مشخصات فایل
موضوع مقاله: انسان، طبیعت و معماری
قالب بندی: word
تعداد صفحات: 12
محتویات
پایداری
پایداری در لغت
اهداف سهگانه معماری پایدار
شاخصهای کلی در اهداف پایداری محیطی
پایداری اجتماعی- فرهنگی
توسعه شهری پایدار
مفهوم توسعه پایدار
اصول و ارکان توسعه پایدار
عنوان مقاله: انسان، طبیعت و معماری
پایداری نگرشی است که از تغییر نگاه انسان به جهان متولد شده است. و این تغییر نگاه چیزی نیست جز هماهنگی منطقی با طبیعت. در واقع معماری پایدار، شامل ترکیبی از ارزشهای مهم و سازنده میباشد که در نهایت محصولی هماهنگ با محیط ارائه میدهد. ارزشهایی چون زیباییشناسی، جامعه، سیاست، محیط، اخلاق و … همگی در کنار هم و با بهرهگیری از دانشها و تجربیات سازنده، به ارائه محصولی بادوام، متعادل، هماهنگ با محیط و پایدار میپردازد. ساختمانی که بر اساس اصول معماری پایدار ساخته میشود انعطاف پذیر و تا حدودی سیال است.
شناخت پایداری به عنوان نگرشی اخلاقی، به منظور تعبیر و شناخت صحیح از معماری مبتنی بر این نگرش، حایز اهمیت فراوان است. از آن جا که معماری به تعریف رابطه میان «انسان» و «محیط» میپردازد، برای پایدار بودن میبایست از جایگاه ارزشی – اخلاقی مبتنی بر تفکر پایداری تبیین شود. شرط اساسی در نیل به پایداری محیطی برقراری تعادل پویا میان نظامهای متفاوت محیط است، یعنی تعادل میان نظامهای بوم شناختی، نظامهای اجتماعی – فرهنگی و نظامهای اقتصادی. بنابراین «معماری پایدار» نیز به عنوان رویکرد ایجاد محیط پایدار بر «معماری حساس به محیط» مبتنی است. تعابیر و تعاریف متفاوتی از «حساسیت محیطی» ارائه گردیده است. تعدد این تعاریف نشان از عدم وفاق بر مفهومی واحد از پایداری دارد که میتواند به دلایل متفاوت سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی باشد. امروزه اصطلاح معماری پایدار برای گستره وسیعی از رویکردهای حساس به محیط بکار میرود: از معماری سنتی که به عنوان نوعی از معماری با گرایش به سمت پایداری بوم شناختی و اجتماعی شناخته میشود، تا برخی دیگر که «با ایجاد آشتی و تعامل میان فنآوری و زیست بوم کوشیدهاند ویژگیهای مفید هر دو را به کار گیرند. اگر چه هر یک از این رویکردها را افرادی متفاوت مطرح کردهاند، در کل، همه آنها در مورد یک موضع باهم توافق دارند، این که ساخت محیط مصنوع باید با در نظر گرفتن منابع طبیعی موجود و حفظ آنها برای آیندگان انجام پذیرد.
– «خلق محیط انسان ساخت و مدیریت متعهدانه آن بر مبنای اصول بوم سازگاری و بازدهی منابع. این اصول عبارتند از: کمینه کردن مصرف منابع تجدید ناپذیر، ارتقاء و بهبود شرایط محیط طبیعی و کمیته آسیبهای بوم شناختی بر محیط»
– بر اساس طرح “OECD” بناهای پایدار، بناهایی تلقی میشوند که «کمترین تأثیرات مخرب را بر محیطهای ساخته شده (مصنوع) و طبیعی مجاور و بلافصل خود و نیز ناحیه اطرافشان و همچنین زمینه کلی خود داشته باشند. ساختمانهای پایدار به تمام چرخه حیات ساختمان، محیط با کیفیت، کارکرد مطلوب و آینده توجه میکند.»
– «طراحی پایدار و همگن، طراحیای تلقی میشود که در آن هر جزیی به عنوان بخشی از کل بزرگتر به خوبی مورد توجه قرار گیرد.»
– «معماری پایدار دربردارنده آمیزهای از ارزشهای زیبایی شناختی، محیطی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی است.»
– «طراحی پایدار به مفهومی درونی و اساسی از مکان منتج خواهد شد. فرآیندی که به احیا شدن بیش از تحلیل بردن میانجامد و در واقع علم و هنر برقراری ارتباطی مناسب بین محیط انسانی و جهان طبیعت است.»
با توجه به این تعاریف و بسیاری موارد مشابه میتوان به طور خلاصه معماری پایدار را معماری دانست که: نسبت به ویژگیها و شرایط محیطی و مکانی خود پاسخگو و کنشمند است و از قابلیتهای بستر بومشناختی برخوردار خواهد بود، یعنی کمترین صدمات را بر محیط زیست دارد. علاوه بر این نسبت به تغییرات، شرایط و نیازها، انطباق پذیر و در نتیجه تداوم پذیر است و به واسطه برخورداری از ویژگیهای مکانی، متمایز و قابل تفکیک است.
تأمل بیشتری در موضوع، حاکی از آن است که مفهوم پایداری در عرفهای قدیمی و فرهنگهای کهن بشر هم ریشه داشته و در زندگی سنتی، در قالب تکریم و حرمتگذاری به طبیعت و منابع طبیعی جلوهگر شده است. از این رو میتوان فعالیتهای دهههای آخر قرن بیستم را به مثابه تلاشی برای احیا شدن این مفاهیم کهن دانست؛ تلاشی که در قالبی جامعتر، علمیتر و کاربردیتر انجام میگردد.
پایداری در لغت:
فعل Sustain از ریشه لاتین Sustinere و از دو جزء Sus (به معنای از پایین به بالا) و Tinere (به معنای نگه داشتن، حفظ کردن) تشکیل شده و از سال ۱۲۹۰ میلادی در زبان انگلیسی به کار گرفته شده است. این فعل با مفاهیمی از قبیل «حمایت، پشتیبانی و تداوم» آمیخته است و صفت Sustainable در توصیف «شرایط، حالت و یا چیزی» به کار میرود که مورد پشتیبانی قرار گرفته یا به واسطه کمک یا تأمین معاش، همچنان تداوم یافته است.
دهخدا پایداری را به معنای بادوام و ماندنی آورده است. در فرهنگ سخن و فرهنگ فارسی معین نیز پایدای به مفهوم پایدار بودن و مقاومت، از مصدر «پایش» به معنای پایداری کردن و از خود استقامت نشان دادن آمده است. برای صفت پایداری نیز این معانی بیان شده است: دارای ثبات، همیشگی و مقاومت کنند.
بنابراین واژه پایداری که به عنوان معادل Sustainability انتخاب شده است فاقد معنای امروزی آن است و بر حفظ و ثبات تکیه دارد. معنای واژه پایداری که در این بحث نیز مدنظر است عبارت است از: «آنچه که میتواند در آینده تداوم یابد».
مشخصات فایل
موضوع مقاله: انسان، طبیعت و معماری
قالب بندی: word
تعداد صفحات: 12
محتویات
پایداری
پایداری در لغت
اهداف سهگانه معماری پایدار
شاخصهای کلی در اهداف پایداری محیطی
پایداری اجتماعی- فرهنگی
توسعه شهری پایدار
مفهوم توسعه پایدار
اصول و ارکان توسعه پایدار
عنوان مقاله: انسان، طبیعت و معماری
پایداری نگرشی است که از تغییر نگاه انسان به جهان متولد شده است. و این تغییر نگاه چیزی نیست جز هماهنگی منطقی با طبیعت. در واقع معماری پایدار، شامل ترکیبی از ارزشهای مهم و سازنده میباشد که در نهایت محصولی هماهنگ با محیط ارائه میدهد. ارزشهایی چون زیباییشناسی، جامعه، سیاست، محیط، اخلاق و … همگی در کنار هم و با بهرهگیری از دانشها و تجربیات سازنده، به ارائه محصولی بادوام، متعادل، هماهنگ با محیط و پایدار میپردازد. ساختمانی که بر اساس اصول معماری پایدار ساخته میشود انعطاف پذیر و تا حدودی سیال است.
شناخت پایداری به عنوان نگرشی اخلاقی، به منظور تعبیر و شناخت صحیح از معماری مبتنی بر این نگرش، حایز اهمیت فراوان است. از آن جا که معماری به تعریف رابطه میان «انسان» و «محیط» میپردازد، برای پایدار بودن میبایست از جایگاه ارزشی – اخلاقی مبتنی بر تفکر پایداری تبیین شود. شرط اساسی در نیل به پایداری محیطی برقراری تعادل پویا میان نظامهای متفاوت محیط است، یعنی تعادل میان نظامهای بوم شناختی، نظامهای اجتماعی – فرهنگی و نظامهای اقتصادی. بنابراین «معماری پایدار» نیز به عنوان رویکرد ایجاد محیط پایدار بر «معماری حساس به محیط» مبتنی است. تعابیر و تعاریف متفاوتی از «حساسیت محیطی» ارائه گردیده است. تعدد این تعاریف نشان از عدم وفاق بر مفهومی واحد از پایداری دارد که میتواند به دلایل متفاوت سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی باشد. امروزه اصطلاح معماری پایدار برای گستره وسیعی از رویکردهای حساس به محیط بکار میرود: از معماری سنتی که به عنوان نوعی از معماری با گرایش به سمت پایداری بوم شناختی و اجتماعی شناخته میشود، تا برخی دیگر که «با ایجاد آشتی و تعامل میان فنآوری و زیست بوم کوشیدهاند ویژگیهای مفید هر دو را به کار گیرند. اگر چه هر یک از این رویکردها را افرادی متفاوت مطرح کردهاند، در کل، همه آنها در مورد یک موضع باهم توافق دارند، این که ساخت محیط مصنوع باید با در نظر گرفتن منابع طبیعی موجود و حفظ آنها برای آیندگان انجام پذیرد.
– «خلق محیط انسان ساخت و مدیریت متعهدانه آن بر مبنای اصول بوم سازگاری و بازدهی منابع. این اصول عبارتند از: کمینه کردن مصرف منابع تجدید ناپذیر، ارتقاء و بهبود شرایط محیط طبیعی و کمیته آسیبهای بوم شناختی بر محیط»
– بر اساس طرح “OECD” بناهای پایدار، بناهایی تلقی میشوند که «کمترین تأثیرات مخرب را بر محیطهای ساخته شده (مصنوع) و طبیعی مجاور و بلافصل خود و نیز ناحیه اطرافشان و همچنین زمینه کلی خود داشته باشند. ساختمانهای پایدار به تمام چرخه حیات ساختمان، محیط با کیفیت، کارکرد مطلوب و آینده توجه میکند.»
– «طراحی پایدار و همگن، طراحیای تلقی میشود که در آن هر جزیی به عنوان بخشی از کل بزرگتر به خوبی مورد توجه قرار گیرد.»
– «معماری پایدار دربردارنده آمیزهای از ارزشهای زیبایی شناختی، محیطی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی است.»
– «طراحی پایدار به مفهومی درونی و اساسی از مکان منتج خواهد شد. فرآیندی که به احیا شدن بیش از تحلیل بردن میانجامد و در واقع علم و هنر برقراری ارتباطی مناسب بین محیط انسانی و جهان طبیعت است.»
با توجه به این تعاریف و بسیاری موارد مشابه میتوان به طور خلاصه معماری پایدار را معماری دانست که: نسبت به ویژگیها و شرایط محیطی و مکانی خود پاسخگو و کنشمند است و از قابلیتهای بستر بومشناختی برخوردار خواهد بود، یعنی کمترین صدمات را بر محیط زیست دارد. علاوه بر این نسبت به تغییرات، شرایط و نیازها، انطباق پذیر و در نتیجه تداوم پذیر است و به واسطه برخورداری از ویژگیهای مکانی، متمایز و قابل تفکیک است.
تأمل بیشتری در موضوع، حاکی از آن است که مفهوم پایداری در عرفهای قدیمی و فرهنگهای کهن بشر هم ریشه داشته و در زندگی سنتی، در قالب تکریم و حرمتگذاری به طبیعت و منابع طبیعی جلوهگر شده است. از این رو میتوان فعالیتهای دهههای آخر قرن بیستم را به مثابه تلاشی برای احیا شدن این مفاهیم کهن دانست؛ تلاشی که در قالبی جامعتر، علمیتر و کاربردیتر انجام میگردد.
پایداری در لغت:
فعل Sustain از ریشه لاتین Sustinere و از دو جزء Sus (به معنای از پایین به بالا) و Tinere (به معنای نگه داشتن، حفظ کردن) تشکیل شده و از سال ۱۲۹۰ میلادی در زبان انگلیسی به کار گرفته شده است. این فعل با مفاهیمی از قبیل «حمایت، پشتیبانی و تداوم» آمیخته است و صفت Sustainable در توصیف «شرایط، حالت و یا چیزی» به کار میرود که مورد پشتیبانی قرار گرفته یا به واسطه کمک یا تأمین معاش، همچنان تداوم یافته است.
دهخدا پایداری را به معنای بادوام و ماندنی آورده است. در فرهنگ سخن و فرهنگ فارسی معین نیز پایدای به مفهوم پایدار بودن و مقاومت، از مصدر «پایش» به معنای پایداری کردن و از خود استقامت نشان دادن آمده است. برای صفت پایداری نیز این معانی بیان شده است: دارای ثبات، همیشگی و مقاومت کنند.
بنابراین واژه پایداری که به عنوان معادل Sustainability انتخاب شده است فاقد معنای امروزی آن است و بر حفظ و ثبات تکیه دارد. معنای واژه پایداری که در این بحث نیز مدنظر است عبارت است از: «آنچه که میتواند در آینده تداوم یابد».
اگر بخواهم پیش از هر شرح تفضیلی، شعر حافظ را معرفی کنم، تصورم چنین است: شعر حافظ تعبیر و تصویر موجز حادثههایی است که تحت تاثیر انگیزههای بیرونی و عینی و یا انگیزههای درونی و ذهنی، در ذهن انسانی که به مقام برزخی خویش در میان حقیقت و واقعیت شعور بالفعل، و به حفظ تعادل انسان در این مقام اصرار دارد، برانگیخته میشود.
بر اساس این تعریف، صورت و معنی شعر حافظ را نمیتوان به دقت تجزیه و تحلیل کرد مگر آن که ابتدا نظرگاه حافظ را نسبت به انسان و تقدیر و جایگاه در عالم هستی دریابیم و ساختار و متاع البیت ذهنی را که سبب ساز چنین نظرگاهی است بازشناسیم و آنگاه عناصر اصلی تکوین بخش حادثهای را که تحت تاثیر انگیزههای گوناگون، در چنین ذهنی ایجاد میشود نشان دهیم و سرانجام با بررسی تعبیر و تصویر حافظ از این حادثه، هنر وی را ارزیابی کنیم.
شعری که زائیده جبر نیاز روحی شاعر است و نه محصول احتیاجات روزمره در حیطه نام و نان، از تمامیت ذهنیت آگاه و نا آگاه شاعر جدا نیست. بنابراین شعر اندیشیده و نیدیشیده او را نسبت به عالم و آدم و هستی جهان و انسان فاش میکند. افشای این روحیات و نظرگاهها در بیان ناگریز و پنهان– آشکار شعر، به معنی افشای شیوه سلوک و زیست عملی شاعر در زندگی روزمره و در میان مردم نیست. شعری که بی اختیار شاعر او را غافلگیر میسازد و جبر حضور عینی بخشیدن به خویش را بر شاعر تحمیل میکند، به طوری که موقتا از زندگی آگاه و عادی و نیازهای ملازم آن، گسسته میشود، زندگی و سلوک عملی شاعر را تنها میتواند کتمان کند نه آشکار. بنابراین از بعضی اشارات صریح به گوشههایی از تاریخ زندگی حافظ که بگذریم و البته ربطی به شیوه زندگی و سلوک زندگی روزمره و معمول حافظ ندارد،به دست دادن شیوه زندگی شاعر با توجه به ابیاتی از شعر او در محدوده دلالت یک بعدی کلمات به مدلول های معین و قراردادی چنان که در زبان علم و زبان روزمره، تصویری ناپذیرفتنی و گاه نا ممکن از شاعر به نمایش در میآورد که در فضای باور و جامعه نمیگنجد.