مشخصات فایل
عنوان:شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از تکنیک TOPSIS
قالب بندی:word
تعداد صفحات:13
محتویات
چکیده
مقدمه
روش بررسی
یافتهها
بحث
نتیجهگیری
منابع و ماخذ
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت دانش بهعنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره جدید است. کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی در محیط آموزشی و پژوهشی نظیر دانشگاهها از مستعدترین مکانها برای پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش هستند. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز با استفاده از تکنیک TOPSIS است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل کتابداران کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال تحصیلی 9013-1389 است (88 نفر)، که بهعلت محدودیت حجم جامعه نمونهگیری صورت نگرفته است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهی محققساخته بر مبنای عوامل مدل Bukowitz و William است. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید مجرب تایید و برای تعیین پایایی آن از فرمول Cronbach's alfa استفاده شد که مقدار آن 80/0 α = برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرمافزار آماریSPSS استفاده شده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد که تمام عوامل مدل Bukowitz و William (یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری، و حذف دانش) بر پیادهسازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز موثر است. همچنین در رتبهبندی این عوامل با استفاده از تکنیک TOPSIS مشخص شد که عامل "تسهیم دانش" بیشترین و عامل "حذف دانش" کمترین تاثیر را در پیادهسازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شیراز دارد.
بحث و نتیجهگیری: اجرای این برنامهها در محیطهای بهداشتی و درمانی که اشتراک دانش از اهمیت زیادی برخوردار است، موجبات خدمات رسانی بهتر و بالطبع آن تسهیل یادگیری، آموزش، و پژوهش خواهد شد، لذا شناخت عوامل موثر و رتبهبندی آنها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به نتایج حاصله عوامل مدل Bukowitz و William به عنوان مدلی جامع در اجرای موفقیتآمیز مدیریت دانش موثر خواهد بود.
واژههای کلیدی: مدیریت دانش، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، کتابخانههای دانشگاهی، مدل Bukowitz و William ، تکنیک TOPSIS
مقدمه
مدیریت دانش بهعنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره جدید است. دامنه، کاربرد، و استفاده از آن گسترده شده و به عنوان حوزهای میان رشتهای جای خود را در متون مدیریتی باز کرده است. مدیریت دانش مفهوم جدیدی نیست شاید بسیاری از ما دانش را مدیریت کرده بدون اینکه کوچکترین درکی نسبت به آن داشته باشیم. اما انتظامبخشی به این فعالیتها و داشتن طرح و برنامه برای اجرای آن موضوع جدیدی است که در اواخر قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. مدیریت دانش بهعنوان رهیافتی جدید و با ارزش در کنار سایر راهبردهای تجاری و رقابتی است، بدین منظور سازمانها به فکر پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش شدند تا از مزایای بالقوه آن بهرهجویی کنند.
سازمانها برای موفقیت و رقابت در محیط پر فراز و نشیب نیاز به استفاده از استراتژیهای قابل انطباق و هوشمندی را مشتمل بر رویهها و فرآیندهای مدیریت دانش دارند. لذا مدیریت دانش به عنوان یکی از راههای دستیابی به عملکرد مطلوب در سازمانها و بطور اخص درکتابخانهها برای موفقیت و رقابتی بودن در محیط امروزی الزامی است (1). Yang و Lynch بیان میدارد که بکارگیری بسیاری از روندهای جدید مدیریت کسب و کار، برای اولین بار در بخش انتقاعی و سپس در بخش غیر انتفاعی ظهور کرده است (2).
پیادهسازی مدیریت دانش نه تنها برای شرکتها و سازمانهای بزرگ و انتفاعی حائز اهمیت بوده، بلکه برای سازمانهای غیر انتفاعی همچون دانشگاهها و مراکز بهداشتی نیز مهم و ضروری است. بخش بهداشت و درمان بهعنوان سازمانی که نیازمند کارکنان ماهر و با دانش است، به علت ارتباط با سلامت جامعه، نیازمند استفاده از روشهایی کارا در ارائهی خدمات جهت بهبود کیفیت، هزینههای بهداشتی پایین و رفع به موقع نیازهای مراجعین است که تنها در سایه استفاده از روشهای نوین مدیریت اطلاعات و تخصیص زمان مناسب به امر مدیریت دانش امکانپذیر است (3).
سازمانهای بهداشتی و درمانی نیز کمابیش با مسائل مشابه سازمانهای دیگر مواجه هستند و دانش زیادی در ورای فرایندها تولید میشود. وجود سیلوهای دانشی و حفاظت از داراییهای فکری از طرف افراد و گروهها در این سازمان به وفور به چشم میخورد بیآنکه بتواند بهصورت کاملا مطلوب برای یادگیری و تصمیمهای سازمانی مورد استفاده قرار گیرد. جابجایی منابع انسانی و خروج آنها از سیستم به نحو متختلف به خروج سرمایههای فکری میانجامد و این بدان معنی است که باید منابع محدود سازمانی را به کار گرفت و هر روز از نو تجربه کرد. تفاوتهایی نیز بین سازمانهای بهداشتی و درمانی وسایر سازمانها وجود دارد. یکی از این وجوه اختلاف، داشتن اهدافی علاوه بر سازمانهای دیگر یعنی ارتقای محافظت از بیمار و کاهش خطاهای پزشکی است و تفاوت دیگر استفاده فزاینده از فناوریهای پیشرفته در خدمات بهداشتی است که بکارگیری کارکنان آموزش دیده و متخصص را ضروری میسازد. از طرف دیگر لزوم انجام کارها بهصورت گروهی و حول محور بیمار، به اشتراک هر چه بیشتر دانش و سازماندهی و مدیریت آن در این سازمانها اهمیت بهسزایی میبخشد (4). یکی دیگر از کاربردهای مهم مدیریت دانش در سازمانهای بهداشتی، کدگذاری بالینی است (5). موارد بیان شده به همراه آموزشی بودن این مراکز تاکیدی بر اهمیت و ضرورت توجه به مدیریت دانش و عوامل موثر بر آن جهت اجرا در سازمانهای بهداشتی و درمانی نظیر دانشگاههای علوم پزشکی است. نتایج حاصل از اجرای فرایندهای مدیریت دانش موجب بهبود محیط آموزشی و نحوه یادگیری، سبک تدریس، افزایش ارتباط بین اعضای هیات علمی، دانشجویان و کارمندان، و در نهایت افزایش خدمترسانی بهتر خواهد شد.
قبل از پیادهسازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل موثر بر آن آگاهی کافی داشت. انسان، فرایند، فناوری و فرهنگ از جمله عواملی هستند که بر برنامههای مدیریت دانش تاثیرگذار میباشند، لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تاثیر آنها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامههای مدیریت دانش یاری میکند. پس از بررسیها و تعیین عوامل موثر بر برنامههای مدیریت دانش، عوامل مدل Bukowitz و William به عنوان مدلی که تمام عوامل فوق را در پیادهسازی موثر برنامههای مدیریت دانش در نظر گرفته است، برگزیده شد. این مدل مراحل پیادهسازی مدیریت دانش را بهتر گسترش داده و برای محیطهای غیرانتفاعی مناسب است. مدل Bukowitz و William شامل هفت عامل یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری، و حذف دانش است (6).
با توجه به مطالب پیشگفته کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز بهمنظور ارائه خدمات بهتر و بهرهوری بیشتر از دانش سازمانی کتابداران خود نیاز بهشناسایی و رتبهبندی عومل موثر بر برنامههای مدیریت دانش برای پیادهسازی آن دارند. لذا تحقیق حاضر سعی در ارائه عوامل موثر بر برنامههای مدیریت دانش و سپس رتبهبندی آنها را با استفاده از تکنیک TOPSIS دارد.
مشخصات فایل
عنوان:شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از تکنیک TOPSIS
قالب بندی:word
تعداد صفحات:13
محتویات
چکیده
مقدمه
روش بررسی
یافتهها
بحث
نتیجهگیری
منابع و ماخذ
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت دانش بهعنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره جدید است. کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی در محیط آموزشی و پژوهشی نظیر دانشگاهها از مستعدترین مکانها برای پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش هستند. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز با استفاده از تکنیک TOPSIS است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل کتابداران کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال تحصیلی 9013-1389 است (88 نفر)، که بهعلت محدودیت حجم جامعه نمونهگیری صورت نگرفته است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهی محققساخته بر مبنای عوامل مدل Bukowitz و William است. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید مجرب تایید و برای تعیین پایایی آن از فرمول Cronbach's alfa استفاده شد که مقدار آن 80/0 α = برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرمافزار آماریSPSS استفاده شده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد که تمام عوامل مدل Bukowitz و William (یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری، و حذف دانش) بر پیادهسازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز موثر است. همچنین در رتبهبندی این عوامل با استفاده از تکنیک TOPSIS مشخص شد که عامل "تسهیم دانش" بیشترین و عامل "حذف دانش" کمترین تاثیر را در پیادهسازی مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شیراز دارد.
بحث و نتیجهگیری: اجرای این برنامهها در محیطهای بهداشتی و درمانی که اشتراک دانش از اهمیت زیادی برخوردار است، موجبات خدمات رسانی بهتر و بالطبع آن تسهیل یادگیری، آموزش، و پژوهش خواهد شد، لذا شناخت عوامل موثر و رتبهبندی آنها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به نتایج حاصله عوامل مدل Bukowitz و William به عنوان مدلی جامع در اجرای موفقیتآمیز مدیریت دانش موثر خواهد بود.
واژههای کلیدی: مدیریت دانش، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، کتابخانههای دانشگاهی، مدل Bukowitz و William ، تکنیک TOPSIS
مقدمه
مدیریت دانش بهعنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره جدید است. دامنه، کاربرد، و استفاده از آن گسترده شده و به عنوان حوزهای میان رشتهای جای خود را در متون مدیریتی باز کرده است. مدیریت دانش مفهوم جدیدی نیست شاید بسیاری از ما دانش را مدیریت کرده بدون اینکه کوچکترین درکی نسبت به آن داشته باشیم. اما انتظامبخشی به این فعالیتها و داشتن طرح و برنامه برای اجرای آن موضوع جدیدی است که در اواخر قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. مدیریت دانش بهعنوان رهیافتی جدید و با ارزش در کنار سایر راهبردهای تجاری و رقابتی است، بدین منظور سازمانها به فکر پیادهسازی برنامههای مدیریت دانش شدند تا از مزایای بالقوه آن بهرهجویی کنند.
سازمانها برای موفقیت و رقابت در محیط پر فراز و نشیب نیاز به استفاده از استراتژیهای قابل انطباق و هوشمندی را مشتمل بر رویهها و فرآیندهای مدیریت دانش دارند. لذا مدیریت دانش به عنوان یکی از راههای دستیابی به عملکرد مطلوب در سازمانها و بطور اخص درکتابخانهها برای موفقیت و رقابتی بودن در محیط امروزی الزامی است (1). Yang و Lynch بیان میدارد که بکارگیری بسیاری از روندهای جدید مدیریت کسب و کار، برای اولین بار در بخش انتقاعی و سپس در بخش غیر انتفاعی ظهور کرده است (2).
پیادهسازی مدیریت دانش نه تنها برای شرکتها و سازمانهای بزرگ و انتفاعی حائز اهمیت بوده، بلکه برای سازمانهای غیر انتفاعی همچون دانشگاهها و مراکز بهداشتی نیز مهم و ضروری است. بخش بهداشت و درمان بهعنوان سازمانی که نیازمند کارکنان ماهر و با دانش است، به علت ارتباط با سلامت جامعه، نیازمند استفاده از روشهایی کارا در ارائهی خدمات جهت بهبود کیفیت، هزینههای بهداشتی پایین و رفع به موقع نیازهای مراجعین است که تنها در سایه استفاده از روشهای نوین مدیریت اطلاعات و تخصیص زمان مناسب به امر مدیریت دانش امکانپذیر است (3).
سازمانهای بهداشتی و درمانی نیز کمابیش با مسائل مشابه سازمانهای دیگر مواجه هستند و دانش زیادی در ورای فرایندها تولید میشود. وجود سیلوهای دانشی و حفاظت از داراییهای فکری از طرف افراد و گروهها در این سازمان به وفور به چشم میخورد بیآنکه بتواند بهصورت کاملا مطلوب برای یادگیری و تصمیمهای سازمانی مورد استفاده قرار گیرد. جابجایی منابع انسانی و خروج آنها از سیستم به نحو متختلف به خروج سرمایههای فکری میانجامد و این بدان معنی است که باید منابع محدود سازمانی را به کار گرفت و هر روز از نو تجربه کرد. تفاوتهایی نیز بین سازمانهای بهداشتی و درمانی وسایر سازمانها وجود دارد. یکی از این وجوه اختلاف، داشتن اهدافی علاوه بر سازمانهای دیگر یعنی ارتقای محافظت از بیمار و کاهش خطاهای پزشکی است و تفاوت دیگر استفاده فزاینده از فناوریهای پیشرفته در خدمات بهداشتی است که بکارگیری کارکنان آموزش دیده و متخصص را ضروری میسازد. از طرف دیگر لزوم انجام کارها بهصورت گروهی و حول محور بیمار، به اشتراک هر چه بیشتر دانش و سازماندهی و مدیریت آن در این سازمانها اهمیت بهسزایی میبخشد (4). یکی دیگر از کاربردهای مهم مدیریت دانش در سازمانهای بهداشتی، کدگذاری بالینی است (5). موارد بیان شده به همراه آموزشی بودن این مراکز تاکیدی بر اهمیت و ضرورت توجه به مدیریت دانش و عوامل موثر بر آن جهت اجرا در سازمانهای بهداشتی و درمانی نظیر دانشگاههای علوم پزشکی است. نتایج حاصل از اجرای فرایندهای مدیریت دانش موجب بهبود محیط آموزشی و نحوه یادگیری، سبک تدریس، افزایش ارتباط بین اعضای هیات علمی، دانشجویان و کارمندان، و در نهایت افزایش خدمترسانی بهتر خواهد شد.
قبل از پیادهسازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل موثر بر آن آگاهی کافی داشت. انسان، فرایند، فناوری و فرهنگ از جمله عواملی هستند که بر برنامههای مدیریت دانش تاثیرگذار میباشند، لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تاثیر آنها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامههای مدیریت دانش یاری میکند. پس از بررسیها و تعیین عوامل موثر بر برنامههای مدیریت دانش، عوامل مدل Bukowitz و William به عنوان مدلی که تمام عوامل فوق را در پیادهسازی موثر برنامههای مدیریت دانش در نظر گرفته است، برگزیده شد. این مدل مراحل پیادهسازی مدیریت دانش را بهتر گسترش داده و برای محیطهای غیرانتفاعی مناسب است. مدل Bukowitz و William شامل هفت عامل یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری، و حذف دانش است (6).
با توجه به مطالب پیشگفته کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی شیراز بهمنظور ارائه خدمات بهتر و بهرهوری بیشتر از دانش سازمانی کتابداران خود نیاز بهشناسایی و رتبهبندی عومل موثر بر برنامههای مدیریت دانش برای پیادهسازی آن دارند. لذا تحقیق حاضر سعی در ارائه عوامل موثر بر برنامههای مدیریت دانش و سپس رتبهبندی آنها را با استفاده از تکنیک TOPSIS دارد.