20 صفحه
قابل ویرایش
« فهرست مطالب »
عنـــــــوان
صفحه
چکیده
1
مقدمه و بیان مساله
2
مدیریت دانش
4
اکتساب دانش (Knowledge Acquisition)
5
تسهیل و انتقال دانش:(Knowledge Sharing)
5
کاربری دانش (Knowledge Utilization)
5
ذخیره (انباشت) دانش (Knowledge Storage)
5
سرمایه فکری چیست؟
6
سرمایه انسانی
7
سرمایه سازمانی
8
سرمایه رابطهای
9
رابطه مدیریت دانش و سرمایه فکری با کسب مزیت رقابتی
10
مدل مفهومی پژوهش و فرضیات
12
روششناسی تحقیق
12
تجزیه و تحلیل یافتهها
13
آزمون رگرسیون
14
آزمون فریدمن
16
آزمون میانگین
17
نتیجهگیری و پیشنهادات
18
منابع
19
« فهرست جداول »
عنـــــــوان
صفحه
جدول 1: اجزای سرمایه انسانی (Chen et al, 2004)
7
جدول 2: اجزای سرمایه سازمانی (Chen et al, 2004)
8
جدول 3: اجزای سرمایه رابطهای (Chen et al, 2004)
9
جدول 1: بررسی رابطه میان مدیریت دانش و کسب مزیت رقابتی
13
جدول 2: بررسی رابطه میان سرمایه فکری و مزیت رقابتی
14
جدول 3: تحلیل رگرسیون چندمتغیره میان مدیریت دانش و مزیت رقابتی
14
جدول 4: تحلیل رگرسیون چندمتغیره میان سرمایه فکری و مزیت رقابتی
15
جدول 5: نتایج حاصل از بکارگیری آزمون فریدمن برای رتبهبندی ابعاد مدیریت دانش
16
جدول 6: نتایج حاصل از بکارگیری آزمون فریدمن برای رتبهبندی ابعاد سرمایه فکری
16
جدول 7: نتایج حاصل از بکارگیری آزمون میانگین
17
چکیده:
در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها براساس دانش زندگی میکنند و میمیرند و موفقترین سازمانها، آنهایی هستند که از این دارائی ناملموس به نحو بهتر و سریعتری استفاده میکنند . مطالعات نشان دادهاند که برخلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مانند پول، زمین، ماشینآلات و غیره)، دانش واقعاً منبعی برای افزایش عملکرد کسب و کار است. از دیدگاه استراتژیک، امروزه از دانش و سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده میشود و موفقیت یک سازمان به تواناییاش در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد .
در این پژوهش به بررسی نقش مدیریت دانش و سرمایه فکری بر کسب مزیت رقابتی شرکت سایپا پرداخته خواهد شد. نتایج حاصل از بکارگیری آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون، بیانگر تاثیر مثبت و معنادار مدیریت دانش، سرمایه فکری و ابعاد آنها بر کسب مزیت رقابتی بود. در ادامه با بکارگیری آزمون فریدمن، ابعاد دو متغیر اصلی پژوهش رتبهبندی شدند که در میان ابعاد مدیریت دانش، تسهیم و انتقال دانش به همراه کسب دانش و ذخیره دانش، به عنوان مهمترین زیرمعیارها انتخاب و در میان اجزای سرمایه فکری نیز سرمایه رابطهای و سرمایه انسانی از قوت بیشتری نسبت به سایر متغیرها برخوردار بودند. در انتها نیز بکارگیری آزمون میانگین نشان داد که در میان کلیه متغیرهای تحقیق، تنها یادگیری سازمانی در سطح مطلوبی قرار ندارد.
واژگان کلیدی: مدیریت دانش، سرمایه فکری، مدیریت دانش
مقدمه و بیان مساله
وقوع انقلاب «تکنولوژی اطلاعات»، شکلگیری جامعه اطلاعاتی و شبکهای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، مخصوصاً در حوزۀ ارتباطات، کامپیوتر و مهندسی، از دهه 1990 الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کرده است. در نتیجۀ این تحولات، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی شده است.
مطالعات اخیر نشان داده است که بر خلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول، زمین، ماشینآلات و غیره)، دانش منبع افزایش عملکرد کسب و کار است. آنچه درخور توجه است این مهم است که بازار نیز ارزش دانش و عوامل نامشهود دیگر در فرایند ایجاد ارزش را تشخیص داده است. اخیراً میزان و نسبت این «ارزش پنهان» تغییر کرده است (Bontis et al, 1999).
بر این اساس، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها، تا حد کمی مبتنی بر تخصیص منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت دانش خواهد بود. بنابراین، وظیفه رهبری یک سازمان خلق محیطی برای مدیریت دانش است. به بیان روشنتر، در عصر حاضر چالش پیش روی مدیران آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسان در سازمان دانش محور است (Bontis, 1996). بنابراین، اساسیترین مهارت برای مدیران سازمانهای دانش محور «مدیریت دانش» است (Quinn, 1992). با این همه، متأسفانه از آنجائی که ماهیت دانش نامشهود و ناملموس است، آن را توسط هیچ یک از مقیاسهای سنتی حسابداری مالی نمیتوان اندازهگیری کرد، ریسک «فراموشی» دانش و سایر داراییهای ناملموس سازمان برای مدیران وجود دارد. میتوان گفت مدیران ارشد سازمانها تنها از 20 درصد دانش موجود در سازمانهایشان استفاده میکنند. درحقیقت، محیط کسب و کار مبتنی بر دانش در بسیاری از کشورهای جهان، مستلزم یک مدل و نامگذاری جدید است که در برگیرنده عوامل ناملموس سازمان باشد. در این وضعیت، رشته نوظهور «سرمایه فکری» توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است (Bontis, 2000). از دیدگاه استراتژیک، سرمایه فکری میتواند در ایجاد و کاربرد دانش برای افزایش ارزش سازمان مورد استفاده واقع شود. امروزه، رشته در حال تکوین سرمایه فکری یک موضوع هیجانانگیز هم برای محققان و هم برای دستاندرکاران سازمانی شده است (Roos et al, 1997).
در دنیای امروزه دیگر، منابع اقتصادی اصلی، سرمایه، منابع طبیعی، نیروی کار و . . . نیستند، بلکه منابع اقتصادی اصلی، دانش خواهد بود. بعد از قرن بیستم که قرن اقتصاد صنعتی بود، قرن بیست و یکم قرن اقتصاد اطلاعات و دانش میباشد. در اقتصاد صنعتی، عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری داراییهای فیزیکی و مشهود مانند زمین، نیروی کار، پول و ... بوده است و از ترکیب این عوامل اقتصادی، ثروت تولید میشد. در این اقتصاد، استفاده از دانش، بعنوان یک عامل تولید، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر داراییهای مشهود و فیزیکی، ارجحیت بیشتری پیدا میکند. در اقتصاد دانشی بر خلاف اقتصاد صنعتی، داراییهای فکری و بخصوص سرمایههای انسانی، جزء مهمترین داراییهای سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سازمانها ریشه در قابلیت فکری آنها دارد. بنابراین نحوه مدیریت سرمایه فکری در سازمانها و نقش آنها برکسب مزیت رقابتی میتواند در پیشبرد اهداف سازمانی نقش بسزایی ایفا کند (بطحایی، 1385).
در این میان سازمانهای کشورمان نیز برای همسویی با سایر سازمانها و افزایش توان رقابتی، در عرصههای داخلی و جهانی نیازمند مدیریت دانش و استفاده از سرمایههای فکری سازمان خود هستند. بخصوص با عضویت ناظر کشورمان در سازمان تجارت جهانی در سال 1384 و افزایش رقابت در اقتصاد داخلی و همچنین تمایل کشور به پیوستن به این سازمان بینالمللی، لزوم نگرش سازمانها به مدیریت دانش و سرمایه فکری بیش از پیش احساس میشود. لذا مطالعه حاضر با بررسی سرمایههای فکری و مولفههای آن یعنی سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه رابطهای شرکت بهنوش، تاثیر این سرمایهها بر کسب مزیت رقابتی سازمان، گامی در جهت تاکید بیشتر بر ضرورت بازنگری سازمانها در طرز نگرششان به نحوه مدیریت سرمایه فکری خود میباشد. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا میان مولفههای سرمایه فکری (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای) و کسب مزیت رقابتی شرکت بهنوش، رابطه معنادار وجود دارد؟