ارزیابی عملکرد
1) هدف اصلی از ارزیابی عملکرد کارکنان را بیان کنید و به طور خلاصه، مورد بحث قرار دهید؟
منظور از ارزیابی عملکرد، فرایندی است که به وسیله آن کار کارکنان در فواصل معین و به طور رسمی، مورد بررسی و سنجش قرار میگیرد. هدف نهایی از ارزیابی عملکرد، افزایش کارایی و اثربخشی سازمان است نه توبیخ و تنبه کارکنان ضعیف. در گذشته ارزیابی عملکرد فقط به منظور کنترل کار کارکنان انجام میگرفته ولی امروزه جنبه راهنمایی و ارشادی اهمیت بیشتری یافته است.
2) مراحل مختلف فرایند ارزیابی عملکرد را به طور خلاصه شرح دهید؟
1ـ هدف از ارزیابی عملکرد معین شود: ضروری است زیرا به ندرت میتوان سیستم واحدی برای ارزیابی طراحی نمود که تمام جوانب را در نظر بگیرد. بنابراین باید اهداف ویژهای که سیستم ارزیابی عملکرد برای نیل به آن طراحی و اجرا میگردد مشخص شود. بنابراین در اغلب موارد بیش از یک سیستم ارزیابی عملکرد مورد نیاز است.
2ـ برای کارکنان کاملا روشن نمود که در وظایف محول، چه انتظاری از آنها میرود: معمولاً به کمک اطلاعاتی که از تجزیه و تحلیل شغل به دست آمده و در شرح شغل منعکس گردیده است. همچنین شاخصها و استانداردهای ارزیابی عملکرد به اطلاع فرد رسانده میشود.
3ـ عملکرد واقعی فرد در شغل اندازهگیری میشود.
4ـ این عملکرد با استانداردهای عملکرد مقایسه میگردد.
5ـ نتایج حاصل از این مقایسه با فرد در میان گذاشته میشود و تصمیمات مقتضی اتخاذ میگردد.
3) روشهای ارزیابی عملکرد کارکنان را نام برده، ویژگیهای هر یک را شرح دهید؟
روشهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد کارکنان وجود دارد؛ ولی اینکه کدام روش، مناسبترین روش ارزیابی است به هدف سازمان از ارزیابی کارکنان بستگی دارد. و معمولا ترکیبی از روشهای مختلف برای ارزیابی کارکنان به کار گرفته میشود.
ـ روش مقیاسی: روش مقیاسی یکی از قدیمیترین و متداولترین روشها است در این روش کارکنان بر اساس عوامل معینی درجهبندی میگردند و یکی از دلایل عمده محبوبیت این روش سادگی و سهولت استفاده از آن است. در این روش ارزیاب که معمولاً رییس مستقیم کارکنان است با استفاده از فرمهای بخصوصی اقدام به ارزیابی عملکرد آنها مینماید. در فرمها فهرستی از صفات و ویژگیهای که باید مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرند درج شده است. مقیاسی که برای ارزیابی عملکرد به کار برده میشود به شکل پیوسته یا گسسته است. از ویژگیهای این روش این است که ابعاد و جنبههای مختلف کار را مورد بررسی قرار میدهد که بزرگترین امتیاز این روش است. اما ویژگیهای شخصیتی و صفاتی چون داشتن روحیه همکاری قدرت تشخیص و قدرت قضاوت حالت کیفی داشته و اندازهگیری آن به این روش امکانپذیر نیست.
ـ عامل سنجی: از روش مقیاسی به طریق دیگری نیز میتوان برای ارزیابی عملکرد کارکنان استفاده نمود. بدین ترتیب که به جای ارزیابی عملکرد بر اساس صفات و خصوصیات شخصیتی فرد کارآیی او در انجام وظایف و مسئولیتهای ویژهای که در شغلش دارد ارزیابی میگردد که با استفاده از شرح شغل و وظایف محوله ارزیابی انجام میپذیرد.
ـ روش ثبت وقایع حساس: عبارت است از ثبت عملکرد و تصمیمگیریهای بسیار خوب و بد حین انجام وظایف است که اگر عمل بخصوصی نقش به سزای در کارآمدی فرد داشته باشد این عمل یک واقعه حساس به شمار میآید. با ثبت این وقایع ارزیاب اطلاعات لازم را برای ارزیابی عملکرد در اختیار خواهد داشت. برای اینکار باید ارزیاب کل عملکرد فرد را طی یک دوره کامل ارزیابی نماید مثلاً یک سال که در صورتی که برای افراد زیادی انجام گیرد مشخصا دقت لازم را ندارد.
ـ روش توصیفی: در این روش از ارزیاب خواسته میشود تا شرحی درباره چگونگی عملکرد فرد بنویسد. موفقیت این روش به قدرت توصیف و تشریح ارزیاب بستگی پیدا میکند از آنجا که دست سرپرست در توصیف عملکرد کارکنان باز است و استاندارد خاصی ندارد ارزیابی بر این اساس کار سادهای نیست.
ـ روش قیاسی: عملکرد فرد با استاندارد از پیش تعیین شدهای مقایسه و سنجیده میشود. تولید استاندارد بیشتر برای مراکز تولیدی متداول است و به همین دلیل بیشتر برای بازدهی یک کارگر متوسط تحت شرایط عادی کار میباشد. از مزایای آن هم عدم دخالت ذهنیت و قضاوت ارزشی است.
ـ روش درجهبندی: از ارزیاب خواسته میشود تا کارکنان را بر اساس یک معیار کلی از بهترین تا ضعیفترین درجهبندی نماید. معمولا تعیین بهترین و بدترین کار سادهای است اما تعیین مابین افراد کار سختی است به خصوص اگر تعداد کارکنان زیاد باشد.
ـ مقایسه دو به دو: نوعی روش درجهبندی است که کار مقایسه کارکنان را آسانتر مینماید. در اینجا عملکرد هر یک از کارکنان با تک تک کارکنان دیگر سنجیده میشود.
ـ توزیع اجباری: مانند روش درجهبندی نمونه دیگری از یک روش ارزیابی مقایسهای است که ارزیاب باید عملکرد کارکنان را در گروههای خاصی دستهبندی نماید.
ـ انتخاب اجباری: ارزیاب باید از میان چند جمله توصیفی درباره کارمند یکی را که فکر میکند شرح مناسبی درباره عملکرد باشد انتخاب کند. در مواردی از این شیوه استفاده میشود که مشخص گردد در ارزیابی نوع دیگر به شکل نامعقولی کارایی همه در سطح بالایی قرار گرفته پس با استفاده از تعیین خاصی از جملات از این کار جلوگیری میکنیم.
ـ روش مقیاسی رفتاری: از دو نظر با روش مقیاسی تفاوت دارد. اولا رئیس باید رفتار مرئوس را در شغل بر اساس مجموعه عواملی بسنجد که به وسیله مطالعه دقیق شغل ارتباط آنها با هم و نقش مهمشان در انجام موثر شغل ثابت شده است. ثانیاً در کنار مقیاسی که برای اندازهگیری رفتار درجهبندی شده است. استفاده از این روش نگرش مثبتی از ارزیابی به افراد میدهد و پایای و روایی بالایی دارد.
ـ ارزیابی بر اساس مدیریت بر مبنای هدف: از جمله اهداف این روش ایجاد رابطه خوب میان رئیس و مرنوس و ایجاد جوی مساعد است که افزایش انگیزه و بالا بردن سطح عملکرد کارکنان را به دنبال دارد.
4) مسائل و مشکلاتی را که معمولاً در ارزیابی عملکرد کارکنان به وجود میآید مورد بحث قرار دهید؟
از آنجا که کمتر کسی دوست دارد کارش مورد بررسی و فضاوت دیگران قرار گیرد، صبیعتاً ارزیابی عملکرد کارکنان حساسیتهای بخصوصی را به وجود میآورد. گذشته از این، معمولاً به این قبیل ارزیابیها با سوءظن نگریسته میشود؛ چرا که در موارد بسیاری ارزیابی کارکنان، تنها مستمسکی برای تسویه حسابهای شخصی بوده است. برای جلوگیری از بروز چنین مسائلی، معمولاً قوانین و مقررات بسیاری از سوی دولت و سایر مراجع ذیصلاح وضع میگردد. این قوانین مسئولان سازمان را ملزم میکند روشهایی برای ارزیابی کارکنان طراحی کنند که با استفاده از آن نه تنها حق کسی ضایع نشود بلکه مزایایی چون افزایش حقوق یا ترفیع نیز به طور عادلانه میان کارکنان شایسته توزیع گردد. از طرف دیگر جو سازمان به عنوان یک عامل درون سازمانی نیز میتواند در عملکرد کارکنان تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. در مجموع بسیاری از روشهای ارزیابی عملکرد کارکنان به دلیل عدم نتایج مطلوب مورد انتقاد قرار میگیرد ولی این اشکالات در روشها نیست بلکه ناشی از استفاده غلط از این روشها است. این مشکلات میتواند ناشی از استفاده غلط یا عدم مهارت فرد در اجرای این روشها باشد اما مشکلات عمدهای که وجود دارد شامل: 1ـ عینیت نداشتن. 2ـ تعمیم دادن صفات توسط ارزیاب. 3ـ سختگیری، تساهل یا محافظهکاری، 4ـ تازگی. 5ـ مقابله کارکنان نسبت به سرپرست یا ارزیاب. 6ـ محاکمه به جای ارزیابی. 7ـ تعصبات شخصی ارزیاب.
5) گفته شد که ارزیابی عملکرد کارکنان همانگونه که مسائلی را حل میکند، مسائلی را نیز به وجود میآورد. در این باره بحث کنید؟
همان گونه که سیستم ارزیابی عملکرد مشکلات زیادی را در سازمان حل مینماید اشتباه در ارزیابی عملکرد کارکنان باعث میشود تا سیستم ارزیابی سازمان ارزش و اعتبار خود را از دست بدهد پس باید تلاش شود تا روشهایی برای ارزیابی عملکرد طراحی شود که یا عاری از اشتباه باشند یا امکان آن را به حداقل برساند زیرا ارزیابی غلط میتواند تبعات زیان باری از جمله خوب جلوه دادن وضعیت سازمان یا پایین آمدن بهرهوری کارکنان سازمان به دلیل نارضایتی از نتایج ارزیابی کارشان باشد در مجموع اجرای ارزیابی عملکرد نادرست در سازمان میتواند تبعات جبران ناپذیری برای سازمان به دنبال داشته باشد که این مشکلات را میتوان از طریق آموزش مدیران و کارکنان حل نمود.
6) اگر معتقدید که عملکرد کارکنان باید مورد ارزیابی قرار گیرد، دلایل خود را برشمارید؟
سازمان هنگامی میتواند موفق و اثربخش باشد که بتواند خود را با محیط پیرامون خود سازگار کند، برای اینکه بتوان موفقیت سازمان را به ارمغان آورد همواره نیاز به چگونگی عملکرد سیستم و سازمان داریم تا مشخص گردد هم افراد بدرستی وظایف خود را انجام میدهند و هم این وظایف که برگرفته از هدف اصلی سازمان در مسیر درست خود انجام میپذیرد و این مهم اتفاق نمیافتد مگر از طریق ارزیابی عملکرد که مسیر راه را مشخص میکند و همچنین میتوان مشخص نمود ضعفها و اشکالات احتمالی از چه جنبهای است و چگونه میتوان این مشکل را حل نمود. از جنبهای دیگر ارزیابی عملکرد در سازمان فرق میان افراد کوشا و غیر کوشا مشخصتر میشود و همین امر باعث میشود از طریق انگیزه برای فعالیت بیشتر هم محیط سازمان مناسب رشد و توسعه گردد هم از طریق برخورد با متخلفان از هرز رفتن منابع سازمان جلوگیری گردد.
7) ارزیابی عملکرد کارکنان باید در چه فواصلی انجام گیرد؟
اگر هدف از ارزیابی، اصلاح معایب و راهنمایی کارمند و کمک به رشد و باروری بیشتر وی است ارزیابی عملکرد به دفعات یا حداقل با فواصل کوتاهی انجام گیرد. در شرایط عادی هر 6 ماه یک بار یا هر سال یکبار انجام میشود. به طور کلی زمانبندی ارزیابی عملکرد باید با نتایجی که انتظار میرود از آن به دست آید منطبق باشد یعنی اگر نتایج یک کار یکسال بعد مشخص میشود غیر منصفانه است که شش ماه یکبار ارزیابی انجام گیرد.
8) انواع ارزیابی را شرح دهید. چه شاخصهایی را برای ارزیابی عملکرد کارکنان باید انتخاب نمود؟
در هنگام طراحی سیستم ارزیابی عملکرد باید مشخص شود که سیستم برای ارزیابی فعالیتهای شغل طراحی میشود یا برای ارزیابی نتایجی که باید از این فعالیتها به دست آورد. یعنی شاخصهایی که برای ارزیابی عملکرد کارکنان انتخاب میشوند، مربوط به فعالیتهای آنها در شغل است یا مربوط به نتایجی که از این فعالیتها به دست میآید. از آنجا که منظور نهایی سازمان، نیل به اهدافی میباشد که برای آن به وجود آمده است، هر سیستم ارزیابیای که نتیجه عملکرد کارکنان را معیار اصلی برای ارزیابی قرار دهد از این مزیت برخوردار است که موجبات تشویق برای نیل به اهداف سازمان را فراهم نماید اما مشکل این است که منابع به هدر رفته و ضایعات احتمالی در شغل در ارزیابی منعکس نمیگردد و مشکل دیگر این است که علت عدم موفقیت در نیل به هدف مشخص نمیباشد. پس میتوان بزرگترین مزیت معیار قرار دادن فعالیتهای کارمند برای ارزیابی عملکرد او آگاهی از چگونگی انجام اعمالی است که برای رسیدن به هدف انجام میگیرد اما ایراد این شاخص هم این این است که فرد تنها به کارهایی میپردازد که موجبات بهتر نشان دادن عملکردش میگردد. با توجه به مزایا و معایبی که شرح داده شد روشن است که یک سیستم ارزیابی هنگامی موثر خواهد بود که شامل هر دو معیار باشد. تنها از این طریق میتوان امیدوار بود سیستمی که برای ارزیابی عملکرد کارکنان طراحی گردیده است هم باعث ایجاد انگیزه بیشتر برای عملکرد بهتر گردد و هم با کمک به کارکنان در کسب مهارتهای لازم موجبات رشد و پیشرفت آنها را در سازمان فراهم آورد.
9) برای اینکه مصاحبه پایانی از اثربخشی بیشتری برخوردار باشد چه نکاتی را باید رعایت نمود؟
مرسوم است در پایان نتایج ارزیابی عملکرد کارمند به اطلاع او رسانده شود برگزاری این مصاحبه اطلاعاتی را به دست میآورد که در برنامهریزیها آتی که برای رشد و پیشرفت کارمند انجام میگیرد مثمرثمر باشد. توصیه شده است مصاحبه به گونهای باشد که موارد زیر در آن گنجانده شود.
1ـ نتایج حاصل از عملکرد مرئوس؛
2ـ مشاوره، راهنمایی و همکاری با مرئوس در تعیین اهداف بعدی؛
3ـ ارائه پیشنهاداتی در زمینه چگونگی نیل به اهداف؛
ـ خصوصیات شاخصهای ارزیابی عملکرد چیست؟
مشاغل، مختلف و متنوع هستند و هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند. از این رو هرگز نمیتوان مجموعهای از شاخصهای بخصوصی را تعیین کرد که عمومیت داشته باشند و بتوان از آنها برای ارزیابی عملکرد کارکنان در هر شغلی استفاده نمود. به طور کلی شاخصهایی که برای ارزیابی عملکرد به کار برده میشوند باید خصوصیاتی داشته باشند که استفاده از آنها دقت، صحت و اثربخشی فرایند ارزیابی را افزایش دهد. این خصوصیات عبارتند از:
ـ بتوان به آن اعتماد کرد؛ یعنی اندازهگیری شاخص در زمانهای متفاوت، کم و بیش نتایج یکسانی را عاید سازد.
ـ تفاوتهایی که از نظر عملکرد میان کارکنان وجود دارد تشخیص داده، آنها را از یکدیگر مجزا نماید. بدیهی است که اگر شاخصی قادر به چنین تمایزی نباشد و عملکرد همه کارکنان را به یک شکل و کم بیش در یک سطح ارزیابی نماید، نتایج حاصل کمکی به مدیر در اتخاذ تصمیماتی چون افزایش پرداخت و ترفیع مقام نخواهد کرد.
ـ متصدی شغل قدرت تأثیرگذاری بر آن را داشته باشد. یعنی اگر فرد بخواهد و برای او فرصت و امکانات مناسب وجود داشته باشد، بتواند در جهت بهتر کردن آن بکوشد.
ـ برای کسانی که به بوسیله آن ارزیابی میشوند قابل قبول باشد.
ـ سیستم ارزیابی عملکرد هنگامی میتواند موثر باشد که از شاخصهای واقعی که ارتباط مستقیم با شغل دارند استفاده شود.
ـ طرق مختلف انجام ارزیابی عملکرد عبارتند از:
ـ ارزیابی سرپرست مستقیم: ارزیابی مرئوسان به وسیله رئیس مستقیم آنها، متداولترین شیوه ارزیابی است. از ویژگیهای آن عبارتند از: اولا سرپرست فرد در موقعیتی قرار دارد که به آسانی میتواند به طور مستقیم بر رفتار و عملکرد مرئوس خویش نظارت کند. ثانیاً میدانیم ک سرپرست یک واحد در سازمان، مسئول اداره آن واحد به طور موثر است و اگر این کار توسط وی انجام نگیرد باعث تضعیف موقعیتش میگردد. ثالثاً گفته شد که فرایند ارزیابی عملکرد و فرایند آموزش در سازمان رابطهای بسیار نزدیک و تنگاتنگ دارند و در واقع یکی از وظایف مهم سرپرست تربیت نیروی انسانی است.
ـ ارزیابی رئیس به وسیله مرئوس: مرئوس هر روز شاهد رفتار و کردار و عملکرد رئیس خویش است و به دلیل اجرای تصمیمات و دستوراتش در موقعیتی قرار دارد که میتواند درباره کاردانی و اثربخشی او قضاوت درستی داشته باشد. با این روش اولاً مدیر از نیازهای کارکنان آگاه میگردد. ثانیاً اطلاعاتی که از نتایج عملکردش به او داده میشود به وی کمک میکند تا مدیر بهتری شود ولی ایراد این شیوه هم این است که میتواند مبنای تصمیمات او به جای کارآیی و اثربخشی، کسب وجهه و محبوبیت در میان کارکنان گردد.
ـ ارزیابی همقطاران از عملکرد یکدیگر: ارزیابی همقطاران از عملکرد هنگامی مطمئن و قابل اعتماد است که اولاً ترکیب گروه همقطاران برای مدت زمانی نسبتاً طولانی به همان شکل باقی مانده، تغییری نکند. ثانیاً وظایفی که اعضای گروه انجام میدهند، مرتبط و وابسته به یکدیگر باشد. ثالثاً همقطارانی که عملکرد یکدیگر را ارزیابی مینمایند در رقابت مستقیم با یکدیگر برای دریافت همان پاداشها نباشند.
ـ ارزیابی گروهی: ممکن است سازمان به شکلی باشد که با دو یا چند واحد مختلف سازمانی در ارتباط باشد در این موارد معمولا از چند نفر از سرپرستان و مدیرانی که با کارمند و کار او آشنایی دارند دعوت میشود تا با تشکیل گروهی عملکرد وی را ارزیابی نمایند. در این روش هر یک از اعضاء ارزیابی را از زاویه تخصص خود بررسی مینماید به این صورت کار از زوایای مختلف بررسی میگردد. و عیب بزرگ این روش کم بودن نقش و اهمیت سرپرست مستقیم درارزیابی مرئوس است و همچنین گردآوری تعدادی از مدیران گرد هم در گروهی به دلیل مشغله مشکل است.
ـ ارزیابی از طریق خودسنجی: نکتهای که تیلور به آن اشاره دارد این است که معمولاً هیچکس به اندازه خود او به جزئیات کار خویش نیست. همچنین اگر معیار ارزیابی برای وی مشخص باشد بهتر از هر کسی میتواند عملکرد خود را بسنجد این درحالی است که این روش مناسبی نیست چون به ندرت میتوان کسی را پیدا کرد که بیطرفانه خود را ارزیابی نماید.
از هر کدام از روشهای ارزیابی میتوان به صورت مجزا یا ترکیبی استفاده نمود.
فرودگاه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها، فرودگاه (ابهامزدایی) را ببینید.
نقشه فرودگاههای جهان (۲۰۰۸)
پایانه شماره یک فرودگاه فرانکفورت
فُرودگاه محلی است که برای نشست و برخاست هواپیماها تعیین شدهاست. در حالیکه فرودگاههای کوچک ممکن است از باندهای پروازی کوچک (یک تا دو کیلومتر) خاکی و یا شنی ساخته شده باشند، فرودگاههای بزرگی که برای پروازهای بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرند معمولاً دارای باندهای آسفالتی و بلندی هستند که طول آنها به چندین کیلومتر میرسد. فرودگاههای کوچک و فرودگاههای بزرگ میتوانند مجهز به برج کنترل ترافیک باشند و یا در صورت لزوم فاقد آن باشند، این امر بستگی به حجم ترافیک منطقه و همچنین سرمایهگذاری انجام شده در آن فرودگاه دارد، هر چند در اکثر فرودگاههای بینالمللی واحد مراقبت پرواز در محل فرودگاه مستقر است.
در ایران ۵۴ فرودگاه غیرنظامی و بیش از ۲۳۱ فروند هواپیما وجود دارد که سالانه ظرفیت جابهجایی ۸۵ میلیون مسافر را دارند.[۱]
فرودگاه در گویشهای دیگر[ویرایش]
فرودگاه به معنی جای نشستن و برخاستن هواپیماها یا هر هواگرد دیگری است. میدان هوایی، واژه رایج فارسی افغانستان برای فرودگاه است. در فارسی تاجیکی رایج در تاجیکستان به فرودگاه، خیزگه (یعنی جای برخاستن هواپیما) میگویند اما به تازگی اصطلاحات زبان فارسی ایران (مانند هواپیما و فرودگاه) در تاجیکستان رایج شدهاست.
باند پرواز[ویرایش]
به محل نشستن و برخاستن هواپیما باند گویند که میتواند آسفالته یا بتنی باشد. باندها را به وسیله یک عدد ۲ رقمی در دو سر باند مشخص و نام گذاری میکنند که این عدد نشانگر زاویه باند و میزان انحراف آن از شمال مغناطیسی است و اعداد دوسر باند همیشه ۱۸۰ درجه باهم اختلاف دارند که این اعداد میتواند در ناوبری هواپیما به خلبان هواپیما کمک کند، برای مثال باند فرودگاه مهرآباد تهران را با اعداد ۲۹ و ۱۱ نامگذاری کردهاند که به معنای این است که زاویه یک سر آن ۲۹۰ درجه و سر دیگر باند ۱۱۰ درجه است. باند از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است مثل آستانه، تاچ دان زون، شانه خاکی دو سر باند و ... باندها همچنین باید از نظر زیر سازی مقاوم شده باشد تا تحمل وزن هواپیما در هنگام نشست که با توجه به سرعت هواپیما ضربه چندین برابر وزن است را داشته باشد..
تاکسی وی[ویرایش]
به مسیرهای فرعی باند که به منظور تردد هواپیما و حرکت از رمپ به باند، از باند به رمپ و از باندی به باند دیگر تعبیه شده تاکسی وی گویند که با خطوط زرد رنگ و با دو عدد و حرف نامگذاری میشود.
تأسیسات فرودگاه[ویرایش]
فرودگاههای بینالمللی عموماً دارای مجموعهای از تأسیسات و ساختمانهایی هستند که مسافران در این اماکن به هواپیما سوار یا از آن پیاده میشوند و همچنین بار هواپیماها تخلیه و یا بارگیری میشوند. تأسیساتی که مسافران از طریق آنها با حمل و نقل زمینی، خرید بلیط، انتقال بار همراه، و چمدانهای خود و همچنین عبور از ورودیهای امنیتی از آنها استفاده میکنند ترمینال و یا پایانهنامیده میشود و همچنین ساختمانهایی که مسافران برای سوار شدن به هواپیما در آنجا تجمع مینمایند سالن انتظار نامیده میشود. در هر صورت این دو اصطلاح بجای یکدیگر قابل استفاده هستند. معمولاً تسهیلات گمرکی موجود در فرودگاههای بینالمللی و همچنین سطح بالای عوامل امنیتی که در این فرودگاهها به چشم میخورد از عواملی هستند که آنها را از فرودگاههای کوچک قابل تفکیک مینماید.
پایانه پنج فرودگاه جان اف کندی شهر نیویورک
برای خطوط مسافربری کوچکتر و هواپیماهای خصوصی، خدماتی از قبیل، تعمیر و نگهداری هواپیما، خدمات مورد نیاز خلبانان، خدمات مورد نیاز اجاره هواپیما، و همچنین اجاره آشیانه هواپیما توسط پایگاههای ثابت که اصطلاحاً (fixed base operator) نامیده میشوند، صورت میپذیرد.
کلیه فرودگاهها منحصراً بهوسیله کد فرودگاهی انجمن بینالمللی ترابری هوائی (IATA) و کد فرودگاهی سازمان بینالمللی هواپیمائی کشوری (ICAO) شناخته میشوند. در ایالات متحده آمریکا و همچنین برخی از کشورها، فرودگاهها با نام شخصیتهای نامدار آن کشور، بویژه چهرههای سیاسی، نامگذاری میشوند. در ایران نیز فرودگاه بینالمللی امام خمینی به نام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نامیده شد.
۱) هتل
۲) رستوران
۳) جابه جایی مسافر
۴) کمکهای پزشکی (مثل: کمکهای اولیه، آمبولانس، دکتر در فرودگاه و بیمارستان در شهر)
۵) بانک و ادارهٔ پست
۶) ادارهٔ توریستی برای توریستها و...
۱) نوع آتشنشانی فرودگاه از نظر طبقهبندی از نوع ۹ (Category) میباشد.
۲) مجهز به دستگاه یا کامیون فوم پاش به سطح باند میباشد.
۳) توانایی جابه جایی (Tow یا push back) هواپیماها را دارد.
مشکلات فرودگاهها[ویرایش]
حجم ترافیک هوائی و همچنین ترافیک هواپیماها روی زمین (حرکت هواپیما در باندهای پروازی و تاکسیروها) که در محدوده هر فرودگاه ایجاد میشود، از عوامل مؤثر در ایجاد آلودگی صوتی (صدای موتور هواپیما) و آلودگی هوا است، و حجم زیاد این آلودگیها میتواند برای سلامتی جسمانی مضر بوده و همچنین در برنامه خواب افراد ایجاد اختلال نماید. غالباً ساکنین محلی، به نیت جلوگیری از تخریب ییلاقات حومه شهر، اماکن تاریخی، و زیستبوم محلی، در مقابل ساخت فرودگاههای جدید و یا گسترش فرودگاههای موجود از خود مقاومت نشان میدهند.
فرودگاه چیست ؟
فرودگاه محلی است که برای نشست و برخاست هواپیماها تعیین شده است. در حالیکه فرودگاه های کوچک- که معمولا با نام هائی از قبیل aerodrome, airfield یاlanding strip نامیده میشوند- ممکن است از باندهای پروازی کوچک ( یک الی دو کیلومتر ) خاکی و یا شنی ساخته شده باشند، فرودگاه های بزرگی که برای پروازهای بین المللی مورد استفاده قرار میگیرند معمولا دارای باندهای آسفالتی و بلندی میباشند که طول آنها به چندین کیلومتر میرسد. فرودگاه های کوچک و فرودگاه های بزرگ میتوانند مجهز به برج کنترل ترافیک باشند و یا در صورت لزوم فاقد آن باشند، این امر بستگی به حجم ترافیک منطقه و همچنین سرمایه گذاری انجام شده در آن فرودگاه دارد، هر چند در اکثر فرودگاه های بین المللی واحد مراقبت پرواز در محل فرودگاه مستقر میباشد.
[IMG]file:///C:%5CDOCUME%7E1%5Cpilot%5CLOCALS%7E1%5CTemp%5Cmsoh tmlclip1%5C01%5Cclip_image001.gif[/IMG]
فرودگاه های بین المللی عموما دارای مجموعه ای از تاسیسات و ساختمانهائی هستند که مسافران در این اماکن به هواپیما سوار یا از آن پیاده میشوند و همچنین بار هواپیماها تخلیه و یا بارگیری میشوند. تاسیساتی که مسافران از طریق آنها با حمل و نقل زمینی، خرید بلیط، انتقال بار همراه، و چمدانهای خود و همچنین عبور از ورودی های امنیتی از آنها استفاده میکنند ترمینال و یا پایانه نامیده میشود و همچنین ساختمانهائی که مسافران برای سوار شدن به هواپیما در آنجا تجمع مینمایند سالن انتظار نامیده میشود. در هر صورت این دو اصطلاح بجای یکدیگر قابل استفاده هستند. معمولا تسهیلات گمرکی موجود در فرودگاه های بین المللی و همچنین سطح بالای عوامل امنیتی که در این فرودگاه ها به چشم میخورد از عواملی هستند که آنها را از فرودگاه های کوچک قابل تفکیک مینماید.
برای خطوط مسافربری کوچکتر و هواپیما های خصوصی، خدماتی از قبیل، تعمیر و نگهداری هواپیما، خدمات مورد نیاز خلبانان، خدمات مورد نیاز اجاره هواپیما، و همچنین اجاره آشیانه هواپیما توسط پایگاه های ثابت که اصطلاحا ( fixed base operator ) نامیده میشوند، صورت میپذیرد.
کلیه فرودگاه ها منحصرا بوسیله کد فرودگاهی انجمن بین المللی حمل و نقل هوائی ( IATA ) و کد فرودگاهی سازمان بین المللی هواپیمائی کشوری ( ICAO ) شناخته می شوند. در ایالات متحده آمریکا و همچنین برخی از کشورها، فرودگاه ها با نام شخصیتهای نامدار و شهیرآن کشور، بخصوص شخصیتهای سیاسی، نامگذاری میشوند.
حجم ترافیک هوائی و همچنین ترافیک هواپیما ها روی زمین ( حرکت هواپیما در باندهای پروازی و تاکسیروها ) که در محدوده هر فرودگاه ایجاد میشود، از عوامل موثر در ایجاد آلودگی صوتی ( صدای موتور هواپیما) و آلودگی هوا میباشد، و حجم زیاد این آلودگی ها میتواند برای سلامتی جسمانی مضر بوده و همچنین در برنامه خواب افراد ایجاد اختلال نماید. غالبا ساکنین محلی، به نیت جلوگیری از تخریب ییلاقات حومه شهر، اماکن تاریخی، و اکو سیستم محلی، در مقابل ساخت فرودگاه های جدید و یا گسترش فرودگاه های موجود از خود مقاومت نشان میدهند.
منبع:/www.pilota380.blogfa.com
معایب خانه های کنار فرودگاه چیست؟
محققان لهستانی دانشگاه Jagiellonian دریافتند که زندگی در نزدیکی فرودگاهها نه تنها بر روی شنوایی بلکه بر قلب افراد نیز تأثیرگذار است.
رشد پیوسته ترافیک هوایی و توسعه فرودگاهها و همچنین بسط مناطق شهری کنار فرودگاهها باعث شده که افراد بیش از هر زمان با سر و صدای هواپیما روبرو شوند.
طی این پژوهش 201 شخص 40 تا 66 ساله مورد بررسی قرار گرفتند که نیمی از آنها به مدت بیش از سه سال در مناطقی با بیشترین سر و صدای هواپیما حضور داشتند و نیمی دیگر در مناطقی با سر و صدای کمتری زندگی میکردند.
نتایج نشان میداد در مناطق پر سر و صدا در احتمال 40 درصدی برای ابتلا به فشارخون قرار داشتند و این در حالی بود که افراد در گروه سر و صدای کمتر در خطر 24 درصدی قرار داشتند. علاوه بر این رویارویی بیشتر با سر وصدای هواپیما نیز احتمال آسیب قلبی را افزایش میداد. شواهدی مبنی بر افزایش احتمال بستری شدن در بیمارستان به علت سکته قلبی و مغزی نیز در این افراد بیشتر گزارش شد.
این پژوهش طی نشست سالیانه جامعه قلب و عروق اروپا در فرانسه مطرح شد.
ترانسفر فرودگاهی
احتمالا تا کنون لغت ترانسفر که اکنون در زبان پارسی عجین شده است ، را به کرات شنیده اید اما آیا معنی دقیق و صحیح این کلمه را نیز می دانید ؟ در این مقاله به ریشه یابی این کلمه می پردازیم .
ترانسفر در انگلیسی (transfer) ، به معنای انتقال دادن ، بردن ، جابه جا کردن (مثل انتقال شخص از یک حالت یا مکان به حالت یا مکان دیگر) است .
در زبان فارسی برای این واژه معادل هایی همچون ورابری، ورابردن، انتقال دادن، واگذار کردن، منتقل نمودن ، واگذاری، تحویل، نقل، انتقالی ، انتقال و واگذاری به کار برده می شود .
اکنون به ریشه یابی معادل های فارسی ایل لغت در گویش های مختلف می پردازیم.
1- در گویش های ایرانی مانند نیریز-فسا-دماب از کلمه( سرآیش ) هم خانواده با سرآیت (سر+آی+ات) را به جای واژه انتقال Transference به کار برده می شود که معنای آن از این سر به آن سر رسیدن یا از این مکان به آن مکان بردن است.
2- همتای دیگر واژه انتقال واژه برانش (بر+آن+اش) است ، معنای دقیق برانش همانا چیزی را به جای دیگر بُردن است (نقاله=برانه).
3- همتای دیگر واژه انتقال واژه ترابُرد (ترا+برد) است که از ترا همتای Trans به معنای دوردست و بُرد همتای ference ساخته شده است.
4- همتای دیگر واژه انتقال واژه وابرش (وا+بر+اِش) است که از وا به معنای دور ، پرت ، سوا ، دیگر و بر از ستاک بُردن-بَریدن و پسوند اِش (مانند نرمش) ساخته شده است.
با توجه به توضیحات بالا می توان گفت ترانسفر فرودگاهی به معنای انتقال و جابه جا نمودن شخص یا اشخاص از فرودگاه به مقصد مورد نظر مانند هتل ، اجلاس و ... است.
موسسه اطمینان گشت پایتخت یا به اختصار تشریفات EGPبرای ترانسفر فرودگاهی خدمات خاص و منحصر به فردی دارد. تشریفات CIP فرودگاهی اطمینان پخش به شرح زیر است:
جایگاه استقبال رسمی از مقامات و دعوت شدگان بنابر صلاحدید سازمان و یا نهاد میزبان نسبت به ارج نهادن به مقام و منزلت شخص دعوت شده و ارائه خدمات CIP شامل:
- انتقال شخص مورد نظر بدون معطلی و پیش از خروج دیگر مسافران از هواپیما
- اختصاص مکانی آرام و بسیار مجلل با امکانات ویژه مانند دسترسی به اینترنت و وسایل ارتباطات جمعی
- پذیرایی اختصاصی در طول مدت انجام امور گمرکی، حمل بار و چمدان های مهمانان
- انجام امور بازرسی گذرنامه و تائید ویزا به صورت اختصاصی و بدون منتظر ماندن در صف
مقالات :
بازرسی جوش (Welding Inspection) به منظور کنترل دقیق قطعات جوشکاری شده و برای حصول اطمینان از صحت انجام جوشکاری بر مبنای استانداردها و دستورالعمل های مشخص روی اتصالات جوش شده انجام می شود که این بررسی ها از جمله وظایف یک بازرس جوش است. در واقع می توان گفت فرآیند های جوشکاری مانند دیگر پروسه های صنعتی دارای اصول و استاندارد های مشخصی می باشد. سازه های جوش شده در مراحل مختلف کار و همچنین در خاتمه جوشکاری نیازمند بازرسی هستند. برای اطمینان یافتن از حصول کیفیت قابل قبول و مناسب در قطعات مختلف جوش شده، لازم است دستورالعمل های مربوط به جوشکاری بخوبی اجرا شوند.
1. قبل از شروع فرآیند جوشکاری لازم است یک سری مقدمات کار فراهم باشد تا حتی المقدور از وقوع عیوب جوشکاری جلوگیری شود. از جمله این مقدمات عبارتند از:
2. حین انجام جوشکاری نیز لازم است برخی بازرسی ها صورت بپذیرد. از جمله:
3. بازرسی بعد از اتمام فرآیند جوشکاری به منظور حصول اطمینان از صحت جوشکاری، مانند:
هدف از این آزمایشات تشخیص عیوب مختلف در جوش است بدون اینکه قطعه جوش داده شده غیر قابل استفاده شود. در اغلب آزمایشات غیر مخرب از خواص فیزیکی فلزات و به کمک وسایل و تجهیزات خاص می توان به وجود عیوب پی برد. معمول ترین آزمایشات غیر مخرب که در بازرسی جوش استفاده می شود عبارتند از:
معمول ترین نوع تست های غیر مخرب، بازرسی چشمی (VT) است. این روش بسیار ساده و سریع انجام می شود. بطور کل پیش از انجام هر نوع بازرسی غیر مخرب (NDT)، یک بررسی چشمی لازم است. بازرسی چشمی در اتصالات جوشکاری می بایست با دقت بالایی انجام شود. لذا بدین منظور از وسایلی همچون دوربین های CCD، میکروپروسسورها و کامپیوتر استفاده می شود. می توان از روش هایی مثل پردازش تصویر، شناسایی ساختار و رد یا قبول کردن قطعات به طور اتوماتیک – زمانی که تعداد قطعات مورد آزمایش زیاد باشد – استفاده کرد.
تابش الکترو مغناطیسی با طول موج های بسیار کوتاه. بدین صورت که پرتو ایکس یا پرتو گاما از درون مواد جامد عبور میکند اما بخشی از آن، توسط محیط جذب میشود. مقدار جذب پرتو در هنگام عبور از ماده به چگالی و ضخامت ماده و همچنین ویژگی های پرتو تابیده شده بستگی دارد. اگر فیلم یا یک صفحه حساس در طرف دیگر قطعه قرار داده شود، اشعه عبوری از قطعه بر روی آن اثر می کند. اگر جوش، سالم و یکنواخت باشد، اشعه عبوری با غلظت و شدت یکنواخت فیلم را تار می کند؛ اما اگر در مسیر عبور اشعه عیوبی نظیر حفره گازی، ترک، سربازه محبوس شده و غیره وجود داشته باشد، اشعه در این مواضع با غلظت بیشتری بر روی فیلم ظهور می کند.
این روش یکی از آزمایش های نسبتاً ساده و سریع برای تشخیص کامل بودن جوش در مخازن، سیلندر ها و لوله ها از نظر نشت پذیری مایع یا گاز است. در این روش پس از بستن کلیه دریچه ها در مخزن یا کپسول، از طریق فشار هیدرولیکی، آب، نفت، هوا یا گاز به داخل آن ها هدایت می شود. آب قابلیت نفوذ کم، نفت نسبتاً خوب و هوا و گاز مخصوصاً هیدروژن قابلیت نفوذ زیادی دارند. فشار اعمال شده در مخزن یا لوله باید تقریباً دو برابر فشاری باشد که برای کاربری آن وسیله در نظر گرفته شده است.
از طرق مختلف می توان نفوذ مایع یا گاز به خارج از مخزن را مشخص کرد. از جمله:
1- اعمال فشار معین و خواندن این فشار در زمان های مختلف از روی فشار سنج. چنانچه به مرور زمان افتی در عدد فشار سنج مشاهده شود نشانگر وجود نشتی در سیستم است.
2- پس از وارد کردن آب یا گاز به درون مخزن، محلول آب و صابون بر روی خط جوشکاری شده مالیده شود. در صورت وجود نشتی در آن قسمت ها حباب و کف ایجاد می شود.
چنانچه یک سیم پیچ که حامل جریان متناوب باشد در نزدیکی مواد رسانا قرار داده شود، این سیم پیچ جریان های گردابی یا میدان های ثانویه ای را در آن ماده ایجاد می کند. این جریان های القایی میدان هایی را ایجاد خواهند کرد که در خلاف جهت میدان مغناطیسی اولیه سیم پیچ است. تأثیر متقابل بین میدان ها موجب ایجاد یک نیروی ضد محرکه الکتریکی در سیم پیچ شده و در نتیجه سبب تغییر مقدار مقاومت ظاهری سیم پیچ خواهد شد. اگر ماده ناپیوستگی داشته باشد، توزیع و مقدار جریان های گردابی مجاور آن تغییر میکند و در نتیجه کاهشی در میدان مغناطیسی در رابطه با جریان های گردابی به وجود میآید، بنابراین مقدار مقاومت ظاهری سیم پیچ تغییر خواهد کرد. در واقع مشاهده تغییر در مقدار مقاومت سیم پیچ بیانگر حضور عیب در قطعه است.
بازرسی با ذرات مغناطیسی یکی دیگر از روش های بازرسی غیر مخرب برای آشکار کردن بعضی عیوب سطحی غیر قابل رویت و خلل و فرج هایی است که در عمق زیادی قرار نداشته باشند. در این روش یک جریان الکتریکی بسیار قوی که تولید کننده میدان مغناطیسی باشد به منطقه جوش اعمال می شود. در اثر این عمل قطعه خاصیت آهن ربایی پیدا می کند. پس از آن ذرات و پودر های ریز فلزی روی سطح پاشیده می شود. این ذرات در اطراف عیوب تجمع می کنند. بدین ترتیب مکان عیب شناسایی می شود.
مشکل و محدودیت این روش آن است که برای شناسایی عیوبی که در عمق قطعه وجود دارند و برای قطعاتی که مغناطیس نمی شوند، کاربرد ندارد.
یکی دیگر از روش های بازرسی عیوب سطحی در جوش، نظیر ترک های سطحی، استفاده از محلول های رنگی نفوذ کننده و مواد ظاهر کننده است. در این روش یک مایع نافذ برای مدت مشخص روی سطح قطعه اعمال می شود. در این مدت در اثر خاصیت مویینگی، مایع نافذ داخل عیوب سطحی نفوذ می کند. پس از چند دقیقه مقدار اضافی مایع نافذ از روی سطح پاک شده و سطح خشک می شود.
در مرحله بعد ماده ظاهر کننده (Developer) بر روی سطح ریخته می شود. مایع نافذی که درون ناپیوستگی های سطح باقی مانده است، توسط ماده ظاهر کننده جذب شده و محل، اندازه و نوع ناپیوستگی مشخص می گردد.
امروزه دو نوع ماده ظاهر کننده در بازرسی جوش مورد استفاده واقع می شود:
1- ماده ظهور خشک: شامل یک ماده پودری با رنگ روشن است.
2- ماده ظهور مرطوب: شامل یک پودر است که در داخل مایع مناسب مثل آب یا یک حلال فرار ریخته شده و از محلول حاصل استفاده می شود.
در آزمایش فراصوتی امواج با فرکانس بالا در محدوده 20KHz – 20MHz برای تشخیص موقعیت و اندازه عیوب سطحی و عمقی نظیر خلل و فرج، ترک، سرباره محبوس شده و حتی ضخامت جوش یا قطعه کار، بکار می رود. این روش که بسیار حساس و دقیق است برای فلزات آهنی و غیر آهنی و حتی غیر فلزات قابل استفاده می باشد.
در این روش با عبور جریان الکتریکی متناوب با فرکانس بالا (یک میلیون سیکل در ثانیه) از کریستال کوارتز، انرژی الکتریکی به انرژی مکانیکی تبدیل می شود ( اثر پیزوالکتریک ). در ابتدا سطح کریستال منبسط شده و در نیم سیکل بعدی منقبض می شود. این امر موجب تولید ارتعاشات مکانیکی می شود.
امواج از قطعه مورد نظر عبور داده شده و از سمت دیگر توسط دستگاه گیرنده دریافت می شود. با توجه به زمان رفت و برگشت این امواج، میتوان ضخامت قطعه را تعیین کرد. اگر کوچکترین عیبی در مسیر عبور امواج وجود داشته باشد، تمام یا بخشی از موج در برخورد با عیب منعکس می گردد. بدین ترتیب با مقایسه زمان های رفت و برگشت هر کدام از امواج در بخش های مختلف قطعه، می توان به حضور یا عدم حضور عیوب پی برد. از مزایای این روش سرعت عمل زیاد، حساسیت بالا، هزینه پایین و نامحدود بودن سطح کار مورد بررسی است.
هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد با توجه به سن و آموزش و هوش، براساس آزمونهای معیار خواندن و نوشتن و محاسبه از آنچه انتظار میرود بسیار کمتر باشد، اختلال یادگیری توصیف میشود.
اصطلاح اختلال یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانشآموزانی برخاستهاست که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و در عین حال درچهارچوب سنی کودکان استثنایی نمیگنجند. ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش انها کمابیش عادی است، به خوبی صحبت میکنند، مانند سایر کودکان بازی و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط بر قرار میکنند. درخانه نیز یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار میکنند به خوبی انجام میدهند. لیکن توانایی لازم برای به جریان اندازی اطلاعات برای بیان کردن و به ویژه نوشتن را ندارند. پس با توجه به مشخصات کلی این دانشآموزان، میتوان آنها را در گروه جدیدی به نام دانش آموزان اختلال یادگیری قرار داد و گفت این دانش آموزان در یک یا چند فرایند روانی که به درک کردن با استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط میشود، اختلال دارند که این اختلال میتواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر شود.
این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی، آسیب دیدگیهای مغزی، نقص جزئی در کار مغز، و خوانشپریشی را در بر میگیرد. این تعریف آن دسته از دانش آموزان را که به دلیل معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شدهاند، شامل نمیشود.
ناتوانیهای یادگیری با اصطلاحهایی چون خواندن جبرانی یا دیرآموزی مترادف نیست. این تعریف به طور ویژه از کودکان و نوجوانانی یاد میکند که به شدت دچار ناتوانیهای یادگیری بخصوصی هستند. دانش آموزان مبتلا به این مشکل نیازمند آموزش ویژهای هستند که بنا بر نظر امز باید با تمرینهای مخصوص، غیر معمول و با کیفیتی غیر عادی سر و کار داشته باشند این امر جدا از شیوههای آموزشی و منظمی است که اکثر کودکان از آن استفاده میکنند. وظیفهٔ کارشناسان در این زمینه این است که عهده دار جبران ناتوانی یادگیری به خصوص کودک به صورت آموزش انفرادی یاگروههای کوچک باشند.
عوامل بروز اختلالات یادگیری[ویرایش]
ثابت شدهاست که علل بروز ناتوانیهای یادگیری نسبتاً مبهم است برخی از مشکلات کنونی دربارهٔ مفهوم ناتوانیهای یادگیری بازتابی است از ناتوانی ما در اشارهٔ دقیق به علل بروز ناتوانیهای یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مسئله علل بروز ناتوانیهای یادگیری را به فراموشی و بی توجهی میسپاریم بر حسب درک ما از ناتوانیهای یادگیری و نگرش اولیه حرفهای ما (پزشکی، روان شناسی، تعلیم و تربیتی) نسبت به ناتوانیهای یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطهٔ علّی دشواری بپردازیم.
اما تجربهٔ گذشته و عمل کنونی به ما ثابت میکند که ناتوانیهای یادگیری مفهومی چندرشتهای است و پیوند میان کارشناسان رشتههای گوناگون در این امر باید برقرار باشد.
الف) عوامل آموزشی
۱- تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
۲- عدم فراگیری معلم از مهارتهای لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس
۳- توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان
۴- برنامه ریزی و طرح برنامهٔ آموزشی ضعیف
۵- عدم فعالیتهای برانگیزنده
۶- تدریس عملی نادرست
۷- عدم آموزش مهارتهای اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیریهای زبان شفاهی
۸- استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی
ب) عوامل محیطی
عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که میتواند به پیچیدگی ناتوانیهای یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد. - تغذیه، بهداشت، تندرستی
انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگها و مزههای مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک مؤثر است.
سرماخوردگی مزمن، مشکلات تنفسی، آلرژیها و … در ناتوانی یادگیری کودک مؤثر است.
سقوط، آسیب دیدگی مغزی، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری مؤثر است.
- تحریک حسی
کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربههایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد.
- تحریک زبانی
زبان به واسطهٔ نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژهای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدلهای درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد.
- رشد اجتماعی و عاطفی
بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد.
ج) عوامل روانی
امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند. د- عوامل فیزیولوژیکی
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانیهای یادگیری آسیب دیدگی مغزی، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است.
ه- عوامل ژنتیکی
شواهدی در دست است که نشان میدهد ناتوانیهای یادگیری احتمالاً در برخی خانوادهها بیش از دیگران دیده میشود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانیهای یادگیری نقش دارد.
ز – عوامل بیوشیمیایی
اختلالهای گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانیهای یادگیری میشوند مثل هایپوگلیسمی، کم کاری تیروئید و …
و- عوامل پیش، هنگام و بعد از تولد
ژ- تاخیر رشد
بندر، دهریش، جانسکی، لانگ فود … اظهار میدارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه میکنند.
چ- نقص جزیی در کار مغز
به نظر میآید هر گونه نتیجه گیری دربارهٔ حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد.
نظریههای یادگیری[ویرایش]
منابع[ویرایش]
عوامل بروز اختلالات یادگیری[ویرایش]
ثابت شدهاست که علل بروز ناتوانیهای یادگیری نسبتاً مبهم است برخی از مشکلات کنونی دربارهٔ مفهوم ناتوانیهای یادگیری بازتابی است از ناتوانی ما در اشارهٔ دقیق به علل بروز ناتوانیهای یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مسئله علل بروز ناتوانیهای یادگیری را به فراموشی و بی توجهی میسپاریم بر حسب درک ما از ناتوانیهای یادگیری و نگرش اولیه حرفهای ما (پزشکی، روان شناسی، تعلیم و تربیتی) نسبت به ناتوانیهای یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطهٔ علّی دشواری بپردازیم.
اما تجربهٔ گذشته و عمل کنونی به ما ثابت میکند که ناتوانیهای یادگیری مفهومی چندرشتهای است و پیوند میان کارشناسان رشتههای گوناگون در این امر باید برقرار باشد.
الف) عوامل آموزشی
۱- تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
۲- عدم فراگیری معلم از مهارتهای لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس
۳- توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان
۴- برنامه ریزی و طرح برنامهٔ آموزشی ضعیف
۵- عدم فعالیتهای برانگیزنده
۶- تدریس عملی نادرست
۷- عدم آموزش مهارتهای اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیریهای زبان شفاهی
۸- استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی
ب) عوامل محیطی
عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که میتواند به پیچیدگی ناتوانیهای یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد. - تغذیه، بهداشت، تندرستی
انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگها و مزههای مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک مؤثر است.
سرماخوردگی مزمن، مشکلات تنفسی، آلرژیها و … در ناتوانی یادگیری کودک مؤثر است.
سقوط، آسیب دیدگی مغزی، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری مؤثر است.
- تحریک حسی
کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربههایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد.
- تحریک زبانی
زبان به واسطهٔ نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژهای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدلهای درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد.
- رشد اجتماعی و عاطفی
بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد.
ج) عوامل روانی
امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند. د- عوامل فیزیولوژیکی
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانیهای یادگیری آسیب دیدگی مغزی، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است.
ه- عوامل ژنتیکی
شواهدی در دست است که نشان میدهد ناتوانیهای یادگیری احتمالاً در برخی خانوادهها بیش از دیگران دیده میشود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانیهای یادگیری نقش دارد.
ز – عوامل بیوشیمیایی
اختلالهای گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانیهای یادگیری میشوند مثل هایپوگلیسمی، کم کاری تیروئید و …
و- عوامل پیش، هنگام و بعد از تولد
ژ- تاخیر رشد
بندر، دهریش، جانسکی، لانگ فود … اظهار میدارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه میکنند.
چ- نقص جزیی در کار مغز
به نظر میآید هر گونه نتیجه گیری دربارهٔ حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد.
نظریههای یادگیری[ویرایش]
منابع[ویرایش]
· آموزش فرایندی اختلال یادگیریمبحث اختلالات یادگیری یکی از مباحث عمده در حوزه روان شناسی و آموزش و پرورش
در گذشته مردم مکان شهر ها را با دیدگاه های مختلفی انتخاب می کردند اما عواملی که برای زندگی میان همه آنان مشترک بود :
1ـ آب مناسب و خاک قابل کشت : از نیاز های حیاتی زندگی روزمره مانند آب آشامیدنی ، آب مورد نیاز برای کشت وزرع ، پرورش حیوانات اهلی برای شخم زدن زمین های کشاورزی ، پرورش ماکیان جهت تامین غذا ، نظافت و غیره می باشد که می توان به کمک مکان یابی در منطقه ای که دسترسی به آب و خاک حاصلخیز داشته باشد ، جوابگو بود..
2ـ وجود چراگاه های مناسب : در آن زمان دامداری قسمت عمدهای از معیشت مردم را تشکیل می داد به همین دلیل وجود چراگاه های مناسب و کافی برای مردم از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
3ـ اقلیم : به دلیل نبود تجهیزات سرمایشی ـ گرمایشی مکان شهرها را در جایی انتخاب می کردند که اختلاف حداقل و حداکثر دما کمترین مقدار باشد به عبارتی اب و هوای معتدل و مطلوبی داشته باشد.
4ـ امنیت : در قدیم شهر های باستانی به دلیل مسائل امنیتی و دفاعی معمولا روی صفه ها ، دامنه کوه ها و . . . استقرار می گزیدند.
پتانسیل های هر منطقه نیز می تواند در اسکان مردم تاثیر گذار باشد ، اینکه شهری در کنار دریا ، جنگل ، رودخانه و یا کوه مکان گزیند نشان دهنده تاثیر بسزای عوامل طبیعی در مکان یابی و شکل گیری شهر ها است .
بحث هویت به شکل امروزین در جهان اسلام ریشه در سنتهای ملی ناشی از فروپاشی و عقبنشینی حکومتها و نظامهای اجتماعی در مقابل امواج تجدد و غربیسازی در دو قرن گذشته دارد و ایران نیز بخشی از قلمرو وسیع جهان اسلام است که هم به دلایل داخلی و هم خارجی در برخورد با امواج تجدد و سپس استعمار دچار بحران هویت شد. این بحران به سئوالهای گوناگونی در زمینه هویت اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی ملت ایران دامن زد. در کتاب حاضر مساله هویت در معماری مطرح گردیده و به ضرورت از حوزه معماری به همه بخشهای فرهنگی نیز کشیده شده است. موضوعات کتاب عبارتاند از: مفهوم هویت و بحران آن؛ هویت اسلامی؛ مبانی و معیارهای زیبایی و حسنشناسی؛ مبانی و معیارهای هنر و هنرمندی؛ زیبایی، هنر و معماری در آفرینش، روابط متقابل طبیعت با فضای مصنوع؛ تحلیل مهمترین عناصر کالبدی معماری و انواع نظام و سامانهها؛ و تبیین مصادیق شاخص در تمدن اسلامی و استنتاج اصول راهبردی و کاربردی آنها.
شهر چیست؟
شهر مجموعه ای از ترکیب عوامل طبیعی اجتماعی و محیط های ساخته شده توسط انسان است که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است جمعیت در این مجموعه به صورت منظمی درآمده و آداب و رسومی را برای خود ابداع کرده است.
علاوه بر آن این جمعیت به صورت مختلف تخصص یافته ولی از نظر تولید انرژی و غذا معمولا وابستگی شدیدی به مجموعه های مشابه با طبیعت یا مجموعه های روستایی دارد.
شهر از دیدگاه قرآن مجید در مهندسی شهرسازی
در علوم جامعه شناسی و جغرافیای انسانی سخن از ملاک های شهری و روستایی بسیار رفته است هر دانشمند و کارشناسی از زاویه ای بر آن نگریسته و متناسب با داده های خود تعریف ارائه کرده است . در آن تعاریف توسعه فیزیکی میزان جمعیت وجود نهادهای مدنی و اقتصادی و صنعتی از مهمترین شاخص های تمیز دهنده شهر از روستا هستند.
در معماری ایرانی، با وجود خصایلی چون تناسب و زیبایی سر درها وگنبدها و ایوانها خصلتی که بیشتر شایستهٔ بررسی است گوهر معماری ایرانی و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درونگرایی و گرایش معماران ایرانی به سوی حیاطها، پادیاوها، گودال باغچهها، هشتیها و کلاه فرنگیها که شبستانها را گرداگرد خود گرفته است، از دیرباز جزء منطق ایرانی بوده است.
پیش از این که تخت جمشید ساخته شود، صدها ایوان و شبستان با ستونهای چوبی و سنگی در سراسر جهان متمدن آن روز ساخته شده بود، ولی نخستین بار در تخت جمشید میبینیم که ستونها تا آخرین حد ممکن از هم فاصله گرفتهاند با این که در بعضی از معابد کهن خارج از ایران (مثلاً مصر) فاصلهٔ دو ستون چیزی نظیر قطر آنها بلکه اندکی کمتر است.
معمار ایرانی توانست وسیعترین دهانهها را با کست افزود پیمونها به وجود بیاورد و آرایشهای گوناگون و سرگرمکننده خلق کند؛ به گونهای که ساختمان دو اشکوب به اندازهای از هم دور شده که گویی اشکوب زیری بعدها بر آن افزوده شده است.
از امتیازات معماری ایرانی این است که هرگز از مکان هندسی همگن برای پوشش استفاده نشده و از اصطلاحات و نام چفدها(قوس) و طاقها و گنبدها در زبان فارسی پیداست که بیشتر به شکل بیضی و تخم مرغ و بات (بیز) توجه داشتهاند.[۱]
ضرورت پیمون در معماری ایرانی[ویرایش]
پیمون نه تنها در نقشه و اندازهٔ پایهها و ستونها در عرض و طول اتاقها و راهروها اثر دارد، بلکه حالت در و پنجره و نسبت بین آنها را نیز معین میکند و پس از همه در پوشش درگاهها، ایوانها، طاقها و گنبد خانهها تأثیر دارد. این تأثیر آن جا آشکار میگردد که معمار ایرانی میتواند با تضمین کافی با کاربرد پیمون کست افزود، طرح و محاسبه و اجرای آن را در آن واحد انجام دهد؛ بدون این که نا استواری به وجود بیاید.[۱]
سبکشناسی معماری ایران
پیش از اسلام
پس از اسلام[ویرایش]
از شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی میباشد. غربیها برای شیوههای اسلامی نامهایی را به کار میبرند مانند شیوههای اموی و عباسی.
پرهیز از بیهودگی
اگر در کشورهای دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری (نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه (آذین) بشمار میآمده، در کشور ایران هرگز اینگونه نبودهاست. گره سازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران، آمود و اندود، بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه (سقف) پنام (عایق) ی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پرپیمانه است و نمیتواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی میتوان آنرا کوتاهتر و باندام و مردموار کرد. اگر ارسی و روزن با چوب یا گچ و شیشههای خرد و رنگین گره سازی میشود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه (معماری ایرانی) تا پاکار با کاشی پوشیده میشود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید واژه زیبا را به معنای زیبنده بودن و تناسب داشتن که ریشه در معنای هستیانه هنر دارد گرفت و نه قشنگی و جمال کور و برخاسته از احساسات شرطی شده.[۲]
اصول پویا در معماری گذشته ایران
معماری ایران'معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد، دست کم از ۵۰۰۰ق. م معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهندهٔ فضای زیست انسان است. مقصود ادراک گذشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته، یعنی فضاست، چیزی که دیگر زمان نمیشناسد و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است.
گرایش اجتماعی و معماری
عامل اصلی وحدت و هماهنگی معماری گذشته ایران در گرایش و اعتقادهای مذهبی نهفتهاست. گرایشهای مذهبی که محور اصلی آن احدیت و وحدانیت است.
فرهنگ اصول حاکم و پویا
فرهنگ در برهان قاطع به معنی علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمدهاست. هیچ هنرمند مسلمانی از میراث پیشینیان بی بهره نماندهاست. سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان.[۳]
اصل نظم و وحدت
نظم جهان هستی الهام بخش معماران ایران زمین بوده و معماری اصیل سعی داشته به فضای زیست انسان نظم دهد.[۴] معماری ایران تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت است و با اتخاذ اجزاء بر اساس نظم صورت میگیرد.[۵]
اصول ورودیها
فضای ورودی به عنوان یک عنصر کل نسبت به سایر فضاهای معماری گذشته ایران از اصول و ویژگیهای خاصی برخوردار است. کارکرد و نقش اصلی در ورودی هر فضای محصور، تأمین یک ارتباط قابل کنترل میان درون و بیرون آن فضاست و لذا متناسب با خصوصیات کارکردی و کالبدی آن طراحی ساخته شود. گاهی سر در و فضای ورودی برخی از بناهای بزرگ عمومی نقش نشانه و نماد شهری را پیدا میکرد. (سر در ورودی مسجد جامع یزد)[۶]
حیاط (فضای باز)
حیاط، فضایی مرکزی با انتظام هندسی، درون نگر مرتبط با فضاهای اطراف، محور سازماندهی، سرگشوده، بر گرفته از باغ که تعاملی تنگاتنگ با اقلیم دارد.[۷]جایگاه حیاط مرکزی همواره تجسم بخش اصول نظم فضایی و وحدت آفرین است.[۸]
نیارش و هندسه
در این معماری پیمون با عنایت به جانگداز و فضاهای مقصود، وسیله تنظیم ابعاد و اندازه هاست و هندسه راهنمای معماری در تأمین تناسب و هماهنگی اصولی.[۹] در تمام مراحل مربوط به تکوین یک اثر معماری، رابطه. همیاری تنگاتنگ نیارش، هندسه، پیمون وگز نقش اساسی دارد. هندسه و نیارش با استفاده از پیمون و عنایت به نیاز، عامل تعیین و کنترل ابعاد و اندازهها و راهنمای دستیابی به نتیجهای مطلوب است.[۹]
اصل گنبد سازی
گنبد نه تنها رسالت پوشاندن ابعاد بزرگی از فض را از نظر ایستایی دارد بلکه یکی از مهمترین نمادهای معماری ایرانی به شمار میرود. از مهمترین خصوصیات گنبد در ایران اینکه «گنبدهای ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته میشد.»[۱۰]
اصل طبیعت
هماهنگی با طبیعت و استفاده از انرژی پایدار آن همانند نور و باد... و عناصر اصلی آن مثل آب و خاک و گیاه... به نحو شایسته در معماری گذشته به خدمت فضای زیست گرفته شدهاست. معماری ایران پاسخ معمارانه به طبیعت و اقلیم دادهاست. در همه دورهها آسایش فضا مطرح بودهاست.[۱۱]
واژگان
خوانچه پوش: نوعی تاق آمودی است که در میان تویزه های باربر ایجاد میشود که در سبک کردن ساز
یکی از ویژگی های مشکلات دوران کودکی ، موقتی بودن آنها است. برخی از تغییرات رفتاری که ناشی از رشد و نمو سریع و چالشهای متوالی دوران کودکی هستند ، به ققدری سریع و زودگذرندکه به سختی میتوان آنها را از همان ابتدا جدی گرفت . مشکلاتی که فراوانی آنها با رشد تدریجی کودکان کاهش می یابند عبارتند از : مشکلات ذهنی (اموزش توالت رفتن )، مشکلات گفتاری ، ترسها و مکیدن شست . مشکلاتی همچون کم خوری و درووغگویی نیز به اوج می رسند و سپس به تدریج فروکش می کنند . بسیاری از مشکلات کودکان در سالهای اولیه دبستان فراوانند ، ولی به تدریج شیوع آنها کم می شود و مجددا در دوران بلوغ اوج می گیرند از جمله : بی خوابی ، تخیلات مزاحم ، یرسو بودن، تحریک پذیری ، نیاز به توجه، وابستگی افراطی،دلمردگی،حسادتفو در پسرها ، پرخوری .
یکی از (( مشکلاتی)) که فراوانی آن همپاری رشد سن زیاد می شود ،ناخن جویدن است .فراوانی این مشکل تا قبل از نوجوانی به حداکثر می رسد و سپس در انتهای نوجوانی رفتته رفته کاهش می یابد . حساسیت افراطیی نیز یکی از ان دسته مشکلاتی است که با افزایش سن رابطه ای ندارد.
|+| نوشته شده در دوشنبه یکم آبان ۱۳۹۱ساعت 21:42 توسط بهاره حسینی | نظر بدهید
عقب ماندگی ذهنی1
عقب ماندگی ذهنی بیماری نیست بلکه نتیجه فرایندی مرضی در مغز است که مشخصه آن محدودیت در کارکرد هوش و انطباقی است.در غالب موارد علت عقب ماندگی ذهنی مشخص نیست و عواقب آن از روی اشکالات هوشی و مهرتهای زندگی فرد مشخص می شود.
در اواسط دهه 1800 میلادی بسیاری از کودکان عقب مانده ذهنی را به مراکز آموزشی شبانه روزی می سپردند زیرا معتقد بودند که این کودکان در صورتی که آموزشهای فشرده کافی دریافت کنند ، می توانند به میان خانواده بازگردند و در جامعه عملکرد بالاتری از خود نشان می دهند.این مراکز اقامتی کودکان عقب مانده در اواسط سالهای 1955 بیشترین کاربرد را داشتند.تا اینکه عموم مردم از شرایط غیر بهداشتی و پر ازدحام و در برخی موارد شرایط توام با سوءرفتار این مراکز آگاهی یافتند و همین امر آغزگر جنبش موسسه زدایی بود.از اواخر 1965به بعد تاکنون معدودی از کودکان عقب مانده ذهنی به مراکز نگهداری سپرده شده اند و مفهوم شامل سازی در محیطهای مدرسه و عادی سازی در موقعیتهای زندگی در میان گروهها و اکثریت شهروندان اهمیت زیادی یافته است.(خلاصه روانپزشکی،کاپلان وسادوک؛ترجمه،رفیعی حسن،انتشارات ارجمند،1386).
تعریف 1983 عقبماندگی ذهنی
تعریفی که مورد توجه اکثر متخصصین قرار گرفته است، تعریف انجمن عقبماندگی ذهنی آمریکا2AAMR میباشد. بنا به نظر این انجمن، عقبماندگی ذهنی به کنش هوش عمومی که بهطور معنیدار یا قابل ملاحظهای کمتر از حد متوسط عمل کرده، با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته میشود.( . شریفی درآمدی، پرویز؛ کودکان عقبمانده ذهنی، تهران، عروج، 1373، چاپ اول)
این تعریف شامل سه مفهوم است:
مفهوم اول: پایین بودن کنش هوش عمومی در حد معنیدار یا قابل ملاحظه: از این نظر، هر کودکی که بر اساس انجام آزمونهای هوشی استاندارد شده، هوشبهرش حداقل دو انحراف معیارکمتر از متوسط باشد، عقبمانده ذهنی محسوب میشود.
مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملکرد مستقل فردی(اتکا به خود)، مسئولیتپذیری اجتماعی(توانایی برقراری ارتباط موثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال
حسی – حرکتی، کسب مهارت لازم در فعالیتهای پیشتحصیلی و تحصیلی، انجام مهارتهای مربوط به خانه
و زندگی روزانه، استقلال حرفهای و استقلال عملی در سنین مختلف.
مفهوم سوم: دوران رشد و تحول: اشاره دارد به اهمیت سالهای حساس رشد و تحول از بدو تولد تا 18 سالگی. زیرا برخی از عقبماندگیهای ذهنی ارثی احتمالا در سنین خاصی از مراحل رشد بروز میکند. لذا این ویژگی که عقبماندگی ذهنی تا 18 سالگی آشکار میشود از یکسو بیانگر انجام تکلیف مناسب با رشد سنی است و از سوی دیگر جنبه قراردادی دارد و به قصد تفکیک عقبماندگی ذهنی از اختلالات تخریبی مغز که در بزرگسالی آغاز میشود بهکار میآیند.( بیل ری، گیرهات و همکاران؛ آموزش و پرورش کودکان عقبمانده ذهنی، ترجمه پرویز شریفی درآمدی، تهران، سپاهان، 1385. چاپ اول)
بنابراین از نشانههای عقبماندگی ذهنی، یکی ضعف و کمبود بر کنش هوش عمومی طبق آزمونهای استاندارد شده و دیگری اختلال در رفتار سازشی میباشد.
تعریف 1992 یا چند زمینهای عقبماندگی ذهنی
طبق نظام AAMR آخرین تعریف عقبماندگی ذهنی عبارت است از: محدودیتهای اساسی در کنش هوش عمومی به صورت دو انحراف معیار پایینتر از میانگین، توام با اختلاف در دو یا بیشتر از مهارتهای کاربردی شامل: ارتباطات، مراقبت از خود، زندگی خانوادگی، مهارتهای اجتماعی و بینمرزی، بهرهبرداری از منابع اجتماعی، خودتنظیمی، مهارتهای کنشی تحصیلی، کار، اوقات فراغت، تفریح بهداشت و ایمنی که تا قبل از 18 سالگی به وقوع بپیوندد.(American.Association on mental Retardation )
سبب شناسی و انواع عقب ماندگی ذهنی
سندرم داون
خصوصیات ژنتیکى هر فرد در هنگام لقاح به وسیله ۴۶ کروموزوم از والدین به وى منتقل مى شود و به صورت مساوى ۲۳ کروموزوم از مادر و پدر به ارث مى رسد، اما گاهى نوزاد یک کروموزوم اضافى دریافت مى کند و در واقع ۴۷ کروموزوم به وى منتقل مى شود. این ماده اضافه ژنتیکى در رشد جسمانى و عقلانى کودک تأخیر ایجاد مى کند. متأسفانه کسى به طور قطع علت این اتفاق را نمى داند و تاکنون هیچ روشى نیز براى پیشگیرى از آن شناخته نشده است. اگر شما هم پس از تولد نوزادتان متوجه توانایى شناختى کمتر از حد متوسط، دست و پاى کوتاه، ماهیچه هاى ضعیف، چشم هاى بادامى ، نیم رخ مسطح ، گوش هاى کوچک و گردن کوتاه او شدید، به هیچ وجه نگران نشوید چرا که نوزاد مبتلا به «سندرم داون» شما مى تواند با هوشیارى و مراقبت صحیح به زندگى نیمه مستقل خود دست یابد. عارضه ژنتیکى «سندرم داون» به علت وجود تمام یا بخشى از یک کروموزوم اضافى به وجود مى آید و از هر ۸۰۰ کودک، یک نفر به آن مبتلا مى شود که با کاهش توانایى شناختى ، رشد جسمانى ضعیف و تغییر چهره فرد همراه است. اگرچه «سندرم داون» قابل پیشگیرى نیست، اما در صورت آگاهى صحیح مى توان آن را در دوران باردارى یا قبل از تولد نوزاد تشخیص داد و در نتیجه کمک بزرگى به فردمبتلا براى رساندن او به استقلال نسبى کرد.
انواع سندرم داون
مبتلایان به سندرم داون برخلاف دیگران ۳ نوع کروموزوم شماره ۲۱ دارند، بنابراین به صورت معمول ۳ نوع سندرم داون وجود دارد.
1- «تریزومى ۲۱ معمولى » : دراین عارضه همه سلول ها، یک کروموزوم ۲۱ اضافى دارند و حدود ۹۴ درصد مبتلایان به سندرم داون دراین دسته قرار دارند.
2- «ترانس لوکیشن»: دراین عارضه ، کروموزوم اضافى ۲۱ به یک کروموزوم دیگر مى چسبد و اصولاً والدین این کروموزوم را بدون هیچ نشانه اى به همراه دارند. فقط ۴ درصد از مبتلایان به سندرم داون در این دسته قرار دارند.
3- «تلفیقى»: تعدادى از سلول هاى مبتلایان به این عارضه داراى کروموزم اضافى ۲۱ است و ۲ درصد از کل مبتلایان سندرم داون به این نوع عارضه ژنتیکى مبتلا هستند.
ذکر این نکته ضرورى است که سن مادر مى تواند عاملى تأثیرگذار در ابتلاى نوزاد به سندرم داون باشد. در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگى احتمال ابتلا به سندرم داون ۱/۱۴ درصد است و باردارى در سن ۴۰ سالگى احتمال ابتلا به این عارضه را به ۱/۶ مى رساند و این احتمال در سن ۴۹ سالگى ۱/۱۱ درصد است. بنابراین اگر چه احتمال ابتلا به سندرم داون در نوزادان با بالا رفتن سن باردارى افزایش مى یابد، اما شواهد نشان مى دهد ۸۰ درصد کودکان مبتلا به سندرم داون از مادران داراى سن کمتر از ۳۵ سال متولد شده اند. براین اساس هم اکنون براى مادران باردارى که سن آنها بیش از ۳۰ یا ۳۵ سال باشد، آزمایش هاى ژنتیکى براى تشخیص وجود سندرم داون انجام مى شود. درمجموع احتمال تولد نوزاد داراى عارضه سندرم داون در سن ۲۰سالگى یک در هزار و ۷۰۰تولد، در سن ۲۵ سالگى یک در هزار و ۴۰۰ تولد، درسن ۳۰ سالگى یک در ۹۰۰ تولد، در سن ۳۵ سالگى یک در ۴۰۰ تولد، در سن ۴۰ سالگى یک در ۱۰۰ تولد و در سن ۴۵ سالگى یک در ۳۵ تولد است.
سندرم X شکننده
سندرم x شکننده دومین علت شایع عقب ماندگی ذهنی است.این سندرم بر اثر جهش کروموزومx در محلی که به مکان شکننده فقط در برخی سلول ها ظاهر می شود و ممکن است در مردها وزن های حامل بدون علامت وجود نداشته باشد. تنوع زیادی در تظاهرات ژنیتیکی و فنوتبپی وجود دارد تصور می شود شیوع سندرم x شکننده تقریباً 1 در هر 1000 مرد و 1 در 2000 زن باشد.فنوتیپ مشخص این سندرم عبارتند از سر و گوشهای بزرگ،قد کوتاه،مفاصل قابل اکستانسیون شدید و بزرگی بیضه ها پس از بلوغ.میزان عقب ماندگی از خفیف تا شدید متفاوت است.نمای رفتاری افراد مبتلا به این سندرم به شرح زیر است:میزان بالای اختلال بیش فعالی/نقص توجه،اختلالات یادگیری و اختلالات رشدی گسترده نظیر در خود ماندگی (اوتیسم).نقص های عملکرد زبانی عبارتند از تکلم تکراری سریع به همراه اختلالاتی در ترکیب واژه ها برای ساخت عبارات وجملات.افراد مبتلا به سندرم x شکننده ظاهراً در برقراری ارتباط و اجتماعی شدن مهارت هایی نسبتاً قوی دارند و به نظر می رسد کارکردهای هوشی آنها در دوره بلوغ کاهش می یابد
سندرم پرادر_ ویلی
فرض می شود که سندرم پرادر – ویلی در نتیجه حذفی کوچک در کروموزوم15 ایجاد می شود و به صورت تک گیر بروز می کند.میزان شیوع آن کمتر از 1 در 10000 است. افراد مبتلا به این سندرم دارای رفتار تغذیه ای وسواسی و غالباً چاقی، عقب ماندگی ذهنی ،هیپوگنادیسم،قد کوتاه،هیپوتونی و دست و پا کوچک هستند.کودکان مبتلا به این سندرم اغلب رفتار مقابله ای(oppositional) و بی اعتنایی نشان می دهند.
سندرم فریاد گربه(Cri-du-chat)
کودکان مبتلا به سندرم فریاد گربه فاقد بخشی از کروموزم 5 هستند این کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی شدید بوده و بسیاری از علایمی را که غالبا با ناهنجاریهای کروموزمی همراهند ،نشان می دهند ،مثل میکرو سفالی ،گوشهای پایین تر از محل طبیعی ، شکاف پلکی مورب،هیپرتلوریسم و کوچک غیر طبیعی فک تحتانی.گریه مشخص شبیه صدای گربه به علت ناهنجاریهای حنجره ای که نام از آن گرفته شده است.بتدریج تغییر یافته و با پیشرفت سن از بین می رود. .(خلاصه روانپزشکی،کاپلان وسادوک؛ترجمه،رفیعی حسن،انتشارات ارجمند،1386).
نشانگان روبرت Robert sc phocomelia
از حالتهای نادر ژنتیکی است که ناهنجاریهای شدیدی در استخوانهای دست و پا ایجاد میکند.سایر ناهنجاریها مثل عقب ماندگی ذهنی ممکن است دیده شود.اولین بار در سال ۱۹۱۹ توضیح داده شد. در گذشته تصور میشد این سندرم از دو جز جدای Robert syndrome و sc یا pseudo-thalidomide syndrome ایجاد شده ولی تحقیقات انجام شده حاکی از یکسان بودن این دو سندرم است. SC حروف اول نام خانوادگی دو خانواده است که اولین بار این سندرم در آنها تشخیص داده شد. واژهٔ "pseudo-thalidomide" برای افراد با اندامهای کوتاه استفاده میشود زیرا تالیدومید دارویی است که مصرف آن در دوران بارداری باعث ناهنجاریهای اندامها در کودکان میشود. این سندرم به صورت autosomal recessive به ارث میرسد.موتاسیون در ژن ESCO۲ باعث ایجاد این سندرم میشود.این ژن پروتئینی را کد میکند که برای جدا شدن درست کروموزوم طی تقسیم سلولی مهم میباشد.قبل از تقسیم سلول همهی کروموزومها باید کپی شوند.DNAهای کپی شده دارای کروموزومهای خواهر هستند.این پروتئین نقش مهمی در ایجاد چسبی دارد که باعث نگهداری کروموزومها تا زمانی که آمادهٔ تقسیمند میشود.هر گونه موتاسیون در این ژن مانع ایجاد پر
طلاق از نظر لغوی به معنی رھا شدن می باشد و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوھر طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوھر ، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی ، قطع پیوندزناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کرده اند . در حقیقت ھمانگونه که پیوند بین افراد طبق آیین وقراردادھای رسمی و اجتماعی برقرار می شود . چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی ، محیطی واجتماعی و … بایکدیگر زندگی کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی از ھم جدا می شوند . از این نظر خانوادهھمچون عمارتی است که زن و شوھر ستون ھای آن را تشکیل می دھند و فروریختن ھرستون استحکام و استواری عمارت را دچار تزلزل و گسستگی می کند . طلاق با این دید ، یکی از غامض ترین پدیده ھای اجتماعی ، ارکان
خانواده را در ھم ریخته و بیشتر اثرات مخرب خود را بر روی فرزندان برجای می گذارد . طلاق گسستن و فروپاشیدن ونابودی کانون
گرم و آرام بخش زندگی است که اثرات جبران ناپذیری بر اعضاء خانواده می گذارد.
در تحقیقی که توسط جی ھبر ( ١٩٩٠ ) صورت گرفت مشخص گردید ازدواج ھایی که به طلاق منجر شده اند ،کاھش شدیدی در اعتماد به نفس اعضاء خانواده به وجود می آورد . چنین کمبودی می تواند ماھیتی اجتماعی ،روانی یا جسمی باشد . کاھش اعتماد به نفس در نتیجه طلاق منشأ مھم اختلالات اعضاء خانواده در حین و بعد ازطلاق می باشد . در این تحقیق ھمچنین مشخص شد نه تنھا طلاق سطح اعتماد اعضاء خانواده را کاھش می دھدبلکه باعث می گردد یکی از ازدواج ھا یا ھر دو به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند . این تحقیق مدلی رانشان می دھد که در آن افراد از ھم جدا شده به علت کاھش اعتماد محتاج ھمیاری و کمک ھستند . گذشته ازاین طلاق پدیده ای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر می گذارد ، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثرمی نھد ، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از ھم می پاشد ، از طرف دیگر بر کیفیتجمعیت نیز اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت ھای خانواده تحویل جامعه گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شھروندی یک جامعه اند . بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنھا متوجه اعضاء خانواده ، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده می باشد.
تاریخچه اجمالی در زمینه طلاق
تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج برمی گردد . به ھمان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج می بندد تا در کانون گرم خانواده و درکنار ھمسر خود به سکون و آرامش برسد ، به ھمانگونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده ، طلاق را بپذیرد. ولتر می گوید : «طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمدند»
قدر مسلم این است که طلاق در بسیاری از ادیان الهی وغیر الهی پیش از اسلام وجود داشته است. بنابراین لازم است تاریخچه کوتاھی از مسأله طلاق در گذشته را در اینجا مطرح نماییم.
عصر جاھلیت
در عصر جاھلیت طلاق به دست زن بود و اینگونه که اگر زن درھای خانه را که به طرف راست بود به طرف چپ قرارمی داد ، مرد با دیدن چنین وضعیتی متوجه می شد که ھمسرش او را طلاق داده و دیگر نزد او نمی آمد . ھنگامی که زنی با مردی ازدواج می کرد و شب را نزد او می گذارند حق انتخاب با او بود ، اگر می خواست نزد شوھر می ماند و اگر نمی خواست می رفت و علامت رضایت او از مرد این بود که وقتی صبح می شد ، خوراک خوبی برای او تهیه می نمود . در منابع دیگر بر خلاف این مسأله آمده است که طلاق در جاھلیت بسیار ساده و با الفاظ توھین آمیز صورت می گرفت.
یونان بوستان
دراعصار گذشته زن آلت دست شیطان به حساب می آمد . بنابراین تنھا به اندازه یک کالا ارزش داشت و خرید وفروش و معامله می شد . ھرچیز بر او ممنوع بود به جز خانه داری و تربیت کردن کودکان ، مرد می توانست او را بفروشد یا هدیه یا وصیت کند که متعه ھرکسی که می خواھد باشد قطعاً حق طلاق از او سلب شده بود . در آن روزگار در یونان باستان حتی بحث از این مسأله به میان می آمد که آیا اصلاً زن داری روح می باشد یا خیر ؟ اگر روح دارد آیا روح او حیوانی است یا اینکه به طورکلی شایستگی دارد که در میان اجتماع مردان باشد یا از این شایستگی محروم است ؟
بابل
طبق قانون بابل طلاق وجود نداشته و مرد ھرگز نمی توانست زن خود را طلاق دھد حتی اگر نازا باشد بلکه باید کنیزی به خانه بیاورد تا برایش فرزند به دنیا آورد ، کنیز ھم حق خودداری از این امر را نداشت.
ھند
زن در ھند حتی پست تر از مار افعی یا بیماری و یامرگ بوده و در صورتی که شوھرش فوت می کرد وی نیز باید زنده زنده در آتش سوزانده می شد تا جایی که در سرزمین یکی از پادشاھان ھندی ، ١٧ زن وی پس از مرگش در آتش سوزانده شدند.
چون زن ھندو کسی درعاشقی مردانه نیست سوختن بر شمع مرده کار ھر پروانه نیست( صائب تبریزی)
ایران باستان
طلاق در ایران باستان جایز بود و به دست مرد انجام می گرفت و زنان در جامعه بسیار مورد ستم قرار می گرفتند حتی شوھر می توانست ھمسرش را برای ھمیشه حبس کند یا به قتل برساند.
« طلاق مسیحیت «حلال نفرت انگیز
در مذھب مسیحیت بر خلاف اسلام و یهود طلاق حرام است و ازدواج مجدد برابر با زنا می باشد . حضرت عیسی (ع) می فرماید : ھمانا که موسی به دلیل قساوت قلب قومش ، اجازه داد تا زنھایشان را طلاق دھند ، زن و شوھربه منزله ی جسم واحد ھستند و از یکدیگر دور نیستند پس در صورتی که خداوند آنھا را با یکدیگر جمع کرده وانسانی نباید میان آن دو تفرقه بیاندازد.
طلاق در اسلام
ازآنجا که ھدف دین مبین اسلام ایجاد پیوند میان افراد انسانی و تشکیل کانون ھای خانوادگی است طلاق را که مخالف فطرت و طبیعت انسان و برخلاف قانون پیوند زن و مرد است را مورد نکوھش قرار داده و شایسته سرزنش نمی شماردو آن را امری مغبوض خداوند معرفی کرده است . جلال الدین مولوی در این باره می گوید:
«تاتوانی پامنه اندر فراق ابغض الاشیاء عندی الطلاق»
از طرفی باید گفت که اسلام مایل نمی باشد آرامش و آزادی انسان ھا از بین رفته و در سختی و عذاب به سربرند و ھیچ وجوانی ھم بر این مسأله رضایت نمی دھد . از این رو برخلاف مسیحیت که طلاق را ممنوع و تنھا مقررات و شرایطی برای محدود ساختن آن وضع نموده تا میزان آن را به حداقل ممکن کاھش دھد ، طلاق در اسلام ناشی از حاجت است نه اینکه به عنوان ھدف باشد زیرا ھمانگونه که گفته شد امر طلاق ھمواره مورد بغض و کینه ی الهی می باشد.
امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید : ازدواج کنید ولی طلاق ندھید زیرا عرش االهی از طلاق به لرزه در می آید .
فلسفه طلاق در اسلام
از نظر اسلام طلاق آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوھری می باشد . اسلام معتقد است اگر راھی برای جدایی زن و شوھر (زوجین) نباشد زندگی ایشان دشوار و عذاب آور خواھد بود و ممکن است نتایج ویران کننده ای مثل انتقال ، خودکشی ، فساد و قتل داشته باشد . امروزه مردم باغم و تشویش کمتری در مقایسه با گذشته به ازدواج روی می آورند چرا که طلاق برای آنان د رحکم بیمه ای تلقی می شود و می توان از آن به عنوان بیمه ازدواج نام برد . چرا که اگر ازدواج با موفقیت نباشد ھمسران یکدیگر را رھا خواھند کرد . دکتر باقر ساروخانی در باب ویژگی ھای طلاق می نویسد:
طلاق پدیده ای چند بعدی است . شاید کمتر پدیده ای به پیچیدگی طلاق وجود داشته باشد آن روز که خانواده ای ازھم پاشید به نظر می رسد یک دعوای ساده عامل این انفجار بوده است حال آن که چنین نیست و مجموعه ای ازعوامل روانی – اجتماعی ، اقتصادی ، پدید آمده به ھم پیوسته اند و بنیان خانواده را برباد داده اند.
بنابراین طلاق به عنوان پدیده ای اجتماعی مطرح است ، زمانی که جامعه در معرض آسیب ھای بنیادی قرار گیرد روابط اجتماعی نیز بیمار بوده و فساد گوشه به گوشه جامعه را در برگرفته است . علاوه بر این طلاق پدیده ای روانی نیز ھست . بسیاری از خانواده ھا در برابر تکانه ھای اقتصادی یکسان قرار می گیرند اما ھمگی دست به طلاق نمی زنند . میزان سازش افراد در طلاق مؤثر است . اما آمار نشان می دھد زن ھا بیشتر از مردھا در امرطلاق پیش قدم می شوند که این خود قابل بررسی است.
نقش جنسیتی و جنسی زنان در جامعه
بیش از نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می دھند . وقتی صحبت از منافع به میان می آید . قاعدتاً انتظار می رود که نیمی از این منافع به زنان تخصیص یابد و آنان به طور مساوی با مردان از منابع زندگی اجتماعی بهره گیرند . باید در نظر داشت که به جهت اختلافات جنسیتی و جنسی ، زنان دارای احتیاجات خاصی ھستند و به دلیل اینکه جامعه تمرکز خاصی روی نیازھای اساسی کودکان دارد ، بنابراین باید چنین تمرکزی روی احتیاجات خاص مادران که ناشی از « مسایل مربوط به جنسیت » را به عنوان خاص با « احتیاجات خاص زنان » قرار گیرد و عبارت نقش ھای سنتی زنان است اشتباه گرفته می شود ، تقسیم کارھای اجتماعی برحسب جنسیت مربوط به اختلافات بیولوژیکی تمایز جنسی نیست . ( اگرچه باور وجود دارد که این تمایزھا بر حسب تفاوت ھای بیولوژیکی می باشد. ) بنابراین فرق بین جنسیتی و نقش جنسی کاملاً قابل تمیز می باشد بارداری و شیردادن به کودک به وضوح نقش جنسی ھستند چرا که فقط زنان ھستند که می توانند این نقش را برعهده گیرند . برعکس تربیت کودکان یک نقش جنسیتی است . چه زن و چه مرد می تواند کاملاً این وظیفه را به عهده بگیرد . باید در نظر داشت که وظایفی مانند تربیت فرزندان تعیین شده برحسب جنس نیست ، بلکه مربوط
به ساختارھای اجتماعی و فرھنگی موجود می باشد . یعنی تعیین نقش جنسیت بستگی به نوع جوامع دارد و این موضوع نشان می دھد که این نقش ھا برحسب نوع جنس ( زن یا مرد) تعیین شده و اعتقادات و ارزش ھای اجتماعی و فرھنگی جوامع تعیین کننده این امر می باشد . ھرچند که افراد آن اجتماع بر این امر واقف نبوده و به آن معترف نباشند.
امروزه مشکلات ناشی از مصالح امور زنان ناشی از نابرابری جنسیتی است که می تواند ناشی از مسایل و محدودیت ھا در زمینه تقسیم ناعادلانه منابع و کار ، ازدواج و طلاق گردد . تمایز میان مسایل مربوطه به زنان ومسایل جنسیتی بیشتر تحلیلی به نظر می رسد تا اینکه بتواند به عدد و رقم تبدیل شوند . به عبارت دیگر درجوامع امروز مسایل جنسیتی در ھر سطحی روی فعالیت ھای مختلف مربوط به امور زنان تأثیر می گذارد . به عنوان «احتیاجات خاص زنان » مثال برخی از این محدودیت ھا ، مهیاکردن احتیاجات تغدیه ای مادران باردار که قسمتی ازاست اما زنان سهم ناعادلانه ای از غذای موجود در خانواده نصیبشان می گردد . ھمچنین کنترل ناچیزی روی بودجه خانواده که از آن ، خوراک خانواده تهیه می گردد ، دارند.
یا به عنوان مثال ازدواج و گزینش ھمسر که در این زمینه زنان با انتخاب ھای یک طرفه و تحصیلی بیشتر از مردان متضرر می شوند و نیز در مورد طلاق که ھمیشه برای زنان به عنوان فاجعه ای قلمداد گردیده و ھمیشه برزندگی شان سایه می افکند و پی آمدھای روانی بسیاری برایشان دربرداشته و دارد . بنابراین مسایل جنسیتی به انحاء مختلف به عنوان سدی در راه فائق آمدن بر مشکلات زنان مطرح بوده است.
زنان و طلاق
در کتاب خانواده در امروز و فردا نوشته آلاکوونتو آمده است:
در روزگار پیشین ، طبیعت انسان با امروز فرق داشت . در آن روزگار نه مردی بود و نه زنی ، در نتیجه نه دعوایی بوده و نه » برخوردھای خانوادگی ، در آن روزگار مردانی زندگی می کردند که در جنسی بودند . آنھا بی اندازه عاقل ، مهربان و خوش قیافه بودند . آنھا ھمچنین بی اندازه قوی بوده و ھرسال نیز قدرتمندتر می شدند . در یک روز آفتابی توجه زئوس ( یکی از خدایان در افسانه ھای یونان قدیم ) به این طبقه از موجودات معطوف گشت و از ترس اینکه مبادا آنھا خیلی قدرتمند شوند و ادعای خدایی کنند ، آنھا را به دو قسمت مرد و زن تقسیم کرد و در تمام جهان پراکند . از این روست که انسان ھمیشه به دنبال نیمه گمشده خود می گردد … و در بعضی مواقع انسان نیمه دوم خود را پیدا نمی کند ، بلکه نیمه کسی دیگری را می یابد.
این افسانه نشان گر این است که زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند ھمانگونه که پیوند آنھا طبق آیین و قراردادھای رسمی و اجتماعی برقرار می شود . اما چنانچه طرفین به دلایل گوناگون شخصیتی ، محیطی واجتماعی با یکدیگر زندگی کنند به ناچار بایدطبق مقررات و ضوابطی ھم از ھم جدا شوند و این حق را دارند که دوباره در صدد برآیند تا جفت مناسب و در خور خود را بیابند.
متأسفانه در جامعه ما شمار جدایی زن و شوھرھا رو به افزایش است و در حال حاضر در برخی از کشورھای صنعتی پیشرفته نیز میزان طلاق تا رقم ٥٠ درصد افزایش یافته است . این گفته بدان معنی است که نیمی از زنان و مردانی که روزی با شوق و ھیجان ازدواج می کردند ، تصمیم گرفته اند این پیوند را پس از مدتی از ھم بگسلانند.دشواری ھای این جدایی گاھی چنان ناگوار است که منجر به سرخوردگی یا افسردگی نه تنھا در والدین به ویژه مادران ، بلکه آسیب ھای روانی جبران ناپذیری در فرزندان خواھد شد . در سال ھای اخیر مسأله طلاق چنان متداول گشته که نیمی از ازدواج ھا قبل از پایان ده سال به جدایی می کشد . با این ھمه و با وجود متداول شدن این پدیده ، طلاق ھنوز یکی از بحران ھای وحشتناک زندگی به شمار می آید . بنابراین ھرچه دیدگاه ما در زمینه بررسی طلاق فنی تر باشد احتمال کاھش بحران و یافتن راه حل ھای منطقی و مؤثر برای آن ، بیشتر خواھد بود.
در حقیقت مطالعه و بررسی مسایل زناشویی و مشکلات ناشی از قطع این پیوند در حوزه روانشناختی و به ویژه روانشناسی مشاوره است . در این رشته از روانشناسی کاربردی ، سه موضوع اساسی تحصیل ، شغل و زناشویی مورد بررسی قرا رمی گیرد که ارکان اصلی زندگی اجتماعی ھر فرد است . بنابراین می توان با بررسی وارزیابی کارآیی و حسن سلوکی که فرد از خود نشان می دھد.
موقعیت و پیشرفت او را دراین سه زمینه پیش بینی کرد ، گرچه قبل از پیمان زناشویی ، میزان تحصیل و موقعیت اجتماعی معیارھای مهمی در انتخاب ھمسر به شمار می آیند ، لیکن در این میان ، زناشویی حوزه ای است که برنتایج تحصیل و شغل تأثیر مستقیم می گذارد.
چنانچه ازدواج به موفقیت نینجامد و زن و شوھر نتوانند به تفاھم کافی برسند ، ثمره ھای تحصیل و شغل عمداً به ھدر خواھد رفت و ازدواج نافرجام سوابق تحصیلی و شغلی او را تحت الشعاع قرار می دھد تا آنجا که به آشفتگی روحی و اختلال شخصیت منجر می گردند . دلایل بیشماری را می توان ذکر کرد که یک ازدواج را به ناکامی وبن بست بکشاند ، بعضی از دلایل مورد نظر را می توان در خلال مصاحبه ھای به عمل آمده ملاحظه کرد:
1- به طور مثال در مصاحبه ای که از خانم ٣٠ساله ای در یکی از دادگاه ھای عمومی به عمل آمد ایشان وضعیت خود را این طور تشریح کرد : پس از آن که دارای فرزند گردیدم متوجه شدم که ھمسر دوم آن مرد ھستم . با این وجود آن وضعیت را تحمل کردم و با آن مرد که از شهرستان تبریز بود زندگی را ادامه دادم تا اینکه شوھرم زن سوم خود را گرفت و می خواست مرا طلاق دھد ، ھرچه التماس کردم به حرف ھایم توجهی ی ننمود و مرتباً تکرار می کرد که من سواد درستی ندارم و زشتم و الان با امتناع من از طلاق گرفتن ، کارمان به دادگاه کشیده شده است . به نظر می رسد دلایل طلاق را می توان در مشکلات ناشی از اختلاف سطح تحصیلات زوجه با زوج ، عدم مسؤولیت پذیری مرد ، کاھش علاقه زوج و ضعف قوانین در برخورد با رفتار مرد دانست.
2- در مصاحبه دیگری که با زوجه مردی ٤٦ ساله و دارای مدرک لیسانس در رشته مدیریت به عمل آمد مشخص شد ١٥ سال از ازدواج آنھا می گذرد ولی صاحب فرزندی نشده اند . زن در مھد کودک مشغول کار است و دائماً به علت اخلاق تند ھمسرش درگیر جر و بحث ھا و دعواھای مداوم است . با تداوم دعواھا ، لجبازی زن نیز افزایش می یابد و مرد چند رتبه دعوا را با کتک کاری خاتمه داده است . با قھر نمودن زن و رفتن به منزل پدرش ، طلاق راه حل قطعی شناخته می شود . دلایل اختلاف زوجین را می توان در بی فرزندی آنھا ، رفتارتند مرد ، بی علاقگی زن و عدم ھمفکری صحیح و مؤثر آنھا برای رسیدگی به مشکلاتشان و قبول بچه ای به فرزندخواندگی یافت.
3- مصاحبه سوم با زنی بود که علی رغم زندگی خوب و ھمسری با وضعیت مالی قابل توجه ، تقاضای طلاق کرده دلیل عمده وی برای تقاضای طلاق بود ، «اعتیاد ھمسرش ذکر گردید با دستگیری مرد و زندانی شدن وی ، زن تقاضای طلاق را پی گیری نموده است.»
4- مصاحبه چهارم با دختر دانشجویی صورت گرفت که در رشته ادبیات تحصیل می کرد و ٢٧ سال سن داشت . ویبه اتفاق پدرش جهت رسیدگی به پرونده طلاقش به دادسرا آمده بود . در مصاحبه اعلام نمود یک سال پیش با پادرمیانی خانواده ھای آشنا و فامیل ، جوان فوق لیسانسی را جهت ازدواج به خانواده ام معرفی نمودند که به علت سطح تحصیلات وی موافقت نمودم ولی متأسفانه پس از سه ماه که از عقد ما می گذشت شاھد رفتارھای عجیب و غربی از وی بودیم که شک ما را برانگیخت . با پی گیری متوجه شدم که وی بیمار روانی بوده و تحت درمان است و خانواده اش این مسأله را از ما پنهان کرده اند . با تماس با روانپزشک معالج ھمسرم وضعیت وی علنی شدو الان ماه است که تقاضای طلاق داده ایم و پرونده مان در جریان رسیدگی است . با پنھان کردن بیماری مرد ، نه تنھا 4خانواده وی سودی نبرده اند بلکه با احساسات و عواطف و آرزوھای یک جوان نیز بازی کرده اند و می بینیم که یکی از
دلایل طلاقکه بعدھا صورت می گیرد پنهان کردن وضعیت مالی ، اجتماعی و روانی زوجین توسط خانواده ھاست.
به این امید که با ازدواج ، کارھا به خودی خود درست شوند در صورتی که امروزه ثابت گردیده بنیان و شالوده ی سستی که ما اقدامات خود را بر آنھا بنا می گذاریم ( مانند پنھان کاری ، دروغ گویی و کتمان شرایط موجود ) با ازدواج نه تنھا قوام نمی گیرد بلکه سست تر نیز می گردد.
بنابراین کاملاً مشخص است که بار سنگین مسؤولیت زندگی خانوادگی را باید به کسی سپرد که ھم از لحاظ جسمی و روانی به بلوغ رسیده باشد و ھم بتواند از لحاظ اقتصادی – اجتماعی جوابگوی نیازھا خود و خانواده باشد . بنابراین زناشویی حیاتی ترین و سرنوشت سازترین تصمیمی است که فرد در زندگانی خود می گیرد به گونه ای که زناشویی موفق تصمیم گیری در زمینه ھای تحصیلی ، شغلی و اجتماعی را شکوفاتر گردانیده وزناشویی ناموفق تصمیم گیری ھای فوق را تضعیف می سازد.
طلاق مانند ھر پدیده دیگرى اجتماعى داراى ریشه ھاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق و مقابله با آن جلوگیرى از ب
در متون برنامه ریزی راهبردی تعاریف متعددی از چشم انداز موجود است:
چشم انداز توصیف روشن و فشرده ای است از سیمایی که شهر در آینده و پس از به فعلیت در آمدن کلیه توان های بالقوه اش پیدا می کند . در این تعریف بر سه ویژگی عمده چشم انداز که عبارتند از : ضرورت روشن و فشرده بودن ، معطوف به آینده بودن و به فعلیت در آمدن تمامی توان های بالقوه شهر و محله تاکید شده است
اهمیت چشم انداز و چشم انداز سازی در تعیین سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهرها و محلات به گونه ای است که می توان آن را به مثابه "قلب" فرایند برنامه ریزی و طراحی شهری محسوب نمود.
در وضعیت کنونی، یعنی در عصر جهانی شدن و تشدید رقابت شهرها که بر سر کسب سهم بیشتری از ثروت ها ، استعدادهای درخشان و جلب توجه جامعه بین المللی صورت می گیرد امر تدوین و اجرای چشم انداز برای شهرها دیگر نه یک "انتخاب" بلکه به یک "ضرورت" بدل شده است.
در زمینه فرایند چشم انداز سازی مدل های گوناگونی وجود دارد و در زمینه تامین مشارکت مردم و استخراج چشم انداز مشترک نیز تکنیک های متنوعی در دسترس است. با این وجود بررسی ها نشان می دهد که در مورد شیوه صورت بندی " بیانیه چشم انداز" خلا قابل توجهی وجود دارد .