36 صفحه
قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه:
تعاریف و نظریات مختلف در مورد طلاق
دیدگاه های گوناگون در مورد پس آمد و مراحل طلاق
کودکان و نقش اثر پذیری
تأثیر طلاق بر کودکان
مفهوم نهفته در واکنش کودکان
احساس بچه ها پس از جدایی پدر و مادر
جهت گیری کودک به نفع یکی از والدین
واکنش فرزندان در سنین مختلف
الف) سنین پیش دبستان
ب) سنین مدرسه
ج) سنین جوانی
تشویش های ناشی از جدایی
رویای تجدید میثاق در کودکان
اگر بچه ی خوبی باشم امکان دارد بابا و مامان با هم آشتی کنند:
احساس مسئولیت و گناه در فرزندان
عواقب گناهکار شمردن بچه ها پس از طلاق
عواقب شوم طلاق که اولیا را به فساد و فحشا می کشاند
عواملی که موجب ازدیاد طلاق می شود
عواقب شوم طلاق که دامنگیر اطفال می شود
الف) عدم امکان تربیت صحیح کودکان در پرورشگاه ها:
ب) اختلاط و آمیزش بد و نیک در پرورشگاه ها
درگیر بودن دائمی حافظه ی کودک
کودک ناشی از جدایی از نظر حسی-حرکتی
پدر را در زندگی کودکان فعال نگه داشتن
واکنش بچه ها در غیاب پدر
برخورد عاطفی کودک در غیبت پدر
غمگینی
خشم
افسردگی
مظاهر افسردگی در کودکان به نحوه های زیر تجلی می یابد:
چرا تحمل طلاق برای پسرها مشکل تر از دخترهاست؟
منابع
مقدمه:
زندگی خانوادگی در عین حال که از کهن ترین نهادهای اجتماعی محسوب می شود، ولی از شکننده ترین آنها هم به شمار می آید. اگر خانواده را یک سیستم دارای حیات نگاه کنیم. خواهیم دیدکه اختلافات ، کشمکش ها و برخوردهای غیر اصولی افراد چقدر سریع می تواند پایه های آن را متزلزل ساخته و افراد دورون سیستم را دچار انواع اختلالات کند و کارکردهای آن را تحت تأثیر قرار دهد(صابری زفرقندی،1378).
طلاق با ازدواج و خانواده که مهمترین نهادهای جامعه بشری ارتباط دارد. طلاق بدعنی اجتماعی است و به عنوان ابزار اجتماعی در مواجهه در شکست در ازدواج بکار گرفته می شود. طلاق موجب از هم پاشیدگی شخصی ، خانوادگی و اجتماعی می شود. غالباً در فرآیند طلاق یکی از طرفین وابستگی ، درگیری عاطفی و رنج بیشتری را متحمل می شود و مدتی طولانی تر در بحران به سر می برد(پوتن ،1987).
طبق گزارش مرکز ملی آمار و ارقام بهداشتی امریکا (1984) ، در چهل سال گذشته ، شمار روابط منجر به طلاق تقریباً سه برابر گردیده است. به طوری که سالانه یک میلیون کودک امریکایی در پی طلاق والدینشان شاهد از هم پاشیدن خانواده شان هستند(مرکز آمار و سرشماری امریکا ، 1988).
در جامعه ی ما نیز از هر 1000 مورد ازدواج ، حدود 174 مورد به طلاق منجر می گردد. آمار طلاق مربوط به شش ماه اول سال 77 ، نشان می دهد که نرخ طلاق در مقایسه با شش ماه اول سال 76 ، به میزان 58/1 درصد افزایش یافته است. این در حالیست که نرخ وقوع ازدواج در همین حوزه ی زمانی 71/2 درصد کاهش را نشان می دهد(بهاری،مبیرویسی، 1377).
آثار طلاق بسیار سهمگین تر از آن که از ابتدا بتوان به عمق زیان های روانی – عاطفی آن پی برد. طلاق عشق را به نفرت ، یگانگی ره به بیگانگی ، اعتماد را به بی اعتمادی و محبت و حمایت را به خشم و انتقام تبدیل می کند(پوتن،1987). طلاق پیامدهای عمیق اجتماعی ، روانی ، قانونی ، اقتصادی و والدینی دارد( رابرت ویس، 1975). نخستین پیامد اجتماعی که زن یا مرد پس از جدایی تجربه می کند، از دست دادن پایه هایی است که هوست اجتماعی وی بر آنها بنیان شده است. علائم روانی – عاطفی طلاق ، مانند ناکامی ، ماتم زدگی ، نگرانی ، وحشت ، اضطراب ، ترس ، خشم و ... طرفین را در وضعیت آسیب پذیری قرار می دهد. شدت و میزان تنش های جدایی ، بستگی به فاعل یا مفعول بودن در فرآیند طلاق دارد. گاه به دلیل مشکلات مالی پس از طلاق و منافع فرزندان، با وجود نبود روابط عاطفی ، زن و شوهر مجبور به اداره ی زندگی با یکدیگر می شوند(منتل ، 1996).
طلاق در درجه ی نخست نتیجه درگیری های بزرگسالان است و کودکان به صورت ناخواسته وارد آن می شوند و هر چه کودک کم سن و سال تر باشد دامنه ی دریافت و دنیای تجربه هایش به همان اندازه محدود تر است(صابری،زمرقندی،1387).
مشکلات افت تحصیلی ، رفتاری ، عاطفی ، عزت نفس پایین و روابط بین فردی ، صرف نظر از عامل جنس و سن ، در بین بچه های طلاق بیشتر از بچه های غیر طلاق گزارش شده است (امانر،2001). عوامل تنشزا و بحرانی که والدین به هنگام طلاق و پس از آن تجربه می کنند، بر کیفیت تنش والدینی شان تأثیر می گذارد هر چه به آن ها کمک شود تا تنش کمتری داشته باشند، کیفیت والدینی شان افزوده می شود(یون و همکاران،2000).
یکی از اختلالات رفتاری رایج در کودکان ، پرخاشگری ناشی از طلاق والدین آنهاست. طلاق برای والدین یک ضایعه و برای کودکان یک فاجه است. طلاق بیشتر متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر گرم والدین داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می دانند. طلاق پدر و مادر کودک را به اختلال عاطفی ورفتاری دچار می کند ، در مواردی قدرت اندیشه و اراده را از او باز می ستاند و در کل او را چنان پریشان می کند که اثرات شوم آن مادام العمر عارض کودک است(فرجاد، 1378).
تعاریف و نظریات مختلف در مورد طلاق
به موجب متضاد از مواد قانون مدنی در مورد طلاق ، گیش از تصویب لایحه ی قانونی خانواده طلاق به معنی انحلال ارادی نکاح بوسیله مرد و یا بنا به درخواست زن و تحت شرایط خاص بود و این تعریف را از ماده 1133 و 1121 الی 1131 قانون مدنی در می یابیم (واحدی،1342) از نظر سیستم حقوقی فرانسه طلاق به معنی انحلال ازدواج قانونی دو زوج زنده است(همان).
فرآیند طلاق نه اسان است و نه سریع، به طور متوسط و دست کم دو سال طول می کشد تا طرفین تعادل و قدرت از دست یافته را بازیابند و زمانی بسیار طولانی تر نیاز است تا بتوان بر ویرانه های بجای مانده ، بنائی نو بنیان نهاد(کلپ،1992).
از نظر وایزرمن(1975) طلاق فرآیندی است که با تجربه بحران عاطفی هر دو زوج شروع می شود و با سعی در حل تعارضان زناشویی ، از طریق جدایی ، با ورود به موقعیتی جدید با نقشها و سبک زندگی متفاوت خاتمه می یابد(گاتمی،1993)
نظریه پردازان و پژوهشگران طلاق ، طلاق را به عنوان فرآیندی نگریسته اند که از مراحل مختلف ترکیب شده است. این مراحل ، تفاوت هایی کیفی در نوع مواجهه با مسائل طلاق و درجه ی سازگاری افراد با آن نشان می هد(سیف، 1379).
دیدگاه های گوناگون در مورد پس آمد و مراحل طلاق
از نظر کاسلو (1986) ، اسگپرانکل و استورم(1983) ، طلاق در برگیرنده سه دوره است: 1)شامل دوره قبل از طلاق /تصمیم گیری 2) دوره ی حین طلاق /بازسازی 3) دوره بعد از طلاق/بهبودی (یانگ ولانگ،1988). هر یک از دوره ها از مراحلی تشکیل شده و هر مرحله نیز شامل خرده مراحلی است.
دوره ی نخست با تجربیات نارضایتی روز افزون نسبت به روابط زناشویی در هر یک از زوجین آغاز می شود و با اقداماتی در زمینه بررسی روند قانونی طلاق و در میان گذاشتن آن با دوستان و خویشاوندان ادامه می یابد.
دوره ی دوم، زمان تمرکز بر واقعیت های مرتبط با مسائل اقتصادی طلاق ، تصمیم گیری درباره ی محل زندگی هر یک از زوجین پس از طلاق ، موضوع حضانت و سرپرستی بچه ها و موضوع هم والدینی است. این دوره با احساسات مبهمی چون ترس ، تنهایی ، خشم و طرد عجین شده است.
در دوره ی سوم افراد سعی در کشف تجربیات و هویت منابع عشق جدید دارند. این دوره برای برخی مهیج اما برای بعضی با پشیمانی و مقاومت در پذیرش واقعیت همراه است(یانگ ولانگ،1988).
طلاق به معنای تقسیم قابلیت ها ، دارایی ها و سرمایه شما است که زن و شوهر هر دو در طی زندگی مشترک با هم اندوخته اند. «جوآن گرانت» و «ملوین برک» در کتاب خود تحت عنوان بازی طلاق ، خاطر نشان می سازند که در طلاق ، طبقات فقیر ، متوسط و ثروتمند همه یکسان ضرر می بینند.نگرانی های مالی در تصمیم گیری طلاق بسیار جدی است، چون نه تنها سرمایه های خانواده در کشاکش طلاق به تاراج می رود، بلکه زمینه های حقوقی ، دادگاهی ، مشاوره ، نفقه ، سرپرستی فرزندان و هزینه ی تشکیل زندگی مجدد نیز به آن اضافه می شود.