مشخصات فایل
عنوان: سیاست خارجی
قالب بندی: .word
تعداد صفحات:19
محتویات
سیاست خارجی: مبانی نظری
محیط سیاست خارجی از دیدگاه روانشناختی
غدم قطعیت در سیاست خارجی
ساده سازی در تصمیم گیری سیاست خارجی
قدرت ملی و سیاست خارجی
متغیرهای موثر در سیاست خارجی
اشکال تصمیم در سیاست خارجی
نقش نقش
نیاز به شناسایی
رئیس جمهور
مشاوران سیاست خارجی
تناقض در اهداف سیاست خارجی
قسمتی از متن
سیاست خارجی: مبانی نظری
در حال حاضر، زمینه های مطرح در مطالعه روابط بین الملل، متعدد است، اما می توان آن را در حداقل سه گروه از انگاره ها[1] تقسیم بندی نمود که بنام کشور محور، چند محور و جهان محور خوانده شده است[2]. در سیاست خارجی مشابه چنین مدلی را می توان مطرح نمود که بنام انگاره های واقع گرایی، آرمان گرایی و جهانگرایی مشهور میباشند[3].
نظام جهانی، روابط مابین کشورها و همچنین ظهور بازیگران بین المللی بغیر از کشورها، به درجه ای رسیده است که نمی توان آن را با روابطی که تنها چند دهه پیش بوده است، مقایسه نمود. سیاست خارجی نیز به همین میزان اهمیت پیدا نموده و عواملی که سیاست خارجی را می سازند، بیشتر و با اهمیت تر گشته اند. کنش، واکنش و کنش متقابل میان کشورها به سطح بالایی رسیده است. در اولین سالهای هزاره سوم، دیگر بدون داشتن روابط با دیگر کشورها ادامه حیات برای هیچ واحد سیاسی امکان پذیر نیست.[4]
سیاست خارجی، اصولا در مورد فعالیت های یک کشور در محیط و شرایط خارجی است.[5] در همین ارتباط، سیاست خارجی می تواند یک استراتژی و یا برنامه ای از فعالیت ها تعریف گردد که توسط تصمیم گیران یک کشور در برابر کشورهای دیگر و یا نهاد های بین المللی انجام شده تا به اهدافی که بنام منافع ملی آن کشور خوانده میشود، برسند. سیاست خارجی همچنین پروسه ای شامل اهداف مشخص، عوامل معین خارجی وابسته به اهداف فوق الذکر، توانایی کشور در رسیدن به نتایج مطلوب، توسعه یک استراتژی سودمند، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل آن می باشد.[6]
تصمیم گیری در سیاست خارجی عموما بنام کشور خوانده می شود. بعنوان مثال، گفته می شود که کشور الف اقدام به اعتراض به کشور ب نمود. در حالیکه همه می دانیم که کشور یک واژه انتزاعی است و نمی تواند تصمیم گیر باشد. در حقیقت سیاست خارجی، پروسه ایست از تصمیم گیری و افرادی که بنام تصمیم گیر مانند سایر امور کشور به نیابت از کشور و یا مردم تصمیم می گیرند.[7] بسیاری از ناظران الگوی دولت عامل تصمیم گیرنده را بطور مسلم بازیگرانی می دانند که سیستم بین المللی را تشکیل میدهند. این بدان معنی است که عمل در سیستم بین المللی عادتا به دولتها نسبت داده می شود. ولی این دولت ها مجموعه ای از کارکنان دولتی هستند که بجای جوامع ملی خود و بنا به وظیفه ای که برایشان این جوامع معین کرده اند عمل می کنند. بقول جیمز روزنا "این که می گوئیم آلمان این را می خواهد، یا فرانسه از آن احتراز می کند، این خطر وجود دارد که نسبت دادن مشخصات یک انسان به غیر انسان یا واحدهای تجریدی را بیش از حد لازم ساده کرده باشیم[8]". با این همه، او از این روش بعنوان یک اختصار لازم دفاع می کند.[9]
مورگنتا، پیشکسوت نظریه پردازان بعد از جنگ جهانی دوم در روابط بین الملل و سیاست خارجی است. او در کتاب خود روش منطقی و یا عقلایی را تائید کرده و می نویسد: "ما (تحلیلگر) خود را به جای سیاستمداری قرار می دهیم که بعضی از مسائل سیاست خارجی ملتی را باید تحت شرایطی حل نماید. و از خود می پرسیم، در چنین شرایطی چه راه های منطقی دیگری وجود دارد که یک سیاستمدار می تواند (با فرض اینکه همیشه رفتار منطقی داشته باشد) برای حل این مسئله انتخاب کند و کدامیک ازاین راه های منطقی را این سیاستمدار احتمالا انتخاب خواهد کرد."[10]
برای هر کشوری در سیاست خارجی، نوع کشوری که در مقابل برای ایجاد ارتباط برگزیده است، مهم می باشد. به نظر می رسد که در یک تقسیم بندی کلی، کشور روبرو می تواند در یکی از هفت گروه زیر باشد:
-دشمن ما
-متحد ما
-بی طرف
-تسلط طلب
-متحد وابسته به دشمن ما
-وابسته به کشور ما
-دست نشانده کشورما[11]
در اکثر اوقات تصمیم گیرندگان در سیاست خارجی پس از آنکه کشوری را در یکی از دستجات فوق الذکر جای دادند، از آن پس نوع تصمیم گیری و تعامل با آن کشور پیرو هنجارهای حاکم بر این دسته از کشورها می باشد.
تصمیم گیری در سیاست خارجی در محیطی انجام می شود که دارای عوامل متعدد است. می توان بصورت ساده این عوامل را به عوامل داخلی وخارجی تقسیم نمود، گرچه این کار نیز بلحاظ تعامل عوامل داخلی و خارجی به دقت نمی تواند انجام پذیرد[12].
از طرف دیگر رفتار انسانی در سالهای اخیر کشف شده است که ریشه در درون آدمی و مسائل ژنتیکی دارد. عوامل روانشناختی پیامدهای جدی بر روی رفتار انسانها بخصوص در نحوه تصمیم گیری بشر دارد. بنابراین محیط روانشناختی در سیاست خارجی از عواملی همچون ادراک، تصویر ذهنی، فرضیات و انتظارات تصمیم گیر از تعامل با جهان تشکیل می شود.[13]
تامدتی پیش تصور می گردید که سیاست خارجی امری حکومتی و دولتی است و افراد در طراحی و اجرای آن نقش تاثیرگذار ندارند، اما پس از توسعه علوم روانشناختی و بخصوص روانشناسی سیاسی اکنون دانشمندان بر این عقیده اند که افراد تصمیم گیر در سیاست خارجی نقش اساسی در این پروسه دارند. گرچه روشن است که کشورها بعنوان واحد های سیاسی همچنان مهمترین بازیگران صحنه بین المللی هستند، ولی در واقع این افراد عالی رتبه نظام های سیاسی هستند که از جانب کشورها تصمیم می گیرند[14].
رفتارشناسی معرفتی[15] به معنای آن است که انسان به محیط خود از طریق خودآگاهی که خود درک او از مسائل در پرتو دانایی قبلی اوست، به واکنش می پردازد.[16] معرفت و یا شناخت، به معنای پروسه ذهنی دانستن، یادگیری و درک امور است. بنابراین مطالعات مربوط به شناخت به موضوعاتی همچون تصویر ذهنی و راه هایی که این تصویر ساخته می شود، اصلاح می شود، عمل می کند و بر رفتار انسان تسلط دارد مربوط است.[17]
ارزشها عناصری هستند که بر روی کنش انسان تاثیر دارند. هرکسی سعی دارد که ارزشهای مورد قبول خود را به اهداف سیاسی مشخصی منتقل نماید و تصمیم گیران در سیاست خارجی نیز تلاش می نمایند تا ارزشها و تجربیات خود را در تصمیمات منعکس نمایند. و در همین زمان آنها تحت تاثیر تعداد بی شماری از عوامل محیط داخلی و خارجی هستند.[18]
روشن است که هر تصمیم گیر زمانی که اطلاعات جدیدی به او می رسد، سعی مینماید که این اطلاعات را با تئوری ها و ادراکات قبلی خود تطبیق دهد. نکته دیگر آنکه تصمیم گیران بدنبال درک آن چیزی هستند که آن را انتظار دارند.[19]
بخشی از نخبگان هر کشور در میدان تصمیم گیری در سیاست خارجی حضور دارند. شخصیت نخبگان، روشهای آنان، عقاید، ارزشها و دیگر تک ویژگیهای[20] آنان نیز در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعه ای که در مورد ارتباط مابین ارزشهای حاکم بر نخبگان و رفتار سیاست خارجی انجام گرفته است، جرالد هوپل 39 کشور را از میان 56 کشور که دارای حوادث بیشتر در سیاست خارجی خود بوده اند بر می گزیند. او سپس با استفاده از شیوه های ریاضی همچون تحلیل رگرسیون، چهار دسته از متغیرهایی در زمینه روانشناختی، اجتماعی، بین کشوری و جهانی را انتخاب نموده و همچنین کشورها را به چهار دسته غربی، بسته، بی ثبات و جهان سوم تقسیم می نماید. او سه متغیر وابسته نیز در سیاست خارجی کشورها بعنوان رفتار دیپلماتیک سازنده، منازعه غیر نظامی و استفاده از زور در نظر می گیرد. او نتیجه می گیرد که تمام متغیرهای در صحنه خارجی و داخلی، در سطح فردی، کشوری و بین المللی می باید در فهم سیاست خارجی در نظر گرفته شوند. او همچنین نتیجه می گیرد که عوامل فردی و روانشناختی قوی ترین محرک ها در سلسله مراتب تصمیم گیری در سیاست خارجی هستند، در حالیکه متن و محتوای تصمیم شاید این مقدار مهم نباشد. در کشورهای بسته و یا در حال توسعه نقش خصوصیات فردی در تصمیم گیری در سیاست خارجی مهمتر از کشورهای توسعه یافته است. او همچنین نوعی همگنی و تجانس مابین نخبگان سیاست خارجی در تمام کشورها می یابد.[21]
[1] Paradigms
[2] Rosenau, James N. & Mary Durfee; Thinking Theory Thoroughly-Coherent Approaches to an Incoherent World; Oxford: Westview Press, 1995.
[3] Sergunin, Alexander; "Russian Post-Communist Foreign Policy Thinking at the Cross-Roads: Changing Paradigms"; Journal of International Relations and Department; Vol. 3, No. 3, Sep. 2000, P. 34.
[4] Baharcicek, Abdulghadir; "Psychological Environment of Foreign Policy Making"; Turkish Foreign Policy Quarterly; Vol. 26, November 2001, Pp. 1-6.
[5] Holsti, K. J.; International Politics: A Framework for Analysis; New Jersey: Prentice-Hall International, 1982.
[6] Jack C. Plano & Roy Olton, The International Relations Dictionary, Forth Edition, New York: Longman, 1988.
[7] Frankle, Joseph; National Interest; New York: Pall Mall Press, 1970.
[8] Rosenau, James (ed); International Politics and Foreign Policy, Glencoe, Ill., 1961. P. 78.
[9] آلیسون (1364)، ص. 62.
[10] Morgenthau, Hans; Politics Among Nations; 4th edition, New York: 1970, P. 185.
[11] Cottam, Martha L.; Foreign Policy Decision Making: The Influence of Cognition; Boulder: Westview Press, 1986, P. 50.
[12] Allen, David; "The Context of Foreign Policy Systems: The Contemporary International Environment"; Michael Clarke & Brian White (eds), Understanding Foreign Policy: The Foreign Policy System Approach, New York: Edward Elgar, 1989, Pp. 60-83.
[13] Farrands, Christopher, "The Context of Foreign Policy Systems: Environment and Structure", Michael Clarke & Brian White (eds), Understanding Foreign Policy: The Foreign Policy System Approach, New York: Edward Elgar, 1989, Pp. 84-108.
[14] Plano (1998), P. 89.
[15] Cognitive Behaviorism
[16] Frankel, Joseph, "Towards a Decision Making Model in Foreign Policy"; Political Studies, Vol. 7, No. 1, 1959, Pp. 1-11.
[17] Vogler, John; Perspectives on the Foreign Policy Systems: Psychological Approaches", Michael Clarke & Brian White (eds), Understanding Foreign Policy: The Foreign Policy System Approach, New York: Edward Elgar, 1989, Pp. 135-162.
[18] Bilton, Tony, Kevin Bonnet; Introductory Sociology; Second Edition London: McMillan, 1987.
[19] Jervis, Robert, "Hypotheses on Misperception", World Politics, Vol. 20, No. 3, pp. 454-479.
[20] Idiosyncratic Characteristics
[21] Hopple, Gerald W.; Political Psychology and Biopolitics: Assessing and Predicting Elite Behavior in Foreign Policy Crises; Boulder: Westview Press, 1980, Pp. 117-157.