لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب فرمت فایل : word تعداد صفحه : 36
در این مجال کوتاه کار بس دشوار بر عهده من نهاده اند تفسیر و تحقیق نوشتن در مورد یک ادیب که شاید به جرات او بزرگترین ادیب معاصر ایران می باشد متاسفانه بسیاری از ایرانیان این شاعر بزرگ را نمی شناسند و آثارش بر ایشان نا مانوس می باشد .
احمد شاملو: شاعر و نویسنده و مترجم ،محقق ، نمایش نامه نویس، روزنامه نگار.او کسی است که در تمام این مقولات آثاری جاودانه بر جای نهاد آثاری که هرگز فراموش نخواهد شد .
بامداد در سرتاسر زندگی خود دچار ناملایمتهای بسیاری شد که شاید از دیدگاه وی و نوع آثارش چشمه می گرفت در بین اصطلاح به اصطلاح ادیبان بودند کسانی که سعی در تخریب وی داشت اما این آرزوی آنها هیچگاه به حقیقت نپیوست . این خرده نه تنها ادیبان نه تنها راه را به جایی نمی برند بلکه گذشته و آینده خود را نیز پرده ابهام فرومی برند .
لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب فرمت فایل : word تعداد صفحه : 31
سهراب سپهری سومین فرزند خانواده پنج نفری اسدا… خان سپهری و خانم فروغ سپهری است . سهراب در روزی آفتابی و پاییزی 15 مهرماه سال 1307 حوالی ظهر دیده به جهان گشود .کودکی را در کاشان , در باغ اجدادی, که بسیار بزرگ و پر از درختان میوه و گل و سبزه بود و در دروازه عطا قرار داشت , گذراند .
Thomas Alva Edison
"Genius is one percent inspiration, ninety-nine percent perspiration." - Thomas Alva Edison, Harper's Monthly (September 1931)
Born: February 11, 1847
Milan, Ohio
Died: October 18, 1931 (aged 84)
West Orange, New Jersey
Occupation: Inventor, entrepreneur
Spouse: Mary Edison, Mina Edison
Thomas Alva Edison (February 11, 1847 – October 18, 1931) was an American inventor and businessman who developed many devices which greatly influenced life around the world. Dubbed "The Wizard of Menlo Park" by a newspaper reporter, he was one of the first inventors to apply the principles of mass production to the process of invention, and therefore is often credited with the creation of the first industrial research laboratory.
Some of his inventions were not completely original but amounted to improvements of earlier inventions. Also, many of the inventions attributed to him were actually created by one or more of the numerous employees working under his direction. Nevertheless, Edison is considered one of the most prolific inventors in history, holding 1,093 U.S. patents in his name, as well as many patents in the United Kingdom, France and Germany.
Edison's birthplace
Thomas Edison was born in Milan, Ohio, the seventh and last child of Samuel Ogden Edison, Jr. (1804–1896) (born in Marshalltown, Nova Scotia, Canada) and Nancy Matthews Edison nee Elliott (1810–1871). His family was of Dutch origin.[1]
زین الدین زیدان
روبرتو کارلوس داسیلوا
اولیور کان
مایکل اوون
دیوید بکهام
آدریانو
پاول ندود
رود وان نیستلروی
لوئیز فیگو
تیری دنیل هانری
رونالدو لوئیز نازاریو دلیما
رائول گونسالس
شبی مهتابی و پرستاره بود ، او در میان چادرهای بر افراشته در دشت قدم می زد ، احساس غریبی داشت ، بسیار اندیشناک بود ، نه بخاطر جنگ فراروی فردا ، از این میدانها سخت تر را نیز گذرانده بود ، خیالش از نیروهایش نیز راحت بود و می دانست آنها بسیار با دقت مواظب شبیخون احتمالی دشمن هستند. از کنار نگهبانان محافظ شب عبور کرد و از محل نگهداری اسبها گذشت و به آرامی ازاردوگاه نیروها و نگهبانان فاصله گرفت.
در دشت پر از ستاره قدم می زد و تا بیکرانها را نظاره گر بود ، به دنبال گوشه ای بود تا بنشیند و با آسودگی بیاندیشد ، به آنچه که گذشته است.می خواست پس از سالها خستگی بر گذشته خود مروری کند ، حس عجیبی او را به اینکار وا می داشت ، با خودش می گفت ، چرا این شب ؟
روحش آرام نداشت ، می خواست فکر کند و به گذشته های دور نظر بیافکند شاید خستگی دوران را از تن خسته اش بدور سازد.در همین افکار غوطه ور بود که ناگهان فرا روی خود درختی تنومند دید. گویا تازه به عالم واقعیت برگشته و نمی دانست چه زمانی است که در افکار خود است ، درخت بر روی تپه ای مشرف به دشتی بود که لشگر او در آن دشت بیتوته کرده است. به پشت سر خودش نگاه کرد ، از چادرهای لشگرش دور شده بود و از فاصله دور به آتش میان چادرهای لشگرش خیره گشت. آرام به درخت تکیه داد ، و تازه خستگی را در خود احساس کرد . بر روی زمین نشست و شروع به مرور گذشته کرد ، ذهنش نا خود آگاه به سمت گذشته حرکت می کرد ، مایل به مقاومت در برابر اینگونه افکار نبود ، می خواست به گذشته بیاندیشد.
• هر فرد بزرگ یا کوچک ، درس خوانده یا بیسواد ، شاغل یا بیکار خواه ناخواه با فیزیک زندگی میکند. عمل دیدن و شنیدن ، عکس العمل در برابر اتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و ... نمونههایی از امور عادی ولی در عین حال وابسته به فیزیک میباشند.
• پدیدههای جالب طبیعی نظیر رنگین کمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگی ماه و خورشید و ... همه با فیزیک توجیه میشوند.
• برنامههای رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت ، تلفن و ... با کمک فیزیک مخابره میشوند.
• با این نمونههای ساده میتوان تصور کرد که اگر فیزیک نبود و اگر روزی قوانین فیزیک بر جهان حاکم نباشند، زندگی و ارتباطات مردم شدیدا دچار مشکل میشود.
فیزیک و سایر علوم
• فیزیک، دینامیک و ساختار درونی اتمها را توصیف میکند و از آنجا که همه مواد شامل اتم هستند، پس هر علمی که در ارتباط با ماده باشد، با فیزیک نیز مرتبط خواهد بود. علومی نظیر: شیمی ، زیست شناسی ، زمین شناسی ، پزشکی ، دندانپزشکی ، داروسازی ، دامپزشکی ، فیزیولوژی ، رادیولوژی ، مهندسی مکانیک ، برق ، الکترونیک ، مهندسی معدن ، معماری ، کشاورزی و ... .
• فیزیک در صنعت ، معدن ، دریانوردی ، هوانوردی و ... نیز کاربرد فراوان دارد. اینکه ابزار کار هر شغلی و هر علمی مبتنی براستفاده ازقوانین و مواد فیزیکی است، نقش اساسی فیزیک در سایر علوم و رشتهها را نمایان میکند. علاوه برآن استفاده روز افزون از اشعه لیزر در جراحیها و |دندانپزشکی ، رادیوگرافی با اشعه ایکس در رادیولوژی ، جوشکاری صنعتی و ... نمونههایی از کاربردهای بیشمار فیزیک در علوم دیگر میباشند.
سیاست های زنانه در زندگی (آداب همسرداری)
بهعبارتی میتوان گفت:مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت. در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم.
بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند «چگونه میتوان شوهر خود را به مهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟!»
سیاست های زنانه در زندگی (رازهای موفقیت در زندگی)
*سعی کنید در طول زندگی، برای شوهرتان همسری کنید، هیچ لزومی ندارد برایش مادری کنید!
* همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
* همسر خود را به چشم یک شیء مسۆول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید. – جنبه یا بخشهایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می شود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
* برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بیاعتمادی در زندگی خود میکارید.
* وقتی همسرتان با شما درد دل میکند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
* به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث میشود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
* او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
* به یاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
* نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر این که همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سۆال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
* گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند. گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.در صورت مطلع شدن از رفتار یا تصمیمی از جانب شوهرتان که برای شما خوشایند نیست، هرگز کاری نکنید که در دفعات بعدی، طوری رفتار کند که تا جایی که ممکن است شما مطلع نشوید. (اعتماد او را نسبت به ظرفیت خود نکاهید!)
* زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقهء شما را نشان میدهد. – صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
* هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت میکند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوهء خود ابراز محبت میکند.
در خانواده ای روحانی (مسلمان – شیعه) برآمده ام. پدر و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهرهایم در مسند روحانیت مردند. و حالا برادرزاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانی اند. و این تازه اول عشق است. که الباقی خانواده همه مذهبی اند. با تک و توک استثنایی. برگردان این محیط مذهبی را در«دید و بازدید» می شود دید و در «سه تار» وگـُله به گـُله در پرت و پلاهای دیگر.
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 بی اغراق سر هفت تا دختر آمده ام. که البته هیچکدامشان کور نبودند. اما جز چهارتاشان زنده نمانده اند. دو تا شان در همان کودکی سر هفت خوان آبله مرغان و اسهال مردند و یکی دیگر در سی و پنج سالگی به سرطان رفت. کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتی که وزارت عدلیه ی «داور» دست گذشت روی محضرها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کارکن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم. اما دارالفنون هم کلاس های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل و شب ها درس. و با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه گداری سیم کشی های متفرقه. بَـردست «جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهایم که اینکاره بود. همین جوری ها دبیرستان تمام شد.
حالا فکر می کنم با بازی در نقش فقرا ثروتمند هستم
نام چارلی چاپلین برای بسیاری از مردم جهان مترادف با مفهوم «سینما» میباشد. به عبارتی میتوان این هنرمند نابغه قرن بیستم را که دقیقا صد سال است در اقصی نقاط این کره خاکی، مرد و زن و کوچک و بزرگ را از هر فرهنگ و زبان و آیین میخنداند، عصاره و سمبل هنر هفتم دانست.
ویژگیهای بسیاری میتواند این معنی را به عنوان هنرمند قرن برای سر چارلز اسپنسر چاپلین قرار دهد؛ او نویسنده، کارگردان، بازیگر، تهیهکننده، تدوینگر، آهنگساز، طراح رقص و...
و صاحب تجربه و آگاهی در شاخههای گوناگون هنر مانند نقاشی و مجسمهسازی و... بود. او فیلمساز و بازیگر محبوب چندین نسل شیفتگان پرده نقرهای بود که در انتقال دوران صامت سینما به ناطق، از محبوبیتش کاسته نشد. او را حتی کودکان و بچههایی که جز فیلمهای کارتون و انیمیشن انگیزه دیگری برای تماشای تلویزیون و یا رفتن به سینما ندارند، نیز دوست دارند.
سینمای چارلی چاپلین از یک سو پرطرفدارترین و پربینندهترین فیلمها را بر پرده برده و از دیگر سو همواره در نظرخواهی منتقدین و کارشناسان سینمایی در درجات بالای لیست برترین فیلمهای تاریخ سینما قرار گرفته است.
سینمای چاپلین نمونه و الگوی تمامعیار یک سینمای استاندارد میباشد که هنر و صنعت، تجربه و دانش و مخاطب خاص و عام را در کنار یکدیگر مینشاند. چاپلین برخلاف اغلب تصورات رایج تنها یک کمدین و کمدیساز نبود بلکه تعدادی از تاثیرگذارترین تراژدیهای تاریخ سینما را بر نوار سلولویید ثبت کرد.
تنهایی ولگرد در آن دایره خالی نمای پایانی فیلم «سیرک»، حس دوگانه دختر گلفروش نسبت به چارلی در صحنه آخر فیلم «روشناییهای شهر»، گریز چارلی و نامزدش در پلان آخر فیلم «عصر جدید»، مرگ چارلی در باله آخرین فیلم «لایم لایت»، جدایی اجباری آرایشگر و نامزدش در انتهای فیلم «دیکتاتور بزرگ» و... همگی حکایت از همین تراژدیهای انسانی دارد.
اینک در آستانه 115 سالگی چارلی چاپلین و در حالی که حدود 30 سال از مرگش میگذرد هنوز نام و یاد و آثارش در ذهن و خاطره و بر پرده سینماها و صفحه تلویزیونها حضور دارد و مردم را متاثر میسازد.
خبر تاسیس موزه چارلی چاپلین یک غافلگیری برای همه دوستداران این هنرمند بزرگ و تمامی علاقهمندان سینما در سراسر دنیا بود. اینکه محل زندگی وی در 25 سال پایانی عمرش به موزهای از آثار و یادگارهای وی بدل خواهد شد و میتواند با در معرض دید عموم قرار گرفتن، همه را به سفری در طول تاریخ سینما ببرد .
موزه چارلی چاپلین در منزل شخصی وی به نام «مانوار دوبان» واقع در کورسیه سوییس که پس از تبعید از آمریکا در سال 1953 خریداری کرد، ایجاد میگردد.
«مانوار دوبان» در منطقهای خوش آب و هوا به نام «ویوی» در سال 1838 توسط یک خانواده فرانسوی صاحب کارخانه پارچهبافی ساخته شد، یعنی قدمت آن به 165 سال میرسد.
مایکل چاپلین میگوید: «پدرم به همراه همسرش یعنی مادرم اونا اونیل و من و جرالدین حدود 6 ماه در لندن زندگی کرد و بعد به سوییس آمد و در لوزان در هتلی به نام بوریواژ که یکی از 3 هتل معروف دنیاست و معمولا اشخاص مهم مانند رییسجمهورها و امثال آنها در آن اقامت میکنند، ساکن شد ولی به دلیل اینکه مادرم حامله بود، پدر تلاش بسیاری کرد تا خیلی سریع مکان مناسبی برای زندگی پیدا کند و بالاخره به «مانوار دوبان» رسید.»
«مانوار دوبان» باغ بزرگی به مساحت حدود 14 هکتار همراه با درختان سر به فلککشیده و چشماندازهای زیبایی از طبیعت سوییس دارد و چاپلین در همان ابتدای سکونتش در این مکان اقدام به ساخت استخری هم در جنوب آن نمود. اما این استخر شکل عجیب و غریبی دارد و برخلاف اغلب استخرها، مثلثی است. مایکل درباره این عجیببودن میگوید: «پدرم در همان اوایل کار به خاطر ما قصد احداث استخری را در زمینهای «مانوار دوبان» نمود و یادم هست که یک روز مقاطعهکاری که آن استخر را میساخت، پدرم را صدا کرد و گفت برای ساخت ضلع چهارم استخر به یک مانع و ریشه درختی برخورد کرده است و اگر بخواهد حتی گوشهای از ریشه آن درخت را بزند ممکن است همه آن درخت کهنسال خشک شود ولی میتواند با حفظ آن درخت، استخر را به شکل مثلث بسازد. پدرم هم بدون تردید دستانش را مانند رهبر ارکستر به سمت مقابل حرکت داد و گفت بگذار این درخت در اینجا آرامش داشته باشد.»