_استانداردهای طراحی
_برنامه فیزیکی
_سرانهها و استانداردهای طراحی
_ابعاد و اندازهها
_ابعاد و اندازههای مبلمان
_چیدمان فضاهها
_بررسی همجواری فضاها با یکدیگر
_سازگاری فضاها باعواملتأثیرگذار در هر یک از فضاها
_موقعیت قرار گیری فضاها از نظر ارزش و اهمیت
_نمودار حبابی از روابط کارکردی
_تجزیه و تحلیل فعالیتها
برنامه فیزیکی:
هر پروژه معماری برای تأمین اهداف مشخص و انجام فعالیتهای معینی طراحی میشود.
فضاهای مورد نیاز هر پروژه بر اساس نوع فعالیتها و دسته بندی آنها مشخص می گردد.ابعاد و مشخصات فضاها با توجه به نوع و حجم فعالیتها و مبلمان و لوازم مورد استفاده و استاندارهای موجود معین می شود فهرست فضاهای مورد نیاز هر پروژه به همراه تعداد و مساحت و ویژگیهای اصلی هر فضا بعنوان برنامه فیزیکی در شماره ملاحضه می شود.
عنوان فضا تعداد مساحت مساحت کل ملاحضات
۱- اتاق نشیمن و پذیرایی ۱ ۳۵ ۳۵ در صورت امکان، بهتر است حوزه پی مهمان جدا از نشیمن طراحی شود و با توجه به اهمیتآن در موقعیت مناسبی مکانیابی شود
۲- آشپزخانه ۱ ۱۵ ۱۵ دسترسی راحت به نشیمن و پذیرایی و ورودی- بدنههای مناسب برای کابینت
۳- ناهارخوری ۱ ۱۵ ۱۵ ارتباط راحت با آشپزخانه و منظرمناسب آرام، افتابگیر با تهویهی مناسب
۴- خواب فرزند ۲ ۱۲ ۲۴ آرام- آفتابگیر با تهویه مناسب
۵- خواب والدین ۱ ۶+۲۰ ۲۶ ۶ متر به عنوان رخت کن و سرویس
۶- سرویس بهداشتی ۱ ۴ ۴ به اطاق میهمان نزدیک باشد- تهویه لازم
۷- پارکینگ ۱ ۲۰ ۲۰ می تواند جدا از ساختمان اصلی در نظر گرفته شود.
استانداردهای پروژه
توضیح: طبق استاندارهای فوق برای یک خانوار ۴ نفره حدود ۱۵۰ متر زیربنا احتیاج است.
□ ۵-۲- استانداردهای طراحی مسکونی
۱٫ احداث واحد های تک فامیلی (یک واحد مسکونی) و چند فامیلی (چند واحد مسکونی) به شرطی که حداقل ساخت قطعات به ترتیب ۱۲۰ تا ۱۵۰ متر مربع و ۵۰۰ متر مربع باشد، مجاز باشد.
۲٫ رعایت حداقل مساحت قطعه به ۵۰۰ متر مربع مشروط به احداث حداقل ۴ واحد مسکونی است.
۳٫ حداکثر سطح زیر بنا در طبقه همکف (سطح زیر بنای اینگونه بناها نباید از ۶۵% سطح کل زمین در طبقه همکف تجاوز نماید.)
۴٫ حداکثر زیر بنا در طبقات – سطح زیر بنا اینگونه بناها نباید در کلیه طبقات به جزءطبقه ی همکف از ۸۰% سطح کل زمین تجاوز نماید.
۵٫ ضریب سطح طبقات به کل سطح طبقات اینگونه بناها تا ۱۲۰% برای تراکم متوسط، ۲۲۰% برای تراکم زیاد و ۵۰% برای تراکم کم سطح کل زمین مجاز است مشروط براینکه فضای باز برابر با حداکثر ۳۰% مساحت کل زمین باشد.
۶٫ در صورتیکه در این قطعات آپارتمان بنا شود، حداکثر تعداد طبقات ۳ طبقه خواهد بود و احتیاج به آسانسور نیز نخواهد داشت.
۷٫ برایهرواحدمسکونیحداقل بایستی یک پارکینگ در نظر گرفته شود.
۸٫ مساحت حیاط خلوت جهت نورگیری :
۱-۸ اتاق های اصلی حداقل شش متر مربع و نسبت عرض آن به طول برابر رقم یک سوم مجاز است.
۲-۸ آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی حداقل ۵/۴ متر مربع.
۹- در صورتیکه اینگونه ساختمان ها روی ستون (پیلوت) بنا شود و در طبقه همکف فقط برای پارکینگ و پله نیز، استفاده شود وارتفاع طبقه همکف از ۲۰/۲ متر تجاوز ننماید، طبقه همکف جز تعداد طبقات و سطح طبقات و سطح طبقات مجاز محسوب نخواهد شد.
۱۰- احداث زیر زمین در صورتیکه ارتفاع آن از در ورودی ساختمان به طور متوسط بیشتر از ۱۲۰ سانتی متر نباشد، جزء تعداد و سطح طبقات محسوب نخواهد شد.
۵-۳- ابعاد و روابط انسانی
۵-۴- بررسی همجواری فضاها با یکدیگر
شکل شماره ۷۲
۵-۴-۱- سازگاری فضاها با عوامل تأثیر گذار بر هر یک از فضاها
شکل شماره ۷۳
اصول کلی و روابط بین فضاها
۱- رسیدن
این مرحله بطور عمده مشکلات ناشی از شبکههای ارتباطی پیاده و سواره، عدم امکانات لازم برای بهرهگیری ازوسایل نقلیه همگانی و در نهایت مسیر ارتباطی میان مقصد و شبکههای ارتباطی را شامل میشود.
در مورد محیطهای مسکونی این مرحله را میتوان در شکل دسترسی از شبکه ارتباطی همگانی به محیط مسکونی وبالعکس و نیز شکل ارتباطی میان توقفگاه وسایل نقلیه همگانی و شخصی به ورودیها را مورد بررسی قرار داد.
۲- وارد شدن
این مرحله بطور کلی فرم و عملکرد محل ارتباط داخل و خارج محیط را شامل میشود که در مورد محیطهای مسکونیشامل محل ارتباط گذر، محوطه و یا فضای پارکینگ با فضای داخل ساختمان مسکونی میباشد.
۳- استفاده کردن
پس از ورود به ساختمان، مرحله استفاده از محیط مورد نظر مطرح میگردد که در مورد محیطهای مسکونی شاملراهروهای ارتباطی، دسترسی عمودی به طبقات از طریق پله و آسانسور، ورود به واحدهای مسکونی، استفاده ازفضاهای واحد مسکونی، ایمنی به هنگام بروز خطر و خروج اضطراری و پاسخگویی به نیازهای روحی ساکنین است.
طبقه بندی محیطهای مسکونی در ایران
در کشور ما به خصوص در محیطهای شهری، انواع فرم مسکن را میتوان در دستههای ذیل طبقهبندی کرد:
بناهای مسکونی قدیمی با فرم معماری سنتی و بومی
بناهای مسکونی تک واحدی با فرم معماری غیر سنتی و غیر بومی
بناهای مسکونی چند واحدی
مجتمعهای مسکونی بزرگ در مجموعه شهرکهای مسکونی
جهت قرار گرفتن فضای داخلی پلان مسکونی :
۱٫ فضاهای جنوبی ( خواب ـ غذاخوری ـ تراس ـ پذیرایی )
۲٫ فضاهای مشرقی ( حمام ـ سالن ورزشی )
۳٫ فضاهای مغرب ( پاسیو ـ کتاب خانه ـ هال ـ اتاق بازی )
۴٫ فضاهای شمال غربی ( راه پله ـ انباری )
۵٫ فضاهای شمال شرقی ( آشپزخانه ـ توالت ـ گاراژ ـ ورودی )
۶٫ فضاهای جنوب شرقی ( خواب ـ اتاق بیمار )
۷٫ فضاهای جنوب غربی ( راه پله ـ انباری ـ راهرو )
۸٫
۹٫ درصد اتاق بایستی از شیشه پوشیده شده باشد .
۱۰٫ بهترین نور در ایوان جنوب بعد شمال و مشرق و بدترین نوع مغرب می باشد .
۱۱٫
۱۲٫ عوامل موثر در پلان جنوب
۱۳٫ ۱- تعیین فضاهای مورد نیاز برای پلان
۱۴٫ ۲- نورگیری مناسب و جهت های مختلف ساختمان
۱۵٫ ۳- جهت قرار گرفتن هر یک از فضاها در داخل ساختمان
۱۶٫ ۴- ابعاد هر یک از فضاهای داخلی ساختمان
۱۷٫ ۵- رابطه هر یک از فضاهای داخلی ساختمان با فضاهای داخلی دیگر همان ساختمان
۵-۴-۳- نمودار حبابی از روابط کارکردی
نمودار حبابی واحد یک خوابه:
۵-۴-۴- تجزیه و تحلیل فعالیتها
حوزه بندی از عمومی به خصوصی
حوزه بندی از عمومی به خصوصی
۱۸٫ اندازه و ابعاد :
۱- اتاق خواب والدین ( ۵ × ۳/۵۰ )
۲- اتاق خواب بچه ها ( ۴×۳/۵ )
۳- اتاق خواب مستخدم ( ۴/۵ × ۴)
۴- حمام ( ۲/۵ × ۲/۵ یا ۲/۵ × ۲)
۵- توالت ( ۱/۵ × ۱/۵ یا ۱×۱/۵)
۶- آشپزخانه ( ۴/۵ × ۳/۵ یا ۳/۵ × ۲/۵ )
۷- در ورودی ساختمان ( ۲/۰٫۸۰ × ۱/۲ )
۸- در ورودی اتاق خواب ( ۲× ۱ یا ۲/۰٫۲ × ۵ ۱/۱ )
۹- در ورودی حمام و توالت ( ۲×۱ یا ۲۰ × ۹۰/۰ )
جدول ابعاد نسبی فضاها در یک واحد مسکونی
OKB cm
اتاق خواب ۸۰ تا ۷۰
اتاق خواب مهمان ۸۰ تا ۷۰
آشپزخانه ۱۲۰ تا ۸۰
توالت و حمام ۲۰۰ تا ۱۸۰
۱- عرصه خصوصی
۲- عرصه خانوادگی
عرصه های مسکونی ۳- عرصه پذیرایی
۴- عرصه خدماتی
۵- عرصه فضای باز
عرصه :
به تعدادی از فضاها و عملکردهای سازگار که با هم وابستگی معمــاری داشته و در بخش مشخصی از نقشه طرح ما مکان یابی گردند را عرصه گوییم .
عرصه خصوصی عبارتند از : اتاق خواب – حمام – اتاق کار – اتاق مطالعه
عرصه خانوادگی عبارتند از : غذا خوری – آشپزخانه – هال – نشیمن
عرصه پذیرایی عبارتند از : پذیرایی – نهارخوری
عرصه خدماتی عبارتند از : پارکینگ – موتورخانه – انبار
عرصه فضای باز عبارتند از : باربیکیو
عرصه خصوصی :
از مهمترین قسمتهای ساختمــــان مــــی باشد . فضــــایی است غیــــر رسمی و در صورت امکان بایــد در بهترین و مهمترین موقعیت طراحی مکان یابی شود .
عرصه خانوادگی :
شامل فضای نشیمن و آشپزخانه میـباشد و در خانـــــه های بزرگتر , صبحــانه خوری نیز به ایـن مجموعه اضــافه میشود . این عرصه رو به آفتاب و فضای حیاط میباشد . در صــورت امکـــــان دسترسی مستقیم به حیاط و بالــکن طراحی میشود .
نشیمن :
محل زندگی خانواده و مهمترین قسمت خانه است . این فضــا اغـــــــلب از فضای پذیرایی مستقـــلا طراحی میشود و حالتی خصوصی دارد . باید رو به آفتــــاب باشد و ارتباط راحتـــی با بالکن و حیاط داشته باشد و بایـــد به نحوی طراحی شود که فعالیتهای مختلفی مانند ؛ صحبت کردن – نشستن – تماشای تلویزیون – بازی بچـــه ها و مطــالعه جزئی در این فضا امکانپذیر و از وسعت خوبی برخوردار باشد .
انـــدازه ایــن فضـــا با توجه به نوع فعالیت ها و ابعاد مبلمـــان و لوازم مورد استفــاده مشخص می شود . ابــعاد آن بین ۱۵ الی ۲۵ متر متغییر است .
باید با ورودی آشپزخانـــه , غذاخـــوری و بالکن ارتبـــاط نزدیک داشته باشد و ضـمن ارتباط با اتاق خواب مستقل ازاتــاق خواب طراحی می شود . همچنین از نـور و چشم انداز مناسبی برخوردار باشد . برای این فضا طرح های مختلف را با توجه به نحوه چیدمان مبلمان متصور هستیم .
آشپزخانه :
یـــــکی از مهمترین عناصر عملکردی خانه می بــاشد و بـــا توجه به تنوع فعالیتها , وجود لوازم وتجهیزات مدرن , ضرورت استــــفاده از سیستــم های تاسیساتی برای آبرســــانی , دفع فاضلاب , روشنایی , تهویـــه , لزوم توجه به بهداشت ونظافت در آن و ……. طراحی این فضا را حساس تر و مشکل تر می نماید .
دسترسی آشپزخانه :
دسترسی آشپزخانه باید به فضــــای بیــرونی و گاراژ دسترسی راحتی داشته باشد و با بالکن یا پاسیو مرتبط باشد . به اتاق نشیـــمن و فضای صبحانه خوری باید راحت باشد . فضای آشپزخانه باید امکان استفاده از نــــــور و تهویه طبیعی را داشته باشـــد . از آشپــزخانه برای نگهداری و آماده سازی و پختن مواد غذایی استفاده می شود . بـــرای انجام این کارها احتیاج به سه عنصر اصلی داریم .
ارتباط فضــای نشیمن با آشپزخانه :
در واحدهای مسکونــــی که دارای فضــــای مستقـل برای پــــذیرایی از میهمان می باشد برای تقــــویت رابطه بین مـــــــادر و اعضای خانواده می توان رابطه بین نشیمن خانوادگــی و آشپزخانه را به نحوی طراحی کرد که امکان دید از فضای آشپزخانه به نشیمن وجود داشته باشد .
در واحدهای مسکونی که از یک فضای واحد هم برای نشیمن و هــــم برای پذیرایی استفاده مـــی شود , فضــــــای آشپزخانه باید استقرار بیشتری داشته باشـــد و مــحل پخت و پز و شست و شو باید از میهمان قابل رویت نبــــاشد . باید دقت نمود سر وصدای پخت و پز , شست و شو و بوی غذا مشکلی را برای فضای هم جوار به وجود نیـاورد .
محل استقرار یخچال بعد از شینگ ظـــــرفشویی ضروری است . پیش بینی میز کار به طول حداقـــل ۹۰ سانتیمتر میز کار در کنار یخچال از سمتی که در یخچال باز می شود برای پر و خالی کردن یخچال مفید است .
عرصه های زندگی خصوصی و فردی :
برای یک زندگی متعادل و متوازن لازم است بین زندگی جمعی و خصوصی تعادل به وجود آیـــد . ما به همــــــان اندازه که احتیاج به هم نشینی با افراد خانواده داریم به همان اندازه نیز احتیاج به داشتن محیط خلوت ( با خود بودن , تفکر و عبادت ) و استراحت داریم . کودکان و نوجوانان نیز فضایی برای انجام تکالیف مدرسه دارند . ( اتــــــاق فرزند )
محل استقرار عرصه های خصوصی و فردی :
عرصه خواب شامل اتاق خواب بچه , اتاق خواب والدین , کتابخانه و گاهی هم اتاق خواب میهمان می باشد . ایــــن بخش از ساختمان به عنوان خصوصی ترین و آرام ترین بخش خانه , ضمن نزدیکی به فضـــــــای خانوادگی مانند نشیمن و آشپزخانه ,معمولا به طور مستقل و دور از پذیرایی میهمان طراحی می شود .
بخش خواب باید در قسمت ساکت خانه و دور از صدای مزاحم طراحی گردد و به حمام و سرویس , دسترســــــــی نزدیک داشته باشد . همچنین اتاق خواب بهتر است به بالکن و حیاط دسترسی داشته باشد . آفتاب گیر بوده و از دید و منظر خوبی برخوردار باشد و دارای تهویه مناسب باشد .
در واحدهای مسکونی دو طبقه معمولا بخش خواب در طبقه اول ( بالا ) طراحی می شود . در مکان یابی اتــــــاق های خواب بهتر است اتاق خواب اصلی از اتاق خواب های دیــــــــگر استقلال نسبی داشته باشد به همین جهت در بعضی طرح ها اتاق خواب اصلی در طبقه همکف و اتاق خواب هـــــای دیگر در طبقه اول مکان یابی می شوند . در صورتی که برای میهمان اتاق خواب مستقلی در نظر گرفته شود اتـــــاق خواب میهمان باید در طبقه همکف در نزدیکی ورودی و فضای زندگی خانوادگی طراحی گردد تا ضمن استفاده بــــــرای میهمان به عنوان یک اتاق دنج برای مطالعه و انجام کارهای روزانه بتواند در اختیار خانواده قرار گیرد .
اندازه اتاق های خواب بستگی به تعداد افراد استفاده کننده , نوع فعالیت , مبلمــــــــان و لوازم مورد نیاز معمولا از ۱۲ الی ۲۰ متر مربع تغییر می کند . بهتر است تخت خواب در موقعیتی پیش بینـــــی شود که مستقیما در مقابل در ورودی اتاق و در معرض دید و یا چسبیده به پنجره ی اتاق نباشد و در عین حال از دیــد و منظر خوبی برخوردار باشد .
تخت خواب , کمد و میز, از جمله لوازم ضروری اتاق خواب است .
اتاق خواب والدین :
اتاق خواب اصلی میتواند شامل ۵ حوضه ی خواب , محل نشیمــــن , کمــــــــدهای لباس , حمام و رخت کن باشد . در طراحی این اتاق باید به توازن اندازه هر قسمت و رابطه منطقی آنها توجـــه شود . در صورت وسیع بودن اتاق خواب می توان به استفاده از نحوه چیدمان مبلمان بخش خواب و نشیمن را از هـــــم جدا کرد .اتاق خواب اصلی بر حسب مورد می تواند دارای یک سرویس بهداشتی کامل شامل : وان , دوش , حمــــــام , توالـــــت و یـا دارای یک رختکن باشد . در خانه های کوچک برای اتاق های خواب یک سرویس مشترک استفاده می شود .
اتاق خواب فرزندان :
می تواند به عنوان یک مجموعه واحد و مرتبط شامل اتاق های خواب و حمـــــام و توالت در نــــظر گرفتــه شود . نحوه ی جانمایی کمدها در بدنه ی دیوار متصل به حمام مانع انتقال صدای حمـام به اتاق می شود . وجود دو پنجره در بدنه های مختلف می تواند به کوران طبیعی و تهویه ی اتاق کمک کند . هر اتاق شامل کمد لباس , میز مــطالعه و تخت خواب می باشد و مساحت اتاق فرزندان بین ۱۲ الی ۱۵ متر مربع متغییر است .
اتاق مطـــالعه :
در خانه های معمـــولی از اتـــاق های خواب و نشیــــمن به عنوان اتاق مطالعه استفاده می شود , در خانه هــــــای بزرگتر می توان فضایی را به عنوان کتابخانه اختصاص داد گاهی هم این فضا می تواند با اتاق کار پـــدریا مـــادر ادغام شود . این فضا می تواند در نزدیکی ورودی و نشیمن قرار گیرد .
عرصه پذیرایی و مراسم :
فضاهای عمومی خانه شامل پذیرایی , غذاخوری و ورودی وسیله ارتباط بیــــن اعضـــای خانواده , افراد فامیـــل , دوستان و همسایگان میباشد .به علاوه این فضاها محل برگزاری جشن ها و مــــراســم ها مـــــی باشد . نـحوه ی دسترسی و ورود به این فضا بخش مهمی از طرح را تشکیل می دهد .
ورودی :
نحوه ی دسترسی و ورود به بنا بخش مهمی از طرح را تشکیل می دهد . ورودی خانه اولین جایی است که ساکنان خانه و میهمانان با آن مواجه می شوند و تحت تاثیر کیفیات مثبت یا منفی آن قرار می گیرند . ورودی خانه باید زیبا , جذاب , دعوت کننده و خوانا باشد تا در اولین لحظه تاثیر خوش آیندی بر وارد شونده داشته باشد . همچنین معرف ارزش های کل خانواده و ساکنان آن باشد .
طراحی فضای ورودی قبل از رسیدن به بنا از خارج ساختمان مـــــهم به نظر مـــی رسد . ورودی خانه باید ضمن تامین دسترسی مناسب به خانه , فضای داخلی خانه را از فضای عمومــــــــی جدا نماید و امکانات مربوط به ورود , تعویض لباس , در آوردن کفش , امکان استقبال و مشایعت را تامین کند . زیبا و راحت باشد , فـــــاقد فضــــاهای بلا استفاده بوده و در شرایط اقلیمی نامطلوب مانع نفوذ سرما , گرما و گرد وخاک شود . ورودی باید دسترســـــــی ساده به نشیمن , پذیرایی , پله های طبقات و آشپزخانه داشته باشد .
عرصه خدماتی و پشتیبانی :
راحتی آسایش زندگی در یک خانه بستگی به پیش بینی و طراحی عناصر خدماتی مورد نیاز مانند : پارکینگ , انبار , موتورخانه و زیرزمین دارد . اگرچه یک خانه ممکن است فقط یکی از این عناصر را داشته باشد .
عرصه فضای باز و خصوصی :
طراحی یک خانه میسر نخواهد شد مگر اینکه خمزمان با طراحی فضای داخلی طراحی حیاط و محوطه در واحد همسایگی مدنظر قرار گیرد . فضای باز خانه و همچنین فضای نیمه باز خانه بسته به اینکه در ترکیب با کدام یک از حوضه های خصوصی و خانوادگی قرار گیرند به دو دسته عمومی و خصوصی تقسیم می شوند . بهترین راه مواجه شدن با دوگانگی فوق پیش بینی یک حیاط خلوت مرتبط با اوضاع عمومی و یک حیاط بزرگتر برای با حیاط خصوصی امری ضروری است . این حوضه از خانه باید از طریق مکان یابی مناسب فضا ها و استفاده از فضای سبز و محوطه سازی از دید عابران و همسایگان محفوظ بماند . استفاده از آبنما نیز در چنین فضا هایی الزامی است .
رعایت ارتفاع محدودیت
ساختمانهای در خیابانهای با عرض ۳۰ متر یا بیشتر تا ۳۰ متر ارتفاع به رعایت محدودیت نیاز ندارند. ارتفاع ساختمانهای در خیابان با عرض کمتر از ۳۰ متر نباید از عرض خیابان تجاوز کند. در صورت تجاوز به همان میزان باید عقب نشینی کند.: دید ۴۵ درجه ارتفاع ساختمانها با دو یا چند بر با گذرهای کمتر از ۳۰ متر، در گذرگاه به ارتفاع پیلوت + دو طبقه مجاز است و از طبقه سوم باید به اندازه ۵/۳ متر از گذرگاه عقب نشینی کند. طبق ضوابط طول گذرگاهی که افزایش یافته ارتفاع را افزایش دهد و در صورت تجاوز مجدد ارتفاع بیش از ۳۲ متر باید یازای هر طبقه ۴ متر عقب نشینی کند. اگر عرض خیابان بین ۱۲ و ۳۰ متر بود محدودیت ارتفاع ندارد. اگر عرض خیابان بین ۷ و ۱۲ متر بود بیش از ۳۲ متر ارتفاع بازای هر طبقه اضافه ارتفاع بایستی ۴ متر عقب نشینی کند.
ضوابط بالکن ها:
۱٫ احداث پیش آمدگی در خیابان های ۱۲ متر تا ۲۰ متر به عمق ۸۰ سانتی متر و برای خیابان ۲۰ متر به بالا به عرض ۱۲۰سانتی متر مجاز می باشد .
۲٫ ارتفاع پیش آمدگی نسبت به کف پیاده رو ، نباید از ۵/۳ متر کمتر باشد و سطح آن مطابق ضوابط مربوطه جزء تراکم محسوب خواهد شد .
۳٫ پیش آمدگی ساختمان در همکف و طبقات ، در خارج از ۶۰% طول مجاز و در داخل زاویه ۴۵درجه ، حداکثر به میزان ۲ متر بلا مانع است ( رعایت ۶۰% مساحت الزامی است ).
آسانسور:
کلیه ساختمانهایی که ارتفاع آنها از سطح گذر ۱۵ متر به بالا و یا ۵ اشکوب باشد میبایست محل آسانسور به تعداد لازمدر نقشهها پیشبینی نمایند. چنانچه ارتفاع ساختمان از کف ورودی اصلی کمتر از ۱۵ متر و یا کمتر از ۵ اشکوب باشد،آسانسور الزامی نیست.
کاملاً روشن و واضح است که رعایت این ضوابط ایمنی هنگام خروج را فقط برای افراد غیرآسیبمند تأمین نموده. عدمذکر حداقل ابعاد آسانسور و الزام ننمودن به استفاده از برق اضطراری و آسانسورهای ضد حریق و تأکید نشدندسترسی بدون مانع به آسانسور از ورودی اصلی باعث گردیده بسیاری از آسانسورها غیر قابل استفاده و نامطمئن وناکارآمد هنگام شرایط اضطراری باشد.
۱٫ در ساختمان های با بیش از ۸ طبقه بالای ورودی اصلی یا با طول مسیر اصلی حرکت بیش از ۲۳ متر بالای ورودی اصلی، باید حداقل دو دستگاه آسانسور پیش بینی گردد که یکی از آنها با حداقل ظرفیت ۱۰۰۰ کیلوگرم مناسب حمل برانکارد باشد و به کلیه طبقات نیز سرویس دهد.
حداقل سرعت آسانسورهای مسافربر با توجه به ارتفاع ساختمان از کف پایین ترین تا کف بالاترین طبقه مطابق جدول زیر می باشد:
۸ طبقه یا تا ۲۳ متر طول مسیر حرکت حداقل سرعت ۰٫۶۳ متر بر ثانیه
۹ طبقه تا ۱۲ طبقه یا تا ۳۶٫۵ متر طول مسیر حرکت حداقل سرعت ۱ متر بر ثانیه
از ۱۳ تا ۲۰ طبقه یا تا ۶۳ متر طول مسیر حرکت حداقل سرعت ۱٫۶ متر بر ثانیه
از ۲۱ تا ۲۵ طبقه یا تا ۸۰ متر طول مسیر حرکت حداقل سرعت ۲ متر بر ثانیه
از ۲۶ تا ۳۰ طبقه یا تا ۹۵ متر طول مسیر حرکت حداقل سرعت ۲٫۵ متر بر ثانیه
تبصره(۱) موارد فوق الذکر راهنمای ساده ای برای تعیین حداقل سرعت مورد نیاز در طراحی و انتخاب آسانسور برای ساختمان های مسکونی می باشد. بدیهی است برای رسیدن به زمان انتظار مناسب، برای ساختمانهای بیشتر از ۳۰ طبقه، برای ساختمان های غیر مسکونی(تجاری، اداری و غیره) و با ساختمان های با کاربری خاص، حتی برای انتخاب دقیق آسانسور جهت ساختمانهای مسکونی، لازم است بر مبنای استاندارد ملی ایران و استاندارد جهانی ایزو ۴۱۹۰ ، با توجه به سطح زیربنا و جمعیت ساکن در ساختمان، محاسبات ترافیکی، انتخاب تعداد آسانسور، ظرفیت، سرعت و سایر مشخصات آن تعیین گردد.
چگونگی پله های فرار در ساختمان ها
در ایران به اشتباه، به پله فرار، راه خروج اضطراری اطلاق میشود در حالی که راه خروجی معمولی و راه خروجی اضطراری تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند .
پلکان فرار، تنها راه نجات ساکنان طبقات بالای ساختمان در مواقع اضطراری و وقوع حریق است. راهی که به دلیل نبود بسترهای مناسب فرهنگی و اقتصادی، یا در ساختمانها پیشبینی نشده و یا بدون رعایت استانداردهای لازم، طراحی و ساخته میشود.
با این همه بر اساس شرایط موجود، شهروندان ساکن برجهای بلند و ساختمانهای چندین طبقه تهران فرهنگ استفاده از پلههای اضطراری را فرا نگرفتهاند.
روند رو به رشد جمعیت، پیدایش ساختمانهای بلند و تبدیل خانههای ویلایی به آپارتمانهای چند طبقه، ضرورت نیاز به راهی برای خروج ایمن و بیحادثه ساکنان این ساختمانها را در شرایط بحرانی، بیش از پیش آشکار کردند.
پارکینگ :
مکـــــان پارکینگ در خانه بستــه به ابعاد زیر بنـا , شیب زمین , نوع طرح خانه و شبکه دسترسی سواره مشخص می شود . ابعاد متعارف برای جانمایی یک ماشین ۲۵ متر مربع می باشد . فضای اشغال یک ماشین ۵ * ۳ میباشد و برای مانور آن احتیاج به فضای ۲۵ متر مربع داریم . پارکینگ ممکن است جدا از ساختمان اصلی و یا چسبیده به آن و یا در زیر زمین و یا زیر ساختمان طراحی شود . به علاوه دسترسی راحت از پارکینگ به داخل خانه مخصوصا به آشپزخانه و یا فضای ورودی مهم است .
واحدهای مسکونی بالای ۲۰۰متر ۵/۱واحد پارکینگ و واحدهای ۱۰۰متر ۵/۰واحد پارکینگ باید داشته باشند
بسیاری از آسیبمندان به ویژه آنها که از صندلی چرخدار استفاده مینمایند، نسبت به سایرین جهت پیاده و سوار شدنبه اتومبیل، به فضای بیشتری نیاز دارند. از این رو عرض لازم برای پارکینگ ویژه اتومبیل آسیبمندان، حداقل ۳٫۵۰متر در نظر گرفته شده است.
اما ابعاد رایج برای محل پارک هر اتومبیل در بناهای مسکونی ۵٫۰۰×۲٫۵۰ متر برای پارکینگ سرپوشیده و۵٫۰۰×۳٫۰۰ متر برای پارکینگ مستقر در فضای باز میباشد. بهمین دلیل آسیبمندانی که از وسیله نقلیه شخصیاستفاده مینمایند، معمولاً امکان استفاده از این پارکینگها را بدست نمیآورند. کمی ارتفاع ورودی و سقف پارکینگهادر بناهای مسکونی مشکل دیگری است که معمولاً آسیبمندان را در رسیدن به ساختمان گرفتار خود میسازد. چرا کهاتومبیل آسیبمندان استفاده کننده از صندلی چرخدار مجهز به وسیلهای است که صندلی چرخدار تاشده را به رویسقف اتومبیل و داخل محفظهای که برای همین کار در نظر گرفته شده، منتقل مینماید. در این حالت ارتفاع تمام شدهاتومبیل به حداقل ۱٫۹۰ متر میرسد. این وسیله هنگام کار برای چرخش حول محور افقی خود حداقل به ۲٫۲۰ مترارتفاع نیاز دارد. اما در بسیاری از موارد ارتفاع کم ورودی و سقف پارکینگها یا کاهش ارتفاع مفید به دلیل استقرارلولههای تأسیساتی و چراغها و … ارتفاع مورد نیاز جهت عبور اتومبیل و بکارگیری بالابر را تأمین نمینماید.
تعداد پارکینگ مورد لزوم به تعداد ۷۰ درصد تعداد واحدهای مجاز خواهد بود. رمپ پارکینگ در فضای باز ساختمان پیش بینی می شود و جزء سطح زیربنا نیست. حداکثر ارتفاع پارکینگ ۰۴/۲ و حداقل ارتفاع ورودی آن ۸۰/۱ متر است. پارکینگ در زیرزمین باید دارای دسترسی مستقیم به طبقات باشد.
– اهمیت پارکینگ های طبقاتی یا زیرزمینی خودروهای شخصی در مراکز شهر به شدت کاهش یافت. زیرا پارکینگ فراوان و ارزان، محرک خودروی شخصی است و با حل مشکل پارکینگ، مشکل “پارکینگ” حل می شود ولی مشکل “ترافیک” افزایش پیدا می کند. می بینید چقدر با تصورات ” عوامانه” متفاوت است.
ضوابط ساختمانی مجتمع های مسکونی
۱- سطح کل زیربنای مجموع واحدهای مسکونی حداکثر معادل ۱۲۰% نسبت به سطح زمین مجاز می باشد. ۲- سرانه زمین ناخالص به ازای هر واحد مسکونی حداقل معادل ۱۰۰ مترمربع می باشد. ۳- مساحت کوچکترین واحد مسکونی نباید از ۸۰ مترمربع کمتر باشد. ۴- حداکثر سطح اشغال مجاز در همکف معادل ۳۵% سطح کل زمین می باشد. سطوح زیربنای نگهبانی، گلخانه، دوش و رختکن و سرویس های بهداشتی و استخر و فضای سرپوشیده تفریحی کودکان مسئول محدوده فوق نمی شود. ۵- احداث محل پارک اتومبیل به تعداد معادل حداقل ۷۵% نسبت به تعداد واحدهای مسکونی الزامی است. ۶- حداقل سطح خالص پارکینگ به ازای هر اتومبیل ۵/۱۲ مترمربع می باشد. ۷- حداقل عرض معابر دسترسی به محل های پارک ۵/۵ متر رعایت گردد. ۸- مجموع سطوح تحت اشغال زیربنای ساختمانهای مسکونی در همکف به اضافه سطح اشغال مسیرهای اتومبیل رو و پارکینگ ها در شرایطی که پارکینگ ها در محوطه روباز پیش بینی می شود نباید از ۶۰ درصد سطح کل زمین بیشتر باشد.
زمین بازی کودکان را به چهار گروه سنی تقسیم بندی کرد؛
۱٫ زمین بازی مخصوص کودکان زیر ۳ سال: ترجیحاً تا ۵۰ متری محل سکونت باشد، محصور شده و دارای ظرفیت۲۰ کودک به همراه والدین باشد. زمینش چمن با سطح ناهموار ولی کم ارتفاع و دارای یک کلبه کوچک به همراه نیمکت های مخصوص باشد.
۲٫ زمین بازی برای کودکان ۳ تا ۷ سال: تقریباً جدا از محل بازی بزرگترها باشد، برای هر کودک ۱۰ متر مربع زمین در نظر گرفته شود تا یک سوم آن چمن یا زمین کوبیده و یک سوم نیمه سفت با تجهیزات مثل تاب و نردبان و یک سوم باقیمانده زمین سفت مثل آسفالت برای تیله، دوچرخه و توپ بازی همراه با یک کلبه و دستشویی باشد.
۳٫ زمین بازی کودکان ۷ تا ۹ سال: در این سن کودکان احتیاج به روابط بیشتر، تحرک بیشتر و محیط مناسب دارند، یعنی زمین نیمه سفت یا چمنزار با یک مسیر دوچرخه از آسفالت که با گیاهان احاطه شده باشد و برای هر کودک ۱۰ متر مربع از زمین اختصاص داده شود.
۴٫ زمین بازی کودکان ۹ تا ۱۲ سال: کودکان در این سن مستقل تر شده و فضایی وسیع تر با حصار کمتر احتیاج دارند. زمین های ورزشی از آسفالت با خط کشی های متعدد برای بازی و نرمش و میز پینگ پنگ که با توری های فلزی ۳ متری احاطه شده باشد ساخته می شود. ابعاد این زمین ها باید حداقل ۱۲ در ۲۰ متر باشد و زمین همراه با مانع برای پرش، حرکات تعادلی، بالا رفتن و دویدن و خزیدن باشد. برای کودکان بالای ۱۲ سال، زمین های ماجراجویی مشترک با کوچکترها و مکانی برای فعالیت های اجتماعی، فرهنگی به وسعت ۱۵۰ متر مربع برای شب و روز و فضای ورزشی برای هر نفر ۲۰ متر مربع که باید تا فاصله ۵۰۰ یا ۸۰۰ متری محل سکونت واقع باشند مناسب است.
* چرایی ساخت پیاده رو
از دلایل اصلی ساخت پیاده رو افزایش ایمنی عبور و مرور عابران پیاده است. در ساخت پیاده رو، باید عوامل مختلفی مانند نیازهای عمومی و ضعف امکانات و حرکات اتوبوس ها و تاکسی ها مورد توجه باشد.
* اهداف ساخت پیاده رو
از اهداف ساخت پیاده رو می توان به تشویق مردم به پیاده روی ، شناسایی مناطقی که رفت و آمد مردم در آنجا بیشتر است ،کاهش آلودگی زیست محیطی ، حفظ منابع طبیعی شهر ، افزایش درآمدهای عمومی ، کاهش تصادف و جلوگیری از استفاده خطوط دو چرخه ها و اتوبوس ها از سوی عابران پیاده اشاره کرد.
* مزایای ایجاد پیاده رو
با ایجاد پیاده رو افراد به جای استفاده ازوسایل نقلیه برای خرید و انجام دادن کارهای شخصی به پیاده روی ترغیب می شوند . علاوه بر آن تعداد عابران پیاده افزایش می یابد و در منطق تجاری کنار پیاده رو ها رونق اقتصادی ایجاد می شود.
همچنین در خیابان های شلوغ عبور و مرور نظم می گیرد و باعث افزایش سرعت پیاده روی در مناطق شلوغ می شود.
ایجاد پیاده رو ضمن حفاظت از منابع طبیعی شهر موجب افزایش زیبایی شهر می شود و پیاده رو امنیت و سلامت بیشتر عابرین را تامین می کند .
– توجه به پیاده روها و کلا “عابر پیاده” در حد غیرقابل تصوری رشد پیدا کرد . سرمایه گذاری روی ساخت پیاده روها به نحو اصولی وعلمی, نگهداری معابر پیاده در حد مطلوب و ایده آل، رعایت استانداردها, ایجاد جذابیت های پیاده روی با ایجاد فضای سبز, فروشگاه, نیمکت، روشنائی عالی و کف مناسب پیاده رو همگی با هدف افزایش قابلیت پیاده روی (walkability) همه و همه در صدر کارهای شهرداری های کشورها قرار گرفتند.
– توجه به دوچرخه سواری به قصد انجام بخشی از سفر درون شهری (نه صرفا تفریح)، در شهرهای بدون مشکل آلودگی هوا تا جائی رواج پیدا کرد که منجر به ایجاد مسیرهای ویژه دوچرخه و اختصاص بخشی از معابرخودرو به “دوچرخه” و وضع مقررات خاصی در این مورد شد.
مجموعه ضوابط و مقررات تسهیلات ایمنی تردد در تقاطع ها و معابر
مقدمه
تقاطع های هم سطح بعنوان محل تلاقی دو یا چند محور ، بخش مهمی از شبکه معابر شهری را تشکیل میدهند .
معمولاً ظرفیت تقاطع های اصلی ، کنترل کننده حجم عبور وسایل نقلیه در کل شبکه است و ظرفیت تقاطع نیز تابعی از مشخصات هندسی ـ ترافیکی و کنترلی حاکم بر آن است. با توجه به گستردگی عوامل مؤثر در طراحی و مدیریت تقاطع ها ، نمی توان هیچگونه دستورالعمل یا ضوابط قطعی و لازم الاجرا برای آن ارائه نمود.
الف) – اهداف طراحی تقاطع ها برای عابرین پیاده :
هدف اصلی از طراحی تقاطع ، افزایش ظرفیت و قابلیت گذردهی آن ، کاهش احتمال برخورد میان وسایل نقلیه موتوری ، غیر موتوری و پیاده ها و تامین راحتی و آرامش برای استفاده کنندگان با توجه ملاحظات ایمنی ، اقتصادی و زیست محیطی است .
مهمترین عوامل موثر در طراحی تقاطع های هم سطح عبارتند از :
۱ـ عوامل ترافیکی : هر تقاطع باید به گونه ای طراحی شود که بتوانند ترافیک ساعت طرح را به راحتی و ایمنی از خود عبور دهد و عناصر هندسی و کنترلی آن نیازهای کلیه استفاده کنندگان را برآورده سازند. در این رابطه ملاحظات مربوط به سرعت های عملکردی ، مسیرهای گردشی ، وسایل کنترل ترافیک، عابرین پیاده ، دوچرخه سواران و وسایل حمل و نقل عمومی باید مدنظر قرار گیرد.
۲ـ عوامل محیطی : مکانیابی و طراحی هر تقاطع بستگی به برخی عوامل دارد که بعنوان شرایط حاکم در نظر گرفته می شوند. مهمترین این عوامل عبارتند از ، امتداد و شیب خیابانهای متقاطع ، حریم موجود ، توسعه منطقه ای ، ملاحظات زیست محیطی و میزان تداخل با تاسیسات شهری در محدوده تقاطع هاست .
۳ـ عوامل انسانی: عوامل انسانی تاثیر تعیین کننده ای در طراحی و عملکرد تقاطع ها دارند و عادات و رفتارهای استفاده کنندگان در تقاطع ها ، چه بعنوان رانندگان وسایل نقلیه موتوری شخصی و عمومی و چه بعنوان عابرین پیاده ، معلولین و دوچرخه سواران باید مورد توجه قرار گیرد.
۴ـ عوامل اقتصادی: هزینه های طراحی ، اجراء و بهره برداری تسهیلات تقاطع ، به ویژه ویژه عبور عابرین پیاده ، باید برآورد شود و با مقایسه با منافع حاصله ( اجتماعی و روانی ) ، توصیه اقتصادی به عمل آید .
۴- طول گذرگاه عابر پیاده :
در محل هایی که عرض سواره رو بیش از ۲متر باشد یا حجم قابل ملاحظه ای عابر پیاده معلول و سالمند وجود دارد ، باید یک حفاظ میانی جهت عبور عابرین از گذرگاه عرضی در میانه سطح سواره رو ایجاد نمود .
۵- عرض گذرگاه پیاده :
در گذرگاههای خیلی باریک ، تردد دو طرفه عابرین پیاده باعث ایجاد تراکم و تداخل میشود ، عرض گذرگاههای عابر پیاده نباید از ۸/۱متر کمتر باشد ، رعایت حدال عرض ۳متر برای گذرگاهها ترجیح دارد .
__________________
نور و فضاهای شهری
نور در ساعات متفاوت روز جلوههای گوناگونی به فضاهای شهری میدهد. در گذشته عنصر نور برای ایجاد تنوع در فضاهای شهری کاربرد فراوان داشت. برای مثال از آنجا که رنگ سفید، نور آسمان را در خود منعکس کرده و هالهای از رنگ آن را در برمیگیرد، برخی از بناهای بزرگ شهری و یا بافت کلی یک روستا را سفید رنگ میساختند تا بدین ترتیب
چگونه یک پروپوزال بنویسیم؟
اولین قدم برای نوشتن یک پروپوزال انتخاب موضوع است و موضوع باید دارای معیارهایی باشد که خلاصه آنها به شرح زیر است.
معیارهای انتخاب یک موضوع تحقیقاتی چیست؟
-1 موضوع باید مناسبت داشته باشد: یعنی موضوع جزء موضوعات اولویت دار باشد.
-2اجتناب از دوبارهکاری در موضوع طرح: برای اینکه بدانیم موضوع مورد تحقیق ما تکراری است یا نه و آیا ارزش تحقیق دارد یا نه، باید متون مرتبط بررسی شود. با توجه به امکانات موجود و در دسترس، این امر کار دشواری نیست. محقق میتواند با مراجعه به مقالات داخلی و خارجی، خلاصه کنگرهها تماس با سایر محققینی که درخصوص موضوع پژوهش یا موضوعات مشابه کار کردهاند، نظری اجمالی به کارهای سایر محققین داشته باشد. البته ذکر این نکته لازم است که زمانی یک موضوع تکراری است که تمامی ابعاد تحقیق و موضوع مانند هم باشند. ولی اگر از نظر زمانی یا مکانی با هم متفاوت باشند، موضوع دیگر تکراری نیست.
-3موضوع قابلیت اجراء را داشته باشد: یعنی آیا تمامی امکانات و شرایط لازم برای انجام تحقیق درخصوص موضوع مذبور در آن مکان فراهم است یا نه؟ و یک موضوع حتی اگر تمامی ویژگیهای لازم را داشته باشد، اما قابل انجام نباشد، موضوع خوبی نخواهد بود.
-4کاربردی و مناسب با زمان و مقرون به صرفه باشد: عملاً مطالعاتی در اولویت پژوهشی قرار دارند که با حداقل هزینه جنبه کاربردی داشته و نتیجه آن برای برنامهریزان و مدیران جامعه در زمان حال یا آیندة نزدیک مفید واقع شود.
-5نداشتن موانع اخلاقی: در مطالعاتی که در آن جامعة مورد مطالعه انسان بوده و مداخلهای بر سوژههای انسانی صورت میگیرد، رضایتمندی و حفظ حرمت انسانی و محرمانه نگاه داشتن اطلاعات بسیار ضروری است.
-6مقبولیت سیاسی و فرهنگی: موضوع مورد مطالعه باید مورد پذیرش فرهنگ و عرف جامعه باشد.
نکات مهم در نوشتن عنوان موضوع
عنوان موضوع از همة قسمتهای کار بیشتر خواننده دارد. پس در انتخاب عنوان باید دقت کرد و به نکات زیر توجه نمود.
-1 عنوان نباید خیلی کوتاه و یا خیلی طویل باشد.
-2 دربرگیرندة تمام محتویات کار تحقیقاتی باشد.
-3از به کار بردن مخففها، اصطلاحات و کلمات غیر مصطلح و کلمات انگلیسی که معادل فارسی دارند، اجتناب شود.
-4به صورت خبری نوشته شود و از عناوین اختصاری استفاده نشود.
-5 سال و مکان انجام تحقیق حتماً ذکر شود.
بیان مسئله یا مشکل (ضروری اجرای پژوهش)
بیان مسئله باید مختصر و دقیق (حداکثر 1 صفحه) و با ذکر منابع نوشته شود و در نگارش آن به نکات زیر توجه کرد.
-1 مسئله و مشکل چیست؟ با جملاتی کوتاه و شیوا ماهیت، شدت، وسعت و عوامل موثر بر مسئله را ذکر کنید.
-2 به پیامدهای مسئله و خطرات ناشی از آن اشاره کنید؟
-3 چرا انجام پژوهش مورد نظر لازم است و با توضیح و ارائه راه حل، اهمیت موضوع طرح و ضرورت آن را توجیه نمایید.
نکته: بلافاصله پس از بیان مسئله باید تمامی مخففها و اصطلاحات و منابع مورد استفاده در پاورقی توضیح داده و نوشته شوند.
بررسی متون (منابع)و ادبیات تحقیق
در بررسی متون با مراجعه به کتب، مجلات داخلی و خارجی، تماس با سایر محققین و استفاده از بانکهای الکترونیک داخلی و خارجی میتوان مروری بر مطالعات سایر محققین در زمینه کار خود یا مشابه آن داشت و با مطالعه آنها از تجربیات و نتایج به دست آمده استفاده کرد و از متدولوژی طرح، روشهای نمونهگیری و تحلیلهای آماری آنها برای تحقق انجام یک تحقیق مفید و درست بهره برد.
نکته: در پایان این قسمت نیز ذکر منابع ضروری است (حداقل 3 منبع).
اهداف، سئوالات، فرضیات (با توجه به موضوع پژوهش)
اهداف یک پروژه تحقیقاتی خلاصه آنچه که باید با انجام مطالعه به آن برسیم را بیان می کند.
1ـ هدف کلی
آنچه را که مطالعه به طور کلی به آن دست خواهد یافت، هدف کلی میگویند. هدف کلی در واقع همان عنوان مطالعه است با این تفاوت که با لغتهای قابل اندازهگیری مثل «تعیین یا شناخت» که معنی و کاربرد دقیق و واضحتری دارند، شروع می شود.
مثال: عنوان موضوع: بررسی میزان شیوع کیست هیداتیک در جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385.
هدف کلی: مانند تعیین میزان نرخ تکفل در جمعیت استان کردستان در سال 1385.
2ـ اهداف اختصاصی (ویژه یا جزیی): این اهداف باید واقعبینانه مطرح شود و به آنچه که مطالعه برای حل آن طرحریزی شده متمرکز باشند.
اهداف جزئی در واقع جزئی از هدف کلی هستند و اگر به خوبی تنظیم شوند، محقق را به طراحی روش تحقیق و نحوه گردآوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها هدایت خواهند نمود.
هدف جزئی: نباید از قالب هدف کلی خارج شد و باید به جنبههای اساسی مطالعه محدود باشد.
در اهداف جزئی هم باید از افعالی نظیر تعیین کردن، مقایسهکردن، اثباتکردن، محاسبهکردن و برقرارکردن استفاده کرد و از به کارگیری افعال مبهم نظیر فهمیدن، مطالعه کردن و اذعان کردن دوری نمود.
مثال: در مورد مطالعه نرخ تکفل که در هدف کلی مطرح شد، تعدادی از اهداف جزئی (اختصاصی) را میتوان چنین بیان کرد.
1ـ تعیین میزان تکفل در جمعیت استان کردستان بر حسب جمعیت روستایی و شهری.
2ـ تعیین میزان تکفل در جمعیت استان کردستان بر حسب میزان تحصیلات.
نکته: در اهداف جزئی (اختصاصی) معمولاً 2 نوع هدف با توجه به نوع مطالعه مطرح می شوند.
1- اهداف توصیفی: این اهداف معمولاً نرخ تکفل در شهر و روستا و میانگین نرخ در استان را میسنجد و نتیجه آن معمولاً به صورت اعداد بیان می شود.
2ـ اهداف تحلیلی: این اهداف معمولاً تعیین ارتباط یا مقایسه دو موضوع را میسنجد و نتیجه آن به صورت تحلیلی بیان می شود.
مثال: تعیین میانگین نرخ تکفل در جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385 (هدف توصیفی) ـ تعیین ارتباط بین نرخ تکفل و میزان تحصیلات در جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385 (هدف تحلیلی)
3ـ اهداف کاربردی: معمولاً در بعضی از مطالعات هدف دیگری تحت عنوان هدف کاربردی نیز وجود دارد که در آن نحوه به کارگیری نتایج حاصل از بررسی تحقیقات را مشخص می کند و ساختار مشخصی ندارد.
نکته: ذکر این نکته لازم است که اهداف باید تمامی قسمتهای مسئله را آنچنان که تحت عنوان بیان مسئله آورده شده است، در برگیرد. اگر مسئله تحقیق با دقت کافی بیان شده باشد، تنظیم اهداف آسانتر خواهد بود.
ذکر سئوالات تحقیق و فرضیات
در یک مطالعه توصیفی اهداف توصیفی به سئوالات توصیفی تبدیل می شوند که معمولاً جواب آنها عدد است.
مثال: میزان نرخ تکفل در جمعیت روستایی استان کردستان در سال 1385 بر حسب جنس چقدر است؟ در یک مطالعه تحلیلی اهداف تحلیلی به فرضیات تبدیل میشوند و یک فرضیه توضیح یا پیشگویی این مسئله است که چرا یک یا چند عامل، عوامل دیگر را تحت تأثیر قرار می دهند.
مثال: نرخ تکفل در جمعیت روستایی استان کردستان در افراد بیسواد بیشتر از افراد تحصیل کرده است.
بیان متغیرهای تحقیق و تعریف عملیاتی آنها
متغیرهای یک تحقیق بسیار مهم است و در واقع هسته اصلی یک تحقیق به شمار می رود. متغیرها در واقع دادههایی هستند که محقق در صدد جمعآوری و تحلیل است. به طور کلی، متغیرها به دو دسته اصلی کمی و کیفی تقسیم می شوند. مبنای این تقسیمبندی این است که متغیرهای کمی مقادیر مختلف به خود میگیرند و متغیرهای کیفی حالات مختلف به خود میگیرند.
مثال: سن یک متغیر کمی است و جنس یک متغیر کیفی است.
متغیرهای کمی خود به دو دسته تقسیم می شوند:
1ـ کمی گسسته: بین دو عدد اعشار نمیگیرد؛ مانند تعداد فرزندان.
2ـ کمی پیوسته: بین دو عدد بینهایت عدد و اعشار میتواند قرار گیرد؛ مانند قد بین 175 و 180 سانتیمتر.
متغیرهای کیفی نیز به 2 دسته تقسیم می شوند:
1ـ کیفی اسمی: برتری ترتیبی بین حالات مختلف متغیر وجود ندارد؛ مانند جنس یا شغل.
2ـ کیفی رتبهای: برتری ترتیبی بین حالات مختلف متغیر وجود دارد؛ مانند درجه بدخیمیها یا میزان تحصیلات.
مقیاسهای اندازهگیری متغیرها
گاهی در هنگام ثبت متغیرها یا در موقع تحلیل آماری، کمی بودن متغیر برای پژوهشگر مطلوب نیست و او مایل است که متغیر مربوط را به مقیاسی درآورد که تعداد کمتری مقدار یا حالت بپذیرد؛ مانندً تبدیل متغیر سن به گروههای سنی یک مثال معمول است.
به طور کلی، برای متغیرها چهارنوع مقیاس مختلف تعریف شده است که عبارتند از:
1ـ مقیاس نسبتی: دارای صفر واقعی هستند و فاصلهها مساویند؛ مانند قد، وزن.
2ـ مقیاس فاصلهای: دارای صفر قراردادی هستند و فاصلهها کاملاً قراردادی می شوند؛ مانند درجه حرارت.
3ـ مقیاس ترتیبی: در این مقیاس ترتیب مقادیر قابل مشاهده است؛ مانند وزن از کم به زیاد
4ـ مقیاس اسمی: در این مقیاس نسبت مقادیر به هم، فواصل مقادیر و ترتیب آنها، هیچکدام مشخص نیست و هیچکدام به هم برتری ندارند و فقط کد یا شمارهای به آنها تعلق یافته است؛ مانند کد 5.
نکته: در ثبت متغیرهای کیفی فقط دو مقیاس رتبهای و اسمی مورد استفاده قرار می گیرند.
در مطالعات تحلیلی یک جنبه دیگر متغیرها نیز باید در نظر گرفته شود و آن مستقل یا وابسته بودن آنهاست.
متغیر مستقل یا علت: تغییرات آن تابع تغییرات متغیر دیگر نیست.
متغیر وابسته یا معلول: تغییرات آن تابع تغییرات متغیر دیگری است.
مثال: «بررسی تاثیر سطح تحصیلات بر روی بهره وری نیروی کار». در این سطح تحصیلات متغیر مستقل و بهره وری متغیر وابسته است.
متغیرهای مخدوشکننده (مزاحم): متغیرهایی هستند که با علت و معلول هر دو در ارتباط هستند و بر روی هریک از آنها تأثیر می گذارند. مثلاً فرض کنیم که محققی میخواهد نقش سیگار را بر روی بیماریهای قلبی و عروقی مطالعه کند. یکی از متغیرهای مخدوشکننده در این میان استرس است که هم میتواند باعث بیماری قلبی شود و هم بر روی مصرف بیشتر سیگار اثر بگذارد.
در مطالعات تحلیلی شناخت تمامی متغیرهای مخدوشکننده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ زیرا اگر اثر این متغیرها بر نتیجه مطالعه در مرحله نمونهگیری یا تحلیل آماری خنثی نشود، نتایج حاصل قابل اطمینان نخواهد بود.
متغیرهای زمینهای: متغیرهای مربوطه به خصوصیات فردی جمعیت نمونه را متغیر زمینهای میگویند. این متغیرها معمولاً در تمامی مطالعات ثبت میشوند؛ مانند سن، جنس،
اهمیت چشم انداز و چشم انداز سازی در تعیین سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهرها و محلات به گونه ای است که می توان آن را به مثابه "قلب" فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری محسوب نمود. در وضعیت کنونی، یعنی در عصر جهانی شدن و تشدید رقابت شهرها که بر سر کسب سهم بیشتری از ثروت ها ، استعدادهای درخشان و جلب توجه جامعه بین المللی صورت می گیرد امر تدوین و اجرای چشم انداز برای شهرها دیگر نه یک "انتخاب" بلکه به یک "ضرورت" بدل شده است. مرور ادبیات موضوع نشان می دهد که در زمینه فرایند چشم اندازسازی مدل های گوناگونی وجود دارد و در زمینه تأمین مشارکت مردم و استخراج چشم انداز مشترک نیز تکنیک های متنوعی در دسترس است. با این وجود بررسی ها نشان میدهد که در مورد شیوه صورت بندی "بیانیه چشم انداز " خلاء قابل توجهی وجود دارد. اگر چه برخی از منابع به پاره ای از ویژگی های یک بیانیه "خوب" چشم انداز اشاره داشته اند، معهذا این موضوع هنوز به صراحت و عمق لازم مورد بحث قرار نگرفته و مدل جامعی که متکی بر پایه های نظری پذیرفته شده ای باشد در خصوص شیوه صورت بندی بیانیه چشم انداز ارائه نگردیده است. از سوی دیگر، مطالعات چشم اندازسازی در ادبیات موجود با محوریت تحلیل " پایه اقتصادی" و تعیین "گوشه رقابتی " شهرها صورت می گیرد و سلطه پر رنگ مباحث اقتصادی در صورت بندی بیانیه چشم انداز معمولاً مانع از شکل گیری و ارائه تصویری جامع از کلیت زندگی آینده شهر، به ویژه در بهد کالبدی و زیباشناختی آن می شود.
چشمانداز هنر دیدن نادیدنیهاست. “ چشم انداز عبارت است از آینده ای واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان شما.” چشمانداز که در یک مفهوم کاملاً عینی، یک تخیل است، در عین حال، نوع خاصی از تخیل است که برمبنای اطلاعات و دانش بنا نهاده می شود. چشم انداز بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند، آیندهای است که برای سازمان شما موفقیتآمیزتر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است. چشم انداز نمادی جذاب از تمام مسائلی است که برای سازمان امکانپذیر هستند ـ سرنوشتی درخشان، و راهی مشخص است که هیچ سازمان دیگری، حتی سازمانی که دقیقاً در همان کار فعالیت دارد، نمیتواند دارای همان چشمانداز باشد.
چشمانداز فقط ایدهای یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته چشمانداز صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که در واقع با به کارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، حرکت به سوی آیندة مطلوب را به طور جهشی آغاز میکند.
چشمانداز علامت شروع و پاسخ به سئوال همه کسانی است که میخواهند تا بفهمند سازمان چیست؟ و مقصدش کدام است؟
برای آشنایی بیشتر مطالعه کنندگان گرامی، در ادامه، نمونههایی از چشماندازشرکت ها وسازمان های مشهور جهانی را مرور می کنیم:
طی تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا مهمترین ویژگیها و مهارتهای مورد نیاز و مطلوب مدیران ارشد در اوائل دهه 1990 و در اوئل دهه 2000 را بیان کنند آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را :
چشمانداز فقط ایدهای یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته چشمانداز صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که در واقع با به کارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، حرکت به سوی آیندة مطلوب را به طور جهشی آغاز میکند.
چشمانداز علامت شروع و پاسخ به سئوال همه کسانی است که میخواهند تا بفهمند سازمان چیست؟ و مقصدش کدام است؟
برای آشنایی بیشتر مطالعه کنندگان گرامی، در ادامه، نمونههایی از چشماندازشرکت ها وسازمان های مشهور جهانی را مرور می کنیم:
طی تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا مهمترین ویژگیها و مهارتهای مورد نیاز و مطلوب مدیران ارشد در اوائل دهه 1990 و در اوئل دهه 2000 را بیان کنند آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را :
“ استنباط عمیقی از چشمانداز آینده سازمان " و
“ توانایی تدوین استراتژی برای تحقق چشمانداز “ذکر کردند.
سازمان بدون داشتن “ چشم انداز” یا “ چشمانداز” مناسب و لازم، نمی داند کدام استراتژی را میخواهد تدوین کند؟ بنابراین هر سازمان قبل از آنکه بخواهد استراتژی های آینده خود را تدوین کند. باید چشماندار روشنی داشته باشد.
چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. پندار و چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده و ارائه دهد. نقش حیاتی سازمان در زندگی افراد ایجاب میکند که اعضا بدانند که:
باورهای مشخص و اساسی که سازمان برپایه آنها استوار است. یعنی” ارزشهای سازمان” چیستند؟
امروز سازمان چه کاره است و آرمانهایش برای افراد چیست؟ یعنی چه “ آرمانهایی “دارد؟
سازمان نسبت به چه چیزی متعهد است و به کجا میرود: یعنی “ اهداف سازمان” چیست؟
ماکس دی پرس1 رئیس کمپانی موفق هرمان میلر 2 میگوید: “ اولین مسئولیت رهبر، تعریف واقعیت است.” واقعیت یک سازمان ابعاد فراوانی دارد:
“ چشمانداز، یک آینده واقع گرایانه، معتبر و جذاب برای سازمان است.” چشمانداز نمادی جذاب از تمامی مسائلی است که برای سازمان امکانپذیر هستند ـ سرنوشتی درخشان، و راه مشخصی است که هیچ سازمان دیگری، حتی سازمانی که دقیقاً در همان کار فعالیت دارد، نمیتواند دارای همان چشمانداز باشد.
نتیجه بیش از 35 سال مطالعه بر روی رهبری و سازمان نشان دهنده آن است که تمام سازمان ها در کلاس جهانی ، 3 فاکتور اصلی را در هدایت سازمان هایشان در نظر می گیرند (2004: Blanchard and Stoner,)
1- تعیین چشم انداز روشن و مسیر توفیق طلبی توسط مدیران ارشد
2- آموزش و تجهیز افراد به منظور تمرکز بر روی چشم انداز و مسیر مشترک مورد توافق
3- ایجاد شناخت و سیستم های نتایج مثبت که رفتارها و عملکردها را در امتداد چش مانداز تجهیز نماید
چشم انداز عبارتست از ارائه یک تصویر مطلوب و آرمان قابل دستیابی که منظر و دورنمایی در افق بلند مدت را فراروی مدیریت قرار م
دهد( مبینی، 1386 )، به عبارت دیگر تصویری است از وضعیت شرکت در زمانی که به اهداف و استراتژی های خود دست یافته باشد ( علی احمدی، 1382)
تعریف و تعیین دورنمای آینده نشان می دهد که نقش چشم انداز طی فرآیندی اجرایی می تواند بر تمامی تصمیمات، برنامه ریزی ها و
فعالیت ها نقش مؤثری ایفا نماید. امروزه ملت ها و سازمان های فعال در زمینه توسعه ملی، موفقیت بیشتر خویش را مدیون چشم انداز ملی و سازمانی می دانند، بطوریکه هرگونه نقد و ارزیابی عملکرد و تشویق و تنبیه افراد در سطوح بالا و پایین نمی تواند بدون ارزیابی تحقق اهداف چشم انداز صورت پذیرد و در تداوم اهداف یک ملت و سازمان همیشه مورد توجه قرار می گیرد. مزایا و منافع تدوین چشم انداز براییک سازمان را به ترتیب ذیل می توان بر شمرد :( 2005McLean, 2006 Noe)
لازم به ذکر است وجود چشم انداز سازمانی در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی از اهمیت بیشتری برخورد ار می باشد چرا که در
بخش های دولتی امکان دریافت بازخور عینی وجود ندارد در حالی که در بخش خصوصی بواسطه میزان سود و زیان اکتسابی می توان میزان موفقیت سازمان را اندازه گیری نمود .(2005 Kilpatrick and Silverman)
بطورکلی بدیهی است چنانچه تصویر سازی آینده ای که می خواهیم بدان دست یابیم بدرستی صورت گیرد، موانع تحقق آن روشن شده و سازمان به راحتی خواهد توانست بر موانع موجود غلبه نماید. بر این اساس چشم انداز سازمانی باید خصوصیات زیر را داشته باشد ( نجاتی، 1379)
معیار های تدوین چشمانداز
رهبران، برای تدوین چشماندازی الهام بخش نیازمند دزنظرگرفتن معیارهایی به شرح زیرین هستند:
چشماندازهایی که این ویژگیها را دارند، افراد سازمان را به تلاش دعوت می کنند و الهام بخش هستند و کمک می کنند تا آنها انرژیهایشان را در جهت معقولی در یک خط قرار دهند.
چشم اندازسازی در چارچوب آینده نگری قابل فهم و درک می باشد. چشم انداز را تصویر ذهنی تعریف می کنند که به صورت کلی منظری از آن در افق دور قابل رؤیت است. گروهی دیگر چشم انداز را تصویری عینی در نظر می گیرند و آن را قابل تجسم و کمیت پذیر می دانند. مفهوم در نظر گرفته شده برای چشم انداز سازمانی عبارت از تصویری مطلوب و قابل دستیابی از آرمانها و نیازهای سازمان در آینده است . این تعریف ترکیبی است از مفاهیم ذهنی ( رؤیاها) و منابع عینی ( نیازها و قابلیت های اصلی سازمان) که در یک ساختار جامع و زمان دار،تعریف و طراحی می گردد ( 2006Millet, S. M.)
در تدوین چشم انداز سازمانی دو رویکرد اصلی وجود دارد که عبارتند از :
الف پیش بینی: روشی است که در آن وضعیت موجود به دقت بررسی شده و براساس امکانات، قابلی تها و فرصت های موجود، تصویری از آینده ترسیم میگردد.
ب آینده نگری: آینده نگری فرآیندی است که در آن ابتدا تصویری از وضع مطلوب و آرمانی درنظر گرفته می شود و توانائی ها و قابلیت های لازم برای رسیدن به آن ایجاد میشود.
انتخاب یکی از دو روش و یا ترکیبی از دو روش برای تدوین چش مانداز بستگی به نوع ساختار سازمان دارد. سازمان هائی که تقریباً
مستقل هستند و اختیار هرگونه تغییر در منابع و اعتبارات را دارند می توانند از رویکرد آینده نگری استفاده نمایند، لیکن سازمان هایی که بصورت متمرکز هدایت می شوند و اغلب منابع و امکانات آنان از خارج از سیستم تأمین م یشود بایستی به روش ( پیش بینی) برای آینده سازمان تصویرسازی نمایند(علی احمدی 1382)
مدلهای مختلف تدوین چشم انداز
محققان
روش های تدوین چشم انداز سازمانی
شرح روش
Margolis andHansen
) )2003
ایجاد تصویر سازمانی
بررسی انواع تصویرهایی که کارکنان در مورد آینده سازمانشان دارند . این
تصویرها ممکن است سه حالت خوشبینانه، بدبینانه و واقعی را داشته باشند.
Collins and Porras
( 1996)
کشف و آشکار کردن
کشف ارزش ها و مقاصد از درون سازمان
Holpp and Kelly (1988)
استفاده از بصیرت
مبتنی بر درون گرایی ساختارمند می باشد.
استفاده از تحلیل
ایجاد چشم انداز از طریق جمع آوری اطلاعات از منابع مختلفی که به نوعی
تعیین کننده جهت سازمان هستند.
استفاده از الگوبرداری
ایجاد چشم انداز از طریق شناسایی بهترین ها و استانداردهای صنعت
Levin ( 2000)
داستان چشم انداز
بیان داستان گونه چشم انداز براساس دانش، تجارب، جسارت و شناخت آینده .
ویژگی این نوع چشم اندازها طولانی بودن آنها است.
Lucas ( 1998)
کسب اطلاعات از صاحبنظران درون
سازمانی
ایجاد ایده های خلاقانه, قابل درک، شفاف و عملی که در ضمن منجر به ایجاد
تعهد کارکنان در تحقق چشم انداز می گردد.
تعاریف
چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده را ارائه دهد چشمانداز سازمان زیربناییترین بیانیه ارزشها، آرمانها و اهداف سازمان است. چشمانداز میل باطنی اعضاء سازمان است که در مغز و قلب آنان جا گرفته است. چشمانداز باید درک روشنی از اینکه سازمان امروز به کجا میرود و نیز نقشه جاده حرکت به سوی آینده را ارائه دهد.
” چشم انداز استراتژیک عبارت است از:
تصوراتی پیچیده، بدیع، کم و بیش آگاهانه، فصیح و واضح، واقع ببننانه و در بردارنده عناصر استاندارد استراتژی مانند تولید بازار، طرحهای سازمانی و ... است.
یکی از محققان ” چشمانداز “ را چنین تعریف میکند:
” چشم انداز عبارت است از آینده ای واقعگرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان شما“چشمانداز بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند، آیندهای است که برای سازمان شما به گونههای مهمی موفقیت آمیزتر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است. در ذیل نوع سؤالهایی که در ترسیم چشمانداز سازمان مهم و قابل طرح است ذکر میشود:
1ـ مأموریت مشخص جاری یا هدف سازمان شما چیست؟
2ـ سازمان ما برای جامعه چه ارزشهایی را تأمین میکند؟
3ـ چه عناصری برای موفقیت سازمان ما دخیل هستند؟
4ـ نقاط قوت و ضعف سازمان ما چه اموری هستند؟
5ـ آیا سازمان دارای چشمانداز تعریف شده روشنی است؟ اگر چنین است، آن چیست؟
6ـ آیا عناصر کلیدی سازمان میدانند که هدف سازمان کجاست و آیا با این خطمشی موافقند؟
7ـ خود را سهامدار فرض کنید ، شخصاً و احساساً میخواهید که در سازمان چه اتفاقی پدید آید؟
8ـ چه تغییرات عمدهای در نیازها و خواستههای سازمان شما، در آینده میتوان انتظار داشت؟
9ـ چه ارزشهایی با چشمانداز جدید، بیشترین هماهنگی را دارد؟
10ـ بهترین راههای سازمان برای تحقق چشمانداز چیست؟
11ـ سازمان در حرکت به سوی مطلوب تا چه اندازه موفق بوده است؟ آیا تغییرات کافی صورت پذیرفته است، و آیا میزان پیشرفت رضایت بخش است؟
12ـ آیا هدف و الویتهای واحدهای سازمانی به نسبت پروژههای نوین و طرحهای تحقق برنامهای، با چشم انداز، سازگاری دارد؟
13ـ چشمانداز نوین منتخب، تا چه حد آینده محور است؟
14ـ این چشم انداز، تا چه حد مدینه فاضلهای است، بدین معنی که آیا به نظر میرسد که سازمان را به سمت آینده روشن بهتری رهنمون سازد؟
15ـ این چشمانداز تا چه مناسب سازمان است؟ آیا با تاریخ، فرهنگ و ارزشهای سازمان تناسب دارد؟
16ـ این چشم انداز تا چه حد هدف و جهت را تبیین مینماید؟
17ـ آیا چشمانداز به اندازه کافی، بلند پروارانه است؟
. چشمانداز با کمک به افراد در تشخیص موضوعاتی که به راستی مهم هستند، آنها را از اینکه در مشکلات آنی غرق شوند، حفظ می کند. به عبارتی دیگر، این چشمانداز ذهن را برای توجه گزینشی به چیزهایی که واقعاً مهم هستند، تنظیم می کند.
در یک تحقیق میدانی که در میان 1500 تن از رهبران ارشد بیست کشور مختلف دنیا از جمله ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و آمریکای لاتین انجام شد. از آنان خواسته شده بود تا در اوائل دهه های1990 و 2000 را بیان کنند. آنان بهترین و فراوانترین مطلوب هر دو دهه را ” استنباط عمیقی از چشم انداز آینده سازمان و ” توانایی تدوین استراتژی برای تحقق چشم انداز“ ذکر کردند (کیگلی، 1993، 7 و 8).
یکی از محققان رهبری، ”چشم انداز“ را چنین تعریف میکند:
شما به گونههای مهمی موفقیت آمیز تر و مطلوبتر از وضع فعلی آن است.
در ذیل نوع سؤالهایی که در ترسیم چشم انداز سازمان مهم و قابل طرح است ذکر میشود:
1ـ مأموریت مشخص جاری یا هدف سازمان شما چیست؟
2ـ سازمان ما برای جامعه چه ارزشهایی را تأمین میکند؟
3ـ چه عناصری برای موفقیت سازمان ما دخیل هستند؟
4ـ نقاط قوت و ضعف علمی سازمان ما چه اموری هستند؟
5ـ آیا سازمان دارای چشم انداز تعریف شده روشنی است؟ اگر چنین است، آن چیست؟
6ـ آیا عناصر کلیدی سازمان میدانند که هدف سازمان کجاست و آیا با این هدف موافقند؟
7ـ خود را سهامدار فرض کنید شخصاً و به طور احساسی میخواهید که در سازمان چه اتفاقی پدید آید؟
8ـ چه تغییرات عمدهای در نیازها و خواستههای سازمان شما، در آینده میتوان انتظار داشت؟
9ـ چه ارزشهایی با چشم انداز جدید، بیشترین هماهنگی را دارد؟
10ـ بهترین راههای سازمان برای تحقق چشم انداز چیست؟
11ـ سازمان در حرکت به سوی مطلوب تا چه اندازه موفق بوده است؟ آیا تغییرات کافی صورت پذیرفته است، و آیا میزان پیشرفت رضایت بخش است؟
12ـ آیا اهداف و الویتهای واحدهای سازمانی به نسبت پروژههای نوین و طرحهای تحقیق برنامهای، با چشم انداز، سازگاری دارد؟ آیا همچنان امکان انتخابهای جدید فراهم است؟
13ـ چشم انداز نوین منتخب، تا چه حد آینده محور است؟
14ـ این چشم انداز، تا چه حد مدینه فاضلهای است، بدین معنی که آیا به نظر میرسد که سازمان را به سمت آینده روشن بهتری رهنمون سازد؟
15ـ این چشم انداز تا چه حد مناسب سازمان است؟ آیا با تاریخ، فرهنگ و ارزشهای سازمان تناسب دارد؟
16ـ این چشم انداز تا چه حد هدف و جهت را تبیین مینماید؟
17ـ آیا چشم انداز به اندازه کافی، بلند پروازانه است؟
عناصر
مسئله استراتژیک
افق
تجدید نظر
تحلیل کمی
ارزشهای مشترک رسالت
اهداف
استقامتو پایداری ما در این سازمان برای چیست؟
فلسفه وجودی ما چیست؟
ما متعهد به انجام چه کاری هستیم؟
بلند
بلند
بلند
به ندرت/ فقطبخاطر شفاف سازی
به ندرت/ فقطبخاطر شفاف سازی
به ندرت/ فقطبخاطر شفافسازی
به هیچ وجه
به هیچ وجه
به هیچ وجه
استراتژی ها
تاکتیکها
حسابرسی
اهداف دراز مدت خود را چگونه به دست میآوریم؟
چه برنامههای کوتاه مدتی نیاز است؟
پیشرفت را چگونه اندازهگیری میکنیم؟
میان مدت
کوتاه ـ میانمدت
کوتاه ـ میان مدت
سالانه/ در صورت نیاز
سالانه / در صورت نیاز
سالانه / در صورت نیاز
بسیار کم
بالا
بالا
اگر آنها به درستی مدیریت شوند، حداقل در کوتاه مدت، می توانند عملکرد نسیتاً منطقی خوبی داشته باشند. آنها می توانند چه بسا از قوت های خاص برخوردار باشند. محصولات به موقع به بازار تحویل می شود. فاکتور ها پرداخت می شوند. سفارشات ادامه می یابد. اما هیچ توانی وجود ندارد، هیچ هیجانی هم وجود ندارد، احساس رفتن به جایی وجود ندارد. حس پیشرفت یا نوسازی وجود ندارد. در صورتی که افراد به کاری چالشی و ارزشمند متعهد نباشند، هیچ تلاش فوق العاده ای که به سرمایه گذاری افراد بیانجامد، صورت نخواهد گرفت.
در موقعیت های بحرانی، سازمان هایی که فاقد یک چشم انداز مشترک هستند در وضعیتی راکد قرار می گیرند. مدیران نمی توانند در مورد اولویت ها به توافق برسند. آنها گرایش چندانی به خطر پذیری نشان نمی دهند. ممکن است در برابر فشار هایی که برای حفظ وضع موجود وارد می شود مقاومتی صورت نگیرد. انگیزه و ابتکار و نوآوری به تدریج ضعیف می شود. کارکنان درباره وضعیت آیندۀ خود نگران می شوند. حل تعارضات دشوار می شود. برنامه ها به تأخیر می افتند.
سرانجام، سازمان توانایی چندانی در خدمت به مشتریان و ارباب رجوع های خود نخواهند داشت. درآمد های دولت کاهش می یابد. کارکنان ممکن است موقتاً از کار برکنار شوند، و این مسئله روحیه و توان خدمت به مشتریان را بیش از پیش تضعیف می کند. این سیر نزولی ممکن است به شکست کامل بیانجامد مگر آن که رهبری جدید پیدا شود که بتواند در سازمان یک حس جهت یابی جدید ایجاد کند.
بیشتر سازمان ها دارای بیانیه مأموریت و رسالت هستند که در آن مقصود آنها (حرفه ای که در آن هستند) یا ارزش های آنها تعریف شده است. چشم انداز چیزی دیگر است. برای مثال: بیشتر تولید کنندگان اتومبیل دارای یک مأموریت و رسالت مشترک هستند. تأمین خودروهای ایمن با کیفیت بالا، ماشین های گرانبهایی جذابی برای حمل و نقل شخصی و اداری، با این حال هر تولید کننده ممکن است دارای یک چشم انداز منحصر به فرد باشد. مدیران ارشد کمپانی فورد در رویای ساخت یک «اتومبیل جهانی» هستند. تویوتا با ایجاد بخش ماشین های لوکس، درصد تعیین استاندارد های جدید و همواره عالی تر برای خریداران ماشین های لوکس است. و سایر تولیدکنندگان _ ولو، فولکس واگن، کرایسلر ، هیوندا _ همه دارای مفهوم منحصر به فرد خویش در زمینه جهت یابی هستند.
توسعه یک چشم انداز خاص دشوار نیست. حرکت در مسیر پرکیفیت ترین هدف یک محصول یا طیف خدماتی. برای مثال: بهترین چاقو یا کفش یا نرم افزار پردازش کلکه همواره امری امکان ÷ذیر است. همچنین حرکت به سمت پایین ترین قیمت، برای مثال: ارزان ترین رایو یا ریش تراش برقی یا خدمات تأمین مالیات امکان پذیر است. همیشه خدمات یا ویژگی های منحصر به فردی هستند که می توانند کانون یک چشم انداز باشند، برای مثال: طولانی ترین دوره ضمانت، بهترین مهندسی، کم ترین کالری، برای دیگران، یک موقعیت مشخص، یک منطقۀ جغرافیایی، یک ابتکار بسته بندی، یا یک شیوۀ منحصر به فرد در ارائه خدمات می توانند کلید یک چشم انداز خاص باشند.
همچنین هدف یک چشم انداز ممکن است نوسازی یک سازمان، تقویت و جوان سازی آن باشد. یک چشم انداز نوکننده می تواند کارکنان را توانمند ساخته و سرعت کار را برای سازمانی که اساساً از پیش در مسیر صحیح حرکت می کند، تسریع کند.
باز هدف یک چشم انداز می تواند دگرگون سازی و تحول یک سازمان باشد. یعنی تغییر ماهیت و ویژگی اساسی آن باشد.
البته یک چشم انداز نباید صرفاً خاص و مشخص باشد، هر رهبر چشم انداز مناسب و صحیح را برای سازمان خود بیابد:
چشم اندازی که بیانگر ویژگی خاص خود است و مناسب فرهنگ خاص خود است.
چشم اندازی که بلند پروازانه است و استاندارهای بالایی را تعیین میکند که ممکن است مدیران و کارکنان را به چالش وادارد.
چشم اندازی که جهت را شفاف میکند و راه روشنی را برای فردایی بهتر نشان میدهد.
چشم اندازی که تا حدودی باعظمت است، و منظور صرفاً دستیابی به اوج رقابت نیست.
چشم انداز های تحول آفرین، خاص موقعیت های تغییر اساسی مانند کرایسلر، سازمان های ترکیب مانند جی. ام و ئی.دی.اس، یا تصمیم یک شرکت داخلی برای بین المللی شدن هستند.
نوآوری محصولی / خدماتی: چشم انداز هایی که هدف از آن تغییر خروجی های اساسی سازمان است از قبیل چشم انداز تویوتا در مورد یک اتومبیل آخرین مدل موسوم به لکوس.
نوآوری مصرفی / بازاری: چشم انداز هایی که هدف از آن متحول کردن یک بازار است از قبیل چشم انداز استیو جاب در مورد یک کامپیوتر رومیزی.
همگرایی جغرافیایی متغیر: چشم انداز هایی که مرز های جغرافیایی سازمان را تغییر می دهند. مانند زمانی که شرکت خطوط هوایی جنوب شرقی [1] امکان تبدیل یک خط هوایی منطقه ای به یک خط هوایی ملی را مورد بررسی قرار داد.
عملیات / تکنولوژی: چشم انداز هایی که هدف از آن تدوین برنامه های سازمانی جدی است مانند شبکه های تله کامپیوترهایی که در بزرگ راه های اطلاعاتی با یکدیگر همکاری می کنند.
بعضی از چشم انداز ها، مانند یورودیسنی و سان سیتی[2] ممکن است ترکیبی از این سه نوع چشم انداز موفق باشند.
هر نوع چشم انداز را می تواند برحسب نوسازی یا دگرگون سازی و تحول سازمان تبیین کرد. برای تشریح این مسئله، هشت نوع چشم انداز ممکن وجود دارد که ممکن است صاحب یک مجموعه کوچک رستوران برای دهه آینده استفاده از آن چشم انداز ها را مورد توجه قرار دهد:
نوسازی: ما یک سری پیش غذاها و سالاد های مکزیکی را که می توان آنها را در سوپرمارکت ها و دیگر جاها نیز فروخت، ایجاد خواهیم کرد و به خاطر آن مشهور خواهم شد، مانند پیتزا های سرد و لف گنگ پاک. [3]
تحول: ما تمامی رستوران های خود را به سلف سرویس تبدیل خواهیم کرد جائی که همه روز یک بوفه کم هزینه با یک غذای قومی مختلف وجود خواهد داشت.
نوسازی: ما برنامه مشتریان دائمی رستوران [4] را توسعه داد. و به مشتریانی که به طور منظم از رستوران های ما استفاده می کنند تخفیف ویژه خواهیم داد.
تحول و دگرگون سازی: ما مجموعه ای از کافه تریاها و بوفه ها را تا حد ممکن در نزدیکی ادارات دولتی، تعمیر گاه های اتومبیل و سایر سازمان هایی که افراد در آن باید منتظر انجام کارهای خود باشند، افتتاح خواهیم کرد.
نوسازی: ما تعداد رستوران ها در مناطقی که متناسب با زیر ساخت جمعیتی موفق ترین نمایندگان ما هستند به سه برابر خواهیم رساند.
تحول و دگرگون سازی: ما یک زنجیره رستوران بین المللی خواهیم شد.
نوسازی: ما هر یک از کارمندان خودمان را در رستورانی که او در آن کار می کند، شریک خواهیم کرد.
تحول و دگرگون سازی: ما رستورانهای خود را خودکار خواهیم کرد و بر روی هر میز یک دستگاه سفارش قرار خواهیم داد که به طور همزمان دستور غذا را به آشپزخانه ارسال، آخرین صورت موجودی غذا را اعلام و صورت هزینه هر مشتری را بر روی کارت او ثبت می کند.
البته اینها چند نمونه هستند، چشم انداز های بیشتری ممکن است وجود داشته باشند. خوب، از اینکه بگذریم چشم انداز ها چگونه توسعه یابد؟
هر رهبر، در هر سطح از سازمان به یک چشم انداز نیاز دارد. این فرآیند هرگز به پایان نمی رسد. نقش تعیین جهت هرکز متوقف نمی شود.
محیط تغییر می یابد، چالش ها و فرصت های جدید پایدار می شوند، بخش هایی از این رویا ممکن است تحقق یابند و بخش های دیگر ممکن است به هیچ وجه امکان پذیر نباشند. رهبر همواره در حال ارزیابی مجدد چشم انداز است، آن را پالایش می کند و امکان رشد و تکامل آن را فراهم میسازد.
انگیزه خلق یک چشم انداز جدید ممکن است به واسطه منابع مختلف ایجاد گردد. بعضی از دلایل خلق چشمانداز جدید عبارت است از:
یک رهبر جدید باید دستور کار خود را اعلام کند.
علائم بازار نشان میدهند که چشم انداز قدیمی دیگر کارآیی ندارد( برای مثال از دست دادن سهم بازار یا ابتکار تکنولوژیک).
سرمایه گذاران یا اعضاء هیات مدیره ناراضی هستند.
سازمانی که عادت، کشمکش یا بروکراسی ریشهای آن را فلج کرده است باید نوسازی شود.
درخواست پشتیبانی یا منابع جدید ممکن است نیازمند یک چشم انداز جدید باشد.
نرخ رشد یا سهم بازار به نسبت رقبا، کافی نیست.
به عنوان نقطه آغاز فرآیند برنامهریزی استراتژیک.
خوب منشاء چشم انداز چیست؟ گاهی اوقات، چشم انداز چون حباب آب از سطوح پایین تر سازمان بالا می آید. گاهی اوقات یک رهبر جدید به کار گرفته می شود تا چشم اندازی که قبلاً به عنوان بخشی از یک فرآ
کلمات کلیدی : مفهوم چشمانداز و چشم انداز سازی در معماری,چشم انداز,چشم اندازسازی,معماری,چشم انداز سازی, پایداری, توسعه پایدار, طراحی شهری پایدار,SCENE
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:
لینک دریافت فایل از سایت اصلی
معماری داخلی
معماری چیست؟
معماری داخلی آفرینش فضاست، فضایی که در عین زیبا و خاطره انگیز بودن عملگرا و کارآمد نیز باشد.در واقع طراح با تنیدن اصول فنی و تخصصی معماری داخلی با حس زیبایی شناسی، فضایی راطراحی می کند که بیانگر هویت، نیاز، درک و خواسته های مخاطبش است.
قدمت معماری به عنوان یک فن برای ایجاد سرپناه، به قدمت تاریخ بشر می رسد اما معماری امروزه در جهان ترکیبی از صنعت ساختمان سازی به علاوه هنر، فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، اخلاقی، اقتصاد، جغرافیای طبیعی و انسانی، برنامه ریزی و توسعه اقتصادی و علوم طبیعی نظیر زیست شناسی و محیط زیست است.
موضوع معماری درباره فضاست. معماری به عنوان اجتماعیترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است.
معمار کیست ؟
ویترویوس پدر معماری در قدیمی ترین کتاب معماری موجود ( ده کتاب معماری ) ویژگیهای معمار را چنین بیان می کند :
معمار باید به علوم و معارف گوناگون آراسته باشد، چون با قوه تمییز او است که تمامی آثار دیگر هنرها به محک در می آید. معرفت معمار فرزند علم و عمل است . عمل، ممارست مداوم و منظم در کار است یعنی کاردستی با انواع مصالح ، طبق یک نقشه و عمل ، قدرت بیان و نمایش چابک دستی معمار است طبق اصول تناسبات...
معماری داخلی چیست؟؟؟
معماری داخلی حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته همانند معماری با ساختمان و اجزا وعناصر سازنده آن سرو کار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید می کند
بسته به کاربری تعریف شده و یا خواسته شده بنا ٬ تفکیک فضاهای داخلی بنا یا اثر معماری به فضاهای مختلف از قبیل( اتاق کار ٬ اتاق خواب ٬ هال ٬ پذیرایی ٬ آشپزخانه و مانند اینها در کاربری مسکونی) ؛ (یا اتاق مدیر ٬ اتاق انتظار ٬ سالن کنفرانس و... در کاربری اداری )؛ به همین ترتیب کاربری های تجاری ٬خدماتی ٬نمایشگاهی و موارد مشابهی که غالبا تفکیک ریز فضاهایشان با استفاده از مولفه کف وسقف و دیوارها صورت می پذیرد٬در حوزه ی عمل رشته معماری داخلی است. حتی نوسازی ساختمان های نسبتا قدیمی (البته نه آنهایی که جز میراث معماری به حساب می آیند)هم برعهده ی این رشته قرار می گیرد.
.از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای (روحی ـ روانی) انسان قرار دارد، بایستی برای رسید به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای( داخلی ـ زیستی) اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
با توجه به آناتومی انسان است که می توان فضاهای آرام بخش ایجاد نمود.. اگرچه در طول دوره های زمانی فکر انسان ها دچار تحول و تغییر می شود اما همواره آناتومی انسان ها یکی است و تغییری نمی کند.
یک معمار و معمار داخلی افراد جامعه خود و فرهنگ افراد جامعه و تا خود جامعه و تاثیرات آب وهوایی و غیره... را مطالعه نکند نمی تواند یک محیط و فضای آرام بخش و مطلوب به وجود بیاورد.
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینهسازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفهها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمیگیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
فرم
اصطلاح فرم در طول تاریخ متناسب با نوع نگرش فیلسوفان ، به طرف گوناگون تبیین شده است. در فرهنگ کتابخانه هنر ، ریشه مفهوم فرم در یک اصطلاح
دارای مفهوم نمای یک چیز و به معنی آنچه که چیزی را بدان تشخیص می دهیم، می باشد.
فرم یک واژه باز ( از نظر گستره معنایی ) کلی ، نسبی و دارای مراتب است . لذا برای درک دقیق مفهوم آن و نیز منظور از بکار بردن آن می باید موارد ذیل را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگیری این واژه کلیدی در درک آن دچار خطا و ابهام و سوء تاویل نگردید:اول: فرم در مقوله هنر متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز می باشد.دوم: یکی از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است . هر مقوله از هنر یا هر نوع هنر خود دارای فرمی خاص می باشد مانند فرم ادبی ، موسیقیایی، تجسمی و غیره . فرم در ابتدا مرتبه کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص می کند و در مرحله بعد بر نوع یا گونه ای که اثر هنری در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد. دلالت می کند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیل دهنده ساختاری و درک شباهت ها و دسته بندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی ، قابلیت تزاید و بسط دارد. به طور مثال یک اثر هنری ادبی ممکن است به فرم شعر و نیز شعری به فرم غزل یا مثنوی و یا مثنوی عاشقانه یا حماسی باشد. لذا فرم طی مراتب مختلف نوع یا گونه یک اثر هنری را مشخص می کند.سوم به طور کلی فرم بر تمامیت به فعلیت رسیده کار هنری دلالت دارد: لذا فرم تجلی وحدت کامل عوامل تشکیل دهنده اثر هنری می باشد که شامل : موضوع ، محتوا، ماده و فرم می باشد. علاوه بر این فرم به طور خاص بر روابط درونی و ساختار زیبایی شناختی حسی –ادراکی کلیت اثر هنری ( یا فرم آن به طور عام ) دلالت دارد.چهارم : فرم اگر چه شکل را نیز در برمی گیرد ولی محدود به آن نیست. فرم یک مفهوم کلی است در صورتی که شکل جزئی بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجی یک شی یا اجزای آن با محیط پیرامون تشخیص داده می شود. رنگ نیز جدای از فرم نیست و این دو عامل یعنی شکل و رنگ خود در واقع بخشی از فرم می باشند.پنجم: مرتبه مهم فرم یک اثر هنری ، کیفیت ویژه ترکیب بندی یا کمپوزسیون عناصر تشکیل دهنده آن است. این مرتبه به لحاظ بررسی زیبائی شناختی ساختار آثار هنری دارای اهمیت ویژه ای است...
.
Forma یا گشتالت مفاهیم گشتالت و فرم در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. هر دو لغت از ریشه
شکل عبارت است از کلیت قابل رؤیت، محاط در حدود، کم و بیش مرکب از اجزاء و دارای وحدت کلی در تظاهر یک شیئی. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد. هر دو مفهوم گویای جلوه ظاهری یک شیی هستند اما هر دو باهم برابرنیستند.
فرم ها به هر ترکیبی که باشند، گرایش ما این است که موضوع آنها در زمینه بصری خود به ساده ترین و منظم ترین اشکال تقلیل دهیم. هر چه یک شکل ساده تر و منظم تر باشد، آسانتر مشاهده و درک می شود. مهمترین اشکال منظم (اشکالی که دارای اضلاع مساوی متلاقی در زوایای مساوی اند) اشکال اصلی هستند که عبارتند از 1) دایره 2) مربع 3) مثلث .
فرم های با قاعدههمانطور که می دانیم فضا به وسیله عناصری که آن را محدود کرده اند مشخص یا اصطلاحاً تعریف می شود. این عناصر و ارتباطشان با یکدیگر هستند که شخصیت یک فضا را می سازند و به فضا فرم می دهند. اگر بخواهیم نظمی در دنیای بی نهایت وسیع فرم ها بوجود آوریم بناچار اولین قدم تقسیم کردن فرم ها به دو دسته فرم های باقاعده و فرم های بی قاعده است. فرم های باقاعده تابع قوانین هندسه هستند. پیام این فرمها دارای حشو زیاد است چرا که قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است. ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها را تکمیل و بازسازی کند.فرم های با قاعده دارای استخوان بندی یا ساختار هستند که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانونها و غیره باشد.فرم بی قاعده فاقد ساختار است. این فرم قابل پیش بینی نیست و به این دلیل بدیع است. ما فرم های بی قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند.فرم های با قاعده به ما مجال می دهند که آنها را ساده کنیم در حالی که فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه همان طور که گفته شد محتاج تداعی اند. دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده و فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیباشناختی بیشتر
تعادل نیز می تواند وابسته به نوع شکل باشد: فرم های ساده بخصوص فرم های متقارن متعادل تر از دیگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضی از فرم ها را که مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقیه را که گوشه دار و شکسته هستند (سخت) احساس می کنیم.
فرم مفهومی است ذهنی و برای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی هست که بتواند آن فرم را نشان دهد. فضا چیزی است سه بعدی و طبیعتاً شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده یا هندسی در دوره های مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر نقش غالب را داشته
است.
نور
ابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی ست
همان طور که در پیش اشاره شد، نور تاثیر مستقیمی بر روح و روان انسان دارد. در واقع می توان گفت نور غذای روح انسان است. محققان عقیده دارند همان طور که به تغذیه سالم برای جسممان می اندیشیم باید نور کافی و مناسبی را هم برای روحمان فراهم کنیم. به این ترتیب مانعی برای بسیاری از تاثیرات ناخوشایند بر روح و روانمان ایجاد خواهیم کرد. این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلکه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان کافی در محیط پراکنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می کنند. در واقع با نورپردازی یک محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد. از این روی است که انسان در یک مکان با نوعی نورپردازی احساس شادمانی می کند و در همان محیط با گونه ای دیگر از نورپردازی غمگین و محزون می شود
نور ابزاری کارآمد است که به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت که با یک و یا ترکیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی از یک شی ء را برجسته و دیگر نقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف از این گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده کرد. البته لازم به ذکر است تمام این تغییرات تنها حقه های بصری است ولی تاثیر آن به حدی است که گویی جسم، تغییر ساختاری داده است
تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یک فضا: همان طور که نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یک محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد که به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می کنیم.
الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضاحتی کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.
رنگ
رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد..انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
معماری داخلی، مجموعه دانش، فن و هنری است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبیل فرم، رنگ، بافت و ... سعی در بهینه سازی فضاها و دستیابی به کارایی و کارکرد مناسب در کنار زیبایی معانی و معناها دارد. هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. رنگها می توانند به شیوه های مختلف، تاثیرهایی بنیادین در زندگی بر جای گذارند و هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، به شمار می روند. انتخاب رنگ در معماری داخلی رویکردهای مختلفی را در طراحی ایجاد می کند و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت محیط داخل را به مکانی دلنشین و روح بخش مبدل سازد. با توجه به رسالت اصلی یک کتابخانه که ایجاد شرایطی مطلوب برای ترغیب افراد به علم آموزی است، این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق پیمایشی - تحلیلی و از طریق چک لیست محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقیم، رنگهای به کار رفته در فضاهای داخلی 20 کتابخانه دانشگاهی و تاثیر آنها را بر استفاده کنندگان کتابخانه ها، بر اساس روانشناسی رنگها بررسی کند. نتایج نشان می دهد، اگر رنگ تجهیزات را از رنگهای به کار رفته در فضا جدا در نظر بگیریم، «سفید» بیشترین رنگ به کار رفته در کتابخانه هاست و پس از آن، «کرم» بیشترین تکرار را داشته است که این دو رنگ جزء رنگهای خنثی می باشند. با توجه به تحلیل روانشناسان، استفاده از رنگهای خنثی برای رنگ آمیزی فضای داخلی کتابخانه ها که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، بهترین انتخاب است. در تصویری که توی این ستون میبینید،ترکیبی از بافتهای طبیعی خوشایند و یک فضای آرامش بخش روستیک همراه با چیدمانی مدرن را مشاهده میکنید که طیف رنگهای آبی در آن باعث شده است فضا ملایمتر شود
دکوراتور در این فضا از طیف رنگهای میانی آبی استفاده کرده است تا قدرت متعادل کردن رنگهای خنثی را داشته باشد. البته این تونالیتهها نه خیلی باید روشن باشند و نه خیلی تیره؛ در غیر این صورت، دیگر تونالیتهها تحت تاثیر شدید قرار میگیرند.
پردهها با پارچه کتانی راه راه آبی تیره، پنجره را قاب گرفتهاند و سطوح پایینتر اتاق با رنگها و بافتهای طبیعی پوشیده شده است. همین تکرار و استفاده از بافتهای طبیعی باعث خلق فضایی راحت و روستایی شده است.۴) پارچههای بافت برجسته و موکت با ترکیبی از رنگهای شتری، قهوهای و طوسی مایل به قهوهای، ظاهر سنگفرشهای قدیمی را ایجاد میکند. به علاوه، مبلمان چوبی و اسباب و اثاثیهای با جنس طبیعی به این حظ بصری کمک میکند.۵) اگر میخواهید فضایی مدرن خلق کنید، باید همانند تصویر زیر به دنبال مبلمانی باشید که بتواند مانند این رومبلی بوکله و دراور لیمویی رنگ، ترکیبی از شکلهای مدرن و بافتها و سطوح پرداختشده مناسب با حال و هوای اتاق داشته باشد.۶) وسایل فضای پایین اتاق با بافتهای طبیعی، مانند الیاف گیاهی سبد، الیاف کوسنها، همچنین لوازم و وسایلی با سطحی براق در فضای بالایی اتاق، زمینه روستایی و مدرن را در این اتاق باهم در میآمیزد.
معماری داخلی چیست؟؟؟
معماری داخلی حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته همانند معماری با ساختمان و اجزا وعناصر سازنده آن سرو کار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید می کند
بسته به کاربری تعریف شده و یا خواسته شده بنا ٬ تفکیک فضاهای داخلی بنا یا اثر معماری به فضاهای مختلف از قبیل( اتاق کار ٬ اتاق خواب ٬ هال ٬ پذیرایی ٬ آشپزخانه و مانند اینها در کاربری مسکونی) ؛ (یا اتاق مدیر ٬ اتاق انتظار ٬ سالن کنفرانس و... در کاربری اداری )؛ به همین ترتیب کاربری های تجاری ٬خدماتی ٬نمایشگاهی و موارد مشابهی که غالبا تفکیک ریز فضاهایشان با استفاده از مولفه کف وسقف و دیوارها صورت می پذیرد٬در حوزه ی عمل رشته معماری داخلی است. حتی نوسازی ساختمان های نسبتا قدیمی (البته نه آنهایی که جز میراث معماری به حساب می آیند)هم برعهده ی این رشته قرار می گیرد.
.از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای (روحی ـ روانی) انسان قرار دارد، بایستی برای رسید به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای( داخلی ـ زیستی) اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
با توجه به آناتومی انسان است که می توان فضاهای آرام بخش ایجاد نمود.. اگرچه در طول دوره های زمانی فکر انسان ها دچار تحول و تغییر می شود اما همواره آناتومی انسان ها یکی است و تغییری نمی کند.
یک معمار و معمار داخلی افراد جامعه خود و فرهنگ افراد جامعه و تا خود جامعه و تاثیرات آب وهوایی و غیره... را مطالعه نکند نمی تواند یک محیط و فضای آرام بخش و مطلوب به وجود بیاورد.
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، بهینهسازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفهها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمیگیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
فرم
اصطلاح فرم در طول تاریخ متناسب با نوع نگرش فیلسوفان ، به طرف گوناگون تبیین شده است. در فرهنگ کتابخانه هنر ، ریشه مفهوم فرم در یک اصطلاح
دارای مفهوم نمای یک چیز و به معنی آنچه که چیزی را بدان تشخیص می دهیم، می باشد.
فرم یک واژه باز ( از نظر گستره معنایی ) کلی ، نسبی و دارای مراتب است . لذا برای درک دقیق مفهوم آن و نیز منظور از بکار بردن آن می باید موارد ذیل را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص بکارگیری این واژه کلیدی در درک آن دچار خطا و ابهام و سوء تاویل نگردید:اول: فرم در مقوله هنر متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز می باشد.دوم: یکی از مراتب فرم در هنر نوع و گونه آثار است . هر مقوله از هنر یا هر نوع هنر خود دارای فرمی خاص می باشد مانند فرم ادبی ، موسیقیایی، تجسمی و غیره . فرم در ابتدا مرتبه کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص می کند و در مرحله بعد بر نوع یا گونه ای که اثر هنری در آن مقوله خاص بدان اختصاص دارد. دلالت می کند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیل دهنده ساختاری و درک شباهت ها و دسته بندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی ، قابلیت تزاید و بسط دارد. به طور مثال یک اثر هنری ادبی ممکن است به فرم شعر و نیز شعری به فرم غزل یا مثنوی و یا مثنوی عاشقانه یا حماسی باشد. لذا فرم طی مراتب مختلف نوع یا گونه یک اثر هنری را مشخص می کند.سوم به طور کلی فرم بر تمامیت به فعلیت رسیده کار هنری دلالت دارد: لذا فرم تجلی وحدت کامل عوامل تشکیل دهنده اثر هنری می باشد که شامل : موضوع ، محتوا، ماده و فرم می باشد. علاوه بر این فرم به طور خاص بر روابط درونی و ساختار زیبایی شناختی حسی –ادراکی کلیت اثر هنری ( یا فرم آن به طور عام ) دلالت دارد.چهارم : فرم اگر چه شکل را نیز در برمی گیرد ولی محدود به آن نیست. فرم یک مفهوم کلی است در صورتی که شکل جزئی بوده و بواسطه برخورد خطوط خارجی یک شی یا اجزای آن با محیط پیرامون تشخیص داده می شود. رنگ نیز جدای از فرم نیست و این دو عامل یعنی شکل و رنگ خود در واقع بخشی از فرم می باشند.پنجم: مرتبه مهم فرم یک اثر هنری ، کیفیت ویژه ترکیب بندی یا کمپوزسیون عناصر تشکیل دهنده آن است. این مرتبه به لحاظ بررسی زیبائی شناختی ساختار آثار هنری دارای اهمیت ویژه ای است...
.
Forma یا گشتالت مفاهیم گشتالت و فرم در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. هر دو لغت از ریشه
شکل عبارت است از کلیت قابل رؤیت، محاط در حدود، کم و بیش مرکب از اجزاء و دارای وحدت کلی در تظاهر یک شیئی. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد. هر دو مفهوم گویای جلوه ظاهری یک شیی هستند اما هر دو باهم برابرنیستند.
فرم ها به هر ترکیبی که باشند، گرایش ما این است که موضوع آنها در زمینه بصری خود به ساده ترین و منظم ترین اشکال تقلیل دهیم. هر چه یک شکل ساده تر و منظم تر باشد، آسانتر مشاهده و درک می شود. مهمترین اشکال منظم (اشکالی که دارای اضلاع مساوی متلاقی در زوایای مساوی اند) اشکال اصلی هستند که عبارتند از 1) دایره 2) مربع 3) مثلث .
فرم های با قاعدههمانطور که می دانیم فضا به وسیله عناصری که آن را محدود کرده اند مشخص یا اصطلاحاً تعریف می شود. این عناصر و ارتباطشان با یکدیگر هستند که شخصیت یک فضا را می سازند و به فضا فرم می دهند. اگر بخواهیم نظمی در دنیای بی نهایت وسیع فرم ها بوجود آوریم بناچار اولین قدم تقسیم کردن فرم ها به دو دسته فرم های باقاعده و فرم های بی قاعده است. فرم های باقاعده تابع قوانین هندسه هستند. پیام این فرمها دارای حشو زیاد است چرا که قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است. ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها را تکمیل و بازسازی کند.فرم های با قاعده دارای استخوان بندی یا ساختار هستند که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانونها و غیره باشد.فرم بی قاعده فاقد ساختار است. این فرم قابل پیش بینی نیست و به این دلیل بدیع است. ما فرم های بی قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند.فرم های با قاعده به ما مجال می دهند که آنها را ساده کنیم در حالی که فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه همان طور که گفته شد محتاج تداعی اند. دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده و فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیباشناختی بیشتر
تعادل نیز می تواند وابسته به نوع شکل باشد: فرم های ساده بخصوص فرم های متقارن متعادل تر از دیگران هستند. بدون توجه به جنس، بعضی از فرم ها را که مداوم و قوس دار باشند (نرم) و بقیه را که گوشه دار و شکسته هستند (سخت) احساس می کنیم.
فرم مفهومی است ذهنی و برای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی هست که بتواند آن فرم را نشان دهد. فضا چیزی است سه بعدی و طبیعتاً شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند. فرم با قاعده یا هندسی در دوره های مختلف گاه کمتر و گاه بیشتر نقش غالب را داشته
است.
نور
ابستگی بشر به نور و روشنایی انکار ناپذیر است.تاثیر نور بر ما و سلامت ما بیش از پیش آشکار گشته است حتی کسب و کارهای متوسط و کوچک هم به این نکته واقفند که نور پردازی مناسب در محیط کار بر سلامت افراد تاثیر انکار ناپذیری دارد و آنهم به دلیل افزایش نوآوریهایی در زمینه مفاهیم نورپردازی ست
همان طور که در پیش اشاره شد، نور تاثیر مستقیمی بر روح و روان انسان دارد. در واقع می توان گفت نور غذای روح انسان است. محققان عقیده دارند همان طور که به تغذیه سالم برای جسممان می اندیشیم باید نور کافی و مناسبی را هم برای روحمان فراهم کنیم. به این ترتیب مانعی برای بسیاری از تاثیرات ناخوشایند بر روح و روانمان ایجاد خواهیم کرد. این تاثیر تنها به میزان نور بستگی ندارد بلکه نوع نور محیط نیز از جمله مواردی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال نورهای سفید و آبی هر چند به میزان کافی در محیط پراکنده شوند ولی حس ناامیدی و افسردگی را در شخص القا می کنند. در واقع با نورپردازی یک محیط می توان عامل ایجاد احساسات گوناگونی همچون آرامش، شعف، شادی، افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت و احساسات دیگری مانند اینها باشد. از این روی است که انسان در یک مکان با نوعی نورپردازی احساس شادمانی می کند و در همان محیط با گونه ای دیگر از نورپردازی غمگین و محزون می شود
نور ابزاری کارآمد است که به وسیله آن به بسیاری از اهداف مورد نظرمان می توانیم دست یابیم. به این صورت که با یک و یا ترکیبی از چند نوع نورپردازی مصنوعی هدفمند می توان قسمت هایی از یک شی ء را برجسته و دیگر نقاط آن را فرو رفته جلوه داد. با این هدف از این گونه نورپردازی در به نمایش گذاردن اشیای تزئینی و صنایع دستی زینتی مانند مجسمه ها و ظروف و لوازمی مانند اینها می توان استفاده کرد. البته لازم به ذکر است تمام این تغییرات تنها حقه های بصری است ولی تاثیر آن به حدی است که گویی جسم، تغییر ساختاری داده است
تاثیرات ناشی از نور در معماری داخلی یک فضا: همان طور که نور در تغییر ساختار ظاهری اشیا به لحاظ دیداری موثر است در تغییر شرایط ظاهری یک محیط و ویژگی های معماری آن نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد که به پاره ای از آنها در ذیل اشاره می کنیم.
الف- تغییر وسعت محیط: شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضاحتی کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.
رنگ
رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد..انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
معماری داخلی، مجموعه دانش، فن و هنری است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبیل فرم، رنگ، بافت و ... سعی در بهینه سازی فضاها و دستیابی به کارایی و کارکرد مناسب در کنار زیبایی معانی و معناها دارد. هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. رنگها می توانند به شیوه های مختلف، تاثیرهایی بنیادین در زندگی بر جای گذارند و هر کدام به سبب ویژگی های شیمیایی و روانشناسانه ای که دارا هستند، منبع مهمی از انرژی، به شمار می روند. انتخاب رنگ در معماری داخلی رویکردهای مختلفی را در طراحی ایجاد می کند و بیشتر از هر عامل مستقل دیگری می تواند فضای کسالت بار و یکنواخت محیط داخل را به مکانی دلنشین و روح بخش مبدل سازد. با توجه به رسالت اصلی یک کتابخانه که ایجاد شرایطی مطلوب برای ترغیب افراد به علم آموزی است، این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق پیمایشی - تحلیلی و از طریق چک لیست محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقیم، رنگهای به کار رفته در فضاهای داخلی 20 کتابخانه دانشگاهی و تاثیر آنها را بر استفاده کنندگان کتابخانه ها، بر اساس روانشناسی رنگها بررسی کند. نتایج نشان می دهد، اگر رنگ تجهیزات را از رنگهای به کار رفته در فضا جدا در نظر بگیریم، «سفید» بیشترین رنگ به کار رفته در کتابخانه هاست و پس از آن، «کرم» بیشترین تکرار را داشته است که این دو رنگ جزء رنگهای خنثی می باشند. با توجه به تحلیل روانشناسان، استفاده از رنگهای خنثی برای رنگ آمیزی فضای داخلی کتابخانه ها که به تمرکز بیشتر نیاز دارند، بهترین انتخاب است. در تصویری که توی این ستون میبینید،ترکیبی از بافتهای طبیعی خوشایند و یک فضای آرامش بخش روستیک همراه با چیدمانی مدرن را مشاهده میکنید که طیف رنگهای آبی در آن باعث شده است فضا ملایمتر شود
دکوراتور در این فضا از طیف رنگهای میانی آبی استفاده کرده است تا قدرت متعادل کردن رنگهای خنثی را داشته باشد. البته این تونالیتهها نه خیلی باید روشن باشند و نه خیلی تیره؛ در غیر این صورت، دیگر تونالیتهها تحت تاثیر شدید قرار میگیرند.
پردهها با پارچه کتانی راه راه آبی تیره، پنجره را قاب گرفتهاند و سطوح پایینتر اتاق با رنگها و بافتهای طبیعی پوشیده شده است. همین تکرار و استفاده از بافتهای طبیعی باعث خلق فضایی راحت و روستایی شده است.۴) پارچههای بافت برجسته و موکت با ترکیبی از رنگهای شتری، قهوهای و طوسی مایل به قهوهای، ظاهر سنگفرشهای قدیمی را ایجاد میکند. به علاوه، مبلمان چوبی و اسباب و اثاثیهای با جنس طبیعی به این حظ بصری کمک میکند.۵) اگر میخواهید فضایی مدرن خلق کنید، باید همانند تصویر زیر به دنبال مبلمانی باشید که بتواند مانند این رومبلی بوکله و دراور لیمویی رنگ، ترکیبی از شکلهای مدرن و بافتها و سطوح پرداختشده مناسب با حال و هوای اتاق داشته باشد.۶) وسایل فضای پایین اتاق با بافتهای طبیعی، مانند الیاف گیاهی سبد، الیاف کوسنها، همچنین لوازم و وسایلی با سطحی براق در فضای بالایی اتاق، زمینه روستایی و مدرن را در این اتاق باهم در میآمیزد.
سقفهای کاذب مشبک کناف از شبکه سازه های سپری(یا U شکل) و تایل های گچی تشکیل می شوند. شبکه مذکور بوسیله آویزهای قابل تنظیم به سقف اصلی متصل گردیده و سپس تایل های گچی درون این شبکه قرار می گیرند. نصب سریع و آسان، دسترسی آسان به فضای تاسیساتی پشت سقف کاذب و تعمیر و نگهداری آسان از جمله ویژگیهای این ساختار می باشد.کف و سقف در ساختماناصولا کف برای چیدمان و سقف برای رنگ آمیزی و نورپردازی استفاده می شود.کف نقش اساسی وعمده ای را در معماری دارد چون بیشتر وسایل دکوری ما روی کف چیده می شود و رنگ بندی و نوع جنس کف، تأثیر زیادی در انتخاب نوع متریال و رنگ بندی وسایل دکوری دارد. کف های مختلفی وجود دارد، مثل: موزائیک، سرامیک از نوع سنگ و لی برای دکور
می توانیم از سنگ های رنگی، پارکت، PVC، HDF استفاده کنیم که HDF از لحاظ جنس مقاوم تر از MDF است. و از نظر طراحی و رنگ تنوع بیشتری دارد.در معماری، سقف های مختلف قابل اجراست. مثلاً 1- سقف کامپوزیت،2- سقف یونولیتی،3- سقف کرمیت،4- سقف پلیمری کرمیت، 5- سقف طاق فنری، 6- سقف تیرچه بلوک، 7- سقف های کاذبدر دکوراسیون سقف کاذب بیشترین کاربرد را دارد. سقف کاذب سقفی است که به اسکلت ساختمان متصل بوده و وزن آن روی سازه ساختمان است و با سازه ساختمان فاصله دارد. بنابراین،بین سقف کاذب و سازه ساختمان فضای خالی بوجود می آید و از لحاظ عملی باعث می شود که ما فضایی را بالای سرمان داشته باشیم که از طریق آن بتوانیم تأسیسات و کانال های سرمایش و گرمایش ساختمان و سیم کشی ها را در سرتاسر ساختمان جابجا کنیم. ما با سقف کاذب باعث می شویم سقف های استاندارد داشته باشیم تا با آن نورپردازی های مناسب انجام دهیم. ما می توانیم با بالا و پایین آوردن قسمت های مختلف سقف کاذب زیبایی خاصی را به فضا بدهیم و در نهایت باعث می شویم عایق صوتی و حرارتی برای هر طبقه داشته باشیم
سقف کاذب یا بهتر بگوییم سقف های کاذب انواع مختلفی دارند. سقف های کاذب
می توانند گچی باشند، می توانند چوبی یا از فلزات رنگی یا PVC یا شیشه ای، آهنی،
ورق های فلزی روکش دار، آلومینیومی، کامپوزیت و خیلی چیزهای دیگری باشد که در هر صورت قابلیت اجرا را به صورت تکی و یا با هم دارند. در کل حضور سقف کاذب باعث شده که نگرانی های موجود برای اینکه چکونه سازه اصلی ساختمان پوشیده شود و از بین برود.سقف های کاذب گچی از متداول ترین نوع سقف های کاذب است که به وسیله میل گردها و رابیس ها که نوعی ورق فولادی مشبک است و به وسیله سیم آرماتوربندی به صورت دولائی به شبکه اصلی بسته می شود ویژگی اصلی رابیس این است که ملات های ما مثل گچ و سیمان و غیره به آن می چسبد و ترک نمی خورد. نوع دیگری هم وجود دارد که به صورت تایل های گچی استفاده می شود که نما و پایه اصلی نصب آنها می تواند از چوب و آلومینیوم و یا فلز باشد.سقف های کاذب باید به صورت شبکه باشد و تقسیم بندی مختلف با ابعاد خاص باشد که می تواند شبکه های آن از چوب و آلومینیوم باشد و پوشش اصلی آنها از هر جنسی مثل شیشه باشد که مزیت شیشه در این کار یکی اینکه نورپردازی ها در داخل انجام شود و شیشه نور آنها را رد کند و اینکه شیشه ها می توانند با طراحی های زیبا آراسته شوند و شکل زیبایی به دکور ما بدهند.
.
سطوح اصلی یک فضا شامل سقف و کف، دیوارها است. پرده، روکش مبل و صندلی، درب ها و پنجره ها نیز سطوح کوچکتر را تشکیل می دهند که در بزرگتر یا کوچکتر نشان دادن فضا مؤثر است.نقش های درهم و رنگ های تند بر روی سطح های مورد نظر، قدرت توجه بیشتری دارد و فضا را کوچک و شلوغ می کند. یکی دیگر از سطوح صاف و داخلی در ساختمان دیوارها هستند.دیوار کلا به هرچیزی که جداکننده قسمتی از قسمت دیگر باشد گفته می شود مثلا با دیوارها می توانیم یک فضای بزرگ را به اتاق های مختلف، برای کاربردهای مختلف تقسیم کنیم که این دیوارها می تواند از جنس ها و مواد مختلف ساخته شود که
می تواند متحرک یا ثابت باشد که دیوارهای متحرک هم می تواند از پارتیشن و پاراوان ساخته شود. پارتیشن متشکل از کلاف مشبک و قاب چوبی همراه با شیشه های دکوراتیو و قاب عکس برای جداسازی بخشی از منزل یا محل کار استفاده می شود و پاراوان ها نیز همان کارایی را دراد با این تفاوت که متحرک هستند و می شود آنها را جمع کرد.دیوارهای پیش ساخته بیش از یک قرن است که وارد زندگی انسان شده است. این تکنولوژی به بعد از جنگ جهانی دوم برمی گردد. صرفه جویی در زمان و هزینه ساخت از عمده ترین دغدغه های بازسازی ویرانه های جنگ جهانی دوم بود و به خاطر همین، دیوارهای پیش ساخته، مدنظر دست اندرکاران قرار گرفت و امروزه در کشورهای صنعتی تقریبا هیچ بنایی را نمی توانید پیدا کنید که در ساخت و سازشون از مصالح پیش ساخته استفاده نکنند. به جرأت می شود گفت که اغلب سازنده های حرفه ای کشور در تولید مسکن از دیوارهای پیش ساخته به عنوان یکی از مصالح اصلی استفاده می کنند چون هم در زمان و هم در هزینه بسیار به صرفه است، در ضمن در تولید دیوارهای پیش ساخته، گچ به عنوان اصلی ترین مصالح و به عنوان ماده اولیه اصلی شناخته می شود
مزایای دیوارهای پیش ساخته
کاهش وزن آهن و بتون مصرفی به میزان خیلی زیاد.2- افزایش سطح زیربنای مفید به دلیل نازک بودن آنها3- کاهش وزن دیوارها و سقف های موجود4- کاهش زمان اجرا به میزان 50%5- مقاومت بالا در برابر زلزله به دلیل یکپارچگی و عدم ایجاد آوار به دلیل سبکی6- مقاوم در برابر فشار باد7- سهولت نصب تأسیسات مکانیکی و الکتریکی به علت پیش بینی مسیر مناسب8- ذخیره انرژی گرمایش، سرمایش و مقاومت خوب صوتی و رطوبتی9- قابلیت حمل آسان در مناطق صعب العبور جهت ساخت ویلا و کلبهرابطه ای میان سطوح صافدر یک پروژه طراحی داخلی، پس از انتخاب کفپوش مناسب با کاربرد فضا و مشخصات ظاهری آن، به سراغ سطوح دیگری از محیط یعنی دیوارها، سقف ها، دربها و پنجره ها. این سطوح دیگر سطوح مناسبی برای مانور در تغییرات و دکوراسیون سریع در یک فضا هستند. در واقع یکی از راحت ترین و سریع ترین راه هایی که می شود با آن تغییرات زیادی را در یک فضا بوجود آورد، فرقی نمی کند که بخواهیم بازسازی کنیم یا تعمیر یا تنوع ایجاد کنیم. رنگ آمیزی و یا پوشش همین سطوح است. لازم به توجه است که دیوارها نقش مؤثری را نسبت به سطوح دیگر دارد ( در دکوراسیون). ما در هر فضایی که وارد شویم تقریبا تعداد زیادی دیوار دارد و فقط یک سقف و یک کف دارد در نتیجه متراژ دیوارها چندین برابر متراژ کف و سقف است. صرف نظر از اینکه دیوارها سطوح عمودی هستند مهمترین وظیفه آنها تفکیک فضا از هم و ایجاد استقلال در محدوده بینشان است
معماری داخلی نقش عمده ای در کیفیت فضای ساختمان ایفا میکند. نحوه چیدمان و تقسیم بندی فضا، جنسیت و رنگ پوشش سطوح ( کف، سقف و دیوارها ) ، نور پردازی، مبلـمان و مجموعه عوامل موثر دیگر تعیین کننده زیبایی و کار آمدی فضاهای داخلی هستند. امروزه تاثیر معماری داخلی بر آرامش ( مجموعه هنجارهای عصبی ) ، راندمان ( در فضاهای اداری ) ، اثر بخشی ( در فضاهای تجاری ) بسیار بدیهی و لازم به نظر میرسد.
براساس معنی مندرج در لغت نامه آکسفورد، دکوراسیون داخلی عبارت است از: «هماهنگ سازی طراحی شده برای به جلوه درآوردن رنگها، اثاثیه و سایر اشیاء در یک اتاق یا ساختمان به صورت هنرمندانه».
با این حساب همه ما هنگامی که خانه خود را تزئین و درباره بهترین چیدمان مبلمان منزلمان فکر میکنیم، نقش یک دکوراتور داخلی را بر عهده میگیریم. با اینهمه، دکوراسیون داخلی همانند سایر هنرها، دارای سبک و ریزهکاریهای متفاوتی است که براساس سلیقهها و نیازهای دوران، دستخوش تغییر میشوند.
آیا دکوراسیون داخلی حرفهای پرطرفدار است؟
برخلاف تصور عامه، تعداد دکوراتورهای داخلی بسیار بیشتر از آن است که همه تصور میکنند و حتی برخی از آنان در زمره مشاهیر دنیای امروز هستند، گرچه شاید به شهرت طراحان مد و یا هنرمندان دیگر رشتهها نباشند، اما با این وجود بسیاری از دکوراتورهای داخلی از راه طراحی درآمد بسیار بالایی نیز کس
تحقیقات نوین مدیریتی نشان میدهد که ارتباطات ضعیف درون سازمانی یکی از بزرگترین عوامل ایجاد هزینه به شمار میآید که درصد قابل توجهی از آن به صورت هزینههای غیرمستقیم و پنهان است.
مقوله ارتباطات چند وجهی است و در ابعاد مختلف سازمان قابل بررسی میباشد که غالباً در محدوده وظایف واحد منابع انسانی یا روابط عمومی قرار میگیرد. در یک نظرسنجی انجام گرفته در ایالات متحده آمریکا در حدود 95% مدیران، مهمترین عامل موثر در زمینه منابع انسانی را مقوله ارتباط و به طور خاص ارتباطات داخلی بیان کردند و مدیریت موثر آن را از موارد کلیدی در ارتقای توان رقابتی سازمانها دانستند.
اهمیت ارتباطات سازمانی غالباً در امر تصمیمگیری مناسب و به موقع مورد توجه قرار میگیرد در سازمانهای بزرگ که استفاده از رویکرد تصمیم گیری مستقیم و فرد به فرد میسر نیست استفاده از سیستم ارتباطی مناسب به گونهای که از اطلاعات تمامی دست اندرکاران به صورت مناسب و در زمان موردنیاز استفاده شود از اهمیت شایانی برخوردار است.
مقوله ارتباطات از سویی دیگر ابزار اجرای راهبردها و رویکردهای اساسی سازمان میباشد. تبیین چشم انداز سازمان برای کارکنان، تعیین اولویتهای سازمانی و انگیزه بخشی به آنان پیش نیاز اجرای اثربخش راهبردها و برنامه های سازمان میباشد که هیچ یک از آنها بدون طراحی سازوکار ارتباطی مناسب بین سازمان و کارکنان به عنوان اصلی ترین سرمایه های سازمان، امکان ظهور نمییابند و این مسئله نقش ارتباط را به عنوان یک جزء ضروری در آمیزه کسب و کار (Business Mix) پررنگ میسازد.
ایجاد تغییرات مناسب در سازمان به گونه ای که بقای سازمان را در عرصه پرچالش رقابت کنونی که شرایط آن هرلحظه دشوارتر از شرایط پیشین آن میگردد، تضمین نماید از جمله تواناییهای اصلی موردنیاز رهبران سازمانهای امروزی به شمار میآید. بدیهی است که استقرار این تغییرات بدون بسترسازی مناسب نزد کارکنان و ایجاد تعهد در آنها به منظور جلب بیشتر همکاری آنان در جهت پیاده سازی مناسب این تغییرات امکان پذیر نمیباشد و در این زمینه نیز سیستم ارتباطی مناسب بین سازمان و کارکنان نقش تعیین کننده دارد به بیانی دیگر مقوله ارتباط از جمله عوامل تعیین کننده و اساسی در مدیریت تغییر میباشد.
طبق یافتههای روانشناسی نزدیک به 60 درصد اوقات روزانه افراد صرف ارتباطات انسانی میشود و بر همین مبنا دور از ذهن نخواهد بود که ادعا شود در سازمان ها به عنوان مجموعه و گروهی از انسانها ارتباطات میبایستی به عنوان عاملی مهم و تعیینکننده مورد بررسی قرار گیرد.
ارتباط به زبان ساده" فرایند ارسال و دریافت پیام "تعریف میشود. ارتباط زمانی موثر است که عکسالعمل مطلوبی را که مدنظر فرستنده پیام است، در گیرنده ایجاد کند. بدیهی است که باید ارتباط را در چارچوب یک سیستم دوسویه تبادل اطلاعات مورد بحث و تدقیق قرار داد.
یک ارتباط مؤثر دارای ویژگی هایی از قبیل: کامل بودن، به اندازه بودن، توجه و برآوردن نیاز ارتباطی، استحکام داشتن، روشنی و شفافیت و صحیح بودن میباشد که همگی آنها باید در طراحی سیستم ارتباطی کارآمد مدنظر قرار گیرند.
نتیجه ارتباط، تأثیرگذاری و ایجاد تغییر مطلوب رفتاری یا نگرشی درگیرنده است. تاثیرگذاری به مدیریت احتیاج دارد. به عبارتی تأثیر در دیگران به هر منظوری که انجام شود باید مانند هر برنامه مدیریتی دیگر با برنامهریزی و تفکر همراه گردد و قصد و اهداف آن روشن و به خوبی درک شده باشد.
تأثیر سیستم های اتوماسیون بر ارتباطات سازمانی
مقدمه
امروزه محیطهای کسب و کاری با چالشهای گوناگونی از قبیل گسترده شدن تعاملات درونی و بیرونی سازمان، با نیاز به ارتباط بیشتر واحدهای سازمانی و ضرورت نظارت مستمر بر پیشرفت کارها و ... مواجهند. مدیران سازمانها نیاز دارند که با سرعت و دقت بیشتری روند انجام امور را نظارت و پیگیری نمایند. تعاملات روزمره سازمان و حجم تبادل اطلاعات در دورههای کاری فشرده به اندازهای افزایش پیدا میکند، که انجام و پیگیری آنها به صورت دستی و سنتی عملا خارج از توان نیروی انسانی بوده و ممکن است با مشکلات زیادی همراه شود.
در سالهای اخیر، پیشرفت فناوری اطلاعات و شاخههای وابسته به آن، راه حلهای مختلفی را فراروی محیطهای کسب و کاری قرار داده است. در این میان، سیستمهای اطلاعات از مهمترین و کاراترین راه حلها برای تسهیل، کنترل و نظارت بر گردش اطلاعات در سازمانها است. سیستمهای اطلاعاتی، برنامههای نرم افزاری هستند که با استفاده از رایانه و بانکهای اطلاعات (DATA BASE) ، کار جمعآوری، ذخیره، بازیابی و کنترل اطلاعات را در سازمانها تسهیل مینمایند.
شاخهای از سیستمهای اطلاعاتی با عنوان سیستمهای اطلاعاتی مدیریت، به مدیران و کارکنان در زمینه کنترل گردش اطلاعات در سازمان کمک میکند. یکی از پرکاربردترین انواع سیستمهای اطلاعاتی که مدیران را در کنترل گردش اطلاعات در سازمان یاری میدهد، سیستم اتوماسیون اداری (OFFICE AUTOMATIONS SYSTEM)است. در این سیستم، عموما گردش مکاتبات اداری در سازمان مورد توجه قرار میگیرد. ولی معمولا دارای ابزارهای ارتباطی متعددی همچون ارسال و دریافت نامهها و دستورالعملها، ارسال و دریافت پیامهای شخصی و فوری، ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی داخلی و ... است.
سیستمهای اطلاعاتی مدیریت
بکارگیری سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر رایانه در فرایندهای مدیریت، موجب تحولات بزرگی در این حوزه شده است. این سیستمها با توجه به سرعت پردازش بالا و قابلیت ذخیره حجم عظیمی از دادهها و اطلاعات، امکان پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات را به وجود آوردهاند، خصوصا زمانی که تحلیل حجم بزرگی از دادههای عددی مد نظر باشد. این حجم از اطلاعات و دادهها، علیرغم بزرگی، از نظر فیزیکی حجم بسیار کمی را در مقایسه با روشهای سنتی اشغال میکنند و دسترسی به آنها نیز سریع تر است.
از طرفی ارتباطات درون و برون سازمانی را سریع تر، دقیق تر و ارزان تر نمودهاند؛ و مفهوم «ارتباطات در هر کجا و هر زمان» را عینیت بخشیدهاند. به همین دلیل ارتباط اعضای یک گروه را ارتقاء بخشیده و در واقع انجام کار گروهی را در سازمانها تسهیل نمودهاند.
این سیستمها، سطوح مختلفی از کار و تصمیم گیری را در برمیگیرند. چهار سطح معمول از اینگونه سیستمها که معمولا در سازمانها مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از :
_ سیستمهای اطلاعاتی جهت پشتیبانی از عملیات (مخصوص کارهای روزمره)
_ سیستمهای اتوماسیون اداری و سیستمهای اطلاعاتی مخصوص دانشکاران
_ سیستمهای اطلاعات برای مدیران و سیستمهای گزارشدهی به مدیریت
_ سیستمهای اطلاعات برای مدیران ارشد (سیستمهای پشتیبانی از تصمیمگیری و سیستمهای خبره).
امروزه انواع مختلفی از سیستمهای اطلاعاتی مدیریتی در سازمانها جهت اهداف گوناگونی از قبیل: تسهیل ارتباطات، آسانسازی گردش مکاتبات اداری، امکان گزارشگیریهای مستمر، طراحی و تولید کالاها با استفاده از نرم افزارهای رایانهای، تصمیمگیریهای دورهای یا کلان و ... مورد استفاده قرار میگیرند. به نظر میرسد یکی از سیستمهای اطلاعاتی که جایگاه مناسبی در سازمانهای ایرانی پیدا کرده است و به طور روزمره مورد استفاده قرار میگیرد، سیستم اتوماسیون اداری باشد.
اتوماسیون اداری
اتوماسیون اداری شامل تمام سیستمهای الکترونیکی است که انواع ارتباطات داخلی و خارجی سازمان را برقرار کرده یا تسهیل میکند.
حجم بزرگی از امور روزمره سازمانها، امور دفتری هستند. میتوان گفت امور دفتری از جمله کارهایی در سازمان است که تمامی کارکنان و سطوح مختلف مدیران (اجرایی، عملیاتی، میانی، ارشد) با آن سروکار دارند. از این میان، کارکنانی که مسئولیتهایی از قبیل انتشار یا ذخیره (بایگانی) اطلاعات و کار با واژهپردازها را بر عهده دارند (داده کاران)، کاربران اصلی و دائمی سیستمهای اتوماسیون اداری و سایر سیستمهای ارتباطی (نظیر سیستمهای مدیریت اسناد) هستند.
اتوماسیون اداری به افزایش بهره وری سازمان در حوزه امور دفتری کمک شایانی کرده است. امور دفتری در گذشته معمولا مورد بی اعتنایی در سازمانها قرار میگرفت. علیرغم اینکه سهم بزرگی از نیرو و انرژی را به خود اختصاص میداد، ولی هیچ گاه مورد یک بازبینی اصولی در جهت بهبود و افزایش بهرهوری قرار نگرفته بود.
در اواخر دهه 1980، نتایج یک بررسی در یک دوره 10 ساله بر روی بهرهوری سازمانها در ابعاد مختلف نشان داد که علیرغم رشد 90 درصدی بهرهوری در حوزه صنعت، بهرهوری در بخش امور دفتری، تنها 4 درصد رشد داشته است. این در حالی بود که در همین دوره، هزینههای امور دفتری از حدود 30-20 درصد به رقمی حدود 40-30 درصد از کل هزینههای سازمان افزایش یافته بود.
نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه نشان داد که در حالی که افزایش بهرهوری در حوزههای مختلف سازمانی به طور روز افزون مورد توجه قرار گرفته و ارتقا یافته است، لکن بهرهوری در حوزه امور دفتری مورد بیتوجهی واقع شده است. از این زمان بود که ارائه سیستمهای اطلاعاتی تسهیل کننده امور دفتری و ارتباطات روزمره، مورد توجه قرار گرفت.
مزایا و کاربردهای اتوماسیون اداری
اتوماسیون اداری تأثیر بسیاری بر امور سازمانها گذاشته است. برخی مزایای اتوماسیون اداری را میتوان چنین برشمرد:
_ کنترل بهتر بر کار
_ کم شدن فعالیتهای غیر مولد مانند بایگانی و نگهداری سوابق
_ کنترل و نظارت بهتر بر کارکنان
_ کم شدن هزینه مسافرتها و گردهماییها
_ افزایش رضایت شغلی کارکنان به دلیل افزایش اثربخشی
_ افزایش رضایت مشتریان به دلیل خدمات به موقع و ارائه بهتر اطلاعات
_ افزایش قابلیت رقابت سازمان
_ رشد پدیده دورا کاری (کار از راه دور)
اگر چه معمولا از اتوماسیون اداری برای برقراری ارتباطات روزمره مانند تبادل نامه یا پیام استفاده میشود، ولی کاربردهای واقعی آن فراتر از کاربردهای معمول آن هستند. البته این مسئله به نوع طراحی سیستم ارتباط دارد و اینکه طراح سیستم چه امکاناتی را در آن تعبیه کرده است. به طور کلی تا به امروز از این سیستم در جهت کاربردهای گوناگونی بهرهبرداری شده است. برخی کاربردهای شناخته شده این سیستم عبارتند از:
_ واژه پردازی _ پست الکترونیکی پست صوتی _ ارسال نمابر (فاکس) نشر رومیزی
_ تقویم الکترونیکی کنفرانس از راه دور ویدئوتکس ذخیره و بازیابی تصاویر (میکرو فیلم)
اتوماسیون اداری و ارتباطات سازمانی
با نگاهی به کاربردهای سیستم اتوماسیون اداری، مشخص میشود که اتوماسیون اداری بیشترین کاربرد را در بخش ارتباطات داشته است. این سیستم اکثر حوزههای ارتباطی سازمان را در برگرفته و متحول میکند. مراودات دفتری و مکاتبات اداری، بیشترین حوزههای ارتباطی را در سازمانها ایجاد میکنند. با استفاده از سیستم اتوماسیون اداری، کلیه مکاتبات اداری و دفتری تحت پوشش این سیستم قرار میگیرند. گستردگی کنونی اتوماسیون اداری، به خارج از این مراودات نیز کشانده شده است. با کاربرد این سیستم حتی نیازی نیست که جلسات و کنفرانسها به روش سنتی، یعنی جمع شدن فیزیکی افراد در کنار یکدیگر، انجام شود زیرا کنفرانس از راه دور این محدودیت را برطرف کرده است.
ورود سیستم اتوماسیون اداری به یک سازمان همراه با تحولی عمیق در ارتباطات سنتی و مرسوم سازمان خواهد بود. بسیاری از مراودات و ارتباطات، مانند ارسال یا ارجاع نامهها، با صرف کمترین زمان توسط سیستم، امکان پذیر خواهد بود. این سیستم حتی امکانات جدید ارتباطی را نیز در اختیار کارکنان قرار میدهد، مانند ارسال نامههای الکترونیک یا پیامهای شخصی.
به نظر میرسد این سیستم برای اغلب حوزههای سازمانی که به گونهای به ارتباطات وابستهاند، راه حلی دارد. بنابراین میتوان گفت که تأثیر آن بر ارتباطات سازمانی اجتناب ناپذیر است.
مشکلات استفاده از سیستم
استفاده از سیستمهای اطلاعاتی در سازمانها همواره رو به رشد بوده است. دو بُعد اصلی این سیستمها «انسان» و «ماشین» هستند. لذا ادوات و تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری نقش عمده و انکارناپذیری در پایایی این سیستمها بازی میکنند. در این تحقیق، همراه با پرسشنامه از پاسخدهندگان خواسته شد که نظرات و پیشنهادات خود را نیز در زمینه استفاده از سیستمهای اطلاعاتی بیان دارند. پاسخها عموما به مشکلات کار با این سیستمها برمیگشت. برخی از موارد عنوان شده عبارتند از:
_ لزوم ارتقای قدرت سخت افزاری و نرم افزاری جهت کار مستمر با سیستم بدون قطعی
_ پیشنهاد استفاده تمامی بخشهای ارتباطی در سازمانها از سیستم به صورت یکپارچه
_ لزوم وجود یک متولی در بخشهای مختلف سازمانی به عنوان رابط جهت رفع مشکلات سیستم
بنابراین سازمانها باید توجه داشته باشند که قبل از پیاده سازی اینگونه سیستمها، زیرساخت سخت افزاری و نرمافزاری مناسب را فراهم آورده و کارکنان را نیز جهت مشارکت فراگیر در یادگیری و استفاده از سیستم آماده نمایند. همچنین در کنار پیادهسازی سیستم، تیم نظارتی قوی و روزآمد نیز جهت پشتیبانی سیستم، پیشبینی نمایند.
نتیجه گیری
با توجه به نتایج تحقیق مشاهده میشود که وجود سیستم اتوماسیون اداری بر برخی از ابعاد ارتباطات سازمانی تأثیرگذار است. این تأثیر بیشتر در حوزههای ارتباطات و مراودات رسمی سازمانی و مکاتبات دفتری مشاهده میشود. همچنین سیستم اتوماسیون اداری در سهولت و سرعت تبادل اطلاعات نیز نقش عمدهای داشته است و در ایجاد کانالهای جدید ارتباطی موفق عمل کرده است. پیشگیری از برخی ارتباطات غیر ضروری در هنگام کار از دیگر نتایج به کارگیری این سیستم در سازمانها است.
بنابراین در مجموع میتوان گفت که وجود این سیستم تأثیرات مثبتی بر ارتباطات درون سازمانها داشته و موجب افزایش کانالهای ارتباطی و سرعت و سهولت در مراودات سازمانی شده است.
در این میان نکتهای که قابل توجه است، این است که در کنار پیاده سازی سیستمهای رایانهای میبایست به الزامات نیروی انسانی در زمینه پشتیبانی نیز توجه کافی نمود. وجود اینگونه سیستمها که معمولا به صورت تحت شبکه کار میکنند، ایجاب میکند که یک گروه مجرب و متخصص در محورهای مرتبط، در سازمان حضور داشته باشند و به رفع نواقص احتمالی سیستم بپردازند.
خصوصیات سیستمهای کنونی اتوماسیون اداری که هم اکنون در ایران به کار گرفته میشوند، خود عامل تعیین کنندهای در تمایل سازمانها به استفاده از این سیستمها به شمار میآید. به نظر میرسد که طراحی سیستمهای اتوماسیون اداری در ایران بیشتر معطوف به بُعد مکاتبات دفتری و اداری شده و به سایر تواناییها و قابلیتهای مفید آن توجه کافی نشده است. بنابراین بررسی امکانات موجود در سیستمهای طراحی و ارائه شده در ایران، مبحث مناسبی است که به عنوان موضوع تحقیقی، به پژوهشگران پیشنهاد میشود.
تعاریف ویژه ارتباطعقیده ادوین امری در مورد ارتباط (Edwin Emery)
او در کتاب مقدمه ای بر ارتباط جمعی ارتباط را این گونه تعریف میکند: «ارتباط عبارت از فن انتقال اطلاعات ، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر است» برای نمونه انسان وقتی میخندد نشاط و شادی خود را با لبخند نشان میدهد. و یا اگر فردی به فرد دیگر سلام میدهد یا عصر به خیر میگوید با بیان شفاهی دوستی و صمیمیت خود را به او ابراز میدارد و در واقع به گونهای ارادت خود را میفهماند. و همچنین زمانی که شخصی به شخص دیگر کارت تبریک یا نامهای ارسال میکند هدف و منظور خود را به شکل کتبی ارائه میدهد و با او ایجاد رابطه مینماید.
عقیده جان ای. آر.لی(Lee john A.R)درباره ارتباط
ارتباط را عموما به مفهوم فراگرد حمل و نقل و ارسال میان محلها و مردم میدانند. در نظر مسئولان برنامه ریزی ، ارتباط معمولا به معنای حمل و نقل کالاها و مردم از راه خشکی ، آب و هوا ارسال پیامها از طریق وسایل مخابراتی بوده است. ولی مفهوم ارتباط در جامعه که بویژه به ظرفیت اطلاعاتی لازم برای جامعه به منظور عملکرد مؤثر جریان ارتباط در سراسر بافت اجتماعی توجه دارد با این معنای محدود تطبیق نمیکند.
عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط
ارتباط جریانی است که طی آن دو نفر یا بیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود میپردازند.
عقیده جورگن درباره ارتباط
او معتقد است ارتباط عبارت است از فراگردهایی که بر مبنای آن انسانها همدیگر را تحت نفوذ قرار میدهند.
عقیده کارل هاولند (Hovland) درباره ارتباط
او میگوید: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال یک محرک (معمولا علامت بیانی) از یک فرد (ارتباط گر) به فردی دیگر (پیام گیر) به منظور تغییر رفتار او.»
عقیده مانیوس اسمیت (smith.M)درباره ارتباط
هر نوع عملی که بوسیله فردی انجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آنرا درک کند ارتباط نامیده میشود. خواه این عمل با استفاده از یک وسیله انجام شود یا بدون وسیله.
عقیده آرانگارن (Aranguren 1970.p11 )در مورد ارتباط
ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات در محدوده سه چیز انتشار (emission) انتقال (Conduction) و دریافت پیام (message)
عقیده چارلز کولی درمورد ارتباط
ارتباط مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و بوسیله آن بوجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا میکند. ارتباط حالات چهره - رفتار - حرکات - طنین صدا - کلمات - نوشتهها - چاپ - راه آهن - تلگراف - تلفن و تمام وسایلی که اخیرا در راه غلبه انسان بر مکان و زمان ساخته شده است را در بر میگیرد.
انواع ارتباط
ارتباط مستقیم و شخصی که بدون واسطه بین شخص پیام دهنده و شخص پیام گیرنده ایجاد میشود. در این نوع ارتباط پیامها مستقیما بین دو طرف مبادله میگردد.
ارتباط غیر مستقیم و غیر شخصی ، در جوامع پیشرفته انسانی برای افراد گفتگوی چهره به چهره مقدور نیست و بناچار بطور غیر مستقیم و با واسطه با هم ارتباط برقرار میکنند (از طریق روزنامهها ، مجلات و …)
ارتباط جمعی: ارتباط غیر مستقیمی است که از طریق رسانهها بین گروههای وسیع انسانی ایجاد میشود و ارتباط تودهایی نیز نامیده میشود.
انواع ارتباط جمعیارتباط خصوصی و بدون واسطه
ارتباطی است رودررو خوری که طی آن پیام بدون واسطه و مساقیم بین پیام گیرنده و پیام دهنده مبادله میشود. این نوع ارتباط ویژگیهایی هم دارد :
فرصت جابجایی پیام گیرنده و پیام دهنده
فرصت تصحیح یکدیگر
ارتباط چهره به چهره و عمیق
قابل رویت بودن آثار پیام
تفاوت ارتباط سازمانی با انواع دیگر ارتباط
انگیزه و فایدهی ارتباط سازمانی
همهی انواع سازمانها ممکن است بهعنوان مجموعهای از تشکلهای هدفدار در نظر گرفته شوند؛ که افراد در آنها بهدلایل متعددی با یکدیگر ارتباط دارند، اما انگیزهی اصلی مشارکت، این است که اهداف سازمانی و شخصی بهواسطه عملکرد جداگانه افراد بهآسانی قابل حصول نیستند؛ اما میتوان بهوسیله عملکرد گروهی به آنها جامهی عمل پوشاند؛ بنابراین ارتباط در سازمانها میتواند عامل دستیابی به اهداف سازمانی بهشمار رود و در واقع بهواسطه این فرایند اساسی است که مبادله اطلاعات در سازمان صورت گرفته و سازمان توانمندی لازم برای بهرهگیری از اطلاعات و تحقق اهداف خود را مییابد.
ارتباط مؤثر در یک سازمان موجب بالا رفتن تراز بهرهوری، رضامندی کارکنان، بالا رفتن انگیزهی کار مفید و کاهش تضادهای ناشی از فقدان نظام ارتباطی، خواهد شد
انواع ارتباطات در سازمان دارای ساختار رسمی
در یک سازمان دارای ساختار رسمی، فرایند ارتباطات را میتوان اینگونه تقسیمبندی کرد:
این کانالها در سازمانها به انگیزههای مختلفی نظیر ارضای نیازهای شخصی مثل نیاز به رابطه با دیگران، رفع یکنواختی کار و کسب اطلاعات مرتبط با کار، مورد استفاده قرار میگیرند.
فرایندهای ارتباطات سازمانی
سبکهای ارتباطی در سازمان
2. سبک برابری یا تساوی؛ سبک تساوی یک سبک ارتباطی دو طرفه است؛ که در آن، فرستنده و گیرنده، هردو از یکدیگر تأثیر و تأثر میپذیرند و مدیران و طرفهای ارتباطی، سعی در ترغیب دیگران برای ارائه نظرات
با تعریف ساده می توان گفت کانسپت ها ایده هایی (Ideas) هستند که عناصر گوناگونی در یک جا گرد هم میآورند. این عناصر گوناگون ، در متن این نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری کانسپت ، مسیری است که طی آن نیازهای فیزیکی ، شرایط محیطی و باورها به هم می پیوندند و به این ترتیب کانسپت ها بخش مهمی از روند طراحی معماری را شکل می دهند.
این بحث ذریی تعیین جایگاه کانسپت در طراحی معماری به تعریف انواع پنجگانه کانسپت می پردازد که عبارتند از : قیاسی ، استعاری ، ذاتی ، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی
همیشه کانسپت ها توسط معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکورنوریه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاه های چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز یک بخش دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشته های هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسولان دانشگاه اینچنین که اگر دانشجویان بیشتری از فعالیت های مرکز با خبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاه ها متحمل تر خواهد بود و لوکورنوریه کانسپت را به اجرا در آورد : به این صورت او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور می کرد. و امکان مشاهده بسیاری از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد.
شش واژه ای که دترپی می آید مترادف هایی برای جست جوی کانسپت هستند که توسط بسیاری از معماران بیان می شود:
اندیشه های 1-معمارانه 2- نگاره ها 3- ایده های فراسازمانده ، 4- سارتی 5- ایکمن 6- مترجمان بی واسطه یا از این قبیل اندیشه های معمارانه معطوف به یک ویژگی (فن – معمارانه) خاص هستند مانند نور آفتاب ، فضا ، ترتیب فضاها ، همبستگی فرم ساده و یا نحوه قرار گیری در منظری بخصوص که هر کدام می توانند بر روند طراحی بنا تاثیر گذار باشند. به این صورت که این ویژگی آرکیتکتونیکی پایه اخذ تصمیمات در طراحی خواهد بود. یک نگاره ، یک الگو یا ایده همین است که در طول طراحی پروژه تکرار می شود. در سطح پایین می تواند یک نقش هندسی به خصوص باشد که در سرتاسر یک طرح مشاهده می شود. همچنین این نگاره می تواند سطوح بالاتری هم داشته باشد. در کتابی به نام نگاره نور (light id theme) که در باره هاگری هنری کیمبل است ، لویی کان تغییرات آفتاب را در فصول مختلف و همچنین در طول یک روز واحد را عاملی بسیار با اهمیت در راستای تکمیلی یک اثر شایسته می داند. در طراحی این گالری کان تلاش کرده تا این کیفیت متغیر آفتاب را به درون بنا بکشاند.
ایده های فراسازمانده مربوط به ترکیب بندی هندسی و سلسله مراتب کلی بخش های مختلف پروژه می باشد. طراحی شهری و طراحی محیط های دانشگاهی مثالهای شفاف و واضحی هستند که در آنها ابتدا یک الگو کلی نظم دهنده ایجاد شده و به تدریج تکمیل می شود. یک ایده فراسازمانده به قسمت های مختلف تا جایی که نظام کلی باشند اجازه تنوع و تغیر خواهد داد. طرح تامس جفرسون برای دانشگاه ویرجیینا یک نمونه خوب برای این مطلب است.
هدف ایده فراسازمانده در اینجا این بوده که با ایجاد سازه ای کافی امکانی به وجود آید که در آن هر یک از بخش ها ضمن آنکه خصوصیات شخصی دارند همانطورهم مانع کل باشند. در طرح جفرسون این مساله کاملا به اجرا در آمده به صورتی که اگر چه یک نظام کلی مشهود است اما هر یک از بنا ها هویت مخصوص خود را دارا هستند.
در پروژه های یزرگ گاهی طراحی مسیرهای عبور (سیرکولاسیون) در جای ایده فراسازمانده قرار می گیرند. برای مثال در پروژه نوره هوا و فضای واشنگتن – اثر هلموت ، اوباتا کاسابوم – ایجاد و توسعه فضاها در اطراف مسیرهای عبور انتخاب هوشمندانه طراحان بوده و چرا که این کار آنها باعث شده تعداد بازدید کنندگان از حداکثر پیش بینی شده هم فراتر رود.
در قرن نوزدهم میلادی در مدرسه نورآر فرانسه روش آموزش متفاوتی شکل گرفت که اسکیس (esquisse) و طرح خام (parti) از فرآورده های مفهومی و گرافیکی آن هستند در این روش دانشجویان باید توانایی ارائه مفهومی (Conceptual) خود را به سطوح بالا ارتقاء می دادند. از آنها خواسته می شد تا ابتدا کانسپت و طرح اولیه را در چند ساعت ابتدایی کاربردی پروژه مشخص کنند و تا انتها به این طرح وفادار بمانند. ادوارد ب=لاربی بارنز برای توصیف رابطه کانسپت و دیاگرام اولیه با پروژه کامل شده و این که این کانسپت و دیاگرام باید ساده شده آن پروژه باشند از اصطلاح برگردان مترجمان بی واسطه (Literal translation) بهره گرفت. به عقیده بارنز کانسپت یک پروژه باید حتی با یک طراحی ساده روی یک دستمال کاغذی هم قابل بیان و ارائه باشد. به شکلی که این دیاگرام اولیه به وضوح شفافیت ساختمان تمام شده روی همان دستمال کاغذی مشاهده کرد. به گفته او : یک بنا می باید دارای طرحی قوی و معمارانه – نه مجسمه شکل یا نقاشی وار – باشد طرحی که مرتبط با فعالیت درون ساختمان باشد ..................هر وقتی از یک معمار سوال می شود که روی چگونه ساختمانی کار می کنی؟ او باید بتواند به سرعت طرحی ذهنی یا دیاگرامی از ایده معمارانه خود ارائه کند.
کانسپت ها و طراحی معماری
شکل گیری کانسپت پدیده ای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گرد آوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسایل کاری هوشمندانه است کاری به عقیده بسیاری از طراحان ، معماران ، منتقدان نویسندگان هنرمندان متشکل از 10 درصد الهام و استعداد و 90 درصد پشتکار و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری کاری نا آشنا است. همچنین دانشجویان اندازه فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد با سختی مواجه اند. در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع اصلی وجود دارند. اولین مانع مربوط به چگونگی برقراری ارتباط . دومین مانع مربوط به کمبود تجربه و سومین مانع مربوط برقراری سلسله مراتب هستند.
اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه می شود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است یخت ترین کار این این نیست که چگوننه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه چگونه باید آن را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند ، تا قبل از تشریح ایده های خود برای دیگران نوعی دیالوگ به عنوان مترعه در ذهن خود برقرار سازند ، مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است متاسفانه بسیاری دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود می بایست ابتدا ترسیم گردد . پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل ابتدایی کارآغاز شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائما نقد و اصلاح شوند.
لویی کان نوشته ای این نکته را یاد آور می شود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحی های اولیه بین همه دانشجویان عمومیت دارد:
روزی دانشجویی جوان نزد من آمد تا سوالی بپرسد. او گفت در ذهن خود فضاهایی پر جذبه را تجسم کرده . فضاهایی که جریان وار بر می خیزند و شکل می گیرند. بدون آغاز و بدون پایان . از جنس ماده یکپارچه بدون بست و اتصال و به رنگ های سفید و طلایی . و پرسید چگونه است که وقتی اولین خط را بر روی کاغذ قرار می دهد رویای او شروع به رنگ باختن می کند؟ این پرسش خوبی است ... پرسشی است در باب پیمایش پذیرها و پیمایش ناپذیرها .. برای بیان دیده در معماری و موسیقی می بایست از ابزارها و امکانات قابل سنجش بهره گرفت. اولین خطی که بر روی کاغذ کشیده می شود خود میزانی است از آنچه نمی توان به طور کامل آن را بیان کرد.
زمینه دوم مشکلات و موانع هم در مواقع توسعه یافته همان قسمت اول است. کانسپت ها شکل است خصوصا اگر موضوعی تازه و ناشناخته در معماری باشند. از آنجایی که بسیاری از ساختمان شکل دادن های ساخته شده از کانسپت بی بهره اند و ازآنجایی که اکثر منتقدان و معماران از نوشتن درباره آنها خودداری می کنند. این مساله که طراحان پویا کانسپت و درک جایگاه آنها در ساختمان ها نداشته باشند امری نسبتا بدیهی به نظر می رسد. به طور خاص علاقه ای به سومین زمینه مشکلات را می توان به مسائل مربوط به برقراری سلسله مراتب متناسب دانست. دانشجویان پویا بسیار با این گونه مسائل دست به گریبان هستند. که به علت کمبود تجربه به سختی می توانند درباره شایستگی کانسپت قضاوتی صحیح داشته باشند. حال اینکه معمار می تواند قضاوتی با تامل داشته باشد. به طور کلی درک روابط موجود بین ایده ها و تصورات و کانسپت ها کمکی شایان در زمینه عبور از این سه دسته مانع خواهد کرد.
ایده ها:
ایده ها تفکراتی معین و غیر چنالیزوازانه هستند که از مشاهدات مدارک و اندیشه برای ما حاصل می شوند. در معماری ایده های شامل مسائل مختلفی می شوند مانند چگونگی جهت گیری ساختمان ها، جانمایی یک آشپزخانه در یک واحد ، روش های بهره گیری از جریان طبیعی هوا ، ارزش انرژی و حفظ و صرفه جویی در آن ، اهمیت مصالح ، دوام ، تعامل بین اجسام مناسبترین راه های برقراری ترتیب فضایی و یا چیزهای از این قبیل . بنابراین ساختمان و طراحی آن شامل بسیاری تصمیمات کوچک است و طبیعتا کسب مهارت و ارتقا آن در جهت تولید ایده ها و کانسپت هایی که توانایی پاسخگویی به این گستره وسیع از امور را داشته باشد از اهمیت بسزایی برخوردار است.
فرانک لویرایت نمونه خوبی از معمارانی است همواره ایده های زیادی برای اجرای کارها داشته اند. جان استوارت در کتابی تحت عنوان خانه ها اوسانیان اثر رایت (Wrights usonion House) 35 ایده رایت در باب طراحی و ساخت منازل مسکونی کوچک را نقل کرده است. به همین ترتیب کریستوفر الکسندر و همکارانش در کتاب رمان الگوها (Apatten Language) بیش از 1000 ایده مختلف در باره رفتار و واکنش انسان ها نسبت به محیط های مختلف را در چهارچوب الگویی ذکر کرده اند. این ها (ایده های رایت و الکسندر) در مجموع در حکم چیزی مانند کتاب مقدس ایده ها برای طراحان ساختمان هستند. البته چه نظریات رایت و چه الگوهای الکسندر هیچ کدام حالت به هم پیوسته ای ندارند. مثلا اگر چه همه ایده های رایت را به وضوح می توان در کارهایت کمیل شده او مشاهده کرد اما او آنها را به صورت جملات و کلمات مستقل از هم ارائه کرده و برقراری ارتباط مفهومی بین آنها بر عهده شخص طراح ، سازنده است.
تصورات : تصورات تنها به زیادی با ایده ها دارند به جز اینکه تصورات قطعیت ندارند به طور پیش فرض تصورات مقایسه با ایده ها از اساس و تکامل و اغلب اهمیت کمتری برخوردارند.
ممکن است تصور شود که تصورات نمی توانند نقشی در شکل دادن کانسپت ها داشته باشند. این نتیجه گیری درستی نیست. در علم سینکتیک یا همان تجربه و تحلیل مسائل علمی اصلی اساسی به نام تولید اتفاقی ایده ها وجود دارد که بر این اساس هنگام تحلیل مسائل که به طریق از راه های موجود قابل حل نیستند ، هر ایده یا تصور تازه می تواند سبب گشایش شود. بخش کوچکتری از افراد این توانایی را دارند تا با استفاده از سینکتیک و یا سایر روش های تولید اندیشه به ارائه ایده های متنوع برای مسائل بپردازند. ایده هایی که اگر چه ظاهرا بی معنی و بی ارتباط و گاهی موهومی به نظر آیند ولی در واقع مرحله آغازین اهمیت روند تحلیل مسائل را می سازند. در معماری هم گاهی عناصر یک کانسپت ایده آل را به هیچ عنوان نمی توان در یک جا جمع کرد. در این صورت شاید استفاده از تصورات برای رسیدن به کانسپت به عنوان تکنیکی اساسی برای شکل دادن کانسپت و البته در نتیجه عدم تجربه کافی در طراحی و کانسپت سازی – ضروری باشد. دانشجویان می توانند هنگامی که قصد شکل دادن کانسپی را دارند ابتدا تصورات خود را شکل دهند.
کانسپت ها و ایده ها:
کانسپت ها از این نظر که تفکراتی حاصل از ادراک ما هستند تشابه زیادی با ایده ها دارند. با این تفاوت که کانسپت ها دارای یک ویژگی خاص خود هستند. و آن این که این تفکرات معطوف به راه های گرد آوری چند عتصر و ویژگی در یک کل دارد هستند. در معماری کانسپت همچنین تعیین کننده چگونگی تاثیر گذاری جنبه های مختلف نیازمندی های بنا بر طراحی و ساخت آن از طریق اجتماع در یک اندیشه خاص است و کانسپت در معماری موضوعی هدفمند است . نتیجه تلاش متمرکز و خلاقانه در یکپارچه کردن عناصری به ظاهر نا متشابه.
اروسارینن و ادوارد لترتبی بارنز دو معمار آمریکایی هستند که همواره با کانسپت ها در ارتباط بوده اند. سارنین چنین پیشنهاد می کند :
هویت یا بیان تنها زمانی قابل انتقال می شود که کل بنا به صورت یک تعبیه جامع درآید. مانند هر اثر هنری یک کانسپت ساده و قوی باید بر کل کار غالب باشد و تمام اجزا می بایست به شکل فعال بخشی از این حالت کلی باشد. این مساله در مورد و اساسی ترین و ابتدایی ترین عناصر مانند پلان یا سیستم سازه گرفت تا متاخرترین آنها مانند رنگ دیوارهای داخلی یا دستگیره های در صادق است. به عقیده من این هدف یعنی بوجود آمدن این تعبیر جامع والاترین و مشکل ترین اهداف است و البته باید بیش از هر چیز ما را به خود مشغول دارد.
بارنز هم دیدگاهی مشابه ارائه می دهد:
در هر پروژه ای فردیتی ذاتی نهفته است و در حالت ایده آل یک تفکر قدرتمند مرکزی سایر فعالیت ها را ایتا یا روان این تفکرات در ارتباط با انسان در فضا است.
سناریوهای کانسپچوال ( مفهومی )
با توجه به اینکه هر نوع بنایی می تواند صدها نیاز خاص خود داشته باشد که این تازه غیر از نیازها و اهدافی است که شخص معماربر آن می افزاید. دستیابی به کانسپت واحد که همه این عناصر را به هم همبسته سازد امری بلند همتا و البته بلند پروازانه است. معماران درمقالات و نوشته هایی مربوط به کانسپت های طراحی خود مساله گره زدن فاکتورهای و تفکرات مهم و تاثیر گذار در طراح به هم را در نوعی اشیا یا سناریئی کوتاه مطرح می کنند.
وقتی هدف از ایجاد یک کانسپت فوق در پروژه ترکیب اعضا مختلف در یک کل واحد باشد ، یک معمار می تواند در نهایت پروژه خود را صورت ترکیبی از چندین کانسپت را مربوط به اعضای مختلف سند این نوع بینش در طراحی را افزایش (incremental) می نامند. در دیدگاه افزایشی عبارت است از پرداختن به هر بخش به صورت مجزا با توجه به نیاز آن و به تلاشی برای یافتن یک کانسپت کلی.
بخش دیدگر دیدگاه متوجه معمار و توجه او به گستردگی محتوای کانسپت است.
مارتین اگر چه به خاطر علاقه وافرش به حضور کانسپت مشهور است. اما همواره فقط به شکلی کلی در باره کانسپت ساختمان هایش صحبت کرده. برای مثال در اطهار نظر در مورد ساختمان مرکزی شرکت جان دیگر اگر چه حکمت اندیشه های نهفته در پروژه را ارئه می کند اما نتواند کمکی به پاسخ دادن دیگران سوالات اساسی معماری بلند سوالاتی از قبیل این که ساختمان چند پاره شده یا اینکه چرا ساختمان در دو سوی یک گودال قرار گرفته؟
مارتین اغلب فقط برای یک یا دو جنبه کار کانسپت ارائه می کند و ساخت و رشد سایر جنبه ها را به شرایط وا می گذارد. دیدگاه دستیابی به یک کانسپت کلی همچنین متشابه زیادی به روش مخلق اسکیس اولیه و وفاداری به آن تا انتها که در بوجود آمد دارد.
کانسیچوال مضمون کانسپت وسعت بیشتری می دهد و موارد بیشتری را در آن میگنجاند و در نهایت تصاویر بیشترب از پروژه پیش چشم می نهد.................. سناریوی کانسیچوال می تواند مشخص
ریختهگری (به انگلیسی: Casting) فن شکل دادن فلزات و آلیاژها از طریق ذوب، ریختن مذاب در محفظهای به نام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب میباشد. این روش قدیمیترین فرایند شناخته شده برای بدست آوردن شکل مطلوب فلزات است. اولین کورههای ریختهگری ازخاک رس ساخته میشدند و لایههایی از مس و چوب به تناوب در آن چیده میشد.
ریخته گری در حوزههای متفاوت علم، هنر و فناوری مطرح است. به هر میزان که ریختهگری از حیث علمی پیشرفت میکند، ولی در عمل هنوز تجربه، سلیقه و هنر قالب ساز و ریختهگر است که تضمین کننده تهیه قطعهای سالم و بدون عیب است. این فن از اساسیترین روشهای تولید میباشد. به دلیل اینکه بیشتر از ۵۰ درصد از قطعات انواع ماشین آلات به این طریق تهیه میشوند. فلزاتی که خاصیت پلاستیک کمی دارند با قطعاتی که دارای اشکال پیچیده هستند، به روش ریختهگری شکل داده میشوند.
از دیدگاه نوع قالب روشهای ریختهگری به دو دسته تقسیم میشوند: ریختهگری در قالبهای تکبار (Expendable Molds) و در قالبهای دایمی (Permanent Molds).
اما ریختهگری با توجه به تکنولوژی و مجموعه تجهیزاتی که در قالب گیری دخیل هستند شامل موارد زیر میشود: ریخته گری در قالب ماسهای، ریخته گری به روش ریژه (قالبهای فلزی)، ریخته گری در قالب فلزی و با فشار کم، ریخته گری در قالب فلزی و با فشار بالا، دیزاماتیک، ریخته گری دقیق، ریخته گری در قالبهای کوبشی و غیره. هر یک از موارد فوق دارای کاربردی است، که با توجه به میزان تولید قطعه، کیفیت مورد نظر آن، ابعاد و جنس قالب، از هر یک از این روشها استفاده میشود.
۱ریختهگری در قالبهای بی بار(Expendable)
ریختهگری در قالبهای بی بار(Expendable)
در این دسته روشهای از قالبهای موقت استفاده میشود. این قالبها پس از یک بار ذوب ریزی از بین میروند تا قطعه را بتوان از قالب جدا کرد. پرکاربردترین نوع این قالبها، قالبهای ماسهای است که به تبع به این نوع ریخته گری، ریخته گری در قالب ماسهای (Sand casting)، گفته میشود. ماسهها انواع گوناگونی دارند، مانند ماسههای سیلیسی، ماسه چراغی، ماسه زیرکونیایی و غیره... در ادامه می توان گفت برای ساخت برخی از قالب از سیلیکات سدیم (آب شیشه) به عنوان چسب استفاده می شود که از گاز co2 برای سفت کردن آن استفاده می شود. همچنین شایان ذکر است در دو روش ریخته گری در قالب گچی (Plaster mold casting) و روش ریخته گری دقیق (Investment Casting) نیز قالب های ریخته گری که به ترتیب از جنس گچ و سرامیک هستند نیز از این فرایند پیروی می کنند.
ریختهگری در قالبهای دائمی (Permanent)
این نوع ریخته گری در قالبهای فلزی انجام میگیرد. منظور از ریخته گری غیر انبساطی ریخته گری در قالبی است که قابلیت انبساط ندارد. این قالبها را قالبهای دایمی (Permanent Mold) نیز مینامند. از ویژگیهای این قالبها میتوان به بازگرداندن فشار مذاب به خود آن اشاره کرد، که این امر باعث کاهش درصد انقباض و عیوب ناشی از آن میشود. همچنین در قالبهای فلزی به دلیل بالا بودن سرعت انتقال حرارت نسبت به قالبهای ماسهای ساختارهای ریخته گری ریز تر و خواص مکانیکی اغلب بالاتر است. از روشهای ویژه و پر کاربرد این نوع ریخته گری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دیگر روشهای ریخته گری
شامل روشهای زیر:
ریخته گری با قالب ماسه ای: اغلب تولید قطعات ریختگی در ماسه انجام می شود. ریخته گری ماسه (Sand casting)، فرآیندی است که در آن از ماسه برای قالب گیری استفاده می شود. ماسه لازم برای یک تن ریخته گری حدود ۴ تا ۵ تن است. نسبت مصرف ماسه به فلز، بسته به نوع، اندازه قطعه ریختگی و روش قالب گیری، متغیر است. ماسه مورد استفاده در ریخته گری انواع مختلفی دارد که تحت دو دسته کلی ماسه طبیعی و ماسه ترکیبی ( ماسه دریاچه) می توان آنها را طبقه بندی نمود. این ماسه ها دارای یک ماده نسوز به نام سیلیکا (SiO2) می باشند. دانه های شن باید بقدر کافی کوچک باشند تا بتوان آن ها را متراکم کرد، و در عین حال باید آنقدر درشت باشند تا گازهای تشکیل شده در هنگام ریخته گری از بین منافذ آنها خارج شوند. در قالب های بزرگ تر، از ماسه سبز استفاده می کنند(ترکیبی از ماسه، خاک رس و مقداری آب). در شکل زیر نمایی از روند ریخته گری با قالب ماسه ای در شکل زیر آمده است.
ریخته گری در حالت نیمه جامد (Semi solid casting): ریخته گری در حالت خمیری.
عیوب ریختهگری
با توجه به دو فرایند اصلی در ریخته گری شامل جریان سیال و انجماد، عیوب ریخته گری در آن شامل موارد زیر میشوند:
عیوب ناشی از جریان سیال: نیامد، جوش سرد، حبس هوا، ورود آخال و سرباره
عیوب ناشی از انجماد: حفرات درشت، حفرات ریز، حفرات گازی، تنش باقیمانده، ترک گرم و ترک سرد
ریختهگری ماسهای
قالب ماسهای و حفره شکل دار آن
ریختهگری ماسهای که به آن ریختهگری قالب ماسهای هم میگویند در واقع یک فرایند خاص ریخته گری فلز است که در آن از ماسهبرای قالبسازی مواد استفاده میشود. همچنین اصطلاح ریخته گری ماسهای نیز برای موادی که با این فرایند ساخته میشوند نیز به کار میرود. قطعاتی که با روش ریختهگری ماسهای ساخته میشوند در کارخانههای ذوب فلز تولید میشوند و میتوان گفت که ۷۰ درصد تولیدات ریختهگری فلزی به روش ریختهگری ماسهای است. نسبت مصرف ماسه به فلز، بسته به نوع، اندازه قطعه ریختگی و روش قالب گیری، متغیر است. ماسه مورد استفاده در ریخته گری انواع مختلفی دارد که تحت دو دسته کلی ماسه طبیعی و ماسه ترکیبی ( ماسه دریاچه) می توان آنها را طبقه بندی نمود. این ماسه ها دارای یک ماده نسوز به نام سیلیکا (SiO2) می باشند. دانه های شن باید بقدر کافی کوچک باشند تا بتوان آن ها را متراکم کرد، و در عین حال باید آنقدر درشت باشند تا گازهای تشکیل شده در هنگام ریخته گری از بین منافذ آنها خارج شوند. در قالب های بزرگ تر، از ماسه سبز استفاده می کنند(ترکیبی از ماسه، خاک رس و مقداری آب).
ریخته گری چیست (CASTING)
ریختهگری عبارت از شکل دادن فلزات و آلیاژها از طریق ذوب ، ریختن مذاب در محفظه ای به نام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب میباشد. این روش ، قدیمیترین فرآیند شناخته شده برای بدست آوردن شکل مطلوب فلزات است. اولین کورههای ریختهگری از خاک رس ساخته شده است که لایههایی از مس و چوب به تناوب در آن چیده میشد و برای هوادادن از دم فوتک بزرگی استفاده میکردند. بسیاری از قالبهای اولیه نیز از خاک رس ، خاک نسوز ، ماسه و سنگ تهیه میشود
شواهدی در دست است که چینیها در حدود 700 سال قبل از میلاد به ریختهگری آهن مبادرت ورزیدند. ولی یافتن قطعات ریخته شده از خرابههای شهر حسنلو در آذربایجان شرقی نشان دهنده توسعه این فن در 900سال قبل از میلاد در ایران بوده است
ریختهگری هم علم است و هم فن ، هم هنر است و هم صنعت. به میزانی که ریختهگری از حیث علمی پیشرفت میکند، ولی در عمل هنوز تجربه ، سلیقه و هنر قالبساز و ریختهگر است که تضمینکننده تهیه قطعه ای سالم و بدون عیب میباشد. این فن از اساسیترین روشهای تولید است، زیرا حدود 50 درصد وزنی کل قطعات ماشینآلات به این طریقه ساخته میشوند.
برای ریختهگری ، از فولاد و چدنها (فلزات آهنی) ، برنزها ، برنجها ، آلیاژهای آلومینیم و منیزیم و آلیاژهای منیزیم و روی (فلزات غیر آهنی) بهعنوان مهمترین فلزات ریختهگری استفاده میشود. معمولا روشهای ریختهگری را به نام ماده سازنده قالب اسمگذاری میکنند، مانند ریختهگری در ماسه که جنس قالب آن ، ماسه است.
حدود 80 درصد اجسامی که در اطراف خود می بینید ، به روش ریخته گری تولید میشوند. علت اصلی انجام فرآیند ریخته گری آن است که میتوان بوسیله آن ، هر جسم و وسیله ای با هر شکلی (حتی اشکال پیچیده) که تولید و شکل دهی آهن توسط ماشین کاری مشکل است را ایجاد کرد. فراموش نکنید که اکثر خود قطعات ماشین آلات صنعتی هم به این روش تولید میشود.
برای انجام یک فرآیند ریخته گری ، ابتدا می بایست نقشه قطعه ای که قصد ریخته گری و تولید آن داریم را ایجاد کنیم ، سپس از روی نقشه ، مدلی ایجاد کنیم. در مرحله بعدی می بایست فلز مناسب را جهت تهیه مذاب انتخاب کنیم. سپس توسط نمونه ایجاد شده ، قالب را ایجاد کنیم که عموما در ماسه ایجاد میشود و شکل نمونه در ماسه ایجاد میشود. اگر قطعه مورد نظر ما دارای تورفتگی ، یا قسمت های برجسته یا تو رفته است می بایست برای آن ، ماهیچه هایی را در نظر گرفت که این برجستگی ها و تو رفتگی ها را شکل میدهد. اکنون مذاب را به داخل قالب ریخته و در این هنگام می بایست گازهای متصاعد از داخل قالب خارج شوند و قالب ما بطور کامل بوسیله مذاب پر شود. پر کردن قالب توسط مذاب باید در دما و سرعت مناسب انجام شود. سرعت سرد شدن و کنترل مذاب بسیار مهم است چون اگر ملزومات آن رعایت نشود باعث ایجاد حفره هایی در قطعه ریخته گری شده خواهد شد. بعد از انجماد مذاب ، باید قطعه شکل گرفته را از قالب خارج کرد. بنابراین ریخته گری یا متالورژی بعنوان یک علم و هنر یاد میشود.
ریخته گری در زمینه صنایع فولادسازی و آهن آلات ، کاربرد وسیعی دارد که میتوان به تولید فولاد آلیاژی و آهن زنگ نزن اشاره کرد.
ریخته گری مداوم شمش فولاد بعنوان یکی از روش های نوین ریخته گری در دنیا می باشد که به ماشین ریخته گری (Casting Machine) نیاز خواهیم داشت. در ریخته گری اگر قطعه تولید شده مستقیما به شکل نهایی خود ایجاد شود، آن قطعه را ریختگی می گویند.
بطور کلی روش های ریخته گری متعددی به غیر از روش ایجاد قالب ماسه ای همانند ریخته گری دایکاست (ریخته گری تحت فشار) ، ریخته گری گریز از مرکز و و ریخته گری دقیق وجود دارد.
مهمترین روشهای ریختهگری عبارتند از:
ریختهگری در قالبهای موقت شامل ریختهگری در ماسه و در قالبهای پوستهای
ریخته گری در قالبهای دائمی شامل ریختهگری در قالبهای فلزی به روش گریز ازمرکز
روش های ریخته گری
فرآیند ریخته گری با تولید قالب آغاز می شود که شکل قالب، قرینه و معکوس قطعه ای است که ما نیاز داریم. قالب از مواد نسوز مانند ماسه تهیه می شود. فلز بر به داخل کوره ذوب ریخته می شود تا ذوب شود. سپس فلز مذاب در گودی قالب که شکل قطعه مورد نظر است ریخته می شود. و تا زمان جامد شدن خنک می گردد. نهایتا قطعه فلزی شکل گرفته از قالب جدا می شود.
تعداد زیادی از سازه های فلزی که هر روز با آنها سرو کار داریم به روش ریخته گری تولید شده اند. علل این (گستردگی کاربردی در ریخته گری) عبارتند از :
1- به روش ریخته گری می توان قطعاتی را تولید کرد که هندسه بسیار پیچیده ای دارند و یا دارای حفره های درونی می باشند.
2- برای تولید قطعات بسیار کوچک و همچنین قطعات بسیار بزرگ از چندصد گرم تا چندین هزار کیلو گرم می توان از این روش استفاده کرد.
3- این روش از نظر اقتصادی بسیار مقرون به صرفه است . و هدر رفت کمی دارد. فلزات اضافی در هر بار ریخته گری دوبار ذوب شده و استفاده می شوند.
4- فلز ریخته گری شده ایزو تروپیک است یعنی در تمام جهات دارای خواص فیزیکی و مکانیکی یکسانی است.
مثال های پرکاربرد:
دستگیره های در ، قفل ها ،پوشش یا بدنه موتور ها، پمپ ها و غیره، چرخ بسیاری از اتوموبیل ها.
از روش ریخته گری بطور گسترده ای در صنایع اسباب بازی استفاده می گردد . به عنوان مثال در تولید قطعات ماشین ها، هواپیما ها و غیره.
ریخته گری با ماسه
در ریخته گری ماسه ای از ماسه طبیعی یا ماسه ترکیبی( ماسه دریاچه) استفاده میشود، که دارای یک ماده نسوز به نام سیلیکا(sio2) می باشد. دانه های شن باید بقدر کافی کوچک باشند تا بتوان آن ها را متراکم کرد.و در عین حال باید آنقدر درشت باشند تا گازهای تشکیل شده در هنگام ریخته گری از بین منافذ آنها خارج شوند. در قالب های بزرگ تر از ماسه سبز استفاده می کنند(ترکیبی از ماسه،خاک رس و مقداری آب)
ماسه را می توان مجددا مورد استفاده قرار داد. همچنین زائده ها و فلزات اضافی بریده شده و مجددا استفاده می گردند.
قالب های ماسه ای دارای قسمت های زیر می باشند:
ماهیچه ها:
بسیاری از قطعات ریخته گری دارای سوراخ های داخلی هستند(فضا های خالی).یا برخی حفره های موجود در ساختار آنها از هیچ کجای قالب قابل دسترسی نیستند. این سطوح درونی به وسیله ماهیچه ها ایجاد می گردند. ماهیچه ها ازطریق آمیختن ماسه با یک سری چسب های خاص تهیه می شوند . این چسب باعث می شود که وقتی ماهیچه را در دست می گیریم شکل خود را حفظ کند. قالب از طریق قرار دادن ماهیچه در داخل حفره درجهء پایینی و قرار دادن درجه بالایی روی آن و قفل کردن دو درجه به هم، ساخته می شود. بعد از انجام عملیات ریخته گری ، ماسه ها کنار زده می شوند و ماهیچه بیرون کشیده شده و معمولا شکسته میشود.
ملاحظات مهم ریخته گری:
1- طرح الگو چگونه روی ماسه ساخته می شود؟
صنعت گران شکل مورد نظر را با دست یا به وسیله ماشین روی ماسه حک می کنند.
2- چرا طرح ایجاد شده دقیقا شبیه قطعه نیست؟
به وسیله طرح ما تنها سطح خارجی قطعه را می سازیم . سطوح داخلی توسط ماهیچه ها ایجاد می شوند.
باید مقدار فضای لازم را برای انقباض قطعه ریخته گری شده بعد از انجماد پیشبینی کرد.
3- وقتی دو درجه تشکیل دهنده قالب را از هم جدا کنیم و طرح ایجاد شده توسط درجه پایینی و بالایی را به دو نیم تقسیم کنیم به یک برشی عرضی از قطعه می رسیم .سطح خارجی ای برش عرضی را " خط جدا کننده" می نامند. اولین گام در طراحی قالب تشخیص این خط است
4- برای جلوگیری از صدمه دیدن سطح قالب هنگام خارج کردن الگو، قطعات چوبی مربوط به لوله های هوا، راه گاه ها و غیره ، باید سطوح عمودی قطعه را کمی مایل طراحی کنیم. به این شیب ملایم taper گفته می شود. اگر می دانیم که قطعه ما توسط ریخته گری ساخته خواهد شد، باید هنگام طراحی در طرح اولیه به سطوح عمودی شیب ملایمی بدهیم.
5- ماهیچه ها توسط اجزایی به نام برجسته گی های ماهیچه(core print) در جای خود نگه داشته می شوند.اگر طراحی طوری باشد که ساپورت کافی برای نگه داشتن ماهیچه در جای خود وجود نداشته باشد، از نگه دارنده های فلزی به نام چپلت استفاده میشود.چپلت ها در داخل قطعه نهایی جاسازی می شوند.
6- بعد از به دست آمدن قطعه ریخته گری شده باید آن را با فشار هوا تمیز کرد.
7- نهایتا ، فلزات اضافی کنار دروازه ها ، لوله های تغذیه و منافذ هوا باید بریده شوند. سطوح مهم باید ماشین کاری شوند تا سطحی پرداخت شده و دقیق حاصل گردد
نکات مهم ریخته گری
1- طرح الگو چگونه روی ماسه ساخته می شود؟
صنعت گران شکل مورد نظر را با دست یا به وسیله ماشین روی ماسه حک می کنند.
2- چرا طرح ایجاد شده دقیقا شبیه قطعه نیست؟
به وسیله طرح ما تنها سطح خارجی قطعه را می سازیم . سطوح داخلی توسط ماهیچه ها ایجاد می شوند.
باید مقدار فضای لازم را برای انقباض قطعه ریخته گری شده بعد از انجماد پیشبینی کرد.
3- وقتی دو درجه تشکیل دهنده قالب را از هم جدا کنیم و طرح ایجاد شده توسط درجه پایینی و بالایی را به دو نیم تقسیم کنیم به یک برشی عرضی از قطعه می رسیم .سطح خارجی ای برش عرضی را { خط جدا کننده } می نامند. اولین گام در طراحی قالب تشخیص این خط است . چرا ؟
4- برای جلوگیری از صدمه دیدن سطح قالب هنگام خارج کردن الگو، قطعات چوبی مربوط به لوله های هوا، راه گاه ها و غیره ، باید سطوح عمودی قطعه را کمی مایل طراحی کنیم. به این شیب ملایم taper گفته می شود. اگر می دانیم که قطعه ما توسط ریخته گری ساخته خواهد شد، باید هنگام طراحی در طرح اولیه به سطوح عمودی شیب ملایمی بدهیم.
5- ماهیچه ها توسط اجزایی به نام برجسته گی های ماهیچه(core print) در جای خود نگه داشته می شوند.اگر طراحی طوری باشد که ساپورت کافی برای نگه داشتن ماهیچه در جای خود وجود نداشته باشد، از نگه دارنده های فلزی به نام چپلت استفاده میشود.چپلت ها در داخل قطعه نهایی جاسازی می شوند.
6- بعد از به دست آمدن قطعه ریخته گری شده باید آن را با فشار هوا تمیز کرد.
7- نهایتا ، فلزات اضافی کنار دروازه ها ، لوله های تغذیه و منافذ هوا باید بریده شوند. سطوح مهم باید ماشین کاری شوند تا سطحی پرداخت شده و دقیق حاصل گردد.
ریخته گری دوغابی
نزدیک 150 سال است که تکنیک شکل دهی قطعات سرامیکی از طریق ریختن دوغاب در یک قالب متخلخل انجام میشود.
در ابتدا هنوز نقش روان کنندگی املاح سدیم مشخص نشده بود و لذا دوغابهایی که مورد استفاده قرار می گرفتند نزدیک 40 تا 60 درصد آب داشتند. در اوایل قرن نوزدهم استفاده از کربنات سدیم به منظور ساخت دوغابی با حداقل آب مورد توجه قرارگرفت.با کاهش میزان آب در دوغاب ریخته گری:معایبی از قبیل انقباض زیاد قطعات:ترکهای ناشی از فرایند خشک شدن و زمان زیاد برای تولید قطعه از بین خواهد رفت.
ریخته گری دوغابی اساسا به دو روش انجام میشود
1) ریخته گری باز
2) ریخته گری بسته
در روش ریخته گری باز که ضمنا رایج ترین روش ریخته گری نیز هست ، سوسپانسیون غلیظ به خوبی روان شده و داخل یک قالب گچی ریخته شده و شکل مورد نظر را به خود میگیرد.به دلیل جذب آب قالب گچی یک لایه تقریبا" متراکم از دوغاب مورد نظرتشکیل شده و مابقی دوغاب اضافی از قالب خارج میگردد و قطعه خام به دلیل انقباض جزیی که در آن به وجود می آید از قالب خارج میشود.
در روش ریخته گری بسته ، دوغاب آنقدر در داخل قالب گچی میماند تا تمام قسمت های داخلی آن اصطلاحا (میبندد) و قطعه ای توپر به وجود می آید.
عمده ترین امتیاز روش ریخته گری دوغابی نسبت به سایر روش های دیگر امکان شکل دهی قطعات بزرگ و پیچیده است در حالیکه شکل دهی چنین قطعاتی با روش های دیگر تولید تقریبا" غیر ممکن است.
اما معایب روش ریخته گری مجموعا بیشتر از مزایای آن است.از جمله معایب آن میتوان به زمان زیاد برای تولید:کیفیت کم در قطعه تولید شده: تلرانس ابعادی زیاد در قطعه تولید شده و ... را نام برد.
در گام اول از توضیحات بالا میتوان فهمید که عوامل مختلفی در شکل گیری لایه ریخته گری شده نقش دارند.عواملی چون : دانسیته دوغاب، میزان آب موجود در دوغاب، میزان تخلخل در قالب گچی، زمان، فشار سیستم، آنالیز بدنه، دانه بندی دوغاب و ... ؛ حتی عوامل جزیی دیگری نظیر دمای سیستم، میزان رطوبت در قالب گچی، توزیع تخلخل در قالب گچی و... نیز در ضخامت لایه ریخته گری شده موثر
آییننامه سیستم اتصال به زمین (ارتینگ
برای اینکه مدار یک وسیله برقی کامل شود، علاوه بر فاز نیاز به سیم دیگری داریم که برق را از وسیله به مولد(نیروگاه) برگرداند که به این سیم، سیم نول می گویند.
اگر ما بدنه تمام دستگاههای برقی اعم از صنعتی و مخابراتی و خانگی و…و یا به طور کلی هرنوع مصرف کننده برق را توسط یک رشته سیم به سیم اتصال به زمین متصل کنیم،یک سیستم ارتینگ ایجاد کرده ایم.
هدف از ایجاد این سیستم این است که اگر هریک از سیم های فاز و یا سیم نول به هر طریقی به بدنه دستگاه اتصال یابد و مدار الکتریکی مورد نظر دچار نشتی جریان شود؛این نشتی جریان توسط سیم ارت به زمین منتقل شده و از برق گرفتگی و یا در مواردی اتصالی دستگاه جلوگیری می شود.
در مواردی به اشتباه بدنه مصرف کننده های خانگی را به لوله های آهنی آب و یا گاز و یا حتی به اسکلت ساختمان اتصال می دهند که این کار بسیارخطرناکی است که منجر به برق گرفتگی های کشنده میشود.
درهنگام اتصال کامل سیم های فاز به سیم ارت فیوز مربوط به آن فاز عمل کرده و جریان را قطع می کند و در هنگام اتصال کامل سیم نول به سیم ارت اگر مدار ارتینگ دارای فیوز محافظ جان(FI )باشد،این فیوز از ۳۰ میلی آمپر نشتی جریان به بالا را قطع می کند و باعث قطع کامل جریان فاز و نول میشود.
لازم به ذکر است که سیم ارت و سیم نول به ظاهر از نظراینکه بی برق هستند بسیاربه یکدیگر شبیه هستند ولی در عمل دوسیم مستقل از هم وعملکردی متفاوت از یکدیگر دارند؛و هیچگاه نمی توان از یکی بجای دیگری استفاده کرد.
اگرچه که هردو به ظاهریکی هستند و اختلاف مقاومتی کمی باهم دارند.سیم نول در حقیقت سیم برگشت شبکه اصلیه.ولی سیم ارت یه سیم حفاظتیه که هر ساختمون باید یه چاه ارت داشته باشه که سیم ارت رو به اون متصل میکنه تا اتصال کوتاه رو زمین کنه
این کار اشتباه و ناایمنه.
چون اگر به هر دلیلی سیستم اتصالی پیدا کنه و دارای اختلاف پتانسیل بشه، در حالت استاندارد این اختلاف پتانسیل باید از طریق سیستم ارتینگ به زمین (چاه ارت) هدایت بشه، ولی اگه سیستم ارتینگ و سیم نول به هم متصل باشه، اونوقت سیم نول هم دارای جریان هست و شخصی که از این جریان بی اطلاع هست در معرض خطر برق گرفتگیه.
برای درک تفاوت بین نول، زمین حفاظتی و زمین الکتریکی، نیاز است که چیزهایی را بدانیم.
برای درک تفاوت بین نول، زمین حفاظتی و زمین الکتریکی، نیاز است که چیزهایی را بدانیم.
ابتدا به شکل زیر توجه کنید:
در حقیقت سیم نول، سیمی است که جریان خروجی از وسیله را به مولد برمیگرداند. سیم نول را وارد چاهی مرطوب می کنند تا به زمین وصل شود که به آن چاه نول می گویند. این کار باعث می شود از زمین مرطوب به عنوان قسمتی از مدار استفاده شود. یعنی زمین نیز به عنوان قسمتی از مدار بین مصرف کننده و مولد مورد استفاده قرار می گیرد.
زمین حفاظتی Earth
اتصال بدنه فلزی دستگاهها به زمین برای جلوگیری از ایجاد هر گونه برق گرفتی و آتش سوزی را می گویند. در این نوع اتصال کلیه بدنه های فلزی دستگاهها به زمین متصل میشوند تا هیچگونه اختلاف پتانسیلی بین بدنه فلزی دستگاه با زمین ایجاد نشود و در صورت اتصال یکی از فازهای به بدنه جریانی در مدار برقرار شود که باعث قطع رله های حفاظتی یا فیوز می گردد.
زمین الکتریکی Electrical Ground
زمین کردن نقطه ای از دستگاههای الکتریکی و تجهیزات برقی که قسمتی از مدار الکتریکی می باشد را زمین الکتریکی می گویند. برای مثال در سیستمهای توزیع فشار ضعیف و نیز در نیروگاههای تولید برق نقطه خنثی ستاره ترانسفورماتورها و ژنراتورها به زمین متصل می شود.
آشنایی با سیستم اتصال زمین حفاظتی
برای حفاظت از وسایل برقی و اشخاصی که با دستگاه های برقی سر وکار دارند، از سیستم اتصال زمین استفاده می شود. سیستم اتصال زمین توسط یک هادی که دارای مقاومت بسیار کم است به الکترودی که در زمین مرطوب قرار گرفته است متصل می باشد. اساس زمین کردن بر این است که زمین به عنوان نقطه صفر در نظر گرفته شود و تمام قسمت هایی که به زمین وصل شده اند، هم پتانسیل زمین شوند.
چرا اتصال زمین حفاظتی مهم است؟
هدف اصلی اتصال زمین جلوگیری و به حداقل رساندن خطر برق گرفتگی و آتش سوزی می باشد. هنگامی که قسمت فلزی لوازم الکتریکی با یک سیم برق دار اتصال پیدا کند (این اتصال شاید به علت خرابی در عایق کابل باشد)، فلز برق دار شده و اگر فردی قسمت برق دار را لمس کند، دچار شوک شدید می شود. برای جلوگیری از چنین مواردی، قطعات سیستم های برق قدرت را به سیستم اتصال زمین متصل می کنند، تا از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری کنند.فصل اول ـ تعاریف
این فصل به تعریف اصطلاح ها و کلمههای بکار رفته در آئیننامه میپردازد.
1ـ زمین (ارت)1:
رسانندگی جرم زمین را در صورتی که پتانسیل الکتریکی در هر نقطه از زمین به صورت قراردادی برابر صفر در نظر گرفته شود، زمین (ارت) مینامند.
2ـ سیستم اتصال به زمین (ارتینگ)2:
یک یا چند الکترود همراه با سیمهای ارت را که قابلیت اتصال به ترمینال اصلی داشته باشند، سیستم اتصال به زمین (ارتینگ) مینامند.
3ـ الکترود ارت (زمین)3:
رسانا یا گروهی از رساناهای متصل به هم است که اتصال الکتریکی به زمین را فراهم میکنند.
4ـ مقاومت الکترود ارت4:
مقاومت بین ترمینال اصلی زمین و کره زمین است.
5 ـ امپدانس حلقه اتصال به زمین5 :
امپدانس حلقه جریان اتصالی زمین است که شروع و پایان آن نقطه اتصالی است و با ZS نشان داده میشود.
ـ حلقه اتصالی زمین در سیستمهای مختلف به شرح ذیل است:
الف ـ سیستمهای TN
نقطه شروع (محل اتصالی)، از بدنه دستگاه به ترتیب به سیم ارت، شینه ارت، شینه نول، نقطه ترانس، سیمپیچ ترانس، سیم فاز اتصالی و نقطه اتصال به بدنه.
ب ـ سیستمهای TT و IT
نقطه شروع (محل اتصالی)، سیم اتصال به زمین، الکترود زمین، زمین، الکترود سیستم، شینه نول، نقطه صفر ترانس، سیم فاز اتصالی و نقطه اتصالی.
6 ـ اتصالی:
حالتی از مدار است که جریان در مسیری غیرعادی یا بدون اینکه پیشبینی شده باشد یا در نظر گرفته شود، جاری میشود. این جریان امکان دارد از نقص در عایقبندی یا از بستهای به کار رفته بر روی عایق رساناها ناشی شود.
7 ـ جریان اتصال به زمین (جریان اتصال کوتاه)6 :
اضافه جریانی است که در نتیجه بروز اتصالی با امپدانسی قابل چشمپوشی بین هادیهای با پتانسیلهای مختلف در شرایط عادی کار برقرار شود.
8 ـ جریان نشتی زمین7 :
در سایتهای کامپیوتری زمین مناسب از دو بابت حائز اهمیت میباشد :
الف ـ حفاظت در مقابل صاعقه و اضافه ولتاژها
ب ـ هم پتانسیل بودن تجهیزات نصبشده در سایت و کارکرد صحیح آنها بخصوص تجهیزات دیجیتال و انتقال دیتا
با توجه به بکارگیری تجهیزات کامپیوتری جدید لازم است به موضوع ارت و روش اجرای اصولی آن اهمیت بیشتری داده شود تا در آینده از آسیب رسیدن به نیروی انسانی و تجهیزات کامپیوتری پیشگیری شده و از عملکرد صحیح تجهیزات اطمینان داشته باشیم .