عنوان مقاله : بررسی چند شخصیت برجسته در مدیریت
قالب بندی : Word
26صفخه
شرح مختصر : لائوزی یا لائوتزو یکی از حکیمان افسانه ای چین باستان بود. او پدر و بنیانگذار حرکت فلسفی و مذهبی دائوایسم یا تااوایسم است. ماهیت این حرکت فلسفی در کتاب دائودجینگ که تحت عنوان «کتاب راه و پرهیزکاری» به انگلیسی برگردانده شده وجود دارد. مانند کنفسیوس، لائوزی نیز برای مدت ۲۵۰۰ سال تأثیر بسیار عمیقی بر تفکر چینی داشته است و افکار او بخصوص در زمینه مدیریت و رهبری اثر مهمی در عقاید شرقی ها گذاشته است. افکار لائوزی حتی به فلسفه غربی نیز راه پیدا کرده و نمونه آن حرکت روشنفکرانه قرن هیجدهم در فرانسه و تأثیر آن بر اقتصاد این کشور است که بعنوان سیاست عدم مداخله دولت در امور اقتصادی و یا سیاست اقتصاد آزاد مطرح شده است. اطلاعات بسیار اندکی از زندگی لائوزی موجود است و شاید او فقط یک تصویر افسانه ای بوده باشد. طبق روایات، او معاصر و یا معلم کنفسیوس بوده است. او کتاب دائوجینگ را نوشت اما همانگونه که در چین باستان متداول بوده، بدون شک به نسخه اصلی، مطالبی اضافه شده و بارها در آن تجدیدنظر شده است. متنی که اکنون موجود است احتمالاً مربوط به حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می باشد. کتاب دائوجینگ به هشتاد و یک بخش کوچک تقسیم می شود و هر بخش شامل مجموعه ای از مطالب در باره راه (Dao) و دستیابی به پرهیزکاری (De) است. مطالب ذیل در کتاب مذکور آورده شده است: نیاز به پرهیز از تضاد و کشمکش و انجام کارها با صلح و هماهنگی، نیاز برای زدودن و پاک کردن این جهان و تمام چیزهایی که در آن است و اعتقاد به اینکه موقعیت حقیقی از عما بدست نیامده بلکه از معکوس و مخالف آن حاصل می شود WU-WEI یا عملی نشدنی (NON-ACTION). این اصول اساسی تأثیر بسیار عمیقی بر اقکار و جامعه چینی گذاشته اند، بخصوص ۱۰۰۰ سال بعد از میلاد مسیح و هنگامی که محققان در تلاش برای ساختن آمیزه ای از عقاید کنفسیوس، دائوایست، لگالیت و بودا برای اداره کردن اجتماع بودند.
فهرست :
لائوزی
جیمز برنهام
آبراهام مازلو
درمان منطقی-عاطفی به عنوان یک نظریه شناختی به فرایندهای درونی ارگانیزم اشاره دارد.
رفتار درمانی منطقی-عاطفی بر این عقیده آدلر استوار است که رویداد ها به خودی خود قدرت ندارند که ما را تعیین کنند بلکه تعبیر ما از رویداد ها اهمیت دارد.
در این نظریه نکته مهم این است که افراد از طریق نحوه تفکر خود از لحاظ عاطفی خود را سرحال یا ناراحت می کنند و این محیط نیست که حالت ها را در آن ها ایجاد می کند در واقع احساس های ما در این جا ،نه در آنجا تعیین می شود.
- رابطه مشترک بین درمانگر و درمانجو
- این اصل که پریشانی روانشناختی عمدتاٌ حاصل آشفتگی هایی در فرایند های شناختی است.
- تمرکز بر روی تغییر دادن شناخت ها برای ایجاد تغییرات مطلوب در عاطفه و رفتار
- درمان کوتاه مدت، آموزشی، مشکل گرا، رهنمودی
- بر مدل روانی-آموزشی استوارند و بر نقش تکلیف و واگذار کردن مسئولیت به درمانجو برای پذیرفتن نقش فعال در جلسات درمان و بیرون از آن تأکید دارند.