مشخصات فایل
عنوان:گردشگری به عنوان یک سیستم
نمونه مشهد
تعداد صفحات:31
محتویات
چکیده
درآمد
روش تحقیق
مباحث نظری
دیدگاه سازمان جهانی گردشگری
دیدگاه لیپر
دیدگاه گاندیدگاه بریونز، تجیدا و مورالس
دیدگاه کاسپار
دیدگاه هولدن
سیستم گردشگری کلان شهر مشهد
باورهای مذهبی/ دینی
توانهای محیطی
محیط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
جاذبه ها
عناصر سیستم گردشگری در بخش عرضه
زیرساختها و حمل و نقل
واحد های اقامتی/پذیرایی
دفاتر خدمات مسافرتی
سازمان ها و اتحادیه ها
سایر خدمات
روند سیستم گردشگری شهر مشهد در سده اخیر
نتیجه گیری
کتابنامه
چکیده
نگرش سیستمی، رویکرد نسبتاً جامعی برای درک، تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی و پویایی گردشگری است؛ در این رویکرد بخوبی می توان بخش ها و عوامل تاثیر گذار بر گردشگری را هم چون گردشگران، جامعه میزبان، سازمان ها و شرکت های ذی ربط، محیط و ... را به صورت به هم پیوسته مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد و آنها را سازماندهی کرد. به عبارتی دیگر، نگرش سیستمی واقعیت، بنیان و اساس گردشگری را در کلیتی منسجم به تصویر می کشد و پیوند بین اجزاء وعناصر بخش عرضه گردشگری، اعم از جاذبه ها، حمل ونقل، واحد های اقامتی، خدمات، سازمانها و ... با تقاضا ( گردشگران) در سطوح مختلف محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی نمایان می سازد تا برنامه ریزان برای پویایی آن در عرصه رقابت جهانی تلاش نمایند.
هدف اصلی این پژوهش، آن است تا دریچه ای نو، برای پژوهشگران و مدیران و دست اندرکاران گردشگری کشور ایجاد کند و ضمن پرهیز از بخشی نگری گردشگری ، بتواند با ایجاد مدیریت یکپارچه در راستا پویایی گردشگری شهر و منطقه، انطباقی بین عرضه و تقاضا ایجاد نماید. همچنین پژوهش حاضر از مبانی نطری بر پایه نظریه سیستمی است و روش تحقیق به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی از کل به جزء می باشد؛ بعلاوه روش جمع آوری اطلاعات برمبنای کتابخانه ای- اسنادی و نیز میدانی است.
در این مقاله ابتدا ضمن بیان مسأله و دیدگاههای ارائه شده توسط سازمان جهانی گردشگری و سایر نطریه پردازان مشهور جهان راجع به نظام گردشگری به بررسی و تحلیل گردشگری کلان شهر مشهد پرداخته شده و در نهایت راه حلی جهت پویایی آن ارائه شده است. نتایج مطالعات میدانی بدست آمده مبین این واقعیت است که ساختار و نظام مدیریت گردشگری مشهد در بخش عرضه با چندپارچگی و عدم ارتباط سازمند بین سازمان ها، اداره ها، شرکتها، اتحادیه ها و... مرتبط با گردشگری مواجه است؛ بطوریکه تعدد و چند پارچگی با حداقل تعامل در مدیریت جاذبه های گردشگری، واحدهای اقامتی، پذیرایی، دفاتر خدمات مسافرتی، حمل و نقل و... مشهود است. بنابراین شایسته است برای برقراری ارتباط سازمند بین اجزاء و عناصرنظام گردشگری شهر و منطقه، نهادی فرادست، متشکل از کنشگران فوق تشکیل تا برای برقراری نظامی یکپارچه جهت پویایی و توسعه آن تلاش و برنامه ریزی کنند.
کلیدواژهها: سیستم گردشگری، عناصر، کلیت، ارتباط متقابل، عرضه و تقاضا، مدیریت یکپارچه گردشگری، نهادی فرادست
1- درآمد
سیستم[1] را می توان مجموعه ای از اجزاء و عناصر که بر یکدیگر تأثیرات متقابل دارند وکلیت واحدی را به وجود آورده اند، محسوب کرد؛ این پدیده به صورت باز و یا بسته دارای ویژگی های همچون کلیت، جمع پذیری، مکانیزاسیون، تمرکز، سازمان سلسله مراتبی، شبکه، ساختار، کارکرد و... است(سادوسکی و دیگران، 1361: 56-45 ).
رویکرد سیستمی[2] یکی از نظریه ها علوم جدید است که از اوایل قرن بیستم برای گریختن از بحران در شناخت علمی پرورانده شده است؛ از اینرو، این نظریه به عنوان نگرشی اساساً میان رشته ای دارای روش شناسی، تدوین رویکرد و قابلیت انتقال قوانین و مفاهیم از یک قلمرو به قلمروی دیگری را دارد. در این روش از آغاز پژوهش می توان یک موضوع را از چندین طریق مختلف بررسی و عناصر تشکیل دهنده موضوع تحقیق را شناخت و برای پرهیز از تناقض های پژوهشگر، به طراحی مدلی از کل پژوهش اقدام نمود (سادوسکی،1361: 44- 38 ). در این رویکرد هر سیستم مرکب از اجزاء و عناصر است، که با نظم و ترتیب معین با یکدیگر ترکیب می یابند و ساخت سیستم را فراهم می سازند؛ هر چند هر گونه تغییر و دگرگونی در یک جزء عامل تأثیر گذار بر سایر اجزاء است؛ ولی این تغییرات در راستای انهدام سیستم نیست، بلکه این تغییرات در جهت حفظ و ثبات کلیت سیستم عمل می کند(فرشاد،1362: 26- 18).
بر این اساس سیستم گردشگری هر مکان کلیتی است، مشتمل بر بخشها، اجزاء و عناصر متعدد و پیچیده همانند جاذبه ها، مراکز اقامتی، حمل و نقل( هوایی، زمینی، دریایی و...)، تأسیسات زیر بنایی، خدمات، اطلاعات، تبلیغات، بازارهای داخلی و بین المللی و... می باشند که در ارتباط متقابل با همدیگر و برخورداری از شبکه، سلسله مراتب، ساختار، کارکرد و... جایگاه خود را در بازار رقابتی در سطوح مختلف محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی) بدست می آورد؛ به عبارتی دیگر گردشگری از جاذبه ها، هتل ها و خطوط هوایی و دیگر عناصر به صورت مجزا تشکیل نشده است که هر بخش بدون ارتباط و تعامل با سایر بخش های تشکیل دهنده سیستم گردشگری، بتواند به موفقیت دستیابی پیدا کند؛ بلکه کلیتی است(همانند یک سیستم) که پویایی آن( گردشگری) در سایه ارتباط متقابل و سازمند اجزای و عناصر تشکیل دهنده آن در بازار رقابتی بدست می آید. دو بخش اصلی سیستم گردشگری که چرخه، حرکت و پیشرفت گردشگری را در یک مکان شکل می دهد، عرضه و تقاضا[3] است؛ تقاضا شامل تمامی گردشگران متقاضی گردشگری از مبداء های مختلف ملی و بین المللی به مقصد مورد نظر می باشند که بازارهای هدف گردشگری آن مکانرا تشکیل می دهند(والا/ بیچریل، 1384: 62)؛ و عرضه مشتمل بر جاذبه ها، واحدهای اقامتی، حمل و نقل، خدمات، تسهیلات و تأسیسات گردشگری و... یک مکان/ منطقه و... می باشند که موجب جذب گردشگران از سطوح فوق الذکر می گردند. ارتباط سازمند این دو بخش اصلی گردشگری در سایه برنامه ریزی و سازماندهی ایجاد می گردد (سازمان جهانی جهانگردی،1379: 14-16 ). به عبارتی دیگر درون این شاخه ها و زیر سیستم کلی، جزئیات و عناصری است که برنامه ریزان و مدیران باید برای کسب موفقیت آن تلاش کنند و به گونه ای خدمات، تسهیلات و امکانات گردشگری را فراهم نمایند که گردشگران به راحتی بتوانند، نیاز و خواسته خود را برآورده سازند (داس ویل، 1379: 231- 267).
تایلر[4] نیز معتقد است، گردشگری را باید به صورت سیستمی مرکب از عوامل عرضه و تقاضا در نظرگرفت؛ که با یکدیگر مرتبط اند. داخل این دو بخش سیستم کلی، عناصر و اجزایی قرار دارند که باید مدیران و برنامه ریزان برای کسب موفقیت آن تلاش کنند. برای تحصیل تقاضای گردشگری، یک ناحیه یا شهر و... باید قادر باشیم به گونه ای خدمات را فراهم کنیم که با نیاز و جواب های گردشگران مطابقت داشته باشد. وی این را به نام سیستم و دستگاه بازار[5] لقب داده است که با روش منطقی با عنصر تقاضای متغیر گردشگران، تناسب داشته باشد و بین تقاضا و عرضه مطابقت برقرار کند. به عبارتی دیگر تطبیق عرضه با تقاضا (تعیین تفاوت میان آنچه گردشگر جستجو می کند و آنچه در آن ناحیه وجود دارد)، کلید راه رسیدن به توسعه صحیح و نهایی گردشگری است (Taylor,1980 : 55-56).
به نظر بولون[6] (1985) سیستم های گردشگری از سه جهت مورد توجه است: الف) مدل تقاضا ب) رویکرد انسان شناسی اجتماعی است که در بر گیرنده اوقات فراغت ج) مدل گردشگری صنعتی که گرایش به تولید انبوه تجاری و سود دارد (Briones.J,Tejeida.P,Morales.M,2009:5)
مشخصات فایل
عنوان:گردشگری به عنوان یک سیستم
نمونه مشهد
تعداد صفحات:31
محتویات
چکیده
درآمد
روش تحقیق
مباحث نظری
دیدگاه سازمان جهانی گردشگری
دیدگاه لیپر
دیدگاه گاندیدگاه بریونز، تجیدا و مورالس
دیدگاه کاسپار
دیدگاه هولدن
سیستم گردشگری کلان شهر مشهد
باورهای مذهبی/ دینی
توانهای محیطی
محیط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
جاذبه ها
عناصر سیستم گردشگری در بخش عرضه
زیرساختها و حمل و نقل
واحد های اقامتی/پذیرایی
دفاتر خدمات مسافرتی
سازمان ها و اتحادیه ها
سایر خدمات
روند سیستم گردشگری شهر مشهد در سده اخیر
نتیجه گیری
کتابنامه
چکیده
نگرش سیستمی، رویکرد نسبتاً جامعی برای درک، تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی و پویایی گردشگری است؛ در این رویکرد بخوبی می توان بخش ها و عوامل تاثیر گذار بر گردشگری را هم چون گردشگران، جامعه میزبان، سازمان ها و شرکت های ذی ربط، محیط و ... را به صورت به هم پیوسته مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد و آنها را سازماندهی کرد. به عبارتی دیگر، نگرش سیستمی واقعیت، بنیان و اساس گردشگری را در کلیتی منسجم به تصویر می کشد و پیوند بین اجزاء وعناصر بخش عرضه گردشگری، اعم از جاذبه ها، حمل ونقل، واحد های اقامتی، خدمات، سازمانها و ... با تقاضا ( گردشگران) در سطوح مختلف محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی نمایان می سازد تا برنامه ریزان برای پویایی آن در عرصه رقابت جهانی تلاش نمایند.
هدف اصلی این پژوهش، آن است تا دریچه ای نو، برای پژوهشگران و مدیران و دست اندرکاران گردشگری کشور ایجاد کند و ضمن پرهیز از بخشی نگری گردشگری ، بتواند با ایجاد مدیریت یکپارچه در راستا پویایی گردشگری شهر و منطقه، انطباقی بین عرضه و تقاضا ایجاد نماید. همچنین پژوهش حاضر از مبانی نطری بر پایه نظریه سیستمی است و روش تحقیق به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی از کل به جزء می باشد؛ بعلاوه روش جمع آوری اطلاعات برمبنای کتابخانه ای- اسنادی و نیز میدانی است.
در این مقاله ابتدا ضمن بیان مسأله و دیدگاههای ارائه شده توسط سازمان جهانی گردشگری و سایر نطریه پردازان مشهور جهان راجع به نظام گردشگری به بررسی و تحلیل گردشگری کلان شهر مشهد پرداخته شده و در نهایت راه حلی جهت پویایی آن ارائه شده است. نتایج مطالعات میدانی بدست آمده مبین این واقعیت است که ساختار و نظام مدیریت گردشگری مشهد در بخش عرضه با چندپارچگی و عدم ارتباط سازمند بین سازمان ها، اداره ها، شرکتها، اتحادیه ها و... مرتبط با گردشگری مواجه است؛ بطوریکه تعدد و چند پارچگی با حداقل تعامل در مدیریت جاذبه های گردشگری، واحدهای اقامتی، پذیرایی، دفاتر خدمات مسافرتی، حمل و نقل و... مشهود است. بنابراین شایسته است برای برقراری ارتباط سازمند بین اجزاء و عناصرنظام گردشگری شهر و منطقه، نهادی فرادست، متشکل از کنشگران فوق تشکیل تا برای برقراری نظامی یکپارچه جهت پویایی و توسعه آن تلاش و برنامه ریزی کنند.
کلیدواژهها: سیستم گردشگری، عناصر، کلیت، ارتباط متقابل، عرضه و تقاضا، مدیریت یکپارچه گردشگری، نهادی فرادست
1- درآمد
سیستم[1] را می توان مجموعه ای از اجزاء و عناصر که بر یکدیگر تأثیرات متقابل دارند وکلیت واحدی را به وجود آورده اند، محسوب کرد؛ این پدیده به صورت باز و یا بسته دارای ویژگی های همچون کلیت، جمع پذیری، مکانیزاسیون، تمرکز، سازمان سلسله مراتبی، شبکه، ساختار، کارکرد و... است(سادوسکی و دیگران، 1361: 56-45 ).
رویکرد سیستمی[2] یکی از نظریه ها علوم جدید است که از اوایل قرن بیستم برای گریختن از بحران در شناخت علمی پرورانده شده است؛ از اینرو، این نظریه به عنوان نگرشی اساساً میان رشته ای دارای روش شناسی، تدوین رویکرد و قابلیت انتقال قوانین و مفاهیم از یک قلمرو به قلمروی دیگری را دارد. در این روش از آغاز پژوهش می توان یک موضوع را از چندین طریق مختلف بررسی و عناصر تشکیل دهنده موضوع تحقیق را شناخت و برای پرهیز از تناقض های پژوهشگر، به طراحی مدلی از کل پژوهش اقدام نمود (سادوسکی،1361: 44- 38 ). در این رویکرد هر سیستم مرکب از اجزاء و عناصر است، که با نظم و ترتیب معین با یکدیگر ترکیب می یابند و ساخت سیستم را فراهم می سازند؛ هر چند هر گونه تغییر و دگرگونی در یک جزء عامل تأثیر گذار بر سایر اجزاء است؛ ولی این تغییرات در راستای انهدام سیستم نیست، بلکه این تغییرات در جهت حفظ و ثبات کلیت سیستم عمل می کند(فرشاد،1362: 26- 18).
بر این اساس سیستم گردشگری هر مکان کلیتی است، مشتمل بر بخشها، اجزاء و عناصر متعدد و پیچیده همانند جاذبه ها، مراکز اقامتی، حمل و نقل( هوایی، زمینی، دریایی و...)، تأسیسات زیر بنایی، خدمات، اطلاعات، تبلیغات، بازارهای داخلی و بین المللی و... می باشند که در ارتباط متقابل با همدیگر و برخورداری از شبکه، سلسله مراتب، ساختار، کارکرد و... جایگاه خود را در بازار رقابتی در سطوح مختلف محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی) بدست می آورد؛ به عبارتی دیگر گردشگری از جاذبه ها، هتل ها و خطوط هوایی و دیگر عناصر به صورت مجزا تشکیل نشده است که هر بخش بدون ارتباط و تعامل با سایر بخش های تشکیل دهنده سیستم گردشگری، بتواند به موفقیت دستیابی پیدا کند؛ بلکه کلیتی است(همانند یک سیستم) که پویایی آن( گردشگری) در سایه ارتباط متقابل و سازمند اجزای و عناصر تشکیل دهنده آن در بازار رقابتی بدست می آید. دو بخش اصلی سیستم گردشگری که چرخه، حرکت و پیشرفت گردشگری را در یک مکان شکل می دهد، عرضه و تقاضا[3] است؛ تقاضا شامل تمامی گردشگران متقاضی گردشگری از مبداء های مختلف ملی و بین المللی به مقصد مورد نظر می باشند که بازارهای هدف گردشگری آن مکانرا تشکیل می دهند(والا/ بیچریل، 1384: 62)؛ و عرضه مشتمل بر جاذبه ها، واحدهای اقامتی، حمل و نقل، خدمات، تسهیلات و تأسیسات گردشگری و... یک مکان/ منطقه و... می باشند که موجب جذب گردشگران از سطوح فوق الذکر می گردند. ارتباط سازمند این دو بخش اصلی گردشگری در سایه برنامه ریزی و سازماندهی ایجاد می گردد (سازمان جهانی جهانگردی،1379: 14-16 ). به عبارتی دیگر درون این شاخه ها و زیر سیستم کلی، جزئیات و عناصری است که برنامه ریزان و مدیران باید برای کسب موفقیت آن تلاش کنند و به گونه ای خدمات، تسهیلات و امکانات گردشگری را فراهم نمایند که گردشگران به راحتی بتوانند، نیاز و خواسته خود را برآورده سازند (داس ویل، 1379: 231- 267).
تایلر[4] نیز معتقد است، گردشگری را باید به صورت سیستمی مرکب از عوامل عرضه و تقاضا در نظرگرفت؛ که با یکدیگر مرتبط اند. داخل این دو بخش سیستم کلی، عناصر و اجزایی قرار دارند که باید مدیران و برنامه ریزان برای کسب موفقیت آن تلاش کنند. برای تحصیل تقاضای گردشگری، یک ناحیه یا شهر و... باید قادر باشیم به گونه ای خدمات را فراهم کنیم که با نیاز و جواب های گردشگران مطابقت داشته باشد. وی این را به نام سیستم و دستگاه بازار[5] لقب داده است که با روش منطقی با عنصر تقاضای متغیر گردشگران، تناسب داشته باشد و بین تقاضا و عرضه مطابقت برقرار کند. به عبارتی دیگر تطبیق عرضه با تقاضا (تعیین تفاوت میان آنچه گردشگر جستجو می کند و آنچه در آن ناحیه وجود دارد)، کلید راه رسیدن به توسعه صحیح و نهایی گردشگری است (Taylor,1980 : 55-56).
به نظر بولون[6] (1985) سیستم های گردشگری از سه جهت مورد توجه است: الف) مدل تقاضا ب) رویکرد انسان شناسی اجتماعی است که در بر گیرنده اوقات فراغت ج) مدل گردشگری صنعتی که گرایش به تولید انبوه تجاری و سود دارد (Briones.J,Tejeida.P,Morales.M,2009:5)