خلاقیت، مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است؛ چیزی که یکی از روان شناسان، به نام گیلفورد، آن را «تفکر واگرا» نامید؛ تفکری که به گونه ای متفاوت از جریان عام فکری جامعه، در حل مسائل، نمود پیدا می کند.
خلاقیت، یک فرایند ذهنی است که از فرد معینی و در یک زمان مشخص دیده می شود؛ فرآیندی که در نتیجه آن، یک اثر جدید - اعم از ایده یا چیزی نو و متفاوت - تولید می شود. تولید جدید و متفاوت، می تواند کلامی یا غیر کلامی و عینی یا ذهنی باشد.واقعیت این است که تا کنون، روان شناسان و محققان، برداشت های متفاوتی از این واژه داشته و تعاریف متنوعی از آن ارائه کرده اند. وجود چنین اختلاف نظری، ناشی از ماهیت پیچیده آن است. برخی در تعریف خلاقیت، گفته اند: خلاقیت، ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن، رضایت شخصی و احتمالاً خوشنودی دیگران خواهد بود.. در مطالعه پیرامون خلاقیت، به دو نکته مهم زیر باید توجه داشت:
به عبارت دیگر، فرد خلاق، تمایل دارد که مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند؛ هر چند در ظاهر، یک راه حل بیشتر برای آن وجود ندارد.
با توجه به روشن شدن تعریف خلاقیت، به پاسخ این پرسش می پردازیم که چگونه می توان خلاقیت را توسعه و گسترش داد؛ ولی قبل از آن باید گفت که خلاقیت، امری توسعه پذیر است و همه افراد، از توانایی بالقوه خلاقیت برخوردارند. برای توسعه خلاقیت، به امور زیر توجه کنید:
از طرف دیگر، یکی از ویژگی های مشترک میان افراد خلاق که مورد قبول همه روان شناسان و محققان این رشته است، وجود قدرت تخیل فوق العاده، در نزد همه کودکان و بزرگ سالان خلاق است.1
بدیهی است که اگر این ویژگی را غیر متأثر از عوامل بیرونی و ارادی بدانیم، هرگز به فکر تعمیق و غنا بخشیدن به آن نخواهیم بود و از آن جا که روان شناسان و متخصصان، این ویژگی را حداقل تا سی سالگی، قابل توسعه و گسترش می دانند، این راهکار، یعنی توسعه آگاهی، توانایی جذب و بهره گیری از تمام امکانات زندگی، نیز مؤثر و کارآمد خواهد بود.
مطالعات انجام شده توسط سیسک (1989م.) یکی از روان شناسان حاکی از آن است که اوج خلاقیت در حدود سی سالگی است و پس از آن، در همان حد باقی مانده یا به تدریج کاهش پیدا می کند و به همین خاطر است که توجه به مسئله «آفرینش های ذهنی در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی» فوق العاده حائز اهمیت است.
تحقیقات انجام شده در زمینه ویژگی های افراد خلاق توسط سیسک (1985م.)، نشان می دهد که آنان علاوه بر این که از هوشی سرشار، صداقت، صراحت و انعطاف پذیری برخوردار هستند، از اوقات فراغت خود حداکثر بهره را گرفته، با آزاداندیشی و تفکر واگرا، مسائل مختلف را بررسی می کنند و به راه حل های نو دست می یابند.
در واقع، وجود فشار زمان یا فشار وقت در زندگی روزمره، خود زمینه ساز تنش و اضطراب فزاینده است. بدیهی است که وجود اضطراب شدید نیز از آفات تفکر مولد و خلاق است.
برای اطلاعات بیشتر از ویژگی های انسان های خلاق، به کتاب «آموزش و پرورش کودکان استثنایی»، نوشته دکتر غلامعلی افروز، از انتشارات دانشگاه تهران، مراجعه کنید.
تعریف خلاقیت
خلاقیت مفهومی است که تعریفهای آن در طول زمان تغییراتی کردهاست و پژوهشگران مختلف تعاریف متعددی برای آن ارائه نمودهاند که البته اشتراک معنایی زیادی دارند.
به عنوان مثال تورنس
مراحل فرایند تولید رب گوجه فرنگی:
گوجه فرنگی از فرآورده های غذایی تبدیلی است که به عنوان عصاره گوجه فرنگی حاوی حجم زیادی از خواص یاد شده از گوجه فرنگی می باشد که به عنوان چاشنی در بیشتر غذاها مصرف می شود و طعم دهنده و رنگ دهنده ای منحصر به فرد می باشد .در گذشته ای نچندان دور هر کسی رب مورد مصرف خود را به صورت سنتی در منزل طبخ می نمود. در این روش سنتی گوجه ها را شسته و به مدت یک روز در آب خیس نموده و خورد می کنند و بعد از مدتی تحت فشار قرار داده تا آب گوجه فرنگی خارج شود سپس آن را در صافی ریخته تا آب گوجه فرنگی را از تفاله آن جدا کنند .پس از این مرحله آب صاف شده گوجه فرنگی را جوشانده تا غلیظ شود و رب گوجه فرنگی حاصل گردد و در ظروف سفالی و یا شیشه ای نگهداری کنند.
الف) مرحله خیس گذاری؛ این مرحله از فرایند درون استخر شستشوی گوجه فرنگی صورت می گیرد. درون استخر شستشوی گوجه فرنگی پمپ سیر کولاسیون وجود دارد که باعث می شود که گوجه فرنگی درون آب به اطراف جابجا شده و عمل شستشو بهتر صورت گیرد و همچنین این پمپ سیرکولاسیون باعث می شود که باکتری های غیر هوازی درون این استخر رشد نکنند و از ایجاد بویی بد در استخر جلوگیری میکنند. در این حالت که عمل هوا دهی به آب صورت می گیرد باعث می شود که مقداری بوی بد به خاطر رشد میکرو ارگانیسم ها ی هوازی ایجاد گردد . اما از بوی بدی که میکروارگانیسم های غیر هوازی ایجاد میکنند به تناسب کمتر می باشد.برای رفع مشکلات میکروبی آب باید آب را کلرینه کرد که اضافه کردن کلرcl به آب باید به تعداد مناسبی باشد. اضافه کردن به تعدادی بیش از حد مجاز به آبباعث تیرگی رنگ آب می شود و در نتیجه طعم آب را تغییر می دهد .معمولا استاندارد ملی برای استفاده از کلر درآب در حدود PPM می باشد.
ب) مرحله شستشو:در این مرحله گوجه فرنگی ها را از درون استخر شستشو به درون کانالهایی وارد می شوند که از روبرو به شکل U دیده می شوند. شستشو به صورت غوطه وری و سیرکولاسیون با پمپ هوا صورت می گیرد و معمولا گوجه فرنگی از درون استخر شستشو با جریان آب وارد سالن تولیدی می شود. جنس کانالهای شکل از جنس بتونهای قابل شستشو می باشد تا مواد آلی حاصل از شستشو درون منافذ را پر نکند.
ج) مرحله قبل از سورتینگ پیش سورت می باشد در این مرحله تورهایی که باعث می شود که مقداری از گوجه هایی که له شده و کپک زده و مقداری از دم گوجه فرنگی به علت پرتاب شدن بروی این توری از ارتفاع 35سانتی متری از توری بگذرند ومقداری از آن بر روی تسمه سورت نروند. بعد از آنکه گوجه فرنگی ها از پیش سورت گذشته به تسمه سورت منتقل می شوند .بر روی تسمه سورت عمل جدا سازی گوجه فرنگی هایی که له شده ،گوجه فرنگیهای کپک زده ،دم گوجه فرنگی و دیگر مواد زائداز گوجه فرنگی های سالم و رسیده توسط کارگر صورت می گیرد .تسمه سورتهایی که برای قسمت سورتینگ گوجه فرنگی استفاده می شوند به صورت رول مانند هستند. جنس این تسمه سورتها یا پلاستیکی ویا استیل می باشد.افرادی که بر روی تسمه سورت ،سورتینگ را انجام می دهند باید تعداد آنها حداقل 4نفر بوده و به صورت زیگزاگ اطراف تسمه سورت بنشینند.روشنایی قسمت تسمه نقاله سورت باید مناسب باشد. از نظر سیستم گرمایشی و سرمایشی هم باید فراهم باشد تا کارگران کار را راحتتر انجام دهند. تجربه نشان می دهد که افراد اطراف تسمه سورت که کارsorting را انجام می دهند بهتر می باشد که بعداز 4-3ساعت کار به خاطر آنکه دچار سر گیجه می شوند و نمی توانند کار sorting را انجام دهند با افراد دیگری عوض شوند.تسمه سورت دارای عرض 100سانتیمتر ،طول 7- 6 متر هستند که حداکثر با سرعت تنظیم شده حرکت می کنند .در انتهای قسمت تسمه سورت لوله های آبی وجود دارند که گوجه فرنگی های سورتینگ شده را با فشار آب 60- 40 psi شستشو می دهند.
د) تهیه پالپ: گوجه فرنگی های جدا شده یا شده پس از طی مراحل خرد کردن در درون خرد کن توسط مونو پمپ به درون پری هیتر وارد می شود.
و) گوجه فرنگی خرد شده طی مرحله بعد از خرد شدن وارد دستگاه پری هیتر می شود. دستگاه پری هیتر متشکل از یک پوسته اصلی می باشد که درون این پوسته یکسری لوله هایی به صورت رفت و برگشتی می باشند و این لوله ها هیچ راهی به پوسته ندارند. گوجه فرنگیهای خرد شده که درون shellaindtupes وارد میشوند توسط بخار اشباع که درون پوسته می باشند از طریق انتقال حرارت به روش conduction (هدایت) باعث بالا رفتن دمای گوجه فرنگی خرد شده می شوند .آب کندانس شده از طریق شیر تراپ که به صورت یکطرفه عمل میکند آب کندانس حاصل از بخار را خارج می کند. دستگاه با فشار 5/2بار کار می کند و دمایی که بخار اشباع وارد دستگاه می کند 125درجه سانتی گراد می باشد اما دمای گوجه فرنگی خرد شده به این دما نمی رسد . عواملی باعث می شود که حرارت کل صرف گرمای مفید نشود عبارتند از : بزرگ بودن خود لوله های رفت و برگشت درون پری هیتر ،ایزوله نبودن سطح پوسته دستگاه ، یک شیلنگ تیوپ 6 پاس می شود. یعنی یک پری هیتر از 6 بار مسیر رفت و برگشتی تشکیل شده است. معمولا
اما امروزه همانند همه عرصه های دیگر زندگی تکنولوژی به کمک بشر آمده تا رب گوجه فرنگی در بهداشتی ترین شرایط، عالیترین بسته بندی و در نهایت کیفیت به سهولت در دسترس همگان قرار گیرد .
خلاصه فرآیند تولید رب:
10 . پرکردن درقوطی ودربندی
13 . خشک کردن
14 .)اتیکت زنی وبسته بندی
فرآیند تولید محصول بشرح ذیل قابل بیان می باشد:
1- گوجه فرنگی درسبدهای یا جعبه های 25 کیلوگرمی وارد کارخانه می شود و پس از توزین در سکوی بارگیری قرار میگیرد و کالای توزین شده وبا کنترل تعداد جعبه با سبد تحویل گرفته می شود.
2- درمحل سکوی بارگیری یک حوضچه سیمانی قرار دارد که کف آن از صفحات مشبک پوشانده شده و پر از آب است گوجه ها از سبد در آب حوضچه تخلیه می شود البته کف حوضچه دارای شیب مناسب میباشد . بطوریکه با باز کردن دریچه خروج گوجه ها به راحتی همراه آب درکانال مربوطه جاری شده و ضمن شستشو اولیه به سمت خط تولید بعد از آن بوده و مجهزبه لوله های هوا میباشد هوای دمیده شده از این لوله هاسبب ب ه غلیان در آمدن گوجه ها ودرنتیجه شستشوی بهترگوجه ها میشود.
3- سپس گوجه ها برای شستشوی نهایی از زیر دوشهای آب رد شده وروی میز سورتینگ قرار می گیرد گوجه فرنگی ها درحین عبور از روی سورتینگ توسط کارگرانی که در دو طرف میز قرار دارند مورد بازرسی قرار میگیرند وگوجه های نامناسب وکال و لهیده و یا چیزهای دیگری مثل چوب و غیره که احتمالاً خمراه گوجه باشند از گوجه ها جدا می گردند.
4- گوجه های تمیز شده پس از عبور از زیر دوش آب که شستشوی نهایی را انجام می دهد وارد خردکن می شود و در آن خرد کن که از یکسری تیغه های را انجام می دهد وارد خردکن می شود و در آن خردکن که از یکسری تیغه های متحرک تشکیل شده است سبب خرد شدن گوجه ها میشود .گوجه های خرد شده وراد مخزنی با حجم حدود یک متر مکعب درزیر خردکن موسوم با بالانس تانک می شوند.
5- گوجه های خرد شده توسط منوپمپ وارد پری هیتر می شوند . پری ه یتر یک دستگاه افقی استوانه است که درون آن لوله های استیل با قطر کمتر قرار دارد و اطراف لوله ها بخار می باشد بطوریکه گوجه های خرر شده با عبور از داخل این لوله های به حرارت حدود 90- 85 درجه سانتیگراد می رسند .
حرارت داده شده درپری هیتراولا سبب می شود تا راندمان آبدهی در مرحله فیلتراسیون افزایش یابد.
ثانیا آنزیم پکتیناز از بین برود و در نتیجه رب تولیدی از ویسکوزیته مناسبی برخوردار باشد ثالثاً بار میکروبی کاهش یافته و به رندمان سالم سازی درمراحل بعدی کمک می کند و بعلت متلاشی و نرم شدن بافت گوجه ها ضمن آسانتر کردن عمل آبگیری استهلاک صافی ها را نیز کاهش می دهد.
6- گوجه های خردشده پس از عبور از پری هیتر وارد صافیها می شوند این صافیها دو یا سه مرحله ای می باشند بطوریکه تفاوت مراحل مختلف در قطر توری های آنها می باشد توری مرحله اول با سوراخهای با قطر یک و مرحله دوم حدود 0.7 میلی متر می باشد. مراحل مختلف اولاً برای بالابردن کیفیت وکمیت آب گیری می باشد و ثانیاً بسته به شرایط مواد اولیه می توان به دلخواه ازبعضی مراحل استفاده کردد و یا آن را ازدورخارج نمود.
7- پس از آن آب گوجه وارد تانک فرموله که مخازنی استیل می باشد می شوند در این مخازن به میزان حداکثر 3 درصد وزن محصول نهایی به آبگوجه نمک طعام افزوده می شود.
8- آب گوجه فرموله شده توسط پمپ وارد دیگ تغلیظ می گردد . البته نمک را می توان درمحصول نهایی پس از خروج از دیگ تغیلظ اضافه کردن اما بعلت بالابودن ناخالصی درکشور ما ولزوم افزودن آب نمک بجای نمک خشک اینکار اگر در تانک فرموله انجام شود صحیح تر است . آب گوجه می تواند دریک یا دو یا چند مرحله تغلیظ شود (تا به محصول نهایی تبدیل گردد اینکار در کارخانجات رب گوجه فرنگی معمولاً دردو مرحله بصورت بچ و یا دریک سیستم مدا وم و به صورت سیرکولاسیون انجام می شود اما در کارگاه کوچک می توان از دیگهای تحت خلا یک مرحله ای و یا از دو دیگ مشابه هم و درطی دو مرحله استفاده نمود .
در هر حال آب گوجه دردیگ تغلیظ تخت خلا و بصورت غیرمستقیم تماس با حرارت بخار حرارت می بیند وآب خود را از دست می دهد و بنا به دلخوا تولید کننده تا درجه بریکس مورد نظر تخلیه می شود .
همانطوریگه قبلاً اشره شده تغلیظ آب گوجه تحت خلا سبب حفظ کیفیت زنگ وویتامینها از یکطرف افزایش سرعت عمل وصرفه جوئی درانرژی ازطرف دیگرمی گردد.
9- رب گوجه فرنگی آماده شده ازدیگ تغلیظ وارد مخزن ذخیره مشود.
10- گوجه ازمخزن ذخیره با عبور ازدستگاهی مشابه پری هیترپاستوریزه شده و در درجه حرارت حدود 85 درجه سانتریفوژی نتیگراد حرارت میبیند.
11- رب گوجه توسط دستگاه پرکن درقوطی یا ظروف مشابه پر میشود.
12- سپس قوطیهای پرشده از رب گوجه فرنگی دربندی می شود.
هوش هیجانی چیست؟
از سالها پیش روان شناسان متوجه شده اند که برای کسب موفقیت تنها دارا بودن ظرفیتهای هوش عقلانی قوی (IQ) کفایت نمی کند. مطالعات نشان می دهد ، تعداد زیادی از افراد دارای هوش عقلانی و شناختی بالا نتوانسته اند در زمینه شغلی ، زندگی زناشویی ، ایجاد روابط با دیگران و حتی زمینه های تحصیلی موفق باشند. پس از آن نظر دانشمندان از جمله پیتر سالوی و جان مایر به توانمندیهای دیگری جلب شد که بیشتر از جنس هیجانات بودند تا شناختها. این توانمندی که از این پس هوش هیجانی نامیده می شود به توانایی های آموخته شده ای اشاره دارد که به ما کمک می کند تا احساسات و هیجانات خود را درک کرده و کنترل نماییم تا به نفع ما کار کنند نه بر علیه ما.
گاه از خود می پرسیم ، چگونه می توان در کارکنان ایجاد انگیزه کرد؟ یا تحت چه شرایطی می توان دراعضا یک مجموعه کاری یا سازمان، شور و اشتیاق برای بهتر کار کردن را افزایش داد؟ چگونه می توان اعتماد کرد و اعتماد را جلب کرد؟ امید به آینده را چگونه بالا ببریم؟ اضطراب را با چه روشی کاهش دهیم؟ و سوالاتی از این قبیل.
با نگاهی به عبارات انگیزه ، شور و اشتیاق ، اعتماد ، امید،اضطراب و لغات مشابه آن متوجه می شوم ، در باره مقولاتی از جنس هیجانات یا عواطف فکر می کنم نه مولفه های شناختی و عقلانی. یا بهتر بگویم ، به جای صحبت از IQ از ظرفیت دیگری به نام EQ یا چیزی که امروزه هوش هیجانی (Emotional Intelligence = EI) نامیده می شود بحث می کنیم.
هوش هیجانی از پنج مهارت تشکیل شده :
۱ مهارت خود آگاهی:
شناخت احساسات و هیجانات خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیری های مناسب.
۲ مهارت خود نظم دهی:
توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندیهای شناختی به نحو مناسب. هماهنگی با هیجاناتمان به نحوی که به جای اختلال در کارها ، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
۳ مهارت خود انگیختگی:
استفاده از عمیقترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیش قدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم ، نه اینکه منتظر مانده تا یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد.
۴ مهارت همدلی:
درک آنچه افراد احساس می کنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی بویژه در محیط کاری و سازمانی
۵ مهارت های اجتماعی:
در روابط با دیگران ، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران. فهم دقیق موقعیتها و شبکه های اجتماعی. مهارت خوب گوش کردن، و خوب ابراز وجود کردن ، حل تضادها و تعارض ها و استفاده از این مهارتها برای متقاعد سازی ، رهبری و مدیریت.
هوش هیجانی یعنی صداقت، یعنی آگاهی نسبت به احساسات خودمان و دیگران. دکتر دانیل
گلدمن در کتابش به نام کارکردن با هوش هیجانی میگوید «هوش هیجانی مشتمل بر پنج
قابلیت است که سه قابلیت آن در رابطه با تعامل فرد با خودش (درونفردی) و دو قابلیت
دیگر در رابطه با نحوه ِ برخورد فرد با دیگران (برونفردی) است».
این پنج قابلیت عبارتند از:
نقاط قوت و ضعف شما دارد تا بتوانید همزمان از طریق روش مناسب و سازنده احساسات
خود را ابراز کنید.
که انجام میدهیم. مدیریت بر احساس خودتان باعث میشود وقتی با هیجانی روبرو
میشوید با انتخابی منطقی و دلایل کافی رفتاری صحیح در پیش گیرید.
مایوسکننده است. بر اساس نظریه ِ دانیل گلدمن، مجریان و کارگزاران برتر بر موانع
موجود غلبه کرده و میتوانند بر محیط و شرایط موجود تاثیرگذار باشند.
دریچه ِ چشم دیگران ببیند. به طور خلاصه، همدلی نیازمند درک، شناخت و پاسخ مناسب
به هیجانهای دیگران است.
به فرد کمک میکند به طور دائم و مستمر و به طور مثبت با دیگران ازتباط برقرار کند.
روابط موثر، موجب اجماع و توافق عمومی شده و از اهداف گروهها حمایت میکند.
هوش هیجانی میتواند در شرکتهای مختلف موجب موفقیتهای کاری شود.
من از این نظریه دفاع میکنم که هوش هیجانی منافع فردی زیادی در بر دارد، شامل
موفقیت در مسیرهای شغلی، تقویت روابط فردی، افزایش خوشبینی، اعتماد به نفس و
سلامتی.
هوش هیجانی ضمن کاهش فشار روانی (استرس)، محیطی به وجود میآورد که به حفظ سلامت
جسمی و تندرستی بهتر کمک میکند، بهخصوص روی مفهوم دستیابی به سلامت جسمی و
تندرستی بهتر تاکید میکنم.
وقتی دچار فشار روانی میشویم این احساسات از سمت کمر حرکت و تا دستها امتداد
مییابد و آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
افرادی که به دلیل فشار روانی برای مشاوره مراجعه میکردند افرادی ناامید بوده که
دست از همه ِ احساسات خود کشیده بودند، حالتی خمیده داشته و برای پاسخ دادن به هر
سوالی فقط شانههای خود را بالا میانداختند. هوش هیجانی میتواند مزایای شغلی فراوانی از قبیل بهبود ارتباطات و کاهش تعارضات در
محیط کار به دنبال داشته باشد. با برقراری ارتباط میتوانید اعتماد افراد را به دست
آورید. در محیط کار، اول نیازمند اعتمادسازی هستید.
تاثیر رفتار و حرکات، به مراتب بیشتر از ادای کلمات است. بیش از 65 درصد ارتباطات
را علایم تنگفتاری (زبان بدن) تشکیل میدهد. ارسال پیامها صرفا در قالب کلمات
صورت نمیگیرد بلکه میتواند به وسیله ِ حرکات بدن نیز ارسال شود، لذا هوش هیجانی
کمک میکند تا پیامها را بهتر مدیریت کنید.
هوش هیجانی در محیط کار میتواند به عنوان یک مزیت تلقی شود. ارتقاء شغلی هر فرد
بستگی به مهارتهای هوش هیجانی دارد. بنابراین هوش شناختی (IQ) نمیتواند
پیشبینیکننده ِ خوبی برای موفقیتهای شغلی فرد باشد.
هوش شناختی میتواند فرد را تا دم درب موفقیت ببرد ولی این هوش هیجانیست که از
ابتدا میتواند از شما یک مجری و کارگزار برتر بسازد.
به هنگام استخدام کارکنان به مهارتهای فنی آنان نیازمند هستید اما موضوع به
همینجا ختم نمیشود، چون اگر این افراد دارای بهترین مهارتهای فنی هم باشند ولی
عنان خود را به دست روزگار بسپارند و کنترلی بر هیجانهای خود نداشته باشند در
انجام وظایف حتما شکست میخورند.
داشتن مهارتهای فنی برای انجام کار مهم هستند، مشاغلی مانند حسابداری، هتلداری،
امور اداری و تحقیق و پژوهش نیازمند مهارتهای خاصی هستند، اما باید بدانیم برای
انجام وظایف به انسان نیاز داریم و مهم است که بپذیریم همه ِ ما دارای هیجانهایی
هستیم.
بنابراین هوش هیجانی عامل مهمی در تحقق اهداف تجاریست و موجب افزایش بهرهوری،
کاهش اتلاف زمان و غیبتهای ناشی از بیماری کارکنان میشود.
هوش هیجانی موجب افزایش چرخه ِ نوآوری میان کارکنانی میشود که ایدههای جدید را
مطرح میکنند، بهبود میبخشند و یا در نهایت اجرا میکنند.
وقتی به دنبال دلیل غیبت دانشجویان در آزمایشگاه بودم، متوجه شدم دانشجویان به این
دلیل از کار در آزمایشگاه خودداری میکردند که اساتید از هوش هیجانی پائینتری نسبت
به دانشجویان برخوردار بودند.
به صراحت میگویم هوش هیجانی نوعی رفتار یا انتخابی در زمینه ِ کسبوکار است. ما
باید برای گسترش فرهنگ کاری بر مبنای هوش هیجانی که بسیار فراگیر است تلاش کنیم.
در ارتباط با دیگران در محیط کار یا خانواده مهم نیست چه جملاتی میگویید بلکه مهم،
چگونه گفتن آن جمله است. هوش هیجانی در محیط کار کمک میکند تا بهتر بتوانیم
احساسات خودمان را ابراز کنیم و مکنونات قلبیمان را در قالب کلمات بهتر ادا کنیم
تا برای دیگران قابل فهمتر باشد.
در خاتمه این جمله را از دانیل گلدمن نقل میکنم که "در زندگی هیچ چیز بزرگی تا
کنون به دست نیامده است مگر آنکه پشت آن قدرت هیجان نهفته باشد".
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence | EI) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفه هیجانها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق میکند: مؤلفه شناختی، مؤلفهٔفیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری. متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترلشان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعی اند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند. از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان این اینگونه بر میآید که، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعه گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی گفته میشود که فراتر از دایره مشخصی از دانشهای پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارتهای فنی یا حرفهای است.
ارسطو میگوید:
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.بنابراین به منظور درک بهتر مهفوم مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم.دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند.داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آنها را به جای هم مورد استفاده قرار داد.درک این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.
داده:داده یک واقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط به دیگر چیزهاست.دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند.دادهها منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود.این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشوند.دادهها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند.دادهها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.از دیدگاه سازمانی، دادهها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند. «21»، «001»و«ژاپن»، نمونههایی از داده هستند.بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمیپذیرد. هریک از این دادهها ممکن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و...باشند.
اطلاعات:اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود.اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است.ارتباط دادهها ممکن است بیانکننده اطلاعات باشد.ممکن است صرفا ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد.مگر یان که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگیرند و اعداد و گزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند.اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند.
دانش:اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد. خلاصهسازی هرچه بیشتر(انباشت)اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود.دانش را در این حالت میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.دانش به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات.دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند.دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.رامپرسد دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارتها بیان میکند.
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است.تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود:مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید:فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.
چالشهای مدیریت دانش
سازمانهای دولتی و خصوصی و محیطی که این سازمانها در آن به فعالیت مشغولند، شدیدا تغییر یافتهاند.سازمانها ناگزیرند برای سازگاری با محیط متغیر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کرده و بدین منظور بایستی در مقابل تغییرات محیط انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهند و همچنین برای مدیریت سرمایههای دانشی خود به روشها و فنون پیچیدهتری نیاز دارند. سازمانهای نوین میدانند که:
بخش عمدهای از سرمایههای علمی آنان به صورت دانش ضمنی (دانشی که از طریق تجربه و ضمن کار به دست میآید و به صورت مستند نوشته شده در نیامده است)در دسترس آنان است که این شکل دانش بایستی بیشتر از سوی سازمان مورد حمایت قرار گیرد.
نیازمند مکانیسمهای منسجمی در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند.
نیاز است تا فرایندهای کاری سازمان با ویژگیهای خاص استفادهکنندگان از دانش(مانند جایگاه فرد در سازمان، شایستگیهای فرد، سبک شناختی و علایق و انگیزههای فرد)تطبیق داده شود تا کیفیت کاری افراد را به بالاترین حد ممکن ارتقا دهند.
مدیریت دانش شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمان میباشد. برنامه اجرایی مدیریت اندوختههای علمی بر این دو جزء اصلی بنا میشود. ازآنجا که تحقیقات کاربردی در حوزه مدیریت دانایی نسبتاً جدید است، در این خصوص تعریف خاص و دقیقی که مورد قبول محققین قرار گیرد وجود ندارد. آنچه مسلم است آن که میتوان با آشنایی با تعاریف گوناگون، ابعاد و مصادیق این امر را بیشتر شناخت و آن را بهتر به کار گرفت.مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای علمی به معنای در دسترس قرار دادن نظام
مدیریت دانش – قالب بندی و هماهنگی دانش
مفهوم مدیریت دانش برای مدتهای مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است.بنابراین به منظور درک بهتر مهفوم مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم.دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند.داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آنها را به جای هم مورد استفاده قرار داد.درک این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.
هدف :
- گنجاندن دانش سازمان در قالبهایی برای تسهیل دسترسی افراد
- مشهود ، و قابل انتقال و درک ساختن دانش
- عملی کردن بهره گیری از دانش
- جهت برآوردن نیاز دانش به ساختمندی
اصول :
- شناسایی دانشهای موردنیاز
- شناسایی فایده و ارتباط دانش با هدفها ، و قالب بندی دانش براین مبنا
- شناسایی موارد استفاده از دانش - حتی ثبت وضبط طرحهای شکست خورده قبل برای موفقیتهای آینده
- طراحی نقشه دانش بعنوان بخش مهم قالب بندی دانش
- شامل : دسته بندی ، تشریح ، مدل سازی ، الگو برداری ، شبیه سازی و گنجاندن در قوانین و دستورالعملها
داده:داده یک واقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط به دیگر چیزهاست.دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند.دادهها منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود.این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشوند.دادهها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند.دادهها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.از دیدگاه سازمانی، دادهها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند. «21»، «001»و«ژاپن»، نمونههایی از داده هستند.بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمیپذیرد. هریک از این دادهها ممکن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و...باشند.
اطلاعات:اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود.اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است.ارتباط دادهها ممکن است بیانکننده اطلاعات باشد.ممکن است صرفا ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد.مگر یان که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگیرند و اعداد و گزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند.اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند.
دانش:اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد. خلاصهسازی هرچه بیشتر(انباشت)اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود.دانش را در این حالت میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.دانش به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات.دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند.دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.رامپرسد دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارتها بیان میکند.
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است.تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود:مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید:فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.
چالشهای مدیریت دانش
سازمانهای دولتی و خصوصی و محیطی که این سازمانها در آن به فعالیت مشغولند، شدیدا تغییر یافتهاند.سازمانها ناگزیرند برای سازگاری با محیط متغیر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کرده و بدین منظور بایستی در مقابل تغییرات محیط انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهند و همچنین برای مدیریت سرمایههای دانشی خود به روشها و فنون پیچیدهتری نیاز دارند. سازمانهای نوین میدانند که:
بخش عمدهای از سرمایههای علمی آنان به صورت دانش ضمنی (دانشی که از طریق تجربه و ضمن کار به دست میآید و به صورت مستند نوشته شده در نیامده است)در دسترس آنان است که این شکل دانش بایستی بیشتر از سوی سازمان مورد حمایت قرار گیرد.
نیازمند مکانیسمهای منسجمی در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند.
نیاز است تا فرایندهای کاری سازمان با ویژگیهای خاص استفادهکنندگان از دانش(مانند جایگاه فرد در سازمان، شایستگیهای فرد، سبک شناختی و علایق و انگیزههای فرد)تطبیق داده شود تا کیفیت کاری افراد را به بالاترین حد ممکن ارتقا دهند.
مدیریت دانش شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمان میباشد. برنامه اجرایی مدیریت اندوختههای علمی بر این دو جزء اصلی بنا میشود. ازآنجا که تحقیقات کاربردی در حوزه مدیریت دانایی نسبتاً جدید است، در این خصوص تعریف خاص و دقیقی که مورد قبول محققین قرار گیرد وجود ندارد. آنچه مسلم است آن که میتوان با آشنایی با تعاریف گوناگون، ابعاد و مصادیق این امر را بیشتر شناخت و آن را بهتر به کار گرفت.مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوختههای علمی به معنای در دسترس قرار دادن نظام
Òسنسور فشار عموما فشار گاز یا مایع را اندازه می گیرد. فشار به اصطلاح نیروی لازم برای جلوگیری از پخش شدن مایع است و معمولاً به صورت نیرو بر سطح تعریف می شود. سنسور فشار معمولاً به صورت مبدل کار میکند و سیگنالی تابع اثر فشار تولید می کند. برای این منظور می توان سیگنال الکتریکی در نظر گرفت. سنسورهای فشار روزانه برای کنترل و مانیتورینگ هزاران کاربرد استفاده می شوند. سنسورهای فشار می توانند به طور غیر مستقیم برای اندازه گیری سایر متغیرها استفاده شوند. برای مثال: دبی سیال/ گاز، سرعت، سطح مایع و ارتفاع از این متغیرها هستند.
. به سنسورهای فشار، مبدلهای فشار، ترنسمیتر فشار، فرستنده فشار، نشاندهنده فشار، پیزومتر و مانومتر و ... نیز گفته می شود. سنسورهای فشار از نظر تکنولوژی، طراحی، عملکرد، کاربرد و قیمت باهم متفاوت هستند. با یک تخمین محافظه کارانه می توان گفت بیش از ۵۰ تکنولوژی و حداقل ۳۰۰ شرکت در سراسر جهان سازنده سنسور فشار هستند. هم چنین طبقه ای از سنسورهای فشار وجود دارند که برای اندازه گیری حالت پویای تغییرات سریع در فشار طراحی شده اند. مثالی از کاربرد این نوع سنسور را می توان در اندازه گیری فشار احتراق سیلندر موتور و یا گاز توربین مشاهده کرد. این سنسورها به طور عمده از مواد پیزوالکتریک مانند کوارتز ساخته شده اند. بعضی از سنسورهای فشار مانند آنچه در دوربینهای کنترل ترافیک دیده می شود، به صورت باینری (دودویی) و خاموش/ روشن کار می کنند. برای مثال وقتی فشاری به سنسور فشار اعمال می شود، سنسور یک مدار الکتریکی را قطع یا وصل می کند. این سنسورها به سوئیچ فشار معروف هستند. مقدمه
واژهی پیزوالکتریک به معنای الکتریسیتهای است که ناشی از فشار میباشد، این کلمه از دو واژهی یونانی پیزو به معنای فشاردادن و الکترون گرفته شدهاست. پیزوالکتریک باری است که در مواد جامد مشخصی به علت فشار مکانیکی انباشته میشود (مخصوصاً در کریستالها، بعضی سرامیکها و اجسام زیستی مانند استخوان، DNA و پروتئینهای مختلف) . لغت پیزوالکتریک یعنی الکتریسیتهی ناشی از فشار که از لغت یونانی به معنای فشردن گرفته شده و الکتریک نماد عنبر است .( یک منبع قدیمی جریان الکتریکی) اثر پیزوالکتریک از ارتباط خطی بین حالت مکانیکی و الکتریکی در مواد بلورین و شفاف بدون تقارن مرکزی درک میشود. اثر پیزوالکتریک یک فرآیند قابل برگشت است؛ موادی که به طور مستقیم اثر پیزوالکتریک(تولید داخلی بار الکتریکی به دلیل اعمال نیروی مکانیکی) را انباشته میکنند اثر پیزوالکتریک معکوس(تولید داخلی نیروی الکتریکی در اثر اعمال میدان الکتریکی) را نیز انباشته میکنند.
به عنوان مثال سرامیکهای PZT O۳ ۰≤x≤۱) اگر به اندازه ۰.۱ درصد از ابعادشان تغییر شکل دهند نیروی پیزوالکتریک قابل اندازهگیری تولید خواهند کرد. برعکس اگر میدان الکتریکی به آنها اعمال شود به اندازه ۰.۱ درصد از ابعادشان تغییر شکل خواهند داد. پیزوالکتریک استفادههای مفیدی دارد از جمله تولید و ردیابی صوت، تولید ولتاژهای بالا، تولید فرکانس الترونیکی، میکروبالانسها (ترازوهای بسیار دقیق) و متمرکز کردن اشعههای نور در مقیاس بسیار بزرگ. این پدیده همچنین بنیانی برای بسیاری از تکنیکهای علمی و سودمند در مقیاس اتمی است؛ بررسی میکروسکوپی مثل STM، AFM، MTA انجام شد. SNOM همچنین استفادههای روزمره به عنوان منبع احتراق برای سیگار
اثر پیروالکتریک (تولید پتانسیل الکتریکی در پاسخ به دما) در اواسط قرن هجدهم توسط Carl مطالعه شد و با الهام از این موضوع ادعا کردند بین فشار مکانیکی و بار الکتریکی رابطهای وجود دارد گرچه آزمایش های آنها نتیجهی قاطعی نداد.
اولین اثبات تجربی اثر پیزوالکتریک در سال ۱۸۸۰ توسط برادران آنها دانششان را از پیروالکتریک با درکشان از ساختار کریستالی اساسی ترکیب کردند که منجر به پیشبینی رفتار کریستالها شد و اثبات کردند کریستالهای خاصیت پیزوالکتریک دارند و Rochelle salt بیشترین پیزوالکتریک را در خود انباشته میکنند. اگرچه Curies اثر پیزوالکتریک معکوس را پیشبینی نکرد، اثر معکوس با روابط ریاضی توسط Gabriel Lippmann در سال ۱۸۸۱ از قوانین ترمودینامیک نتیجه شد. بلافاصله وجود اثر معکوس را تأیید کرد و به تحقیقات خود ادامه داد تا اثبات کامل تغییر شکل الکتریکی- الاستیکی -مکانیکی سرامیک های پیزوالکتریک را بدست آورد.
خاصیت پیزوالکتریک اثر ترکیب شدهی رفتار الکتریکی ماده است.
برای آشنایی بیشتر در این زمینه (حسگر های پیزوالکتریک ) میتوانید دو مقاله ای که به صورت فایل زیپ قرار داده شده است را دانلود کنید
رفتار پیزوالکتریک یا پیزوالکتریسیته عبارتست از تولید الکتریسیته ایجاد شده توسط پلاریزاسیون توسط
مقدمه
واژهی پیزوالکتریک به معنای الکتریسیتهای است که ناشی از فشار میباشد، این کلمه از دو واژهی یونانی پیزو به معنای فشاردادن و الکترون گرفته شدهاست. پیزوالکتریک باری است که در مواد جامد مشخصی به علت فشار مکانیکی انباشته میشود (مخصوصاً در کریستالها، بعضی سرامیکها و اجسام زیستی مانند استخوان، DNA و پروتئینهای مختلف) . لغت پیزوالکتریک یعنی الکتریسیتهی ناشی از فشار که از لغت یونانی به معنای فشردن گرفته شده و الکتریک نماد عنبر است .( یک منبع قدیمی جریان الکتریکی) اثر پیزوالکتریک از ارتباط خطی بین حالت مکانیکی و الکتریکی در مواد بلورین و شفاف بدون تقارن مرکزی درک میشود. اثر پیزوالکتریک یک فرآیند قابل برگشت است؛ موادی که به طور مستقیم اثر پیزوالکتریک(تولید داخلی بار الکتریکی به دلیل اعمال نیروی مکانیکی) را انباشته میکنند اثر پیزوالکتریک معکوس(تولید داخلی نیروی الکتریکی در اثر اعمال میدان الکتریکی) را نیز انباشته میکنند.
به عنوان مثال سرامیکهای PZT O۳ ۰≤x≤۱) اگر به اندازه ۰.۱ درصد از ابعادشان تغییر شکل دهند نیروی پیزوالکتریک قابل اندازهگیری تولید خواهند کرد. برعکس اگر میدان الکتریکی به آنها اعمال شود به اندازه ۰.۱ درصد از ابعادشان تغییر شکل خواهند داد. پیزوالکتریک استفادههای مفیدی دارد از جمله تولید و ردیابی صوت، تولید ولتاژهای بالا، تولید فرکانس الترونیکی، میکروبالانسها (ترازوهای بسیار دقیق) و متمرکز کردن اشعههای نور در مقیاس بسیار بزرگ. این پدیده همچنین بنیانی برای بسیاری از تکنیکهای علمی و سودمند در مقیاس اتمی است؛ بررسی میکروسکوپی مثل STM، AFM، MTA انجام شد. SNOM همچنین استفادههای روزمره به عنوان منبع احتراق برای سیگار
اثر پیروالکتریک (تولید پتانسیل الکتریکی در پاسخ به دما) در اواسط قرن هجدهم توسط Carl مطالعه شد و با الهام از این موضوع ادعا کردند بین فشار مکانیکی و بار الکتریکی رابطهای وجود دارد گرچه آزمایش های آنها نتیجهی قاطعی نداد.
اولین اثبات تجربی اثر پیزوالکتریک در سال ۱۸۸۰ توسط برادران آنها دانششان را از پیروالکتریک با درکشان از ساختار کریستالی اساسی ترکیب کردند که منجر به پیشبینی رفتار کریستالها شد و اثبات کردند کریستالهای خاصیت پیزوالکتریک دارند و Rochelle salt بیشترین پیزوالکتریک را در خود انباشته میکنند. اگرچه Curies اثر پیزوالکتریک معکوس را پیشبینی نکرد، اثر معکوس با روابط ریاضی توسط Gabriel Lippmann در سال ۱۸۸۱ از قوانین ترمودینامیک نتیجه شد. بلافاصله وجود اثر معکوس را تأیید کرد و به تحقیقات خود ادامه داد تا اثبات کامل تغییر شکل الکتریکی- الاستیکی -مکانیکی سرامیک های پیزوالکتریک را بدست آورد.
خاصیت پیزوالکتریک اثر ترکیب شدهی رفتار الکتریکی ماده است.
برای آشنایی بیشتر در این زمینه (حسگر های پیزوالکتریک ) میتوانید دو مقاله ای که به صورت فایل زیپ قرار داده شده است را دانلود کنید
رفتار پیزوالکتریک یا پیزوالکتریسیته عبارتست از تولید الکتریسیته ایجاد شده توسط پلاریزاسیون توسط
. سنسور فشار
به سنسورهای فشار، مبدلهای فشار، ترنسمیتر فشار، فرستنده فشار، نشاندهنده فشار، پیزومتر و مانومتر و ... نیز گفته می شود. سنسورهای فشار از نظر تکنولوژی، طراحی، عملکرد، کاربرد و قیمت باهم متفاوت هستند. با یک تخمین محافظه کارانه می توان گفت بیش از ۵۰ تکنولوژی و حداقل ۳۰۰ شرکت در سراسر جهان سازنده سنسور فشار هستند. هم چنین طبقه ای از سنسورهای فشار وجود دارند که برای اندازه گیری حالت پویای تغییرات سریع در فشار طراحی شده اند. مثالی از کاربرد این نوع سنسور را می توان در اندازه گیری فشار احتراق سیلندر موتور و یا گاز توربین مشاهده کرد. این سنسورها به طور عمده از مواد پیزوالکتریک مانند کوارتز ساخته شده اند. بعضی از سنسورهای فشار مانند آنچه در دوربینهای کنترل ترافیک دیده می شود، به صورت باینری (دودویی) و خاموش/ روشن کار می کنند. برای مثال وقتی فشاری به سنسور فشار اعمال می شود، سنسور یک مدار الکتریکی را قطع یا وصل می کند. این سنسورها به سوئیچ فشار معروف هستند.
فشار عبارت است از نیروی وارد بر سطح که در دستگاه SI به پاسکال می باشد.سنسور فشار یکی از پر مصرف ترین سنسورهای مورد استفاده در ابزار دقیق و اتوماسیون صنعتی است و بعد از دما یکی از پارامترهای مهم در پروسه های صنعتی فشار است .
. سنسور فشار معمولا به عنوان یک مبدل عمل می کند که صورتی تابعی از فشار سیگنال الکتریکی تولید می کند.
سنسورهای فشار را به نام های دیگری نظیر مبدل فشار، ترانسمیتر فشار، انتقال دهنده فشار، فرستنده فشار، نشاندهنده فشار ، فشار سنج، پیزومتر ، مانومتر نامیده می شود.
اثر نیرو بر روی یک سطح به اینکه نیرو چگونه اعمال شود بستگی دارد.شخصی که کفش ورزشی میخدار پوشیده ،میخ کفشهایش در زمین فرو می رود در صورتیکه کفش معمولی بر زمین آسیب نمی رساند.نکته قابل توجه این است که در هر دو مورد نیرویی که بر سطح وارد می شود یکسان بوده و همان نیروی وزن اوست.
اختلاف میان دو حالت در این است که کفش ورزشی نیرو را برسطح کوچکی وارد می کند.
میخ کفشها مقدار نیروی کل را تغییر نمی دهد.بلکه نیرو بر واحد سطح را به شدت افزایش می دهد که کمیت نیروی بر واحد سطح نیز فشار نام دارد.p=F/A
. به سنسورهای فشار، مبدلهای فشار، ترنسمیتر فشار، فرستنده فشار، نشاندهنده فشار، پیزومتر و مانومتر و ... نیز گفته می شود. سنسورهای فشار از نظر تکنولوژی، طراحی، عملکرد، کاربرد و قیمت باهم متفاوت هستند. با یک تخمین محافظه کارانه می توان گفت بیش از ۵۰ تکنولوژی و حداقل ۳۰۰ شرکت در سراسر جهان سازنده سنسور فشار هستند. هم چنین طبقه ای از سنسورهای فشار وجود دارند که برای اندازه گیری حالت پویای تغییرات سریع در فشار طراحی شده اند. مثالی از کاربرد این نوع سنسور را می توان در اندازه گیری فشار احتراق سیلندر موتور و یا گاز توربین مشاهده کرد. این سنسورها به طور عمده از مواد پیزوالکتریک مانند کوارتز ساخته شده اند. بعضی از سنسورهای فشار مانند آنچه در دوربینهای کنترل ترافیک دیده می شود، به صورت باینری (دودویی) و خاموش/ روشن کار می کنند. برای مثال وقتی فشاری به سنسور فشار اعمال می شود، سنسور یک مدار الکتریکی را قطع یا وصل می کند. این سنسورها به سوئیچ فشار معروف هستند.
فشار با یکاهای مختلفی بیان می شود. یکای استاندارد ما در SIپاسکال می باشد که
1Pa=1N/m2
یک پاسکال برابر مقدار یک نیوتن نیروست که بر یک متر مربع سطح جسمی وارد می شود. چون پاسکال یکای کوچکی برای فشار است معمولآ از کیلو پاسکال که برابر 1000پاسکال است استفاده می شود. هر جو تقریبا 100KPa است.
تعریف فشار سنج:
دستگاهی که برای سنجیدن فشار مایع، گاز درون لوله و مخازن بکار می رود.
سنسور فشار برای اندازه گیری فشار، در گازها و مایعات مورد استفاده قرار می گیرد .
این پاورپوینت در مورد روش تولید آجر و سنگ ساختمانی در 65 اسلاید کامل شامل روش تولید آجر و سنگ ساختمانی،آجر،آجرپزی،تولید آجر،کوره آجرپرزی، قالب گیری آجر یا خشت زنی،کارگاه سنتی آجر پزی،انواع کوره های آجر پزی،انواع آجر،استاندارد آجر ماشینی،تولید آجر جوش،آجر ماسه آهکی،بلوک سفالی،طبقه بندی سنگ ها،سنگهای آذرین،سنگهای رسوبی،سنگهای دگرگونی،سنگها در صنعت ساختمان،استخراج سنگ از معدن،سنگ لاشه،رنگ سنگ،سنگهای ساختمانی، و...می باشد.
این پاورپوینت در مورد روش تولید آجر و انواع و اشکال آجر ساختمانی در 95 اسلاید جامع و قابل ویرایش شامل عناوین روش تولید آجر و انواع و اشکال آجر ساختمانی،انواع آجر ساختمانی،شکلهای آجر،راوری آجر و سفال،روش تولید آجر و سنگ ساختمانی,آجر,آجرپزی,تولید آجر,کوره آجرپرزی, قالب گیری آجر یا خشت زنی,کارگاه سنتی آجر پزی,انواع کوره های آجر پزی,انواع آجر, و منابع می باشد. قسمتی از متن پاورپوینت،:
آجر
آجر به خشتهایی گفته میشود که احکام یا فرامین دولتی بر روی آن نوشته میشد (حک میگردید) و به وسیله پختن این خشتها، نوشتهها را بر روی آن پایدار میکردند. مشخص نیست که آجر برای اولین بار از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته است؛ گمان میرود انسانهای اولیه با مشاهده پخته شدن گل مجاور اجاقهای خود و دیدن اینکه گل پخته شده سختتر از کلوخههای کنار خود میگردید پی به خواص و روش تهیه آجر برده باشند.
آجر همچنین به عنوان یکی از مصالح ساختمانی از دیرباز مورد استفاده بودهاست. مصرف آجر به عنوان مصالح ساختمانی در ایران سابقه باستانی دارد. از بناهای باستانی مشهوری که در ساخت آن از آجر استفاده شده میتوان به طاق کسری اشاره کرد.