مشخصات فایل
عنوان:عدالت سازمانی
عدالت سازمانی
عدالت چیست؟
تعریف علمای علوم اجتماعی درباره عدالت
چرا عدالت؟
چرا مردم به دیگران نیاز دارند؟
چگونه امکان کار انسانها با یکدیگر فراهم شد؟
{نیازها
نیازهای شخصی و گروههای اجتماعی
عدالت توزیعی و عدالت روشی
عدالت توزیعی
عدالت روشی
عدالت مراودهای
نظریه برابری آدامز
مقدمه احساس بیعدالتی
?عدالت سازمانی
در این فصل درباره عدالت سازمانی و شرایطی که در نهایت به این قضاوت منجر میشود که آیا با کارکنان رفتار مناسبی شده است یا خیر صحبت میشود. به طور کلی عدالت بر انگیزاننده مهمی برای کارکنان است و زمانی که افراد احساس بیعدالتی کنند اخلاق آنها نیز سقوط میکند. در این موقع بیشتر کارکنان مایلند کار را ترک کنند و حتی ممکن است در مقام مقابله با سازمان برآیند. در عوض رفتار مناسب و عادلانه موجب پرورش استعدادها و افزایش تعهد و تمایل به باقی ماندن در سازمان میشود و کمک بارزی به افزایش رفتارهای وحدت گرایانه انسانی میکند که فراتر از رفتار رسمی مورد نظر سازمان در هر مقامی است. به طور خلاصه عدالت مردم را متحد میکند و در کنار هم نگه میدارد در حالی که بیعدالتی میتواند موجب جدایی و پراکندگی مردم شود.
Åعدالت چیست؟
واژه عدالت یک معنای محاوره ای دارد که بسیار نزدیک به معنای فلسفی اصلی آن است ولی علمای علوم اجتماعی واژههای تخصصی را در این رابطه بکار میبرند.
1- هر دوی علمای علوم اجتماعی و فلاسفه اتفاق نظر دارند که عمل عادلانه عملی است که احساس شود خوب یا صحیح است. همچنین آنان معتقدند یک عمل (رفتار) میتواند خوب باشد بدون این که منصفانه یا غیر منصفانه باشد. به طور مثال ارسطو عقیده داشت یک شخص خوب باید یک زندگی معتدل یا متعادلی داشته باشد. از این دیدگاه یک آدم مست و لذتطلب شخص صالحی نیست.به این ترتیب عمل خود خواهانه یک شخص الکلی که انتظار دارد صدمه اجتنابناپذیری که رفتار نامناسب وی به جامعه میزند فراموش شود رفتار غیرمنصفانهای تلقی میشود.
موضوع عدالت و انصاف زمانی قابل توجه است که عمل فردی زندگی دیگری را تحت تاثیر قرار دهد.
در سازمانها نیز عدالت درباره قوانین و ارزشهایی است که حاکم بر چگونگی توزیع نتیجه (به طور مثال پاداش یا تنبیه) است. روشهایی که برای توزیع چنین تصمیماتی اتخاذ میشود (و همچنین سایر انواع تصمیمات) و چگونگی رفتار با کارکنان زمانی که هیچ نتیجهای عاید نشود و هیچ روشی برای تعیین نتایج وجود نداشته باشد یا دخالت نکند عدالت را زیر سوال میبرد. زمانی که مردم با هم مراوده میکنند به یک رفتار مشخص با یکدیگر اقدام مینمایند.
برخی از مراودات و سایر انواع مذاکرات منصفانه و تمیز تلقی میشود در حالی که برخی دیگر غیر مناسب و غیر منصفانه تشخیص داده میشود.
زمانی که شخص میگوید با وی غیر منصفانه رفتار شده منظور این است که کسی برخی از موازین اخلاقی را زیر پا گذاشته و نقض کرده است. این بدان معناست که با وی طوری رفتار نشده است که انتظار آن را داشت.
از این مقدمه چنین بر میآید که محل اختلاف بین فلاسفه و علمای علوم اجتماعی کجاست؟ فیلسوفهای اخلاق علاقمند به فراهم آوردن تعاریف تجویزی و کاربردی از عدالت هستند. به طوری که میتوان گفت آنها نحوه رفتار را به انسان میآموزند.
به طور مثال روکیچ اظهار میکند کسانی که به هر دو صفت برابری و آزادی بها میدهند فاصله بسیاری را میان فقیر و غنی به عنوان بیعدالتی و رفتار نامناسب مشاهده میکنند. آنها تحمل ندارند ببینند تعداد اندکی از مردم قسمت زیادی از ثروتهای دنیا را کنترل میکنند. این افراد غالبا جامعه دموکراتیک را به عنوان زسیله اصلاح آن چه به عنوان بیعدالتی مشاهده میکنند ترجیح میدهند.
از طرف دیگر کسانی که ارزش زیادی برای آزادی اما بهای کمتری برای برابری و تساوی قائلند بیشتر جذب بازار آزاد سرمایهداری میشوند.
فاصله میان دیدگاه فلسفی و اجتماعی عدالت برای فهمیدن درست این واژه مهم است. تصور کنید که یک بنگاه اقتصادی خانوادگی متوسطی وجود دارد که صاحب کارخانه در زمان بازنشستگی ریاست سازمان را بر عهده پسر جوان خود میگذارد؛ ریاست بر کارکنانی با سوابق ممتد و طولانی و تجربه بیشتر و سوابق درخشانتر در سازمان فعالیت میکنند. آیا این ترفیع غیر منصفانه بوده است؟ یک فیلسوف ممکن است با توجه به تمایلات اخلاقی خود بگوید بله یا خیر! ولی جامعه شناس در این شرایط دارای دیدگاه ظریفی است. از نظر وی عمل جایگزینی در صورتی غیر منصفانه است که بیشتر ناظران آن را غیر منصفانه قضاوت کنند. علمای اجتماعی درجه رفتار مناسب یا نامناسب را با جمعآوری اطلاعات از مردم تشخیص میدهند.
مشخصات فایل
عنوان:عدالت سازمانی
عدالت سازمانی
عدالت چیست؟
تعریف علمای علوم اجتماعی درباره عدالت
چرا عدالت؟
چرا مردم به دیگران نیاز دارند؟
چگونه امکان کار انسانها با یکدیگر فراهم شد؟
{نیازها
نیازهای شخصی و گروههای اجتماعی
عدالت توزیعی و عدالت روشی
عدالت توزیعی
عدالت روشی
عدالت مراودهای
نظریه برابری آدامز
مقدمه احساس بیعدالتی
?عدالت سازمانی
در این فصل درباره عدالت سازمانی و شرایطی که در نهایت به این قضاوت منجر میشود که آیا با کارکنان رفتار مناسبی شده است یا خیر صحبت میشود. به طور کلی عدالت بر انگیزاننده مهمی برای کارکنان است و زمانی که افراد احساس بیعدالتی کنند اخلاق آنها نیز سقوط میکند. در این موقع بیشتر کارکنان مایلند کار را ترک کنند و حتی ممکن است در مقام مقابله با سازمان برآیند. در عوض رفتار مناسب و عادلانه موجب پرورش استعدادها و افزایش تعهد و تمایل به باقی ماندن در سازمان میشود و کمک بارزی به افزایش رفتارهای وحدت گرایانه انسانی میکند که فراتر از رفتار رسمی مورد نظر سازمان در هر مقامی است. به طور خلاصه عدالت مردم را متحد میکند و در کنار هم نگه میدارد در حالی که بیعدالتی میتواند موجب جدایی و پراکندگی مردم شود.
Åعدالت چیست؟
واژه عدالت یک معنای محاوره ای دارد که بسیار نزدیک به معنای فلسفی اصلی آن است ولی علمای علوم اجتماعی واژههای تخصصی را در این رابطه بکار میبرند.
1- هر دوی علمای علوم اجتماعی و فلاسفه اتفاق نظر دارند که عمل عادلانه عملی است که احساس شود خوب یا صحیح است. همچنین آنان معتقدند یک عمل (رفتار) میتواند خوب باشد بدون این که منصفانه یا غیر منصفانه باشد. به طور مثال ارسطو عقیده داشت یک شخص خوب باید یک زندگی معتدل یا متعادلی داشته باشد. از این دیدگاه یک آدم مست و لذتطلب شخص صالحی نیست.به این ترتیب عمل خود خواهانه یک شخص الکلی که انتظار دارد صدمه اجتنابناپذیری که رفتار نامناسب وی به جامعه میزند فراموش شود رفتار غیرمنصفانهای تلقی میشود.
موضوع عدالت و انصاف زمانی قابل توجه است که عمل فردی زندگی دیگری را تحت تاثیر قرار دهد.
در سازمانها نیز عدالت درباره قوانین و ارزشهایی است که حاکم بر چگونگی توزیع نتیجه (به طور مثال پاداش یا تنبیه) است. روشهایی که برای توزیع چنین تصمیماتی اتخاذ میشود (و همچنین سایر انواع تصمیمات) و چگونگی رفتار با کارکنان زمانی که هیچ نتیجهای عاید نشود و هیچ روشی برای تعیین نتایج وجود نداشته باشد یا دخالت نکند عدالت را زیر سوال میبرد. زمانی که مردم با هم مراوده میکنند به یک رفتار مشخص با یکدیگر اقدام مینمایند.
برخی از مراودات و سایر انواع مذاکرات منصفانه و تمیز تلقی میشود در حالی که برخی دیگر غیر مناسب و غیر منصفانه تشخیص داده میشود.
زمانی که شخص میگوید با وی غیر منصفانه رفتار شده منظور این است که کسی برخی از موازین اخلاقی را زیر پا گذاشته و نقض کرده است. این بدان معناست که با وی طوری رفتار نشده است که انتظار آن را داشت.
از این مقدمه چنین بر میآید که محل اختلاف بین فلاسفه و علمای علوم اجتماعی کجاست؟ فیلسوفهای اخلاق علاقمند به فراهم آوردن تعاریف تجویزی و کاربردی از عدالت هستند. به طوری که میتوان گفت آنها نحوه رفتار را به انسان میآموزند.
به طور مثال روکیچ اظهار میکند کسانی که به هر دو صفت برابری و آزادی بها میدهند فاصله بسیاری را میان فقیر و غنی به عنوان بیعدالتی و رفتار نامناسب مشاهده میکنند. آنها تحمل ندارند ببینند تعداد اندکی از مردم قسمت زیادی از ثروتهای دنیا را کنترل میکنند. این افراد غالبا جامعه دموکراتیک را به عنوان زسیله اصلاح آن چه به عنوان بیعدالتی مشاهده میکنند ترجیح میدهند.
از طرف دیگر کسانی که ارزش زیادی برای آزادی اما بهای کمتری برای برابری و تساوی قائلند بیشتر جذب بازار آزاد سرمایهداری میشوند.
فاصله میان دیدگاه فلسفی و اجتماعی عدالت برای فهمیدن درست این واژه مهم است. تصور کنید که یک بنگاه اقتصادی خانوادگی متوسطی وجود دارد که صاحب کارخانه در زمان بازنشستگی ریاست سازمان را بر عهده پسر جوان خود میگذارد؛ ریاست بر کارکنانی با سوابق ممتد و طولانی و تجربه بیشتر و سوابق درخشانتر در سازمان فعالیت میکنند. آیا این ترفیع غیر منصفانه بوده است؟ یک فیلسوف ممکن است با توجه به تمایلات اخلاقی خود بگوید بله یا خیر! ولی جامعه شناس در این شرایط دارای دیدگاه ظریفی است. از نظر وی عمل جایگزینی در صورتی غیر منصفانه است که بیشتر ناظران آن را غیر منصفانه قضاوت کنند. علمای اجتماعی درجه رفتار مناسب یا نامناسب را با جمعآوری اطلاعات از مردم تشخیص میدهند.
در تدوین آیین نامۀ اجرایی توزیع «سهام عدالت»، مصوب هیئت محترم وزیران تا چه اندازه ابعاد موضوع مورد مطالعۀ کارشناسانه قرار گرفته است؟ هرچند این کار در جهت کم کردن مباشرت دولت و توسعۀ امر خصوصی سازی است، لیکن بررسی کلی این آیین نامه نشان می دهد که احساس ارزشمند جانبداری از رشد معیشت مستضعفین به صورت مراقبت قیم مآبانه از آنها موجب نقض غرض شده و ناخواسته زمینه ای شده است برای گسترش بی عدالتی. این معضل از همان مادۀ اول آیین نامه شکل می گیرد و بر کل حرکت مورد نظر آن سایه می افکند. بموجب این آیین نامه شرکت های واسطی تشکیل می شوند که هیئت مؤسس و اساسنامۀ نمونۀ آن را چند وزارتخانه مشترکاً، با رعایت سیاستهای کلی اصل چهل و چهار قانون اساسی، تا یکماه تعیین خواهند کرد (مادۀ 6). این شرکتهای واسط، شرکتهای سهامی عام غیردولتی هستند که از طرفی سهام موضوع آیین نامه به آنها واگذار خواهد شد (بند ج از مادۀ 1)، و از طرف دیگر این شرکتها سهام خودشان را به افراد مشمول خواهند فروخت (بند د از مادۀ یک)؛ وزارت رفاه بموجب مادۀ 4 موظف است معیار تشخیص خانوارهای دارای اولویت را با همکاری چند سازمان دیگر معین نموده و میزان سهام واگذاری به هر فرد را تعیین و به تصویب شورای رفاه و تأمین اجتماعی برساند. وزارت اقتصاد و دارایی مکلف است تا پایان سال جاری دست کم در یکی از استانهای کشور این طرح را پیاده کند (تبصرۀ ماد3)، و اصولاً باید ترتیبی بدهد با رعایت سیاستهای کلی اصل چهل و چهار قانون اساسی، سهام شرکت های مادر تخصصی (در اختیار دولت) به این شرکت های واسط منتقل شود.