مشخصات فایل
عنوان:ارائه مدل پشتیبانی از تصمیم گیری های استراتژیک سازمانی با استفاده از مدل های مدیریت دانش
(مورد مطالعه در شرکت آب و فاضلاب استان مازندران)
قالب بندی:word
تعداد صفخات:21
محتویات
چکیده
مقدمه
مبانی نظری پژوهش
تصمیم گیری
تصمیم گیری استراتژیک
مدل فرایندی تصمیم گیری استراتژیک مینتزبرگ
مدیریت دانش
مدل های مدیریت دانش
مدل هیکس
مدل مارک م. مکالروی
مدل هفت سی
مدل بک من
مدل بکوویتز و ویلیامز
مدل نوناکا و تاکوچی
مدل پایه های ساختمان دانش
مدل پیتر گوتشاک
مدل برگردون
مدل توربان
مدل عمومی مدیریت دانش نیومن
مدل مفهومی تحقیق
روش تحقیق
روش تجزیه و تحلیل داده ها
یافته های تحقیق
آزمون فرض رابطه متغیر ایجاد دانش بر مولفه های تصمیم گیری استراتژیک
آزمون فرض رابطه متغیر تبدیل و انتقال دانش بر مولفه های تصمیم گیری استراتژیک
آزمون فرض رابطه متغیر بکارگیری دانش بر مولفه های تصمیم گیری استراتژیک
تعیین ضریب روابط مدیریت دانش بر تصمیم گیری استراتژیک از طریق رگرسیون خطی
تحلیل مسیر مولفه های مدیریت دانش بر مولفه های تصمیم گیری استراتژیک
تحلیل مسیر متغیر ایجاد دانش بر متغیرهای وابسته
تحلیل مسیر متغیر حفظ و نگهداری دانش بر متغیرهای وابسته
تحلیل مسیر متغیر تبدیل و انتقال دانش بر متغیرهای وابسته
تحلیل مسیر متغیر به کار گیری دانش بر متغیرهای وابسته
نتایج تحقیق
پیشنهادها
فهرست منابع و ماخذ
چکیده:
امروزه شرایط و فضای رقابتی سازمان ها بیش از پیش پیچیده، متغیر و گسترده شده است و مدیران سازمان ها با انواع تصمیم گیری سرو کار دارند. روش های زیادی برای تصمیم گیری مدیریتی ارائه شده است که هدف همه آنها دستیابی به تصمیم بهینه است. اما آنچه که از روش ها و ابزار تصمیم گیری مهم تر است، تصمیم گیری استراتژیک است. این تحقیق با بررسی چهار مولفه ایجاد، حفظ و نگهداری، تبدیل و انتقال و بکارگیری مدیریت دانش بر مولفه های فرایند تصمیم گیری استراتژیک که شامل شناسایی فرصت ها و مسائل، توسعه راه حل ها و انتخاب راه حل نهایی است و مدلی را برای پشتیبانی از تصمیم گیری های استراتژیک سازمانی ارائه می نماید. با توجه به نتایج حاصل از بررسی داده های جمع آوری شده بین مولفه های مدیریت دانش و تصمیم گیری استراتژیک رابطه معنی داری وجود دارد و در فرایند تصمیم گیری استراتژیک تاثیرگذار می باشند.
روش تحقیق حاضر از جنبه هدف کاربردی و از جنبه ماهیت توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر 250 نفر درشرکت آب و فاضلاب استان مازندران می باشد و حجم نمونه آماری 152 نفر است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین تاثیر متغیر ایجاد دانش بر متغیر شناسایی با 0.45 درصد بوده ، متغیر حفظ و نگهداری دانش بر متغیر شناسایی با 0.52 درصد، متغیر تبدیل و انتقال دانش بر متغیر توسعه با 0.72 درصد و متغیر بکارگیری دانش بر متغیر توسعه 0.36 درصد بوده است. بر این اساس با توجه به نتایج داده ها، رابطه مثبتی بین مدیریت دانش و تصمیم گیری استراتژیک است.
واژه های کلیدی: مدیریت دانش، تصمیم گیری استراتژیک، مدل های مدیریت دانش
مقدمه
هر سازمان موفقی دارای یک یا چند قابلیت کلیدی است. قابلیت کلیدی توانمندی هایی اند که در موفقیت کسب و کار نقش اساسی داشته و دستیابی به آن به آسانی امکان پذیر نباشد. هر شرکت موفقی قابلیت های کلیدی خاص خود را دارد و هر قابلیتی می تواند امتیاز رقابتی ویژه ای به حساب آید. هر سازمانی می تواند منابع مختلفی را در اختیار داشته باشد ولی منابع ارزشمند، کمیاب و غیر قابل تقلید توسط رقبا، اساس مزیت رقابتی پایدار می باشد. در واقع در فضای رقابتی امروز منابع فکری حاصل از دانش بشری به دلیل کمیاب بودن و ماهیت تقلید ناپذیری آن اساس توسعه تکنولوژی های جدید و مزیت رقابتی سازمان ها می باشد[6]. همه مدیران با فراگرد تصمیم گیری سروکار دارند، زیرا حرفه آنان اقتضا می کند با وجود این ، بیشتر آنان از تحلیل اینکه چگونه یک تصمیم را اتخاذ کنند، ناتوانند، در واقع تصمیم گیری و مدیریت را می توان مترادف دانست زیرا تصمیم گیری جز اصلی مدیریت است[3].
مدیریت دانش سازمانی، یکی از مهم ترین عوامل موفقیت شرکت ها رقابتی و عصر اطلاعات است. اهمیت موضوع به حدی است که امروزه شماری از سازمان ها، دانش موجود خود را اندازه گیری می کنند و به منزله سرمایه فکری سازمان و نیز به عنوان شاخصی برای درجه بندی شرکت ها در گزارش ها خود منعکس می سازند[7]. ایجاد سیستم مدیریت دانش موثر یکی از عوامل کلیدی در بهبود فرایندهای کسب و کار می باشد [28]. در این تحقیق به بررسی رابطه بین مولفه های مدیریت دانش و تصمیم گیری استراتژیک می باشیم و هدف پژوهش حاضر بهبود در تصمیم گیری استراتژیک مدیران با استفاده از مدل مدیریت دانش است.
مبانی نظری پژوهش
تصمیم گیری
تصمیم گیری یکی از محوری ترین فرایندها در سازمان محسوب شده و به عنوان وظیفه اصلی مدیران تمامی سطوح مطرح می باشد[21]. به نحوی که برخی صاحبنظران معتقدند« تمام مدیریت تصمیم گیری است»[26].
اگر فعالیت های مدیریت را در نظر آورید، به وضوح مشاهده می شود که جوهر تمامی فعالیت های مدیریت تصمیم گیری است. تصمیم گیری از اجزای جدا ناپذیر مدیریت به شمار می آید و در هر وظیفه مدیریت به نحوی جلوه گر است. در تعیین خط مشی های سازمان، در تدوین هدف ها، طراحی سازمان، انتخاب، ارزیابی، و در تمامی افعال و اعمال مدیریت تصمیم گیری جز اصلی و رکن اساسی است[1]. مدیران همواره در انجام تمامی وظا یف خود با شرا یطی مواجه می شوند که لزوم اتخاذ تصمیم از جانب آنها را می طلبد . همین امر نفوذ و جایگاه بسیار مهم وظیفه تصمیم گیری را در تمامی وظایف مدیران و فرایتدهای سازمانی را نشان می دهد[25].
تصمیم گیری استراتژیک
تصمیم گیری استراتژیک فرایندی است که توسط مدیران ارشد که بیشتر آن تصمیم گیری اساسی است گرفته می شود. در تصمیم گیری استراتژیک مدت اجرا، منابع متعهد و مجموعه سوابق آن با اهمیت می باشد[22]. تصمیمات استراتژیک بر پایه برآوردها و پیش بینی های مدیران است نه بر اساس آنچه که می دانند. تأکید بر تدوین پیش بینی هایی است که به مؤسسه امکان می دهد، بهترین گزینه استراتژیک را انتخاب نماید. در محیط در حال تغییر و رقابتی بازار آزاد، مؤسسه موفق باید موضوعی آینده ساز و سبقت جویانه نسبت به تغییر اتخاذ نماید[5].
با توجه به ادبیات مطرح شده میتوان ویژگیهای زیرا برای تصمیمگیری استراتژیک استنباط کرد [20] [30].
1- غیر ساختیافته ؛
2- آیندهنگرانه و با افق نسبتاً بلندمدت؛
3- در فضای عدم اطمینان و ابهام، پیچیدگی و آشوبناک؛
4- مرتبط با محیط بیرونی؛
5- محصول فرآیندی سیاسی- ارزشی تحت تاثیر ذینفعان متعدد؛
6- موثر بر تمام یا بخش مهمی از سازمان؛
7- تحت محدودیت منابع و فشار رقابتی؛
8- خلاقانه و غیر تکرارشونده؛
9- مبتنی بر دادههای آمار و ارقام و داده های ایدهها، شهود و قضاوت مدیریتی؛
10- کلیدی و بحرانی برای موفقیت بلندمدت ؛
11- مبتنی بر تفکر ترکیبی (در برابر تفکر تحلیلی و جزء گرایانه)؛
12- مبتنی بر کلاننگری و مدل ذهنی کلان از کل کسب و کار.
مدل فرایندی تصمیم گیری استراتژیک مینتزبرگ
هنری مینتبرگ نتیجه گرفت که فرایند تصمیم گیری استراتژیک دارای سه مرحله به شرح ذیل است. مینتزبرگ و همکاران مدل متوالی و گردش فراگرد تصمیم گیری سازمانی را طراحی کرده اند که متضمن تاکید قوی بر شناسایی[1]، توسعه[2] و انتخاب[3] است. بر طبق دیدگاه ارایه دهندگان این مدل، هرچند فرایند تصمیم گیری استراتژیک غیر ساخت یافته است اما می توان ساختاری را برای آن در نظر گرفت. شکل 1 مدل فرایندی تصمیم گیری استراتژیک را نشان می دهد.
مرحله اول شناسایی شامل دو فاز می باشد: تشخیص[4] و آسیب شناسی[5] / علت یابی.
تشخیص: اطلاعات مربوط به فرصت ها، مشکلات و بحران ها مورد شناسایی قرار گرفته و اقدام مربوط به تصمیم را موجب می شوند. مدیران باید درباره پدیده ای که درحال اتفاق است و یک مشکل یا فرصت را ایجاد خواهد کرد پیدا کنند. به این پدیده ، تشخیص تغییرات در محیط خارجی شرکت می گوییم. فرصت ها معمولا با یک ایده فراخوانده می شوند. مسائل تصمیم ها معمولا بوسیله محرک های چندگانه مانند تصمیم گیرانی که تمایل به خواندن محرک قبل از اقدام دارند را می باشد.
آسیب شنایی/ علت یابی: اطلاعات مربوط به فرصت ها، مشکلات و بحران ها جمع آوری و مشکلات با وضوح بیشتر تعیین می شوند. این فرایند اشاره دارد به اینکه مدیران باید دارای اطلاعات مطمئنی درباره موضوع تغییر باشند که جمع آوری آنها می تواند موجب فهم بهترتغییرات شود.
مرحله دوم توسعه شامل جستجو و غربال گزینه[6] و طراحی گزینه ها[7].
جستجو: تصمیم گیرندگان سازمانی از طریق انجام دادن فعالیت هایی در صدد ارائه راه حل های جانشین برای مشکلات بر می آیند. مدیران باید از ابعاد داخلی و بیرونی سازمان برای راه حلهای مختلف وقایعی که درحال اتفاق هستند، بررسی به عمل آورند.
طراحی: راه حل های آماده ای که شناسایی می شوند، برای متناسب شدن با مشکلی خاص تعدیل می شوند، یا راه حل های جدیدی طراحی می شوند. مدیران باید راه حلهای بالقوه ای را طراحی کنند و یا راه حلهای فعلی را به گونه ای اصلاح کنند که منطبق بر شرایط موجود گردد.
مرحله سوم انتخاب این مرحله جهت انتخاب تصمیم استراتژیک است . در مرحله انتخاب سه فرایند وجود دارد و شامل 1- قضاوت شهودی[8] 2- تحلیل[9] 3- مذاکره[10] 4- تصویب[11]
قضاوت: این مرتبه، زمانی که مرتبه جستجو، بدیل هایی بیش از آنچه بتوان دقیقاً ارزیابی کرد، تولید نماید، صورت می گیرد. راه حل های بدیل به سرعت غربال می شوند. مدیران راه حلهای مختلفی را بررسی می کنند که در مرحله شکل گیری تولید شده اند. این فرایند به این دلیل موردنیاز است که فقط تعداد کمی از گزینه ها با جزئیات آنها می توانند مورد اجرا قرار گیرند
تحلیل: مدیران فرایند ارزشیابی و انتخاب یک گزینه را انجام می دهند که در آن راه حلهای مختلف باقی مانده را مورد تجزیه و تحلیل و قضاوت قرار می دهند.
شکل 1. مدل فرایندی تصمیم گیری استراتژیک (Mintzberg,1976)
مذاکره: یک راه حل از طریق فراگرد تجزیه و تحلیل و داوری، یا از طریق فراگرد مذاکره میان تصمیم گیرندگان انتخاب می شود.
تصویب: تصمیم نهایی درباره استراتژی که باید دنبال شود اتخاذ می شود.
الگوی اصلی مینتزبرگ برای تصمیم گیری های راهبردی ، الگویی عقلایی بود. در این الگو فرض شده بود که مدیران در بهترین شرایط تصمیم گیری در شرکت کار می کنند و می توانند تمامی اطلاعات مورد نیاز تصمیم گیری خود را جمع آوری کنند و تعداد زیادی از راه حلهای مختلف را مدنظر داشته باشند. پس از آن مدیران راه حلها را براساس مبنای عقلایی و منطقی بدون اینکه تحت تاثیر یک فرد یا واحد سازمانی نسبت به انتخاب یکی از راه حلها به جای سایر آنها قرار گرفته باشند، ارزشیابی می کنند[22].
مدیریت دانش
پس از گذشت چندین سال از شروع مباحث مدیریت دانش، افراد زیادی با توجه به زمینه کاری خود، تعاریف گوناگونی از آن ارایه داده اند اما هنوز تعریف واحدی از مدیریت دانش در مجامع علمی بیان نشده است. یکی از چالش های اساسی در مدیریت دانش، فهم دقیق مفهوم دانش می باشد، به طور کلی دانش، اطلاعاتی است که فرد در ذهن خود شکل داده است[9].
مدیریت دانش ، به گونهای اساسی، فعالیتی است که به اتخــاذ استراتژی و تدابیری بـرای مدیریت ســرمایههای فکری انسان محور معطوف است[8].
مدیریت دانش به مجموعه فرآیندهایی اطلاق می شود که در نتیجه آنها دانش کسب، نگهداری و استفاده می شود و هدف از آن بهره برداری از دارایی های فکری به منظور افزایش بهره وری، ایجاد ارزش های جدید و بالا بردن قابلیت رقابت پذیری است[19]. مدیریت دانش مفهومی است برای جمع آوری، اشتراک و تجزیه و تحلیل دانش افراد و گروه های سازمان؛ که اثرات مستقیمی بر عملکرد سازمان دارد. مدیریت دانش به افراد سازمان کمک می کند تا با هم مرتبط شده و اطلاعات را در اختیار هم قرار دهند. مدیریت دانش روی راه های توزیع و نگهداری دانش و راه های افزایش سرعت، کارایی و شایستگی افراد در یک سازمان برای سودآوری و منافع بیشتر متمرکز می شود[3]. در دنیای تجارت امروز سرعت تولید و سرویس گیری از مدیریت دانش برای هر سازمانی که قصد دارد در قله ترقی و رشد قرار گیرد، حیاتی و ضروری می باشد[16]. ما در دوره ای به سر می بریم که در اطلاعات و داده ها غرق هستیم اما نیاز شدید به دانش داریم. در واقع افراد و سازمان ها با انبوهی از اطلاعات و داده ها رو به رو هستند که ممکن است بسیار مهم و بحرانی باشند اما مدیریت به کارگیری درست و صحیح آن کار بسیار دشواری است[15].
مدیریت دانش جمع آوری، سازماندهی، طبقه بندی و توزیع اطلاعات درون یک سازمان نیز تعریف شده است[31]. مدیریت دانش، یک چارچوب انطباقی را برای استفاده دانش، درون اعضا سازمان برای ایجاد فعالیت موثر بین اعضای میان رشته ای و تیم های بین اداره ای به وجود می آورد. به عبارتی مدیریت دانش، شیوه های کاری که آسان، سیستماتیک، قابل اندازه گیری و نگهداری آن آسان باشد توسعه می دهد[28].
مدیریت دانش به الگوهای تعامل میان فن آوری ها و فنون و افراد شکل می بخشد. برای مثال تکنولوژی اطلاعات در خصوص گردآوری، ذخیره و اشاعه اطلاعات به خوبی عمل می کند ولی در تعبیر آن ناتوان است[14]. سازمانی که دانش را به درستی مدیریت می کند، تنها در صورتی دارای پتانسیل برای خلق ارزش می باشد که دانش با تمام استراتژی ها و تصمیمات استراتژیک آن پیوند بخورد [12].
[1].Identification
[2].Development
[3].Selection
[4].Recognition
[5].Diagnosis
[6]. Search & Screen
[7]. Design
[8]. Judgment/Evaluation/Choice
[9]. Analysis/ Evaluation
[10]. Bargaining/Evaluation/Choice
[11]. Authorise