مقاله بررسی اثر بخشی حالت های عاطفی و هیجانی ، به عنوان مولفه های شخصیت یادگیرنده بررفتار ریاضی است. امروزه اضطراب ریاضی مورد توجه و علاقه بسیاری از متخصصان روان شناسی آموزش ریاضی و نیز روانشاسان شناختی است تا از این طریق تأثیرهای هیجانی و بر انگیختگی های روانی شاگردان را در کار ریاضی بشناسند و برای کنترل و مهارعلمی آنها راه کارهای عملی بیابید . در این میان اضطراب و فشار روانی و تعامل آنها با یادگیری ریاضیات جایگاه ویژه ای را در امر آموزش و یادگیری ریاضیات مدرسه و حتی دانشگاهی به خود اختصاص داده است ؛ هر چند که در محافل علمی و آموزشی ما کمتر به آن توجه شده است.
پژوهش ها در سال های اخیر نشان داده اند که اضطراب ریاضی غیر معقول ( اضطراب مرضی ) با ایجاد مانع های جدی شناختی و آموزشی در فراگیران ضمن ابتلای آنان به ایست فکری و نقصان قابلیت های استدلالی موجبات تضعیف خود باوری ریاضی را در آنها فراهم می آورد و با ایجاد نگرش منفی به شدت بر عملکرد پیشرفت ریاضی فراگیران موثر می افتد. نوشتار حاضر با مروری اجمالی بر ادبیات کار در این عرصه می کوشد تاضمن ارائه تعریفی از اضطراب ریاضی چگونگی تعامل میان رفتار ریاضی افراد و مقوله اضطراب ریاضی را نشان دهد. واژگان کلیدی : اضطراب ، اضطراب ریاضی ، حافظه فعال ، سبک شناختی .
مقدمه نوشتار حاضر بر آن است تا چگونگی اثر بخشی حالات عاطفی و هیجانی را که از مؤلفه های شخصیت فرد است بر رفتار ریاضی فرد مورد بررسی قرار دهد. متأسفانه به رغم جدی بودن تأثیر عوامل روانی و هیجانی بر عملکرد علمی افراد ، به ویژه در علوم پایه واز جمله ریاضیات ، مطالعه در خور توجهی در این باره به زبان فارسی موجود نیست. در حالی که شناخت و کنترل عوامل ( درونی و بیرونی ) پیش برنده یا بازدارنده فراگیران در میدان فعالیت های ریاضی مورد توجه والدین ، مربیان و پژوهشگران است .
تغییر حالت های روانی و برانگیختگی ها ی آشکار فراگیران در مقابله با وضعیت های مختلف آموزشی و یادگیری ریاضیات ، به ویژه پژوهشگران آموزش ریاضی را مصمم تر می سازد تا تأثیرات هیجانی و برانگیختگی های روانی را بر رفتار ریاضی یادگیرنده ها – خواه دانش آموز یا دانشجو – شناخته و برای کنترل علمی و عملی آن در پی چاره بر آیند.
در این مقاله نگارنده با بررسی و مرور منابع در دسترس و توجه به واقعیت های موجود در امر تعلیم و تربیت ریاضیات کشور نکاتی را خاطر نشان می کند. به منظور آشکار شدن ارتباط های ساختاری موضوع ابتدا رفتار ریاضی تعریف می شود.
در رابطه با اضطراب امتحان باید نوع اضطراب بررسی شود، واقعی، اخلاقی و یا نوروتیک اضطراب واقعی در اثر عدم تسلط بر مطالب درسی حاصل می شود و اضطراب اخلاقی، نگرانی از عدم کسب نتیجه مورد انتظار خود یا والدین و یا معلم مربوطه است (ترس از دست دادن موقعیت و جایگاه خود) اضطراب نوروتیک که دلیل آشکاری برای نگرانی وجود ندارد و علائم اضطرابی دیده می شود که نتیجه آزمون را تحت تأثیر قرار می دهد.
توصیف: مراجع کلاس اول متوسطه که هنگام پرسش شفاهی و امتحانات کتبی نشانه های اضطرابی (بدنی و روانی) را نشان می داد بطوریکه یادگیری او را تحت الشعاع قرار داده و عدم تمرکز، فراموشی و عدم دقت را برای او به همراه داشت.
سبب شناسی: بر اساس ارزیابیهای روانشناختی حاصل از مشاهده ومصاحبه با مراجع و مادر باور غیر منطقی مطلق گرایی مراجع که از مادر نشات گرفته عامل اصلی اضطراب شناسایی شد.
راهکارها: استفاده از درمان شناختی عقلانی – عاطفی الیس و واقعیت درمانی گلاسر (جهت تغیر و اصلاح تفکرغیر منطقی مطلق گرایی و تاکید بر هویت موفق) و رفتار درمانی (جهت کنترل و حذف علائم اضطرابی مانند آموزش تنفس شکمی و آرمیدگی و حساسیت زدایی تدریجی و تجسمی) در رابطه با مراجع و ارائه راهبرد به مادر (عدم مقایسه، استفاده از تشویق، در نظر گرفتن دامنه ای از نمرات مورد انتظار، تو جه به توانمندیهای فرزند خود، تقویت هویت موفق فرزند)
گرد اوری شده در 24 صفحه با فرمت ورد قابل ویرایش
مقدمه:
بعضی از کودکان جدای از اضطراب آغاز سال تحصیلی زمینه اضطراب را دارند ، این دسته از کودکان به زمان بیشتری برای آمادگی نیازمندند و بی توجهی به ین مسئله برای خانوادهها و اولیای مدرسه مشکلآفرین خواهد شد.برای کم شدن اضطراب این دسته از کودکان باید از قبل با کودک صحبت کرد و محیط جدید را به طور عملی به او توضیح داد؛ بدین ترتیب که با هماهنگی اولیای مدرسه قبل از شروع رسمی مدرسه، کودک وارد محیط مدرسه شود کلاس، حیاط، سرویس بهداشتی، سالن غذاخوری و ... را ببیند و با معلم و همکلاسیهایش آشنا شود.اگر این آشنایی در محیط غیردرسی و قبل از آغاز سال تحصیلی انجام گیرد در کاهش اضطراب کودک در زمان مدرسه مؤثر خواهد بود.از طرفی نباید اجازه داد که کودک در خانه بماند و به مدرسه نرود بلکه باید والدین حتی اگر لازم بود دقایقی در کنار کودک در مدرسه باقی بمانند و به تدریج محیط را ترک کنند تا کودک آمادگی لازم را پیدا کند. مهمترین مسئله در ورود کودکان به مدرسه جدا شدن از والدین به خصوص مادر است و چون کودک چند سال به طور طبیعی در کنار مادر بوده است جدا شدن از مادر برایش سخت است.البته اکثریت کودکان در مدت کوتاهی با محیط جدید هماهنگ شده و میتوانند خود را سازگار کنند.
مدرسه و اولیای مدرسه نقش مهمی در جذب و آرامش کودک دارند و میتوانند کودک را با روشهای درست از حالت غریبه و بیگانه خارج کرده و در کاهش اضطراب و آشنایی کودک با محیط جدید مؤثر باشند.من در اوایل سال تحصیلی این وابستگی را در یکی از دانش آموزان اول ابتدایی به مادرس دیدم وخیلی دوست داشتم به او کمک کنم واین وابستگی این دانش آموز را بهبود بخشم و بخاطر همین جریان ها بود که من از میان مشکلات مدرسه این مشکل را برای فعالیت تحقیق عنوان پژوهی انتخاب نمایم مرحله اول : چگونه توانستم اضطراب و افسردگی دانش آموز پایه اول را به خاطر جدایی از والدین کم کنم؟
69 صفحه
فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه :
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت مسئله
اهداف پژوهش
فرضیههای پژوهش
تعریف متغیرها
تعریف مفهومی اضطراب
تعریف مفهومی اضطراب امتحان
تعریف عملیاتی اضطراب
فصل دوم
پایههای نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
اضطراب
تعاریف ارائه شده از اضطراب
فیزیولوژی اضطراب
سبب شناسی اضطراب
الف) الکل
ب ) مسکنها :
علائم اضطراب
- علائم جسمانی اضطراب :
- علائم روانی اضطراب :
بیماریهایی که در اثر اضطراب ایجاد میشود:
سرطان
- مسائل معده و روده
- سردرد و کمر درد
- بیماریهای ریوی و مسائل جلدی
رویکردهای نظری به اضطراب
نظریههای زیست شناختی اضطراب
نظریههای روانکاوی
نظریه فرویدی:
نظریه نو فرویدی :
نظریههای رفتاری اضطراب
نظریه یادگیری شناختی – اجتماعی
نظریههای شناختی اضطراب
اضطراب امتحان
علل اضطراب امتحان
پیشگیری از اضطراب امتحان
روشهای کنترل اضطراب
آرمیدگی :
ورزش :
تغذیه:
با اضطراب امتحان چه کنیم؟
پیشینه تحقیق
فصل سوم
روش تحقیق
مقدمه
جامعه آماری
نمونه آماری
ابزارهای اندازهگیری
کلید مقیاس اضطراب زونگ
شیوه اجرای تحقیق
روشهای آماری
فصل چهارم
یافتههای پژوهش
مقدمه
یافتههای توصیفی
یافتههای استنباطی
فرضیه پژوهش :
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
مقدمه
بحث و نتیجهگیری
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهادهای پژوهشی
محدودیتهای پژوهش
منابع و ضمائم
کلید مقیاس اضطراب زونگ
آزمون اضطراب زونگ
پاسخ نامه آزمون اضطراب زونگ
مقدمه :
قرن حاضر قرن فنآوری، قرن اضطراب و قرن پیچیدگیهاست که هر کدام انسان را مخاصره کردهاند. در میان این گرداب، آن چه از انسان امروزی انتظار میرود دانش آموزی و کنار آمدن با پیچیدگیهای دنیاست. این پیچیدگی، انسان امروزی را بر آن داشته تا با آن کنار آید و برای کنار آمدن بر این وضع، از مکانیزم تعادل حیاتی سود میجوید. انسان مجموعهای از هیجانات است که برای مقابله با این پیچیدگی با آنها توسل میجوید. در این میان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معنای واژه اضطراب و چگونگی احساسمان در زمانی که میگوییم مضطربیم، تصور کلی داریم. ما میتوانیم تا حدی در مورد تجربه درونی مرتبط با چنین احساسهایی هم داستان باشیم. جدا از نظریهپردازیهای که در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش یک علامت خطر را مبنی بر این که جریان بر وقف مراد نیست برای فرد ایفا می کند. در این تلاطم قرن، نقش انسان بر کسب دانش رقم زده است. انسان دانش را کسب کرده و به پیش میرود و هرچه میآموزد در انبار ذهن خویش آنها را اندوزش میکند.
انسان در عصر پراضطراب به پیش میرود و علم میآموزد ولی ارتباط مخزن اندوزش ذهنی وی با این هیجانات، او را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است. ارتباط بین هیجانات و حافظه بسیار پیچیده است؛ زیرا این دو در بسیاری از زمینهها با یکدیگر روابط متقابل دارند( خداپناهی، 1376).
به هر حال اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی میشود، به گونهای که میتوان گفت اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب میرفتیم، یا فقدان اضطراب ممکن است ما را مشکلات و خطرات قابل ملاحظهای مواجه کند( دادستان، 1376). ولی با این حال اضطراب میتواند عملکرد شناختی را مختل سازد و بایستی این پدیده را در موسسات آموزشی مد نظر قرار داد. عملکرد یک دانش آموز در جلسه امتحان تحت تأثیر اضطراب قرار میگیرد، این امر نباید سبب شود فکر کنند یادگیری صورت نگرفته است، این دانش آموز ممکن است، جواب سوالها را به خوبی یاد گرفته باشد، اما اضطراب او باعث ناتوانیاش در دادن جواب کامل سوال گردد( سیف، 1379).
اگر موقعیتی فراهم شود تا افراد در سطح بهینه هیجانی به آموزش بپردازند در این صورت اضطراب نه به عنوان عامل مختل، بلکه به عنوان یاری رسان در یادگیری ایفای نقش میکند. همه میدانند که در پایینترین سطح هیجانی، انسان دچار کسالت و خوابآلودگی میشود و در بالاترین سطوح هیجانی، فرد دچار آشفتگی روانی میشود، ولی با این حال در سطح بهینه هیجانی، فرد به بهترین عملکرد دست مییابد. سطح پایین انگیختگی با محرومیت حسی ارتباط دارد و انگیختگی زیاد به احساس استرس فشار و ناکامی میانجامد و در سطح بهینه انگیختگی، عملکرد به بهترین شکل بروز میکند( مارشال ریو[1]، 1376).
اضطراب به عنوان یک انگیختگی هیجانی در نظر گرفته میشود و در دهههای اخیر در پرداخت به اضطراب متخصصان بالینی و آموزشی، یکی از نشانههای حاصل از اضطرابی سطح بالا را افت تحصیلی نامیدهاند و از آن به بعد تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته است و افرادی چون دارک[2] 1989، و بسیاری کسان دیگر، در این زمینه دست به تحقیق زدهاندو تأثیر اضطراب بر هوش، حافظه، پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و ... را مورد توجه قرار دادهاند.
[1] -Marshal Reeve
[2] -Darke
بیان مسئله
تقریباً هر کسی تجاربی از نوع ناراحتیهای کلی، انتظار رویدادهای شوم و احساس تنش در موقعیتهایی را داشته است که علت تنش نیز روشن نیست. ما معمولاً اضطراب را به این گونه پدیدهها ارتباط میدهیم. اضطراب را میتوان در گستردهترین معنای آن به حالت عاطفی و فیزیولوژیکی گوناگونی ارتباط داد. هنگامی که کودکی در بامداد امتحان، تمایلی به مدرسه رفتن نشان نمیدهد. ممکن است بیمیلی او را به احساس اضطراب نسبت به کارکرد وی در امتحان نسبت دهیم. هنگامی که قهرمان ورزشی نمیتواند پیش از مسابقه مهمی غذا بخورد ممکن است رفتار او را ناشی از اضطراب بدانیم. همچنین هنگامی که کودکی، درسی را بر میگزیند که آشکارا برای او کششی در بر ندارد، ممکن است گزینش او نتیجه ترس از شکست و یا اضطراب بدانیم. ظاهراً اضطراب دارای منابع گوناگون است و میتواند از راههای ممکن بسیاری پدیدار شود. اضطراب ممکن است به نشانههای فیزیولوژیکی معینی منجر شود که بیشباهت به نشانههای ناشی از عاطفه ترس نیست . اضطراب میتواند به کاهش کارکرد در کار فکری پیچیده بینجامد. ممکن است به گزینش غیر منطقی بینجامد و یا ممکن است به عقبنشینی فرد از موقعیتهایی منجر شود که اضطرابآورهستند. در هر صورت، در حالی که تفکر درباره منشاء و معنی اضطراب سدههای پیاپی مورد توجه الهیون و فلاسفه بوده است. اغلب گفته میشود که فروید نخستین بررسی روانشناسی اضطراب را انجام داده است. منظور از اضطراب نوعی حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم است که با پریشانی، هواس، تپش قلب، تعرق، سردرد، بیقراری و تکرر ادرار همراه است. هنگامی که فرد نسبت به کارآمدی، توانایی و استعداد خود در شرایط امتحان دچار نگرانی و تردید میشود میتوان از اضطراب امتحان سخن گفت. در هنگام امتحان، به ویژه امتحانات سرنوشت ساز( کنگور و امتحان نهایی) بیشتر دانش آموزان و دانشجویان اضطراب امتحان را تجربه میکنند. وجود اندکی اضطراب در انسان طبیعی و مطلوب است و موجب افزایش تلاش و تکاپو میشود، اما اگر از حد اعتدال تجاوز کند موجب کاهش پیشرفت تحصیلی خواهد شد. دانش آموز و دانشجویی که اضطراب امتحان دارد احساس میکند که ذهنش خالی شده و هرچه را که آموخته فراموش کرده است، چنین فردی معمولاً به پرسشها پاسخهای بیربط، نادرست و یا ناقص میدهد و با افکاری نامربوط و ناخواسته در مورد پیامدهای امتحان درگیر است.
ساراسون و ماندلر بر این باورند که در موقعیتهایی نظیر موقعیت امتحان، معلومات مرتبط با آزمون و حالات اضطرابی آموخته شده وارد میدان میشوند. پارهای از این حالات اضطرابی با آزمون مورد نظر مرتبط و برخی دیگر با آن نامرتبطند. اگر سطح اضطراب برانگیخته شده با محتوای آزمون مرتبط باشند سطح کارآمدی افزایش مییابد. در حالی که اضطراب نامرتبط با وظیفه محوله، سطح کارآمدی را کاهش میدهد(دادستان، 1376).
اهمیت و ضرورت مسئله
جامعه امروز با یک تغییر سریع به جلو میرود و عدم انطباق با تغییرات آن، موجب عدم سازگاری انسانها میشود. برای انطباق دادن خود با محیط، باید هم محیط و هم خود شناخته شود. احتیاجات و نیازهای افراد به دقت مورد کنکاش قرار گیرند، اگر این تحولات را وارد جریان دانش کنیم باید آموزشگاه، مدرسه و دانشگاه این تغییرات را در نظر بگیرند. یکی از موضوعاتی که امروزه در روانشناسی به طور گسترده مطالعه میشود، نقش هیجانات و عواطف است. اضطراب میتواند عملکرد فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین درک اضطراب، روند و تأثیرات آن ضروری است.
بایستی گفته شود، که اضطراب در بین انسانها وجود دارد، هر موجود با هوشی، اضطرابدارد، میتوان گفت که اضطراب یک حالت طبیعی بدن است، انواع متعدد مسائل زندگی فردی، اجتماعی و جسمانی ایجاب میکند که به طور دایم از خود سازگاری نشان دهیم، غیر از اضطراب چه چیزی ما را بر جلو بر میدارد و هر انسانی که فکر میکند دارای سهمی از اضطراب است و به طور کلی میتوان گفت 10 درصد اضطرابها برای یک انسان عادی، ضرورت دارند اما متاسفانه این درصد همیشه پایین نیست(گنجی، 1376). به هر حال، انسانها دارای سهمی از اضطراب هستند که از پائینترین حد تا بالاترین حد گسترده شده است. به همین خاطر نیاز است تا به اهمیت و گستردگی مسئله پرداخت شود.
با شروع فصل امتحان باز هم شاهد سردرد، تهوع، دل درد و ... ناشی از استرس فراگیر امتحانی، میان دانش آموزان و دانشجویان هستیم. استرسی که هر ساله با شروع فصل امتحانات، حتی جامعهشناسان، روانشناسان و کارشناسان مسایل آموزشی و تربیتی را هم به تحلیل، هشدار و ارایه راهکارها وا میدارد. پس ضرورت دارد تحقیقاتی در زمینه اضطراب و به خصوص اضطراب امتحان صورت پذیرد. دراین پژوهش نیز سعی شده است تا میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات با هم مقایسه شود. این پژوهش بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات با میزان اضطراب دانشجویان در ایام امتحانات تفاوت دارد و آیا این تفاوت معنیدار است.