کیف مشخص و درمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید.
معتاد فردیست که به رفتار و یا مصرف ماده ای خاص وابستگی دارد به نحوی که
در صورت عدم انجام آن کار و یا مصرف آن ماده دچار علائم محرومیت شود
متاسفانه کلمه معتاد در کشور ما چنان بار منفی پیدا کرده که در صورت ابتلا فرد به آن ، بجای بسیج
امکانات جامعه و خانواده برای درمان فرد معتاد ، در اولین اقدام خانواده و سپس جامعه در جهت
طرد فرد اقدام میکنند و این مسئله باعث پیچیده تر شدن مشکل و گسترش آن خواهد شد
به عنوان مثال وقتیکه همسر فرد پی به معتاد شدن وی میبرد در اولین برخورد و با توجه به تبلیغات
انجام شده وی را ا... اجتماع و فردی دزد و ... میپندارد و تصمیم به جدائی میگیرد و اگر تا قبل از
آن مشکل وجود فردی معتاد بود ، اکنون فرزندان و زنی بی سرپرست و مردی شکست خورده و بی
انگیزه باقی می ماند که همگی مستعد انواع آسیبهای اجتماعی و از جمله اعتیاد هستند
مهارتهای زندگی مهارت هایی هستند که توانایی اجتماعی وروحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواریهای زندگی مواجه شود. مهارتهای زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا می برد،شخص می تواند مسئولیت های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندی هایش را بروز دهد و از آسیب های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند.
توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره خود کناربیاید. بطور کلی مهارت های زندگی عبارتند از توانایی هایی که منجر به ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی ، افزایش سلامت و رفتارهای سلامتی در سطح جامعه می گردند. مهارتهای زندگی هم به صورت یک راهکار ارتقای سلامت روانی و هم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیب های روانی – اجتماعی قابل استفاده است به طور کلی مهارت های زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه در جهت توانمندسازی جوانان در ابعاد روانی – اجتماعی است. این مهارتها به افرادکمک می کنند تا مثبت عمل کرده، هم خودشان و هم جامعه را از آسیب های روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش و جامعه را ارتقاء بخشند
سازمان بهداشت جهانی مهارتهای ده گانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:
۱-مهارت خودآگاهی
۲- مهارت همدلی
۳ -مهارت روابط بین فردی
۴ -مهارت ارتباط موثر
۵-مهارت مقابله با استرس
۶ -مهارت مدیریت هیجان
۷-مهارت حل مسئله
۸-مهارت تصمیم گیری
۹-مهارت تفکر خلاق
۱۰- مهارت تفکر نقادانه
مهارت خودآگاهی:
که توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است.اگر هر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلآتش را به خوبی بشناسد ،می تواند با حقوق فردی،اجتماعی و مسئولیت های فردی و اجتماعی اش آشنا شود.
مهارت همدلی:
همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی ،چه خوب و چه بد،بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند.به این ترتیب،دیگران را دوست دارد و دیگران نیز او را دوست دارند و به هم توجه می کنند که در نتیجه ،روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر می شود
مهارت روابط بین فردی:
این مهارت ،مشارکت و اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص می کند و موجب می شود تا روابط دوستانه ای را با دیگران ایجاد کند و دوستی های ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.
مهارت ارتباط موثر :
با کسب این مهارت ،افراد می آموزند برای درک بهتر دیگران ،به شیوه ای درست به صحبت های آنها گوش دهند. همچین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود و در نتیجه ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
مهارت مقابله با فشار عصبی:
زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است،اگر این فشارها بیش از حد به طول بینجامد بر زندگی افراد تاثیر منفی می گذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی می شود. با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکند.
مهارت مدیریت هیجان:
هر انسانی در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم ،خشم،ترس،خوشحالی،لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد.شناخت و مهار این هیجانات ،همان مدیریت هیجان است.برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
مهارت حل مسئله:
زندگی سرشار از مسایل ساده و پیچیده است با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسایلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند ،از سر راه زندگی مان برداریم.
این پاورپوینت در مورد آسیب شنا سی خانواده و اختلالات عملکرد جنسی در 115 اسلاید کامل با افکت مناسب و شامل: آسیب شناسی خانواده و اختلالات عملکرد جنسی،بی میلی جنسی و سرد مزاجی در مردان و راهکارهای درمان آن،بی میلی جنسی و سرد مزاجی ،بی میلی جنسی مردان ، مشکل زناشویی،کاهش میل جنسی مردان،سرد کنندهای جنسی مردان،آموزش جنسی و سکس تراپی،مشاوره جنسی،سردمزاجی یا کاهش میل جنسی،تعریف آسیب شناسی ،خانواده،زن و شوهر و...ومنابع می باشد
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند.
خانواده و اهمیت آن در دوره کودکی
نوزاد در خانواده به دنیا میآید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز میکند. در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز میشود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار میگیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحوارهها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد.
کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمیشوند به انواع مشکلات مبتلا میشوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع میشود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی میشود. سخت گیری زیاد والدین یا بیتوجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او ، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.
اهمیت خانواده در دوران نوجوانی
نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس
مشخصات فایل
موضوع مقاله :تربیت دینی در خانواده
قالب بندی:word
تعداد صفحات:18
محتویات
فهرست مطالب
مقدمه
1
دین
2
تعلیم و تربیت
4
تربیت دینی
5
رابطه تربیت دینی و اخلاقی
6
مراحل تربیت از نظر علم روان شناسی :
6
روش های تربیتی:
7
تربیت دینی خانواده
8
شیوههای آموزش اخلاقی و دینی
9
مراقبتهای لازم در تربیت دینی فرزندان:
10
راهکارهای اعتلای نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان :
12
نتیجه گیر
13
منابع
14
چکیده
هدف ازتدوین این مقاله،بررسی نقش تربیت دینی خانواده در رشد فضایل اخلاقی کودکان و نوجوانان است .
موضوع تعلیم و تربیت و روشهای مطلوب آن و همچنین نقش خانواده در این زمینه از زمانهای بسیار دور مورد توجه بشر بوده و در تمام عصرها در زندگانی انسان اهمیت والایی داشته است ..«امر تربیتی، عملی است که روی یک فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود یا عملی است که فرد یا گروهی از افراد آن را میپذیرند و حتی در جستجوی آن هستند تا به تغییری آنچنان عمیق منتهی شود که نیروهای زنده جدیدی در افراد پدید آید و این افراد خود به صورت عناصر فعال این عملی که روی آنان اعمال میشود، در آیند.
به نظر می رسد نقش خانواده در تربیت دینی بسیار حیاتی و مهّم است .یافته های تحقیق حاکی ازاین امر است:بی توجّهی یاناآگاهی خانواده ها،اجتماع به مسأله تربیت دینی است که درعمق روح وجان انسان نفوذ کامل نداشته است وهمین امرباعث شده که آسیب های روانی،اجتماعی ودینی به سختی پیشگیری گردد. براین اساس راهکارهایی به این شرح بیان شده است:-انتخاب همسرمناسب ومعتقد به اسلام ناب محمدی(ص)-تغذیه ورشد فرزند ازشیر واغذیه ی حلال -اعتدال درآموزش وتشویق به نماز ودیگر عبادات-آموزش آداب دینی متناسب باسنّ نوجوان و همراهی با او در ادای تکالیف دینی .
درمقاله ی حاضرعوامل مؤثّردر تربیت دینی فرزندان و روش های تربیت دینی از قبیل – روش محبّت – الگویی – معرفتی – شرطی - ایجاد رغبت و جاذبه های غیر مستقیم – تلقین و .. بیان شده است
مقدمه
انسان برای کامل شدن و به تمامیّت رسیدن همانند غنچه ای است که باید زمینه و شرایط مساعد برای او فراهم باشد تا شکوفا شود . انسان ابعاد و لایه هایی دارد که فرایند تعلیم و تربیت شکوفا می شود . درجاتی از استعدادها و توانایی ها در وجودش هست که از طریق پالایش استخراج می شود . شناخت معبود و آفریدگار ، محبّت را در دل او ایجاد می کند و این محبّت، انسان را به پرستش،عبادت و اظهار کوچکی وتواضع در برابر حقیقت وا می دارد، عبادت رمز کمال آدمی و تربیت یافته ی دین کامل است وخالق شایسته عبادت، ره یافتگان به سوی خالق جز او به ساییدن پیشانی بر خاک آستان معبود به تعالی نرسیدند.
تحقیقات انجام شده نشان میدهد که تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی دارد. همچنین پژوهشها موید این مطلب است که مذهب میتواند خویشتن داری را که عنصر اساسی در تربیت است افزایش دهد و در این میان خانواده میتواند به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شود.
دین
منظور از دین در اینجا دین اسلام است، نه مطلق دین و هرگونه معرفتی که منشأ الهی و شهودی دارد. دین اسلام عبارت است از آنچه که از جانب خداوند به وسیله حضرت محمد(ص) برای هدایت بشر فرستاده شده است و مجموعهی قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام که به حکم حدیث ثقلین بخشی از دین به شمار میآیند.
تعلیم و تربیت
وقتی سخن از تربیت است، سه واژه تربیت، تعلیم و اخلاق، ارتباطی نزدیک و گاهی هممعنا پیدا میکنند؛ لذا به بررسی نقاط اشتراک و افتراق این سه واژه میپردازیم. تعلیم، مصدر باب تفعیل است که از ماده (ع ـ ل ـ م) مشتق شده است و در لغت به معنای آموختن میباشد. راغب اصفهانی میگوید:
تعلیم به اموری اختصاص دارد که با تکرار و فراوانی همراه باشد، به گونهای که از آن، اثری در ذهن متعلم به وجود آید. برخی در بیان آن گفته اند: تعلیم آگاه کردن نفس برای تصور معانی است و تعلم آگاه شدن نفس بر آن است. (راغب اصفهانی، 1332، ماده علم؛ زبیدی، 1414ق، ماده علم)
از تربیت نیز تعاریف متعددی ارائه شده که این تفاوتها ناشی از اختلاف در مورد ریشه این کلمه است. برخی آن را مشتق از «رب» میدانند و تربیت را مناسب با آن تعریف میکنند. فیومی در المصباح المنیر خاطر نشان کرده که اگر کلمه «رب» به غیر عاقل مضاف شود، به مفهوم مالک است؛ ولی اگر به عاقل مضاف شود، به معنای سید است.
ابن فارس در مقاییس اللغه معنای آن را راجع به سه مفهوم میداند:
در صحاح، معانی مالک، اصلاح کننده و تمام کننده برای این کلمه ذکر شده است. (جوهری، 1407: ماده ربب)
تعریف راغب در مفردات، تقریباً تمام مضامین مذکور را در جملهای کوتاه خلاصه کرده است:
الرب فی الأصل التربیه وهو إنشاء الشیء حالاً فحالاً إلی حدِّ التمام (راغب اصفهانی، 1332 ش: ماده ربب).
استاد شهید مرتضی مطهری، تربیت را این گونه تعریف میکند:
تربیت، عبارت است از پرورش دادن؛ یعنی استعدادهای درونیای را که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت درآوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها، یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است… از همین جا معلوم میشود که تربیت باید تابع و پیرو فطرت، یعنی تابع و پیرو طبیعت و سرشت شیء باشد. (مطهری، 1373: ص56و57)
با مقایسه آنچه در مجموع درباره معنای ریشهای لغات تعلیم و تربیت گفته شد، روشن میشود که نه تنها تعلیم، وسیلهای برای تربیت به شمار میرود، بلکه خود از مصادیق تربیت است. البته بین تریبت در مقام عمل، و دانش تربیت، فرق است. تربیت در مقام عمل، امرى است که بر فرد یا گروهى از افراد اعمال مىشود یا فرد یا گروهى از افراد، آن را مىپذیرند؛ اما دانش تعلیم و تربیت یک رشته علمى است که واقعیتها و موقعیت هاى تربیتى را تحقیق و بررسى مىکند و امروزه مشروعیت خود را در عرصه علوم به اثبات رسانده است. وجود علایق خاص، ترتیب سؤالها و شیوة پاسخ دهى به پرسشها، چارچوب مفهومى خاصى را فراهم مىکند که آن را از دیگر علوم متمایز مینماید.
همچنین در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق، در گذشته موجب شده است مرز مشخصی میان این دو تصویر نشود و فرایند تربیت با اخلاق همسان پنداشته شوند و اخلاقی بودن به مثابه تربیتیافتگی انگاشته شود؛ چنان که غزالی چنین نگاشت:
معنی تربیت این است که مربی، اخلاق بد را از آدمی باز ستاند و به دور اندازد و اخلاق نیکو جای آن بنهد. (غزالی، 1372: ج 3، ص 52 ـ 53)
یا گفته شده: تربیت صناعتی است که از طریق آن، مدارج عالیه انسانی فراهم میآید و پستترین مراتب انسانی به کاملترین رتبه خود میرسند. (خواجه طوسی، بی تا: ص 107)
این دو تعریف از تربیت، بیانگر آن است که در گذشته در کلام برخی اندیشوران، تربیت به معنای اخلاق بوده است.
در تفاوت تربیت و اخلاق شهید مطهری معتقد است:
تربیت، مفهوم پرورش و ساختن را میرساند و فاقد قداست است؛ اما در مفهوم اخلاق، قداست نهاده شده است؛ لذا برخلاف تربیت که برای حیوانات هم استعمال میشود، واژه اخلاق را در بارة حیوان به کار نمی برند. فن تربیت، وقتی گفته میشود که منظور، مطلق پرورش باشد به هر شکل، این دیگر تابع غرض ماست که طرف را چگونه و برای چه هدفی پرورش دهیم؛ اما درباره اخلاق هر کاری که انسان، آن را به حکم ساختمان طبیعی اش انجام دهد، فعل طبیعی است، و فعل اخلاقی، فعل غیر طبیعی است. (مطهری، 1373: ص96-۹۵(