عنوان :طراحی و تدوین برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی شرکت شیرآلات چشمه در سال 1392
قالب بندی : word
تعداد صفحات: 39
همراه با نمودار وشکل
محتویات
چکیده
مقدمه
روش تحقیق
تعریف بازاریابی
اهمیت بازاریابی،در نمودار سازمانی بنگاه
مدیریت بازاریابی (Marketing Management )
تعریف مدیریت استراتژیک
استراتژی بازاریابی (Marketing Sterategy )
برنامه ریزی بازاریابی (Marketing Planning )
موانع اجرای برنامه های بازاریابی از دیدگاه فلیپ کاتلر
پیش فرضها و دیدگاها در طراحی برنامه:
الف- تهیه یک برنامه تقریبا استاندارد:
ب- تفکر حاکم بر تدوین برنامه بازاریابی مزبور تا حدی مبتنی بر تفکر فروش یا نگاه از داخل به خارج می باشد
ج-عدم تحمیل بار مالی قابل ملاحظه:
خلاصه اجرایی طرح:
الف-اهداف و خط مشی:
ب-استراتژیها
ج- فرآیند عملیات بازاریابی همگون برای فروش بیشتر یا مورد نظر و کسب سهمی از بازارخارجی انتخاب شده و بررسی حضور و کسب تجربه در این بازارها:
گزینش محصولات صادراتی و تجزیه و تحلیل شرکت و محیط صنعت:
الف- محور اصلی و رقابت بر اساس محصولات منتخب در بازارهای هدف:
ب- تجزیه و تحلیل وضعیت شرکت بر اساس مدل swot :
ج- تجزیه و تحلیل وضعیت شرکت بر اساس مدل رقابتی پورتر:
طراحی و تدوین خط مشی ها و سیاستهای بازاریابی:
الف- سیاستها یا خط مشی های تحقیقات بازاریابی و سیستمهای اطلاعاتی بازاریابی:
ب- سیاستها یا خط مشی های دوره عمر محصول:
ج- سیاستها یا خط مشی های جایگاه یابی محصول در بازار:
موضع یابی-Positioning:
درک موضع محصول:
چند اصطلاح:
محصول جدید:
د- سیاستها یا خط مشی های فروش
پیشبرد فروش:
فروش حضوری
مزیتهای نسبی فروش حضوری:
خصوصیات شغلهای فروشندگی:
فرایند استراتژیک فروش حضوری:
جلب توجه
فعالیتهای پس از فروش
مدیریت استراتژیک نیروی فروش
ه- سیاستها یا خط مشی های تجارت الکترونیک
برنامه آمیخته بازاریابی به عنوان تدابیری برای اجرا:
روشهای ترفیع:
فرآیند ارتباطات:
تعیین ترکیب فعالیتهای ترفیعی و تشویقی:
مزایای تبلیغات و آگهی ها:
تنظیم بودجه بازاریابی
کنترل و تدابیر نظارتی بر برنامه بازاریابی
الف- تجزیه و تحلیل فروش:
ب- تجزیه و تحلیل سهم بازار:
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات:
قسمتی از متن
چکیده:
انگیزه اصلی این مقاله شناخت ، پالایش و بررسی اطلاعات بازار به منظور طرح برنامه بازار برای ارائــه به مدیریت جهت اخذ تصمیمهـای به موقع، سریع و درست است.
این طرح براساس شناخت چرخه بازار از تولیدکننده تا مصرف کننده نهایی، شکل گرفته است، چرا که یک چرخه بازار موفق چرخه ای است که:
1 - برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی کردن برنامه ها در سازمانها را تسهیل کرده و به آنها جهت بخشد؛
2 - در دوران شکوفایی و دوران رکود اقتصادی بتواند مدیران را در تنظیم برنامه تولید، عرضه و برنامه های بازاریابی و... یاری کند؛
3 - یک چرخه بازار موفق زمانی به انتها می رسد که کالای تولیدشده به دست مصرف کننده رسیده و نظرات او را تامین کند؛
4 - یک چرخه بازار موفق می بایست باعث بالارفتن سطح مصرف، بالابردن رضایت مصرف کنندگان، بالابردن سطح انتخاب و … گردد.
در این مقاله مسائل زیر مورد برسی قرار می گیرد،
واژگان کلیدی:
زنجیره تامین،بازاریابی،برنامه ریزی استراتیک،آمیخته بازاریابی،فروش،ترفیع
مقدمه:
با چرخش گردونه زمان و ورود به قرن بیستم و یکم ، شرایط جهانی و بستر زندگی انسان به گونه ای ناباورانه تغییر یافته است . ژرفای این تغییرات نه تنها نسبت به آغاز قرن بیستم که حتی در مقایسه با دو دهه پیش از آغازهزاره سوم میلادی ، به شدت محسوس و هویدا است. ظهور و گسترش کاربرد فناوری ارتباطی – الکتریکی را باید زمینه ساز این تحولات شگرف و سریع در همه زمینه های کار و تلاش انسان تلقی کرد که در پرتو آن ، پدیده جهانی شدن ، فارغ از محدودیتهای مرزبندی شده پیشین ، رخ نموده است.
در نتیجه این پدیده ، فعالیت انسانی و فراتر از آن ، فرآیندهای تولید و مصرف ، از این پس در فضایی آزادانه تر سامان می یابد. دامنه این محدودیت زدایی از حرکت سرمایه تا جریان ورود و خروج کالا به کشورها ، از آموزش و پرورش تا تنظیم روابط داخلی ، از اقتصاد و بازرگانی تا طراحی و تولید محصول ، سیاست و حکومت گری تا مدیریت و خلاقیت ، از طبیعت مداری و زیبایی شناسی هنری تا صنعت پردازی و نوآوری و از اندیشه تا انگیزه به روشنی قابل مشاهده است.
با این همه ، مفهوم ابتدایی و ساده "داد و ستد " همچنان محور تمام فعالیتهای روزمره فردی و سازمانی را تشکیل می دهد. در واقع ، این همان نیاز بنیادین انسان به نهادینگی ارتباطات اجتماعی و تعامل فکری است که همه تحولات فنی و نوپردازی های تکنولوژیکی را حول محور خود شکل دهد. به بیان ساده می توان گفت که علیرغم تداوم وسرعت تغییرات در سالهای اخیر ، نکته اصلی این نیست که ما "چه کاری " انجام می دهیم بلکه موضوع "چگونگی انجام کار" است که در فضایی جهانی شده تحول یافته است.
در همین راستا ، بازارشناسی و بازاریابی نیز به گونه ای تخصصی تر و پیچیده تر نفش تعیین کننده خود راغ در موفقیت یا عدم موفقیت تولید و عرضه کالا به بازار ،تداوم بخشیده و بی تردید از جایگاه حساستری برخوردار شده است . با حضور قدرتمند سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر کامپیوتر و با استفاده از فناوری های پیشرفته مخابراتی و گسترش رسانه های همگانی ،بازارابی به ناگزیر بیرون ازب چارچوب ایستا و سنتی خود ، فرآیندی پویا و استراتژیک به خود گرفته است. بازاریابی درگیر همانند گذشته جایگاه مجردی در حد فاصل تولید و مصرف نداشته داست بلکه دامنه حاکمیت آن حتی از پیش از مرحله طراحی و تولید کالا ، تا پس از مرحله مصرف را دربر می گیرد . رشد تجارت الکترونیکی طی سالهای اخیر را باید بی شک ، قوی ترین جهش در تاریخ به شمار آؤرد . چندان که برخی را اعتقاد بر این است که "بازاریابی سنتی " نه تنها در حال احتراز بلکه موجودی بی جان است.
به موازات تنوع گرایی کالاها و خدمات و پیچیدگی در تولید بازاریابی نیز فرآیندی ریز پردازانه و چند جانبه به خود گرفته است و در چارچوب دانشی فراگیر ، تئریها و فنون ویژه خود را شکل داده است. تدوین الگوهای کمی و کیفی همراه با متغییرهخای ملی و فراملی در هدف گذاری ، تدوین استراتژی ، اجرای عملیاتی و غلبه بر محدودیتهای زمانی و مکانی مطرح شده است.
در حال حاضر ، مرزهای بازاریابی از دادو ستد یا تجارت الکترونیکی فراتر رفته و می رود تا بازرگانی متحرک را نیز پشت سر گذارد. در چنین شرایطی که دادو ستد متحرک ،محدودیتهای زمانی و مکانی را از میان برده کسب اطلاعات بازار و عملیات بازرگانی به صورت "لحظه ای و آنی " درآمده ،جایگاه "برنامه ریزی عملی" در فرآیند بازاریابی بیش از پیش اهمیت می یابد . بویژه در شرایطی که رشدو توسعه بی امان تکنولوژی اطلاعاتی – ارتباطی، رقابت در پهنه محلی و جهانی را فشرده تر و دشوارتر ساخته است. از این رو وجود برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی نه تنها پشتوانه ای در موفقیت الگوهای مدیریت بازار تلقی می شود ، بلکه در تخصیص بهینه منابع در سطح کشور و سازمانها و همچنین در تعامل با پدیده "جهانی شدن" و" توسعه پایدار" قابلیت های سازمانها را نیز در کسب مطلوبیت بیشتر افزایش می دهد. به بیان ساده تر ، شرایط نوین در گستره بازار فرامرزی کالاها و خدمات ، موجب ناموازنگی و مدیرت بازار و بی ثباتی برنامه ریزی سنتی بازاریابی شده و برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی را الزام آورساخته است.(اسلام ، 1385،1)
روش تحقیق:
در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی استفاده گردیده است .
روش جمع آوری اطلاعات آمیزه ای از روش مصاحبه باز ، میدانی و کتابخانه است.
تعریف بازاریابی:
«بازاریابی به مجموعه فعالیتهایی از بازرگانی اطلاق می شود که جریان کالاها یا خدمات را از تولید کننده تا مصرف کننده یا استفاده نهایی ،هدایت می کند.»
بازاریابی یا(marketing ) در واژگان انگلیسی به معنی « به بازار رساندن» ، «بازاری کردن» یا کلیه عملیاتی است که در فاصله تولید تا مصرف باعث تسریع در جریان هدایت کالا(یا خدمات) به سمت مصرف کننده می گردد.در حقیقت طیف فعالیتهای بازاریابی شامل: خرید مواد اولیه ،تولید ،کنترل کیفیت ،حمل به انبار ،انبارداری ،آماده سازی برای مصرف ،ضد عفونی کردن ،انجماد ،بسته بندی ، حمل به مراکز توزیع عمده فروشی و خرده فروشی ،انتقال به بازارهای دور و نزدیک ،تعیین قیمت ،تعیین عوامل فروش ،شناسایی مشتری ،فروش وخدمات بعد از فروش است.
اهمیت بازاریابی،در نمودار سازمانی بنگاه:
جایگاه هر یک از عناصر ستادی یا اجرایی در نمودار سازمانی یک شرکت یا بنگاه تولیدی نشانه اهمیت ،قدرت و ارتباط آن با اهداف اصلی یا ماموریت ان تشکیلات است. به عنوان مثال، اگر فعالیتهای بازاریابی یک شرکت در سطح معاونت مدیر عامل مطرح گردد نشانه اهمیت نسبتاً بالای فعالیتهای بازرگانی( بویژه فروش و بازاریابی) است.در حالیکه اگر فعالیتهای بازاریابی در سطح یک مدیریت ودر تابعیت معاونت بازرگانی باشد ،نشانه اهمیت کمتر آن خواهد بود. هم چنین در شرایطی که واحد بازرگانی از اهمیت نسبی بالایی برخوردار است، اگر حیطه نظارت آن واحد فقط محدود به فروش و تبلیغات و تحقیقات بازاریابی باشد،موقعیت نسبتاً ضعیفی خواهد داشت،در صورتی که اگر در حیطه نظارت واحد بازاریابی ، مسائل: خرید، اعتبارات، روابط عمومی، توزیع فیزیکی کالا، تحقیق و توسعه، تبلیغات و فروش قرار گیرند، واحد بازاریابی دارای موقعیت محکم تر و استوارتری خواهد بود و چنانچه واحد بازاریابی بر کلیه فعالیتهای یک بنگاه تولیدی ، اشراف داشته باشد، کمال قدرت واحد بازاریابی خواهد بود.
در بازارگانی پیشرفته «خریدار» محور کلیه فعالیتهای یک بنگاه اقتصادی است و هدف موسسه بازرکانی صرفاً افزایش فروش ، دستیلبی به بازارهای جدید ، خارج کردن رقبا از بازار ،تسخیر بازار و بالاخره افزایش قدرت مالی و اقتصادی بنگاه و به حداکثر رسانیدن منافع صاحبان سهام شرکت یا مالکین بنگاه می باشد.
بدیهی است در چنین شرایطی افق دید مدیران بنگاه باید بسیار گسترده و ژرف بوده و منافع بلند مدت بنگاه (ولو با وجود هزینه های اضافی) مد نظر قرار گیرد.
مدیریت بازاریابی (Marketing Management ):
مدیریت بازاریابی فرآیند کاملی از برنامه ریزی ، سازماندهی ، تامین پرسنل و هدایت و رهبری، مجموعه ی فعالیتهای پژوهشی در مورد بازار و محیط بازاریابی ، نیازهای مشتریان،تولید کالاهای اداری پتانسیل فروش و سعی در پیشبرد فروش آنها از طریق ایجاد تنوع و تغییرات لازم در زمان و مکان برای رسیدن به هدف حداکثر سود و تسلط بر بازار از طریق به کار بستن استراتژیهای هفتگانه ی، آمیخته بازاریابی است.
تعریف مدیریت استراتژیک :
با توجه به اهمیت زیاد مدیریت استراتژیک و نقش آن در استراتژیهای بازاریابی اتدا چند تعریف متفاوت دراین زمینه ارائه می گردد.
مجموعه تصمیمات و فعالیتهایی که موجد صورت بندی و اجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان.(پیرسون و رابینسون، 18،1380)
روش منطقی ،عینی و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات بزرگ در یک سازمان در مدیریت استرتژیک سعی می شود اطلاعات کمی و کیفی بگونه ای تنظیم گردند که بتوان در شرایط نا مطمئن تصمیماتی اثربخشش اتخاذ نمود. (دیوید، 24،1382)
فرایند مداوم اطمینان از تناسب برتر رقابتی یک سازمان و مخیط در حال تغییرش می باشد . در این تعریف,مدیریت استراتژیک عبارت است از : برنامه ریزی استراتژیک +اجرا+پایش(کاتلر،1998، (196
استراتژی بازاریابی (Marketing Sterategy ) :
کانون اصلی استراتژی بازاریابی ، تخصیص مناسب و هماهنگ نمودن فعالیتها ، منابع بازاریابی است به منظور تامین اهداف عملیاتی شرکت از حیث یک بازار محصول خاص . لذا ، مسئله اصلی مربوط به قلمرو استراتژی بازاریابی ، عبارت است از تعیین بازارهای خا هدف خاص برای یک خانواده محصول و یا یک محصول خاص ، سپس ، شرکتها از طریق آمیخته بازاریابی طبق نیازها و خواسته های مشتریان بالقوه در آن بازار هدف ، بدنبال مزیت رقابتی و ایجاد هم افزایی می باشند .(داکر،39،1389)
برنامه ریزی بازاریابی (Marketing Planning ) :
برنامه ریزی فرآیندی است که از مراحل هماهنگ و پیوسته ی تعیین اهداف بلند مدت ،اهداف کوتاه مدت ،بررسی و مطالعه امکان انجام کار ،پیش بینی روشهای احتمالی یا معین عملیاتی با استفاده از منابع مالی ، فنی و انسانی موجود یا مفروض ، با کمترین هزینه و بیشترین بازده تشکیل ونهایتاً به تصمیم گیری منجر می شود.
برنامه ریزی بازاریابی سلسله عملیات هماهنگ ، منسجم و هم جهت با استراتژی بازاریابی بنگاه اقتصادی است که با توجه به عناصر آمیخته بازاریابی باعث تسهیل در رساندن کالا از تولید کننده به مصرف کننده شده و هدف یا سود مورد انتظار تولید کننده را تامین نماید.
موانع اجرای برنامه های بازاریابی از دیدگاه فلیپ کاتلر
کلمات کلیدی : تعریف بازاریابی,اهمیت بازاریابی,در نمودار سازمانی بنگاه,تعریف مدیریت استراتژیک ,مدیریت استراتژیک نیروی فروش,سیاستها یا خط مشی های تجارت ال