مشخصات فایل
عنوان:مقاله درباره علل ارتکاب جرم و راههای جلوگیری از آن
قالب بندی: word
تعداد صفحات: 13
محتویات
مقدمه
علل روانی، عاطفی
علل و عوامل فرهنگی
دگرگونی سریع فرهنگی:
عوامل اجتماعی
خانواده
مدرسه:
عوامل اقتصادی انحراف
اقدامات پیشگیرانه در جنبه فرهنگی:
اقدامات پیشگیرانه در جنبه اجتماعی
جلوگیری از آلودگی
محیط:
روابط:
منابع:
قسمتی از متن
مقدمه
هیچ مجرمی از مادر خود مجرم و تبهکار زاده نشده است، همه انسانها، فطرتی پاک خلق شده و پس از تولد در دوران اولیه زندگی، پاک و معصومند و این تا زمانی است که توسط شرایط خاص محیط خانوادگی، اجتماعی و پرورش به گناه آلوده نشوند زیرا چگونگی رفتار و شخصیت افراد بیشتر به چگونگی محیط اجتماعی و اقتصادی و تربیتی آنها بستگی دارد، بنابراین توجه به این واقعیت ضروری بنظر می رسد که جرم و جنایت یا بعبارت بهتر بیماریهای اجتماعی مانند بیمارییهای جسمی مسری هستند و اگر قبل از ایجاد انگیزه وقوع جرم بفکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نیافتند ممکن است به دیگران نیز سرایت کند که عواقب سنگین و غیر قابل جبرانی در پی دارد بصورتی که: بر اثر ازدیاد جرم وجنایت قدرت کنترل در جامعه هر روز ضعیف تر و بالطبع بر مقدار مجرمین افزوده می گردد.
در تمامی اعصار و قرون جامعه انسانی مواجه با دردها و آسیب های ناشی از کجرویها انحرافات، جرام و جنایات بوده که در هر عصری شکل خاصی پیدا کرده و نوع برخورد با آن هم گوناگون بوده است. در عصر ما بدلایلی چون گسترش فقر و محرومیت، جنگ، عدم توجه به جنبه معنوی انسان، ستی و تزلزل ارکان اخلاقی، سقوط خانواده، تکامل ماشینیسم گسترش مکاتب مادی و الحادی. پوچ گرائیها و لذت طلبی ها و بالاخره عدم توان کنترل زمامداران توسعه بیشتری یافته است.
دورنمای آینده از دید بسیاری از جامعه شناسان، بسیار تیره است و به نظر آنها امیدی به اصلاح اوضاع نیست مگر اینکه تحولی ناشی از روشنگریها و ارشادات سازنده در جامعه رخ دهد وجود چنین اندیه هایی، صاحبنظران را به تلاش و تکاپو وا داشته است که در سایه بررسیهای علمی، ریشه و انگیزه های اینگونه دردها را کشف کرده و راههایی برای پیشگیری و درمان ارائه کنند.
اصل اینست که در جامعه انحرافی پدید نیاید تا نیاز به درمان و اصلاح و احیانا گسیختگیری و زندان نباشد و در حیات اجتماعی باید عملی صورت گیرد که انحراف و آسیبی پدید نیاید و در صورت پدید آمدن، مزمن نگردد که در آنصورت امکان ریشه کن کردن آن بسادگی مسیر نخواهد شد. گاهی هسته اولیه انحرافی در جامعه گذارده شده و مسئولان با نظر بی اهمیتی به آن می نگرند ولی در اندک زمانی شیوع و گسترش یافته و جامعه را دچار آسیب و بحران می کند که این مسئله در رابطه با جوانان بیشتر قابل توجه است زیرا که نیروها می گردانند. چرخ اجتماعند و عوارض به آسانی در آنان رخنه کرده و گسترش می یابد.
در نظام حیات اجتماعی، اسلام در هر حال پیشگیری از وقوع انحراف و جرم را مقدم بر اصلاح می داند و بر مسئولیت نظارت افراد را در رابطه با هم تاکید دارد. (امر به معروف و نهی از منکر)
بودجه هائی که در هر جامعه ای صرف نگهداری،نگهبانی، تغذیه، بهداشت، پوشاک و… مجرمین در زندانها و ندامتگاه ها و مراکز بازپروری می شود اگر از ابتدا صرف آموزش و تربیت صحیح آنها شود، جامعه را از حیث وجود افراد مجرم و منحرف خالی و از افراد کارساز و نیروی انسانی مقصص بی نیاز می سازد پس می توان گفت افراد مجرم زندانها از ناآگاهترین مردم هستند که از امکان آموزش و خصوصا پرورش و تربیت صحیح محروم بوده اند.
هر مدرسه ای که گشوده شود زندانی بسته می شود.
در مورد شناخت جرم یا انحرافات و علل بوجود آورنده آن و همچنین راههای پیشگیری و یا درمان آن نظرات و دیدگاه های مختلفی از سوی صاحبنظران و کارشناسان مطرح گردیده اما بدلیل آنکه عوامل اجتماعی انحرافات،ترکیب و پیچیدگی های زیادی دارند نمی توان آنها را تنها از یک دیدگاه بررسی کرد بلکه می بایست بصورت عمقی مورد توجه و بررسی قرار داده و سعی کرد علل گوناگونی که باعث ارتکاب اینگونه اعمال می شوند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و راه حلی درست برای جلوگیری از تکرار آنها ارائه نمود.
جرم و جنایت و انحرافات مانند سایر بیماریها نسبی بوده و تابع زمان و مکان است مثلا سقط جنین در برخی جوامع جرم است درصورتی که در کشوری مانند هند نه تنها جرم نبوده بلکه به آنها جایزه هم می دهند و یا ازاله بکارت پس از سن بلوغ قانونی در جوامع غربی در عصر حاضر جرم محسوب نمی شود در صورتی که یک قرن پیش در آن جوامع جرم بوده است.
اغلب انحرافات اجتماعی چون اعتیاد، الکلیسم، همجنس بازی، فحشاء ، دزدی، تجاوز و … سرایت اجتماعی دارند بهمین دلیل جامعه باید بفکر شناخت علل آن بوده و راه درمان آنها را پیدا نماید و اگر علل آنها روانی باشد باز هم ناشی از وضع نابسامان جامعه بوده و همانطور که بیماران جسمی در جامعه نیاز به مراقبت و درمان دارند بیماران روانی نیز نیاز به مراقبت و درمانهای روانی و اجتماعی دارند.
اما قبل از شناسائی یا علت یابی رفتارهای انحرافی و عوامل پیشگیری آن به برخی از اصطلاحات و مفاهیم اینگونه اعمال اشاره می شود.
مفهوم هنجارهای اجتماعی یکی از مفاهیمی است که باید در جامعه مشخص و روشن باشد. هنجاری اجتماعی است که تعیین می کند انسان چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهائی باید اجتناب کند. باید چگونه بیاندیشد و چگونه رفتار کند و چه اعمالی را انجام دهد و از انجام چه اعمالی باید اجتناب ورزد، چگونگی رفتارها و روابط اجتماعی را معیین می کند و کنشهای تقریبا یکسان و لایتغیر انسانی را مشخص می کند و محدودیتهای نیز در زمینه رفتار انسانها بوجود می آورد و بطور خلاصه رفتارهای خلاف هنجارها را نابهنجاری، و فرد مرتکب آن را کجرو می نامند.
مفهوم جرم و بزه و خلاف نیز از جمله مفاهیمی است که در رابطه با اعمال انحرافی مطرح و علت یابی می شود. خلاف در اصطلاح حقوقی به اعمالی گویند که مقررات و قوانین کشور آنرا منع نموده و خلافکار سزاوار تنبیه و سرزنش می باشد و حال آنکه بزهکار یا مجرم کسی است که مرتکب عملی می شود که بر طبق قانون برای آن مجازات تعیین گردیده است لیکن در اصطلاح آسیب شناسی اجتماعی و روانشانسی جنائی معمولا افراد خلافکار و مجرم را در یک ردیف نام می برند اما بیم آن می رود که خلاف، عواقب وخیمی در برداشته و احتمال بزهکاری در پیش باشد.
فرد خلافکار دچار یک نوع ناراحتی و فشار درونی است که می توان بوسیله بربیان ریشه یابی و جلوگیری نمود و بزهکار یک نوع خلاف شدیدتر است که طبق قانون، مجاز است برای آن تعیین گردیده است مانند: دزدی، تخریب، مجروح و زخمی کردن و آزار مردم، اعمال جنسی نامشروع و منافی عفت و عصمت، قتل و امثال آنها یا بعبارت دیگر بزه سرکشی فرد است در برابر اراده اجتماع که بوسیله مقررات و قانون تعبیر گردیده است.
همانطور که اشاره شد در شناخت عوامل جرم و نوع آن و با توجه به شرایط زمانی و مکانی در جوامع مختلف متفاوت می باشد، بعنوان مثال در برخی از جوامع برخی از اعمال و رفتارها جرم تلقی شده و در برخی دیگر جرم تلفی نمی شود همچنین ممکن است اعمالی در مقطع و زمانی انحراف و زمان و مقطع دیگر عادی بنظر برسد یا از لحاظ کم و کیف و نوع برخورد با آن در هر جامعه قوانین بخصوصی حاکم باشد مانند بی حجابی که زمانی از لحاظ قانون نامشروع و دارای یک دید انحرافی و زمانی دیگر مشروع به حساب آید.
عوامل متعددی در ایجاد انحرافات نقش دارند که شناسائی آنها و تحلیل و بررسی صحیح آنها ما را در راهیابی به پیشگیری یا عدم رشد آن در جامعه کمک زیادی خواهند نمود که سعی خواهیم کرد آنها را بصورت اجمال شرح دهیم. ما در این بررسی دسته بندیهای زیر را مورد توجه قرار خواهیم داد: عوامل زیستی، عوامل روانی عاطفی، عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی و عوامل فرهنگی.
عوامل موثر در ایجاد انحراف:
عوامل زیستی یا اثر وراثت در انحراف:
یکی از عوامل و شرایط زمینه ساز انحرافات و جرم را اثر وراثت یا حالات جسمانی و نفسانی پدر و مادر و اثر انتقال آن به فرزند دانسته اند بسیاری از دانشمندان از جمله ریبو و فری معتقدند بسیاری از ابتلاآت و بیماری والدین مثل اعتیاد، اختلالات روانی روی نطفه ها و ژنها اثر می گذارند و عده دیگر عامل کروموزوم اضافی را در انحراف موثر می دانند و عده ای دیگر چون لومبروزو، سیمای افراد را در شکل گیری جرم موثر می دانند.
برخی نقائص جسمانی و همچنین زشتی و زیبائی افراد، وضع مزاج و بیماری،طرز کار غدد و اختلالات آن و عوارض جسمانی را علتی برای زمینه های پیدایش جرم می دانند هر چند جرم شناسان به این نتیجه رسیده اند که وراثت علت جرم نمی باشد اما اغلب نظرات به اینجا منتهی شده که بین جسم و روان رابطه ای است و برخی از صفات جسمی موجب پیدایش روحیه ها و استعدادهائی در زمینه جرم و انحراف میگردد. از دیدگاه اسلام نیز هرچند نظریه های جنایتکار بالفطره بودن را نمی پذیرد اما صفات ارثی و تفکرات و حالات ارثی را قابل انتقال دانسته و صفات ارثی انحرافی را زمینه می داند نه عامل برای هر جرم و انحراف.
عوامل عضوی و نقایص جسمانی، زشتی و زیبائی هم می تواند بدلیل نوع دید خود یا اجتماع از ایشان از جنبه حقارت یا شرافت به ایشان نگریسته می شود موجب زمینه های انحراف شود وضع مزاج و بیماریهای جسمانی و اختلالات در ترشح غدد می تواند نیز می تواند از عوامل باشد که تعادل روانی را برهم زده و موجب بروزحالات نامناسب از جمله اختلالات عصبی، بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس یا خستگی مفرط و بیخوابی و … شود که این مسائل و مشکلات ممکن است زمینه ساز انحرافات خشونت و جنایت شود.
با توجه به عوامل زیستی و وراثتی روحی و جسمی نقشهای آن در ایجاد زمینه های انحرافی چند اقدام برای پیشگیری یا حداقل کردن میزان آن ضروری بنظر می رسد:
که البته رسانه های جمعی نقش به سزائی در اینگونه موارد می توانند ایفاء نمایند.
علل روانی، عاطفی:
یکی دیگر از عوامل زمینه ساز انحرافات در جامعه را می توان عوامل عاطفی و روانی نام برد که فرد در اثر عوامل و شرایط نامناسب دچار حالات و اختلالات ضد و نقیضی می گردد و تعادل فکری و روحی خود را از دست داده و برای بدست آوردن آرامش دست به هر کاری هر چند انحرافی میزند علل روانی-عاطفی را از چند جنبه می توان مورد بررسی قرار داد که از آن جمله: 1- جنبه ای فطری و سرشتی انحراف و جنبه های ارثی 2 اختلالات ذهنی – هوشی 3 اختلالات روانی- شخصیتی.
جنبه های فطری و سرشتی و جنبه های ارثی قبلا اشاره شد اما اختلالات ذهنی و هوشی، نارسائی عقلی و کند ذهنی و جهل و نادانی را زمینه ساز انحراف مصرفی کرده اند و همچنین اختلالات روانی و شخصیتی را شامل جنونهای رفتاری و اختلالات عصبی و ضعف اراده دانسته اند.
بسیاری از انحرافات و کجرویها در رابطه با جنبه های عاطفی افراد نیز قابل بررسی و تحلیلند که در این رابطه می توان از عواملی چون ترس، خشم، اضطراب، محرومیت، شکست و … نام برد. تمامی جوامع با اینگونه اختلالات روانی و عاطفی روبرو هستند و شاید به جرات بتوان گفت که اینها منشاء اکثر انحرافات و جرمها هستند که در پیدایش آنها عوامل متعددی می توانند نقش داشته باشند که به مواردی اشاره می شود:
علل و عوامل فرهنگی:
کار فرهنگ تعیین و تنظیم قواعد و آداب و رسوم جامعه است ومی تواند از عوامل کنترل کننده بحساب آید که همه شئوون زندگی انسانها را زیر نظر می گیرد، برخی از مردم شناسان معتقدند که کجروی و انحراف حاصل تضادهای فرهنگی و معرف پرورش یافته فرهنگ جامعه خویش است و پای بند به فرهنگ جامعه است که او را کجرو بار آؤرده است.
از عوامل که در ایجاد و یا دامن زدن به انحراف موثرند ظهور فلسفه ها وایدئولوژیهای جدید است هر چند شاید در برخی از جهات نظریه هایی پربار داشته باشند اما کثرت وتفاوت و گرایشات ضد و نقیضی را در جامعه موجب می شوند که موافق طبیعت و فطرت انسان نمی باشند که تعال روحی را از میان برداشته و برای آدمی خطر آفرین است
اخلاق و آداب و رسوم و طرز فکرهای ناشی از آن همچون خشونت (در بین نازیها) تزلزل بعانی آن آمیختگی آن با افسانه ها و خرافات، تعصبات، کینه ها و نوع ارزشهای اخلاقی و میزان پای بندی مردم به آن در دامن زدن به انحراف موثرند.
بین فرهنگ و مذهب و جریانات جامعه خود و ساخته و پرداخته بودن مذاهب به دست بشر، خود از جمله عوامل زمینه ساز خرافات بوده و نقش اخلاقی مذاهب در تصفیه روح و روان و افکار جامعه موثر است(نازیسم در آلمان صهیونیسم در بین یهودیان،گرایش سنی و شیعه و اسلام و …)
ادبیات و هنر: متون، اشعار، ضرب المثلها استعارات کنایات و سبکها و … گاهی خشونت را ترویج می کنند و زمانی عطوفت را و زمانی سازنده و پر بار هستند و گاهی منحرف کنند و بی محتوا لذا می توانند در ترویج و تبلیغ انحراف و یا موثر در پیشگیری از آن باشند.
مشخصات فایل
عنوان:مقاله درباره علل ارتکاب جرم و راههای جلوگیری از آن
قالب بندی: word
تعداد صفحات: 13
محتویات
مقدمه
علل روانی، عاطفی
علل و عوامل فرهنگی
دگرگونی سریع فرهنگی:
عوامل اجتماعی
خانواده
مدرسه:
عوامل اقتصادی انحراف
اقدامات پیشگیرانه در جنبه فرهنگی:
اقدامات پیشگیرانه در جنبه اجتماعی
جلوگیری از آلودگی
محیط:
روابط:
منابع:
قسمتی از متن
مقدمه
هیچ مجرمی از مادر خود مجرم و تبهکار زاده نشده است، همه انسانها، فطرتی پاک خلق شده و پس از تولد در دوران اولیه زندگی، پاک و معصومند و این تا زمانی است که توسط شرایط خاص محیط خانوادگی، اجتماعی و پرورش به گناه آلوده نشوند زیرا چگونگی رفتار و شخصیت افراد بیشتر به چگونگی محیط اجتماعی و اقتصادی و تربیتی آنها بستگی دارد، بنابراین توجه به این واقعیت ضروری بنظر می رسد که جرم و جنایت یا بعبارت بهتر بیماریهای اجتماعی مانند بیمارییهای جسمی مسری هستند و اگر قبل از ایجاد انگیزه وقوع جرم بفکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نیافتند ممکن است به دیگران نیز سرایت کند که عواقب سنگین و غیر قابل جبرانی در پی دارد بصورتی که: بر اثر ازدیاد جرم وجنایت قدرت کنترل در جامعه هر روز ضعیف تر و بالطبع بر مقدار مجرمین افزوده می گردد.
در تمامی اعصار و قرون جامعه انسانی مواجه با دردها و آسیب های ناشی از کجرویها انحرافات، جرام و جنایات بوده که در هر عصری شکل خاصی پیدا کرده و نوع برخورد با آن هم گوناگون بوده است. در عصر ما بدلایلی چون گسترش فقر و محرومیت، جنگ، عدم توجه به جنبه معنوی انسان، ستی و تزلزل ارکان اخلاقی، سقوط خانواده، تکامل ماشینیسم گسترش مکاتب مادی و الحادی. پوچ گرائیها و لذت طلبی ها و بالاخره عدم توان کنترل زمامداران توسعه بیشتری یافته است.
دورنمای آینده از دید بسیاری از جامعه شناسان، بسیار تیره است و به نظر آنها امیدی به اصلاح اوضاع نیست مگر اینکه تحولی ناشی از روشنگریها و ارشادات سازنده در جامعه رخ دهد وجود چنین اندیه هایی، صاحبنظران را به تلاش و تکاپو وا داشته است که در سایه بررسیهای علمی، ریشه و انگیزه های اینگونه دردها را کشف کرده و راههایی برای پیشگیری و درمان ارائه کنند.
اصل اینست که در جامعه انحرافی پدید نیاید تا نیاز به درمان و اصلاح و احیانا گسیختگیری و زندان نباشد و در حیات اجتماعی باید عملی صورت گیرد که انحراف و آسیبی پدید نیاید و در صورت پدید آمدن، مزمن نگردد که در آنصورت امکان ریشه کن کردن آن بسادگی مسیر نخواهد شد. گاهی هسته اولیه انحرافی در جامعه گذارده شده و مسئولان با نظر بی اهمیتی به آن می نگرند ولی در اندک زمانی شیوع و گسترش یافته و جامعه را دچار آسیب و بحران می کند که این مسئله در رابطه با جوانان بیشتر قابل توجه است زیرا که نیروها می گردانند. چرخ اجتماعند و عوارض به آسانی در آنان رخنه کرده و گسترش می یابد.
در نظام حیات اجتماعی، اسلام در هر حال پیشگیری از وقوع انحراف و جرم را مقدم بر اصلاح می داند و بر مسئولیت نظارت افراد را در رابطه با هم تاکید دارد. (امر به معروف و نهی از منکر)
بودجه هائی که در هر جامعه ای صرف نگهداری،نگهبانی، تغذیه، بهداشت، پوشاک و… مجرمین در زندانها و ندامتگاه ها و مراکز بازپروری می شود اگر از ابتدا صرف آموزش و تربیت صحیح آنها شود، جامعه را از حیث وجود افراد مجرم و منحرف خالی و از افراد کارساز و نیروی انسانی مقصص بی نیاز می سازد پس می توان گفت افراد مجرم زندانها از ناآگاهترین مردم هستند که از امکان آموزش و خصوصا پرورش و تربیت صحیح محروم بوده اند.
هر مدرسه ای که گشوده شود زندانی بسته می شود.
در مورد شناخت جرم یا انحرافات و علل بوجود آورنده آن و همچنین راههای پیشگیری و یا درمان آن نظرات و دیدگاه های مختلفی از سوی صاحبنظران و کارشناسان مطرح گردیده اما بدلیل آنکه عوامل اجتماعی انحرافات،ترکیب و پیچیدگی های زیادی دارند نمی توان آنها را تنها از یک دیدگاه بررسی کرد بلکه می بایست بصورت عمقی مورد توجه و بررسی قرار داده و سعی کرد علل گوناگونی که باعث ارتکاب اینگونه اعمال می شوند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و راه حلی درست برای جلوگیری از تکرار آنها ارائه نمود.
جرم و جنایت و انحرافات مانند سایر بیماریها نسبی بوده و تابع زمان و مکان است مثلا سقط جنین در برخی جوامع جرم است درصورتی که در کشوری مانند هند نه تنها جرم نبوده بلکه به آنها جایزه هم می دهند و یا ازاله بکارت پس از سن بلوغ قانونی در جوامع غربی در عصر حاضر جرم محسوب نمی شود در صورتی که یک قرن پیش در آن جوامع جرم بوده است.
اغلب انحرافات اجتماعی چون اعتیاد، الکلیسم، همجنس بازی، فحشاء ، دزدی، تجاوز و … سرایت اجتماعی دارند بهمین دلیل جامعه باید بفکر شناخت علل آن بوده و راه درمان آنها را پیدا نماید و اگر علل آنها روانی باشد باز هم ناشی از وضع نابسامان جامعه بوده و همانطور که بیماران جسمی در جامعه نیاز به مراقبت و درمان دارند بیماران روانی نیز نیاز به مراقبت و درمانهای روانی و اجتماعی دارند.
اما قبل از شناسائی یا علت یابی رفتارهای انحرافی و عوامل پیشگیری آن به برخی از اصطلاحات و مفاهیم اینگونه اعمال اشاره می شود.
مفهوم هنجارهای اجتماعی یکی از مفاهیمی است که باید در جامعه مشخص و روشن باشد. هنجاری اجتماعی است که تعیین می کند انسان چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهائی باید اجتناب کند. باید چگونه بیاندیشد و چگونه رفتار کند و چه اعمالی را انجام دهد و از انجام چه اعمالی باید اجتناب ورزد، چگونگی رفتارها و روابط اجتماعی را معیین می کند و کنشهای تقریبا یکسان و لایتغیر انسانی را مشخص می کند و محدودیتهای نیز در زمینه رفتار انسانها بوجود می آورد و بطور خلاصه رفتارهای خلاف هنجارها را نابهنجاری، و فرد مرتکب آن را کجرو می نامند.
مفهوم جرم و بزه و خلاف نیز از جمله مفاهیمی است که در رابطه با اعمال انحرافی مطرح و علت یابی می شود. خلاف در اصطلاح حقوقی به اعمالی گویند که مقررات و قوانین کشور آنرا منع نموده و خلافکار سزاوار تنبیه و سرزنش می باشد و حال آنکه بزهکار یا مجرم کسی است که مرتکب عملی می شود که بر طبق قانون برای آن مجازات تعیین گردیده است لیکن در اصطلاح آسیب شناسی اجتماعی و روانشانسی جنائی معمولا افراد خلافکار و مجرم را در یک ردیف نام می برند اما بیم آن می رود که خلاف، عواقب وخیمی در برداشته و احتمال بزهکاری در پیش باشد.
فرد خلافکار دچار یک نوع ناراحتی و فشار درونی است که می توان بوسیله بربیان ریشه یابی و جلوگیری نمود و بزهکار یک نوع خلاف شدیدتر است که طبق قانون، مجاز است برای آن تعیین گردیده است مانند: دزدی، تخریب، مجروح و زخمی کردن و آزار مردم، اعمال جنسی نامشروع و منافی عفت و عصمت، قتل و امثال آنها یا بعبارت دیگر بزه سرکشی فرد است در برابر اراده اجتماع که بوسیله مقررات و قانون تعبیر گردیده است.
همانطور که اشاره شد در شناخت عوامل جرم و نوع آن و با توجه به شرایط زمانی و مکانی در جوامع مختلف متفاوت می باشد، بعنوان مثال در برخی از جوامع برخی از اعمال و رفتارها جرم تلقی شده و در برخی دیگر جرم تلفی نمی شود همچنین ممکن است اعمالی در مقطع و زمانی انحراف و زمان و مقطع دیگر عادی بنظر برسد یا از لحاظ کم و کیف و نوع برخورد با آن در هر جامعه قوانین بخصوصی حاکم باشد مانند بی حجابی که زمانی از لحاظ قانون نامشروع و دارای یک دید انحرافی و زمانی دیگر مشروع به حساب آید.
عوامل متعددی در ایجاد انحرافات نقش دارند که شناسائی آنها و تحلیل و بررسی صحیح آنها ما را در راهیابی به پیشگیری یا عدم رشد آن در جامعه کمک زیادی خواهند نمود که سعی خواهیم کرد آنها را بصورت اجمال شرح دهیم. ما در این بررسی دسته بندیهای زیر را مورد توجه قرار خواهیم داد: عوامل زیستی، عوامل روانی عاطفی، عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی و عوامل فرهنگی.
عوامل موثر در ایجاد انحراف:
عوامل زیستی یا اثر وراثت در انحراف:
یکی از عوامل و شرایط زمینه ساز انحرافات و جرم را اثر وراثت یا حالات جسمانی و نفسانی پدر و مادر و اثر انتقال آن به فرزند دانسته اند بسیاری از دانشمندان از جمله ریبو و فری معتقدند بسیاری از ابتلاآت و بیماری والدین مثل اعتیاد، اختلالات روانی روی نطفه ها و ژنها اثر می گذارند و عده دیگر عامل کروموزوم اضافی را در انحراف موثر می دانند و عده ای دیگر چون لومبروزو، سیمای افراد را در شکل گیری جرم موثر می دانند.
برخی نقائص جسمانی و همچنین زشتی و زیبائی افراد، وضع مزاج و بیماری،طرز کار غدد و اختلالات آن و عوارض جسمانی را علتی برای زمینه های پیدایش جرم می دانند هر چند جرم شناسان به این نتیجه رسیده اند که وراثت علت جرم نمی باشد اما اغلب نظرات به اینجا منتهی شده که بین جسم و روان رابطه ای است و برخی از صفات جسمی موجب پیدایش روحیه ها و استعدادهائی در زمینه جرم و انحراف میگردد. از دیدگاه اسلام نیز هرچند نظریه های جنایتکار بالفطره بودن را نمی پذیرد اما صفات ارثی و تفکرات و حالات ارثی را قابل انتقال دانسته و صفات ارثی انحرافی را زمینه می داند نه عامل برای هر جرم و انحراف.
عوامل عضوی و نقایص جسمانی، زشتی و زیبائی هم می تواند بدلیل نوع دید خود یا اجتماع از ایشان از جنبه حقارت یا شرافت به ایشان نگریسته می شود موجب زمینه های انحراف شود وضع مزاج و بیماریهای جسمانی و اختلالات در ترشح غدد می تواند نیز می تواند از عوامل باشد که تعادل روانی را برهم زده و موجب بروزحالات نامناسب از جمله اختلالات عصبی، بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس یا خستگی مفرط و بیخوابی و … شود که این مسائل و مشکلات ممکن است زمینه ساز انحرافات خشونت و جنایت شود.
با توجه به عوامل زیستی و وراثتی روحی و جسمی نقشهای آن در ایجاد زمینه های انحرافی چند اقدام برای پیشگیری یا حداقل کردن میزان آن ضروری بنظر می رسد:
که البته رسانه های جمعی نقش به سزائی در اینگونه موارد می توانند ایفاء نمایند.
علل روانی، عاطفی:
یکی دیگر از عوامل زمینه ساز انحرافات در جامعه را می توان عوامل عاطفی و روانی نام برد که فرد در اثر عوامل و شرایط نامناسب دچار حالات و اختلالات ضد و نقیضی می گردد و تعادل فکری و روحی خود را از دست داده و برای بدست آوردن آرامش دست به هر کاری هر چند انحرافی میزند علل روانی-عاطفی را از چند جنبه می توان مورد بررسی قرار داد که از آن جمله: 1- جنبه ای فطری و سرشتی انحراف و جنبه های ارثی 2 اختلالات ذهنی – هوشی 3 اختلالات روانی- شخصیتی.
جنبه های فطری و سرشتی و جنبه های ارثی قبلا اشاره شد اما اختلالات ذهنی و هوشی، نارسائی عقلی و کند ذهنی و جهل و نادانی را زمینه ساز انحراف مصرفی کرده اند و همچنین اختلالات روانی و شخصیتی را شامل جنونهای رفتاری و اختلالات عصبی و ضعف اراده دانسته اند.
بسیاری از انحرافات و کجرویها در رابطه با جنبه های عاطفی افراد نیز قابل بررسی و تحلیلند که در این رابطه می توان از عواملی چون ترس، خشم، اضطراب، محرومیت، شکست و … نام برد. تمامی جوامع با اینگونه اختلالات روانی و عاطفی روبرو هستند و شاید به جرات بتوان گفت که اینها منشاء اکثر انحرافات و جرمها هستند که در پیدایش آنها عوامل متعددی می توانند نقش داشته باشند که به مواردی اشاره می شود:
علل و عوامل فرهنگی:
کار فرهنگ تعیین و تنظیم قواعد و آداب و رسوم جامعه است ومی تواند از عوامل کنترل کننده بحساب آید که همه شئوون زندگی انسانها را زیر نظر می گیرد، برخی از مردم شناسان معتقدند که کجروی و انحراف حاصل تضادهای فرهنگی و معرف پرورش یافته فرهنگ جامعه خویش است و پای بند به فرهنگ جامعه است که او را کجرو بار آؤرده است.
از عوامل که در ایجاد و یا دامن زدن به انحراف موثرند ظهور فلسفه ها وایدئولوژیهای جدید است هر چند شاید در برخی از جهات نظریه هایی پربار داشته باشند اما کثرت وتفاوت و گرایشات ضد و نقیضی را در جامعه موجب می شوند که موافق طبیعت و فطرت انسان نمی باشند که تعال روحی را از میان برداشته و برای آدمی خطر آفرین است
اخلاق و آداب و رسوم و طرز فکرهای ناشی از آن همچون خشونت (در بین نازیها) تزلزل بعانی آن آمیختگی آن با افسانه ها و خرافات، تعصبات، کینه ها و نوع ارزشهای اخلاقی و میزان پای بندی مردم به آن در دامن زدن به انحراف موثرند.
بین فرهنگ و مذهب و جریانات جامعه خود و ساخته و پرداخته بودن مذاهب به دست بشر، خود از جمله عوامل زمینه ساز خرافات بوده و نقش اخلاقی مذاهب در تصفیه روح و روان و افکار جامعه موثر است(نازیسم در آلمان صهیونیسم در بین یهودیان،گرایش سنی و شیعه و اسلام و …)
ادبیات و هنر: متون، اشعار، ضرب المثلها استعارات کنایات و سبکها و … گاهی خشونت را ترویج می کنند و زمانی عطوفت را و زمانی سازنده و پر بار هستند و گاهی منحرف کنند و بی محتوا لذا می توانند در ترویج و تبلیغ انحراف و یا موثر در پیشگیری از آن باشند.