عنوان:بیماری وبا
قالب بندی:word
تعداد صفحات:15
آشنایی با بیماری وبا و نظام مراقبت آن در ایران
اهداف فصل
پس از مطالعه این فصل انتظار می رود که بتوانید
عناوین فصل
منابع
مقدمه:
وبا یک بیماری واگیر عفونی است که فقط در انسان ایجاد بیماری می کند. عامل بیماری وبا یک باکتری بنام ویبریوکلرا است که بشدت مسری است. میکروب این بیماری بیشتر در آب وجود دارد و از طریق خوردن آب آلوده پس از عبور از معده و روده تکثیر پیدا کرده و موجب ترشح سم و افزایش دفع آب و املاح از دیواره روده می شود که با نشانه اسهال همراه است. بنابراین میکروب از طریق مدفوع انسان در محیط پخش شده و می تواند آب و غذا را آلوده کند. شایعترین راه انتقال آن آب آشامیدنی است.
بیماران وبایی به طور مشخص دچار اسهال آبکی حاد همراه با دهیدراتاسیون (از دست دادن آب و املاح بدن) می شوند. وبا را می توان با مایع درمانی خوراکی یا تزریق و جایگزینی املاح درمان کرد. آموزش مردم در باره استفاده از غذا و آب سالم و همچنین اهمیت شست و شوی دست ها بویژه قبل از صرف غذا و بعد از توالت و تماس با بیماران و افراد مشکوک و استفاده از توالت بهداشتی از بروز موارد جدید جلوگیری می کند.هم اکنون کشور ایران یکی از مناطق بومی بیماری وبای نوع التوردر دنیا محسوب می شود .
تعریف بیماری
وبا بیماری باکتریایی حاد روده ای است که نشانه های آن در اشکال شدید ناگهانی با مدفوع روان،آبکی و بدون درد(اسهال – برنجی)،حالت تهوع و استفراغ شروع می شود.موارد درمان نشده با کاهش شدید سریع آب بدن،اسیدوز،کلاپس دستگاه گردش خون، افت شدید قند خون ونارسایی کلیه،به مرگ بیمارمی انجامد.در اغلب موارد،به ویژه در وبای نوع التور بیماری بدون نشانه و یا همراه با اسهال خفیف است،همچنین حاملان بدون نشانه می توانند منتقل کننده عفونت باشند.مبتلایان به اشکال شدید بیماری ممکن است در عرض چند ساعت فوت کنند،میزان کشندگی در این بیماری ممکن است از 50 درصد نیز تجاوز کند،ولی درمان صحیح و به موقع،با جانشین کردن آب و الکترولیت های از دست رفته،ممکن است این میزان مرگ از وبا را به کمتر از یک درصد کاهش دهد.
عنوان:تاریخچه کامپیوتر
قاب بندی:word
تعداد صفحات:16
محتویات
تاریخچه کامپیوتر
تعریف کامپیوتر
واحد سیستم
دستگاههای جانبی کامپیوتر
انواع سیستم عامل
نرم افزارهای کاربردی (بسته های نرم افزاری)
آشنایی با word Microsoft
آشنایی با برنامه های مجموعه آفیس
پایگاه داده چیست؟
ویژگی های نرم افزار اکسس
مودم چیست ؟
= = = = = = = = = = = = = == = = = = = = =
تاریخچه کامپیوتر
نخستین وسیله ای که انسان برای شمارش و محاسبه در دست داشته ، انگشتان دست بود. بکارگیری دانه های سنگریزه چوب خط و بعدها قلم و کاغذ رواج پیدا کرد- هزاران بعد چرتکه توسط چینیان اختراع شد. نخستین ماشینجمع زن مکانیکی در سال 1342 میلادی توسط دانشمند فرانسوی بنام بلزپاسکال ساخته شد، این وسیله از چرخ های تودرتو ساخته شده بود- اوایل قرن 19 دانشمندان انگلیسی بنام چالزبابج مؤفق به طراحی ماشین تحلیلی شد که با افزایش اتوماسیون ودخالت کمتر کارکنان اطمینان بیشتری به نتایج حاصل شود گر چه آقای بابج بدلیل محدودیت های زمان خود مؤفق به تکمیل ماشین تحلیلی اش نشد، اما بدلیل آنکه ایده های او مبنای ساخت کامپیوترهای امروزی شد، او را به عنوان پدر کامپیوتر می شناسند- در سال 1944 میلادی نخستین ماشین الکترونیکی ساخته شد – در این ماشین از لامپ خلاء به عنوان اصلی ترین مؤلفه الکترونیکی استفاده شد در سال 1946 کامپیوتر عظیمی بنام انیاک توسط دانشمند مجارستانی بنام ون نیومان ساخته شد وزن این ماشین بیش از 30 تن بود و در ساختمانی آن بیش از 18000 لامپ خلاء استفاده شده بود.
تعریف کامپیوتر
اگر کاری بتواند بصورت دنبالهای از عملیات صریح و منطقی در آید آنگاه می توان انتظار داشت که آن را با استفاده از کامپیوتر توسط انسان آگاه و متخصص برنامه ریزی شود.
ویژگی ها و امتیازات کامپیوتر نسبت به انسان : 1- سرعت 2- دقت 3- ظرفیت بالای حافظه و دسترسی سریع به اطلاعات آن 4- سخت کوشی و خستگی ناپذیری 5- قابلیت انعطاف یا تغییر ناپذیری
سخت افزار: مجموعه ای از قطعات و اجزای کامپیوتر که قابل لمس باشند را سخت افزار گویند . مثل مأوس ، صفحه کلید و ....
نرم افزار : به مجموعه برنامه های یک کامپیوتر نرم افزار گویند و کار آنها به حرکت در آوردن اجزاء سخت افزار می باشد . مثل برنامه نویسی
کامپیوترها به 3 گروه اصلی طبقه بندی می شوند :
موارد کاربرد کامپیوتر :
1- مدیریت حسابداری
2- تجارت الکترونیکی
3- مدارس
4- پزشکی
5- معماری
واحدهای کامپیوتر با یکدیگر به 4 صورت در ارتباط اند که عبارتند از : 1- واحد حافظه 2- واحد پردازش مرکزی 3- دستگاههای ورودی 4- دستگاههای خروجی
حافظه به دو بخش حافظه اصلی یا اولیه و حافظه جانبی یا ثانویه تقسیم می شود که حافظه اصلی خود به قسمت ram و rom.
rom برچند نوع می باشد که مهمترین آنها prom و eprom می باشند. منظور از حافظه ی اصلی یا اولیه این است که این نوع حافظه فضای کار کامپیوتر بوده و مقصود از واحد حافظه همین است که بصورت مدار مجتمع «ac» برروی برد اصلی کامپیوتر قرار دارد . این حافظه محلی برای ضبط و نگهداری داده ها ، دستورالعمل ها و نتایج حاصل از پردازش داده هاست که بصورت رشته معینی از ارقام دو بیتی یا دیجیتالی «اوه» نگهداری می شوند.
حافظه ی جانبی یا ثانویه : برای نگهداری دائمی اطلاعات و داده ها باید از حافظه جانبی استفاده نمود ، چنانچه کاربر بخواهد برنامه ایجاد شده در حافظه «ram» را برای همیشه نگهداری کند ، تا در صورت نیاز ، مجدداً آن را به حافظه فعال فرا خوانی نماید ، باید آن را در حافظه جانبی نگهداری کند هر حافظه ای دارای ظرفیت و گنجایشی است که بر حسب بایت بیان می شود به عبارت دیگر واحد اندازه گیری بایت می باشد .
انواع متداول حافظه جانبی :
واحد پردازش مرکزی «cpu»
واحد پردازش مرکزی ، واحد محاسباتی و کنترلی کامپیوتر است که دستورالعمل ها را تفسیر و اجرا می کند ، این واحد از دو بخش : واحد حساب و واحد کنترل تشکیل شده است.
Cpu در حقیقت مغز متفکر کامپیوتر است . این قطعه سرعت و توانایی کلی سیستم را تعیین نموده و عدد یا علامتی که بر روی آن حک شده مبیّن ، مدل کامپیوتر است.
تحقیق درباره هفته دفاع مقدس
13 صفحه
محتویات
ویژه نامه هفته دفاع مقدس
علل تجاوز عراق و شروع جنگ تحمیلی
مقدمه
ادوار مختلف جنگ تحمیلی
الف – دوره اول
2- مقطع دوم: دفع تجاوز عراق
ب: دوره دوم
2- مقطع دوم: رویارویی دوباره عراق
3- مقطع سوم: تهاجم دوباره سراسری عراق
4- مقطع چهارم: دفع دوباره تهاجم عراق
نتیجه گیری
قسمتی از متن
مقدمه
جنگ هشت ساله که با تحریک و حمایت همه جانبه استکبار جهانی، توسط رژیم بعثی عراق بر مردم ایران تحمیل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه ها نبود، بلکه تمام سرزمین اسلامی ما اعم از شهرها و روستاها را در برگرفت.
از آن جا که نظام جمهوی اسلامی در تعارض مستقیم با قدرت های سلطه گر قرار داشت، لذا از همان ابتدا با مقابله ی جدی آنان مواجه شد که به عنوان مثال: می توان به کودتاها عملیات های براندازی، درگیری های داخلی و شورش های محلی در قالب ادعای خودمختاری ها اشاره کرد.
در جریان یک مبارزه ی سیاسی در مقابل پناهندگی شاه به آمریکا، سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان پیرو خط امام در آمد. این واقعه شکل جدیدی به رویارویی ایران با این قدرت استکباری بخشید، امریکا تاب چنین تحقیری را نداشت، لذا با حمله ی نظامی به طبس تلاش کرد این حقارت را جبران نماید لیکن به صورتی مفتضحانه شکست خورد. از این رو امریکا در یک بررسی منطقه ای جهت مهار گسترش انقلاب اسلامی و نیز جبران شکست های پی در پی خویش، ابتدا اقدام به تحریک اقتصادی و تسلیحاتی ایران نمود و سپس توسط رژیم بعثی عراق به عملیات نظامی علیه ایران پرداخت.
در عراق نیز صدام با روحیه ی قدرت طلبی و سلطه گری، حسن البکر را طی کودتایی از صحنه قدرت راند و با طمع رهبری جهان عرب و پر کردن خلأ قدرت در منطقه و به دست آوردن امتیازات از دست داده در قرارداد 1975، خود را به عنوان وسیله ای که غرب می تواند توسط او به اهداف سلطه گرانه اش دست یابد معرفی کرد. لذا در اولین اقدام به سرکوبی شیعیان عراق دستزد و هم زمان به بمب گذاری در تأسیسات نفتی ایران توسط گروه های ضد انقلاب مبادرت نمود. در عین حال جنگ تبلیغاتی شدیدی علیه ایران اسلامی آغاز کرد و در تلویزیون دولتی به بهانه بازپس گیری سه جزیره ی ابوموسی و تنب های بزرگ و کوچک، حملات مستقیم و غیرمستقیم تبلیغاتی را متوجه ایران کرد و سرانجام پس از یک دوره مذاکرات مسؤولین عراقی با مسؤولین آمریکایی و حضور برخی فرماندهان ارشد نظام شاه در عراق، وزارت امور خارجه آن کشور به صورت رسمی در 26/6/59، طی یادداشتی قرارداد 1975، الجزایر را لغو نمود و ارتش عراق نیز در تاریخ 31/6/1359، حمله سراسری خود را آغاز کرد.
این امر در حالی صورت پذیرفت که امام خمینی قدس سره از ماه ها قبل از آغاز حمله عراق جهت آمادگی و افزایش توان نظامی ایران تلاش می نمودند.
ایشان در مورخه 31 شهریور 1359، در پیامی به مناسبت باز شدن مدارس درباره ی آغاز جنگ تحمیلی فرمودند:
«این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچنین جنگی برخلاف رضای خداست. و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر این کسانی که بر ضد اسلام قیام کنند به واسطه ی همراهی با کفر.» همچنین امام قدس سره اولین فرمان خود را درباره جنگ در تاریخ 1/7/1359، صادر فرمودند. ( 1)
«بسم الله الرحمن الرحیم»
مطالب زیر ابلاغ می گردد:
1- باید اطاعت از شورای فرماندهی بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد و متخلفین با سرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند.
2- باید اشخاص و مقامات غیرمسؤول از دخالت در امر فرماندهی خودداری کند و فرمانده کل قوا به نمایندگی این جانب و شورای فرماندهی، مسؤول امور جنگی هستند.
3- در شرایط فعلی اقدام دادگاه های ارتش در اموری که شورای فرماندهی صلاح نمی داند بدون اطلاع این جانب ممنوع اعلام می گردد.
4- رادیو و تلویزیون موظفند اخباری را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت می باشد و برای عدم اضطراب و تشویش اذهان، اخبار را از غیر منابع موثّق نقل ننمایند.
5- نیروهای انتظامی موظف هستند، کسانی را که دست به شایعه سازی می زنند از هر قشر و گروهی که باشند، فوراً دستگیر و به دادگاه های انقلاب تسلیم و دادگاه های مذکور آنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند. مردم مبارز ایران موظف هستند، شایعه سازان را به دادگاه های انقلاب معرفی و با نیروهای انتظامی همکاری نمایند.
6- روزنامه ها در وضع فعلی موظفند از نشر مقالات و اخباری که قوای مسلح را تضعیف می نماید، جداً خودداری نمایند که امروز تضعیف این قوا عملاً و شرعاً حرام و کمک به ضد انقلاب است. من کراراً از نیروهای مسلح عزیز پشتیبانی نموده ام و امروز که آنان در جبهه جنگ با صدام کافر هستند، تشکر می کنم و از زحمات آنان قدردانی می نمایم و از خداوند متعال توفیق و پیروزی برای آنان طلب می نمایم.
7- اکیداً همه قشرهای ملت و ارگان های دولتی موظف شرعی هستند که دست از مخالفت های جزئی که دارند، بردارند و با مخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند.
تحقیق درباره ویروس های کامپیوتری
word
39 صفحه
فهرست
مقدمه ................................................................................................................................................................................ 3
تاریخچه ................................................................................................................................................................................................. 5
ویروس های کامپیوتری ................................................................................................................................................................................ 8
برخی از راه های انتشار ویروس ها................................................................................................................................................................................ 11
انواع ویروس ها................................................................................................................................................................................ 13
فهرستی از آخرین ویروس های شبکه ای در دنیا................................................................................................................................................................................ 20................................................................................................................................................................................ ضد ویروس................................................................................................................................................................................ 23
انواع حملات و روش های مقابله با آنها................................................................................................................................................................................ 35 ................................................................................................................................................................................
ماهیت ویروس ها................................................................................................................................................................................ 49 ................................................................................................................................................................................
انواع حملات در شبکه کامپیوتری (بخش اول) ................................................................................................................................................................................ 53
انواع حملات در شبکه کامپیوتری (بخش دوم)................................................................................................................................................................................ 59
نتیجه گیری ................................................................................................................................................................................ 65
منابع
قسمتی از متن
مقدمه:
ویروس های رایانه ای بسیار اسرار آمیز هستند و توجه بسیاری از برنامه نویسان مشاوران امنیتی شبکه های اینترنتی و حتی افراد عادی که از رایانه برای کارهای معمولی خود استفاده می کنند را به خود جلب کرده اند و سالانه هزینه هنگفتی برای جلوگیری از انتشار و بالا بردن امنیت شبکه ها و رایانه ها در مقابل ویروس ها صرف می شود و اگر از دید دیگری به ویروس ها نگاه کنیم نقاط آسیب پذیری و میزان آسیب پذیر بودن سیستم رایانه ای خود و یا امنیت شبکه ای که ما در حال کار با آن هستیم به ما نشان می دهند، که البته ممکن است این کار کمی برایمان گران تمام شود.
یک ویروس که از طراحی و زیر ساخت پیچیده و سازمان یافته ای بهره مند باشد، می تواند تأثیرات شگفت انگیز و در بعضی موارد مخرب بر روی شبکه اینترنت بگذارد. اثراتی که این ویروس ها بر اینترنت می گذارند و تعداد رایانه هایی که آلوده می کنند خود گواه ارتباطات پیچیده و عظیم انسان ها و رایانه ها و شبکه های اطلاع رسانی در اینترنت می باشد.
همانطور که انواع و اقسام ویروس ها به انسان ها حمله می کنند و آنان را مبتلا می سازند، ویروس های کامپیوتری نیز می توانند به کامپیوترها حمله کنند و آنها را آلوده کنند. ویروس های کامپیوتری برنامه ها و نرم افزارهایی هستند که اغلب خودشان را به برنامه ها و نرم افزارها و اسنادی که (از طریقی مثلاً از طریق دریافت فایل، دریافت نامه های الکترونیکی که فایلی به پیوست خود دارند) دریافت می کنید، متصل می سازند. وقتی که برنامه ی ویروسی یا فایلی که به ویروس آلوده است را اجرا می کنید، ویروس می تواند نرم افزار کامپیوترتان را آلوده کند. ویروس ها انواع و اقسام بسیاری دارند و به همین ترتیب اصطلاحات بسیاری برای نام بردن آنها در بین کاربران کامپیوترها متداول است. اما وقتی که اصطلاح کلی «ویروس» را به کار می بریم، بیشتر برای راحت تر شدن قضایاست.
در مورد ویروس های بیماری زا، ما (انسان ها یا کلاً موجودات زنده) به نوعی «میزبان» هستیم. ویروس ها برای آنکه رسالت خودشان را انجام دهند یا برای اینکه زنده بمانند، نیاز دارند که از «میزبانی» به «میزبان دیگری» نقل مکان کنند. وقتی که سرما می خوریم، عطسه و سرفه می کنیم، اگر جلوی دهانمان را نگیریم، ذرات فوق العاده ریزی این ویروس ها را در هوا منتشر می سازند و باعث می شوند که افراد دیگر نیز آلوده شوند و اینآلودگی ویروسی بسرعت منتشر می شود. ویروس های کامپیوتری هم برای اینکه باقی بمانند بگونه ای برنامه ریزی شده اند که خود را به سرعت منشر کنند و اصطلاحاً از «میزبانی» به «میزبانی دیگر» نقل مکان می کنند.
آن ذرات ریزی را که در مورد ویروس های بیماری زا گفتیم در مورد ویروس های کامپیوتری، فایل ها، برنامه ها، نرم افزارها و گاه اسناد یا Document هایی هستند که نقش حمل کننده را برای ویروس ها ایفا می کنند. ویروس های کامپیوتری به گونه ای طراحی و برنامه ریزی شده اند که از کامپیوتر شما به کامپیوترهای دیگر وارد شوند و از آنجا نیز خود را به کامپیوترهای دیگری برسانند که به نوعی (مستقیم یا غیر مستقیم) با کامپیوتر اولی در ارتباط بوده اند، مثلاً شبکه های کامپیوتری محلی یا شبکه های گسترده تری چون اینترنت.
ویروس های کامپیوتری برنامه هایی هستند که مشابه ویروس های بیولوژیک گسترش یافته و پس از وارد شدن به کامپیوتر اقدامات غیر منتظره ای را انجام می دهند. با وجودی که همه ویروس ها خطرناک نیستند، ولی بسیاری از آنا با هدف تخریب انواع مشخصی از فایل ها، برنامه های کاربردی و یا سیستم های عامل نوشته شده اند.
ویروس ها هم مشابه همه برنامه های دیگر از منابع سیستم مانند حافظه و فضای دیسک سخت، توان پردازنده مرکزی و سایر منابع بهره می گیرند و می توانند اعمال خطرناکی را انجام دهند به عنوان مثال فایل های روی دیسک را پاک کرده و یا کل دیسک سخت را فرمت کنند. همچنین یک ویروس می تواند مجوز دسترسی به دستگاه را از طریق شبکه و بدون احراز هویت ممکن سازد.
تاریخچه:
برای اولین بار در سال 1984 واژه «ویروس» در این معنا توسط فرد کوهن در متون آکادمیک مورد استفاده قرار گرفت. در این مقاله که «آزمایشاتی با ویروس های کامپیوتری» نام داشت نویسنده دسته ای خاص از برنامه ها را ویروس نامیده و این نام گذاری را به لئونارد آدلمن نسبت داده است. البته قبل از این زمان ویروس ها در متن داستان های عملی و تخیلی ظاهر شده بودند.
در سال 1983 در یک سمینار به نام «حفاظت دیسک» که در یکی از دانشکده های دانشگاه کالیفرنیا برگزار می شد افراد شرکت کننده در سمینار مدعی بودن که اطلاعات درون دیسک ها اگر بطور عادی حذف نشوند و آسیب فیزیکی نبینند در دیسک دارای عمر طولانی هستند. ولی «فرد کوهن» این را قبول نداشت. وقتی سمینار تمام شد کوهن نظر خود را با استادش «آدلمن» در میان گذاشت و آدلمن بلافاصله به شباهت نظر کوهن با ویروس های بیولوژیکی اشاره کرد. این در حالی بود که در سال 1972 «دیوید جرالد» یکی از نویسندگان داستان های علمی تخیلی در کتاب خود با نام «وقتی هارلی یک ساله بود» از کلمه ویروس برای اشاره به کامپیوترهای بد ذات استفاده کرده بود.
26 سال قبل در 10 نوامبر سال 1983 «فرد کوهن» دانشجوی دوره کارشناسی ارشد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در یک سمینار امنیت در دانشگاه پنسلوانیا یک کد مفهموی را به خط فرمان یونیسک بر روی سیستم رایانه تایپ کرد و بعد از 5 دقیقه کنترل تمامی رایانه های آن دانشگاه را در دست گرفت.
در آن زمان او موفق شد تمام سیستم های امنیتی رایانه ها را در عرض نیم ساعت دور زده و آنها را غیرفعال کند.
فرد کوهن نام این کدمخرب را ویروس گذاشت و بدین ترتیب اولین ویروس رایانه ای پا به عرصه گذاشت و کوهن توانست با ویروسش، کارشناسان فناوری را در فکر تغییرات اساسی در امنیت رایانه ها بیاندازد.
معمولاً کاربران رایانه به ویژه آنهایی که اطلاعات تخصصی کمتری درباره رایانه دارند، ویروس ها را برنامه هایی هوشمند و خطرناک می دانند که خود به خود اجرا و تکثیر شده و آثار تخریبی زیادی دارند که باعث از دست رفتن اطلاعات و گاه خراب شدن کامپیوتر می گردند در حالی که طبق آمار، تنها پنج درصد ویروس ها دارای آثار تخریبی بوده و بقیه صرفاً تکثیر می شوند.
چند سال پیش از معرفی اولین ویروس، انتشار ویروس های رایانه ای بطور گسترده آغاز شد و در آن زمان بیش از هزار رایانه را در جهان آلوده کرد که هر یک از آنها نماینده بخش مهمی از رایانه های متصل به اینترنت بودند.
از معروف ترین ویروس های رایانه ای در این 26 سال می توان به LOVE-LETTER-FOR-YOU.TXT، Love Bug Struck و اشاره کرد.
ویروس های رایانه ای تا به حال به 55 میلیون رایانه حمله کرده و بیش از 5/2 تا 3 میلیون رایانه را قربانی خود کرده اند و کاربران از ویروس های رایانه ای در حدود 10 بیلیون دلار خسارت دیده اند. در حال حاضر ویروس های رایانه ای به بدافزارها تبدیل شده اند و هر روز پیچیده تر شده و بیشتر در خدمت هدف های ناسالم قرار می گیرند. با کمک این ویروس ها کلاهبرداری رایانه ای صورت می گیرد که در آنها برنامه هایی به صورت نامحسوس در رایانه کاربر مستقر شده و اطلاعات حساس کاربران مانند رمز عبور حساب های بانکی را سرقت کرده و بدین ترتیب در کوتاه ترین زمان پول های حساب های بانکی کاربران را به یغما می برند. حتی برخی از این ویروس ها به نوعی باج گیری می کنند و با سرقت اطلاعات کاربران آنها را تهدید به انتشار اسناد شخصی می کنند.
تکامل ویروس های رایانه ای همواره جالب بوده است و شرکت های امنیتی هر چقدر هم تلاش کنند همواره یک قدم عقب تر از هکرها و ویروس نویس ها خواهند بود. به نوعی همیشه ویروس نویسان راه های جدیدی برای تهدید پیدا می کنند اگر چه برخی بر این باورند که دست ویروس نویسان و شرکت های امنیتی در یک کاسه است و هر دو به فکر حساب های بانکی همدیگرند.
اما اولین ویروس کامپیوتری غبر آزمایشی در ژانویه 1986 کشف شد و در سال 1987 نام ویروس های کامپیوتری بر سر زبان ها افتاد و این وقتی بود که در نوامبر این سال یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه «کورنل» اولین ویروس کامپیوتری به معنی امروزی را نوشت و آن را وارد شبکه کامپیوتری اینترنت کرد. این ویروس که به ویروس «اینترنت» معروف شد پس از فعال شدن از میان 250000 سیستم کامپیوتری متصل به این شبکه 6200 سیستم را آلوده کرد. در همین سال نشریه کامپیوتر ایمنی مقاله ای از فرد کوهن چاپ کرد که در آن کوهن بیان کرده بود:
«مردم وقتی ویروس های کامپیوتری را قبول کردند که از آن صدمه دیدند.»
کوهن به تدریج به عنوان «پدر ویروس های کامپیوتری» شناخته شد و کتاب وی با نام «تئوری و آزمایشات ویروس های کامپیوتری» مورد توجه فراوان قرار گرفت.
ولی اولین ویروس کامپیوترهای شخصی «ویردم» بود که توسط رالف برگر نوشته شده بود. این ویروس فقط فایل های COM را آلوده می کند و مقیم در حافظه نیست. دارای سه گونه است که دو گونه آن جملات انگلیسی و یک گونه آن دارای جملات آلمانی است و اندازه آن 1336 بایت است. رالف برگر بعدها ضدویروس آن را هم نوشت.
در ایران نیز بلای تولید ویروس در سال 72 گسترش یافت و اولین ویروس ایرانی «عباس کوهکن» نام داشت.
1950: لابراتورهای Bell نسخه ای نمایشی از یک بازی را طراحی کردند که در آن هر یک از بازیکنان می توانست از برنامه های مخرب برای حمله به کامپیوترهای افراد دیگر استفاده کند.
1975: آقای John Brunnr نویسنده داستان های علمی ـ تخیلی، داستانی درباره کرمی کامپیوتری نوشت که در تمام شبکه ها گسترش پیدا می کرد.
1984: برای اولین بار نام ویروس کامپیوتری توسط آقای Fred Cohen در یک مقاله ـ برای برنامه های مخرب بکار برده شد.
1986: دو برادر پاکستانی، اولین بار ویروس کامپیوتری با نام Brain را برای احقاق حقوق خود بوجود آوردند.
1987: کرم اینترنتی درخت کریسمس (Christmas tree) شبکه جهان گستر IBM را فلج کرد.
1988: کرمی با نام کرم Internet Worm «اینترنت شبکه» اینترنت Us DARPA را در نرودید.
1992: گر چه کامپیوترهای بسیار کمی آلوده شدند، اما هراسی شدید از ویروس میکلانژ « Michelangelo» جهان را فرا گرفت.
1994: اوقات خوش Good Times اولین ویروس Hoax مهم، پدیدار شد.
1995: اولین ویروس از نوع ماکرو با نام Concept بوجود آمد.
1998: ویروس CIH یا همان Chernobylاولین ویروسی شد که توانست به سخت افزار کامپیوتر صدمه بزند.
1999: Melissa ویروسی که خود را به کمک نامه های الکترونیکی پیش می برد، در سطح جهان گسترش پیدا کرد. همچنین BubbleBoy به عنوان اولین ویروسی که فقط با مشاهده نامه الکترونیکی، کامپیوتر را آلوده می کرد، ظاهر شد.
2000: ویروس Love Bug هنوز هم موفق ترین ویروس پستی می باشد.
2001: ویروسی که ادعا می کرد تصاویری از بازیکن تنیس«ANNA KOURNIKOVA» را در خود دارد، صدها هزار کامپیوتر را در سراسر جهان آلوده کرد.
2002: آقای David Lsmith: نویسنده ویروس Melissa توسط دادگاهی در آمریکا به 20 ماه زندان محکوم شد.
2003: جامعه امنیت کامپیوتر، دانشگاه Calgary را به خاطر اعلام اینکه قصد دارد تا رشته ویروس نویسی را برای دانشجویان دایر کند، محکوم کرد.
عنوان:روانشناسی شخصیت
قالب بندی:word
تعداد ضقحات:18
محتویات
تعریف شخصیت از دیدگاه روانشناسی
تعریف شخصیت از دیدگاه مردم عادی
عوامل مهم در شکل گیری شخصیت
-عامل والدین
نقش تجربه گروهی در رشد شخصیت افراد
نقش تجارب شخصی در رشد شخصیت
تیپ های شخصیتی A و B
تغییر شخصیت نوع A به شخصیت نوع B:
روش کلی
روش اختصاصی
انواع تیپهای شخصیت در نظریه یونگ
درون گرایی
ویژگی های شخصیتی برونگراها
ویژگی های شخصیتی درونگرا
یونگ براساس تعامل های دو نگرش وچهار کارکرد، هشت تیپ روان شناختی را معرفی کرد.
تعریف اختلالهای شخصیت
دسته بندی اختلالات شخصیت
تحقیق درباره شیشه
word
32 صفحه
محتویات
تئوری شیشه
انواع شیشه
تئوریهای شیشهسازی
تئوری زاکاریاسن- وارن
تئوری stan worth
3- تئوری sun
- تئوری Row son
(تئوری کنیتیک شیشهسازی)
شیشههای فلزی
عوامل انتخاب این شیشه
شیشههای بوراتی
شیشههای وایکور: Vycor
خواص فیزیکی شیشهها
واحد ویسکوزیته
ضریب انبساط حرارتی
ضریب انبساط حرارتی شیشه
اثر ترکیب بر ضریب انبساط حرارتی
- تاریخچهی حرارتی بر ضریب انبساط حرارتی
تغییر دانسیته با دما برای شیشههای سودا- لایم
قانون ادیتیو: additive
انتقال حرارت در شیشه
شیشههای کریستالی
گرمای ویژه شیشهها
رابطه تغییرات گرمای ویژه با دما
کشش سطحی
قسمتی از متن
تئوری شیشه
علم شناخت ساختار، ماهیت و خواص مختلف و ارتباط این خواص با یکدیگر است.
یخ یک جامد کریستالی است.
پیک بدست آمده توسط اشعهی x به معنی (پراشر اشعه ایکس) وجود عنصر یا فاز است و آنجا که منحنی سهمی است شیشه وجود دارد.
انواع شیشه: بیوگلامر: فیبرهای نوری، لنزهای دوربینها، ظروف، شیشههای در و پنجره و ماشین، شیشههای عینک، شیشهی نقرهها و ...
دهة 60 دهة طلایی شیشه بود.
تعریف شیشه طبق استاندارد Astm
شیشه مادهی غیر آلی به صورتی از حالت مذاب سرد میشود که بدون تبلور به حالت جامد در میآید.
این تعریف اشکال دارد:
1- گفته شده که از حالت مذاب باید تصفیه شود.
2- شیشه از مواد آلی نیز تصفیه میشود. از فلز هم شیشه تصفیه میشود.
شیشه یک ماده صلب جامد آمورف است که دارای ساختار کریستالی منظم نیست.
ساختار کریستالی منظم ندارد یعنی نظم برد بلند ندارد مثل یک تک کریستال که اجزای تکرار شیشه مادهای است که از نظر آزمایش با اشعهی x آمورف باشد و از خود رفتار انتقال به حالت شیشه بروز دهد.
رفتار انتقال به حالت شیشه: با تغییر ساختار تغییر ناگهانی خواص را نداشته باشیم مثل ضریب انتقال حرارتی، ظرفیت گرمایی و ... .
منحنی تغییرات حجم با دما:
مسیر ترمودینامیکی این است که مذاب در حال جامد شدن به نقطهی C انتقال یابد ولی مسیر B تا E را طی میکند که به آن فوق تبرید گویند. این رفتار کنیتیکی است و جامد نشده و از E به بعد جامد میشود و یک مادهی صلب آمورف میشود.
در Tg ویسکوزیته 13 10 پواز است.
تئوریهای شیشهسازی:
براساس ساختار:
1- تئوری گلداسمیت: Gold schmit
این اکسید شیشهساز هست؟ AxOy
در این اکسید اگر باشد این اکسید شیشهساز است.
شعاع اتمی R:
یعنی تعداد آنیونهای اطراف هر کاتیون تعیین کننده است.
اگر میخواهیم این اکسید شیشهساز باشد باید 4 آنیون در اطراف هر کاتیون باشد.
Sio2 را به عنوان منصریت عنوان کرد که عدد کوردیناسیون 4 دارند.
P2o5 , Geo2 , Sio2 را به عنوان اکسیدهای شیشهساز معرفی کرد.
مثال نقض آن Beo که شعاع آن در آن رنج است ولی با مفهوم گلداسیت شیشهساز نیست.
2- تئوری زاکار یاسن: Zachariasen
در شیشه محدودهی وسیعی از قدرت اتصال داریم پس نقطهی ذوب مشخصی نداریم.
قوانین: از نظر قدرت اتصال بین شیشه و مادهی کریستالی نظیرش با هم برابر هستند.
نقطهی ذوب مشخص نداریم چون نظم بلند برد نداریم پرور دماهای مختلف شکسته می شوند پس ما محدودهی ذوب داریم.
1- عدد کوردیناسیون کاتیون کوچک باشد. 3) یا (4
2- هر اکسیژن به بیش از دو کاتیون متصل نباشد. 2) باشد)
3- چند وجهیهای اکسیژن فقط رئوس خود را به اشتراک بگذارند نه وجه و نه یال.
4- لااقل سه راسر هر چهار وجهی باید به اشتراک گذاشته شود.
A2O3, B2o3 نیز جز اکسیدهای شیشهساز میباشد.
تئوری زاکاریاسن- وارن:
در ساختار شیشه بینظمی از مرکزی شروع میشود و گسترش مییابد.
شیشه از نواحی تشکیل شده که نظم کامل دارند ولی در شعاع وسیع تکرار شونده نیست.
( تئوریها براساس قدرت اتصال)
1- تئوری smekal:
اکسیدها اگر بخواهیم شیشهساز خوبی باشد باید اتصال آن مخلوط باشد. یعنی فقط یونی یا فقط کووالانت نباشد. مثل الماس نباشد.
اگر اتصال صد در صد کووالانت باشد اتصال جهتدار است و بینظم نمیشود.
نه یونی که راحت کریستالی و نه کووالانت که سریع جهتدار شود نباشد.
50% Sio2 یونی و 50% کووالانت است.
80% BeF2 یونی است که مثال نقض است و نمیتواند شیشهساز خوبی باشد ولی میدانیم که در واقعیت شیشهساز خوبی است.
2- تئوری stan worth:
براساس جدول موجود در کتاب مواد را به سه گروه تبدیل کرد.
هرچه که الکترونگاتیویته بین دو عنصر اختلاف بیشتری
داشته باشد به سمت یونی بودن بیشتر میرویم.
I II III
B 2
Si 1.8
P 2.1
Ge 1.8
Sb 1.8-1.9 Be 1.5
Al 1.5
Ti 1.6
Zr 1.6 Mg 1.2
Ca 1
Sr 1
Ba 0.9
گروه یک به تنهایی شیشهساز هستند. گروه دو به تنهایی شیشهساز نیستند ولی تحت شرایطی شیشهساز هستند و گروه سه اصلا شیشه ساز نیستند.
از گروه یک تا سه به مرور الکترونگاتیویته کاهش یافته و شیشهسازی هم کاهش مییابد.
Sb با اینکه الکترو نگاتیویتهی آن در حد Si است ولی شیشهسازی آن کم است و این یک مثال نقض است. (انتیموان sb) (گروه سه دگرگون ساز هستند).
3- تئوری sun:
kcol/mol kcol/mol
(M-o) قدرت اتصال
119
106
108
32 عددهای همسایگی
3
4
4
8 انرژی تجزیه
356
426
431
257 عنصر
B
Si
G
Ca
هر چقدر ماده در قابل تغییر آرایش مقاومت کند شیشهساز بهتری است. اکسیدهایی شیشهساز هستند استحکام اتصال آنها بیشتر از 80 است.
و اکسیدهایی که کمتر از 60 باشند شیشهساز نیستند و به آنها دگرگونساز گویند.
وانادیم یک مثال نقض است که قدرت آن 112 است ولی شیشهساز نیست.
112 4 440 v
این تئوری اکسیدها را به بالای 60 و بالای 80 تقسیم کرد.
عنوان:ماشین های الکتریکی
قالب بندی:word
تعداد صفحات:17
محتویات
مقدمه
موتورهای DC
موتورهای میدان سیم پیچی شده
موتورهای یونیورسال
موتورهای AC
موتورهای AC تک فاز
موتورهای AC سه فاز
موتورهای پلهای
ساختار موتور پله ای
نحوه کنترل
نحوه کنترل 1 بیتی
نحوه کنترل 2 بیتی
نحوه حرکت موتورهای الکتریکی
موتورهای خطی
تصویر
انواع ژنراتورهای DC
-مولد شنت
کاربرد مولد سری
4-مولد کمپوند
کمپوند اضافی
کمپوند نقصانی
قسمتی از متن
مقدمه
یک موتور الکتریکی ، الکتریسیته را به حرکت مکانیکی تبدیل میکند. عمل عکس آن که تبدیل حرکت مکانیکی به الکتریسیته است، توسط ژنراتور انجام میشود. این دو وسیله بجز در عملکرد ، مشابه یکدیگر هستند. اکثر موتورهای الکتریکی توسط الکترومغناطیس کار میکنند، اما موتورهایی که بر اساس پدیدههای دیگری نظیر نیروی الکتروستاتیک و اثر پیزوالکتریک کار میکنند، هم وجود دارند.
ماشینهای الکتریکی از دو بخش اساسی تشکیل شده اند:
الف)قسمت متحرک ودوار به نام رتور
ب) قسمت ساکن به نام استاتور
بین این دو قسمت ،شکاف هوایی وجود دارد .
استاتو و رتور از مواد فرومغناطیسی ساخته میشوند تا چگالی شار بیشتر گردد و در نتیجه اندازه و حجم ماشین کمتر شود.
نکته: اگر شار در رتور و استاتور متغیر با زمان باشد ،هسته اهنی لایهبهلایه ساخته میشود تا جریان گردابی کاهش یابد.
در بسیاری از ماشینها محیط داخلی استاتور و محیط بیرونی رتور حاوی شیارهای متعددی است که داخل آنها هادیها جاسازی میشوند، این هادیها بهم وصل می شوند و سیم پیچی حاصل می شود.به سیم پیچی هایی که در آنها ولتاژ القا می شود ،سیم پیچی آرمیچر اطلاق می گردد. به سیم پیچ هایسی که ار آنها جریان میگذرد تا میدان مغناطیسی و شار اصلی را پدید آورند، سیم پیچ تحریک یا سیم پیچ میدان گفته می شود.
سیم پیچ آرمیچر تامین کننده تمام قدرتی است که تبدیل شده و یا انتقال می یابد. قدرت نامی سیم پیچ آرمیچر،هم در ماشین های DC و هم در ماشین های AC فقط با جریان متناوب کارمی کند.
ایده کلی این است که وقتی که یک ماده حامل جریان الکتریسیته تحت اثر یک میدان مغناطیسی قرار میگیرد، نیرویی بر روی آن ماده از سوی میدان اعمال میشود. در یک موتور استوانهای ، روتور به علت گشتاوری که ناشی از نیرویی است که به فاصلهای معین از محور روتور به روتور اعمال میشود، میگردد.
اغلب موتورهای الکتریکی دوارند، اما موتور خطی هم وجود دارند. در یک موتور دوار بخش متحرک (که معمولاً درون موتور است) روتور و بخش ثابت استاتور خوانده میشود. موتور شامل آهنرباهای الکتریکی است که روی یک قاب سیم پیچی شده است. گر چه این قاب اغلب آرمیچر خوانده میشود، اما این واژه عموماً به غلط بکار برده میشود. در واقع آرمیچر آن بخش از موتور است که به آن ولتاژ ورودی اعمال میشود یا آن بخش از ژنراتور است که در آن ولتاژ خروجی ایجاد میشود. با توجه به طراحی ماشین ، هر کدام از بخشهای روتور یا استاتور میتوانند به عنوان آرمیچر باشند. برای ساختن موتورهایی بسیار ساده کیتهایی را در مدارس استفاده میکنند.
انواع موتورهای الکتریکی
موتورهای DC
یکی از اولین موتورهای دوار ، اگر نگوییم اولین ، توسط مایکل فارادی در سال 1821م ساخته شده بود و شامل یک سیم آویخته شده آزاد که در یک ظرف جیوه غوطهور بود، میشد. یک آهنربای دائم در وسط ظرف قرار داده شده بود. وقتی که جریانی از سیم عبور میکرد، سیم حول آهنربا به گردش در میآمد و نشان میداد که جریان منجر به افزایش یک میدان مغناطیسی دایرهای اطراف سیم میشود. این موتور اغلب در کلاسهای فیزیک مدارس نشان داده میشود، اما گاهاً بجای ماده سمی جیوه ، از آب نمک استفاده میشود.موتور کلاسیک DC دارای آرمیچری از آهنربای الکتریکی است. یک سوییچ گردشی به نام کموتاتور جهت جریان الکتریکی را در هر سیکل دو بار برعکس می کند تا در آرمیچر جریان یابد و آهنرباهای الکتریکی، آهنربای دائمی را در بیرون موتور جذب و دفع کنند. سرعت موتور DC به مجموعه ای از ولتاژ و جریان عبوری از سیم پیچهای موتور و بار موتور یا گشتاور ترمزی ، بستگی دارد.
سرعت موتور DC وابسته به ولتاژ و گشتاور آن وابسته به جریان است. معمولاً سرعت توسط ولتاژ متغیر یا عبور جریان و با استفاده از تپها (نوعی کلید تغییر دهنده وضعیت سیم پیچ) در سیم پیچی موتور یا با داشتن یک منبع ولتاژ متغیر ، کنترل میشود. بدلیل اینکه این نوع از موتور میتواند در سرعتهای پایین گشتاوری زیاد ایجاد کند، معمولاً از آن در کاربردهای ترکشن (کششی) نظیر لکوموتیوها استفاده میکنند.
اما به هرحال در طراحی کلاسیک محدودیتهای متعددی وجود دارد که بسیاری از این محدودیتها ناشی از نیاز به جاروبکهایی برای اتصال به کموتاتور است. سایش جاروبکها و کموتاتور ، ایجاد اصطکاک میکند و هر چه که سرعت موتور بالاتر باشد، جاروبکها میبایست محکمتر فشار داده شوند تا اتصال خوبی را برقرار کنند. نه تنها این اصطکاک منجر به سر و صدای موتور میشود بلکه این امر یک محدودیت بالاتری را روی سرعت ایجاد میکند و به این معنی است که جاروبکها نهایتاً از بین رفته نیاز به تعویض پیدا میکنند. اتصال ناقص الکتریکی نیز تولید نویز الکتریکی در مدار متصل میکند. این مشکلات با جابجا کردن درون موتور با بیرون آن از بین میروند، با قرار دادن آهنرباهای دائم در داخل و سیم پیچها در بیرون به یک طراحی بدون جاروبک میرسیم.
موتورهای میدان سیم پیچی شده
آهنرباهای دائم در (استاتور) بیرونی یک موتور DC را میتوان با آهنرباهای الکتریکی تعویض کرد. با تغییر جریان میدان (سیم پیچی روی آهنربای الکتریکی) میتوانیم نسبت سرعت/گشتاور موتور را تغییر دهیم. اگر سیم پیچی میدان به صورت سری با سیم پیچی آرمیچر قرار داده شود، یک موتور گشتاور بالای کم سرعت و اگر به صورت موازی قرار داده شود، یک موتور سرعت بالا با گشتاور کم خواهیم داشت. میتوانیم برای بدست آوردن حتی سرعت بیشتر اما با گشتاور به همان میزان کمتر ، جریان میدان را کمتر هم کنیم. این تکنیک برای ترکشن الکتریکی و بسیاری از کاربردهای مشابه آن ایدهآل است و کاربرد این تکنیک میتواند منجر به حذف تجهیزات یک جعبه دنده متغیر مکانیکی شود.
موتورهای یونیورسال
یکی از انواع موتورهای DC میدان سیم پیچی شده موتور ینیورسال است. اسم این موتورها از این واقعیت گرفته شده است که این موتورها را میتوان هم با جریان DC و هم AC بکار برد، اگر چه که اغلب عملاً این موتورها با تغذیه AC کار میکنند. اصول کار این موتورها بر این اساس است که وقتی یک موتور DC میدان سیم پیچی شده به جریان متناوب وصل میشود، جریان هم در سیم پیچی میدان و هم در سیم پیچی آرمیچر (و در میدانهای مغناطیسی منتجه) همزمان تغییر میکند و بنابراین نیروی مکانیکی ایجاد شده همواره بدون تغییر خواهد بود. در عمل موتور بایستی به صورت خاصی طراحی شود تا با جریان AC سازگاری داشته باشد (امپدانس/راکتانس بایستی مدنظر قرار گیرند) و موتور نهایی عموماً دارای کارایی کمتری نسبت به یک موتور معادل DC خالص خواهد بود.
مزیت این موتورها این است که میتوان تغذیه AC را روی موتورهایی که دارای مشخصههای نوعی موتورهای DC هستند بکار برد، خصوصاً اینکه این موتورها دارای گشتاور راه اندازی بسیار بالا و طراحی بسیار جمع و جور در سرعتهای بالا هستند. جنبه منفی این موتورها تعمیر و نگهداری و مشکل قابلیت اطمینان آنهاست که به علت وجود کموتاتور ایجاد میشود و در نتیجه این موتورها به ندرت در صنایع مشاهده میشوند، اما عمومیترین موتورهای AC در دستگاههایی نظیر مخلوط کن و ابزارهای برقی که گاهاً استفاده میشوند، هستند.
عنوان: فضایل اخلاقی
قالب بندی:word
تعداد صفخات:29
محتویات
اخلاق فضیلت
تاریخ موضوع
پیشرفتهای معاصر
مباحث رایج
اخلاقفضیلت و فلسفه دین
فضائل اخلاقی و مدیر قرن بیست و یکم
چکیده
مقدمه
جهانی شدن اصول اخلاقی
جنبه های اصول اخلاقی
اخلاق در بخش دولتی
متواضع و فروتن هستید یا ... ؟
برگرفته از کتاب اخلاق در قرآن آیت الله مکارم شیرازی
حد (گستره) تواضع و کرامت انسان
حد (گستره) تواضع و کرامت انسان
تواضع در روایات
پایان
قسمتهایی از متن
اخلاق فضیلت
جین پورتر
بهبیان کلی، یک فضیلت، یک خصلت شخصیتی قابل تحسین یا مطلوب است. بنابراین میتوان گفت اخلاق فضیلت شکلی از تأمل و تفکر است که برای این قبیل خصایل شخصیتی مرتبه و موقعیتی اساسی قایل است. اخلاق فضیلت منحیثهو، اغلب در مقابل آن رویکردها به فلسفه قرار دارد که بر قواعد، تکالیف یا یک الزام کلی نیکوکاری تأکید میورزند، هرچند که رابطة واقعی میان این برداشتهای گوناگون خود یک موضوع قابل بحث است.
فلسفة اخلاق - اگر آن را یک رشته نظام یافته لحاظ کنیم - با تأمل درباره ماهیت فضایل و جایگاه آنها در تصوری شامل و فراگیر از کمال بشری آغاز میشود. تأمل اخلاقی، تحت تأثیر مکتب رواقی2 و سپس آیین مسیحیت،3 ماهیت تکلیف و قانون اخلاقی را نیز بطور روزافزون مورد بحث قرار داده است ولی تصور فضیلت و مفاهیم وابسته، همچنان تا اواخر قرون وسطی بر تأمل درباره حیات اخلاقی مسلط بودهاند. اما با ظهور مدرنیته،4 مفهوم فضیلت بهتدریج جایگاه اساسی خود را در تأمل اخلاقی از کف داد و مفاهیم قانون، تکلیف و الزام به جای آن نشستند. فلاسفة اخلاق موضوع فضیلت را تا دهه 1950 غالباً مغفول نهاده بودند. هرچند نمیتوان گفت که تأمل درباره فضایل محوریت اولیه خود را باز یافته است، ولی بهیقین یکی از موضوعات مسلط و مورد علاقه فلاسفه اخلاق معاصر، مخصوصاً محققان جوانتر ا ست.
تاریخ موضوع
مفهوم فضیلت (آرته) نقشی اساسی در نوشتههای «هومر» ایفا میکند، در این نوشتهها فضیلت حاکی از کمال یا جوانمردی است، نه حاکی از چیزی که ما معمولاً فضیلت اخلاقی، چنانکه باید، تلقی میکنیم. در دوره حماسی5 [تاریخ یونان]، «فضیلت» میتوانسته است ناظر به هر کیفیتی باشد که فرد را بر اجرای نقش خویش در جامعه بهروشی قابل ستایش، توانا میسازد. مثلاً، شجاعت و توان رزمی فضایل مشخصه جنگ آوران اشرافی و وفاداری و حیأ فضایل مشخصه زنان هستند.
در جامعه آتنی قرن پنجم پیش از میلاد فضایل متناسب با یک جامعه جنگ افروزتر بهتدریج در بافت حیات شهری جای خود را به فضایل دیگر داده یا دگرگون شد. این تغییرات اجتماعی، بهنوبه خود، به تلاشهایی برای ارائة تبیینی نظامیافته از فضیلت مؤدی شد. سقراط، اولین نمونه فیلسوف اخلاق تلقی شده، لیکن همانطور که محققان اخیر یادآور شدهاند، فلاسفه دیگر و نیز تراژدینویسان آتنی بنیادهایی برای تأمل و تفکر نظام یافته درباره فضایل تأسیس کردهاند (131-45Nussbaum, 2,68,pp.48-32, Mac Intyre 4891, pp.)
افلاطون، معروفترین شاگرد سقراط اولین تحقیق فلسفی مبسوط را دربارة فضایل که تا آن موقع بحثی درباره آنها نشده بود، ارائه کرده است. در سراسر نوشتههای افلاطون شاهد تلاشهایِ ذهنی درخشان و دقیق برای کنار آمدن با ناسازگاریها و شکافهایی هستیم که در سنت پذیرفته او در خصوص فضایل وجود دارند. بطور خلاصه، او استدلال کرده است که فضیلت، اگر بهدرستی فهمیده شود، اساساً معرفت یا بصیرتی نسبت به چیزی است که حقیقتاً خیر است. فردی که دارای این معرفت است قادر است مؤلفههای مختلف نفس خویش را در نسبت صحیحی با یکدیگر قرار داده و مطابق با بصیرتش نسبت به خیر عمل کند. از آنجا که فضایل صور معرفتاند، در حقیقت همه آنها ذاتاً یکی هستند. لذا افلاطون به آموزة وحدت فضایل که بسیار مورد بحث قرار گرفته، قایل بوده است. بهعلاوه افلاطون معتقد بوده است که فضیلت قابل تعلیم است، همة اعمال آدمی از نوعی جهل ناشی میشوند و فقط شخص با فضیلت حقیقتاً سعادتمند است (85-234(Mussbaum, 6891, pp..
ارسطو، شاگرد افلاطون، نیز بهنوبه خود، تبیینی بدیل از فضایل ارائه کرده و کوشیده است با ناسازگاریهای سنت حماسی کنار بیاید. ارسطو تبیین خویش از فضایل را بر تبیینی مسبوق به مابعدالطبیعه، درباره خیر بشری مبتنی کرده است که بر طبق آن آرمانهای رایج حیات فضیلتمندانه را منظم ساخته و معیارهایی برای متمایز ساختن فضایل حقیقی از همانندهای آنها ارائه کرده است (235-372Macintyre, 4991, pp.46-641, Nussbam, 6891, pp.) تبیین هنجاری او از فضایل مشتمل بر ادعایی است که بسیار غلط فهمیده شده است و آن این است که رفتار فضیلتمندانه نشان دهندة یک حد وسط6 است که ناظر بهنوعی توازن مقتضی میان دواعی رقیب است و بواسطه حکمت عملی7 تعیین یافته است (129-64.(Stocher, 0991, pp, او همچنین، در مقابل افلاطون، استدلال کرده است که ممکن است به خیر علم داشته و در عین حال خلاف آن علم عمل کنیم، و بدین سان بحثی مبسوط درباره مسئله ضعف اراده8 به راه انداخته است.
به تبع این، همه مکاتب فلسفی عمده و بسیاری از سنتهای دینی عوالم یونانیمآبی و رومی در سنت جاری تأمل درباره فضایل شرکت جستهاند. متنفذترین نویسندگان این دوره، حداقل در غرب قرون وسطی، عبارتند از سنکا رواقی و سیرون التقاطی (که نوشتههای اخلاقی اش بسیار متأثر از رواقیان است) و متکلمان مسیحی گریگوری کبیر و آگوستین. تأمل و تفکر قرون وسطی درباره فضایل در همان راستا ادامه یافت و آرمانهای مشخصاً مسیحی فضایل دینی (ایمان، امید و نوعدوستی) را در سنتی که بر فضایل اصلی دوراندیشی، عدالت، اعتدال و بردباری متمرکز شده بود، جای داد. معروفترین بحث قرون وسطایی درباره فضیلت بحث توماسآکویناس است که میان عناصر ارسطویی و نوافلاطونی جمع کرده است، عناصر نوافلاطونی از طریق آگوستین، دیونوسیوس - مزعوم9 و شماری از دیگر نویسندگان مسیحی متقدم به او رسیده است. اما خطاست که فرض کنیم تأمل درباره فضایل، در این دوره، به الهیات مسیحی محدود بوده است. اگر بخواهیم فقط یک نمونه خلاف این را ذکر کنیم، فیلسوف و خاخام یهودی، موسیبن میمون، نیز نظریهای درباره فضیلت بسط داده که به سبکی مشخص و اصیل میان عناصر فلسفی و یهودی سنتی جمع کرده است.
طی دوران جدید، تا اواخر قرن نوزدهم فلاسفه اخلاق همچنان توجه زیادی را مصروف فضایل میکردند. اما پس از این مقطع اخلاق کانتی10 و اصالت فایده11 بر فلسفه اخلاق حاکم شدند و علاقه و اهتمام به فضایل بهعنوان یک موضوع مستقل برای تأمل و تدبر رو به ضعف نهاد، خواه بهدلیل اینکه مفاهیم روشنگری از فرد، تصور فضیلت را غیرقابل فهم ساخت (4863-61, pp. و 1(Macintyre و خواه بدلیل اینکه سنتهای فضایل نتوانستند پیچیدگی گفتار اخلاقی جدید را همراهی کنند. (1990(Schneewind, .
فراموششدگی فضیلت در میان فلاسفه اخلاق، پس از ظهور مقاله معروف الیزابت آنسکمب12 تحت عنوان «فلسفه اخلاق جدید» (58و2(2891 L تغییر کرد. آنسکمب در آن مقاله استدلال میکند که مفاهیم اصلی فلسفه اخلاق زمانة او، یعنی تکلیف و قانون اخلاقی، دیگر قابل قبول نیست. تصور قانون اخلاقی هیچ معنایی ندارد مگر اینکه ما به یک قانونگذار الهی معتقد باشیم، که بسیاری از ما چنین اعتقادی نداریم و تصور کانتی از عقل که خود قانونگذارِ خود است، حقیقتاً تصوری ناسازوار است. او، با توجه به این موقعیت، استدلال کرده است که ما باید به تبیین ارسطویی از فضایل باز گردیم تا نقطه عزیمتی برای یک فلسفه اخلاق بدیل که ریشه در علمالنفس فلسفی13 احیأ شده دارد، تمهید کنیم. بهتبع آن، السدیرمکاینتایر14 در کتاب پایان فضیلت استدلال کرده است که اخلاق معاصر چیزی بیش از پس ماندههایی جسته و گریخته از سنتهای متقدمتر نیست، و به همین دلیل نمیتواند گفتار اخلاقی را در سطحعمومی یا فلسفی زنده نگهدارد.(87-15 MacIntyre, 4891, pp.) بر طبق دیدگاه وی، تلائم در گفتار اخلاقی فقط در بافت سنتهای جزئی، که بواسطه فضایلی که توصیه و رذایلی که نفی میکنند، فحوای اخلاقی انضمامی به آنها بخشیده شده است، قابل حصول است (204-43(pp. .
تأثیر متعاقب این نویسندگان حاکی از آن است که آنها نوعی نارضایی مشترک نسبت به سمت و سویی که فلسفه اخلاق از آغاز قرن نوزدهم اتخاذ کرده، دارند. بهعلاوه آنها بر علاقه و اهتمامی احیأ شده نسبت به نویسندگان کلاسیک بهعنوان منابعی برای تفکر اخلاقی معاصر اعتماد کرده و به پرورش و تقویت آن علاقه کمک کردهاند. مخصوصاً باز هم ارسطو را به عنوان منبعی برای تفکر اخلاقی مناسب تشخیص دادهاند. این تشخیص هم بر تمایل به بررسی نظریه وی درباره فضایل بر طبق خود آن نظریه، مترتب بوده است و هم به انگیزش تحقیقات فلسفی بیشتر درباره فضایل کمک کرده است.
پیشرفتهای معاصر
از زمان تحقیقات آنسکمب و مکاینتایر، تحقیقات قابل ملاحظهای درباره فضایل و موضوعات وابسته، از جمله مفاد اخلاقی شخصیت، ماهیت حکم، مفاد اخلاقی عواطف، اهمیت التزامها، روابط و نقشهایجزیی برای حیاتاخلاقی صورت گرفته است. بیشتر نویسندگانی که در این مباحثات شرکت داشتهاند، تحقیقات خویش را - حداقل تا حدی - واکنشهایی در مقابل خطاها و تحریفات پدید آمده توسط مکاتب مسلط فلسفه اخلاق میدانستهاند. بههمین دلیل بحث معاصر را میتوان بروفق چیزی که طرفهای مختلف علیه آن واکنش نشان دادهاند، سازماندهی کرد. این امر ممکن است بیش از اندازه سلبی بهنظر برسد، ولی حداقل دارای این مزیت است که چیزی را که نویسندگان مختلف مفاد و مضمون اخلاق فضیلت میدانند، به ما میشناساند. در عین حال، هر طبقهبندی از این قبیل، فقط میتواند راهنمایی تقریبی به چیزی که مجموعهای از مباحثات کاملاً پیچیده است، باشد و بیشتر فیلسوفان عمدة شرکتکننده در این بحث، را میتوان به بیش از یک نحوه طبقهبندی کرد.
یک منظر در این بحث بواسطه این دیدگاه شکل گرفته است که چیزی از بنیاد ناصواب در تصوری از اخلاق که بر جوامع صنعتی امروز حاکم است، وجود دارد. آنسکمب و مک اینتایر هردو به این دیدگاه معتقدند. بطور اخص، آنها بر این اتفاق دارند که ما شبکه سنتی رویهها15 و باورهایی را که فقط در ظرف آن، گفتار اخلاقی متقن ممکن خواهد بود، از دست دادهایم. بنابراین میتوان گفت مفاد مقصود اخلاق فضیلت برای این نویسندگان و اتباع آنها، احیأ یا ساختن شبکهای برای تحلیل هنجاری است که در ظرف آن گفتار اخلاقی متقن عقلانی یکبار دیگر ممکن باشد.
گروه دیگر از فلاسفه هرچند از بسیاری جهات شبیه گروه اول هستند در تلقی خود از مسأله اصلی بحث، با آنها اختلاف نظر دارند. در نظر این نویسندگان مشکل این نیست که مفهوم کلی اخلاق تلائم خود را از دست داده است، بلکه بیشتر این است که رشته دانشگاهی فلسفه اخلاق سمت و سویی غلط پیدا کرده است. متنفذترین طرفداران اینمنظر عبارتند از برنارد ویلیامز16 (1985) و مارتا نوسبام17 (1986)، ولی شماری از دیگر فیلسوفان مهم اخلاقی نیز میتوانند در این فهرست ذکر شوند. این نویسندگان همگی اتفاق نظر دارند که طرح دوران جدید برای دستیابی به نظریهای درباره اخلاق به راهی ناصواب هدایت شده است و باید به نفع تمسکی به برداشت هایی از فضیلت و مفاهیم وابسته، از آن صرف نظر شود. بدین سان، آنها، شاید بهنحو تأسف آوری، به عنوان مخالفان نظریهپردازی اخلاقی18 معرفی شدهاند
= = = = = = = == = = = == = = =
یکى از مباحث عمدهاى که در بحث عدالت مطرح است آن است که کدام یک از حق و خیر را باید مقدم دانست. در این باره لیبرالها برآنند که حق بر خیر مقدم است، در حالى که نظریات سنتى مربوط به عدالت، خیر را مقدم مىدانند. معناى این سخن آن است که در تقریر نظریه اسلام درباره عدالت، خیر مفهوما مقدم دانسته مىشود، به گونهاى که حقوق و وظایف مختلف بر حسب سهمى که در تحقق خیر دارند توجیه خواهند شد. تاکید بر تقدم خیر در نظریه اخلاقى بدان معناست که خیر هم در وحدت بخشیدن به مقولات اخلاقى و هم در توجیه آنها نقش دارد. زیرا کارکرد تمامى مؤلفههاى مختلف اخلاقى آن است که وضع افراد، جوامع و جهان را بهبود بخشند. از این رو، اگر تقدم خیر بر حق را بپذیریم باید قدرى درباره اصلاح و بهبودى که هدف اخلاق است، توضیح دهیم.
به عقیده ارسطو، معیار سنجش خوبى، خوشبختى و سعادت است. زیرا خوشبختى یگانه غایتى است که مطلوب بودن همه چیزهاى دیگر از آن مایه مىگیرد، ولى خود آن نه به سبب چیزى دیگر، بلکه فىنفسه مطلوب است. مقصود از این خوشبختى آن چیزى نیست که لذتگرایان یا فردگرایان به دنبال آنند. ارسطو در توجیه این که خوشبختى غیر از لذت است، مىگوید: زندگى مبتنى بر لذت صرف در مقایسه با زندگى عقلانى، دون پایه است. بدینسان، وقتى که ارسطو در تعریف خوشبختى سخن از شوق به میان مىآورد و مىگوید خوشبختى همان است که انسانها بدان شوق مىورزند، مقصودش شوقى آرمانى است. بىگمان، چنین شوقى به میل و پسند افراد متکى نیست، بلکه مبتنى بر پسندهایى است که عقل عملى بر آنها مهر تایید مىزند و آنها را با سرشت آدمى و کمال و شکوفایى آن سازگار مىداند. این شکوفایى و بهرهگیرى از عقل عملى تنها در عرصه جامعه، دولتشهر امکانپذیر است; زیرا بدون بافت اجتماعى، کسب فضیلت ممکن نیست. از این روست که شوقهاى فردى و یا حتى پسندهاى آرمانى اگر در بافت جامعه جاى نگیرند خیر بدانها محدود نمىشود و از آنها فراتر مىرود. درست همانگونه که با تکیه بر سرشت عقلانى انسان مىتوان لذتگروى را طرد کرد، با بهرهجویى از طبع اجتماعى انسان مىتوان فردگروى را مردود دانست. از دید افلاطون و ارسطو، خیر جامعه مکمل خیر افراد است.
دیدگاه ارسطو درباره خیر فرجامین، متضمن مطالبى است که با دیدگاههاى دینى، بویژه یهودیت، مسیحیت و اسلام، انطباق دارد; گو آن که از دیدگاه ادیان، سعادت فرجامین نه در این نشئه، بلکه در حیات اخروى نهفته است. با این حال، رنوشتحیات اخروى انسان با طرز رفتار او در این جهان رقم مىخورد. بر همین قیاس، ارسطو بر این باور بود که تا آن هنگام که زندگى فرد به پایان نرسیده است، براستى نمىتوان درباره خوشبختى او اظهارنظر کرد. زیرا داشتن زندگى سعادتمندانه به همه رویدادها و از جمله واپسین رویدادهاى زندگى آدمى بسته است. نقطه افتراق میان دیدگاه ارسطو و دیدگاه ادیان این است که سعادت فرجامین در دید ادیان نوعى پاداش زندگى خوب به شمار مىآید، در حالى که در اندیشه یونانیان به صراحت اسمى از این پاداش اخروى به میان نیامده است. عالمان الهیات و متخصصان ادبیات روم باستان در این باره که تا چه میزان مىتوان این دیدگاهها را با هم آشتى داد، اختلاف نظر دارند. تفاوت دیگر تفکر ارسطو با ادیان، مساله شانس است. به نظر ارسطو، کسب فضایل شرط لازم نیل به خوشبختى است نه شرط کافى; زیرا کسى که در اوضاع اسفبار رنج مىبرد هرچند از فضیلتبسیار بهرهمند باشد نمىتواند سعادتمند به شمار آید. در این باره، تفکر دینى با افلاطون و رواقیان، که مىگویند سعادت فرجامین با زندگى یکسره فلاکتبار دنیوى سازوار است، بیشتر هماهنگ است.
عنوان:فلسفه و هدف جهاد
قالب بندی:word
تعداد صفحات:13
محتویات
فلسفه و هدف جهاد
جهاد و آزادی عقیده
چگونگی جنگ
نخستین سؤال : مشروعیت جنگ
جنگ یا تجاوز ؟
جنگ دفاعی
صلح غیر از تسلیم است
در مقابل ظلم
اسلام و صلح
شرایط جنگ
مسلمین در مکه
آیات مطلق درباره جهاد
قاعده حمل مطلق بر مقید
آیات مقید
مبارزه با اختناق
جنگهای صدر اسلام
و . . .
قسمتهایی از متن
فلسفه و هدف جهاد
یکی از مسائل این است که اسلام جهاد را برای چی وضع کرده است ؟ بعضیها معتقدند اساسا در دین نباید جهاد وجود داشته باشد ، در دین نباید قانون جنگ وجود داشته باشد ، چون جنگ بد چیزیست ، دین باید بر ضد جنگ باشد ، نه اینکه خودش قانون جنگ وضع کرده باشد ، و ما میدانیم که یکی از فروع دین اسلام جهاد است . از ما وقتی میپرسند فروع دین چند تا است میگوئیم ده تا ، میگوئیم نماز ، روزه ، خمس ، حج ، جهاد . از جمله مواردیکه مسیحیان فوقالعاده علیه اسلام تبلیغ میکنند همین است
جهاد و آزادی عقیده
میگویند اولا چرا چنین ماده قانونی در دین اسلام وجود دارد و ثانیا مسلمین بواسطه همین اجازه قانونی از طرف اسلام با ملتها وارد جنگ شدند و اسلام را بزور تحمیل کردند . میگویند جهادهای اسلامی همه جهاد تحمیل عقیده بود ، برای این بود که اسلام را بزور تحمیل بکنند و اسلام هم بزور تحمیل شد . میگویند
جهاد با یک اصل عمومی حقوق بشر به نام " آزادی عقیده " مغایرت دارد . تفاوت میان مشرک و غیر مشرک مسئله دیگریکه ما اینجا باید این مسئله را عنوان کنیم این است که در قانون جهاد ، اسلام میان مشرک و غیر مشرک تفاوت قائل شده ، نوعی همزیستی با غیرمشرک را اسلام جایز دانسته است که با مشرک جایز ندانسته است . آیا میان جزیره العرب و غیر جزیره العرب فرق است
مسئله دیگر که باز باید ما طرح کنیم این است که آیا اسلام میان جزیره العرب با غیر جزیره العرب فرق میگذارد ؟ یعنی یک جا را مرکز اصلی خودش تلقی کرده است و در مرکز اصلی خودش نه مشرک میپذیرد و نه اهل کتاب و آن جزیره العرب است ولی در غیر جزیره العرب این مقدار سختگیری ندارد مثلا با مشرک همزیستی میکند و یا با اهل کتاب همزیستی میکند و بالاخره آیا میان جزیره العرب تفاوتی هست یا تفاوتی نیست . شک ندارد که میان مکه و غیر مکه تفاوت است که در آیات قبل از این آیه آمده : « انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا
. ولی آیا میان همه جزیره العرب و غیر جزیره العرب تفاوت هست یا نیست ؟ این هم یک مسئله است . پیمان با کفار مسئله دیگر مسئله پیمان با مشرکان است ، آیا میشود مسلمین با آنها پیمان ببندند و قرارداد ببندند و اگر قرارداد بستند قراردادشان محترم است یا محترم نیست ؟ و آیا لازم است محترم بشمارند یا لازم نیست ؟
چگونگی جنگ
بعد هم مسائل دیگری است . در وقتیکه جنگ را اسلام مشروع میکند ، باصطلاح در کیفیت جنگ چه نوع جنگی را جایز میداند ، چه نوع جنگی را جایز نمیداند ؟ باین معنا که آیا مثلا قتل عام را جایز میدانند یا جایز نمیداند ؟ آیا کسانیرا که شمشیر بر نداشتند ، مثل پیرزنها ، بچهها ، افرادیکه
مشغول کار و کسب خودشان هستند ، آیا کشتن اینها را جایز میداند یا جایز نمیداند ؟ اینها همه مسائلی است که باید بحث شود . آیاتیکه راجع بجهاد است در جاهای متعدد قرآن آمده است و ما با توفیق خداوند کوشش میکنیم همه آیاتی را که راجع بجهاد است جمع آوری کنیم تا نظر قرآن را در این راه بدست بیاوریم .
نخستین سؤال : مشروعیت جنگ
مسئله اول درباره اصل مشروعیت جهاد است ، درباره این که آیا صحیح است که در متن یک دین و در متن قانون آن ، قانون جنگ وجود داشته باشد یا نه ؟ معترض میگوید : نه . چون جنگ بد است ، و دین هم همیشه باید مخالف بدیها باشد ، پس باید مخالف جنگ باشد ، یعنی طرفدار صلح باشد . وقتی میخواهد با جنگ مخالف باشد پس نباید قانون جنگ داشته باشد و هیچوقت هم نباید بجنگد . مسیحیها اینجور تبلیغ میکنند . ولی این حرف سست و بی اساس است .
جنگ یا تجاوز ؟
آیا جنگ مطلقا بد است ، حتی در مقام دفاع از یک حق و یا تهاجم و تجاوز بد است ؟ پس باید مورد و منظور جنگ را بدست آورد که برای چه منظور و برای چه هدفی است . یکوقت است که جنگ تهاجم است یعنی مثلا فرد یا ملتی چشم طمع به حقوق دیگران ، مثلا به سرزمین دیگری
میدوزد ، چشم طمع به ثروت مردمی میدوزد و با اینکه تحت تأثیر جاه طلبی فراوان و تفوق طلبی و برتری طلبی قرار میگیرد و ادعا میکند که نژاد من فوق همه نژادهاست و برتر از همه نژادهاست ، پس بر همه نژادهای دیگر باید حکومت بکند .
این هدفها هدفهای نادرست است . جنگی که بخاطر تصاحب سرزمینی باشد ، یا بخاطر تصاحب ثروت مردمی باشد ، یا بخاطر تحقیر مردمی باشد و بر اساس این باشد که این مردم جنس پست ترند و ما جنسبرتر ، و جنس برتر باید بر جنس پستتر حکومت کند این را میگویند تهاجم ، این جنگ مسلما بد است و شک ندارد . جنگ برای تحمیل عقیده را نیز جداگانه رویش صحبت میکنم .
جنگ دفاعی
ولی اگر جنگی برای دفع تهاجم باشد ، دیگری به سرزمین ما تهاجم کرده است ، به مال و ثروت ما چشم دوخته است ، به حریت و آزادی و آقائی ما چشم دوخته و میخواهد سلب کند و میخواهد آقائی خود را بما تحمیل کند ، اینجا دین چه باید بگوید ؟ آیا باید بگوید : جنگ مطلقا بد است ، دست
به اسلحه بردن بد است ، دست به شمشیر بردن بد است ، ما طرفدار صلحیم ! بدیهی است که این سخن مسخره است ، حریف دارد با ما میجنگد ، و ما با کسیکه به ما تهاجم کرده در حالیکه میخواهد ما را بر باید نجنگیم و از خودماندر واقع دفاع نکنیم ببهانه صلح ؟ ! این صلح نیست ، این تسلیم است .
صلح غیر از تسلیم است
اینجا ما نمیتوانیم بگوئیم ما چون طرفدار صلحیم با این جنگ مخالفیم ، این معنایش این است که ما طرفدار ذلت هستیم ، طرفدار تسلیم هستیم . اشتباه نشود این دوتا با یکدیگر از زمین تا آسمان متفاوتند . صلح معنایش این است که همزیستی شرافتمندانه . اما این همزیستی شرافتمندانه نیست ، همزیستی است که از یک طرف عین بی شرفی است بلکه از دو طرف عین بی شرفی است از آنطرف بی شرفی تجاوزگری ، و از این طرف بیشرفی تسلیم شدن
در مقابل ظلم .
پس این مغالطه را باید از میان برد اگر کسی بگوید که من مخالف جنگیم و جنگ مطلقا بد است چه جنگی که تهاجم باشد و چه جنگی که دفاع و مبارزه با تهاجم باشد ، اشتباه کرده است . جنگ تهاجمی قطعا بد است و جنگ بمعنی ایستادگی در مقابل تهاجم قطعا خوب است و از ضروریات زندگی بشر است .
قرآن هم باین مطلب اشاره میکند بلکه تصریح میکند . در یکجا میفرماید : « و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض »( بقره - 251 ) . در یکجا میفرماید : « لهدمت صوامع و بیع و صلواه و مساجد یذکر فیها اسم الله »( حج - 40 ) . اگر خداوند بوسیله بعضی از افراد بشر ، جلو بعضی
دیگر را نگیرد خرابی و فساد همه جا را میگیرد ، و لهذا تمام کشورهای دنیا نیروی دفاع را برای کشور واجب و لازم میدانند . یک ارتشی که وظیفهاش جلوگیری از تجاوز است وجودش لازم و ضروری است حالا یک کشور ارتش دارد برای تجاوز کردن به دیگران ، یکی ارتش دارد برای دفاع ، نگوئید آنهم که ارتش دارد و تجاوز ندارد زورش نمیرسد اگر داشته باشد آنهم تجاوز میکند
، من باین مطلب کار ندارم ارتش داشتن برای دفاع برای هر کشوری واجب است که آنقدر نیرومند باشد تا جلو تجاوز را بگیرد .
قرآن در این زمینه میگوید : « و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط
الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم » ( انفال - 60 ) . تا آن حدیکه
میتوانید نیرو تهیه کنید ، قدرت در سرحدهای خودتان متمرکز کنید . رباط
از ربط است ، ربط یعنی بستن ، رباط الخیل یعنی اسبهای بسته . این تعبیر
از آن جهت ذکر شده است که در زمان قدیم از باب اینکه قدرت را بیشتر
اسب تشکیل میداد البته هر زمانی شکل خاصی دارد قرآن میگوید برای اینکه
رعب شما در دل دشمن قرار بگیرد و دشمن خیال تجاوز بساحت شما را در دماغ
خودش ندهد نیرو تهیه کنید و نیرومند باشید .
فرق اسلام و مسیحیت
میگویند مسیحیت این افتخار را دارد که هیچ اسمی از جنگ در مسیحیت
نیست . اما ما میگوئیم اسلام این افتخار را دارد که قانون جهاد دارد ،
مسیحیت که جهاد ندارد چون هیچ چیز ندارد ، جامعه و قانون و تشکیلات
اجتماعی بر اساس مسیحیت ندارد تا قانون جهاد هم داشته باشد ، در
مسیحیت چیزی نیست چهار تا دستور اخلاقی است ، یک سلسله نصیحتها است
از قبیل اینکه راست بگوئید ، دروغ نگوئید ، مال مردمرا نخورید ، این
دیگر جهاد نمی خواهد ، اسلام یک دینی است که وظیفه خودش را و تعهد
خودش را این میداند که یک جامعه تشکیل بدهد ، اسلام آمده
17
جامعه تشکیل بدهد ، آمده کشور تشکیل بدهد ، آمده دولت تشکیل بدهد ، آمده
حکومت تشکیل بدهد ، رسالتش اصلاح جهان است ، چنین دینی نمیتواند
بیتفاوت باشد ، نمیتواند قانون جهاد نداشته باشد ، همچنان دولتش
نمیتواند ارتش نداشته باشد . مسیحیت دائرهاش محدود است و اسلام
دائرهاش وسیع است ، مسیحیت از حدود اندرز تجاوز نمیکند . اما اسلام
تمام شؤون زندگی بشر را زیر نظر دارد ، قانون اجتماعی دارد ، قانون
اقتصادی دارد ، قانون سیاسی دارد ، آمده برای تشکیل دولت ، تشکیل حکومت
، آن وقت چطور میتواند ارتش نداشته باشد ؟ چطور میتواند قانون جهاد
نداشته باشد ؟
اسلام و صلح
پس اینکه یک عده میگویند دین باید همیشه با جنگ مخالف باشد و باید
طرفدار صلح باشد نه طرفدار جنگ ، چون جنگ مطلقا بد است ، اشتباه است
. دین البته باید طرفدار صلح باشد ، قرآن هم میگوید : « و الصلح خیر » .
صلح بهتر است ، اما بایستی طرفدار جنگ هم باشد ، یعنی در آنجا که طرف
حاضر به همزیستی شرافتمندانه نیست و طرف بحکم اینکه ظالم است و
میخواهد به شکلی شرافت انسانی را پایمال کند ما اگر تسلیم بشویم ذلت را
متحمل شدهایم و بیشرافتی را به شکل دیگری متحمل شدهایم . اسلام میگوید :
صلح ، در صورتیکه طرف آماده و موافق با صلح باشد ، اما جنگ ، در
صورتیکه طرف میخواهد بجنگد .
شرایط جنگ
مسئله دوم این است که اسلام در چه شرایطی میگوید جنگ کنید . اولین آیه
ایکه در قرآن در باب جهاد آمده است - به نص و اتفاق جمیع مفسرین - آیه
ایست در سوره حج : « ان الله یدافع عن« الذین آمنوا ان الله لا یحب کل خوان کفور . اذن للذین یقاتلون بانهم
ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر . الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان
یقولوا ربنا الله و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع
و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره ان
الله لقوی عزیز . الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه
و امروا بالمعروف و نهی عن المنکر و لله عاقبه الامور ».
چه آیات عجیبی است ، اینها اولین آیاتی است که در قرآن راجع به
تشریع جهاد آمده است .
مسلمین در مکه
این مقدمه را عرض کنم : چنانکه میدانیم وحی بر پیغمبر اکرم در چهل
سالگی در مکه نازل شد و سیزده سال در مکه اقامت داشت و در آن سیزده سال
چه خود ایشان و چه اصحاب ایشان فوقالعاده در تحت شکنجه کفار قریش
بودند ، بطوریکه عدهای مجبور شدند پس از استجازه از رسول اکرم از مکه
مهاجرت کنند ، هجرت کردند و رفتند به حبشه . مسلمین مکرر از پیغمبراکرم
اجازه میخواستند که از خودشان دفاع کنند و پیغمبر اکرم تا سیزده سال که
در مکه بود اجازه نداد ، که این هم فلسفهای دارد . تا آنکه کار فوقالعاده
سخت شد و از طرف دیگر اسلام در خارج از مکه نفوذ کرد ، از آنجمله در
مدینه ، و عدهای قلیل از اهل مدینه مسلمان شدند و آمدند و با پیغمبراکرم
بیعت کردند و متعهد شدند که اگر ایشان بمدینه بیایند از ایشان حمایت
کنند . پیغمبر اکرم هجرت کردند و مسلمین هم تدریجا مهاجرت کردند و در
مدینه برای اولین بار یک مرکز مستقل بوجود آمد . سال اول هم اجازه دفاع
داده نشد . در سال دوم هجرت بود که برای اولین بار آیات جهاد که همین آیات است نازل شد . ببینید لحن آیات این است : « ان
الله یدافع عن الذین آمنوا ». خدا از اهل ایمان دفاع میکند خدا خیانت
کارهای کافر پیشه را دوست نمیدارد ، اشاره باینکه اینها بشما خیانت
کردند ، اینها کفران نعمت کردند آنوقت میفرماید : « اذن للذین یقاتلون
بانهم ظلموا ». اجازه داده شد باین مردمی که دیگران به جنگ اینها آمدند
، که بجنگند . یعنی ای مسلمانان حالا که کافران بجنگ شما آمدهاند پس
بجنگید ، این درست حالت دفاع است . چرا این اجازه داده شد بدلیل اینکه
مظلوم باید از خودش دفاع کند بعد هم وعده یاری میدهد : « و ان الله علی
نصرهم لقدیر . الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله
. ما با این مردم که آنها را از شهر و دیار خودشان بناحق بیرون کردند و
جرمی نداشتند جز اینکه میگفتند پروردگار ما خدا است اجازه جهاد میدهیم ،
جرمشان این بود که گفتند : « ربنا الله ». چنین مردمیرا ما اجازه میدهیم
بجنگند .
عنوان:: بررسی آلات موسیقی در آثار سنایی
قالب بندی:word
تعداد صفحات:22
محتویات
چگونگی و زمان پیدایش موسیقی
تاریخچه موسیقی ایران
موسیقی ملی ایران، که مبـنا و سابقه ای بسیار کـهـن دارد، شامل شاخه های مختـلفی به شرح زیر است
در دوره حاضر این تـقـسیم بـندی به شرح زیر است
اجـزای دستـگـاه و آواز
نمونه هایی از موسیقی فـولکوریک ایران:
موسیقی بـخـتـیاری، لرستان و فارس
موسیقی گـیلان و تالش
موسیقی کردستان
موسیقی سواحل جنوب ایران
موسیقی سیستان و بلوچستان
موسیقی خراسان
موسیقی ترکمن
موسیقی آذربایجان
موسیقی سازی
تکـنوازی
هـمنوازی
آلات موسیقی بادی
نی انبان
آلات موسیقی زهـی
آلات موسیقی ضـربی
دهـل
دایـره(دف)
سازهای مضرابی ( زهـی - کوبی )
بربط
انواع بربط
ساختار بربط
موسیقار
انواع سه تار شامل سه تار یک تکه ، سه تار ترکی ، سه تار کتابی و سه تار پوستی است.
تاریخچه
سیمها:
سیم یکم یا سیم سفید از فولاد
سیم دوم یا سیم زرد از برنز
سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است
سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیمها قطورتر است.
اجزای سه تار
و . . .
منابع
قسمتهایی از متن
چگونگی و زمان پیدایش موسیقی
درباره چگونگی و زمان پیدایش موسیقی میان محققان اختلاف وجود دارد ، اما آنچه محقق به نظر می رسد آدمی قبل از آنکه تکلم و صوت را آموخته باشد با هنر موسیقی کم و بیش آشنا بود زیرا وزنها و آهنگها و حتی آواهائیکه از حنجره اش بر می آمد نخستین گامها در راه پیدایش و ظهور موسیقی بود .در اینکه نخست وزن وجود داشت و سپس صوت به وجود آمد ، تردیدی نیست . اما آلات موسیقی نیز به نوبه خود ابتدا از استخوان و سپس از وسائل زهی مانند روده و تارهای گیاهی سر انجام از سیم ساخته شد . ق
موسیقی آدمیان نخستی به هر شکل و صورتی که بود جنبه روحانی داشت و وقتی موسیقی به قالب ترکیب در آمد و ریتمیک شد باز هم در ستایش و نیایش خدایان و امور دینی به کار افتاد . موسیقی همواره راه کمال پیمود و مراسم مذهبی ، هم موسیقی و هم شعر و رقص و نقاشی را تحت الشعاع خود قرار داد تا اینکه در قرن ششم پیش از میلاد بوسیله فیثاغورث موسیقی باریاضی در آمیخت و قواعد و اصول خاص و دقیقی یافت و نوسانات و فرکانس های آن فورمول ها و محاسباتی پیدا کرد .
موسیقی در نزد هندیان ، چینیان و مردم آشور و سومر سابقه ای طولانی دارد . در اثر اکتشافات باستان شناسی برخی آلاتموسیقی را یافته اند که ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ سال سابقه تاریخی دارد. بودائیان اساسآ کتب مذهبی خود را با نوعی موسیقی میخوانند و آداب مذهبی آنان همراه رقص و آواز است . در زمانی که حماسه های همر را برای تشجیع سربازان می خواندند عده ای نوازنده بودند که آن اشعار را همراهی می کردند .در تاریخ یهود نیز به داوود و سلیمان بر می خوریم که حدود سه هزار سال پیش می زیسته اند ، داوود آوازی خوش داشت و سلیمان و پدرش به موسیقی علاقه مند بودند . موسیقی کم کم راه کمال می پیمود. در سال ۹۳۰ میلادی موسیقی تقسیمات تازه ای یافت و با حروف الفبا اصوات را نشان می دادند تا اینکه سر انجام در سال ۱۴۵۰ میلادی نت تکمیل شد و در چهار خط موازی علائم نهادند (دو ، ر ، می ، فا ، سل ، لا ، سی ) این تکامل مرهون و نتیجه موسیقی کلیسایی بود و بعد ها آوازها نیز نام گذاری شد به این ترتیب : کوندوکتوس - موتت - روندل و روتا .شواهدی وجود دارد که همراه با پیشرفت موسیقی فولریک و عامیانه و حماسی نیز در خارج از محیط و انحصار کلیسا رونقی داشت تا اینکه برخی از موسیقی دانان از آهنگهای عامیانه الهام گرفتند . خلاصه اینکه آواز دسته جمعی (کور) به وجود آمد و بالا خره فکر ایجاد ارکستراسیون در قرن هفدهم پدیدار گشت .
تاریخچه موسیقی ایران
نقوش و حجاری ها و نگـارگـری های به جای مانده از دوران باستان تا زمان اسلام نشان دهـنده عـلاقه و ذوق ایرانیان به هـنر موسیقی می باشد. در دوران پس از اسلام موسیقی به دلیل مخالف ها، شکوفایی دوران پـیشین خود را از دست داد. ولی به هـر حال به حیات خود ادامه داد. این استمرار را می توان در زمان صفویه در بنای کاخ چهـلستون و اتاق موسیقی کاخ عالی قاپو مشاهـده کرد.
موسیقی ملی ایران، مجـموعه ای است از نواهـا و آهـنگ هایی که در طول قـرن هـا، در این سرزمین به وجود آمده و پـا به پای سایر مظاهـر زندگی مردم ایران تحول وتکامل یافتـه، و بازتابی از خصوصیات اخلاقی، وقایع سیاسی، اجـتماعـی و جـغـرافـیایی ملتی است که تاریخـش به زمان های بسیار دور می رسد. ظرافت و حالت تعـمق ویـژه موسیقی ایرانی انسان را به تـفـکر و تعـقل و رسیدن به جـهـانی غـیر مادی رهـنمون می سازد.
موسیقی ملی ایران، که مبـنا و سابقه ای بسیار کـهـن دارد، شامل شاخه های مختـلفی به شرح زیر است:
1 - قـبل از اسلام: موسیقی های اقوام کهـن ایران شامل : بـخـتـیـاری، کردی، لری و .....
2 - بعـد از اسلام:
الف - موسیقی مقامی ( حماسی، تعـزیه، عـزا )
ب - ردیفـی ( دستگـاه های موسیقی سنـتی )
در دوره حاضر این تـقـسیم بـندی به شرح زیر است:
1 - قـبل از اسلام
2 - بعـد از اسلام
3 - موسیقی های محـلی ایران و نغـمه های سنـتی ( ملودی های دو گـروه قـبل ) و تـنـظیم و تهـیه کلاسیک آنهـا.
طبق روش طبقه بـندی جـدید در آواز و مقامات، که از حدود صد سال پـیش برقـرار شده، آواز و موسیقی سنـتی ایران را در دوازده مجـموعه قرار داده اند.
از دوازده مجـموعـه تـقـسیم بـندی شده، هـفت مجموعـه که وسعـت و استـقـلال بـیـشـتری داشتـه اند، دستگـاه نامیده شده و پـنج مجموعـه دیگـر را که مستـقل نـبوده و از دستگـاهـهای مزبور منشعـب شده اند، آواز نامیده اند.
بنا براین موسیقی سـنتی امروز ایران، که باقی مانده مقامات دوازده گـانه قـدیم است، قـبلا مفـصل تر بوده و امروز جـزئی از آن در دستـرس است.
بر هـفت دستگـاه اصلی و پـنج آواز، تعـدادی گوشه استواری و الگـوی نوازندگـان و خوانـندگـان امروزی است.
شمار این گـوشه ها را 228 ذکـر کرده اند، ردیف های مخـتـلف و مشهـور استادان موسیقی سنـتی صد ساله اخـیر مانـند آقا حسیـنـقـلی، میرزا عـبدالله، درویش خان و صـبا نـیـز از هـمین نـظم پـیـروی می کـند.
اسامی دستگـاه ها و آوازهـا در موسیقی سنـتی ایران
نام هـفت دستـگـاه اصلی عـبارت است از شور، ماهـور، هـمایون، سه گـاه، چـهـارگـاه، نوا و راست پـنجـگـاه؛ نام پـنج آواز بدین شرح است: اصفـهـان، ابوعـطا، بـیات ترک، افـشاری و دشتـی.
اجـزای دستـگـاه و آواز
برای اجرای یک دستگـاه با یک آواز تـرتـیـبی را باید رعـایت کرد که معـمولا این چـنـیـن است:
درآمد، آواز، تصنـیف و رنگ، از زمان مرحوم درویش خان و به ابـتکـاری وی پـیش درآمد و چـهار مضراب نیـز به این سلسله مراتـب اضافه شده است.
ترانه های فـولکـوریک ایران
زنده یاد خالـقی، در این باره چـنـین می نویـسد:
یکی از منابع ذیـقـیمت موسیقی هـر کشور آهـنگ هـا و نغـمات و ترانه هایی است که در نقاط مختـلف آن مملکـت، خاصه در دهـات، قصبات دور از شهـر به وسیله مردم بومی و روستایی خوانده می شود و چون این نوع موسیقی کـمتـر تحـت تاثـیر افـکار مردم شهـر نـشـین واقع شده، طبـیعی تر و به موسیقی حقیقی و اصیل و قدیمی آن کشور نزدیکـتر است؛ جمع آوری آنهـا عـلاوه بر اینکـه باعـث حـفـظ و نگـهـداری آنهـا است، کمکی هـم به تحـقـیق درباره مخـتصات آن مـمـلکـت می کـند، و چـگـونگی و کـیفـیت آن را معـلوم می نماید.
چـون در ایران اقوام مخـتـلفی ساکـنـند که از نظر فرهـنگ و قـومی تـفاوت های بـسیاری با یکـدیگـر دارند، بنابراین موسیقی فولکوریک ایران دارای خصوصیات بسیار متـنوعی از نظر طرز بـیان و لحـن موسیقی است. مثـلا موسیقی آذربایجـانی، گـیلانی، خراسانی، بـخـتـیاری، کردی، شـیرازی و بلوچی نـه تـنـها ملودی هـا، که در گـویش نـیز با یکـدیگـر بـسیار متـفاوتـند، از نظر فرم موسیقی می توان از دو نوع موسیقی بومی در ایران نام برد:
1 - تـرانه های بومی آوازی که به صورت انـفرادی یا دسته جمعـی خوانده می شود.
2 - رقص های محلی سازی که با سازهـای محلی به اجرا در می آید.
ترانه های محلی ایرانی از نظر ملودی بـسیار غـنی و پـر مایه است که از این نـظر یـکی از غـنی ترین، زیـبا ترین و متـنوع ترین تـرانه های فـولکوریک دنـیا هـستـند. این ترانه ها که نشانهً طرز فکر و تـمدن و فرهـنگ کـشور هـستـند، سینه به سینه نقـل شده و از نسلی به نسل دیگر می رسد و آئینه تمام نمای افکـار و اندیشه های مردمی اند که خود خالق و آفـریـنـنده آن بـشمار می رونـد. این تـرانه ها از وضع اجـتماع، طرز فکر، نوع زندگی و طبـیعـت که در سرزمیـن ایران وجود دارد، یکی از غـنی ترین منابع فـرهـنگی ایران به شمار می آیـند. این تـرانه ها نمایانـندهً ملت و گـذشته ایران هـستـند و می توانـند بهـترین الهام بخـش موسیقیدانان در پـدید آمدن آثار موسیقی عـلمی قرار گـیرند.
نمونه هایی از موسیقی فـولکوریک ایران:
موسیقی بـخـتـیاری، لرستان و فارس
موسیقی گـیلان و تالش
موسیقی کردستان
موسیقی سواحل جنوب ایران
موسیقی سیستان و بلوچستان
موسیقی خراسان
موسیقی ترکمن
موسیقی آذربایجان
موسیقی سازی
موسیقی ایرانی از زمان های بسیار قدیم عـمدتا با ساز و آواز توام بوده است و در کـتب تاریخی نیز هـرگـاه به موسیقی اشاره شده بـیـشتر نام الحان و ترانه ها بر جای مانده است. ولی شکی نیست که موسیقی سازی نیز دارای اهـمیت بوده است.
در حدود صد سال قـبل موسیقی سازی به تـدریج راهـی مشخص در پـیش گـرفـت، و در این رشته نوازندگـان و آهـنگـسازانی به وجود آمده و نوآوری هایی در این زمینه انجام دادند. به طور کلی موسیقی سازی ایرانی دارای دو بخش اساس است:
الف - تکـنوازی که بر پایه موسیقی سنـتی و بداهـه نوازی قـرار دارد.
ب - هـمنوازی که بر پـایه کارهـای جمعـی اعـم از گـروه هـای کوچک یا بـزرگ یک صدایی و یا چـند صدایی استوار است.
تکـنوازی
تکـنوازی در موسیقی مشرق زمین از اعـتبار و اهـمیت فراوانی برخوردار است. به تعـبـیری می توان آن را مربوط به فـلسفه و عـرفان شرق و ایجاد ارتـباط معـنوی با عالم بالا دانست. چـرا که نوازنده شرق با ساز و موسیقی خود به نوعی عبادت خصوصاً در کـنج خلوت و تـنهـایی خود می پـردازد.
هـمنوازی
از دورهً ناصرالدین شاه قاجار کار گـروه نوازی چـه در زمینه موسیقی و سازهای سنتی و چه با رعایت اصول و قواعـد موسیقی ارکستر غربی که به وسیله مسیو لومر ( معـلم موسیقی فرانسوی که برای تـدریس در دارالفـنون آن زمان و رشتـه موسیقی نظام به ایران دعـوت شده بود) در قالب موسیقی نظام و سازهای غـربی به ایران آورده شد، بـیشتر معـمول گـردید. بعـدهـا کم کم کار گـروهی رونق بـیـشتری گـرفت، و با اضافه شدن سازهای غـربی به جـمع سازهای ایرانی و اجرای قطعـات ایرانی بر روی آنهـا با فـرم تازه معـمول شد.
ایرانیان در مقاطع مختـلف تاریخی از آلات متعـدد موسیقی، به ویژه قـدیمی ترین آنهـا یعـنی نی و دایره استـفاده می نمودند. انواع آلات موسیقی که مورد استـفاده قـرار می گـرفته و هـنوز هـم در گـوشه و کـنار این کشور پـهـناور استـفاده می شود به هـمراه یک تـقـسیم بـندی کـلی به این شرح است:
آلات موسیقی بادی
نی ، سرنا ، کـرنا ، نی انبان
کرنا: سازی قدیمی و تاریخی است که در استان های مخـتـلف ایران به شکـل های متـفاوت ساخـته و اجرا می شود. مهـمترین کرناهـا، کرنای شمال، گـیلان و کرنای مشهـد است. این ساز بـیـشتر در کردستان و آذربایجان مورد استـعـمال قرار می گـیرد.
نی انبان
نی انبان بـیـشتر در جنوب ایران مورد استـفاده قـرار می گیرد و در بعـضی نقاط ایران آن را " خـیک نای " نـیز می نامند و در نقاطی از آذربایجان نیز نواخته می شود.
= = = = = = = = = = = = = = = == = = = = =
تاریخچه
سهتار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد(البته سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و همزمان نواخته میشوند و مجموعهٔ آندو رامعمولاً سیم «بم» مینامند). با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده میشود) به این ساز را درک کرده و سه تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند. سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علیشاه به این ساز افزوده است.
برخی از جمله عدهای از عرفا به آن «اوتار» نیز میگویند.
کلمات سهتار (ستار)،گیتار، ختار (نام آرامی یا آسوری ساز) همه میتوانند از یک ریشه باشند. لذا تعبیر ستار به ترکیب سه و تار چندان منطقی به نظر نمیرسد. عامل دیگری که این فرضیه را تقویّت میکند طرز تلفظ آن در هند به صورت sitar میباشد. معمولاً کسره فارسی در هند و افغانستان به صورت I کوتاه تلفظ میشود. با توجّه به شباهت عدد چهار در فارسی، quatro در لاتین، четыре در روسی و چاتور در هندی (همه به معنی چهار) با نام سازهای سیمی مختلف مانند ستار، سیتار، خیتار، و گیتار (نام سازهای سیمی مختلف) میتوان فرض کرد که از روز اوّل این ساز سیمی چهار تار داشته و به همین لحاظ ستار نامیده میشده است. این فرض که نام گیتار و ستار ریشه تاریخی مشترک داشته باشند چندان دور از واقع به نظر نمیرسد. حالا باید دید در کدام زبان هندواروپائی چهار را به صورت ستار یا احتمالاً تستار(توجّه هموطنان ترک و اصفهانی "چ" را به شکل "تس" تلفظ میکنند) تلفظ میکرده اند. البتّه این احتمال هم هست که ستار حاصل تغییر چتار یا چیزی مانند آن با گذشت زمان باشد.
نکتۀ دیگری که ما میگوئیم ستار از خانواده سازهای های زهی است و نمیگوئیم از خانواده سازهای تاری نشان میدهد که ایرانیان اوّلیه از کلمه تار به معنی سیم سازهای زهی استفاده نمیکرده، بلکه لغت زه به این منظور استفاده میشده است. و چه بسا که در مقطعی از تکامل زبان فارسی قسمت دوّم نام سه تار، و بر اثر یک اشتباه تاریخی، به جای زه برای نامیدن سیمهای مرتعش جایگزین شده و رواج پیدا کرده اند. تار یا تان (که فعل تنیدن هم از آن مشتق میشود) همواره در نقطه مقابل پود به کار میرود و در مثالهای فرهنگ دهخدا و سایر لغت نامه ها همواره تار و پود با هم آمده یا اشاره به تار به مفهوم مقابل پود است. ریشۀ "تان" به معنی کشیده شده میباشد.
در زبان فارسی کلمه سی تار و سه تار به صورت تحت الّفظی به معنی ۳۰ زه و ۳ زه میباشند. امّا این اسامی گمراه کننده میباشند. چرا که نام گیتار به نظر میرسد از نمونه رایج سازی مشابه که در هند و آسیای میانه نواخته میشده مشتق شده باشد.
که اشاره ای به این موضوع است که نامهای سه تار، سی تار و گیتار باید از یک ریشه باشند و اینکه به سادگی آن را ترکیب سه و تار بدانیم چندان منطقی به نظر نمیرسد و جای تأمّل دارد. همین که پاره ای ایدۀ این تغییر را به ۲۵۰ سال قبل و پاره ای به ابوعلی سینا نسبت میدهند نشان دهنده وجود یک فرضیه و سعی در یافتن زمان وقوع آن میباشد.
این ساز از بخشهای زیر تشکیل شده:
سیمها:
سیم یکم یا سیم سفید از فولاد
سیم دوم یا سیم زرد از برنز
سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است
سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیمها قطورتر است.
کاسه: از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور است ولی کوچکتر از آنها (درازای کاسه سه تار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر میباشد.). و معمولاً از چوب توت ساخته میشود.
صفحه: روی کاسه جا دارد و دست راست نوازنده روی آن قرار میگیرد. صفحه دارای سوراخهایی برای خروج صداست.
دسته: درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشیها در آن تعبیه میشوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است.
خرک
سیمگیر: در بخش پایانی کاسه ساز ابزاری چوبین برای نگهداری سیم هاوجود دارد که عموماً سیم گیر خوانده میشود.
شیطانک
گوشی: سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشیهای کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته میشوند. با پیچاندن گوشیها ساز کوک میشود.
پرده
سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجاییکه که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته میشود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا میکند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خواندهاند.
اجزای سه تار:
کاسه ، دسته، گوشی، خرک، سیمگیر، شیطانک، صفحه سه تار که خود شرحی جداگانه دارد.
ذ) رود
1- به زاری زخمه را میخست بر رود زخون دیده پل میبست بر رود
سازی است که باربد می نواخته و ده زه و وتر داشته است .
ر) کمانچه
کاه چون نای بدم از غم تو با ناله گاه بمدم چو کمانچه ز فراقت به خروش
کمانچه
کَمانچه یکی از سازهای موسیقی مشرق زمین است.
این ساز جز دسته سازهای زهی است و دارای ۴ سیم میباشد. این سیمها به موازات تمام طول ساز امتداد دارد و صدای آن خیلی خوش و جذاب میباشد ولی کمی به اصطلاح تو دماغی.
کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برشهای از عاج تزیین شدهاست.
کمانچه یکی از سازهاییست که در مشرق زمین سابقه تاریخی مفصل دارد و به خصوص در کشورهای مشرق زمین به کار می رفته است. در ایران قبل از اسلام سازی به نام غژک نظیر آن اکنون در منطقه سیستان و بلوچستان فراوان است در سیستان غژک دارای سیم های فراوان می باشد حتی عده آنها در بعضی موارد به هفده عدد می رسد که در منطقه افغانستان هم دارای قدمت است، ساز کمانچه در منطقه لرستان هم دارای سابقه تاریخی است اصولا در لرستان تمام مردمی که به موسیقی علاقمند هستند حتما دارای کمانچه ای در خانه هستند و در آن منطقه کمانچه سازهای فراوانی وجود دارند که نوع کمانچه آنها به صورت بلندگو بوده و دهنه آن پوست و قسمت روبروی کاسه طنین پشت باز است و صدای آن خیلی با قدرت از آن خارج می گردد و معمولا مطرب ها از بلندگو استفاده نمی کنند و حتی در فضای باز هم از آن استفاده نوازندگی می شود. فارابی در کتاب موسیقی کبیر از سازی گفتگو می کند که شبیه غژک است و دارای دو سیم بوده کمان برای به صدا درآوردن آن نداشته نام این ساز رباب است که شعرای متاخر فارابی از آن یاد کرده اند رباب، سازی است شبیه طنبور، بزرگ شکم و دسته کوتاه و صفحه رویی آن به جای استفاده از چوب که هم اکنون بر روی رباب های فعلی هست از پوست استفاده می کرده اند بیشتر از پوست آهو استفاده می کرده اند (برهان قاطع) کمانچه در لرستان دارای سه سیم بوده که سیم سوم به صورت مضائف به هم می پیچیدند و در قدیم از سیم های برق استفاده می شد. مسعود سعد سلمان در اشعارش از کمانچه یاد می کند و فرخی هم در مورد غژ یا غژک و نزهت اشعاری دارد.هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تارنزهت سازی است شبیه قانون به شکل مربع مستطیل که اختراع آن را به صفی الدین ازموی نسبت می دهند رباب هم در قدیم سازی شبیه به کمانچه بوده و در کشورهای بلوک شرق، به طور فراوان با نام های گوناگون که تصویر آنها در مقاله موجود است یافت می شود به خصوص در چین، ژاپن، هندوستان، مالزی، یوگسلاوی، آنگولا، اندونزی، برمه، کنیا، نپال، اوگاندا و حتی در عرب و ترک در بیشتر ارکسترهای آنها موجود است و از آنها استفاده می شود.