محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران بدنیا آمد. پدرش میرزا هدایتالله معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره ناصری و مادرش ملک تاج خانم (نجم السلطنه) فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایبالسلطنه ایران بود.
در سال ۱۳۱۴ دائی مصدق (عبدالحسین میرزا فرمانفرما) در حالیکه محمد مصدق ۱۷ سال بیشتر نداشت با بقیه افراد فامیل مادری بر علیه اتابک توطئه کردند و با دسیسه اتابک را کنار زدند و مصدق مستوفی خراسان شد. از این هنگام مصدق علاوه بر تمام آن مستمریهای قبلی به دریافت پول هائی عادت کرد که در شرح وظائف مستوفی در بالا به آن اشاره شد.
هنگام مرگ میرزا هدایتالله در سال ۱۲۷۱ شمسی محمد ده ساله بود، و ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و لقب میرزا هدایتالله به پسر ارشد او میرزا حسین خان، محمد را «مصدقالسلطنه» نامید.
Thomas Alva Edison
"Genius is one percent inspiration, ninety-nine percent perspiration." - Thomas Alva Edison, Harper's Monthly (September 1931)
Born: February 11, 1847
Milan, Ohio
Died: October 18, 1931 (aged 84)
West Orange, New Jersey
Occupation: Inventor, entrepreneur
Spouse: Mary Edison, Mina Edison
Thomas Alva Edison (February 11, 1847 – October 18, 1931) was an American inventor and businessman who developed many devices which greatly influenced life around the world. Dubbed "The Wizard of Menlo Park" by a newspaper reporter, he was one of the first inventors to apply the principles of mass production to the process of invention, and therefore is often credited with the creation of the first industrial research laboratory.
Some of his inventions were not completely original but amounted to improvements of earlier inventions. Also, many of the inventions attributed to him were actually created by one or more of the numerous employees working under his direction. Nevertheless, Edison is considered one of the most prolific inventors in history, holding 1,093 U.S. patents in his name, as well as many patents in the United Kingdom, France and Germany.
Edison's birthplace
Thomas Edison was born in Milan, Ohio, the seventh and last child of Samuel Ogden Edison, Jr. (1804–1896) (born in Marshalltown, Nova Scotia, Canada) and Nancy Matthews Edison nee Elliott (1810–1871). His family was of Dutch origin.[1]
تولد : 520 ه ق - شروان آذربایجان
وفات : 595 ه ق
حکیم افضل الدین بدیل بن علی خاقانی ملقب به حسان العجم شاعر و سخنسرای بزرگ ایرانی و ازقصیدهگویان درجه اول قرن ششم هجری در سال 520 ه. ق در شروان آذربایجان تولد یافت. پدر وی نجیب الدین علی مروی نجار بود و مادرش نیز از خانوادههای عیسوی آن ولایت به شمار میرفت که به اسلام گرویده بود. روزگار کودکی شاعر نامدار توأم با سختی و معیشت بود و پس از مرگ زود هنگام پدرش تحت حمایت مادر و عمویش کافی الدین عمر بن عثمان که طیبب و فیلسوف بود درآمد. خاقانی از کودکی دارای هوش واستعداد شگرفی بود و همین استعداد و ذکاوت توجه عمویش را به او معطوف ساخت و در کنف حمایت وی به تحصیل دانشهای متداول روزگار خویش از ادبیات عرب و فارسی و حدیث و منطق و فلسفه و قرآن پرداخت و گذشته از عمو و پسر عموی دانشمندش از بزرگانی همچون ابوالعلاء گنجوی(1) شاعر دربار شرو انشاه نیز بهرهها آموخت. تحصیل گسترده همه شاخههای علوم که در ظرف چند سال بطول انجامید در روحیه و آثار افضل الدین اثرات عمیقی بر جای گذاشت و هنوز جوانی بیش نبود که با کمک ابوالعلاء گنجوی به دربار خاقان اکبر فخرالدین منوچهر شروانشاه (از شاهان محلی غرب ایران که باج گزار سلجوقیان عراق بود) راه یافت و در زمره شاعران چیرهدست دیار خود جای گرفت. خاقانی پس از جای گرفتن در دربار شروانشاه تخلص پیشین خود، حقایقی، را به کناری نهاد و به افتخار آن پادشاه خود را خاقانی خواند. این دوران، عصر شکوه و رونق شاعر جوان بود چرا که ابوالعلاء گنجوی نیز که شیفته کمالات شاگرد خود شده بود دختر خوش را به او داد و سعی کرد جایگاه شاعر جوان را در دربار شروانشاه مستحکم سازد. خاقانی در دوره اقامت خود در دربار منوچهر شروان شاه صلههای هنگفت و جایزههای گرانبهایی از آن پادشاه دریافت نمود ولی چندی نگذشت که در اثر سعایت بدخواهان و حسادت پدرزنش ابوالعلاء گنجوی، شاعر از اقامت در دربار شاه و مداحی و تملق گویی که چندان با مذاق او سازگار نبود دلتنگ و ملول گشت و با وجود مخالفت شروان شاه، به شوق دیدار بزرگان علم و ادب سایر دیار و عرضه هنر و استعداد خود به دربار سایر شاهان ایران زمین بویژه در مشرق ایران رهسپار ری و خراسان گشت.(2)
غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبرتألیف کرد.
خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود.
زین الدین زیدان
روبرتو کارلوس داسیلوا
اولیور کان
مایکل اوون
دیوید بکهام
آدریانو
پاول ندود
رود وان نیستلروی
لوئیز فیگو
تیری دنیل هانری
رونالدو لوئیز نازاریو دلیما
رائول گونسالس
خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مردمی در روز دوم بهمن 1322 در شهر رشت متولد شد نام پدرش قدیر بود که گلسرخی در سن 5/1 سالگی این تکیه گاه را از دست داد مادرش بانو شمس الشریعه وحید نام داشت که بعد از مرگ همسرش، خسرو و برادر دو ساله اش فرهاد را نزد پدرش حاج شیخ محمد وحید که در قم می زیست برد. وحید مرد مبارزی بود که در کنار میرزا کوچک خان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود خسرو توسط چنین مبارزی تعلیم دید و تحت تاثیر نظرات او قرار گرفت حتی شعرهایی به نام جنگلی ها و دامون در این رابطه گفت (دامون به معنی پناهگاه و انبوهی سیاهی جنگل است). در سال 1341 پدر بزرگش فوت کرد آن زمان خسرو دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حکیم سنایی و حکیم نظامی به پایان رسانده بود و بعد از فوت پدربزرگش می بایست چرخ معاش خانواده را بگرداند او و برادرش فرهاد به تهران عزیمت کردند و در خانه ای کوچک در محله امین حضور سکنی گزیدند او روزها کار می کرد و شب ها درس می خواند. خسرو در این سالها از ادبیات نیز غافل نبود در طی این سالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیار بر آثار ادبی از سوی او با نام های غیر واقعی و مستعاری چون دامون – خ ، گ – بابک رستگار – افشین راد – خسرو کاتوزیان به چاپ رسید در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه به طور کامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمه های ادبی نیز می زد.
یک بار دیگر جامعه بیوشیمی ایران انساین فرهیخته ، را از دست داد. دکتر حمید راهی استاد برجسته دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، دعوت حق را لبیک گفت. آن دانشمند گرانمایه در تاریخ 20/6/1327 در شهر زاهدان پا به عرصه هستی گذاشت و پس از گذراندن دوره های مقدماتی تحصیل ما بین سالهای 47 تا 51 موفق به اخذ مدرک لیسانس تکنولوژی پزشکی از دانشگاه شیراز گردید سپس بلافاصله در سالهای 51 تا 53 در مقطع کارشناسی ارشد رشته بیوشیمی بالینی دانشگاه تبریز با گرایش متابولیسم میکروبها فارغ التحصیل شد. ایشان پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد به عنوان مربی رسمی در دانشگاه رازی کرمانشاه مشغول به کار شد.آنگاه در فاصله سالهای 56 تا 60 در دانشگاه Athens شهر جورجیا با کسب رتبه اول موفق به احراز درجه phD بیوشیمی با گرایش تولید مثل وهورمون شد. سپس در تخصص تولید مثل — غشاء از همان دانشگاه در سال 61 به درجه دکترا نائل گردید. آن مرحوم پس از بازگشت از آمریکا تا سال 74 به عنوان استادیار رسمی دانشگاه رازی و دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و در همین حین به مدت 5 سال استاد مدعو دانشگاه علوم پزشکی همدان و از سال 75 هم به عنوان دانشیار به خدمت ادامه دادند. ایشان ضمن فعالیت های آموزشی یکی از پایه گذاران تحقیقات درکرمانشاه بودند چنانکه چندین سال پیاپی و نیز در سال 79 به عنوان محقق نمونه استان معرفی شدند. مرحوم دکتر راهی مقالاتی در مجلات معتبر از قبیل Biochemical, Biochemical.j,FASEBj.Biochemistry education,Gammet Rees,j.Rerpod. Fert. چاپ نمود.
تحقیقات او دردانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه شامل تحقیق در مورد بازه های مرجع در تست های آزمایشگاهی مطالعه در مورد تغییرات اسیدهای چرب شیر در مقایسه با فراورده های لبنی وارتباط آن با CADخالص سازی آنزیم پراکسیداز مطالعه تالاسمی و وضعیت ناقلین آن، مطالعه در مورد آزمونهای کبدی، پلی مورنیسم استیل کولین استراز در کرمانشاه، جدا سازی و شناسائی ماده مؤثر گیاه گز و مطالعه لیگاند های مختلف کروماتوگرافی تمایلی (Affinity) و.... در قالب طرحهای تحقیقاتی ، راهنمایی پایان نامه های دانشجویان کارشناسی ارشد بیوشیمی و دانشجویان پزشکی بوده است. سایر فعالیتها ی پژوهشی ایشان شامل تأثیر روزه داری اسلامی بر پارامترهای خونی و اثر پیاز بر قند خون است.
شبی مهتابی و پرستاره بود ، او در میان چادرهای بر افراشته در دشت قدم می زد ، احساس غریبی داشت ، بسیار اندیشناک بود ، نه بخاطر جنگ فراروی فردا ، از این میدانها سخت تر را نیز گذرانده بود ، خیالش از نیروهایش نیز راحت بود و می دانست آنها بسیار با دقت مواظب شبیخون احتمالی دشمن هستند. از کنار نگهبانان محافظ شب عبور کرد و از محل نگهداری اسبها گذشت و به آرامی ازاردوگاه نیروها و نگهبانان فاصله گرفت.
در دشت پر از ستاره قدم می زد و تا بیکرانها را نظاره گر بود ، به دنبال گوشه ای بود تا بنشیند و با آسودگی بیاندیشد ، به آنچه که گذشته است.می خواست پس از سالها خستگی بر گذشته خود مروری کند ، حس عجیبی او را به اینکار وا می داشت ، با خودش می گفت ، چرا این شب ؟
روحش آرام نداشت ، می خواست فکر کند و به گذشته های دور نظر بیافکند شاید خستگی دوران را از تن خسته اش بدور سازد.در همین افکار غوطه ور بود که ناگهان فرا روی خود درختی تنومند دید. گویا تازه به عالم واقعیت برگشته و نمی دانست چه زمانی است که در افکار خود است ، درخت بر روی تپه ای مشرف به دشتی بود که لشگر او در آن دشت بیتوته کرده است. به پشت سر خودش نگاه کرد ، از چادرهای لشگرش دور شده بود و از فاصله دور به آتش میان چادرهای لشگرش خیره گشت. آرام به درخت تکیه داد ، و تازه خستگی را در خود احساس کرد . بر روی زمین نشست و شروع به مرور گذشته کرد ، ذهنش نا خود آگاه به سمت گذشته حرکت می کرد ، مایل به مقاومت در برابر اینگونه افکار نبود ، می خواست به گذشته بیاندیشد.
بِسْمِالله الرََّّحْمنِ الرََّّحیمِ
منالمؤمنینرجالصدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضینحبه و منهم من ینتظر و مابدلوا تبدیلا.
«قرآن کریم- الاحزاب آیه23»
سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، از اسوهای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، از شیر بیشة نبرد و عارف شبهای قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران بسیار سخت بلکه محال است.
سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالکاشتر جنوب لبنان و حمزة کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمیتوان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم نمایئم، که مردان و رهروان راه علی(ع) و حسین(ع) را با این کلمات مادی و معیارهای خاکی نمیشود توصیف نمود و سنجید.
این مروری است گذرا و سریع، بر حیات کوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران.
تـولد:
دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
تحصیـلات:
وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشتة الکترومکانیک فارغالتحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکدة فنی پرداخت.
وی در همة دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقاتعلمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجة علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
ذبیح الله منصوری در سال 1276 در سنندج به دنیا آمد و پس از تحصیل مقدماتی در زادگاهش و کرمانشاه به سال 1299 به شوق تحصیل رشته دریانوردی به تهران آمد.
زبان انگلیسی و فرانسه می دانست و به واسطه همین دانایی اول بار ترجمه هایش را به روزنامه «کوشش» سپرد.
ترجمه به دلش نشست و از تحصیل رشته ای که قصد خواندنش را داشت منصرف شد و این گونه بود که هزار و 400 مقاله، نوشته و ترجمه از خود بر جا گذاشت. وی سرانجام در تاریخ18 خرداد 1365 جان به جان آفرین تسلیم کرد.
آثار ذبیح الله منصوری 50 نوبت چاپ شده است
از ذبیح الله منصوری نزدیک به هزار و 400 ترجمه و کتاب باقی مانده که بعضی از آن ها با وجود حجم زیاد صفحات و مجلدات متعدد بسیار پرفروش بروده اند.بسیاری می گویند الحاقات او به متن چندین برابر متن اصلی نویسنده است.