاذ راه حل برای آن از سوی کودکان در این مقاله به بررسی مهارت حل مسئله و راهکارهای پرورش آن در کودکان می پردازیم.
مواجهه با مشکل در زندگی امری طبیعی و اجتناب نا پذیر است و افراد در سراسر زندگی خود با مسائل و مشکلات مختلفی رو به رو می شوند، از این رو توانایی افراد در مواجهه با این گونه موقعیت ها به شیوه صحیح و کارآمد از اهمیت بالایی برخوردار است (پوگلیس و وایت، ۲۰۱۳). پژوهش ها نشان داده اند افرادی که از مهارت های حل مسئله پایینی برخوردارند در برخورد با مشکلات با شکست مواجه شده و به محض رویارویی با موانع، ممکن است با بروز رفتارهای برانگیخته نسبت به آن واکنش نشان دهند، احساس ناکامی کنند، پرخاشگر شوند یا برای پرهیز از موقعیت مشکل ساز گوشه گیرشوند؛ فرایندی که می تواند بروز رفتارهای سازش نایافته را برای فرد در پی داشته باشد (فاکس و هندرسون، ۲۰۱۳). از این رو توانایی حل مسئله از جمله اساسی ترین مهارت ها در رویارویی با این گونه مشکلات است.
مهارت حل مسئله یکی از توانایی های عالی ذهن است. در مهارت حل مسئله فرد باید با برقراری روابط بین تجربه های گذشته و مسئله، رابطه بین آنها را کشف و با توجه به آن، راه حل های مناسب را اتخاذ کند (اسرا، ۲۰۱۳). به عبارتی دیگر حل مسئله، عمل تصمیم گیری است که شامل شناخت و شناسایی وضعیتی است که در آن تصمیم گیری، جمع آوری اطلاعات، بررسی، تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود انجام می شود، پیامدهای رفتار در آن وضعیت و گرفتن بازخورد از محیط اجتماعی توسط فرد ارزیابی می شود (اروزکان، ۲۰۱۳)، و در نتیجه شخص با جایگزین کردن تصمیم هایی که می تواند نتایج مثبت و موثرتری را برای زندگی وی در پی داشته باشد، اقدام به اتخاذ تصمیمی مناسب تر می کند.
چنانچه مشخص است مهارت حل مسئله به مجموعه توانایی های گفته می شود که کودک می تواند در هنگام مواجه با مشکلات یا چالش ها و برای حل این مشکلات بکار می گیرد.
مهارت حل مسئله به فرد کمک می کند تا با یافتن راه حل مناسب برای حل مشکل در مواجهه با چالش های زندگی، امکانات گوناگون پیرامون خود را شناسایی و از آن به منظور تصمیم گیری مناسب و حل مسئله در شرایط گوناگون استفاده کند. آموزش این مهارت های می تواند پیامدهای مهمی را برای کودکان در زمینه برقراری روابط بین فردی فراهم کند. برای مثال این مهارت ها باعث می شود کودکان در ارتباطات اجتماعی موفق تر عمل کنند و به رفتارهای سازش یافته و سطوح بالای حرمت خود دست یابد .
در بطن تغییرات سریع اجتماعی و وقایع تنیدگی زا فرد باید یاد بگیرد جایگاهی در اجتماع بیابد، با همسالان رابطه مطلوب برقرار کند، خود را با مدرسه، اجتماع، همسالان و خانواده سازگار و بر تحقق بسیاری از اعمال پیچیده فردی و بین فردی حیاتی که وی را برای زندگی آینده آماده می کند، تسلط یابد (پاکدامن و نصیری، ۱۳۹۳). بنابر این نیاز به مهارت های حل مسئله در تمامی زمینه های زندگی مشهود است و فرد آن را از طریق تعامل با محیط و وضعیت های مختلف کسب می کند.
بدین جهت رابطه مناسب والد – کودک عامل تعیین کننده ای در تحول کودک و سلامت روانی او در بزرگسالی شناخته شده است. بر این اساس والدین آشنا با روش های حل مسئله سعی می کنند به کودکان خود برای فکر کردن درباره ی چالش های پیش رو، در نظر گرفتن راه حل های مختلف و انتخاب بهترین راه حل کمک کنند. در نتیجه، کودکان نیز چگونگی برخورد با مشکلات و شکست هایشان را بدون ایجاد موقعیت تنیدگی زا یاد خواهند گرفت . فرزندان مکن است با چالش هایی رو به رو شوند، برخورد مناسب والدین می تواند حل مناسب این چالش ها را در پی داشته باشد.
نکات کاربردی و عملیاتی برای پرورش مهارت حل مسئله در کودکان
در این بخش به بیان راهکارهایی می پردازیم که در بستر مناسبی را برای پرورش مهارت حل مسئله کودک ایجاد می کنند:
ترغیب مشارکت کودکان: الگوهای ارتباطی اعضای خانواده بایستی به گونه ای باشد که به کودکان و توانایی ها و افکار آنها توجه شود. مشارکت کودکان در تصمیم گیری های مرتبط با آنها و به کارگیری فکر آنها در مهارت حل مسئئله کودک موثر است.
عدم سرزنش آنها: در صورت اشتباه کردن کودکان یا تصمیمات نادرست آنها از برخوردهای تند و یا سرزنش جلوگیری کنید. این برخوردهای مانع از پرورش مهارت حل مسئله می شوند.
بکارگیری بازی: در قالب بازی می توان راه کارهای حل مشکلات و شناسایی علل چالش ها را مورد بررسی قرار داد.
بکارگیری داستان: گقتن داستان و قصه و بیا موقعیت های چالش بر انگیز و حل آن توسط شخصیت های داستان می تواند از لحاظ ذهنی به کودک کمک کند.
توضیح به کودک و تبیین مسائل: در بسیاری موارد زمانی که دیگران یا خود شما با مشکلی رو به رو می شوند می توانید به کودکن راه کارهای آن را توضیح دهید. بخصوص زمانی که برای همسالان کودک اتفاقی صورت می گیرد.
مهارت حل مساله را بیاموزید
روش حل مساله فرایند تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک می کند تا هنگام رویارویی با مشکلات راه حل های متعددی را جستجو کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب نماید.
زندگی یک فرصت بزرگ و شاید یک مسئله بزرگ است که روزانه مسایل کوچک را برای ما به ارمغان می آورد که ما آن ها را مشکلات می نامیم. دنیای واقعیت های ما انسان ها مملو از مسایل و مشکلاتی است که هر روز با آن مواجهه می شویم و یا آنها با ما مواجهه می شوند. زندگی را می توان روند پیاپی مواجهه شدن با مسایل و تلاش برای حل آنها دانست. حل مشکلات فراروی انسان تاثیر سازنده ای در ایجاد اعتماد به نفس و کسب آرامش دارد و به انسان نیروی ویژه و انگیزه ای مناسب برای مواجهه سازنده با مشکلات هدیه می نماید. حل موفقیت آمیز مسایل زندگی به اعتماد به نفس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود،در حالی که حل ناقص یا گره های ناگشوده بهداشت روان شخص را به طور جدی تهدید خواهد کرد.
به نظر می رسد انسان ها خیلی اوقات می توانند مشکلات خویش را حل نمایند بی آنکه حل مسئله را به صورت مدون و یا در کارگاه مهارت های زندگی آموخته باشند. اما از سوی دیگر خیلی اوقات نیز انسان ها نمی توانند مسئله خود را حل کنند، چون حل مسئله را به صورت یک مهارت نیاموخته یا تمرین نکرده اند. حل مساله از نظر اندیشمندان در بالاترین سطح از فعالیت های شناختی انسان قرار دارد. و نیازمند یک سلسله فعالیت های تخصصی و داشتن بسیاری از توانمندی های شخصیتی است.
با تعریف حل مساله آشنا شویم
روش حل مساله فرایند تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک می کند تا هنگام رویارویی با مشکلات راه حل های متعددی را جستجو کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب نماید. به این ترتیب حل مساله یک فرایند آگاهانه- منطقی- تلاش بر و هدفمند است.
حل مساله عبارت است از فرایند شناختی- رفتاری که توسط خود فرد هدایت می شود و فرد سعی می کند با کمک آن راه حل های موثر یا سازگارانه ای برای مسایل زندگی روزمره خویش پیدا کند.
مسئله می تواند ناشی از یک مشکل بیرونی(مثل یک امتحان سخت) و یا از درون فرد نشات گرفته باشد(مثل اهداف، نیازها، تعهدات شخصی).
حل مساله ماهرانه مستلزم عبور گام به گام از این مراحل است
انتخاب رویکرد صحیح نسبت به مشکلات
در این مرحله لازم است باورهای غلط نسبت به مشکل شناسایی و اصلاح گردد مثلاً این باور (نباید در زندگی با مشکل روبرو شد).( مشکل نشانه ضعف، بی لیاقتی و ناتوانی است).
زندگی بدون مشکلات انسان را به آب راکدی تبدیل می کند که می ماند، می گندد و متعفن می شود. هر مشکلی در زندگی در حکم فرصتی است برای ارتقاء، بزرگ شدن، برای با تجربه شدن و برای استوار کردن وجود راست قامتی برای مواجهه با مسایل آتی زندگی.
یک روش عینی و عملی برای پیدا کردن راه حل ها، روش بارش ذهنی است.روش بارش ذهنی یعنی سعی کنیم بدون هیچ نوع قضاوت، بازداری، ارزش گذاری خوب و بد و یا جلوی فکر خود را گرفتن، راه حل های متعدد، متنوع و غیر قضاوتی برای مسئله ارایه بدهیم
تعریف دقیق مسئله
معمولاً وقتی مشکلی در زندگی پیش می آید آدم ها آن را خیلی گنگ، مبهم، پراکنده و غیر دقیق ادراک می کنند. در این مرحله باید به سوال های زیر پاسخ داده شود.مشکل چیست؟ کی مشکل شروع شد؟ مشکل کجا شروع شد؟ چه کسی در این مشکل نقش دارد؟
هدف این گام ارایه تعریف مشخص و دقیق از مسئله است تا آنجا که ابهامات و نامفهومی های فوق ذکر تا جای ممکن از بین برود.
تولید، خلق و پیدا کردن راه حل های متعدد و متفاوت
یک روش عینی و عملی برای پیدا کردن راه حل ها، روش بارش ذهنی است.روش بارش ذهنی یعنی سعی کنیم بدون هیچ نوع قضاوت، بازداری، ارزش گذاری خوب و بد و یا جلوی فکر خود را گرفتن، راه حل های متعدد، متنوع و غیر قضاوتی برای مسئله ارایه بدهیم.نکته بسیار مهم در این مرحله آن است که کمیت و تعداد راه حل ها مهم تر از کیفیت آن هاست.
ارزیابی سود و زیان و معایب و محاسن راه حل ها و انتخاب از بین راه حل ها
در این مرحله راه حل های ارایه شده در گام 3 را مورد ارزیابی قرار دهید و سود و زیان هر کدام را بررسی کنید. سپس بر اساس غلبه نسبی مزایا و معایب در مورد آن راه حل تصمیم گیری کنید. یعنی در نهایت راه حلی را انتخاب کنید که بیشترین سود و کمترین زیان را داشته باشد.
اجرای راه حل و بازبینی
در این مرحله راه حل انتخابی خود را اجرا کنید و آثار و نتایج آن را بر خودتان و دیگران نظاره کرده و آثار واقعی روش انتخابی را با پیامدهای پیش بینی شده مقایسه کنید. در این مرحله زمان بندی از اهمیت خاصی برخوردار است. بعد از اجرای راه حل و مفید بودن آن به خودتان پاداش دهید و اگر مسئله حل نشد، موانع را شناسایی کرده و برطرف کنید. در صورت لزوم می توانید مراحل حل مساله را مجدداً تکرار کنید. احتمالاً اشکالی در جریان حل مساله پیش آمده است. مثلاً ممکن است مشکل به خوبی و دقیق تعریف نشده، اهداف واقع بینانه نبوده و...
حل مسئله یکی از شش مهارت مهم زندگی است که والدین باید آنها را به فرزندانشان بیاموزند. از زمانی که کودکان پیش دبستانی است آموزش مهارت حل مسئله را به کودکان آغاز کنید و تا نوجوانی در این زمینه با آنها کار کنید تا دقیقا بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند و تصمیمات سالمی برای خودشان بگیرند.
به هرجهت، بسیاری از بزرگسالان دقیقا نمی دانند که چگونه مسایل و مشکلات را حل و فصل کنند. برای اکثر ما، این صرفا کاری است که باید انجام دهیم. بدون اینکه به هیچ وجه درخصوص پروسه ای که استفاده می کنیم فکر کنیم. بسیار مفید است که به فرزندانمان استراتژی های اصولی و منظم تری برای حل مشکلاتشان بیاموزیم.
دلایلی که کودکان به مهارت حل مسئله کودکانه نیاز دارند
کودکان هرروزه با مشکلات و مسائل گوناگونی مواجه می شوند. گستره مشکلات آنها از مشکلات تحصیلی گرفته تا مسائل هم سن و سالان، مشکلات در زمینه های ورزشی، انجام تکالیف و وظایف یا حتی تصمیم گیری درخصوص اینکه چه چیزی بپوشند را شامل می شود، در حل همه این موارد فرایند حل مسئله اصولی و صحیح می تواند خیلی مفید واقع شود. زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را می آموزند، اعتماد به نفس زیادی در توانایی شان برای اخذ تصمیمات صحیح و خوب برای خودشان را کسب می کنند.
زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را نداشته باشند ممکن است از انجام و تلاش و تجربه هرکاری یا حتی حل وفصل مسائل امتناع و اجتناب کنند. برای مثلا، اگر بچه ای را هم سن و سالانش مورد تمسخر قرار دهند و وی نداند که چطور باید عکس العمل نشان دهد، ممکن است آن را هرگز ابراز و عنوان نکند، درعوض ممکن است به مرور از مدرسه زده شود، نمراتش افت کنند، یا حتی ممکن است از دل درد و سردرد شکایت کند.
سایر بچه هایی که فاقد مهارت حل مسئله هستند ممکن است هرگز متوجه حق انتخابهایی که در حل مشکلات دارند نشوند. این بچه ها ممکن است بدون فکر کردن به انتخابات و تصمیمات شان شتابزده و نسنجیده عکس العمل نشان دهند. برای مثال، بچه ای که دوستش اسباب بازی او را گرفته است ممکن است تنها راهی که برای پس گرفتن اسباب بازی به نظرش برسد این باشد که به او حمله کند و با زدن اسباب بازی اش را پس بگیرد. او به هیچ وجه نمی داند که می تواند چه انتخاب های دیگری داشته باشد. کمک به بچه ها در فراگیری و آموزش نحوی تشخیص انتخاب ها و فرصت هایی که در اختیار دارند به آنها کمک می کند تا از اینکه قادرند تصمیمات سالم و درست برای خودشان بگیرند اطمینان حاصل کنند.
به بچه ها بیاموزید چگونه مسائل و مشکلات را ارزیابی کنند
با بچه ها در مورد نحوه تشخیص و شناسایی مشکل صحبت کنید. گاهی اوقات فقط بیان و ابراز یک مشکل خودش می تواند تفاوت شگرفی را ایجاد کند. برای مثال، بچه ای که می تواند به مادرش بگوید، «بچه ها زنگ تفریح مرا اذیت می کنند»، ممکن است تا حدودی احساس راحتی و سبکی کند. زمانی که بچه ها مشکل و مسئله را تشخیص می دهند، به آنها بیاموزید تا فکر کنند و چندین راه حل ممکن را برای مشکل قبل از اینکه وارد عمل شوند مدنظر بگیرند. سعی کنند دست کم چهار راه ممکن برای حل مشکل پیدا کنند. سپس درخصوص دلایل موافق و مخالف هر شیوه بحث کنید. خیلی مهم است که بچه ها بیاموزند تا پیامدها و عواقب مثبت و منفی احتمالی رفتارشان را تشخیص دهند.
زمانی که بچه ای انتخاب های مختلف و پیامدهای احتمالی هریک را بازشناخت، در آن زمان است که می تواند بهترین را انتخاب کند. به بچه ها بیاموزید که اگر روشی را انتخاب کردند که مشکل را حل نکرد، همیشه می توانند راه دیگری را هم امتحان کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا مشکل را حل نکرده است دست از تلاش و کوشش برندارد.
به طور جدی با هم درخصوص مسائل و مشکلات بحث و گفت و گو کنید
زمانی که مشکلی بروز می کند، عجله نکنید تا فورا مشکل فرزندتان را شما حل کنید. اگر می بینید فرزندتان با چیزی درگیر است و کلنجار می رود، قبل از اینکه به کمکش بشتابید به فرزندتان فرصت دهید تا آن را خوب بفهمد و از آن سر در بیاورد.
برای مثال، اگر فرزندتان با خواهر یا برادرش سر یک اسباب بازی مجادله دارد، به آنها فرصت دهید تا اول خودشان تلاش کنند تا به راه حل مناسب برسند. اگر نتوانستند چنین کنند و موفق نشدند، به آنها کمک کنید تا راه حل مناسبی بیابند. البته اگر نگران ایمنی و سلامت آنها هستید، بی مقدمه باید وارد عمل شوید.
در زندگی نقش الگوی مهارتهای حل مسئله را بازی کنید تا به فرزندتان کمک کنید تا در شرایط زندگی واقعی چگونه باید عمل کنند. برای مثال، اگر نامه ای از معلم فرزندتان دریافت کردید که در آن نوشته شده بود که عملکرد فرزندتان در ریاضی رضایت بخش نیست، فورا عصبانی نشوید و فرزندتان را از امتیازاتش محروم نکنید. درعوض، با او بنشینید و با بهره گیری از فرایند حل مسئله درخصوص مشکل بحث و گفتگو کنید. فرزندتان ممکن است ایده های زیادی درخصوص اینکه چطور می تواند عملکردش را تغییر دهد و حتی بهتر کند داشته باشد یا می توان برای بهبود نمراتش از شخص خاصی کمک بگیرد.
سعی کنید تا به توافقی متقابل برای راه حل برسید. هر زمان که فرزندتان موفق شد تا راه حل مناسب و خوبی برای مشکلش بیابد، حتما او را تشویق کنید، حتی برای او جایزه درنظر بگیرید. پیشرفت را زیر نظر بگیرید و به طور دوره ای به مسئله بپردازید تا ببینید آیا تغییرات بیشتری نیاز هست یا خیر.
به پیامدهای طبیعی اجازه وقوع دهید
زمانی که به بچه ها فرصت داده می شود تا پیامدها و عواقب طبیعی و معمول کار یا تصمیم شان را تجربه کنند، این امر می تواند یک استراتژی تربیتی موثر باشد که مهارتهای حل مسئله را به آنها می آموزد. بروز و مواجهه با پیامدهای طبیعی بدین معنی است که شما به فرزندتان اجازه می دهید تا تصمیمی بگیرد و بعد با عواقب و پیامدهای منفی آن مواجه شود. به هرجهت مهم است که هیچ جای نگرانی به لحاظ امنیت و سلامتی برای فرزندتان وجود نداشته باشد، هرگز فراموش نکنید که اصل سلامت و ایمنی فرزندتان از هر چیزی مهم تر است.
برای مثال، زمانی که به فرزندتان اجازه می دهید به محض ورود به مرکز خرید اولین چیزی را که دید و خوست، بخرد و سپس اگر پول بیشتری مطالبه کرد از دادن پول بیشتر به او امتناع می کنید، اینگونه فرزندتان با یک پیامد طبیعی مواجه می شود و می فهمد توانایی خرید هر آنچه که می بیند و می خواهد را ندارد، بنابراین باید خواسته ها و حتی مقدار پولش را مدیریت کند.
این اتفاق می تواند درخصوص حل مسئله درس های مهمی به او بدهد و به او کمک کند تا دفعه بعد انتخاب بهتری انجام دهد. مدنظر داشته باشید که چنین پیامدهای طبیعی می توانند لحظاتی پرارزش به لحاظ آموزشی باشند تا به شما کمک کنند تا با کمک هم مسائل را حل فصل کنید و با هم بیشتر بر روی مهارت حل مسئله کار کنید. کودکان باید بیاموزند که مسائل را به تنهایی حل کنند. حل مسئله یکی از مهارت هایی است که نیاز است والدین به کودکان آموزش دهند. این آموزش را از پیش دبستانی آغاز کنید و تا نوجوانی آن را ادامه دهید و به آن ها آموزش دهید که چگ.نه تصمیم هایی سالم بگیرند و مشکلات را حل کنند.
البته بسیاری از بزرگسالان نیز این مهارت را به خوبی کسب نکرده اند و برای برخی از ما نیز این کار یک عادت شده است و به مراحل انجام کار فکر نمی کنیم اما بهتر است به کودکان خود آموزش دهیم که از یک روند برای حل مسائل و مشکلات خود استفاده کنند.
دلایلی که کودکان نیاز به یادگیری آموزش حل مسئله دارند
کودکان هر روز مسائل زیادی را حل می کنند حتی اینکه چه لباسی بپوشند نیز در واقع یک روند حل مسئله ساده است و زمانی که کودکان حل مسئله را یاد بگیرند با اعتماد به نفسی که به دست می