مشخصات فایل
عنوان: پاورپوینت آموزش اصول و قواعد طبقه بندی کالا درسیستم هماهنگ شده
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 87
محتویات
قسمتی از پاورپوینت
-سیستم هماهنگ شده توصیف و کدگذاری کالا:
The Harmonized commodity description and coding system=Harmonized system(H.S)
سیستم هماهنگ شده که به اختصار «سیستم هماهنگ شده» نامیده می شود (HS) است، نمانکلاتور(Nomenclature) کالایی چند منظوره بین المللی واساس طبقه بندی میباشد.
(اسم =Nomen ، مجموعه Clature)
نمانکلاتور مجموعهای از اعداد وقواعد جهت طبقه بندی بوده و کاربرد اصلی آن در زمینة تعرفههای گمرکی و آمار تجارت است.
طی اعصار و قرون گذشته، طبقه بندی کالا از توجه خاصی برخوردار بوده است. در ابتدا این توجه از جانب مقاماتی ابراز می شد که مالیاتها و عوارض راهداری را در رابطه با کالاهایی که در محدوده قلمرو یا در مناطق مرزی کشور مبادله می گردید وضع و وصول می کردند. و به مرور زمان دستیابی به اطلاعات آماری نیز بتدریج اهمیت یافت.
در ابتدای امر سیستمهای طبقه بندی کالا بسیار ساده بودند و در اکثر موارد از یک فهرست الفبایی تشکیل می شدند که کلیه یا برخی از اقلام مندرج در آن از پرداخت مالیات معاف بودند و یا مالیات خاصی به آن تعلق می گرفت.
با افزایش تعداد کالاهای مورد مبادله و تنوع حقوق گمرکی و معافیت ها، ضرورت ایجاد یک سیستم طبقه بندی مبتنی بر ضوابط ویژه احساس شد.
این امر موجبات ایجاد سیستم های طبقه بندی مختلف در طی زمان را فراهم نمود که در نهایت منجر به ایجاد «سیستم هماهنگ شده» گردیده اند.
سیستم هماهنگ شده این امکان را فراهم میآورد که با اتخاذ یک زبان مشترک، روش طبقه بندی اصولی، بین المللی و یکنواخت را در عین بکارگیری اصطلاحات ساده گمرکی مورد استفاده قرار دهیم تا بتوانیم به انواع مختلف کالاهای تجاری یک شماره خاص اختصاص دهیم. براساس کد سیستم هماهنگ شده میتوان تعرفههای گمرکی، حقوق ورودی و محدودیت های مورد نیاز را برتجارت مشخص کرد.
Tariff: تعرفه: معیارهای عددی یا رقمی برای شناساندن و تعیین جایگاه کالا در یک فهرست معین می باشد. یک تعرفه گمرکی نمایانگر میزان حقوق گمرکی (حقوق ورودی) قابل پرداخت برای ورود یا صدور آن کالا می باشد.
و . . .
مشخصات فایل
عنوان:تعیین قواعد سیاست پولی و مالی بهینه در اقتصاد ایران
قالب بندی:word
تعداد صفحات:27
محتویات
چکیده
انتخاب تابع زیان
برآورد قیود مدل
نمایش مسئله بهینهسازی در فضای حالت
حل مسئله بهینهسازی
فهرست منابع
تعیین قواعد سیاست پولی و مالی بهینه در اقتصاد ایران
چکیده
هدف این مطالعه، تعیین قواعد سیاست پولی و مالی بهینه جهت تثبیت تولید، تورم و توزیع درآمد همزمان با اجرای طرح اصلاح قیمت حاملهای انرژی است. در این راستا با استفاده از تئوری کنترل بهینه، یک تابع زیان سیاستگزاران پولی و مالی شامل توان دوم متغیرهای تورم، رشد شکاف تولید، ضریب جینی و انحراف رشد حجم نقدینگی و رشد مخارج دولت از مقادیر دوره قبل، با توجه به سه قید منحنی تقاضای کل، منحنی فیلیپس و معادله توزیع درآمد کمینه شده و قواعد سیاست پولی و مالی بهینه در شرایط اصلاح قیمت حاملهای انرژی استخراج میشود. با حل معادلات قیود مسئله بهینهسازی به همراه قواعد بهینه در قالب یک مدل کلان اقتصادی، مقادیر کمی بهینه برای سالهای 1390 تا 1394 پیشبینی شد. نتایج نشان میدهد با استفاده از قواعد بهینه پولی و مالی میتوان وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی مورد هدف را حتی در زمان اجرای طرح اصلاح قیمت حاملهای انرژی بهبود بخشید. با اتخاذ این قواعد بهینه میتوان به مهار تورم به عنوان یکی از مهمترین معضلات اقتصاد ایران پرداخت ضمن آنکه وضعیت متغیرهای کلان دیگر همچون رشد اقتصادی و توزیع درآمد را نیز بهبود بخشید.
استفاده از قواعد سیاستی، به عنوان یکی از مورد قبولترین روشها در مطالعه سیاستهای پولی و مالی، از بارزترین ویژگیهای تحقیقات مربوط به حوزه سیاستگزاری در چند دهه اخیر (به خصوص از دهه 1990 بهبعد) به شمار میرود(خلیلی عراقی 1388). یک قاعده سیاستی بیان میکند که ابزارهای سیاستی چگونه باید به تغییرات در وضعیت اقتصاد واکنش نشان دهند. انعطافپذیری در هردوی سیاستهای پولی و مالی همواره یک ویژگی مطلوب قواعد ساده سیاستی بوده است. اقتصاد کلان نیز علاقهمندی زیادی به تحلیل قواعد ساده نرخ بهره جهت هدایت سیاست پولی نشان داده است. در یک سطح تجربی، چنان قواعدی جهت فراهم آوردن توصیفات محتمل سیاست پولی واقعی در بین کشورها نشان داده شده است (تیلور 1999). همچنین در مدلهای تئوریک با چسبندگیهای اسمی و رقابت ناقص چنان قواعدی میتواند در اهمیت روشهای التزام به ثبات اقتصاد کلان سهیم باشد (وودفورد 2003). اما بیشر تحلیل سیاستهای بهینه بدون توجه به تاثیرگذاری ویژه بازوی مالی سیاست اقتصادکلان پیشرفته است. این موضوع در کشورهایی که بانک مرکزی از استقلال کمتری برخوردار هستند میتواند حائز اهمیت باشد. تثبیتکنندههای مالی نقش مهمی در هموارسازی اثرات سیکلهای تجاری دارند اما بررسی نقش این تثبیتکنندهها در هموارسازی سیکلهای تجاری بصورت کاربردی نسبت به مباحث تئوریک آن کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است (اینچهام 1997). از آنجا که اهداف سیاست پولی و سیاست ثبات مالی متفاوتاند و هر یک نیازمند ابزارهای مناسبی هستند، بایستی میان آنها تمایز قایل شد. اما تمایز میان این دو سیاست، بر عدم وجود تعامل میان آنها دلالت نمیکند و بدون شک سیاست تثبیت اقتصادی بطور همزمان درگیر با هردوی قواعد سیاست پولی و مالی است. سیاست پولی از طریق نرخهای بهره، بر قیمت داراییها اثر میگذارد و میتواند باعث ایجاد حبابهای قیمتی شود. همچنین سیاست مالی مستقیما در سطح خرد و کلان، شرایط مالی را تحت تاثیر قرار میدهد که به موجب آن، سازوکار انتقال سیاست پولی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. اخیرا بیشتر بانکهای مرکزی در قبال هردو سیاست پولی و ثبات مالی مسئول هستند (جلالی نایئنی 1389).
نه تنها سیاستهای پولی بر تولید و تورم (حداقل در کوتاهمدت) اثر میگذارند، بلکه تورم متاثر از سیاستهای دیگر، همچون سیاستهای مالی است. سیاستهای مالی بویژه پس از بحرانهای مالی اخیر، مباحث جالب توجهی را در کنار سیاستهای پولی مطرح کرده اند و بسیاری معتقد به استفاده سیستماتیک از ابزار سیاست مالی در واکنش به سیکلهای تجاری هستند. از طرفی هرچند وظیفه اصلی بانک مرکزی کنترل سطح قیمتهاست (ماده 10 قانون پولی و بانکی ایران)، اما بالا نگهداشتن سطح فعالیتهای اقتصادی و حمایت از پول ملی از دیگر وظایف اصلی آن شمرده میشود. از این رو، مقامات مالی در ایران نیزنه تنها باید به مسئله رشداقتصادی بلکه تورم را نیز مدنظر داشته باشند. نظر به ارتباط تنگاتنگ مقامات پولی و مالی و بویژه تاثیرپذیری سیاستگزاران پولی از مقامات مالی در ایران و نیز وابستگی شدید منابع مالی دولت به درآمدهای نفت و گاز، سعی شده است به طور همزمان سیاستهای اقتصادکلان در ظرف قواعد سیاست پولیومالی بهینه با در نظر گرفتن شوک قیمت حاملهای انرژی مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور در بخش دوم مبانی نظری و تجربی قواعد ساده سیاست پولی و مالی بهینه ارایه شده است. در بخش سوم قواعد ساده سیاست پولی و مالی بهینه برای اقتصاد ایران با استفاده از تئوری کنترل بهینه تعیین میگردد. در بخش چهارم مقادیر کمی بهینه ارائه خواهد شد و در پایان نتایج حاصل از بررسی ارائه میشود.
در خصوص کارایی و موثربودن سیاستهای پولی و مالی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. در الگوی کینزینها با فرض انعطافناپذیری دستمزدهای اسمی سیاستهای مالی موثر است و به نظر آنان در شرایط رکودی کاهش نرخ بهره و افزایش حجم پول تاثیر چندانی بر توسعه سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی ندارد. اما در نظریه "پولیگرایان سنتی"[1] به رهبری میلتون فریدمن[2] با ترکیب نظریه فیلیپس و مفهوم انتظارات تطبیقی، نشان دادند که سیاستهای پولی به شکل هدفگذاری نرخ پایین رشد حجم پول در کوتاهمدت، قادر است از کانال کاهش نرخ بهره، شرایط لازم را برای کاهش نرخ بیکاری و افزایش تولید فراهم نماید. پترسون و لرنر[3] (1971) نشان دادند که بانک مرکزی میتواند از طریق قاعده پولی و کنترل بهینه رشد حجم پول، در کوتاهترین زمان ممکن اقتصاد را به رشد باثبات برساند. اما لوکاس[4]، سارجنت[5] و والاس[6] با ارائه مقالات متعدد، با فرض تشکیل انتظارات به روش عقلایی، بیتاثیر بودن سیاستهای پیشبینی شده حتی درکوتاهمدترا بررسی کرده اند (جعفری صمیمی، طهرانچیان 1383).
کیدلند و پرسکات (1977) بحثی را شروع کردند که توسط بارو و گوردن (1983) ادامه پیدا کرد، آنها مسئله تورش تورم ناشی از یک سیاست پولی صلاحدیدی را مطرح کردند که انگیزههایی جهت ایجاد تورم به منظور دستیابی به برخی اهداف مطلوب دیگر داشت. در این چارچوب التزام به قاعده سیاست پولی میتواند محدودیتهای لازم برای تصحیح این تورش تورم ایجاد نماید. همزمان با تحولات مربوط به گسترش نظریه "ادوار تجاری حقیقی"[7] در دهه 80، جریان فکری دیگری در راستای تکامل اندیشه سیاستگزاری پولی شکل گرفت که سبب شد تا لزوم واکنش بهینه بانک مرکزی نسبت به نوسانات نرخ تورم، مورد توجه واقع شود. به همین دلیل "استقلال بانک مرکزی"[8] از اوایل دهه 90 مورد توجه قرارگرفت. با مشخص شدن نواقص روش هدفگذاری پولی، ضرورت دستیابی به اهداف از قبل تعیین شده تورم در سطوح پایین و بحث قاعده[9] در مقابل تشخیص[10] مورد بحث و تعمیق بیشتری قرارگرفت. با گسترش ادبیات استقلال بانک مرکزی، گام بعدی در تکامل اندیشههای سیاستگذاری، "هدفگذاری تورم"[11] بود که بر اساس آن، واکنش بهینه یک بانک مرکزی مستقل، میبایست در مقابل انحراف نرخ تورم جاری از نرخ تورم هدفگذاری شده، طراحی شود. اما مطالعات نشان داده که اتخاذ هدفگذاری تورم با استفاده از قاعده پولی برای بانک مرکزی حتی با استقلال کامل نیز تنها شرط دستیابی به ثبات قیمتها نیست. آنچه که واضح است، ثبات قیمتها تنها مرتبط با سیاست پولی نیست بلکه متاثر از سیاست مالی نیز میباشد.
در کشوری که دارای نظام نرخ ارز شناور است هدفگذاری تورم برای تصمیمسازی مناسب پولی ضروری است. هدفگذاری تورم لنگر اسمی برای قیمتهای داخلی در مقایسه با نظامهای ارزی تثبیت شده، هیات پولی، یا دلاری شده، ایجاد میکند. هدفگذاری تورم به مفهوم میانگین ارزشی است که نرخ تورم واقعی اطراف آن نوسان میکند. هدفگذاری تورم از اتخاذ سیاست پولی که سبب نرخ تورم بالا و بیثباتی اقتصادی باشد، جلوگیری میکند (تیلور 2000).
در مورد قواعد ساده پولی جهت هدایت سیاست پولی ادبیات گستردهای وجود دارد. شاید بارزترین مثال در این مورد قاعده تیلور باشد:
[1] Traditional Montarists
[2] Milton Friedman
[3] David Peterson & Lerner
[4] Robert Lucas
[5] Thomas Sargeant
[6] Neil Wallace
[7] Real Business Cycle (RBC)
[8] Central Bank Independence (CBI)
[9] Rule
[10] Discretion
[11] Inflation Targeting
مشخصات فایل
عنوان: قواعد حاکم بر قراردادهای الکترونیکی
قالب بندی: word
تعداد صفخات:24
محتویات
چکیده
تجارت، داد و ستد، مبادله، اینترنت، کسب و کار
مفهوم تجارت الکترونیکی
اهمیت و سرعت رشد تجارت الکترونیکی
انواع تجارت الکترونیکی
تجارت الکترونیکی کسب و کار، کسب و کار
تجارت الکترونیکی کسب و کار با مشتری
تجارت الکترونیکی مشتری با مشتری
منابع حقوقی تجارت الکترونیکی
قواعد سازمانهای بین المللی و منطقهای
موسسه بین المللی برای وحدت حقوق خصوصی
اتحادیه اروپا
سازمان توسعه همکاری اقتصادی
اتاق بازرگانی بین المللی
سازمانهای واضع استاندارد
قوانین داخلی کشورها
منابع و مآخذ
قسمتی از متن
قواعد حاکم بر قراردادهای الکترونیکی*
چکیده:
تجارت الکترونیکی به معنای انعقاد قـرارداد انتقال کالا، خدمات، پول و اسناد تجاری از طـریق ابزارهای پیشرفتـه الکترونیکی میباشد. اهمیت این پدیده به لحاظ نقش آن در دگـرگـون نمودن بازار جهانی است که بخشهای بزرگی همانند تجارت، مخابرات، آمـوزش و پرورش، بهداشت و حتی دولت را تحت تأثیر قــرار میدهـد. عـدم بهرهگیری از تجـارت الکترونیکـی به معنای از دست رفتن فرصتهای لحظهای زودگذر در تجارت جهانـی، تضعیف موقعیت رقابتی و منزوی گشتن در عرصه تجارت بین المللی است. آگاهـی بر این امر، کشـورهای مختلف را به توسعه تجارت الکترونیکی رهنمون کرده است؛ اما رشد این تجارت با طرح مسائل حقوقی متعددی در زمینه قواعد حاکم بر قــراردادها، صلاحیتهای فـراملـی، انتخاب قـانـون حاکم و ادله اثبات دعوی همـراه بوده است که یافتن پاسخی برای آن در نظامهای حقوقی ضرورتی انکار ناپذیر میباشـد. از این رو کشـورهای مختلف و سازمانهای بینالمللی و منطقهای در صدد وضع و پیشبینی قانـون در این زمینه بر آمدهاند. سیستم حقـوقـی کشور ما نیز از این گردونه خارج نمیباشد و در این راستا میتوانـد از تجارب دیگر ملتها و الگوهای نهادهای بینالمللی بهره بگیرد.
قواعد حاکم بر قراردادهای الکترونیکی مجموعه مقالاتی است که نخستین بخش آن مشتمل بر مفهوم، اهمیت، انواع و منابع تجارت الکترونیکی ارائه میگردد. بررسی تدابیر ایمنی و قواعد راجع به انعقاد قرارداد و آثار مترتب بر آن که تعمق در دیدگاههای فقهی را نیز بهمراه دارد، در قسمتهای آتی خواهد آمد.
واژگان کلیدی :
تجارت، داد و ستد، مبادله، اینترنت، کسب و کار
استفاده از ابزارهای الکترونیکی در انعقاد قراردادها پدیدهنوینی نیست. سالها است که تجار با استفاده از تلفن، تلگرام، تلکس و… قراردادهای خود را منعقد میکنند،اما، ظهور رایانه در قرن بیستم شتابی افزونتر و ابعادی گستردهتر به این امر داده است. چنانکه، هم اکنون تجارت الکترونیکی و بررسی ضوابط حقوقی مربوط به آن، ذهن حقوقدانان و قانونگذاران را در کشورهای مختلف به خود معطوف کرده است.
در کشور ما نیز، سیستم حقوقی گریزی از پذیرش این تحول و تبیین ضوابط حقوقی مربوط به آن ندارد. این ضوابط میتواند انعکاس قواعد عمومی قراردادهای ما باشد. زیرا رایانه، تنها، ابزاری نوین است که انعقاد قرارداد از طریق آن صورت میگیرد و حسب قاعده نوع ابزار تأثیری در اعمال قواعد عمومی ندارد. معهذا، گاه، طبع قراردادهای الکترونیکی وضع قواعدی خاص را میطلبد.
در بررسی قواعد حاکم بر قراردادهای الکترونیکی، تبیین مفهوم تجارت الکترونیکی، ذکر اهمیت آن، سیر تحول این پدیده و گفتگو از منابع قابل استفاده گام اول است. در بخشهای آتی،به بررسی تدابیر ایمنی و ضوابط راجع به انعقاد قرارداد و آثار مترتب بر آن – با توجه به حقوق داخلی و مبانی فقهی – میپردازیم.
الف ) مفهوم تجارت الکترونیکی
تجار، از نیمه دوم قرن نوزدهم، استفاده از شیوههای الکترونیکی را جانشین بکارگیری شیوههای کاغذی نمودند چنانکه ترجیح میدادند بجای ارتباطات مکاتبهای از تلگراف، تلفن و تلکس استفاده کنند. به یک تعبیر، کاربرد تلگراف، تلکس و سایر ابزارهای الکترونیکی در قلمرو روابط تجاری نیز، تجارت الکترونیکی تلقی میشود. اما، آنچه از این عبارت مورد نظر ماست پدیده نوینی میباشد که با ظهور رایانه به وجود آمده است.
اصطلاحات تجارت الکترونیکی[1][1] و داد و ستد الکترونیکی[2][2] گاه، بجای یکدیگر به کار میروند. هر دو مقوله بیانگر موقعیتهایی میباشند که در آن فن آوریهای اطلاعاتی نوین شیوههای تجارت را دگرگون کرده است.
اما، هر یک از این دو اصطلاح در برههای از زمان به وجود آمدهاند و دارای مفاهیمی متفاوت میباشند.
داد و ستد الکترونیکی، اصطلاحی که در اواخر دهه 90 به وجود آمده است، بر همه جنبههای تجارت اطلاق میگردد که فن آدرسهای اطلاعاتی میتواند بر آن مؤثر باشد. چنانکه این اصطلاح عام قراردادها، مدیریت اطلاعات. طراحی منابع انسانی. سرمایهگذاری و غیر آن را شامل میشود. بطور کلی «داد و ستد الکترونیکی» معرف شیوهای از داد و ستد است که در آن از فن آوری اینترنت به منظور بهبود فرآیند داد و ستد و ارتقاء سطح ارائه خدمت به مشتری استفاده میشود (http://www.ecommerce.gov) اصطلاح تجارت الکترونیکی یا تبادل الکترونیکی دادهها قدمتی فزونتر از داد و ستد الکترونیکی دارد. این اصطلاح حدوداً 20 تا 30 سال پیش، هنگامی که رایانه برای نخستین بار در تبادلات تجاری به کار گرفته شد، رواج یافت. بدین گونه که دو یا چند رایانه با استفاده از کابل به یکدیگر متصل میشدند و تبادلات الکترونیکی میان آنها برقرار میشد. مثلاً دو یا چند بانک پس از اتصال کابلی رایانههای خود به یکدیگر نقل و انتقالات پول و اسناد تجاری را، بجای استفاده از شیوههای فیزیکی، از این طریق انجام میدادند.
اشکال سیستم کابلی در هزینههای سنگین و محدودیت ذاتیاش بود که اتصال رایانهها در فواصل دور را عملاً غیر ممکن مینمود. اما، ظهور اینترنت در اواسط دهه نود چشماندازهای نوینی را پیش روی مردم بویژه تجار گشود. دیگر برای اتصال رایانهها نیازی به استفاده از کابل و تقبل هزینه سنگین آن نبود. اینترنت بر خلاف شبکههای کابلی و مالکانه پیشین شبکهای جهانی بود که کاربران را در قلمروی نامحدود به یکدیگر مرتبط مینمود و تجار از طریق آن سادگی میتوانستند به داد و ستد کالا و خدمات بپردازند. این شیوه از تجارت نیز تجارت الکترونیکی خوانده شد[3][3].( Esbin, 1999, p.47,48)
تجارت الکترونیکی مفهومی محدودتر از داد و ستد الکترونیکی دارد و بر بخشی از داد و ستد الکترونیکی اطلاق میشود که مستقیماً با معامله و قرارداد ارتباط دارد؛ در حالی که داد و ستد الکترونیکی بر تمامی جنبههای تجارت که از فنآوریهای اطلاعاتی نوین بهره میبرد اطلاق میگردد (Kalakota, E-Business P.17)، تجارت الکترونیکی به انعقاد قرارداد، انتقال اسناد کالا، خدمات و پول از طریق رایانه تعریف میشود. گفته میشود که تجارت الکترونیکی یک مجموعه ارتباطات کاملاً غیر مادی عاملان تجاری با یکدیگر است.
(Sherif, 2000, p.22) حسن این تعریف آن است که کل قلمرو مبادلات غیر مادی، به هر وسیله ممکن اعم از سیستم کابلی اینترنت و مانند آن را در بر میگیرد. آنچه در این پژوهش موضوع بررسی ماست قراردادهای تجاری الکترونیکی در همین معنا میباشد.
ب ) اهمیت و سرعت رشد تجارت الکترونیکی
هر چند پیش در آمد اینترنت در اواخر دهه 60 پدیدار شد. اما، توسعه تجارت الکترونیکی با پیدایش شبکه گسترده جهانی و مرورگرها در اوایل دهه نود و نوآوریهایی همانند فیبر نوری، تلفن دیجیتالی و ماهواره که ظرفیت ارتباطات را بشدت گسترش میدادند، ممکن گردید.
تجارت الکترونیکی، اینک، در مرحله جنینی خود به سر میبرد. نگرانیهای عمده در خصوص ایمنی تبادل اطلاعات، امنیت پرداخت و هزینه دسترسی رشد آن را تهدید میکند، مع هذا، تحقیقات انجام یافته در این زمینه نشان میدهد که در سال 2003 که حجم کل تجارت جهانی به 6400 میلیارد دلار خواهد رسید تجارت الکترونیکی با نرخ رشدی معادل 89 تا 125% تا 4600 میلیارد دلار از حجم این تجارت را به خود اختصاص خواهد داد. (http://www.what is.com)
در حال حاضر در گروه کشورهای توسعه یافته ایالات متحده بیشترین سهم از مبادلات الکترونیکی را داراست. در میان کشورهای عربی، کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس از نظر حجم تجارت الکترونیکی در صدر فهرست قرار دارند. ارزش تجارت الکترونیکی این کشورها سالانه به 1/3 میلیارد دلار میرسد. بر اساس پیشبینی بانک الاهلی مصر حجم تجارت الکترونیکی کشورهای عربی از حدود 3 میلیارد دلار در سال 2000 به حدود 5 میلیارد دلار در سال 2002 خواهد رسید. در کشورهای تازه صنعتی شده نیز تجارت الکترونیکی بسرعت در حال گسترش است. به عنوان مثال، هر چند رویکرد تجارت الکترونیکی در سنگاپور از سال 1996 آغاز شده. اما این کشور زیر ساختهای مورد نیاز را تا سال 1998 فراهم نموده است. هدف اعلام شده این کشور آن است که تا سال 2003 حدود 4 میلیارد دلار کالا و خدمات از طریق تجارت الکترونیکی مبادله نماید.
یک پژوهش کشورهای جهان را بر اساس پذیرش و بکارگیری تجارت الکترونیکی با لحاظ ضوابطی چون قابلیت اتصال به شبکه، پذیرش تجارت الکترونیکی توسط تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، وجود قوانین و مقررات مناسب و زیر ساختمانهای اجتماعی و فرهنگی رتبهبندی کرده است؛ در این پژوهش آمریکا و استرالیا ردههای اول و دوم سنگاپور ردیف هفتم و کشورهای اسکاندیناوی ده رده اول را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که فرانسه به دلیل تکیه بر بازار داخلی، علیرغم گستردگی استفاده از اینترنت در رده پانزدهم قرار دارد. (http://www.nic.fr)
فروشندگان و خریداران، عرضه کنندگان و مصرف کنندگان دلایل متعددی در پذیرش تجارت الکترونیکی دارند. تجارت الکترونیکی با ایجاد کانالهای جدید انتشار دانش و تعامل انسانی بازار جهانی را دگرگون کرده است.
از نگاه مشتری تجارت الکترونیکی متضمن دریافت اطلاعات خرید، کاهش هزینه به دلیل وجود رقابت میان بنگاهها، حذف واسطهها و دسترسی به محصولات و خدماتی است که پیشتر امکان دسترسی به آن نبود. این برای فروشنده به معنای دسترسی به بازار بزرگتر، سرعت بیشتر، تبلیغ ارزانتر، کاهش هزینههای راهاندازی کسب و کار، ارتباط مستقیم با مشتری، ارزان بودن فنآوری جدید نسبت به نیروی انسانی و مخارج مکان و شناسایی سایر رقبای جهانی میباشد.
از دیدگاه اجتماعی، تجارت از طریق اینترنت روابط تجاری را بطور فزایندهای گسترش میدهد، مردم قادر میشوند که در هر زمان و مکان با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، به تجارت بپردازند که این امر اثر قابل توجهی بر از میان برداشتن موانع جغرافیایی و اقتصادی دارد. به جهات اقتصادی یک سیستم موفق تجارت الکترونیکی بطور قابل ملاحظهای زمان صرف شده از سفارش تا حمل، یا از تاریخ صدور صورتحساب تا دریافت وجه را کاهش میدهد که این امر به بهبود وضعیت نقدینگی و آزاد سازی بخشی از سرمایه منجر میشود. بیتردید، تجارت الکترونیکی علیرغم عمر چند ساله خود، توان آن را دارد که فعالیتهای اقتصادی و محیط اجتماعی را بشدت دگرگون کند. بخشهای بزرگی همانند تجارت مخابرات، آموزش و پرورش، بهداشت و حتی دولت تحت تأثیر این پدیده قرار دارند. عدم بهرهگیری از تجارت الکترونیکی به معنای از دست رفتن فرصتهای لحظهای و زودگذر در تجارت جهانی، تضعیف موقعیت رقابتی و سرانجام منزوی گشتن در عرصه تجارت بینالمللی است.