نور در معماری سنتی و مدرن
مقدمه
زیبایی که به چشم میآید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی،زیبایی مفهومی ندارد.زیبایی حقیقی با نور معرفت درک میگردد و زیبایی ظاهری با عزیزترین حسن ما که بینایی است دیده میشود.نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی باعث میشود که زیبایی به چشم آید و رنگ و سایر زیبائیهای شیء جلوه کند.بنابراین بحث نور و پرداختن به آن میتواند در مباحث زیباییشناسی و هنر جایگاه ویژهای داشته باشد.از جمله علوم و هنرهایی که میتوان به نقش نور در آن اشاره داشت،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهرهگیری از نور طبیعی به خود اختصاص میدهد.ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمینکنندهء نور مصنوعی هستند،مطرح میباشند.نگارگری ایران نیز به عنوان«اسناد منقوش»در شناسایی عناصر نورگیری در معماری و همچنین ابزار و وسایل روشنایی نقش بسزاتیی دارد و چه بسا در نگارگری ایران نمونههایی بسیار بدیع و منحصربهفرد از این وسایل وجوددارد که در حال حاضر اثری از آنها موجود نیست و تنها در مینیاتورها میتوان سراغ آنها را گرفت و ما با رجوع به این منبع مهم میتوانیم با این نمونهها آشنا شویم.
نور در معماری سنتی ایران
نور جدا از نقشی که در جهت روشناییبخشیدن به داخل ساختمان به عهده دارد در ارتباط با تزئینات معماری اسلامی نیز حائز اهمیت است.چون تزئین در معماری ایران در تمام ادوار صرفنظر از دقت و ظرفت آن،نمودار روشنی و شادی نیز میباشد.هنرمند اسلامی در تزئینات بنا از عناصری استفاده میکند تا بتواند به هدف نورپردازی خود جامه عمل بپوشاند،از جمله استفاده از مقرنس که گونهای جلب و پخش نور به درجات دقیق و باریک است.
حتی استفاده از رنگهای ویژه در امر روشنایی بنا مؤثر است و با توازن و هماهنگی رنگهاست که به نقش و جایگاه آن در روشنایی و شفافیت بنا پی میبریم.بعضی از نویسندگان با بررسی منشاء و نقش نور در معماری اسلامی،نور را نمادی عرفانی میدانند و معتقدند معمار مسلمان میکوشد هرمادهای را که به کار میگیرد و شکل میدهد،لرزش و ارتعاش نور در آن اثر بگذارد.به علاوه نور دیگر عوامل تزئینی را نیز بهتر مینمایاند و به طرحها حیات و جان میبخشد.فاکتورهای معماری در بناهای اسلامی شکل یافته با بازی نور و سایه،انعکاس و انکسار در آنها بوجود میآید.از جمله استفاده از کف و دیوارهای صیقلی برای جذب و بازتاب نور،استفاده از مقرنس برای گرفتن، شکستنو پخش نور،گنبدهایی که بر حسب ساعات مختلف روز و شدت و ضعف نورچرخان به نظر میآیند،سردردهایی که نور خورشید از تزئینات گچی آنها میگذرد و به آنها شکل میدهد، حتی آینهها و کاشیهای درخشان و براق،چوبهای مذهّب و مرمرهای صیقلی که همگی میدرخشند.
نور و روشنایی
مقدار نور مورد احتیاج ما در فضاهای مختلف تفاوت میکند و بستگی به نوع استفاده از فضا و کارکرد آن دارد.بعضی از فضاها احتمالا در روز و یا فقط در شب مورد استفاده قرار میگیرند،لذا میبایست این مسائل را در موقع انتخاب نور برای فضای مورد نظر مورد توجه قرار داد،مقدار تابش نور خورشید را میتوان توسط پرده،نوع شیشه و بزرگی و کوچکی پنجره تنظیم کرد.ساعات تابش نور خورشید در روز،معین است و تغییری در ساعات تابش و جهت آن نمیتوان داد،ولی نور مصنوعی را میتوان به طور دلخواه در جهتهای مختلفی تنظیم کرد که در ساعات مختلف قابل استفاده باشد.
نور طبیعی در روز مهمترین منبع روشنایی بشمار میرود. زاویه تابش و تراکم نور خورشید بنا به حرکت وضعی و گردش انتقالی زمین در نوسان است.نور طبیعی گرچه حاصل درخشش آفتاب است،اما در حقیقت از سه منبع مختلف به فضای داخلی رخنه میکند.خورشید،آسمان و زمین،اشعهء مستقیم خورشید بنا به ساعت،روز،زمان،سال و موقعیت پنجرهها و روزها ممکن است برای مدتی کوتاه به درون ساختمان نفوذ کند.شواهد عینی مبنی بر حضور آفتاب،یکی از ضروریتهای زیستی است تا آنجا که نور خورشید فعالیتهای معمول را مختل نکند حضور آن در ساختمان با استقبال مواجه میگردد.حرکت انتقالی زمین، اختلالهای شدید نوری بوجود میآورد که میزان آنرا میتوان با انواع سایهبانها یا پرده تنظیم نمود.ابعاد و موقعیت نورگیرها با توجه به عملکرد فضای داخلی مشخص میشود.یک محل مسکونی ممکن است دارای پنجرههای بلند،کوتاه،عریض و یا نورگیرهای سقفی باشد.چنین تنوعی در موقعیت و اندازه پنجرهها به خاطر گریز از یکنواختی ایجاد نمیشود بلکه برای تولید سایهروشنهای مناسب به منظور جلوه دادن به بافت،رنگ و شکل بوجود میآیند.
نور مصنوعی:هدایت و تنظیم نور مصنوعی توسط عواملی موسوم به عوامل نوری صورت میپذیرد این عوامل که مشتمل بر انواع چراغها و سیستمهای روشنایی هستند که ابزار اصلی نورپردازی را تشکیل میدهند.
تاریخچه بهرهگیری از نور طبیعی
دانستن روند بهرهگیری از نور خورشید به اندازه روند شکلگیری مصالح و یا شکلهای مختلف زیربنایی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم میباشد.اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سدهء سوم هزاره چهارم ق.م میباشد که در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیوارههای خارجی استفاده میکردند.در شهر سوخته از هزارههای سوم و دوم ق.م از روی آثار خانههایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود میتوان استنباط کرد که هراطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بودهاند،در دوره عیلام در حدود 1300 و 1400 ق.م نیز نمونهای از پنجرههای شیشهای بدست آمده که شامل لولههایی از خمیر شیشه میباشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای میگرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود.از جمله کهنترین مدارک و نمونههای در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعههای مادی در آثار دور شاروکین یافت.از روی نقشبرجسته آشوری میتوان روزنههایی را که بر روی برجها ساخته شدهاند تشخیص داد.
در دوره هخامنشی در تختجمشید وضع درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آنهاه اغلب به جای مانده است همچنین در این کاخها بالای درها و حتی بامها،روزنها و جامخانههایی داشته وگرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آنها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن میکرده است؟
در اصل از خصوصیات سبک پارسی،تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمانهاست.در این دوره از اصل اختلاف سطح،جهت جذب نور بداخل استفاده میشد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفگانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای تختجمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که بوسیله ایجاد سایهروشنهای گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه میداده مکانهای مورد نیاز برای زیستن را بصورتی بسازد که در فصول مختلف سال هرخانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید.از نورگیری یبناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سرپرسی سالیکس در مورد کاخ هاترا میگوید:تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی بودهاند.ارتفاع آنها مختلف و نیز روشنایی آنها از دهنه و هلالهایی بوده که به سمت مشرق باز میشدند.از روی تصویر بازسازی شده که نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان میدهد این احتمال را ممکن میسازد که اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده میکردند.ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنایی داشتهاند و این امر در تمام بناهای آنها مشهود است.نوک گنبدهای بناهای چهارطاقی آنها بصورت روزنه درآمده زیرا برای افروختن آتش بدان احتیاج
داشتهاند.ایوان کرخه در خوزستان،طرز نور گرفتن از طاق را برای اولین بار نشان میدهد،البته در بناهایی که طاق ضربی داشتند معمولا تامین نور از آن قسمتهایی بوده که سقف مسطح داشتهاند.
روش استفاده از طاق گهوارهای که از انواع طاقسازیهای عصر ساسانی است به معمار اجازه میداد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تامین کند.
طریقه نورگیزی یاز جامخانه نیز همانطور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدتهای بسیار بعنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگیهای این معماری میشود میبینیم که در روی گنبد روزنههایی با حفره هایی تعبیه میکردند که احتمالا برای پوشش آنها از شیشه استفاده میکردند،تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمّال جهت تحمل بار گنبد استفاده میکردند تنها از روزن وسط گنبد یا از روزنههای تعبیه شده بر روی آن جهت نورگیری استفاده میکردند.
اما پس از آنکه باز سقف گنبدی را توسط قوسها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمتهایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را بصورت هلال تعبیه کنند.
عناصر نورگیری در معماری سنتی
این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار میگیرند،گروه اول به عنوان کنترلکنندههای نور مانند انواع سایهبانها و دسته دوم نورگیرها.
گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم میشوند:دسته اول آنهایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته دوم آنهایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند مثل پرده.
عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح میشوند نامهای مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارتند از:روزن،شباک، در و پنجره مشبک،جامخانه،هورنو،ارسی،روشندان، فریزوخوون،گلجام،پالکانه،فنزر،پاجنگ و تهرانی.در مقابل عناصری مانند رواق،پرده،تابش بند،سایهبانها،سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.علاوه بر این موارد عناصری مانند شباکها،ضمن نورگیری نقش کنترل آنرا نیز به عهده دارند.
کنترلکنندههای نور
رواق:فضایی است مشتمل بر سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش وتابش نور آفتاب مصون میدارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور میدهد و در این صورت روشنایی از طریق غیر مستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.
تابش بند:تابش بند تا تووش بند یا آفتابشکن تیغههایی به عرض 6 الی 18 سانتیمتر است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و نی آنها را میساختند.معمولا در بالای در و پنجره کلافی میکشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحا به آن سرسایه میگفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون فضا را کنترل میکردند.
سایهبانها:ایجاد سایه بر روی پنجرهها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظهای کاهش مییابد.سایهبانها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل،کنترل نور و تهویه طبیعی داشته باشند.کارایی سایهبانها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آنها نسبت به پنجره و همچنین شرایط تهویه طبیعی در ساختمان بستگی دارد.سایهبانها به انواع ثابت،متحرک و همچنین سایهبانهای طبیعی مثل درختان تقسیم میشوند.
سرادق:سایهبان بر سراکه پرده آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده میشد و بدینترتیب مانع تابش تند خورشید به درون سرا میشد.
ساباط:کوچهای سرپوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سردسیری به چشم میخورد.در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه ساباط میگذاشتند.
پرده:استفاده از پردههای ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره صفویه معمول بوده و همچنین در دوره قاجار نیز از آن استفاده میشد.این پردهها معمولا از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یکلا و دولا استفاده میشدند و به طور معمول در جلو ایوانها و یا پنجرهها وارسیها نصب میشد.بالا کشیدن این پردهها توسط قرقره و بندهایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمتهای آنها را یکنواخت جمع کرده است چون این پردهها معمولا ضخیم و سنگین بوده
و غیر از این نمیشد آنها را بالا کشید.
نورگیرها
شباک:هوای متغیر ایران،آقتاب تند و روشن،باد و باران،توفان و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب میکرده که ساختمان علاوه بر دو پنجره،پردهای یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد.درون ساختمان با روزنها و پنجرههای چوبی یا گچی و پرده محفوظ میشد و بیرون آنرا با شبکههای سفالی یا کاشی میپوشاندند،این شبکهها شدت نور را گرفته و نور ضعیفتری از لابهلای آن ایجاد میشود.انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک میکرد.ضمنا علیرغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رویت بود از بیرون هیچگونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.
در و پنجرههای مشبک
پنجره معمولا برای دادن نور،جریان هوا و رویت مناظر بیرون بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است.در مناطقی که نور خورشید شدید است،پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته شود.پنجرههای مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد میکند،تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را میگیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج میشود.طرحهایی که در ساختن پنجرههای مشبک به کار برده میشود اغلب به گونهای است که نور داخل اتاق را تنظیم میکند.پنجرههای مشبک نور شدید خارج را بخش کرده و آنرا تعدیل میکنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه آن را به داخل اتاق عبور میدهند.گاهی برای در و پنجرههای مشبک شیشه نیز به کار برده میشود.(به درهای مشبک،در و پنجره گفته میشود)در و پنجره و روزنهای مشبک چوبی،سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستانها باز میشد.
روزن
روزن و پنجره را نمیتوان از هم تفکیک کرد.در واقع روزن را میتوان یک پنجره کوچک دانست که معمولا در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار میرفته است.به عبارت دیگر روزن به سوراخهایی اطلاق میگیرد که در کلاله و یا شانه طاقها تعبیه میشده است.روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته میشده و اغلب ثابت بوده است.در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درونگرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطهای دیگر نور کافی برای هشتی تامین میشد،در بالای در ورودی روزن قرار میدادند.
ارسی
ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد،بالا میرود و در محفظهای که در نظر گرفته شده جای میگیرد. ارسی معمولا در اشکوب کوشکها و پیشان و رواق ساختمانهای سردسیری دیده میشود.نقش شبکهای ارسی،معمولا مانند پنجره و روزنهای چوبی است.
جامخانه
در کلاله گنبدها و کلمبههای گرمابهها و غلامخانهء رباطها و رستهها و بازارها هنوز هم روزنهایی وجود دارد که با چند حلقه سفالین به صورت قبه یا کپهء برجستهای درآمدهاند.در این قسمت حلقههای سفالین را در کنار هم چیدهاند و در زمستانها جامهای گرد شیشهای مانند ته قرابه در میان حلقهها کار میگذارند و تابستانها یک یا کلیه آنها را برمیدارند،امروزه هم برای روشنایی سرپوشیدههایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و گاهی گرم باشد مناسبترین وسیله است و بر فراز بام گرمابهها جای خود را حفظ کرده است.
هورنو
به نورگیر بالای سقف گفته میشود.چون در نزدیکیهای تیزهء گنبد امکان اجرا به صورت بقیهء قسمتها میسر نیست.لذا در نزدیکیهای تیزه،سوراخ را پر نمیکنند تا در بالای طاق کار نور رسانی را انجام دهد.مثلا در پوشش بازارها اکثرا سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.
روشندان
در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر بناهای عمومی،معماران در قسمت«خورشیدی کاربندی»روزنهایی ایجاد کردهاند که عبور نور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر میساخته است و به آن روشندان میگویند.روشندانها معمولا به شکل یک کلاهفرنگی بوده و عمود سنندج،خانه آصف وزیری،دوره قاجاریه ارسی با شبکهها شیشهای
بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته میشوند و برخی از آنها دارای شیشه بوده،بعضی از آنها زمینه چندضلعی دارد،مثل روشندان حوضخانه کاخ هشتبهشت اصفهان.
فریز و خوون در ساختمان:
خوون یک نقش تزئینی است که با تکههای آجر تراشیده و موازییک آنرا پدید آوردهاند،آنگاه روی آنرا با خاک و سریشم و رنگهایی که در آب حل کردهاند به رنگهای گوناگون رنگرزی میکنند و در پیشانی ساختمان،میانه ستونها و«فریز در»چیده میشود.برای ورود روشنایی و هوا به اتاقها لوحههای گچین را سوراخ کرده و نقشهایی پدید آورده و آن لوحهها را در بالای درها و پنجرهها مینشانیدند.
گلجام
شیشههای کوچک و رنگینی که در داخل گچ کار میگذاشتند و آن را در بالاترین قسمت اطاق تعبیه میکردند تا نور رسانی به داخل بنا را تامین کند.به شبکه گچی و آلات شیشهای که در بالای در استفاده میشد،نیز گلجام میگویند.
پالکانه
به پنجرههای پیشآمده در ایوان یا بالکنی که طرارفش پنجره باشد پالکانه میگفتند.بعضی از پالکانهها به صورت پنجرههای بیرون زده از نمای اصلی ساخته شده و با شیشههای کوچک تزئین شدهاند.
پاچنگ
پنجره یا روزنی که پای آن بسته است و به زمین نمیرسد.
پاچلاقی
ترکیبی از در و پنجره که قسمت در آن تا پایین باز میشود و بقیهء آن به صورت پنجره باقی میماند.
باجه
نوعی پنجره است.
تهرانی
تالار رو به آفتاب که ارسی داشته باشد.
سنگ مرمر
استفاده از اینگونه سنگ برای نورگیری در بنا و شبستانهای زیرزمینی به علت فقدان نور صورت میگرفت و قسمتی از سنگ فرش حیاط از سنگ مرمر بود تا نور وارد شبستان در زیرزمین شود.
کاربندی و مقرنس
در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنایی فضا از طریق سقف انجام میشود.نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن مینماید.کاربندی و مقرنس به غیر از زیبایی برای بهرهگیری هرچه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده میشود.بدینترتیب که موجب میشود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه میدهد،در این صورت در داخل بنا روشنایی یکنواخت و غیر متمرکزی خواهیم داشت.که حجم بیشتری را در بر میگیرد.
نقش هشتی در نور رسانی به بنا.
بعد از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون میبایست نور شکسته شود،تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی از نظر وارد شوند نداشته باشد.یکی از عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور،هشتیهای ورودی ه
انواع سازه های نوین در معماری
مقدمه:
امروزه با پیشرفت علوم و فناوری، نیازها و خواستههای جدیدی در زمینهی مهندسی سازه بروز نموده است. عامل زمان در ساخت سازهها اهمیت دو چندان یافته و این امر گرایش به سازههای پیشساخته را افزایش داده است. همچنین با افزایش جمعیت جوامع بشری، علاقه به داشتن فضاهای بزرگ بدون حضور ستونهای میانی خواهان بسیاری پیدا کرده است. در این راستا از اوایل قرن حاضر تعدادی از متخصصین، مجذوب قابلیتهای منحصر بفرد سازههای نوین گشته و پاسخ بسیاری از نیازهای جدید را در این سازهها جستهاند و البته به نتایج بسیار مثبتی نیز دست یافتهاند.
معماری و سازهای نوین
1-سازه های فضاکار
در حالت کلی، سازه های فضاکار سیستم های سازه ای هستند که دارای عملکرد سه بعدی می باشند. در سازه های فضاکار بر عکس سازه های مسطح نظیر خرپای صفحه ای، مجموعه بافتار، بارهای خارجی، نیروهای داخلی و تغییرمکان های سازه ای در فضای سه بعدی تعریف می شوند. سازه های فضاکار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- سازه های فضاکار شبکه ای که شامل المان های منفصل می باشند؛2-سازه های فضاکار پیوسته نظیر دال ها، پوسته ها و غشایی ها؛
3- سازه های فضاکار مرکب که ترکیبی از سازه های مشبک و پیوسته می باشند.
2- سازه های کششی
سازه ی کششی شامل المان هایی است که تنها کشش تحمل می کنند و فشار و خمشی در آنها وجود ندارد. کلمه کششی نباید با تنسگریتی که فرمی از سازه است که اعضای فشاری و کششی با هم سازه را تشکیل می دهند اشتباه گرفته شود.
بیشتر سازه های کششی توسط اعضای خمشی یا فشاری مانند دکل ها (گنبد میلینیوم (ساختمان O2)) حلقه های فشاری و یا تیر ها پشتیبانی می شود. سازه های غشایی کششی بیشتر اوقات به عنوان سقف استفاده می شوند زیرا علاوه بر اقتصادی بودن به شکل جذابی دهانه های بزرگ را پوشش می دهند.
3-معماری پارچه ای
از دیدگاه مهندسی، سازههای پارچهای پوششهایی نازک و پایدار در برابر تغییر شکل و شکست هستند که مقاومت خود را از طریق پیشتنیدگی پیوسته کسب میکنند. با آن که تاریخ استفاده از چادر به گذشتههای بسیار دور باز میگردد، اصول سازههای پارچهای در قرن نوزدهم میلادی پایهریزی شد.
4-سازه های چادری
سازه های غشایی در سال ۱۹۶۰ توسط فرانک اوتو رواج دوباره ای گرفت. دو طرح پیشنهادی او عبارتند از:
شبکه سیمی آویخته که در نمایشگاه مونترال و همچنین ورزشگاه المپیک مونیخ استفاده شد که هر دو، جزءعظیم ترین و پیچیده ترین سازه های غشایی هستند.
امروزه با پیشرفت فناوری ها سازه های غشایی به کلی دگرگون و متحول شده اند،هر چند بهبود مصالح موجب بهبودعمکرد پوشش های غشایی شده است، ولی روش های نوین طراحی عامل اصلی بهره وری این سازه ها می باشد .
1- سازه های فضا کار
در حالت کلی، سازه های فضاکار سیستم های سازه ای هستند که دارای عملکرد سه بعدی می باشند. در سازه های فضاکار بر عکس سازه های مسطح نظیر خرپای صفحه ای، مجموعه بافتار، بارهای خارجی، نیروهای داخلی و تغییرمکان های سازه ای در فضای سه بعدی تعریف می شوند. سازه های فضاکار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- سازه های فضاکار شبکه ای که شامل المان های منفصل می باشند؛
2-سازه های فضاکار پیوسته نظیر دال ها، پوسته ها و غشایی ها؛
3- سازه های فضاکار مرکب که ترکیبی از سازه های مشبک و پیوسته می باشند.
مزایای استفاده از شبکه های فضایی :
۱ ) تقسیم بار
اولین مزیت سازه های فضایی ، مشارکت اغلب اعضای سازه در تقسیم و توزیع بار است .
۲ ) نصب تاسیسات
به دلیل وجود فضای بازبین ۲لایه شبکه های فضایی ، نصب تاسیسات مکانیکی و الکتریکی وکانال های هوا درون ارتفاع سازه ساده است .
۳ ) مقاومت
شبکه های فضایی ، سازه های مقاومی اند ، یعنی به طورکلی ، فروریختن تعداد محدودی ازاعضا ،لزوما منجربه فروپاشی سازه نمی شود . اگر چه در برخی مواقع ، استثنائاتی وجود دارد .
یک نمونه جالب فروریختن خرپای فضایی سقف ساختمان مرکز شهری هارتفورد ،کا لیسئوم ، در ژانویه ۱۹۷۸ است .
۴ ) اجزای مدولار
شبکه های فضایی مدولارترین سیستم های سازه ای هستند که ازنصب اجزاء پیش ساخته به یکدیگرساخته شده اند.
براین اساس اجزای سازه با ابعاد بسیار دقیق و با کیفیت مطلوب تولید می شوند واغلب به راحتی قابل حمل و به جز برپایی به کار بیشتری نیاز ندارد .
۵ ) آزادی در انتخاب محل تکیه گاه ها
امکانات زیادی درانتخاب محل تکیه گاه وجود دارد . این قابلیت به معماران آزادی زیادی برای طراحی فضای زیرشبکه فضایی می دهد.
۶ ) هندسه منظم
۷ ) سهولت نصب
۸ ) دهانه
سیستم سازه فضاکار قادر به پوشاندن دهانه های بزرگ با حداقل مواد مصرفی می باشد.فولاد مصرفی در سازه فضاکار ۳/۱ کمتر از سازه های متداول دیگر می باشد.
معایب و محدودیت های شبکه های فضایی :
۱ ) هزینه
هزینه این سازه ها گاهی می تواند در مقایسه با سیستم های سازه ای دیگر مثل قاب مسطح بیشتر باشد . این قضیه بیشتر در سازه های با دهانه کوچک دیده می شود .
۲ ) هندسه منظم
با وجود اینکه هندسه منظم شبکه های فضایی اغلب به عنوان یکی از مزایای آن ها در نظر گرفته میشود ، ولی از برخی زوایا بسیار پیچیده و در هم به نظر میرسند .
۳ ) زمان نصب
این خصوصیت نیز از مزایای شبکه های فضایی است ، اگر چه یک نگاه منتقدانه به شکل های فضایی بیان می دارد که تعداد و پیچیدگی گره ها ممکن است سبب طولانی شدن زمان نصب در محل اجرا شود.
۴ ) مقاومت در برابر آتش سوزی
شبکه های فضایی اغلب در ساخت بام مکان هایی که به مقاومت در برابر حریق نیا زی ندارند ، به کار می روند .
۵ ) ا نتخا ب نا درست قطعا ت مربوطه
ا نتخا ب قطعا ت با ید به خوبی انجام شود به خصوص درجوشکاری مخروط ها ، ا نتخا ب پیچ وا سلیو ومهمترا زهمه کیفیت گوی میباشدگوی هایی که به روش فرج سا خته می شوند ، کیفیت بالاتری دارند ولی هزینه آ ن بیشتر ا ست.
بتن و خصوصیات
بتن و فولاد دو نوع مصالحی هستند که امروزه بیشتر از سایر مصالح در ساختمان انواع بناها از قبیل ساختمان پلها،ساختمان سدها، ساختمان متروها،ساختمان فرودگاه ها و ساختمان بناهای مسکونی و اداری و غیره به کار برده می شوند.و شاید به جرأت می توان گفت که بدون این دو پیشرفت جوامع بشری به شکل کنونی میسر نبودبتن به طور کلی محصولی است که از اختلاط آب با سیمان آبی و سنگدانه های مختلف در اثر واکنش آب با سیمان در شرایط محیطی خاصی به دست می آیدو دارای ویژگیهای خاص است. بتن اینک با گذشت بیش از ۱۷۰ سال از پیدایش سیمان پرتلند به صورت کنونی توسط یک بنّای لیدزی، دستخوش تحولات و پیشرفتهای شگرفی شده است.در دسترس بودن مصالح آن، دوام نسبتاً زیاد و نیاز به ساخت و سازهای فراوان سازه های بتنیاین ماده را بسیار پر مصرف نموده است. اینک حدود سه تا چهار دهه است که کاربرد این ماده ارزشمند در شرایط ویژه و خاص مورد توجه کاربران آن گشته است.
چند سالی است که مسأله پایایی و دوام بتن در محیط های مختلف و به ویژه خورنده برای بتن و بتن مسلح مورد توجه خاص قرار گرفته است. مشاهده خرابی هایی با عوامل فیزیکی و شیمیایی در بتن ها در اکثر نقاط جهان و با شدتی بیشتر در کشور های در حال توسعه، افکار را به سمت طرح بتن هایی با ویژگی خاص و با دوام لازم سوق داده است.
در این راستا در پاره ای از کشورها مشخصات و دستورالعمل ها و استانداردهایی نیز برای طرح بتن با عملکرد بالا تهیه شده و طراحان و مجریان در بعضی از این کشورهای پیشرفته ملزم به رعایت این دستورالعملها گشته اند.
افزودنی های خاص در شرایط ویژه :
برای ساخت بتن های ویژه در شرایط خاص نیاز به استفاده از افزودنی های مختلفی می باشد. پس از پیدایش مواد افزودنی حباب هواساز در سالهای ۱۹۴۰ کاربرد این ماده در هوای سرد و در مناطقی که دمای هوا متناوباً به زیر صفر رفته و آب بتن یخ می زند، رونق بسیار یافت. این ماده امروز یکی از پر مصرف ترین افزودنی ها در مناطق سرد نظیر شمال آمریکا و کانادا و بعضی کشورهای اروپایی است.
ساخت افزودنی های فوق روان کننده که ابتدا نوع نفتالین فرمالدئید آن در سالهای ۱۹۶۰ در ژاپن و سپس نوع ملامین آن بعداً در آلمان به بازار آمد شاید نقطه عطفی بود که در صنعت افزودنی ها در بتن پیش آمد. ابتدا این مواد برای کاستن آب و به دست آوردن کارایی ثابت به کار گرفته شد و چند سال بعد با پیدایش بتن های با مقاومت زیاد نقش این افزودنی اهمیت بیشتری یافت.
بتن های با کارآیی بسیار زیاد که چند سالی است از پیدایش آن در جهان و برای اولین بار در ژاپن نمی گذرد، تحول جدیدی در صنعت ساخت و ساز بتنی ایجاد کرده است. این بتن که نیاز به لرزاندن نداشته و خود به خود متراکم می گردد، مشکل لرزاندن در قالب های با آرماتور انبوه و محلهای مشکل برای ایجاد تراکم را حل نموده است. این بتن علیرغم کارایی بسیار زیاد خطر جدایی سنگدانه ها و خمیر بتن را نداشته و ضمن ثابت بودن کارایی و اسلامپ تامدتی طولانی می تواند بتنی با مقاومت زیاد و دوام و پایاپی مناسب ایجاد کند.
طرح اختلاط این بتن باید نسبت های خاصی را رعایت نمود. به عنوان مثال شن حدود ۵۰ درصد حجم مواد جامد بتن را تشکیل داده و ماسه حدود ۴۰ درصد حجم ملات انتخاب می شود. نسبت آب به مواد ریزدانه و پودری بر اساس خواص مواد ریز بین ۹/۰ تا ۱ می باشد. با روش آزمون و خطا نسبت دقیق آب به سیمان و مقدار ماده فوق روان کننده مخصوص برای مصالح مختلف تعیین می گردد. از این بتن با استفاده از افزودنی دیگری که گرانروی بتن را می افزاید در زیر آب استفاده شده است.
بتن (به فرانسوی: Béton)، از ریشه لاتین (به لاتین: Bitume) در مفهوم وسیع به هر ماده یا ترکیبی که از یک ماده چسبنده با خاصیت سیمانی شدن تشکیل شده باشد گفته میشود. بتن ممکن است از انواع مختلف سیمان ونیز پوزولانها، سرباره کورهها، مواد مضاف، گوگرد، مواد افزودنی، پلیمرها، الیاف و غیره تهیه شود. همچنین در نحوه ساخت آن ممکن است حرارت، بخار آب، اتوکلاو، خلأ، فشارهای هیدرولیکی و متراکم کنندههای مختلف استفاده شود.[۱] با توجه به گسترش و پیشرفت علم و پیدایش تکنولوژیهای فراوان در قرن اخیر، شناخت بتن و خواص آن نیز توسعه قابل ملاحظهای داشته است، به نحوی که امروزه شاهد کاربرد انواع مختلف بتن با مصالح مختلف هستیم که هر یک خواص و کاربری مخصوص به خود را داراست. در حال حاضر انواع مختلفی از سیمانها که شامل پوزولانها، سولفورها، پلیمرها، الیافهای مختلف و افزودنیهای متفاوتی هستند، تولید میشوند.
بتن از پر کاربردترین مصالح ساختمانی است. ویژگی اصلی بتن ارزان بودن و در دسترس بودن مواد اولیه آن است. همچنین میتوان خاطر نشان کرد که تولید انواع بتن با استفاده از حرارت، بخار، اتوکلاو، تخلیه هوا، فشار هیدرولیکی ویبره و قالب انجام میگیرد. بتن به طور کلی محصولی است که از مخلوط آب با سیمان آبی و سنگدانههای مختلف در اثر واکنش آب با سیمان در شرایط محیطی خاصی به حاصل میشود و دارای ویژگیهای خاص است. بتن اینک با گذشت بیش از ۱۷۰ سال از پیدایش سیمان پرتلند به صورت کنونی توسط یک بنّای لیدزی، دستخوش تحولات و پیشرفتهای شگرفی شده است. در دسترس بودن مصالح آن، دوام نسبتاً زیاد و نیاز به ساخت و سازهای فراوان سازههای بتنی چون ساختمانها، سازهها، سدها، پلها، تونلها و راهها، این ماده را بسیار پر مصرف نموده است. اینک حدود سه تا چهار دهه است که کاربرد این ماده در شرایط خاص مورد استقبال کاربران آن قرار گرفته است. امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی مشخص شده است که صرف توجه به مقاوت به عنوان یک معیار برای طرح بتن برای محیطهای مختلف و کاربردهای مختلف نمیتواند جوابگوی مشکلاتی باشد که در درازمدت در سازههای بتنی ایجاد میگردد. چند سالی است که مسئله دوام بتن در محیطهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. مشاهده خرابیهایی با عوامل فیزیکی و شیمیایی در بتنها در اکثر نقاط جهان و با شدتی بیشتر در کشورهای در حال توسعه، افکار و اذهان را به سمت طرح بتنهایی با ویژگی خاص و با دوام لازم سوق داده است. در این راستا در پارهای از کشورها دستورالعملها و استانداردهایی نیز برای طرح بتن با عملکرد بالا تهیه شده و طراحان و مجریان در بعضی از این کشورهای پیشرفته ملزم به رعایت این دستورالعملها گشتهاند.
مواد تشکیل دهنده
سنگدانهها در بتن تقریباً سه چهارم حجم آنرا تشکیل میدهند و ملات سیمان و آب یک چهارم برمبنای حجم، سنگدانههای مورد استفاده در بتن را به سه دسته تقسیم میکنند.
سیمان (Cement)[
سیمان پرتلند از مخلوط و آسیاب کردن سنگ آهک و خاک رس به نسبت ۳به۱، و پختن گرد همگن و یکنواخت زیر دمای ۱۰۰۰درجه، تا CO2 از سنگ آهک و آب شیمیایی از خاک رس جدا شوند. در گرمای زیر ۱۲۰۰ درجه سانتی گراد آهک با سیلیس و رس ترکیب میشود. در گرمای بالای ۱۲۰۰درجه، رویه دانههای گرد داغ شده و ضمن عرق کردن به هم میچسبند و به صورت کلوخهای کلینکر درمی آیند. از سرد کردن کلوخها و سپس آسیاب کردن آنها با کمی سنگ گچ، سیمان تولید میشود.
آب (Water)[
کیفیت آب در بتن از آن جهت حائز اهمیت است که ناخالصیهای موجود در آن ممکن است در گیرش سیمان اثر گذاشته و اختلالاتی به وجود آورند. همچنین آب نامناسب ممکن است روی مقاومت بتناثر نامطلوب گذاشته و سبب بروز لکههایی در سطح بتن و حتی زنگ زدن آرماتور بشود.[۲] در اکثر اختلاطها آب مناسب برای بتن آبی است که برای نوشیدن مناسب باشد.[۲] مواد جامد چنین آبی به ندرت بیش از ۲۰۰۰ قسمت در میلیون ppm خواهد بود به طور معمول کمتر از ۱۰۰۰ ppm میباشد. این مقدار به ازای نسبت آب به سیمان ۰٫۵ معادل ۰٫۰۵ وزن سیمان میباشد. معیار قابل آشامیدنبودن آب برای اختلاط مطلق نیست و ممکن است یک آب آشامیدنی به جهت داشتن درصد بالایی از یونهای سدیم و پتاسیم که خطر واکنش قلیایی دانههای سنگی را به همراه دارد، برای بتن سازی مناسب نباشد. به عنوان یک قاعده کلی هر آبی که PH (درجه اسیدیته) آن بین ۶ الی ۸ بوده و طعم شوری نداشته باشد میتواند برای بتن مصرف شود. رنگ تیره و بو لزوماً وجود مواد مضر در آب را به اثبات نمیرساند
مقدار آب مصرفی
مقدار آب مصرفی در داخل بتن بسیار با اهمیت است. به منظور تکمیل فرایند واکنش سیمان با آب مقدار مشخصی آب مورد نیاز است. در صورتی که این مقدار کمتر از آن حد باشد قسمتی از سیمان برای واکنش آب کافی دریافت نمیکند و واکنش نداده باقی میماند. در صورتی که بیش از مقدار مورد نیاز آب به مخلوط بتن اضافه شود پس از تکمیل واکنش، مقداری آب به صورت آزاد در داخل بتن باقی میماند که پس از سخت شدن بتن باعث پوکی آن و نتیجتاً کاهش مقاومت خواهد شد. به همین دلیل دقت در مصرف نکردن آب زیاد در داخل بتن به منظور حصول مقاومت بالا ضروری است.
مقدار آب لازم برای تکمیل واکنش به صورت پارامتر نسبت آب به سیمان تعریف میشود. این نسبت برای سیمان پرتلند معمولی حدود ۲۵ درصد است. با این مقدار آب بتن فاقد کارایی لازم خواهد بود و معمولاً نسبت آب به سیمان مورد استفاده در کارگاههای ساختمانی بیش از این مقدار است. در تعیین نسبت اختلاط بتن پارامتری لحاظ میشود که مقدار رطوبت سنگدانهها را نیز قبل از افزودن آب به بتن لحاظ میکند که در تعیین مقدار آب مورد نیاز حائز اهمیت است. این رطوبت اضافی (یا کمبود رطوبت) مقدار رطوبت مازاد (کمبود رطوبت) سنگدانهها از حالت اشباع با سطح خشک SSD یا(Saturated Surface Dry)است.
عمل آوری
با ادامه یافتن Hydration مقاومت بتن افزایش مییابد و این واکنش عامل افزایش مقاومت بتن یا همان گیرش سیمان است. برای عمل آوری یا ادامه یافتن فرایند Hydration باید رطوبت نسبی حداقل ۸۰ درصد باشد. در صورتی که رطوبت کمتر از این مقدار شود عمل آوری متوقف شده و درصورتی رطوبت تسبی به بالای ۸۰ درصد بازگردد فرایند هیدراسیون یا Hydration دوباره شروع خواهد شد. به دلیل تبخیر قسمتی از آب مورد نیاز قبل از تکمیل واکنش بین آب و سیمان (که چندین روز طول میکشد) قسمتی از سیمان موجود در مخلوط بتن واکنش نداده باقی میماند. پس از بتن ریزی باید بلافاصله توجه لازم به فرایند عمل آوری معطوف گردد. عمل آوری عبارت است از حفظ رطوبت بتن تا زمانی که واکنش بین سیمان و آب تکمیل شود. این عمل میتواند به وسیله عایقکاری موقت، پاشش آب یا تولید بخار صورت گیرد. از دیدگاه عملی، حفظ رطوبت بتن برای ۷ روز توصیه میشود. در شرایطی که این کار ممکن نباشد حداقل زمان عمل آوری بتن نباید کمتر از ۲ روز باشد.
سنگدانهها (Aggregates)[
سنگدانهها در بتن تقریباً سه چهارم حجم آنرا تشکیل میدهند از اینرو کیفیت آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. در حقیقت خواص فیزیکی، حرارتی و پارهای از اوقات شیمیایی آنها در عملکرد بتن تأثیر میگذارد. دانههای سنگی طبیعی معمولاً بوسیله هوازدگی و فرسایش و یا به طور مصنوعی باخرد کردن سنگهای مادر تشکیل میشوند.[۴] البته این مطلب نباید درمورد سنگدانهها فراموش شود. سطح سنگدانههای اگر آغشته به گل و لای باشد باید سطح آن تمیز شود حتی الامکان باید شسته شود در صورت لزوم.[۵]
اندازه دانههای سنگی[
بتن عموماً از سنگدانههایی به اندازههای مختلف که حداکثر قطر آن بین ۱۰ میلیمتر و۵۰ میلیمتر میباشد ساخته میشود. به طور متوسط از سنگدانههایی با قطر ۲۰ میلیمتر استفاده میشود.[۶]توزیع اندازه ذرات به نام «دانه بندی سنگدانه» مرسوم است. به طور کلی دانههای با قطر بیشتر از چهار یا پنج میلیمتر به نام شن و کوچکتر از آن به نام ماسه نامگذاری شدهاند که این حد فاصل توسط الک ۴٫۷۵ میلیمتری یا نمره چهار مشخص میگردد. حد پایین ماسه عموماً ۰٫۰۷ میلیمتر یا کمی کمتر میباشد. مواد با قطر بین ۰٫۰۶ میلیمتر و ۰٫۰۲ میلیمتر به نام لای(سیلت)و مواد ریزتر رسنامگذاری شدهاند. گل ماده نرمی است که شامل مقادیر نسبتاً مساوی ماسه و لای و رس میباشد.
کانیهای مهم
کانیهای مهم و متداول سنگدانهها در زمینه استفاده در بتن عبارتند از: کانیهای سیلیسی (کوارتز، اوپال، کلسه دون، تریمیت، کریستوبالیت) فلدسپاتها، کانیهای میکا، کانیهای کربناتی، کانیهای سولفاتی، کانیهای سولفور آهن، کانیهای فرومنیزیم، کانیهای اکسیدآهن، زئولیتها و کانیهای رس.[۷]
طبقهبندی براساس شکل ظاهری[
در استاندارد ASTM سنگها از لحاظ شکل ظاهری به پنج گروه تقسیم شدهاند:کاملاً گرد گوشه، گرد گوشه، نسبتاً گرد گوشه، نسبتاً تیز گوشه و تیز گوشه.[۸]
در استاندارد BS این نامگذاری به صورت:گرد گوشه، بی شکل-بی نظم، پولکی، تیز گوشه، طویل، پولکی طویل میباشد.
افزودنیها آرتاپ (Admixtures)[
ماده افزودنی بتن آرتاپ یا (Admixtures) مادهای است به غیر از سیمان پرتلند، سنگدانه، و آب، که به صورت گرد یا مایع، به عنوان یکی از مواد تشکیل دهنده بتن و برای اصلاح خواص بتن، کمی قبل از اختلاط یا در حین اختلاط به آن افزوده میشود.[۱۰] مواد افزودنی به دو گروه مواد افزودنیهای شیمیایی و مواد افزودنیهای معدنی تقسیم میشوند.
انواع معمول مواد افزودنی بتن به شرح زیر است.
کاربرد دیرگیرکننده در مواد افزودنی بتن: کار مواد افزودنی دیرگیرکننده بتن به تأخیر انداختن گیرش بتن است. مواد افزودنی دیرگیرکننده بتن در بتن ریزیهای حجیم استفاده میشود. مواد افزودنی دیرگیرکننده بتن برای جلوگیری از ترکهای ناشی از گیرش در بتنریزی های پشت سر هم مناسب میباشد. مواد افزودنی دیرگیرکننده بتن برای حمل بتن در فاصلههای زیاد استفاده میشود.
از جمله از مواد افزودنی بتن میتوان از ژل میکرو سیلیس میکروسیلیکا ژل سیلیکافیوم نام برد همچنین گروت انواع روانکنندهها فایبر نیز از انواع افزودنی بتن میباشند.
معمولاً به جای استفاده از یک سیمان بخصوص، این امکان وجود دارد که بعضی از خواص سیمانهای معمولی مورد استفاده را به وسیله ترکیب کردن آن با یک افزودنی تغییر داد. قابل توجه اینکه نباید عبارات "مواد ترکیبی" و "مواد افزودنی" با معانی مترادف به کار روند، زیرا مواد ترکیبی موادی هستند که در مرحله تولید به سیمان اضافه میشوند در حالی که مواد افزودنی در مرحله مخلوط کردن به بتن اضافه میشوند. افزودنیهای شیمیایی اساساً عبارتند از:تقلیل دهندههای آب، کندگیر کنندهها و تسریع کنندههای گیرش که در آیین نامه ASTM به ترتیب تحت عنوانهای تیپهای C،B،Aطبقهبندی شدهاند. دستهبندی افزودنیها در استاندارد BS نیز مشابه میباشد. در ضمن افزودنیهای دیگری نیز وجود دارند که هدف اصلی از کاربرد آنها محافظت بتن از اثرات زیان آور یخ زدگی و ذوب یخ است
تسریع کنندهها
افزودنیهایی هستند که سخت شدگی بتن را تسریع میکنند و مقاومت اولیه بتن را بالا میبرند. چند نمونه از ت
ریشه عضوی از گیاه است که معمولا در داخل خاک قرار داشته، املاح محلول و آب را برای تغذیه گیاه از زمین جذب میکند. در تعریف ریشه و مقایسه با ساقه، ریشه فاقد برگ است. فقدان برگ در ریشه البته ارزش اساسی نداشته و نبودن آن نمیتواند به ریشه اصالت عضو مستقلی ر ا بدهد. گر چه ریشه نهاندانگانبطور عادی فاقد برگ است، ولی با اثر دادن هورمونها و تغییر محیط کشت میتواند تحول یافته و برگدار شود.
ریشه اصلی در گیاهان دو لپهای از رشد ریشهچه حاصل شده و بادوام است و تا آخر عمر گیاه باقی میماند. در صورتی که در گیاهان تک لپهای ریشه اصلی خیلی زود از بین رفته ، ریشههای نابجا جانشین آن میگردند. ساختمان گیاه متشکل از یک محور است با دو بخش یا دو سیستم ، سیستم Shoott که بخش هوایی محور گیاه را تشکیل میدهد. و سیستم Root که بخش زیرزمینی محور گیاه را تشکیل می دهد. Shoot متشکل از ساقه و برگ است.
ریشه ی اصلی در دولپه ای ها از رشد ریشچه حاصل شده،بادوام است و تا آخر عمر گیاه باقی می ماند.در صورتی که در تک لپه ایها ریشه ی اصلی خیلی زود از بین رفته،ریشه ی نا به جا جانشین آن می شود.ریشه های نابجا در گیاهان تک لپه مانند گندم و ذرت معمولا در نزدیک خاک و در محل یقه ظاهر می شوند.ریشه های فرعی در نهاندانگان دولپه ای با نظم و قاعده ی ثابتی در اطراف ریشه های اصلی ظاهر شده،رشد می کنند.منشا ریشه های فرعی در دو لپه ایها همیشه درونی است و از تقسیم سلولهای دایره ی محیطیه یا ریشه زا که در برابر دسته های چوبی قرار دارند حاصل شده،به تدریج با هضم و حذف بافتهای سر راه ریشه ی اصلی از آن خارج می شوند.درونی بودن منشا (Endogene) ریشه های فرعی،تقریبا در تمام نهاندانگان عمومیت دارد ولی گاهی هم ریشه های فرعی استثنائا از پارانشیم پوستی منشا می گیرند (Exogene)
ریشه نا به جا
اگر ریشه ی ظاهر شده،حاصل از رشد ریشچه ی گیاهک دانه نبوده،یا روی اندام های دیگری مانند ساقه،برگ،لپه ها و حتی پوشش گل پیدا شود،آن را ریشه نابجا می گویند.ریشه های نا بجا مانند ریشه های فرعی منشا درونی داشته،فقط در برخی از گیاهان مانند علف چشمه ، منشا آنها خارجی است.ریشه ی نا به جا ممکن است کار جذب مواد از زمین را به عهده نداشته با شد،مثلا سبب نگاهداری گیاه به درخت دیگر شده،مانند عشقه و یا مانند بعضی از جنسهای خرما به خار تبدیل شود.بدیهی است گیاهانی که ریشه نا به جا تولید می کنند به آسانی می توانند به وسیله ی قلمه زدن تکثیر پیدا کنند.عده ی کمتری از گیاهان استعداد تولید ریشه های نا به جا را دارند،مثلا در مخروطیان ریشه نا به جا به ندرت و به اشکال به وجود می آید.
ریشه های برخی از گیاهان مانند بعضی از ترشکها (Rumex acetosella) همانند ساقه استعداد جوانه زدن دارند.
مورفولوژی ریشه
ریشه در پایین به طور معمول منتهی به کلاهک است.پس از کلاهک ناحیه ی تارهای کشنده و بعد از آن منطقه ی ریشه های فرعی و بالاخره یقه قرار دارد که به ساقه متصل است.ریشه ی برخی از گیاهان مانند عدسک آبی دارای کلاهک نسبتا طویل ولی فاقد تارهای کشنده است، در بعضی از آلاله ها کلاهک بی دوام و زود افت ودر لادن بر عکس کلاهک دارای دو لایه ی مضاعف و با دوام است.با وجود آنکه تارهای کشنده معمولا همیشه بلافاصله بعد از کلاهک ریشه قرار دارند،در گل قاصد این تارها تقریبا در ناحیه یقه قرار می گیرند.
ریشه ها متناسب با اعمال و کاری که به جز جذب مواد انجام می دهند ممکن است تغییراتی که در زیر یه برخی از آنها اشاره می شود پیدا کنند.
1-ریشه های غده ای در این ریشه ها،ریشه ی اصلی و فرعی پس از آنکه رشد معمولی خود را تمام کردند،رشد راسی آنها به تدریج متوقف شده،در بافتهای آنها مواد ذخیره ای متراکم و انباشته می گردد. ریشه های غده ای از ساقه های غده ای(مانند سیب زمینی) به علت نداشتن جوانه به خوبی متمایزند.شکل کلی ریشه های غده ای تقریبا بیشتر دوک مانند است ولی ممکن است کروی یا تخم مرغی شکل نیز بشود.
2-ریشه های مرکب مانند ریشه ی ثعلبها که غده ای ساده یا پنجه ای شکل اند،هر غده در این ریشه ها از الحاق چندین ریشه ی فرعی به وجود می آید.چنانچه از این ریشه ها برش عرضی بگیریم چندین استوانه ی آوندی پراکنده در یک پارانشیم عمومی دیده می شود.
3-ریشه هایی که وظیفه ی مکانیکی دارند مانند ریشه های خار مانند بعضی نخلها و یا ریشه های هوایی Ficus bengalensis (لور) و ریشه Zannichellia که از این دسته به شمار می آیند.
4-ریشه های مکنده گیاهانی مانند Viscum album (دارواش)،سس، گل جالیز دارای ریشه های مکنده یی هستند که وارد تنه ی گیاه (ریشه،ساقه،برگ) میزبان که ممکن است درخت،درختچه و علفی باشند شده،شیره ی غذایی را از آنها جذب می کنند.
5-ریشه های برگی شکل ریشه ی بعضی از ثعلبهای نواحی حاره که در سطح خاک یا در هوا قرار دارند مانند برگ یا ساقه های جوان دارای کلروپلاست فراوان بوده،عمل کربن گیری را انجام می دهند،به این ریشه ها،ریشه های برگی می گویند.گیاه Trapa natans که یک گیاه آبزی است در محل بند های ساقه دارای ریشه های نا به جای سبز رنگ با کلروفیل فراوان است،این ریشه های نا به جای ساقه وقتی بر اثر رشد ساقه در عمق بیشتر آب فرو می روند به تدریج کلروپلاست خود را از دست داده،رنگ تیره به خود می گیرند.
ریشه اندامی از گیاه است که معمولا در قرار دارد و موجب ثابت نگاه داشتن ساقه و اجزای آن میگردد. عمل مهم دیگر ریشه جذب آب و مواد غذایی اولیه نظیر آب و املاح مختلف از زمین بوده و همچنین ممکن است مواد غذایی مختلف درخود ذخیره کند. علاوه بر این اعمال اصلی ، ریشه نظیر ساقه رشد میکند و محل عبور جریانهای شیرههای غذایی است با توجه به اعمال مشابه و غیرمشابهی که ریشه با ساقه دارد سبب میشود که در مواردی ساختمان متفاوتی نیز با آن داشته باشد.
ساختمان داخلی یک ریشه جوان از خارج به داخل در مقطع عرضی:
اپیدرم یا بشره
اجزای مختلف ریشه
o کلاهک ریشه: قسمت کاملا انتهایی ریشه که کلاهک ریشه نامیده میشود. یاختههای کاملا راسی و خارجی کلاهک به تدریج و بطور دایم در اثر تماس با خاک و عوامل محیط زیست به صورت پوستههای نازکی میافتد و درعین حال بطور دائم نیز بوسیله یاختههای مریستمی راس ریشه ساخته شده به آن اضافه میشود.
o ناحیه نمو ریشه یا منطقه مریستمی: که در مقطع طولی آن را به نام مریستم نزدیک انتهایی ریشهها مینامند. سلولهای حاصل از این منطقه ضمن تمایز یابی سلولهای مختلف ریشه را بوجود میآورند.
o منطقه طویل شدن: یاختههای حاصل از تقسیم یاختههای مریستم ریشه در این ناحیه طویل میشوند.
منطقه تارهای کشنده: منطقه تارهای کشنده ، که بیشتر مواد غذایی از این منطقه جذب گیاه اولیه میشود. ضمنا یاختههای داخلی همین منطقه تغییر شکل و ساختمان داده و موجب تشکیل بافتهای مختلف در ریشه میگردد. لذا این منطقه را ناحیه تمایزیابی نیز مینامند.
کورتکس
داخلیترین لایه کورتکس ، آندودرم نامیده میشود، که معمولا از مشخصات بارز ریشهها است. آندودرم معمولا جدار نازک داشته به جز در قسمت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته که ضخیم شده و از نوع کوتینی یا سوبرین درآمده و اصطلاحا نوار کاسپارین نامیده میشود که رشته یا نواری است که کوتین یا سوبرین که دور تا دور یاختههای آندودرمی را در جهت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته فرا گرفته است.
دایره محیطیه
در مراحل اولیه از تکامل ریشه یک لایه مخصوص از یاختههای پارانشیمی از تغییر شکل لایه خارجی لایه زاینده استوانه مرکزی بوجود میآید. این لایه (دایره محیطیه) نسبتا به حالت غیر فعال مریستمی باقی میماند. تا هنگام فعالیت ثانویه ریشه از آن پس ریشههای جانبی از این منطقه منشا میگیرند. یاختههای خارجی آن منتهی به تشکیل لایه زاینده آوندی میگردد و قسمتهای دیگر موجب تشکیل
منشا ریشههای جانبی
یاختههای دایره محیطیه منشا میگیرند. غالبا انشعابات ریشه از نقطه مقابل دستجات آوند چوبی اولیه منشا میگیرد. بنابراین میتوان گفت که به ازای آوندهای چوبی
ریشههای جانبی و یا انشعابات ریشه بطور کلی در اولیه انشعابات ریشه یا ریشه جانبی خواهیم داشت. مثلا که دو دسته آوند چوبی دارد، دو ردیف عمومی انشعاب
ریشهای مشاهده میشود. سلولهای حاصل از فعالیت یاختهای ، مولد ریشه فرعی که از پریسیکل منشا میگیرد، در بافت کورتکس نفوذ کرده تا به بشره میرسد. در ضمن عبور سرانجام کشیدگی ، پارگی بافتهای مسیر خود را که در اثر ریشه فرعی و فشار مکانیکی میباشد، میشود
شه: ریشه نخستین (ریشه اصلی)، ریشه فرعی ، ریشه نا به جا،منشا ریشه دایره محیطیه است.
ریشه نخستین : یا همان ریشه اصلی ریشه چه منشا آن است،در دو لپه ای ها این ریشه بادوام است و تا آخر عمر باقی می ماند.در تک لپه ای ها ریشه اصلی خیلی زود از بین میرود .
ریشه فرعی: منشا ریشه های فرعی تقریبا در تمام نهاندانگان درونی است ولی گاهی هم ریشه های فرعی استثنائا از پارانشیم پوستی منشا میگیرد.ریشه هایی هستند که در اطراف ریشه اصلی به وجود می اید ،مجموعه ریشه های فرعی ریشه های ثانویه است.
ریشه نابه جا: منشا این ریشه ها سلول های مریستمی نیست و این ریشه روی اندام های دیگری مانند ساقه،برگ ،لپه ها و حتی پوشش گل پیدا میشودو کار جذب مواد را به عهده ندارد مثلا سبب نگهداری گیاه به درخت میشود مانند عشقه و یا مانند بعضی از جنس های خرما به خار تبدیل میشود.
ریشه از لحاظ شکل و ساختار به دو شکل :1 راست :که در گیاهان چند ساله است
2 افشان: ریشه های راستی که از لحاظ اندازه باهم برابرند و اطراف ریشه اصلی به وجود می آیند و از لحاظ ضخامت نسبت به ریشه اصلی نازک هستند.
برش طولی ریشه:
کلاهک :یاخته های انتهایی ریشه که می تواند نقشهای مهمی داشته باشد ،محافظت از سلول های مریستمی ،نفوذ راحت تر ریشه در خاک
تار کشنده : که باعث جذب بیشتر میشود و در منطقه ی تمایز وجود دارد.
برش عرضی:
اپیدرم:که منشا سلول های مریستمی است
تارکشنده: منشا تشکیل تار کشنده سلول های مریستمی است و از تغییر شکل سلول های اپیدرمی ایجاد میشود.
کورتکس(پوست): شامل سلول های پارانشیمی است ،داخلی ترین قسمت پارانشیم آندودرم است ،یاخته های آندودرم منظم هستند ،وجود این سلول های منظم به عنوان ویژگی ریشه هاست ،جدار سلول ها نازک است ،نوار گاسپاری روی این سلول ها را می پوشاند ،دایره محیطیه سلول های تشکیل دهنده ی این لایه از تغییرات یا از لایه زاینده(پروکامبیوم) منشا میگیرد.قسمت خارجی لایه زاینده دایره محیطیه را میسازد ،در ابتدا این لایه فعال نیست ولی پس از فعال شدن ریشه های جانبی را به وجود می آورد
استوانه مرکزی : تشکیل شده از آوندهای چوب و آبکش که به صورت یک در میان هستند ،در ریشه دو لپه ای ها پارانشیم مغزی مشاهده نمیشود.
چگونه لایه زاینده میتواند آوندها را تشکیل دهد؟
در مراحل اولیه جنینی حالت ستاره ای یا سینوسی شکل دارد کم کم جمع شدهو آبکش چوب را ایجاد می کند و به صورت یک حلقه در وسط در می آید و قسمت خارجی آن تشکیل دهنده ی دایره محیطیه است.
پارانشیم مغزی:
در ریشه گیاهان تک لپه وجود دارد و منشا آن نیز پروکامبیوم است.
ریشه ها متناسب با اعمال و کاری که به جز جذب مواد انجام میدهند تغییراتی نیز که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم نیز پیدا کنند:
ریشه غده ای : ریشه هایی حجیم و موادی در بافتهای آنها ذخیره و انباشته میشود.
ریشه های مکنده: یک عضو مکنده می شود که از مواد غذایی گیاهان اطراف استفاده می کند
ریشه برگی : این ریشه ها مانند ریشه بعضی از ثعلبهای نواحی حاره در سطح خاک یا در هوا قرار دارند و مانند برگ یا ساقه های جوان دارای کلروپلاست فراوان بوده و عمل کربن گیری را انجام می دهند.
نحوه ی ورود آب : مسیر عبور آب از محیط به سمت آوندها از مسیر دیواره ای وارد میشود تا به نوار گاسپاری برسد سپس مسیر به صورت سین پلاستی (از پلاسمودسماتا رد میشود )تا قبل از نوار گاسپاری به شکل آیوپلاستی بود این مسیر.
ریشه عضوی از گیاه است که معمولا در داخل خاک قرار داشته، املاح محلول و آب را برای تغذیه گیاه از زمین جذب میکند. در تعریف ریشه و مقایسه با ساقه ، ریشه فاقدبرگ است. فقدان برگ در ریشه البته ارزش ا
برقراری ارتباط با دیگران برای بشر که موجودی اجتماعی است یک امر طبیعی و مهم به شمار میآید. از آنجایی که ما انسانها به شکل گروهی زندگی میکنیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم دائماً در حال برقراری ارتباط با دیگران هستیم. همه اعمال ما نوعی ارتباط به حساب میآیند. تکان دادن سر، روی برگرداندن، اشارات چشمی یا بدنی و… هر یک میتوانند پیامی را به دنبال داشته و در برگیرنده انواع ارتباط و تعامل با دیگران باشند. حتی سکوت نیز در برخی مواقع میتواند نشانههای ارتباطی مختلفی را در برداشته باشد. همانطور که میدانیم ارتباطات زمانی کارآمد خواهند بود که به شیوه مثبت و سازنده برقرار شوند و در غیر این صورت دردسر آفرین خواهند شد. برخی افراد از برقراری ارتباط موثر ناتوان هستند چرا که عناصر ارتباط و عوامل موثر بر آن و موانع بر سر راه ارتباط صحیح را نمیشناسند. در این بروشور به اصول و چگونگی یادگیری مهارت ارتباط موثر با دیگران میپردازیم.
ضرورت مهارت ارتباط موثر
برای کلیه فعالیتهای اجتماعی از جمله دوستیابی، ازدواج، تحصیل، اشتغال، بر طرف کردن نیازهای روزانه و … نیازمند برقراری ارتباط موثر با دیگران هستیم و اگر این مهارت را به خوبی نیاموخته باشیم، در اغلب فعالیتهای اجتماعی، آنگونه که میخواهیم پیش نرفته و رضایت ما تأمین نخواهد شد. به عنوان مثال اگر شما نتوانید با همسر، فرزند، والدین یا رئیستان به طور موثر ارتباط برقرار کنید. تعامل صحیحی بین شما شکل نمیگیرد و نمیتوانید صحبت یا ایدههای یکدیگر را درک کنید.
عدم توانایی برقراری ارتباط موثر باعث شکلگیری تعارضات بین فردی و در نهایت انزوا و تنهایی افراد خواهد شد. اما خوشبختانه یکی از اصول مهارتهای زندگی از جمله ” ارتباط موثر” آن است که قابل یادگیری بوده و همه میتوانند با فراگیری و تمرین آن عملکرد موثرتری در تعامل با دیگران داشته باشند.
راهکارهای برقراری ارتباط موثر
۱) شنونده خوبی، برای آنچه طرف تعامل شما میگوید باشید. اغلب ما آن چنان درگیر افکار و احساسات خود هستیم که واقعاً به آنچه دیگران میگویند گوش نمیدهیم.
۲) به فرستنده فهماندن که به او گوش میدهید (از طریق زبان بدن یا اصوات دلگرم کننده مثل”آها”)
۳) تکرار و انعکاس آنچه که سخنگو میگوید.
۴) انتخاب زمان مناسب برای صحبت.
۵) برقراری ارتباط غیر کلامی مانند: تکان دادن سر، تماس چشمی خوب و حالات چهرهای خوشایند.
۶) سعی در پی بردن به احساس دیگران.
۷) ارائه راه حلهای احتمالی
۸) ادا کردن آنچه که گفته شد تا مطمئن شوید منظور را به درستی فهمیدهاید.
۹) ارائه فیدبک یا بازخورد دلگرم کننده همراه با تحسین.
۱۰) مثبت نگر باشید، حتی اگر با چهره انتقادی یا خشک از طرف مقابلتان روبرو شدید به موقعیت و برقراری ارتباط با دیدی، مثبت بنگرید
۱۱) راحت و آرام باشید، چون داشتن احساساتی مثال اضطراب و ناراحتی این برداشت را به طرف مقابلتان القا خواهد کرد که شما از اعتماد به نفس یا دانش کافی برخوردار نیستید
۱۲) خودتان باشید، و از گرفتن نقشها یا ژستهایی مصنوعی که گمان میکنید جلوهی بهتری از شما ارائه میدهد، اجتناب کنید
۱۳) همیشه و در هر موقعیتی سر وقت و به موقع سرقرارتان حاضر شوید، حتی در برخورد اول سعی کنید چند دقیقه هم زودتر برسید.
۱۴) رفتاری همراه با فروتنی و ادب داشته باشید و از کوچک شمردن، بیاهمیت دانستن و تمسخر بحث با طرف مقابلتان اجتناب نمایید.
___________________________________________________________________
کسب این مهارت به ما میآموزد برای درک موقعیت دیگران چگونه به سخنان آنان فعالانه گوش دهیم وچگونه دیگران را ازاحساس ونیازهای خود آگاه نماییم تا ضمن به دست آوردن خواسته های خود طرف مقابل نیز احساس رضایت نماید
تعریف ارتباط موثر:
ارتباط موثر رابطه ای است کلامی وغیرکلامی بین دویا چند نفرکه درطی آن، افراد میتوانند عقاید، خواستهها، نیازها وهیجانات خود را بیان نموده وبه نوعی احساس رضایت د ست یابند.
ارتباط موثر از منظر قرآن
سوره آلعمران: آیه ۲۰۰
اى کسانى که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید و (در برابر دشمنان نیز) پایدار باشید (و دیگران را به صبر دعوت کنید) و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید، شاید که رستگار شوید.]
راهکارها ونکات مهم روانشناختی درارتباط موثر:
۱- افراد باهم تفاوت دارند: با همه افراد نمیتوان به یک گونه حرف زدیا ارتباط برقرارکرد مهمترین گام، مخاطب شناسی است، یعنی شناخت ویژگی های شخصیتی دیگران ورفتارکردن متناسب با آن.
۲- روحیه هرفردی دررفتار او ناثیرگذار است: افراد دروضعیت های روحی متفاوت، رفتارهای مختلفی دارند؛ مثلا آیا وقتی خسته هستیم سئوال طرف مقابل راهمان گونه پاسخ میدهیم که شاد وبا نشاط هستیم؟
بنابراین بهتر است مخاطب ما دروضعیت روحی خوبی قرارگیرد تاارتباط موثر برقرارشود.
به یاد داشته باشیم هرکس با احترام وارد شود یقینا با مهرخارج خواهد شد.
۳- آدمها را دوست داشته بایشیم: ما با کسانی که دوستشان داریم راحت تربه نتیجه میرسیم بنابراین برای برقراری ارتباط موثر لازم است به اصول دیگران احترام بگذاریم حتی اگرآنهارا قبول نداریم، با این کار محبت ودوست داشتن خود را به آنها نشان میدهیم.
۴- کوشش غیر مستقیم موثراست: برای مثال درجلسه ای برگه هایی که پشت آنها پیام هایی مفید وهدفمند نوشته شده بود به عنوان کاغذ یادداشت بین اعضاء توزیع شد، با وجود اینکه به افراد توصیه ای برای خواندن مطالب نشده بود، اما همه اعضای جلسه پیامها راخوانده بودند.
۵- مقاومت دیگران رادرک کنیم: اگرضمن تلاش، برای ارتباط با فرد مقابل، اوازخود مقاومت نشان داد وعباراتی ازاین قبیل به کاربرد: تومرا درک نمیکنی، به اوبگوییم من احساس شما را میفهمم، اگردوست داری دربارهاش صحبت کنیم.
توجه اثربخش ، ک
سازه نگهبان خرپایی (Guardian truss structures) یکی از روش های پایدار سازی جداره گودبرداری است. سازه نگهبان خرپایی متداول ترین روش پایداری سازی در گودهای با عمق متوسط است. در این روش پروفیل های فولادی خرپایی، در فواصل معین به دیواره گود، تکیه داده می شود. خرپاها با تحمل فشار جانبی ناشی از سربار خاک، و انتقال آن به زمین، مانع از ریزش دیواره گود می شود.
قبل از آن یک نکته مهم وجود دارد: در پایدارسازی گود و اجرای سازه نگهبان، کسب تجربه بسیار مهم است. گاهی مواقع آنچه در کتاب ها نوشته است، شاید نتوان به طور کامل اجرا کرد. گاهی نیاز است، با توجه به امکانات موجود پیشنهاد میکنم اگر تجربه کافی را ندارید، حتماً در این مرحله از یک مهندس باتجربه، کمک بگیرید. خود من نیز این افتخار را داشتم که مدت های زیاد در کنار یک مهندسین با تجربه ای همچون مهندس جهانیان و مهندس نصیری این کار را انجام می دادم.
مشکل اصلی در اجرای سازه نگهبان خرپایی چیست؟
به نظر من، مهم ترین مشکل این است: بسیاری از سازندگان تجربی، اجرای آن را، خرج اضافه می دانند. در پروژه های کوچک، بکار گیری مهندس مجری اجباری نیست. اکثر حوادثی هم که در گودبرداری ها اتفاق می افتد مربوط به همین ساخت و ساز های کوچک است. حال این مهندس ناظر است که باید بر سر اجرای درست سازه نگهبان با سازنده سر و کله بزند. اکثر اوقات هم، نتیجه، خیلی رضایت بخش نیست.
اگر حادثه ای اتفاق نیافتد، اجرای سازه نگهبان یک هزینه اضافی است. چند میلیون تومان هزینه در بر دارد. هم باعث اتلاف زمان می شود. اما کدام یک از این سازندگان محترم می توانند آینده را پیش گویی کنند؟ از کجا می توان، مطمئن بود که حادثه ای اتفاق نمی افتد. درست مثل بیمه نامه شخص ثالث خودرو. آیا همه خودرو هایی که بیمه می شوند، تصادف می کنند؟ مسلماً نه. با این حال، انجام بیمه نامه برای همه خودروها اجباری است.
مهندس ناظر در مواجهه با این مشکل چه باید بکند؟
من دو راه کار را پیشنهاد می کنم
در پروژه هایی که من( مهندس علی قربانی) و مهندس جهانیان نظارت میکردیم روال کارمان به همین صورت بود. تعداد دفعات بازدیدِ ما از پروژه ها، در مراحل گودبرداری و اجرای سازه نگهبان، تقریباً با تعداد کل بازدیدها در مراحل دیگر ساخت، برابر بود. مطالعه این مقاله را نیز درخصوص نظارت گودبرداری پیشنهاد می کنم:
«چگونه برعملیات گودبرداری، به خوبی نظارت کنیم؟»
از حوادثی که در گودبرداری ها، هر ساله اتفاق می افتد، برایشان بگویید. از غیر قابل پیش بینی بودن خاک بگویید. از این که اگر حادثه ای پیش بیاید، خسارت آن چنان سنگین خواهد بود، که باید عرصه و عیان ملکش را بفروشد و خسارت بدهد… قشرهای بسیاری هستند که این ها را نمی دانند. برای ما که زیاد با این مسائل سر و کار داشته ایم، بدیهی است، به همین خاطر فکر می کنیم آن ها خود می دانند. این آگاهی دادن و فرهنگ سازی وظیفه ماست.
طراحی سازه نگهبان خرپایی:
برای طراحی سازه نگهبان، کتاب های زیادی نگارش شده است. برای سادگی کار طراحی، جدول هایی، تنظیم شده است. با توجه به شرایط خاک و گودبرداری، مقاطع مورد نیاز سازه نگهبان و سایر اجزا، از این جدول ها قابل استخراج است.
روال کار سازمان نظام مهندسی استان در گودبرداری ها:
مهندس ناظر باید، شروع گودبرداری را به اطلاع سازمان نظام مهندسی استان برساند. این کار از طریق کارتابل مهندس در سایت سازمان، انجام می شود. در آن قسمت فرمی وجود دارد که باید تکمیل شود. در آن مشخصات پروژه و مجاورین و … باید تکمیل شود. بازرسان سازمان با هماهنگی قبلی با ناظر از پروژه بازدید خواهند کرد. معمولاً بازرسان گودبرداری، مهندسین با تجربه ای هستند. اکثراً نکات ارزنده ای را با مهندس ناظر به اشتراک می گذارند.
طراحی سازه نگهبان، در گود های با خطر زیاد:
در گودهای عمیق و با خطر زیاد، باید شرکت ژئوتکنیکی دارای صلاحیت، مسئولیت طراحی و اجرای گود را بر عهده بگیرد. (منبع :مبحث هفتم مقررات ملی ساختمان)که این کار به نظر من بسیار عاقلانه است. وقتی عمق گودبرداری زیاد می شود، شرایط، حساس تر می شود. نیاز به کنترل ها و طراحی های دقیق تری نیز هست. بخشی از این کنترل ها در حیطه تخصص، یک مهندس ژئوتکنیک است. ( مهندس ژئوتکینک: کارشناس ارشد عمران- خاک و پی) . در عمق های با عمق خیلی زیاد ممکن است، اجرای نوع دیگری از سازه نگهبان مثل نیلینگ، تشخیص داده شود.
زمانِ شروعِ اجرای سازه نگهبان خرپایی:
خیلی ها تصور میکنند که اجرای سازه نگهبان، باید بعد از گودبرداری آغاز شود. این یک اشتباه است. شروع اجرای سازه نگهبان خرپایی، قبل از گودبرداری است. در بعضی از مواقع، ممکن است این کار حتی قبل از تخریب سازه قدیمی آغاز شود. شروع سازه نگهبان با حفر چاهک آغاز میشود. حُسنِ این کار این است که قبل از گودبرداری خاک از تراکم خوبی برخوردار است . به همین دلیل امکان ریزش دیواره چاهک کمتر است.
مراحل اجرای سازه نگهبان خرپایی:
حَفر چاهک:
محل های اجرای سازه نگهبان خرپایی در نقشه تعیین شده است. در آن محل ها و چسبیده به دیوار همسایه چاهک هایی را حفر می کنیم. در این چاهک ها، عصو عمودی سازه نگهبان قرار خواهد گرفت. عمق چاهک باید به گونه ای باشد که، کف آن، به میزانی که در نقشه مشخص شده است، پایین تر از کف اصلی گود باشد. این مقدرا معمولاً یک متر است.
اجرای ستون عمودی سازه نگهبان خرپایی:
مقطع این ستون معمولا به صورت IPE دوبل یا نبشی دوبل است. این عضو به صورت قائم داخل چاهک می اندازند. ارتفاع آن باید مناسب عمق چاهک باشد. مقطع را کامل به دیوار می چسبانند. پای این ستون را بتن ریزی انجام می دهند. برای گیرداری بهتر با بتن، قطعات نبشی را مانند برش گیر، در انتهای ستون، حداقل سه ردیف، جوش می دهند.
برداشتن مرحله ای ترانشه های خاکی:
بعد ار اجرای ستون سازه نگهبان، گودبرداری با حفظ شانه خاکی، انجام می شود. ترانشه های خاکی در قسمتی که ستون سازه نگهبان اجرا شده است، برداشته می شود. البته نه به صورت یک جا.
اجرای عضو مورب سازه نگهبان خرپایی
این عضو نیز معمو لاً به صورت یک مقطع دوبل IPE یا نبشی طراحی می شود. این عضو با استفاده از ورق میانی باید به ستون عموی اتصال یابد. عضو موَرَّب در نقش تکیه گاه اصلی ستون ع
فنون بیان و مذاکره در حل مشکلات و مسائل سازمانها
مذاکره
مذاکره(به انگلیسی: Negotiation) گفتگویی میان دو یا چند فرد یا گروه است که با هدف دستیابی به یک درک مشترک، رفع نقاط اختلاف، یا رسیدن به منفعتی در نتیجهٔ آن گفتگو، ایجاد توافق در خصوص دورههای اقدام، چانه زنی برای منفعت گروهی یا جمعی، یا حصول نتیجهای رضایتبخش برای منفعت تمامی افراد یا گروههای درگیر در فرایند مذاکره، انجام میشود.
مذاکره فرایندی است که در آن هر طرف درگیر در مذاکرات میکوشد تا منفعتی برای خودش در پایان مذاکرات بدست آورد. مذاکره با هدف دستیابی به مصالحه انجام میشود. مذاکره در تجارت، سازمانهای غیرانتفاعی، ادارات دولتی، رویههای قضائی و میان ملتها و در شرایطی از زندگی فردی مانند ازدواج، طلاق، بچه دار شدن و یا زندگی روزمره اتفاق میافتد. مطالعه این موضوع "نظریه مذاکره" نامیده میشود. مذاکره کنندگان حرفهای اغلب در این زمینه تخصص دارند مانند مذاکره کنندگان اتحادیهای، مذاکره کنندگان تملکهای اهرمی، مذاکره کنندگان صلح، مذاکره کنندگان مخاصمات، یا هر کس دیگری که تحت عناوینی مانند دیپلماسی، قانونگذار یا کارگزار کار میکند.
استراتژیهای مذاکره
مذاکره میتواند دامنهٔ وسیعی از اشکال، از یک مذاکره کننده آموزش دیده از سوی یک سازمان خاص یا یک منصب در تشکیلات رسمی تا یک مذاکره غیررسمی میان دوستان را شامل شود. مذاکره میتواند در مقابل میانجیگری برای حل و فصل اختلافات قرار بگیرد یعنی حالتی که در آن یک طرف سوم بی طرف به هر دو طرف بحث گوش میدهد و مساعدت میکند تا توافقی میان طرفین ایجاد شود. این مفهوم هم چنین میتواند با "داوری" مقایسه شود که مشابه یک رویهٔ قضائی است. در داوری، هر دو طرف در خصوص صحت ادعاهایشان دست به استدلال و استنتاج میزنند. این مذاکره هم چنین گاهی مذاکره چانه زنی سخت یا چانه زنی بر سر مواضع نامیده میشود. نظریه پردازان مذاکره غالباً میان دو گونه مذاکره تمایز قائل شدهاند. نظریه پردازان مختلف از عناوین مختلفی برای این دو گونهٔ عام مذاکره استفاده کرده و به راههای مختلف میان آنها تمایز گذاردهاند.
مذاکره یک هنر است، مقاله زیر دربرگیرنده نکاتی است که استفاد از آنها، شما را قادر می سازد تا در مذاکرات به بهترین شکل از حقوق حقه خود بهره مند شوید. 1 . هر چیزی قابل مذاکره است، قیمت، زمان، شرایط و ... . قیمت نوشته شده روی یک کالا (تایپ شده، دستنویس، چاپ شده و هولوگرام)، قطعی نیست. مهمترین نکته برای مذاکره، خواستن است. هر آنچه را که می خواهید، باید آنرا مطرح کنید. نباید از شنیدن پاسخ منفی یا طرد شدن بترسید. مذاکره شبیه به بازی شطرنج است، هر حرکتی را انجام می دهید تا به نتیجه برسید، ممکن بعضی حرکتها بی نتیجه باشند.
2 . هدف مذاکره رسیدن به توافق برد-برد است، توافقی که هر دو طرف از آن راضی و خشنود باشند. هر نوع توافقی غیر از این، منافع بلند مدت طرفین را در بر نخواهد داشت.
3 . قدرت، ابزار اصلی در مذاکره است. هر یک از طرفین برای مذاکره از ابزارهای قدرت خود استفاده می کنند. مثلا، ابزار قدرت فروشنده کالا این است که "کالای ارزانتر و بهتر از بقیه به شما می فروشد". ابزار قدرت خریدار "پول نقد است که با آن می تواند از محل دیگری خرید کند." به طور دقیق تر، درک شخص مقابل از قدرت شما، تعیین کننده است. مثال واقعی آن، در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، در رویارویی ارتش ژاپن با انگلیس در سنگاپور، فرمانده ارتش 2000 نفری ژاپن، در مذاکرات قبل از جنگ، وانمود کرد که 100 هزار نیرو در اختیار دارد و فرمانده ارتش 50 هزار نفری انگلیس نیز این موضوع را باور کرد و تسلیم ارتش ژاپن شد. در واقع سربازان ارتش ژاپن 2 هزار نفر بودند. درک اشتباه فرمانده انگلیسی از تعداد سربازان ژاپنی، او را مجبور به تسلیم کرد.
4 . اشکال مختلف ابزار قدرت در مذاکره عبارتند از:
الف) شناسایی نیاز طرف مقابل و مطرح کردن توانایی شما در برآورده کردن آن،
ب) مطرح کردن تفاوت کالا یا خدمات شما با دیگران،
ج) نشان دادن اختیار یا عدم اختیار شما در تصمیم گیری، (بسته به نوع مذاکره، هر کدام از آنها کارایی دارند. مثلا فروشنده کالا می تواند بگوید: "من فروشنده هستم و اجازه تخفیف دادن را ندارم.")
د) تمایل و آمادگی شما برای ترک مذاکره، (مثلا وقتی خریداران لوازم منزل به خانه شما می آیند و قیمتی بسیار پایین را پیشنهاد می دهند، شما سریعا بگویید: " بیشتر که فکر می کنم، قصد فروش آنها را ندارم." با این حرکت آنها پیشنهاد قیمت بالاتری را به شما می دهند. )
ه) اصرار شما در به پایان رساندن مذاکره نیز می تواند ابزار قدرت باشد. (مثال: فرمانده ارتش ژاپن که می خواست مذاکره را با حمله و خونریزی پیش ببرد، این موضوع ابزار قدرت او بود.)
و) دانستن چیزی یا دانشی خاص، ابزار قدرت است. مخصوصا اگر منطبق با نیاز طرف مذاکره کننده باشد. مثلا دانش تعمیرکاران خودروهای لوکس و گران، ابزار قدرت آنها در مذاکره برای اجرت تعمیر است.
ز) توانایی و اختیار یکی از طرفین به تشویق یا تنبیه، از هر نوع، ابزار قدرت او می باشد.
ح) تعداد نفرات هر یک از طرفین مذاکره کننده، یکی از ابزار های قدرت است.
ت) مذاکره در محل کار یکی از طرفین.
ی) نیاز طرف مقابل به تایید، می تواند ابزار قدرتی برای طرف دیگر باشد.
مذاکره توزیعی
مذاکره توزیعی نیز گاهی مذاکره چانه زنی سخت یا چانه زنی بر سر مواضع نامیده میشود. این نوع مذاکره نزدیک به مذاکره بر سر شیوهٔ چانه زنی در بازار است. در مذاکره توزیعی، هر طرف اغلب یک موضع شدید را اتخاذ میکند و می داند که طرف دیگر آن را نخواهد پذیرفت و سپس ترکیبی از حیله و نیرنگ و سیاست خطر پذیری (یا بازی با آتش برای کسب امتیاز) را در پیش میگیرند تا پیش از آنکه به نتیجه و توافقی برسند، کمترین امتیاز ممکن را به حریف واگذار کنند. درک مذاکره کنندگان توزیعی از مذاکره توزیع میزان مشخص و ثابتی از ارزش است. واژهٔ توزیعی به این مساله اشاره دارد که میزان مشخصی از چیزها میان افراد درگیر توزیع و تقسیم شده است. گاهی به این گونه از مذاکره توزیع "توزیع پای"(Fixed Pie) هم گفته میشود. تنها میزانی از این چیز در اطراف وجود دارد اما نسبتی که توزیع میشود متغیر است. مذاکره توزیعی هم چنین گاهی برد- باخت نیز نامیده میشود چرا که این درک وجود دارد که نتیجهٔ برد یک نفر در شکست نفر دیگر است. یک مذاکره توزیعی شامل افرادی است که هرگز پیشیهٔ تعاملی قبلی با یکدیگر نداشتهاند و هم چنین احتمال اندکی نیز وجود دارد که آنها در آینده نیز چنین تعاملی داشته باشند. مثال سادهٔ روزمره این امر خریدن یک ماشین یا یک خانه است.
مذاکرهٔ یکپارچه یا منسجم
مذاکره یکپارچه یا منجسم گاهی مذاکره اصولی شده یا مبتنی بر منفعت نیز نامیده میشود. این نوع مذاکره مجموعهای از تکنیک هاست که در تلاش است تا کیفیت و احتمال توافق مورد مذاکره را از طریق ارائه جایگزینی برای تکنیکهای مذاکره توزیعی سنتی، بالا ببرد. در حالی که مذاکره توزیعی میپندارد که یک میزان ثابتی از ارزشها وجود دارد که میان طرفین تقسیم شود، مذاکره منجسم غالباً میکوشد تا ارزشی را در دوره مذاکره ایجاد کند. (وسعت دادن پای) این نوع مذاکره بجای تاکید بر مواضع آغازین مستبدانه و دلبخواه گروهها بر منافع حیاتی و مهم آنها تمرکز میکند، و به مذاکره به مثابه یک مسئله مشترک مینگرد تا یک مبارزه شخصی، و هم چنین بر وفاداری به هدف و اصرار بر آن تاکید دارد و معیارها به عنوان مبنائی برای توافق قرار میدهد. واژه یکپارچه یا منسجم نیز به همکاری اشاره دارد. مذاکره منسجم غالباً مستلزم درجه بالاتری از اعتماد و ایجاد یک رابطه است. این مفهوم هم چنین دربردارنده راهکارهای حل مساله خلاقانه است که با هدف دستیابی به یک منفعت دوطرفه ایجاد شده است. این نوع مذاکره هم چنین مذاکره برد-برد نیز نامیده میشود. شماری از رهیافتهای متفاوت برای مذاکره منسجم در طیفهای مختلفی از کتب و برنامهها مورد آموزش قرار گرفتهاند
تاکتیکهای مذاکره
راههای متعددی برای دسته بندی کردن عناصر اساسی مذاکره وجود دارد. یک دیدگاه در خصوص مذاکره دربردارنده سه عنصر اصلی است: فرایند، رفتار و مفاد. فرایند به این مسئله اشاره دارد که مذاکره کنندگان چطور در خصوص متن مذاکره، طرفین مذاکره، تاکتیکهای مورد استفاده توسط گروهها و توالی و مراحلی که در آن همه این موارد وجود دارد، مذاکره خواهند کرد. رفتار رابطه میان این گروهها، ارتباطات میان آنها و نیز شیوهای که آنها اتخاذ میکنند، بستگی دارد. مفاد آنچه که گروهها بر سر آن مذاکره میکنند، دستورالعمل، موضوعات (مواضع و به بیان بهتر منافع) گزینهها، و توافقی که در پایان حاصل خواهد شد، را در بردارد. دیدگاه دیگری از مذاکره چهار عنصر را بر می شمارد: استراتژی، فرایند، ابزارها و تاکتیکها. استراتژی در بردارندهٔ اهداف عالی است- نوعاً مانند ارتباط و نتیجه نهائی. فرایندها و ابزارها شامل اقداماتی است که میتواند دنبال شود، نقش هائی که هر دو طرف برای ایفای آن اماده شدهاند و نیز مذاکره با دیگر طرفین. تاکتیکها شامل اظهارنظرهای جزئی تر و روشن تر و اقدامات و واکنشها به بیانیهها و اقدامات دیگران است. برخی به این لیست از عناصر، ترغیب و نفوذ را نیز اضافه میکنند با این فرض که این دو مورد بخش حیاتی و کلیدی از موفقیت در مذاکرات در دنیای مدرن امروز است و از این رو نباید حذف شود. رقیب یا دوست؟ دو رهیافت کاملاً متفاوت برای مذاکره مستلزم تاکتیکهای متفاوتی است در رهیافت توزیعی هر مذاکره کننده برای بخش ممکن بزرگتری از پای میجنگد بنابراین بجاست اگر گروههای دیگر را دشمن تصور کنیم تا دوست و بنابراین موضع سخت و پرشدت تری را اتخاذ کنیم. با این وجود، اگر قرار باشد که برای موفقیت این تشکیلات که بهترین وجه تامین کننده نفع طرفین است، تلاشی صورت گیرد، این رهیافت کمتر بجا و مناسب خواهد بود. این امر به این معنی نیست که بوسیله هرگونه طرف و پیشنهاد ما باید نفع خودمان را برای هیچ از دست بدهیم و تسلیم شویم. بلکه یک دیدگاه همکاری جویانه غالباً سهم خود را نیز میپردازد. بنابراین آنچه که بدست میآید نه به هزینه دیگران بلکه به هزینهٔ خود اوست.[۲] === استخدام وکیل مدافع ===یک مذاکره کننده ماهر به عنوان وکیل مدافع یک طرف در مذاکره ایفای نقش میکند. وکیل تلاش میکند تا پرمنفعت ترین نتیجه ممکن حاصل شود. در این فرایند، مذاکره کننده تلاش میکند تا کمترین حد نتیجه که طرف (یا طرفین) مقابل خواهان پذیرش آن است تعیین کند، سپس تقاضاها را متعاقب آن تنظیم کند. یک مذاکره موفق در رهیافت وکالت زمانی است که مذاکره کننده بدون سوق دادن طرف مقابل برای به بن کشیدن همیشگی مذاکره، قادر به حصول به بهترین نتایج ممکنی باشد که گروه خواهان آن است، مگر آنکه بهترین جایگزین ممکن برای توافق مورد مذاکره (BATNA) قابل قبول باشد. مذاکره کنندگان حرفهای از بسیاری از تاکتیکها از هیپنوتیزم گرفته تا یک ارائه روش و واضح از تقاضاها یا مجموعهای پیش شرطها، تا رهیافتهای حیله گرانه تر مانند روش موسوم به "چیدن گیلاس" ممکن است استفاده کند. (توضیح: چیدن گیلاس به روشی اشاره دارد که فرد با داشتن حجم اندکی از اطلاعات تلاش میکند تا موضوعی را به اثبات برساند و این اقدام را در حالی انجام میدهد که آگاهانه از نکات دیگر مرتبط با آن موضوع صرف نظر و چشم پوشی میکند). تاکتیکهای ارعاب و کالباس هم میتواند نقشی را برای حرکت به سوی نتیجهٔ مذاکره ایفا کند. (رهیافت کالباسی به طور استعاری این معنی است که نباید انتظار داشت که کل یک کالباس را با هم دریافت کنید بلکه راه بهتر آن است که آن را تکه تکه استفاده کنید. بنابراین مطابق با این تکنیک در مذاکره باید با روندی تدریجی و گام به گام به پیش رفت). یک تکنیک مذاکره دیگر آدم خوب/ آدم بد است. این تکنیک زمانی است که یک مذاکره کننده با استفاده از خشم و تهدید مانند یک آدم بد عمل میکند. دیگر مذاکره کنندگان نیز از طریق فهیم بودن و درک کردن مانند یک آدم خوب رفتار میکنند. آدم خوب، آدم بد را بدلیل همه دشواریها و مشکلات سرزنش میکند و در عین حال تلاش میکند تا به مسالمت و توافقی از رقیب خود دست یابد. یک مذاکره دیگر تکیه دادن و نجوا کردن است. این مذاکره موقعیت مسلط فیزیکی را در بردارد و از این رو طرف مقابل را می ترساند.
شیوههای مذاکره
آر.اج شل، پنج نوع شیوه پاسخ به مذاکره را تعریف کرده است. افراد غالباً میتوانند حالتهای مختلفی را با شیوههای متفاوت بخود بگیرند، این حالت در طول مذاکره استفاده میشود و بسته به متن مذاکره و منافع طرف مقابل دارد. بعلاوه شیوهها میتواند در طول زمان تغییر کند.
گونههای مذاکره
سه نوع اصلی مذاکره توسط محققان در پروژهٔ مذاکره هاروارد شناسائی شده است. این سه گونه عبارتند از:چانه زنان نرم، چانه زنان سخت و چانه زنان اصولگرا.
محققینی از پروژهٔ مذاکره هاوروارد پیشنهاد میکند که مذاکره کنندگان شماری از جایگزینها برای مسائلی که آنها برای حصول بهترین نتایج با آنها روبرو میشوند را جستجو کنند، اما این غالباً درست نیست (زمانی که شما ممکن است با بهره گیری فردی از تاکتیکهای چانه زنی سخت یا نرم روبرو شوید).
مذاکره با نیت بد
زمانی که یک طرف وانمود میکند که مذاکره میکند، اما بطور پنهانی هیچ قصدی برای مصالحه نداشته باشد، آن طرف با نیت و بدی در حال مذاکره است. نیت بد مفهومی است در تئوری مذاکره که بوسیله آن گروهها وانمود میکند که برای رسیدن به حل و فصل اختلاف در حال استدلال کردن هستند اما هیچ قصدی برای انجام این کار ندارند، برای مثال یک حزب سیاسی ممکن است وانمود کند که مذاکره میکند اما هیچ قصدی برای مصالحه برای مقاصد سیاسی ندارد.
مدل نیت بد ذاتی در روابط بینالملل و روانشناسی سیاسی
نیت بد در علم سیاست و روانشناسی سیاسی به استراتژیهای مذاکره اشاره دارد که در آن هچ قصد واقعی برای حصول توافق یا مدلی از پردازش اطلاعات وجود ندارد. "مدل نیت بد ذاتی" در پردازش اطلاعات یک تئوری در روانشناسی سیاسی است که برای اولین بار توسط اول هالستی ارائه شد تا ارتباط میان عقاید جان فاستر دالز و مدل پردازش اطلاعات او را تشریح کند.[۷] این یکی از مدلها در خصوص رقابت کنندگان است که به طور گستردهای مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مدل اینگونه فرض میشود که یک دولت بطور کینه توزانهای متخاصم و دشمن به شمار میرود و نشانههای متضاد با این استدلال نیز همگی نادیده گرفته شدهاند. این نشانهها همگی به عنوان یک اقدام تبلیغاتی و نشانهای از ضعف تلقی شده و نادیده گرفته شدهاند. نمونههای آن موضعجان فاستر دالسدر خصوص اتحاد شوروی یا موضع حماس در قبال دولت اسرائیل است.
احساس در مذاکرات
احساسات نقش مهمی را در فراینده مذاکرات ایفا میکنند، گرچه تنها در سالهای اخیر است که نتایج چنین مسئلهای مورد مطالعه قرار گرفته است. احساسات این ظرفیت را دارند که یک نقش مثبت یا منفی را در روند مذاکره ایفا کنند. در طول مذاکرات، تصمیم در مورد اینکه آیا استراحتی در نظر گرفته شود یا نه بر عهدهٔ شاخصها و عوامل مرتبط با احساس است. احساسات منفی میتواند عامل تشدید و حتی رفتار غیرعقلائی شود و میتواند باعث شعله ور شدن ستیز شود و مذاکره را به بن بست بکشاند اما هم چنین میتواند ابزاری برای دستیابی به امتیاز باشد. از سوی دیگر احساسات مثبت اغلب میتواند دستیابی به یک توافق و کمک به حداکثر سازی نفع مشترک را تسهیل کند، اما میتواند هم چنین عاملی ابزاری در حصول یک امتیاز به شمار آید. احساسات مثبت و منفی میتواند بطور استراتژیک بروز داده شود تا بر نتایج تاثیرگذار باشد و میتواند نقش متفاوتی را در میان مرزهای فرهنگی برجای گذارد.
تاثیرگذاری بر معلول
حالتها و تمایلات بر مراحل مختلف فرایند مذاکره تاثیرگذار است: کدام استراتژی قرار است مورد استفاده قرار گیرد؟ کدام استراتژی واقعاً انتخاب شده است، روشی که دیگر گروهها و مقاصد و نیتهای آنان درک و تحلیل میشود،. میزان تمایل آنها برای حصول توافق و نتایج نهائی مذاکره. اثربخشی مثبت (PA) و منفی (NA) یک یا چند جنبه از جوانب مذاکره کردن میتواند نتایج بسیار متفاوتی به دنبال داشته باشد.
تاثیرات مثبت در مذاکره
حتی پیش از آنکه مذاکره آغاز شود، کسانی که در حالت خوبی قرار دارند اطمینان بیشتری داشته[۱۶] و تمایل بیشتری به برنامه ریزی برای استفاده از استراتژیهای همکاری جویانه دارند. [۱۳]در طول مذاکره، مذاکره کنندگانی که در حالت خوبی قرار دارند تمایل دارند تا از تعامل لذت بیشتری ببرند و رفتار کمتر ستیزه جویانهای نشان میدهند و از تاکتیکهای تهاجمی کمتر[۱۷] و استراژیهای همکاری جویانه نیز استفاده میکنند.[۱۳] این امر در عوض احتمال اینکه گروهها به اهداف ابزاری و عقلائی خود دست یابند و توانائی برای یافتن نتایج منسجمتر و یکپارچه تر را بیشتر میکند. [۱۸] در واقع، در مقایسه با مذاکره کنندگان با اثربخشی خنثی یا منفی، مذاکره کنندگان با اثربخشی مثبت به توافقات بیشتری دست مییابند [۱۳]و تمایل بیشتری دارند که آن توافقات را محترم بشمارند. آن دسته از نتایج پرمنفعت تر نیز در نتیجه فرایندهای تصمیم سازی بهتر مانند تفکر منعطف، حل خلاقانه مسئله، توجه به خواستها و تمایلات دیگران و ریسک کردن و اعتماد بیشتر بدست میآید.[۱۹] تاثیرات مثبت پس از مذاکره نیز نتایج منفعت امیزی را به همراه دارد. این تاثیرات رضایت از نتایج بدست آمده را افزایش میدهد و بر خواست و تمایل افراد برای تعاملات آتی تاثیرگذار است.[۱۹] اثربخشی مثبتی که با دستیابی به یک توافق برانگیخته میشود، روابط دوتائی را تسهیل میکند و همین امر منجر به تعهد موثری میشود که مراحل بعدی تعاملات را رقم میزند. [۱۹] اثربخشی مثبت زیانهای خاص خودش را نیز دارد: این امر درک از مفهوم عملکرد خود را تحریف میکند، به گونهای که عملکرد نسبتاً بهتر از آنچه که واقعاً صورت گرفته ارزیابی و قضاوت میشود.[۱۶] از این رو، مطالعات د
مذاکره(به انگلیسی: Negotiation) گفتگویی میان دو یا چند فرد یا گروه است که با هدف دستیابی به یک درک مشترک، رفع نقاط اختلاف، یا رسیدن به منفعتی در نتیجهٔ آن گفتگو، ایجاد توافق در خصوص دورههای اقدام، چانه زنی برای منفعت گروهی یا جمعی، یا حصول نتیجهای رضایتبخش برای منفعت تمامی افراد یا گروههای درگیر در فرایند مذاکره، انجام میشود.
مذاکره فرایندی است که در آن هر طرف درگیر در مذاکرات میکوشد تا منفعتی برای خودش در پایان مذاکرات بدست آورد. مذاکره با هدف دستیابی به مصالحه انجام میشود. مذاکره در تجارت، سازمانهای غیرانتفاعی، ادارات دولتی، رویههای قضائی و میان ملتها و در شرایطی از زندگی فردی مانند ازدواج، طلاق، بچه دار شدن و یا زندگی روزمره اتفاق میافتد. مطالعه این موضوع "نظریه مذاکره" نامیده میشود. مذاکره کنندگان حرفهای اغلب در این زمینه تخصص دارند مانند مذاکره کنندگان اتحادیهای، مذاکره کنندگان تملکهای اهرمی، مذاکره کنندگان صلح، مذاکره کنندگان مخاصمات، یا هر کس دیگری که تحت عناوینی مانند دیپلماسی، قانونگذار یا کارگزار کار میکند.
استراتژیهای مذاکره
مذاکره میتواند دامنهٔ وسیعی از اشکال، از یک مذاکره کننده آموزش دیده از سوی یک سازمان خاص یا یک منصب در تشکیلات رسمی تا یک مذاکره غیررسمی میان دوستان را شامل شود. مذاکره میتواند در مقابل میانجیگری برای حل و فصل اختلافات قرار بگیرد یعنی حالتی که در آن یک طرف سوم بی طرف به هر دو طرف بحث گوش میدهد و مساعدت میکند تا توافقی میان طرفین ایجاد شود. این مفهوم هم چنین میتواند با "داوری" مقایسه شود که مشابه یک رویهٔ قضائی است. در داوری، هر دو طرف در خصوص صحت ادعاهایشان دست به استدلال و استنتاج میزنند. این مذاکره هم چنین گاهی مذاکره چانه زنی سخت یا چانه زنی بر سر مواضع نامیده میشود. نظریه پردازان مذاکره غالباً میان دو گونه مذاکره تمایز قائل شدهاند. نظریه پردازان مختلف از عناوین مختلفی برای این دو گونهٔ عام مذاکره استفاده کرده و به راههای مختلف میان آنها تمایز گذاردهاند.
مذاکره یک هنر است، مقاله زیر دربرگیرنده نکاتی است که استفاد از آنها، شما را قادر می سازد تا در مذاکرات به بهترین شکل از حقوق حقه خود بهره مند شوید. 1 . هر چیزی قابل مذاکره است، قیمت، زمان، شرایط و ... . قیمت نوشته شده روی یک کالا (تایپ شده، دستنویس، چاپ شده و هولوگرام)، قطعی نیست. مهمترین نکته برای مذاکره، خواستن است. هر آنچه را که می خواهید، باید آنرا مطرح کنید. نباید از شنیدن پاسخ منفی یا طرد شدن بترسید. مذاکره شبیه به بازی شطرنج است، هر حرکتی را انجام می دهید تا به نتیجه برسید، ممکن بعضی حرکتها بی نتیجه باشند.
2 . هدف مذاکره رسیدن به توافق برد-برد است، توافقی که هر دو طرف از آن راضی و خشنود باشند. هر نوع توافقی غیر از این، منافع بلند مدت طرفین را در بر نخواهد داشت.
3 . قدرت، ابزار اصلی در مذاکره است. هر یک از طرفین برای مذاکره از ابزارهای قدرت خود استفاده می کنند. مثلا، ابزار قدرت فروشنده کالا این است که "کالای ارزانتر و بهتر از بقیه به شما می فروشد". ابزار قدرت خریدار "پول نقد است که با آن می تواند از محل دیگری خرید کند." به طور دقیق تر، درک شخص مقابل از قدرت شما، تعیین کننده است. مثال واقعی آن، در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، در رویارویی ارتش ژاپن با انگلیس در سنگاپور، فرمانده ارتش 2000 نفری ژاپن، در مذاکرات قبل از جنگ، وانمود کرد که 100 هزار نیرو در اختیار دارد و فرمانده ارتش 50 هزار نفری انگلیس نیز این موضوع را باور کرد و تسلیم ارتش ژاپن شد. در واقع سربازان ارتش ژاپن 2 هزار نفر بودند. درک اشتباه فرمانده انگلیسی از تعداد سربازان ژاپنی، او را مجبور به تسلیم کرد.
4 . اشکال مختلف ابزار قدرت در مذاکره عبارتند از:
الف) شناسایی نیاز طرف مقابل و مطرح کردن توانایی شما در برآورده کردن آن،
ب) مطرح کردن تفاوت کالا یا خدمات شما با دیگران،
ج) نشان دادن اختیار یا عدم اختیار شما در تصمیم گیری، (بسته به نوع مذاکره، هر کدام از آنها کارایی دارند. مثلا فروشنده کالا می تواند بگوید: "من فروشنده هستم و اجازه تخفیف دادن را ندارم.")
د) تمایل و آمادگی شما برای ترک مذاکره، (مثلا وقتی خریداران لوازم منزل به خانه شما می آیند و قیمتی بسیار پایین را پیشنهاد می دهند، شما سریعا بگویید: " بیشتر که فکر می کنم، قصد فروش آنها را ندارم." با این حرکت آنها پیشنهاد قیمت بالاتری را به شما می دهند. )
ه) اصرار شما در به پایان رساندن مذاکره نیز می تواند ابزار قدرت باشد. (مثال: فرمانده ارتش ژاپن که می خواست مذاکره را با حمله و خونریزی پیش ببرد، این موضوع ابزار قدرت او بود.)
و) دانستن چیزی یا دانشی خاص، ابزار قدرت است. مخصوصا اگر منطبق با نیاز طرف مذاکره کننده باشد. مثلا دانش تعمیرکاران خودروهای لوکس و گران، ابزار قدرت آنها در مذاکره برای اجرت تعمیر است.
ز) توانایی و اختیار یکی از طرفین به تشویق یا تنبیه، از هر نوع، ابزار قدرت او می باشد.
ح) تعداد نفرات هر یک از طرفین مذاکره کننده، یکی از ابزار های قدرت است.
ت) مذاکره در محل کار یکی از طرفین.
ی) نیاز طرف مقابل به تایید، می تواند ابزار قدرتی برای طرف دیگر باشد.
مذاکره توزیعی
مذاکره توزیعی نیز گاهی مذاکره چانه زنی سخت یا چانه زنی بر سر مواضع نامیده میشود. این نوع مذاکره نزدیک به مذاکره بر سر شیوهٔ چانه زنی در بازار است. در مذاکره توزیعی، هر طرف اغلب یک موضع شدید را اتخاذ میکند و می داند که طرف دیگر آن را نخواهد پذیرفت و سپس ترکیبی از حیله و نیرنگ و سیاست خطر پذیری (یا بازی با آتش برای کسب امتیاز) را در پیش میگیرند تا پیش از آنکه به نتیجه و توافقی برسند، کمترین امتیاز ممکن را به حریف واگذار کنند. درک مذاکره کنندگان توزیعی از مذاکره توزیع میزان مشخص و ثابتی از ارزش است. واژهٔ توزیعی به این مساله اشاره دارد که میزان مشخصی از چیزها میان افراد درگیر توزیع و تقسیم شده است. گاهی به این گونه از مذاکره توزیع "توزیع پای"(Fixed Pie) هم گفته میشود. تنها میزانی از این چیز در اطراف وجود دارد اما نسبتی که توزیع میشود متغیر است. مذاکره توزیعی هم چنین گاهی برد- باخت نیز نامیده میشود چرا که این درک وجود دارد که نتیجهٔ برد یک نفر در شکست نفر دیگر است. یک مذاکره توزیعی شامل افرادی است که هرگز پیشیهٔ تعاملی قبلی با یکدیگر نداشتهاند و هم چنین احتمال اندکی نیز وجود دارد که آنها در آینده نیز چنین تعاملی داشته باشند. مثال سادهٔ روزمره این امر خریدن یک ماشین یا یک خانه است.
مذاکرهٔ یکپارچه یا منسجم
مذاکره یکپارچه یا منجسم گاهی مذاکره اصولی شده یا مبتنی بر منفعت نیز نامیده میشود. این نوع مذاکره مجموعهای از تکنیک هاست که در تلاش است تا کیفیت و احتمال توافق مورد مذاکره را از طریق ارائه جایگزینی برای تکنیکهای مذاکره توزیعی سنتی، بالا ببرد. در حالی که مذاکره توزیعی میپندارد که یک میزان ثابتی از ارزشها وجود دارد که میان طرفین تقسیم شود، مذاکره منجسم غالباً میکوشد تا ارزشی را در دوره مذاکره ایجاد کند. (وسعت دادن پای) این نوع مذاکره بجای تاکید بر مواضع آغازین مستبدانه و دلبخواه گروهها بر منافع حیاتی و مهم آنها تمرکز میکند، و به مذاکره به مثابه یک مسئله مشترک مینگرد تا یک مبارزه شخصی، و هم چنین بر وفاداری به هدف و اصرار بر آن تاکید دارد و معیارها به عنوان مبنائی برای توافق قرار میدهد. واژه یکپارچه یا منسجم نیز به همکاری اشاره دارد. مذاکره منسجم غالباً مستلزم درجه بالاتری از اعتماد و ایجاد یک رابطه است. این مفهوم هم چنین دربردارنده راهکارهای حل مساله خلاقانه است که با هدف دستیابی به یک منفعت دوطرفه ایجاد شده است. این نوع مذاکره هم چنین مذاکره برد-برد نیز نامیده میشود. شماری از رهیافتهای متفاوت برای مذاکره منسجم در طیفهای مختلفی از کتب و برنامهها مورد آموزش قرار گرفتهاند
تاکتیکهای مذاکره
راههای متعددی برای دسته بندی کردن عناصر اساسی مذاکره وجود دارد. یک دیدگاه در خصوص مذاکره دربردارنده سه عنصر اصلی است: فرایند، رفتار و مفاد. فرایند به این مسئله اشاره دارد که مذاکره کنندگان چطور در خصوص متن مذاکره، طرفین مذاکره، تاکتیکهای مورد استفاده توسط گروهها و توالی و مراحلی که در آن همه این موارد وجود دارد، مذاکره خواهند کرد. رفتار رابطه میان این گروهها، ارتباطات میان آنها و نیز شیوهای که آنها اتخاذ میکنند، بستگی دارد. مفاد آنچه که گروهها بر سر آن مذاکره میکنند، دستورالعمل، موضوعات (مواضع و به بیان بهتر منافع) گزینهها، و توافقی که در پایان حاصل خواهد شد، را در بردارد. دیدگاه دیگری از مذاکره چهار عنصر را بر می شمارد: استراتژی، فرایند، ابزارها و تاکتیکها. استراتژی در بردارندهٔ اهداف عالی است- نوعاً مانند ارتباط و نتیجه نهائی. فرایندها و ابزارها شامل اقداماتی است که میتواند دنبال شود، نقش هائی که هر دو طرف برای ایفای آن اماده شدهاند و نیز مذاکره با دیگر طرفین. تاکتیکها شامل اظهارنظرهای جزئی تر و روشن تر و اقدامات و واکنشها به بیانیهها و اقدامات دیگران است. برخی به این لیست از عناصر، ترغیب و نفوذ را نیز اضافه میکنند با این فرض که این دو مورد بخش حیاتی و کلیدی از موفقیت در مذاکرات در دنیای مدرن امروز است و از این رو نباید حذف شود. رقیب یا دوست؟ دو رهیافت کاملاً متفاوت برای مذاکره مستلزم تاکتیکهای متفاوتی است در رهیافت توزیعی هر مذاکره کننده برای بخش ممکن بزرگتری از پای میجنگد بنابراین بجاست اگر گروههای دیگر را دشمن تصور کنیم تا دوست و بنابراین موضع سخت و پرشدت تری را اتخاذ کنیم. با این وجود، اگر قرار باشد که برای موفقیت این تشکیلات که بهترین وجه تامین کننده نفع طرفین است، تلاشی صورت گیرد، این رهیافت کمتر بجا و مناسب خواهد بود. این امر به این معنی نیست که بوسیله هرگونه طرف و پیشنهاد ما باید نفع خودمان را برای هیچ از دست بدهیم و تسلیم شویم. بلکه یک دیدگاه همکاری جویانه غالباً سهم خود را نیز میپردازد. بنابراین آنچه که بدست میآید نه به هزینه دیگران بلکه به هزینهٔ خود اوست.[۲] === استخدام وکیل مدافع ===یک مذاکره کننده ماهر به عنوان وکیل مدافع یک طرف در مذاکره ایفای نقش میکند. وکیل تلاش میکند تا پرمنفعت ترین نتیجه ممکن حاصل شود. در این فرایند، مذاکره کننده تلاش میکند تا کمترین حد نتیجه که طرف (یا طرفین) مقابل خواهان پذیرش آن است تعیین کند، سپس تقاضاها را متعاقب آن تنظیم کند. یک مذاکره موفق در رهیافت وکالت زمانی است که مذاکره کننده بدون سوق دادن طرف مقابل برای به بن کشیدن همیشگی مذاکره، قادر به حصول به بهترین نتایج ممکنی باشد که گروه خواهان آن است، مگر آنکه بهترین جایگزین ممکن برای توافق مورد مذاکره (BATNA) قابل قبول باشد. مذاکره کنندگان حرفهای از بسیاری از تاکتیکها از هیپنوتیزم گرفته تا یک ارائه روش و واضح از تقاضاها یا مجموعهای پیش شرطها، تا رهیافتهای حیله گرانه تر مانند روش موسوم به "چیدن گیلاس" ممکن است استفاده کند. (توضیح: چیدن گیلاس به روشی اشاره دارد که فرد با داشتن حجم اندکی از اطلاعات تلاش میکند تا موضوعی را به اثبات برساند و این اقدام را در حالی انجام میدهد که آگاهانه از نکات دیگر مرتبط با آن موضوع صرف نظر و چشم پوشی میکند). تاکتیکهای ارعاب و کالباس هم میتواند نقشی را برای حرکت به سوی نتیجهٔ مذاکره ایفا کند. (رهیافت کالباسی به طور استعاری این معنی است که نباید انتظار داشت که کل یک کالباس را با هم دریافت کنید بلکه راه بهتر آن است که آن را تکه تکه استفاده کنید. بنابراین مطابق با این تکنیک در مذاکره باید با روندی تدریجی و گام به گام به پیش رفت). یک تکنیک مذاکره دیگر آدم خوب/ آدم بد است. این تکنیک زمانی است که یک مذاکره کننده با استفاده از خشم و تهدید مانند یک آدم بد عمل میکند. دیگر مذاکره کنندگان نیز از طریق فهیم بودن و درک کردن مانند یک آدم خوب رفتار میکنند. آدم خوب، آدم بد را بدلیل همه دشواریها و مشکلات سرزنش میکند و در عین حال تلاش میکند تا به مسالمت و توافقی از رقیب خود دست یابد. یک مذاکره دیگر تکیه دادن و نجوا کردن است. این مذاکره موقعیت مسلط فیزیکی را در بردارد و از این رو طرف مقابل را می ترساند.
شیوههای مذاکره
آر.اج شل، پنج نوع شیوه پاسخ به مذاکره را تعریف کرده است. افراد غالباً میتوانند حالتهای مختلفی را با شیوههای متفاوت بخود بگیرند، این حالت در طول مذاکره استفاده میشود و بسته به متن مذاکره و منافع طرف مقابل دارد. بعلاوه شیوهها میتواند در طول زمان تغییر کند.
گونههای مذاکره
سه نوع اصلی مذاکره توسط محققان در پروژهٔ مذاکره هاروارد شناسائی شده است. این سه گونه عبارتند از:چانه زنان نرم، چانه زنان سخت و چانه زنان اصولگرا.
محققینی از پروژهٔ مذاکره هاوروارد پیشنهاد میکند که مذاکره کنندگان شماری از جایگزینها برای مسائلی که آنها برای حصول بهترین نتایج با آنها روبرو میشوند را جستجو کنند، اما این غالباً درست نیست (زمانی که شما ممکن است با بهره گیری فردی از تاکتیکهای چانه زنی سخت یا نرم روبرو شوید).
مذاکره با نیت بد
زمانی که یک طرف وانمود میکند که مذاکره میکند، اما بطور پنهانی هیچ قصدی برای مصالحه نداشته باشد، آن طرف با نیت و بدی در حال مذاکره است. نیت بد مفهومی است در تئوری مذاکره که بوسیله آن گروهها وانمود میکند که برای رسیدن به حل و فصل اختلاف در حال استدلال کردن هستند اما هیچ قصدی برای انجام این کار ندارند، برای مثال یک حزب سیاسی ممکن است وانمود کند که مذاکره میکند اما هیچ قصدی برای مصالحه برای مقاصد سیاسی ندارد.
مدل نیت بد ذاتی در روابط بینالملل و روانشناسی سیاسی
نیت بد در علم سیاست و روانشناسی سیاسی به استراتژیهای مذاکره اشاره دارد که در آن هچ قصد واقعی برای حصول توافق یا مدلی از پردازش اطلاعات وجود ندارد. "مدل نیت بد ذاتی" در پردازش اطلاعات یک تئوری در روانشناسی سیاسی است که برای اولین بار توسط اول هالستی ارائه شد تا ارتباط میان عقاید جان فاستر دالز و مدل پردازش اطلاعات او را تشریح کند.[۷] این یکی از مدلها در خصوص رقابت کنندگان است که به طور گستردهای مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مدل اینگونه فرض میشود که یک دولت بطور کینه توزانهای متخاصم و دشمن به شمار میرود و نشانههای متضاد با این استدلال نیز همگی نادیده گرفته شدهاند. این نشانهها همگی به عنوان یک اقدام تبلیغاتی و نشانهای از ضعف تلقی شده و نادیده گرفته شدهاند. نمونههای آن موضعجان فاستر دالسدر خصوص اتحاد شوروی یا موضع حماس در قبال دولت اسرائیل است.
احساس در مذاکرات
احساسات نقش مهمی را در فراینده مذاکرات ایفا میکنند، گرچه تنها در سالهای اخیر است که نتایج چنین مسئلهای مورد مطالعه قرار گرفته است. احساسات این ظرفیت را دارند که یک نقش مثبت یا منفی را در روند مذاکره ایفا کنند. در طول مذاکرات، تصمیم در مورد اینکه آیا استراحتی در نظر گرفته شود یا نه بر عهدهٔ شاخصها و عوامل مرتبط با احساس است. احساسات منفی میتواند عامل تشدید و حتی رفتار غیرعقلائی شود و میتواند باعث شعله ور شدن ستیز شود و مذاکره را به بن بست بکشاند اما هم چنین میتواند ابزاری برای دستیابی به امتیاز باشد. از سوی دیگر احساسات مثبت اغلب میتواند دستیابی به یک توافق و کمک به حداکثر سازی نفع مشترک را تسهیل کند، اما میتواند هم چنین عاملی ابزاری در حصول یک امتیاز به شمار آید. احساسات مثبت و منفی میتواند بطور استراتژیک بروز داده شود تا بر نتایج تاثیرگذار باشد و میتواند نقش متفاوتی را در میان مرزهای فرهنگی برجای گذارد.
تاثیرگذاری بر معلول
حالتها و تمایلات بر مراحل مختلف فرایند مذاکره تاثیرگذار است: کدام استراتژی قرار است مورد استفاده قرار گیرد؟ کدام استراتژی واقعاً انتخاب شده است، روشی که دیگر گروهها و مقاصد و نیتهای آنان درک و تحلیل میشود،. میزان تمایل آنها برای حصول توافق و نتایج نهائی مذاکره. اثربخشی مثبت (PA) و منفی (NA) یک یا چند جنبه از جوانب مذاکره کردن میتواند نتایج بسیار متفاوتی به دنبال داشته باشد.
تاثیرات مثبت در مذاکره
حتی پیش از آنکه مذاکره آغاز شود، کسانی که در حالت خوبی قرار دارند اطمینان بیشتری داشته[۱۶] و تمایل بیشتری به برنامه ریزی برای استفاده از استراتژیهای همکاری جویانه دارند. [۱۳]در طول مذاکره، مذاکره کنندگانی که در حالت خوبی قرار دارند تمایل دارند تا از تعامل لذت بیشتری ببرند و رفتار کمتر ستیزه جویانهای نشان میدهند و از تاکتیکهای تهاجمی کمتر[۱۷] و استراژیهای همکاری جویانه نیز استفاده میکنند.[۱۳] این امر در عوض احتمال اینکه گروهها به اهداف ابزاری و عقلائی خود دست یابند و توانائی برای یافتن نتایج منسجمتر و یکپارچه تر را بیشتر میکند. [۱۸] در واقع، در مقایسه با مذاکره کنندگان با اثربخشی خنثی یا منفی، مذاکره کنندگان با اثربخشی مثبت به توافقات بیشتری دست مییابند [۱۳]و تمایل بیشتری دارند که آن توافقات را محترم بشمارند. آن دسته از نتایج پرمنفعت تر نیز در نتیجه فرایندهای تصمیم سازی بهتر مانند تفکر منعطف، حل خلاقانه مسئله، توجه به خواستها و تمایلات دیگران و ریسک کردن و اعتماد بیشتر بدست میآید.[۱۹] تاثیرات مثبت پس از مذاکره نیز نتایج منفعت امیزی را به همراه دارد. این تاثیرات رضایت از نتایج بدست آمده را افزایش میدهد و بر خواست و تمایل افراد برای تعاملات آتی تاثیرگذار است.[۱۹] اثربخشی مثبتی که با دستیابی به یک توافق برانگیخته میشود، روابط دوتائی را تسهیل میکند و همین امر منجر به تعهد موثری میشود که مراحل بعدی تعاملات را رقم میزند. [۱۹] اثربخشی مثبت زیانهای خاص خودش را نیز دارد: این امر درک از مفهوم عملکرد خود را تحریف میکند، به گونهای که عملکرد نسبتاً بهتر از آنچه که واقعاً صورت گرفته ارزیابی و قضاوت میشود.[۱۶] از این رو، مطالعات در خصوص خود گزارش دهی در مورد نتایج به دست آمده میتواند جانبدارانه بوده یا بیطرفانه نباشد.
تاثیر منفی در مذاکره
تاثیر منفی پیامدهای زیانبار در مراحل مختلف فرایند مذاکره است. گرچه احساسات منفی مختلف بر نتایج مذاکره تاثیر میگذارند، اما بیشترین نتیجهای که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته خشم است. مذاکره کنندگان خشمگین قصد دارند تا از استراتژیهای رقابتی تر استفاده کنند و کمتر همکاری کنند، حتی پیش از آغاز مذاکره.[۱۳] این استراتژیهای رقابتی مرتباط با نتایج مشترک کاهش یافته مرتبط است. در طول مذاکرات، خشم از طریق کم کردن میزان اعتماد در فرایند گسست ایجاد میکند و قضاوت طرفین مذاکره را تیره و تار میسازد و میزان تمرکز و توجه طرفین را محدود ساخته و هدفهای اساسی آنها را از دستیابی به توافق به تلافی کردن اقدامات طرف دیگر تغییر میدهد.[۱۷] مذاکره کنندگان خشمگین توجه کمتری به منافع رقیب خود دارند و کمتر در قضاوت در خصوص منافع آنها دقت میکنند و از این رو به منفعت کمتری نیز دست پیدا میکنند. [۲۰] بعلاوه، بدلیل اینکه خشم مذاکره کنندگان را در ترجیحات خود خودمحورتر میسازد، احتمال اینکه آنها پیشنهادات پرسود را رد کنند، بیشتر میشود.[۱۷] رقبایی که واقعاً خشمگین میشوند (یا گریه میکنند یا کنترل خود را از دست میدهند) احتمال خطای بالاتری دارند: اطمینان حاصل کنید که آنها طرف شما هستند.[۳] خشم هم چنین به دستیابی به اهداف مذاکره کمکی نخواهد کرد و احتمال دستیابی به منافع مشترک را نیز اندک میسازد[۱۳] و هم چنین به ارتقای منفعتهای شخصی نیز کمکی نخواهد کرد و درعین حال مذاکره کنندگان خشمگین در اثبات ادعای خود نیز موفقیتی حاصل نخواهند کرد.[۲۰] بعلاوه، احساسات منفی منجر به پذیرش راهکارهائی میشود که کارامدی و بهره مندی مثبتی ندارد اما در عوض پیامدهای منفی به بار میآورد.[۲۱] با این وجود، ابراز احساسات منفی در طول مذاکره گاه میتواند مثبت و سودمند هم باشد: یک خشمی که به گونهای قاعده مند طرح میشود میتواند راه موثری برای نشان دادن تعهد و وفاداری و نیاز یک طرف به توافق باشد. [۱۷] بعلاوه، گرچه اثربخشی منفی احتمال دستیابی به منفعت را در امور تعاملی کم میکند، اما نسبت به اثربخشی مثبت در امور و مسائل توزیعی مانند صفر و یک، بهتر و مناسب تر است. [۱۹] سیدنر در آثار خود پیرامون انگیختگی منفی و White Noise (صدائی که شامل فرکانسهای متفاوت با شدتهای یکسان است)، از طریق مشاهداتی در مورد کم ارزش دانستن گویندگانی از دیگر گروههای قومی، نشانه هائی بر وجود یک مکانیسم انگیختگی منفی یافت. مذاکره میتواند در عوض ازطریق مخفی کردن تخاصمات در خصوص یک گروه قومی یا جنسیتی تاثیر منفی داشته باشد.[۲۲]
شرایط تاثیرگذاری احساس در مذاکرات
تحقیقات نشان میدهد که احساسات مذاکره کنندگان الزاماً بر فرایند مذاکره تاثیرگذار نیست. البراسین و دیگران پیشنهاد کردهاند که دو شرط برای تاثیر احساسات وجود دارد که هر دو مرتبط با توانائی (حضور موانع شناختی و محیطی) و انگیزه است.
بر طبق این مدل، انتظار میرود که احساسات تنها زمانی بر مذاکرات تاثیر بگذارد که یکی بالا و دیگری پائین است. زمانی که هر دوی توانائیها و انگیزه پائین هستند، این تاثیر را نمیتوان مورد شناسائی قرار داد و زمانی که هر دو بالا هستند گرچه این تاثیر ار میتواند شناسائی کرد اما غیرمرتبط با قضاوت بشمار میرود.[۲۳] یک پیامد احتمالی این مدل آن است که مثلاً تاثیر مثبتی که اثربخشی مثبت بر مذاکرات دارد تنها زمانی دیده شود که یا انگیزه یا توانائی پائین هستند.
تاثیر احساسات طرفین
اغلب مطالعات روی احساسات در مذاکره بر تاثیر احساسات خود مذاکره کنندگان بر فرایند تاکید دارند. با این وجود، آنچه که گروههای دیگر احساس میکنند همانقدر که احساسات گروه چه در سطح گروهی و چه در سطح فردی بر فرایندها تاثیرگذار است، نیز میتواند مهم و تاثیر گذار باشد.. زمانی که بحث از مذاکرات است، اعتماد در گروههای دیگر یک شرط مهم برای احساسات و تاثیرگذاری آن است و قابلیت رویت آن تاثیر آن را افزایش می هد.[۱۸] احساسات در فرایندهای مذاکره از طریق ارسال سیگنالهائی با این مضامین مشارکت دارد: اینکه یک نفر چه احساسی دارد و چطور فکر میکند و از اینرو میتوان از درگیر شدن گروه دیگر در رفتارهای ویران کننده جلوگیری کرد و هم چنین نشان دهد که چه گام هائی در مرحله بعد باید برداشته شود. اثربخشی مثبت نشان میدهد که باید همین راه را حفظ کرد در حالیکه اثربخشی منفی نشان میدهد که تنظیمات رفتاری یا ذهنی مورد نیاز است.[۱۹] احساسات طرفین میتواند دو تاثیر مهم و عمده بر روی احساسات مذاکره کنندگان و رفتار آنها داشته باشد: تقلیدی، دو جانبه و مکمل.[۱۵] مثلاً ناامیدی و غم میتواند به دلسوزی و ترحم و یا همکاری بیشتر بینجامد.[۱۹] در مطالعهای توسط بات و دیگران در سال ۲۰۰۵ که یک مذاکره چند مرحلهای واقعی را شبیه سازی کرد، اغلب افراد به احساسات طرفشان به شیوهای متقابل واکنش نشان میدادند تا به شیوهٔ مکمل. اینگونه دریافت شده که احساسات خاص تاثیرات متفاوتی را نیز بر روی احساسات رقبا و نیز استراتژی هائی که برگزیده میشود دارند:
گناه یا پشیمانی: که توسط مذاکره کننده ابراز میشود منجر به درک بهتری از او توسط رقیب میشود، با این وجود این مشخصه رقیب را به طرح مطالبات بالاتری وادار میکند.. از سوی دیگر، اشتباهات شخصی با رضایت بیشتر از آنچه که بدست می آِید در ارتباط است.[۱۹]
مسائل مربوط به مطالعات مذاکره در آزمایشگاه
مذاکره یک تعامل تقریباً پیچیده است. فراگیری همهٔ این پیچیدگیها بسیار امر دشواری است و تفکیک کردن و کنترل آن تنها جنبه هائی از آن است. به این دلیل اغلب مطالعات مذاکره در محیطهای آزمایشگاهی انجام میشود و تنها بر برخی جنبهها تاکید دارد. گرچه مطالعات آزمایشگاهی مزایای خاص خود را دارد اما هنگامی که نوبت به مطالعهٔ احساسات میرسد آنها معایب خود را نیز نشان میدهند.
احساسات در مطالعات آزمایشگاهی معمولاً دستکاری شدهاند و بنابراین نسبتاً سرد میباشد (نه پرشدت). گرچه آن دسته از احساسات سرد میتواند برای نشان دادن تاثیرات خود کافی باشد اما آنها بطور کیف
مبانی رفتار فرد در سازمان
}رفتار سازمانی را مطالعه سیستماتیک عملیات ، اقدامات و نگرشهای افراد سازمان تعریف می کنیم. یعنی مدارک و شواهد علمی را جایگزین قضاوت های شهودی مدیران در رابطه با پدیده های رفتار انسانی می نمائیم. بنابراین نیاز به تجزیه و تحلیل رفتار سازمانی بصورت مرحله به مرحله داریم که در مرحله اول سطح فردی و سپس گروه و سرانجام سازمان را مورد بررسی قرار می دهیم. تا درک بیشتر و بهتری از سازمان داشته باشیم .
}موضوع این فصل مبانی رفتار فرد می باشد. همانطور که در فصل اول گفته شد از رشته های علمی موثر در رفتار سازمانی فقط روانشناسی در سطح فردی و بقیه در سطح گروه بود. بنابراین برای درک رفتار فرد ابتدا نقشهای روانشناسی را بررسی می کنیم که این نقشها در چهار دسته نگرش ، شخصیت ، ادراک و یادگیری می باشد.
}ارزیابی درباره شی ، فرد یا رویدادی، (چه مطلوب یا نامطلوب ) نگرش را تشکیل می دهد مثلا جمله " من کارم را دوست دارم " نگرش فرد درباره کارش می باشد.
}یک شخص در مورد هزاران شی می تواند نگرش داشته باشد که در رفتار سازمانی فقط نگرشهای رضایت شغلی ، کار را معرف خود دانستن(میزانی که شخص کار خود را می شناسد و در آن مشارکت می نماید) و تعهد سازمانی(شاخص وفاداری فرد به سازمان می باشد ) مورد بررسی قرار می گیرد که در این فصل نگرش رضایت شغلی را بررسی می کنیم.
}منظور از رضایت شغلی ، نگرش کارکنان در مورد کار می باشد که نگرش مثبت بمعنای رضایت شغلی بالا و نگرش منفی بمعنای رضایت شغلی پائین می باشد و بطور کلی منظور از نگرش کارکنان همان رضایت شغلی می باشد.
}1-1-1-عوامل تعیین کننده رضایت شغلی:
}جهت بررسی رضایت شغلی، بهتر است عواملی که منجر به رضایت شغلی بالا می گردد را بشناسم :
}گیرایی کار
}پاداش بر اساس عدل و مساوات
}در شرایط کاری حمایت از فرد
}همکاران
}شغلهایی که فرصت ارتقا به کارمندان بدهد و کارمندان در نحوه انجام وظایف خود آزادی عمل داشته باشند و در برابر کارهای درست ، پاداش مناسبی دریافت کنند شغل برایشان گیرا بوده و احساس لذت به آنها خواهد داد.
}1-1-1-2-پاداش براساس عدل و مساوات:
}اگر سیستم پرداخت حقوق و سیستم ارتقاء بر اساس مهارت باشد کارکنان احساس رضایت خواهند نمود.
}1-1-1-3-حمایت فرد:
}اگر محیط کار سالم ، بی خطر،آرام و تمیز و بدون هیچ خدشه ای باشد کارکنان احساس رضایت خواهند داشت.
}1-1-1-4-همکاران:
}داشتن همکاران صمیمی نیازهای اجتماعی کارکنان را تامین می کند و منجر به افزایش رضایت شغلی می گردد.
}فرآیندی است که بدان وسیله فرد احساس خود را تفسیر می نماید تا بتواند به محیط خود معنی بدهد
}ویژگی های شخصی که بر نوع ادراک شخص تأثیر می گذارد
} 1- نگرش
} 2- شخصیت
} 3- انگیزش
} 4- علاقه
} 5- تجربیات گذشته
} 6- انتظارات
}تئوری اسنادی
} مقصود از ارائه تئوری اسناد این بوده است که بتوانیم نوع قضاوت خود را درباره دیگران ، توجیه کنیم . زیرا قضاوت ها به تفسیری بستگی دارد که از نوع رفتار فرد می شود.
اصولاً تئوری مزبور بیانگر این است که چون ما رفتار فردی را مشاهده می کنیم ، درصدد بر می آییم تا علت یا علتهای درونی یا برونی آن را مشخص کنیم
} رضایت شغلی می تواند بر میزان تولید و بازدهی اثر مثبت داشته باشد اما این اثر چندان زیاد نیست . توجه کردن به متغیرها واسطه ای باعث شده است که این رابطه بهبود یابد یا تقویت شود
} تئوری ناهمسانی شناختی
}هنگامی مطرح می شود که بین نگرش دو یا چند نفر یا بین رفتار و نگرش افراد نوعی بی ثباتی مشاهده شود . مقصود از تئوری ناهمسانی شناختی این است که افراد می کوشند این ناهمسانی را به حداقل ممکن برسانند و مسائل و مشکلات مربوطه را حل کنند .
}کاربرد ناهمسانی شناختی در سازمان : می توان بدان وسیله تمایل فرد را از نظر تغییر در نگرش و رفتار پیش بینی کرد .
}رابطه بین نگرش و رفتار
} نگرش و رفتار با یکدیگر رابطه علی و دارند یعنی نگرش فرد تعیین کننده کارهایی است که وی انجام می دهد و این رابطه را می توان اندازه گرفت ، مشروط بر این که متغیرهای واسطه ای را هم مورد توجه قرار داد . بنا به دلایلی رابطه بین نگرش و رفتار چندان روشن نیست و افراد می توانند در یک زمان مشخص دارای نگرشهای متناقض باشند .
همگام با پیشرفت صنعت و تکنولوژی، نیاز به دستگاهها و تجهیزات متنوع و تک منظوره روزبروز افزایش مییابد. علاوه بر این تنوع، سلیقههای گوناگون استفادهکنندگان و روند به سوی تکامل صنعت ، موجب شدهاند که دیگر سیستمهای تولیدی قدیمی مانند ماشینهای تراش معمولی ، جوابگوی تغییرات مداوم در تقاضاهای بازار نباشند. در نتیجه، با تنگ تر شدن عرصه رقابت ، تولیدکنندگان در سالهای اخیر به ابداع سیستمهای تولیدی پیشرفته روی آوردهاند تا بتوانند هم قادر به ارضای نیازهای مشتری باشند و هم بقای خود را تضمین نمایند. در طی این تغییر و تحول سیستمهای تولیدی، رایانهها نقش بسیار مهمی را در هدایت ، کنترل و پیگیری عملیات مختلف دستی یا ماشینی بعهده گرفتهاند. از طرفی، به منظور کاهش خطاهای انسانی و ارتقای سطح تکرارپذیری و دقت عمل، رباتهای گوناگونی طراحی و ساخته شدهاند تا محصولات تولیدی از کیفیت و قابلیت اطمینان بالایی برخوردار شوند. یکی از این دستگاههای پیشرفته وکارآمد دستگاه برش بوسیله جت آب (water jet cutting ) می باشد.
تاریخچه :
این موتورهای آبی ، در زمینه تکنولوژی به مدت بیش از یکصد سال استفاده می شده است، بعنوان مثال در زمینه استخراج معدن و ساخت تونل برای سنگ شویی کردن سنگ و زمین از آن استفاده می شده .اولین تلاشها برای بریدن مواد نرم با استفاده از واتر جت از سال 1960 آغاز شده است. از اواسط دهه هشتاد واتر جت در ترکیب با مواد ساینده برای بریدن مواد سخت مثل فلزات و سنگها وپلاستیکها نیز مورد استفاده قرار گرفت .
اخیراً بر طبق گزارش Frost و Sullivan که یک شرکت بازاریابی کار میکنند، اعلام نمودهاند که abrasive waterjet به نحو چشمگیری رشد و گسترش قابل ملاحظهای پیدا کرده است. رشد 1/9 درصد در فاصله سالهای 2002-1997 برای بازار واترجت و جت مواد درآینده پیشبینی میشود. هم واترجت و هم لیزر قادرند فلزات و دیگر مواد را برش دهند. ولیکن دستگاههای واترجت ارزانتر از دستگاههای لیزر میباشند .این فرآیند برای برشکاری و شیار زنی غیر فلزات متخلخل مانند: چوب , چرم , اسفنج و... مناسب است.از آن همچنین برای برشکاری کامپوزیت ها , برداشتن روکش سیم ها و پلیسه گیری استفاده می شود .
جت آب یک ابزار برشی است که هرگز کند نمی شود و یا نمی شکند . این فرآیند گرد و غبار تولید نمی کند , پس از این رو خطرات موجود در ماشین کاری کامپوزیت های الیافی و آزبست ها به حد اقل می رسند .
واتر جت چیست ؟
برش واتر جت به معنی برش مواد با استفاده از فشار زیاد آب است. آب با خروج از نازلی با قطر خیلی کوچک به سبب فشار زیادی که دارد سرعتی در حدود 900 متر برثانیه پیدا می کند که می تواند هر ماده ای را برش دهد. با کنترل کامپیوتری این نیرو می توان اشکال مورد نظر را تولید کرد.
دستگاه برش واتر جت از دو قسمت اصلی تشکیل شده است. پمپ شدت دهنده که فشاری در حدود 40000 تا 60000 Psi تولید می کند و نازل برش که بر روی ساختمان دستگاه نصب شده است. این نازل قدرت گردش در سه جهت X , Y , Z را داراست. بنابراین به راحتی قدرت انجام فرمانهای لازم را دارد.
در مقایسه با برش پلاسما ، لیزر ، امتیازات واتر جت وسیع است. واتر جت قابلیت برش بازه وسیعی از مواد را داراست. به عنوان مثال می توان به فلزات، غیر فلزات، سرامیک، فلزات غیر آهنی، انواع سنگ، چرم، پلاستیک، شیشه و ... اشاره کرد. نکته قابل توجه در صنعت ایجاد تنشهای حرارتی بعد از برش در قطعه است که در موارد حساس غیر قابل قبول است لذا استفاده از واتر جت به علت برش با آب هیچ نوع تنش حرارتی در قطعه بر جا نمی گذارد که منحصر به فرد و بسیار حائز اهمیت است.
ضخامت اقتصادی برش با واتر جت حدود 50 سانتی متر است. برای فلزات اگر نیاز به برشی با ضخامت بیشتر دارید استفاده از این روش پیشنهاد نمی شود.
ماشینکاری با جت آب و ذرات ساینده
اگرچه سالهاست که از استفاده از تکنولوژی جت مواد ساینده و جت آب میگذرد و لیکن اخیراً این دو فرآیند در زمینه بازار ماشین ابزار جایگاه مناسبی پیدا کرده است. این موضوع مهم و قابل توجه است و تعدادی از نوآوران قدیمی با استفاده از جایگزینی و تکمیل فرآیندهای معمولی ماشینکاری خود با استفاده از این دو فرآیند (ماشینکاری با جتآب و جت مواد ساینده) سود فراوانی بردهاند.
عملاً دستگاههای واترجت برتر از ماشینهای برش معمولی میباشند.
چرا تعداد زیادی از مردم به خرید دستگاههای واترجت روی آوردهاند،
زیرا: چون میتوانند سریع برنامهریزی کرده و در مدت کوتاهی پولدار شده و سود زیادی عایدشان شود. همچنین میتوانند سریعاً دستگاه را تنظیم کرده و کل مجموعه تنظیمات دستگاه را تنظیم کرده و کل مجموعه تنظیمات دستگاه را چک کنند آنها از ابزار دستگاه خیلی تعریف میکنند. چونکه ابزار، هم در ماشینکاری اولیه و هم در ماشینکاری ثانویه (نهایی) یکی است و نیازی به تغییر ابزار نمیشود. سرعت ساخت قطعات بسیار بالا و خارج از تصور میباشد. این روش باعث ایجاد اثرات حرارتی روی قطعه نمیشود. آنها میتوانند هزینه خرید دستگاه را در مدت کوتاهی تامین نمایند. شما قبلاً عبارات واترجت و جت مواد ساینده را شنیدهاید، این مهم است که بدانید جهت مواد ساینده همان واترجت نمیباشد، اگرچه خیلی به هم شبیه هستند. تکنولوژی جتآب به حدود 20 سال پیش برمیگردد و جت مواد ساینده حدوداً 10 سال بعد به وجود آمد. اساس هر دو روش مبتنی بر افزایش فشار آب تا حد خیلی زیاد و خروج آب از یک روزنه کوچک به خارج میباشد. سیستم واترجت از یک باریکه آب استفاده میکند که از دهانه (orifice) خارج میشود و میتواند مواد نرمی از قبیل پارچه و مقوا را برش دهد و لیکن نمیتواند مواد سختتری را برشکاری کند. آب در دهانه ورودی از 20 تا 55 هزار پوند بر اینچ مربع تحت فشار قرار میگیرد، سپس از دهانه (jewel) که قطر آن به طور نمونه 015/0-010/0 اینچ میباشد. با فشار خارج میشود و در سیستم جت مواد ساینده، مواد ساینده به جتآب افزوده شده تا بتواند مواد سختتر را نیز برش دهد. سرعت خیلی زیاد جت آب باعث ایجاد خلاء شده و