مشخصات فایل
عنوان: مقاله درمورد مقاله میزان شیوع اختلالات روانی بین بیماران کلیوی
قالب بندی: word
تعداد صفحات: 57
محتویات
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف کلی
اهداف جزئی
سئوالهای تحقیق
متغیرهای تحقیق
میزان شیوع
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مفهوم اختلالات روانی
بر اساس تعریف DSMIV اختلال روانی
دیدگاه روان پویشی
نظریه روان کاوی فروید
دیدگاه زیستی
دیدگاههای رفتاری ـ شناختی
نظریه شناختی
دیدگاه اجتماعی ـ فرهنگی
دیدگاه خانواده
خود بیمارانگاری
روان پریشی
حساسیت بین فردی
نشانه های افسردگی
نظریه هایی در مورد افسردگی
و . . .
قسمتی از مقاله
فصل اول
موضوع تحقیق
مقدمه
مشکلات روانی در جوامع همانند کوه یخی می ماندکه تنها ده درصد آن قابل رؤیت بوده و نود درصد پنهان است . امروزه این مشکلات خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکریه جامعه بطور عام و موقعیت شغلی افراد بطور خاص وارد کرده است. برخوردهای پرخاشگراه در خانواده و جامعه احساس نگرانی، افسردگی و اضطراب، مصرف زیاد و فراگیر داروهای اعصاب و روان همگی حکایت از مواجهه جامعه انسانی با مشکلات روحی روانی دارد . به گونه ای که بنابر اعلام سازمان بهداشت جهانی حدود پانصد میلیون نفر از جمعیت جهان در حال حاضر از بیماریهای روانی رنج می برند ( خراسان 1380).
در بررسی بیماریهای لازم است که کنش متقابل پیچید. بین نیروهای موجود در درون یک فرد و محیط او در نظر گرفته شود. طبیعت و تظاهر علائم و نشانه های روان پزشکی عمیقاً تحت تأثیر استحکام روانی بیمار، ظرفیتهای تطابقی او و دفاعهای روانی روانشناختیش قرار می گیرد. و تصویر بالینی حاصله نهایتاً بیانگر موازنه بین آسیب شناسی روانی بیمار است. ارتباط پیچیده بین شکل گیری علایم روانی و وقوع وقایع مختلف در زندگی به ویژه وقایع منحنی تهدید کننده، غیر قابل پیش بینی و مهارنشدنی وجود دارد. عموماً چنین وقایع ناخواسته ای موجب « در هم گسستگی عصبی » فرد شده و او را مستعد شکل گیری علایم روانی می کنند ( به ویژه اگر فرد قبلاً دارای یک اختلال روانی بوده باشد)
وقایعی مانند بیماری و ضعف و ناتوانی بدن در مقابله و توانایی با بیماری موجب آشفتگی روانی در بعضی از نجات یافتگان یافت می شود. پاسخهای فردی خیلی باهم فرق دارند. وقایع منفی زندگی و حمایت های ضعیف اجتماعی در آسیب زایی
آشفتگی های روانی اهمیت دارند. البته ممکن است مدتی طول بکشد تا عواقب مواجهه با ضربه روانی خود را نشان دهد. به همین دلیل ممکن است یک دوره بحرانی وجود داشته باشد که تا وقتی علائم بیماری خیلی شدید نشده بتوانیم از بدتر شدن آن جلوگیری می کنیم. از میان عوامل استرس زا می توان به بیماریهای کلیوی اشاره کرد که تا حدودی گریبان گیری تعدادی از افراد جامعه می باشد که اثرات باید از بر جسم روان افراد برجای می گذارد.
بیان مسأله
آیا از نظر میزان شیوع اختلالات روانی بین بیماران کلیوی و افراد عادی تفاوتی وجود دارد؟
تجربیات و تحقیقات نشان داده است که عدم توجه به مسائل فرهنگی و آموزشی زمینه برزو بسیاری ازمشکلات از جمله آسیب های روانی را در رابطه با بیماریها فراهم
می کند توجه به قشر محروم و آسیب پذیر در همه ابعاد انسانی ضرورت پرداختن به اینگونه مسائل را دوچندان کرده است و این در حالی است که بیشتر برنامه ریزان بهداشتی از میزان شیوع و عوارض اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی این اختلافات آگاهی چندانی ندارند از آنجا که وجود نقص بدنی و بیماریهای همچون کم کاری کلیه و معیوب بودن کلیه ها در آسیب روانی بی تأثیر نیست عدم توجه به این مسأله
می تواند مشکلات روانی را در فرد در درازمدت به وجود آورد برای جامعه و خانواده مشکلاتی را ایجاد کند با مهار و درمان اینگونه بیماریهای می توان احساس شرمندگی و کنترل را برای اینگونه افراد افزایش داد تا آنها از طریق مختلف آموزشی بر علم و آگاهی خود از میزان شیوع اختلالات روانی بیافزایند و بتواند با اتخاذ تصمیم مناسب از این قبیل مشکلات جلوگیری به عمل آورند.
بر اساس آمار منتشر شده از طرف بهداشت جهانی حدود 01/0 از مردم جهان در سنین مختلف دچار نوعی اختلال شدید روانی و 10 درصد از بیماریهای خفیف روانی رنج می برند و وقتی آمار مربوط به اختلالات روانی ناشی از بیماریهای جسمانی و روانی همچون اعتیاد به ارقام فوق افزوده می شود معلوم می شود چه بار سنگینی بر دوش خانواده ها و جوامع است.
بر اساس اعلام نظر وزارت بهداشت 20 درصد افرادمراجعه کننده به پزشکان دارای آسیب روانی هستند و تقریباً 5/0 درصد مردم ایران نیازمند خدمات مشاوره ای فوری می باشند اختلالات و آسیب های روانی موضوعی است که تقریباً همه افراد جامعه را تهدید می کند و هیچ کس ا زآن مصون نیست. میزان شیوع و عوامل ایجاد کننده این آسیب ها در سنین مختلف می تواند اطلاعات مفیدی را برای برنامه ریزیهای بلند مدت و کوتاه مدت به خصوص در مورد بیماران کلیوی که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند قرار دهد تا با تدابیر قابل اتخاذ و براساس این اطلاعات بتوانیم از مشکلات روانی جلوگیری کنیم و در کاهش هزینه ها بکوشیم با توجه به مسائل فوق در این پژوهش سعی می شود که میزان اختلالات روانی را در بیماران کلیوی مورد بررسی قرار دهیم.
اهمیت و ضرورت تحقیق
طبق آخرین آمار مرکز دیالیزی ایران در حال حاضر 123 واحد همودیالیز در کشور وجود دارد و متجاوز از 6000 هزار نفر بیماری کلیوی در این واحدها تحت درمان با همودیالیزمزمن می باشند. توسعه امکانات همودیالیز کشورمان که طی دو دهه گذشته بسیار چشمگیری و قابل توجه بوده است . بطوریکه تعداد بیماران واحدهای همودیالیز نسبت به سال 1359 به 3 برابر و نسبت به سال 1367 به 2 برابر افزایش یافته است. با توجه به جمعیت دیالیزی، کمکهای اجتماعی چه از لحاظ کیفیت و چه از لحاظ کمیت در تطابق روانی اجتماعی بیمارانی که با بیماری مزمن زندگی می کنند مؤثر است. اعضاء خانواده معمولاً بزرگترین حامی اجتماعی بیماری می باشند. بر اساس امار و توضیحات بالا معلوم می شودکه بیماران کلیوی با یک مشکل اساسی روبرو هستند که باید این مشکلات با راههای درمان مناسب و کم هزینه رفع شوند و این تحقیق به بررسی مشکلات و موانع موجود بر سر راه بیماران کلیوی می پردازد و راههای مقابله و جلوگیری این بیماری را برای محقق و دیگران روشن می کند و این خود خدمتی مفید برای جامعه است که می تواند در راه مقابله هر چه بهتر این مشکل و بیماری برآید. کارمندان و پرسنل مراکز دیالیز بیماران کلیوی بیشترین افرادی هستند که از نتایج این تحقیقات بهره مند می شوند و می توانند با استفاده از نتایج اینگونه تحقیقات به بهبود هر چه بهتر مراجعه کنندگان بپردازند. با توجه به اختلالات روانی در بیماران کلیوی اینگونه تحقیقات گام مؤثری است برای شناخت این نوع اختلال ودرمان به موقع آن .
اهداف پژوهش
اهداف کلی
بررسی میزان شیوع اختلالات روانی در بین بیماران کلیوی با افراد عادی در شهرستان نیشابور
اهداف جزئی
تعین میزان اضطراب در بیماران کلیوی
تعیین میزان افسردگی در بیماران کلیوی
تعیین میزان روان پریشی در بیماران کلیوی
تعیین میزان وسواس در بیماران کلیوی
تعیین میزان حساسیت بین فردی در بیماران کلیوی
تعیین میزان خصومت در بیماران کلیوی
تعیین میزان پارانویا در بیماران کلیوی
تعیین میزان فوبیا در بیماران کلیوی
تعیین میزان خودبیمار انگاری در بیماران کلیوی
سئوالهای تحقیق
متغیرهای تحقیق
در این تحقیق متغیر مستقل بیماران کلیوی و افراد سالم می باشند.
متغیر وابسته : در این تحقیق متغیرهای وابسته شامل ابعاد نه گانه شخصیتی یعنی افسردگی، خودبیمار انگاری، فوبیا، خصومت، پارانویا، حساسیت بین فردی، خودبیمارانگاری، وسواس و روان پرشی می باشد.
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم
اختلال روانی : منظور از تعریف نظری اختلال روانی نوعی بیماری است که باتظاهرات روان شناختی و رفتارهای همراه با آشفتگی هایی در کارکرد ناشی از یک اختلال بیولوژیک اجتماعی روان شناختی، ژنتیک فیزیکی یا شیمیایی ( کابلان سادوک به نقل از پورافکاری 1372).
منظور از تعریف عملی اختلال روانی در این تحقیق که مقیاس شخصیتی را
می سنجد این مقیاس ها را شامل می شود. 1 ـ افسردگی 2 ـ خودبیمار انگاری
3 ـ روان پریشی 4 ـ اضطراب 5 ـ وسواس 6 ـ خصومت 7 ـ حساسیت بین فردی
8 ـ پارانونیا 9 ـ فوبیا می باشد که برای دستیابی به پاسخ آزمون با استفاده از نمرات پرسشنامه که از صفر تا چهار میزان شده اند ( هیچکس تا حدی به شدت ) بدست
می آید و با میانگین جامعه آماری مقایسه می شود.
بیماران کلیوی : منظور از تعریف نظری بیماران کلیوی بیمارانی است که با استفاده از دستگاه کلیه مصنوعی مایعات اضافی و مواد زاید ( سموم ) از جریان خون آنها خارج می شود.
میزان شیوع
تعریف نظری میزان شیوع به کل موارد موجود به یک اختلال در یک جامعه آماری اطلاق می شود و منظور از تعریف عملیاتی میزان شیوع به درصد مواردیکه زنان یا مردان به این بیماری مبتلا می شوند و در کدام قشر جامعه بیشتر است می باشد.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مفهوم اختلالات روانی
بر اساس تعریف DSMIV اختلال روانی
به سندرم رفتاری یا روان شناختی مبهم بالینی اطلاق می شود که با ناراحتی یا ناتوانی همراه بود و فقط واکنش مورد نظر در مقابل رویداد خاصی نباشد. سازمان بهداشت جهانی ISD-10 اختلال را اینطور تعریف می کند به مجموعه ای از علایم قابل تشخیص بالینی و رفتاری گفته می شود که در بیشتر موارد با درماندگی و پریشانی توأم بوده و باعث مختل شدن کارکردهای شخصی می شود.
دیدگاههای نظری در اختلالات روانی
دیدگاه روان پویشی
گرایشی است نظری که بر عوامل تعیین کننده رفتار تأکید دارد.
نظریه روان کاوی فروید
فروید معتقد بود که اختلالاهای ذهن رفتارها و نشانه های عجیب و نامتعارفی ایجاد می کنند که می توان آنها را به صورت علمی بررسی و توجیه کرد. او معتقد بود که تجربیات اولیه زندگی نقش تعیین کنند ای در شخصیت دارند. این نکته از تحلیل کردن کودکی خود او ناشی شده است ( گی 1988، جونز 1953) به عقیده فروید ذهن
سه ساختار دارد ( نهاد، خود و فراخود ) و این سه بصروت پویا بر یکدیگر تأثیر
می گذارند(فروید 1905) اعلام داشت یک توالی رشد طبیعی وجود دارد که آن را مراحل روانی ـ جنسی نامید. هر مرحله بر ناحیه ای از بدن تمرکز دارد که از لحاظ جنسی تحریک پذیر است. به عقیده فروید ناکامی در پشت سرگذاشتن این مراحل بصورت طبیعی، آشفتگی های روانی ـ جنسی و اختلالهای شخصیت گوناگون ایجاد می کند. در مرحله دهانی ( از تولد تا 18 ماهگی ) منبع اصلی لذت برای کودک تحریک دهان و لبهاست.
که دو مرحله دارد دهانی ـ پذیرشی و دهانی ـ پرخاشی. واپس روی به مرحله دهانی ـ پذیرشی یا تثبیت در آن ، به اتکای زیاد به منابع ارضای دهانی مانند ضیت مکیدن، سیگار کشیدن و پرخوری منجر می شود. افرادی که به مرحله دهانی پرخاشی واپس روی می کنند یا در آن تثبیت می شوند متخاصم هستند و نگرش انتقادی نسبت به دیگران دارند. در طول مرحله معتقدی ( 18 ماهگی تا 3 سالگی ) انرژی جنسی کودک نوپا بر تحریک ناحیه معقد متمرکز می شود که از نگهداشت یا دفع مدفوع حاصل
می شود. در مرحله آلتی ( 3 تا 5 سالگی ) ناحیه تناسلی بدن مرکزاحساسهای جنسی کودک است . فروید معتقد بود که سرنوشت سلامت روانی آینده کودک در این مرحله تعیین می شود و فریود با اقتباس از ادیب شخصیت غم انگیزی که در ادبیات یونان باستان پدرش را می کشد و مادرش ازدواج می کند.
دیدگاه زیستی
طرفداران این دیدگاه معتقد هستند که اختلال در هیجانها، رفتار و فرآیندهای شناختی به علت نابهنجاری در عملکرد بدن است. رفتارهای پیچیده هیجانها حاصل فعالیتهای سیستم دستگاه عصبی مرکزی از مغز و گذرگاههای عصبی که از طریق نخاع شوکی به طرف مغز امتداد دارند و از آن به مناطق دیگر منتهی می شوند تشکیل می شود . نورون یا سلول عصبی، واحد اساسی ساختار و عملکرد درون سیستم عصبی است. وظیفه نورون انتقال اطلاعات است. بین نورونها فاصله ای به نام شکاف شیناپسی وجود دارد. اطلاعات از آکسون یک نورون به دندریت نورونهای دیگر فعالیتهای شیمیایی و الکتریکی را در بردارد. انتقال دهنده های عصبی چند نوع هستندکه از مهمترین آنها استیل کولین ـ اسید گاما ـ آمینوبوتیریک ( GABA). سروتونین، دوپلین، نوراپی نفرین هستند. نوراپی نفرین عموماً انتقال دهنده عصبی تحریکی محسوب
می شود که کمبود این ماده عامل ایجاد افسردگی است.GABA وقتی که از سیناپس عبور می کند نقش بازدارنده دارد. نابهنجاری در انتقال دهنده ها علت های احتمالی برخی ازنابهنجاری ها محسوب می شوند. مثلاً سروتونین در انواع اختلالها از جمله وسواس فکری ـ عملی، افسردگی نقش دارد علاوه بر سیستم عصبی، سیستم درون ریز نیز فعالیتهای بدن را کنترل می کند. سیستم درون ریز از تعدادی غده تشکیل شده که هورمونها را ترشح می کنند. بنابراین سیستم عصبی و درون ریز به هم متصل هستند و این اتصال در سلامت یا پریشانی روانی مؤثر است. اختلال در سیستم درون ریز می تواند عوارض گسترده ای برای رفتار و سلامتی داشته باشد. مثلاً مقدار اضافی هورمون تیروئید باعث تحریک پذیری و بی قراری بیش از حد فرد می شود. تأثیرات ژنتیک یکی دیگر از مفاهیم زیستی است و می تواند فرد را در اجرای ابتلا به سرطان ، بیماریهای روانی اساسی و یا بیماریهای پیچیده دیگر مستعد سازد درمانهایی که از دیدگاه زیستی تبعیت می کنند عمدتاً به کاهش دادن یا برطرف کردن نشانه های اختلالها گرایش دارند. درمانهای زیستی، درمانهایی را شامل می شوندکه بر اساس علتهای شناخته شده یا فرض شده اختلال عمل می کنند مثل جراحی روانی ـ درمان با تشنج برقی، (ECT)
دیدگاههای رفتاری ـ شناختی
طبق دیدگاه رفتاری نابهنجاری در اثر تجربیات یادگیری رفتار ایجاد می شود . طبق دیدگاه شناختی رفتار نابهنجار به علت فرآیندهای فکری ناسازگارانه ایجاد می شود که به رفتار کژ کاری می انجامد. گاهی دیدگاه رفتاری شناختی را صرفاً شناختی
می خوانند. به عقیده رفتار گرایان بسیاری از واکنشهای خودکار و هیجانی ما از طریق فرآیند شرطی سازی کلاسیک فراگیر می شود که طی آن پاسخ بازتابی را با محرک نامربوط تداعی می کنیم. این پیوند زا طریق همانندیهای مکرر دو نوع محرک تشکیل شده است که محرک خنثی و محرک شرطی نامیده می شود. محرکی که به طور طبیعی برانگیخته شود محرک غیر شرطی نامیده می شود. محرکی که به طور طبیعی برانگیخته شود محرک غیر شرطی نامیده می شود واکنش هیجانی وقتی با محرک شرطی تداعی شده باشد پاسخ شرطی نامیده می شود این بازتاب قبل از شرطی سازی، پاسخ غیر شرطی خوانده می شود. مدل شرطی سازی کلاسیک اختلالهای روانی را به این صورت توجیه می کند:
افراد از طریق شرطی شدن واکنشهای هیجانی را فرا می گیرند که توانایی های آلفا را رد انجام دادن تکالیف روزمره مختل می کند. متمایز کردن دو محرک که خصوصیات مشابه دارند ولی اساساً متفاوت هستند تمییز محرک نامیده می شود.. شرطی سازی کنشگرفرایند یادگیری است که به موجب آن فرد از طریق تقویت، رفتارهایی را فرا میگیرد. شرطی سازی کنشگربر خلاف شرطی سازی کلاسیک، یادگیری رفتارهایی را شامل می شود که خودکار نیستند. یادگیرنده می کوشد در انجام دادن رفتارهایی که به پیامد مثبت منجر می شوند. تقویت کند زیرا که فرایند مثبت می تواند باعث حذف شدن موقعیتی آزار دهنده یا ناخوشایند نیز باشد. اصول شرطی سازی کنشگر را
بی. اف. اسکینر ابداع کردکه احتمالاً همراه فروید یکی از مشهورترین شخصیتها در روان شناسی است. تقویت اصل زیربنایی مدل شرطی سازی کنشگراسکینر است. تقویت کردن یعنی نیرومند ساختن تقویت کننده هایی که یک نیاز زیستی را برآورده می کنند تقویت کننده نخستین نامیده می شوند. رفتار توسط تقویت کننده های ثانوی هم برانگیخته می شوند. این نوع تقویت کننده ها ارزش خود را از ارتباط با تقویت کننده های نخستین کسب می کنند.
طبق دیدگاه رفتاری وشناختی نابهنجاری از یادگیری و تفکر غلط ناشی می شود و با روشهایی که به این فرآیند ها بپردازند می توان آنرا تغییر داد. متخصصان بالینی در مداخله هایی که بر اساس نظریه ها رفتاری قرار دارند. قبل از در نظر گرفتن روشهایی که احتمال مؤثر بودن آنها وجود دارد و از تحلیل رفتاری انتقاد می کنند به این صورت که می کوشند عوامل نگهدارنده رفتار را دقیقاً بشناسند. متخصص بالینی در
مداخله هایی که بر نظریه شناختی استوار هستند باهمکاری درمانجو در جهت تغییر دادن الگوهای تفکر ناسازگارانه تلاش می کنند.
نظریه شناختی
گر چه افراد متعددی به رویکرد شناختی کمک کرده اند دو نفر از این مرز مشهور هستند آرون بک و آلبرت آلیس .
به عقیده بک ویژگی فراگیر تعدادی از اختلالهای روانی وجود افکار خودکار است. عقاید بسایر محکمی که فرد حتی نمی داند آنها به احساسهای ناخشنودی و دلسردی منجر می شوند. افکار خودکار حاصل نگرشهای کژ کار هستند یعنی قواعد یا ارزشهای شخصی که افراد به آنها اعتقاد دارند. دو سازگاری، مناسب اختلال ایجاد می کنند. الیس در مدل « A-B-C » خود ارتباط فرایندهای شناختی و هیجانی را شرح می دهدکه به موجب آن اعلام می دارد افراد با نمونه ای که درباره تجربیات فکر می کنند
می توانند خود را خوشبخت یا بدبخت کنند. در این مدل A به دو تجربه فعال ساز یا ناملایمات B به عقاید و به پیامدها اشاره دارد (الیس 1988) این عقاید است که در افراد مبتلا به اختلالهای روانی معمولاً غیر منطقی هستند. آلیس آنها را عقاید غیر منطقی نامید. عقایدی درباره خود و دنیا که نامعقول، افراطی و غیر منطقی هستند.
دیدگاه اجتماعی ـ فرهنگی
دیدگاه خانواده
طرفداران دیدگاه خانواده علت بابهنجاری را آشفتگی های موجود در الگوهای تعامل و روابطی که بین اعضای خانواده برقرار است می دانند. در محدوده دیدگاه خانواده چهار رویکرد عمده وجود دارد:
بین نسلی، ساختاری، راهبردی و تجربه ای. جی هیلی رویکرد راهبردی را مطرح کرد که به موجب آن روی حلکردن مشکلات خانواده تأکید میشود و در این راستا روابط قدرت در خانواده مورد توجه خاص قرار می گیرد. در محدوده رویکرد تجربه ای، نظریه پردازان چون کارل ویتاکر، روی فرآیندهای ناهشیار و هیجانی خانواده ها تأکید میکند. رفتار کژکار از اختلال دررشد شخصی حاصل می شود. نظریه پردازان خانواده به شناخت و درمان افراد مبتلا به انواع اختلالها کمک شایانی کرده اند. به عنوان مثال فرد مبتلا به اسکیزورنی در خانواده ای که اعضای آن عیب جو، متغاصم و ازلحاظ عاطفی هم خیلی درگیر هستند به احتمال بیشتری دچار نشانه های این اختلال خواهند شد. بی توجهی و بدرفتاری نیز عوامل مهمی هستند که آسیب پذیری نسبت به اختلال روانی را افزایش می دهند.
علاوه بر خصوصیات شخصی مانند جنسیت یا طبقه اجتماعی ، همه ما بطور نامطلوبی تحت تأثیر نیروهای اجتماعی کلی هم قرار داریم . برای مثال تئودور میلون (1998) معتقد است که در جامعه غرب ارزشهای اجتماعی بی ثبات به افزایش این اختلالها کمک کرده اند. به اعتقاد او بی ثباتی اجتماعی و فقدان هنجارهای اجتماعی روشن به خانه راه پیدا می کنند و باعث می شوند کودکان احساس کنند که زندگی غیر قابل پیش بینی است و بعداً در زندیگ خود نسبت به ایجاد اختلالهای روانی مستعدتر می شوند اختلالهای روانی می توانند در نتیجه رویدادهای تاریخی ویرانگر مانند سختیهای انقلاب سیاهی، آشوب، بلایای طبیعی، یا فقر ناشی از رکود اقتصادی هم ایجاد شوند . متخصصان بالینی به افراد مبتلا به ناراحتیهای که توسط عوامل اجتماعی ـ فرهنگی ایجاد یا تشدید شده اند چگونه کمک می کنند؟ خانواده درمانی یکی از روشهاست به اینصورت که در جریان خانواده درمانی اعضای خانواده تشویق می شوند. روشهای جدید برقراری رابطه با یکدیگر و فکر کردن به مشکلاتشان را امتحان کنند.
گورمن ( 2001) تفاوتهای موجود بین درمانگرانی که در خانواده درمانی یا زوج درمانی تخصص دارند با متخصصانی که به درمان فردی می پردازند مشخص کرده است. خانواده درمانگران و زوج درمانگران به جای تمرکز دادن بر مشکلات یا مسائل فرد به درمانجویان کمک می کنند هدفهای درمان را با در نظر گرفتن الگوهای ارتباطی تعریف کنند که مشکل یا نشانه خاصی را نگهداشته اند. یک روش دیگر گروه درمانی است . خیلی از افراد آشفته وقتی که تجربیات و سرگذشتهای خود رابا کسانی در میان می گذارند که شبیه آنها هستند تغییر می کنند به نظر برخی از متخصصان بالینی گنجاندن گروه درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلالهای خود روان بسیار با ارزش است.
بیمار روانی : زمانی که در رفتار و فکر و میزان کاریابی و شناخت فرد در اثر نقص در عملکرد و شخصیت فرد اختلال ایجاد می شود شخص بیمار روانی اطلاق می گردد.
ابعاد پرسشنامه SCL90
در پرسشنامه SCL90R نه بعد سنجیده می شود.
افسردگی[1]
علایم این بعد منعکس کننده طیف وسیعی از نشانه های بالینی افسردگی است که شامل خلق و خوی افسرده، بی علاقگی نسبت به لذت زندگی، احساس نا امیدی و افکار خودکشی ودرماندگی می باشد. سئوالات مربوط به افسردگی در این آزمون مواردی از قبیل احساس تنهایی، احساس غمگینی نگران بیش از حد درباره چیزی یا شخصی و احساس کاهش انرژی و ... را در بر می گیرد. از طبقه بندی اختلالات روانی و رفتاری سازمان بهداشت جهانیICD-10 افسردگی اینطور تعریف شده که فرد از افسردگی فقدان لذت و علاقه کاهش انرژی که منجر به خستگی مفرط و کاهش فعالیت می شود رنج می برد. خستگی شدید بعد از یک فعالیت کوتاه نیز شایع است و سایر علایم عبارتند از الف ) کاهش تمرکز و توجه ب ) کاهش عزت نفس ج ) احساس گناه و بی انرژی د ) نگرش بدبینانه نسبت به آینده ، عقاید یا اعمال آسیب رساندن به خود یا فکر خودکشی و ) اختلال در خواب و کاهش اشتها.
خود بیمارانگاری[2]
در این بعد از ناراحتی ها ناشی از ادراک عملکرد ناسالم بدن است این اشکال در کارکرد سیستم عصبی خودکار و اجزاء تشکیل دهنده آن ظاهر شده و درنتیجه به صورت شکایتی از عملکرد سیستم قلبی عروقی و گوارشی و تنفسی تظاهر می کند. سئوالات مربوط به این بعد در آزمون ، مواردی همچون : سردرد داشتن، احساس درد در ناحیه قلب، کمردرد و احساس مور مور شدن، احساس ضعف و ... را شامل
می شود.
در ICD-10 مشخصه اصلی این بیماری این است که بیماران دائماً فکر می کنندکه به یک اختلال جسمی و پیشرونده شدید و یا چندین نوع از این اختلالها مبتلا هستند آنان شکایات جسمانی و اشتغال ذهنی دایمی به وضعیت جسمی خود نشان می دهند و این نشانه های جسمانی از سوی بیمار غیر طبیعی و پریشان کننده تفسیر می شود.
روان پریشی[3]
در ICD-10 سازمان بهداشت روان پریشی اینطور تعریف شده که فرصتهای مربوط به مکانیزم روان پریشی نیست بلکه صرفاً نشانگر وجود توهمات، هذیانها و یا معدودی ا زناهنجاریهای رفتاری متعددی نظیر برانگیختگی کلی و فزونکاری، کندی روانی حرکتی محسوس و رفتار کاتا تونیایی است و سئوالات مربوط به روان پریشی در این آزمون عبارتند از حالت گوشه گیرانه وانزوا و نحوه زندگی استروئیدی تا علایم اسکیزوفرنی مانند هذیان و انتشار فکر می گردد و احساس عدم صمیمیت با دیگران، شنیدن صداهایی که دیگران قادر به شنیدن نیستند، اعتقاد به داشتن بیماری فکری و روحی، احساس تنهایی نمودن و حتی زمانی که با دیگران هستند و ... می باشد.