مشخصات فایل
عنوان:بررسی انسان شناختی فرهنگ حاشیه نشینی و موقعیت تحصیلی دانش آموزان
قالب بندی:word
تعداد صفحات:29
مطالعه موردی: منطقه حصار خط چهار شهرستان کرج
محتویات
چکیده
مقدمه
چارچوب مفهومی و تعریف مفاهیم
حاشیه نشینی
افت تحصیلی
فقر اقتصادی
فقر فرهنگی
چارچوب نظری و مطالعات پیشین
پرسشهای تحقیق
روش شناسی و روش پژوهش
یافته های کمی تحقیق
جامعه مورد مطالعه
وضعیت خانه ها و فضای منطقه
یافته های کیفی پژوهش
عوامل محیطی موثر بر افت تحصیل
خانواده و تحصیل فرزندان
نابرابری امکانات
تحصیل دختران
آرزوها
نتیجه گیری و ارائه راه کار
فهرست منابع
چکیده
حاشیه نشینی یک پدیده شهری مربوط به دهه های اخیر است که به علت مسائل و مشکلاتی که برای ساکنین آن و شهروندان بوجود می آورد، مورد توجه محققان قرار گرفته است. مسئله ای که این تحقیق قصد بررسی آن را دارد، بررسی انسان شناختی این پدیده با استفاده از روش کیفی و رابطه آن با موقعیت تحصیلی دانش آموزانی است که در این مناطق زندگی می کنند. برای انجام این کار منطقه حاشیه ای "حصار خط چهار" مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مطالعه در واقع شناخت ویژگیهای مختلف زندگی در این منطقه با استفاده از نگرش از "درون" و به طور عمیق بوده است.
نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد وضعیت خانواده و ثبات آن در میزان تحصیل فرزندان بسیار موثر است. ولی این ثبات در تعداد کمی از خانواده ها وجود دارد، خانواده هایی که ساکن قدیمی تر این منطقه هستند و توانسته اند ثبات درونی را حفظ کنند، انگیزه های برای تشویق فرزندان به ادامه تحصیل دارند ولی تعداد این نوع خانواده بسیار کم است. بیشتر خانواده ها تحت تاثیر شرایط محیطی و اجتماعی منطقه قرار داشته و به همین دلیل میزان افت تحصیلی در میان فرزندان رقم بالایی را به خود اختصاص داده است
کلید واژه ها: افت تحصیلی، حاشیه نشینی، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی
مقدمه
لازمه یک نظام آموزشی مطلوب که تامین کننده آینده روشن برای جامعه باشد، برخورداری یکایک افراد آن جامعه از تعلیم و تربیت است به طوریکه تمامی استعدادهای بالقوه شکوفا شده و پرورش یابند (نفیسی، 1376: 15).عدم تکمیل تحصیلات در دوره های اولیه تحصیل ضایعات فردی و اجتماعی متعددی به دنبال دارد. نوجوانانی که در سنین پایین به ایفای نقش و رفتار بزرگسالان می پردازند در بزرگسالی متحمل خسارات فراوانی می شوند. هرچقدر نوجوانان تجارب آموزشی بیشتری در دوران نوجوانی کسب نمایند، بهتر می توانند آماده رویارویی با چالش های زندگی در دوره بزرگسالی باشند (پیرسون و نیوکامب[1]،2000: 567)
در این میان خانواده شرایطی را فراهم می آورد که می تواند در زندگی تحصیلی آتی کودک نقش اساسی داشته باشد. تجارب خانوادگی می تواند در عملکرد تحصیلی کودک مؤثر باشد و از این رو در زندگی بعدی کودک اثر بسزایی دارد(رامبرگر، 1995: 601).یکی از پژوهش ها نشان می دهد که ترک تحصیل کنندگان بیشتر از خانواده هایی هستند که دارای درآمد پایین هستند. نتایج این مطالعه حاکی از آنست که دانش آموزانی که از خانواده های کم درآمد جامعه هستند معمولا شانس ترک تحصیلشان دوبرابر خانواده هایی است که درآمدی بیش از 20 درصد پایین جامعه دارند (مک میلن[2] و همکاران،1997: 342). به عبارت دیگر وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده رابطه معکوس با افت تحصیلی دارد (آستین، اکلند، ولفورد،1964 و واگنر، شان 1967 به نقل از زارع شاه آبادی، 1381 :71).عواملی چون پایین بودن درآمد، مسکن نامناسب، عدم سرپرستی و حضور پدر و مادر در خانواده وکثرت فرزندان بر ترک تحصیل فرزندان تاثیر دارد. مشکلات والدین در راه کوشش و تلاشبرای معاش و گرفتاریهای بیشمار آنها در این رابطه معمولا والدین را از اوضاع واحوال فرزندان خود غافل مینماید و در حقیقت رابطه صحیحی را که لازمه یک زندگی سالماست مختل میسازد و اثرات این نوع زندگی در ظرف چند سال موجب تخریب نیروهای بالقوهآنان میگردد.
این مقاله به بررسی وضعیت تحصیلی دانش آموزان در یکی از مناطق حاشیه ای شهرستان کرج می پردازد. افت تحصیلی و ترک تحصیل در این منطقه در میان دانش آموزان دختر و پسر بالاست، ولی در همین محیط شاهد حضور دانش آموزان موفق، گرچه کم تعداد، هستیم. مسئله ای که جای تحقیق دارد این است که چه شرایطی باعث میشود حتی در همین محیط عده ای در تحصیل موفق باشند.
چارچوب مفهومی و تعریف مفاهیم
حاشیه نشینی
پژوهشگران و متخصصانتعاریف نظری عملیاتیبسیاری را برای حاشیهنشینی ذکر کردهاند و برای آنمعادلهای فارسی زاغهنشینی، کپرنشینی، اسکان غیررسمی- غیرقانونی،کانونهای زیستی خودانگیخته (حبیبی،1380 :37 به نقل از حاتمینژاد، 1382: 149)، آلونک نشینی، زورآباد، حلبیآباد، حصیرآباد برای واژههایتخصصی:Slum, shanti town, Illegal-squotter settlements, Bidonville, Marginal ,Ghettoذکر کردهاند. هر یک از مفاهیم فوق دارای بار معنایی ومفهومی خاصی مستتر در دیدگاهی دارد که آن واژه را به کار میبرد.
زاهد زاهدانی در کتاب خود تعریفی بر اساس حاشیه نشینان ایران ارائه میدهد: حاشیه نشینان بیشتر افراد مهاجر روستایی و عشایر و کمتر شهری هستند که اغلب فاقد مهارت لازم شهری و غیرماهرند. این افراد بیشتر به علت عوامل رانش زادگاه خود و کمتر به دلیل عوامل جاذب شهری زادگاه خود را ترک کرده و به شهرها روی می آورند. آنها به دلیل عدم تطبیق با محیط شهری از یکسو و بر اثر عوامل پس ران شهری و از سوی دیگر از محیط شهری پس زده میشوند و به تدریج در کانونهای به هم پیوسته و یا جدا از همدیگر در قسمتهایی از شهر سکنی میگزینند به صورتی که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر بوده و مالکیت آن غالبا غصبی است، همچنین حاشیه نشینان ازنظر وضعیت فرهنگی و اقتصادی با جمعیت شهری تمایز دارند( زاهد زاهدانی، 1369: 10).رابرت پارک، جامعه شناس مسائل شهری، حاشیه نشینی را عالمی برزخ گونه می داند که فرد را از نظر اجتماعی و فرهنگی به حالت تعلیق در می آورد. فرد خود را در شرایطی می یابد که روابط اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و ملی تا حدودی دستخوش تزلزل شده و روابط و ارزشهای دیگری هنوز به طور کامل جایگزین آن نشده است (جمشیدیها، عنبری، 1383: 55) پتر مارکوز[3] (1989) نظریه چهار بخش بودن شهر را پیشنهاد میکند: 1- شهر تجملی. این بخش از شهر منطقه ثروتها، و محل زندگی نیروهای اقتصادی و سیاسی شهرهاست. ساکنان شهر تجملی فضای زندگی خویش را با وسایل گوناگون از جمله منطقه بندی از دیگر محله های شهری جدا کرده اند. 2- شهر اصالت پذیر. این منطقه از شهر بیشتر به متخصصان، استادان دانشگاهها ، کارمندان بلند پایه و نظایر اینها تعلق دارد. 3- شهر حومه ای. این بخش شهر خانواده های سنتی، خانواده های پر درآمد و محل زندگی یقه سفیدان و طبقه متوسط شهری است. 4- شهر آلونکها و اجاره نشینها. در این منطقه از شهر کارگران کم درآمد شاغلان در اقتصاد غیر رسمی و شغلهای روزمره، مهاجران روستایی، بیکاران شهری، آلونک نشینان و طردشدگان از جامعه شهری زندگی میکنند. مسئولان شهری اغلب این منطقه شهری را فراموش میکنند از این رو حداقل خدمات شهری به ساکنان آن عرضه میشود. ساکنان شهر آلونکها هنگام انتقال یا برخورد با ماموران بیش از دیگر مناطق شهری از خود مقاومت نشان میدهند. در منطقه آلونک نشین جرم و جنایت، دزدی، اعتیاد و خانواده های بی سرپرست بیش از دیگر مناطق شهری است. (شکوئی، 1383: 484)
افت تحصیلی[4]
در زبان فارسی، برای شکست تحصیلی بیشتر از کلمهء افت تحصیلی استفاده میشود. "کاربرد اصطلاح افت یا اتلاف، در آموزش و پرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه میکنند که بخشی از سرمایه و مواد اولیهای را که باید به محصول نهایی تبدیل میشد،تلف نموده و نتیجهء مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است. وی میافزایدشاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل مطلوبتر باشد" (امین فر، 1365 : 8).
ورود به مدرسه نقطه آغازی برای حرکت مداوم در مسیر آموزش است اما در بین راه عواملی موجب کند شدن حرکت دانش آموزان در مسیر تحصیل یا ترک تحصیل آنها می شود. این مسئله هر سال مقدار زیادی از منابع مالی انسانی را به هدر می دهد و آثار مخرب و جبران ناپذیر در حیات فردی و اجتماعی فرد بر جای می گذارد (سلسبیلی، قاسمی، 1384 :28). افت تحصیلی نوعا فردی را در بر می گیرد که مدرسه را ترک می کند و با کلاس خود فارغ التحصیل نمی شود: دوسک[5] می گوید که استفاده از این تعاریف برای سنجش شکست تحصیلی است و چیزی را اندازه گیری می کند که بر گروهی از دانش آموزان در یک دوره از زمان اتفاق می افتد و مشخص می کند که چه تعداد از کسانی که کلاس معینی را شروع کرده بودند دچار افت شده اند. این نرخ نشان دهنده نسبت دانش آموزانی است که مدرسه را قبل از اتمام سال تحصیلی و بدون تمام کردن برنامه دبیرستان ترک می کنند، اعم از اینکه سال بعد برگردند یا خیر. آژانس فرهنگی تگزاس[6] افت تحصیلی را این چنین تعریف می کند: فردی که بدون عذر موجه غایب است و تا آخر سال به مدرسه باز نمی گردد و یا کسی که سال تحصیلی را تمام می کند اما نمی تواند در سال تحصیلی آینده ثبت نام کند (سهرابی، جندقی، 1384 : 150). افت تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی یا درسی دانش آموزان از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است (بیابانگرد،1375: 6).
سیر تحول تاریخی این پدیده نشان می دهد که توجه به شکست تحصیلی و دلایل ایجاد کننده آن، سه مرحله را پشت سر گذاشته است. در شروع قرن بیست، علل شکست تحصیلی را عمدتا ناشی از عوامل فردی چون خصوصیات شخصی، کمبود ذهنی، اختلالات روحی و روانی می دانستند. به مرور از میانه قرن بیستم، در کشورهای پیشرفته صنعتی، شکست تحصیلی پدیده ای اجتماعی به شمار آمد و کمبودهای اجتماعی- فرهنگی دلایل اصلی شکست تحصیلی شناخته شدند. در این دوران اعتقاد بر این بود که هدف مدرسه باید کاهش فاصله طبقات اجتماعی مختلف در میان دانش آموزان طبقات محرومی باشد که به علت شرایط خاص خانوادگی دچار کمبودهایی از نظر هوش اکتسابی و رشد کلامی و اجتماعی هستند. از اواخر سالهای 1960 و اوایل سالهای دهه 1970 علل شکست تحصیلی را بیشتر ناشی از عوامل مربوط به مدرسه می دانستند (بازرگان 1379: 236).
[1] Pearson& Newcomb
[2] McMillan
[3] Peter Marcuse
[4]School dropout
[5]Dusek
[6] The Texas Education Agency
مشخصات فایل
عنوان:بررسی انسان شناختی فرهنگ حاشیه نشینی و موقعیت تحصیلی دانش آموزان
قالب بندی:word
تعداد صفحات:29
مطالعه موردی: منطقه حصار خط چهار شهرستان کرج
محتویات
چکیده
مقدمه
چارچوب مفهومی و تعریف مفاهیم
حاشیه نشینی
افت تحصیلی
فقر اقتصادی
فقر فرهنگی
چارچوب نظری و مطالعات پیشین
پرسشهای تحقیق
روش شناسی و روش پژوهش
یافته های کمی تحقیق
جامعه مورد مطالعه
وضعیت خانه ها و فضای منطقه
یافته های کیفی پژوهش
عوامل محیطی موثر بر افت تحصیل
خانواده و تحصیل فرزندان
نابرابری امکانات
تحصیل دختران
آرزوها
نتیجه گیری و ارائه راه کار
فهرست منابع
چکیده
حاشیه نشینی یک پدیده شهری مربوط به دهه های اخیر است که به علت مسائل و مشکلاتی که برای ساکنین آن و شهروندان بوجود می آورد، مورد توجه محققان قرار گرفته است. مسئله ای که این تحقیق قصد بررسی آن را دارد، بررسی انسان شناختی این پدیده با استفاده از روش کیفی و رابطه آن با موقعیت تحصیلی دانش آموزانی است که در این مناطق زندگی می کنند. برای انجام این کار منطقه حاشیه ای "حصار خط چهار" مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مطالعه در واقع شناخت ویژگیهای مختلف زندگی در این منطقه با استفاده از نگرش از "درون" و به طور عمیق بوده است.
نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد وضعیت خانواده و ثبات آن در میزان تحصیل فرزندان بسیار موثر است. ولی این ثبات در تعداد کمی از خانواده ها وجود دارد، خانواده هایی که ساکن قدیمی تر این منطقه هستند و توانسته اند ثبات درونی را حفظ کنند، انگیزه های برای تشویق فرزندان به ادامه تحصیل دارند ولی تعداد این نوع خانواده بسیار کم است. بیشتر خانواده ها تحت تاثیر شرایط محیطی و اجتماعی منطقه قرار داشته و به همین دلیل میزان افت تحصیلی در میان فرزندان رقم بالایی را به خود اختصاص داده است
کلید واژه ها: افت تحصیلی، حاشیه نشینی، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی
مقدمه
لازمه یک نظام آموزشی مطلوب که تامین کننده آینده روشن برای جامعه باشد، برخورداری یکایک افراد آن جامعه از تعلیم و تربیت است به طوریکه تمامی استعدادهای بالقوه شکوفا شده و پرورش یابند (نفیسی، 1376: 15).عدم تکمیل تحصیلات در دوره های اولیه تحصیل ضایعات فردی و اجتماعی متعددی به دنبال دارد. نوجوانانی که در سنین پایین به ایفای نقش و رفتار بزرگسالان می پردازند در بزرگسالی متحمل خسارات فراوانی می شوند. هرچقدر نوجوانان تجارب آموزشی بیشتری در دوران نوجوانی کسب نمایند، بهتر می توانند آماده رویارویی با چالش های زندگی در دوره بزرگسالی باشند (پیرسون و نیوکامب[1]،2000: 567)
در این میان خانواده شرایطی را فراهم می آورد که می تواند در زندگی تحصیلی آتی کودک نقش اساسی داشته باشد. تجارب خانوادگی می تواند در عملکرد تحصیلی کودک مؤثر باشد و از این رو در زندگی بعدی کودک اثر بسزایی دارد(رامبرگر، 1995: 601).یکی از پژوهش ها نشان می دهد که ترک تحصیل کنندگان بیشتر از خانواده هایی هستند که دارای درآمد پایین هستند. نتایج این مطالعه حاکی از آنست که دانش آموزانی که از خانواده های کم درآمد جامعه هستند معمولا شانس ترک تحصیلشان دوبرابر خانواده هایی است که درآمدی بیش از 20 درصد پایین جامعه دارند (مک میلن[2] و همکاران،1997: 342). به عبارت دیگر وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده رابطه معکوس با افت تحصیلی دارد (آستین، اکلند، ولفورد،1964 و واگنر، شان 1967 به نقل از زارع شاه آبادی، 1381 :71).عواملی چون پایین بودن درآمد، مسکن نامناسب، عدم سرپرستی و حضور پدر و مادر در خانواده وکثرت فرزندان بر ترک تحصیل فرزندان تاثیر دارد. مشکلات والدین در راه کوشش و تلاشبرای معاش و گرفتاریهای بیشمار آنها در این رابطه معمولا والدین را از اوضاع واحوال فرزندان خود غافل مینماید و در حقیقت رابطه صحیحی را که لازمه یک زندگی سالماست مختل میسازد و اثرات این نوع زندگی در ظرف چند سال موجب تخریب نیروهای بالقوهآنان میگردد.
این مقاله به بررسی وضعیت تحصیلی دانش آموزان در یکی از مناطق حاشیه ای شهرستان کرج می پردازد. افت تحصیلی و ترک تحصیل در این منطقه در میان دانش آموزان دختر و پسر بالاست، ولی در همین محیط شاهد حضور دانش آموزان موفق، گرچه کم تعداد، هستیم. مسئله ای که جای تحقیق دارد این است که چه شرایطی باعث میشود حتی در همین محیط عده ای در تحصیل موفق باشند.
چارچوب مفهومی و تعریف مفاهیم
حاشیه نشینی
پژوهشگران و متخصصانتعاریف نظری عملیاتیبسیاری را برای حاشیهنشینی ذکر کردهاند و برای آنمعادلهای فارسی زاغهنشینی، کپرنشینی، اسکان غیررسمی- غیرقانونی،کانونهای زیستی خودانگیخته (حبیبی،1380 :37 به نقل از حاتمینژاد، 1382: 149)، آلونک نشینی، زورآباد، حلبیآباد، حصیرآباد برای واژههایتخصصی:Slum, shanti town, Illegal-squotter settlements, Bidonville, Marginal ,Ghettoذکر کردهاند. هر یک از مفاهیم فوق دارای بار معنایی ومفهومی خاصی مستتر در دیدگاهی دارد که آن واژه را به کار میبرد.
زاهد زاهدانی در کتاب خود تعریفی بر اساس حاشیه نشینان ایران ارائه میدهد: حاشیه نشینان بیشتر افراد مهاجر روستایی و عشایر و کمتر شهری هستند که اغلب فاقد مهارت لازم شهری و غیرماهرند. این افراد بیشتر به علت عوامل رانش زادگاه خود و کمتر به دلیل عوامل جاذب شهری زادگاه خود را ترک کرده و به شهرها روی می آورند. آنها به دلیل عدم تطبیق با محیط شهری از یکسو و بر اثر عوامل پس ران شهری و از سوی دیگر از محیط شهری پس زده میشوند و به تدریج در کانونهای به هم پیوسته و یا جدا از همدیگر در قسمتهایی از شهر سکنی میگزینند به صورتی که محل سکونت و نوع مسکن آنها با محل سکونت متعارف شهری مغایر بوده و مالکیت آن غالبا غصبی است، همچنین حاشیه نشینان ازنظر وضعیت فرهنگی و اقتصادی با جمعیت شهری تمایز دارند( زاهد زاهدانی، 1369: 10).رابرت پارک، جامعه شناس مسائل شهری، حاشیه نشینی را عالمی برزخ گونه می داند که فرد را از نظر اجتماعی و فرهنگی به حالت تعلیق در می آورد. فرد خود را در شرایطی می یابد که روابط اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و ملی تا حدودی دستخوش تزلزل شده و روابط و ارزشهای دیگری هنوز به طور کامل جایگزین آن نشده است (جمشیدیها، عنبری، 1383: 55) پتر مارکوز[3] (1989) نظریه چهار بخش بودن شهر را پیشنهاد میکند: 1- شهر تجملی. این بخش از شهر منطقه ثروتها، و محل زندگی نیروهای اقتصادی و سیاسی شهرهاست. ساکنان شهر تجملی فضای زندگی خویش را با وسایل گوناگون از جمله منطقه بندی از دیگر محله های شهری جدا کرده اند. 2- شهر اصالت پذیر. این منطقه از شهر بیشتر به متخصصان، استادان دانشگاهها ، کارمندان بلند پایه و نظایر اینها تعلق دارد. 3- شهر حومه ای. این بخش شهر خانواده های سنتی، خانواده های پر درآمد و محل زندگی یقه سفیدان و طبقه متوسط شهری است. 4- شهر آلونکها و اجاره نشینها. در این منطقه از شهر کارگران کم درآمد شاغلان در اقتصاد غیر رسمی و شغلهای روزمره، مهاجران روستایی، بیکاران شهری، آلونک نشینان و طردشدگان از جامعه شهری زندگی میکنند. مسئولان شهری اغلب این منطقه شهری را فراموش میکنند از این رو حداقل خدمات شهری به ساکنان آن عرضه میشود. ساکنان شهر آلونکها هنگام انتقال یا برخورد با ماموران بیش از دیگر مناطق شهری از خود مقاومت نشان میدهند. در منطقه آلونک نشین جرم و جنایت، دزدی، اعتیاد و خانواده های بی سرپرست بیش از دیگر مناطق شهری است. (شکوئی، 1383: 484)
افت تحصیلی[4]
در زبان فارسی، برای شکست تحصیلی بیشتر از کلمهء افت تحصیلی استفاده میشود. "کاربرد اصطلاح افت یا اتلاف، در آموزش و پرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه میکنند که بخشی از سرمایه و مواد اولیهای را که باید به محصول نهایی تبدیل میشد،تلف نموده و نتیجهء مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است. وی میافزایدشاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل مطلوبتر باشد" (امین فر، 1365 : 8).
ورود به مدرسه نقطه آغازی برای حرکت مداوم در مسیر آموزش است اما در بین راه عواملی موجب کند شدن حرکت دانش آموزان در مسیر تحصیل یا ترک تحصیل آنها می شود. این مسئله هر سال مقدار زیادی از منابع مالی انسانی را به هدر می دهد و آثار مخرب و جبران ناپذیر در حیات فردی و اجتماعی فرد بر جای می گذارد (سلسبیلی، قاسمی، 1384 :28). افت تحصیلی نوعا فردی را در بر می گیرد که مدرسه را ترک می کند و با کلاس خود فارغ التحصیل نمی شود: دوسک[5] می گوید که استفاده از این تعاریف برای سنجش شکست تحصیلی است و چیزی را اندازه گیری می کند که بر گروهی از دانش آموزان در یک دوره از زمان اتفاق می افتد و مشخص می کند که چه تعداد از کسانی که کلاس معینی را شروع کرده بودند دچار افت شده اند. این نرخ نشان دهنده نسبت دانش آموزانی است که مدرسه را قبل از اتمام سال تحصیلی و بدون تمام کردن برنامه دبیرستان ترک می کنند، اعم از اینکه سال بعد برگردند یا خیر. آژانس فرهنگی تگزاس[6] افت تحصیلی را این چنین تعریف می کند: فردی که بدون عذر موجه غایب است و تا آخر سال به مدرسه باز نمی گردد و یا کسی که سال تحصیلی را تمام می کند اما نمی تواند در سال تحصیلی آینده ثبت نام کند (سهرابی، جندقی، 1384 : 150). افت تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی یا درسی دانش آموزان از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است (بیابانگرد،1375: 6).
سیر تحول تاریخی این پدیده نشان می دهد که توجه به شکست تحصیلی و دلایل ایجاد کننده آن، سه مرحله را پشت سر گذاشته است. در شروع قرن بیست، علل شکست تحصیلی را عمدتا ناشی از عوامل فردی چون خصوصیات شخصی، کمبود ذهنی، اختلالات روحی و روانی می دانستند. به مرور از میانه قرن بیستم، در کشورهای پیشرفته صنعتی، شکست تحصیلی پدیده ای اجتماعی به شمار آمد و کمبودهای اجتماعی- فرهنگی دلایل اصلی شکست تحصیلی شناخته شدند. در این دوران اعتقاد بر این بود که هدف مدرسه باید کاهش فاصله طبقات اجتماعی مختلف در میان دانش آموزان طبقات محرومی باشد که به علت شرایط خاص خانوادگی دچار کمبودهایی از نظر هوش اکتسابی و رشد کلامی و اجتماعی هستند. از اواخر سالهای 1960 و اوایل سالهای دهه 1970 علل شکست تحصیلی را بیشتر ناشی از عوامل مربوط به مدرسه می دانستند (بازرگان 1379: 236).
[1] Pearson& Newcomb
[2] McMillan
[3] Peter Marcuse
[4]School dropout
[5]Dusek
[6] The Texas Education Agency