لینک پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی

پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی

مشخصات فایل عنوان:پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی قالب بندی: پاورپوینت تعداد اسلاید: 25       محتویات قسمتی از پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی زندگی نامه ¢ ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛ زاده ، اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴ قمری) از شاعران ایرانی دوره ، سامانی در سده ، چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به روایتی بعدها کور شد. او در روستایی به‌نام بَنُج رودک در ناحیه ، رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد، با این حال در سالهای پایانی عمر مورد بی‌مهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) درگذشت. ¢         سبک شعر و افکار رودکی ¢ رودکی در انواع سخن استاد بوده ، ...
پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت فروشنده مراجعه بفرمائید لینک سایت فروشنده فایل


ادامه مطلب ...

لینک فایل زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد - 12 صفحه

مشخصات فایل

عنوان:زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد

قالب بندی:word

تعداد صفحات:12

 

محتویات

ولادت و نسب

زیارت از مَزار بانو زینب (سلام الله علیها)

معرفى عبدالباسط به رادیو

دیدار از کشورها
بیمارى و وفات

زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

سفرهای استاد

یک خواب عجیب

 

 

 

زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد
 

 

ولادت و نسب
استاد عبدالباسط محمد عبد الصمد در سال 1927 در روستاى المزاعزه یکى از توابع شهر اَرمنت در استان قنا در جنوب مصر متولد شد، او در مکانى پاک که به امر قرآن کریم از حیث حفظ و تجوید اهتمام می‌شد متولد شد،جدّ او استاد عبدالصمد از مردان با تقوا و از حافظان قرآن که از نظر حفظ قرآن کریم و تجوید و احکام آن مردى متمکّن بود،و پدر بزرگِ مادرى او عارف بالله استادِ جلیل ابو داود صاحب مقام مشهور و معروف در شهر ارمنت، مى باشد ، اما پدرش استادعبدالصمد یکى از مدرّسین حفظ و تجوید قرآن کریم بود، 2 برادر او محمود و عبدالحمید در آموزشگاه (مکتب) قرآن را حفظ مى کردند و برادر کوچک آنها عبدالباسط هم در سن 6 سالگى به ایشان ملحق گردید.
این کودک با استعداد به مکتب استاد امیر در ارمنت ملحق شد و استاد به بهترین وجه از او استقبال کرد چرا که آثار مهارتهاى قرآنى را (که با شنیدنِ تلاوت قرآن در شب و روز و صبح وشام براى او حاصل شده بود) دراو دیده بود، استاد امیر جمله اى از امتیازات و استعدادها را در شاگرد مستعدّش مى دید که او را از سایرین ممتاز مى ساخت مانند سرعت فراگیرى ، هوش و ولع شدید در تبعیّت از استاد ، و دقت در خوب اداء کردن مَخارج الفاظ و وقف و ابتداء و صوت زیبائى که گوشها را با شنیدن و یا گوش دادن به آن مى نواخت

استاد عبدالباسط در گفتگوهاى خود گفته است: سنّم 10 سال بود که حفظ قرآن کریم را در خلال این مدّت به پایان بردم و مانند نهرى روان از زبانم جارى مى شد، پدرم کارمندى در وزارت نقل و انتقال وپدر بزرگم از علماء بود
من از ایشان راهنمائى خواستم که قرائتها راچگونه فرا گیرم و آنها مرابه شهر طنطا درشمال مصررا هنمائى کردند تا به دست استاد محمد سلیم علوم قرآن و قرائات را فرا گیرم اما مسافت میان ارمنت که یکى از شهرهاى جنوب مصر است تا طنطا درشمال بسیار دور بود ولى موضوع ، موضوع آینده و برنامه ریزى براى آن بود، این بود که براى سفر آماده شدم اما یک روز مانده به رفتنم به سوى طنطا از آمدن استاد محمد سلیم به ارمنت مطلع شدیم، او آمده بود تاکلاسى براى آموزش قرائات در مدرسه دینى ارمنت بر پا کند اهالى ارمنت استقبال شایسته اى از او کردند و پیرامونش حلقه زدند چرا که ایشان مى دانستند این مرد کیست و قدرت او در علم و قرآن را مى دانستند و گوئى قضا و قدر او را در زمان مناسب به سوى ما روانه کرده بود اهل بلاد گروهى را با عنوان (اصفون المطاعنه) براى حفظ قرآن، تشکیل دادند بنابراین استاد ، علو م قرآن و قرائات را آموزش مى داد و قرآن کریم را تحفیظ مى نمود ، من به آنجارفته و قرآن را نزد او دوباره مُرور کردم و متن شاطبیه که متنى مخصوص به علم قرائات هفتگانه است را حفظ کردم.
پس از اینکه استاد عبد الباسط به سن 12 سالگى رسید از هر شهر و روستا در استان قنا و مخصوصاً از جانب اصفون المطاعنه به کمک استاد سلیم ـ که از عبدالباسط به هر جا که مى رفت تعریف، مىکرد ـ دعوتهائى به سوى او روانه شد ، چراکه گواهى استاد سلیم نقطه اطمینان همه مردم بود.

 

نوشت استاد عبدالباسط

زندگینامه

متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یک مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، که به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است.

من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم .

در ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. عاشق قرآن بودم و از خدا آرزو می کردم که یک قاری مشهور بشوم. من برای شنیدن قرآن، مسافت زیادی را پیاده طی می کردم؛ چون در آن زمان در خانه ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه خانه ها رادیو داشتند.

شیخ رفعت و شیخ شعشاعی- دو نفری که در آن زمان مشهور بودند- در رادیو قرائت قرآن داشتند. شیخ رفعت دو بار در هفته روزهای دوشنبه و جمعه  تلاوت داشت. و ما سه کیلومتر راه را پیاده طی می کردیم تا به صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم و برای استفاده از سایر قاریان در جلسات شبانه قرآن شرکت می کردیم . من در مکتبخانه های همان روستا قرآن را حفظ کردم . در آن زمان هنوز روستای ما مبدل به شهر نشده بود.

من به پدرم گفتم که می خواهم علم قرائات را فرا گیرم و قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق کرد. اما برادران بزرگترم به دانشگاه الأزهر رفتند و در علوم دیگری تحصیل کردند.

پدرم می خواست مرا به " طنطا" که ناحیه ای مشهور در علوم قرائات و تعلیم علوم قرآنی بود ببرد، اما شیخی از ناحیه شمال به روستای ما آمد و برای تعلیم علوم قرآنی و قرائات، مردم از او استقبال کردند، که من هم نزد او رفتم و قرائات سبع را یاد گرفتم. او احساس می کرد که من علاقمند هستم و توانایی دارم که قرائات سبع را یاد بگیرم، پس مرا در این امر تشویق می کرد . او قصد آموزش ده قرائت را داشت اما من به فراگیری هفت قرائت قانع بودم . معلم مرا با خود در جلسات شبانه قرآن همراه می برد و تقریباً مرا مثل فرزند خود حساب می کرد.

من قرآن را در ده سالگی و قرائات سبعه را در 12 سالگی و عشره را در 14 سالگی، یعنی همه قرائت های دهگانه را- الحمدلله- آموختم

ما علاوه بر حفظ قرآن، در کتاب ها معانی را هم فرا می گرفتیم. چون علم به معانی در رعایت وقف و دیگر قواعد لازم است.

گرچه در مصر دانشکده قرائات قرآنی ایجاد شده ولی هنوز هم چند مکتبخانه در مصر موجود است ولی مسئولین دوباره تشویق  شده اند تا مکتبخانه ها به وضع سابق خود برگردد.

البته مدرسه قرائات هم هست ولی این مخصوص کسانی است که قرآن را حفظ کرده اند و می خواهند قرائت ها را بیاموزند و این مدرسه وابسته دانشکده زبان ادبیات و عرب به دانشگاه الأزهر است. و قرائت های هفتگانه، دهگانه، چهارده گانه، قواعد قرآن و زبان عربی و به طور کلی علوم قرآنی و علوم وابسته به آن در آنجا تدریس می شود.

من تمام وقت خود را صرف قرآن کرده ام و تمام زندگی ام صرف تعلیم قرآن و جلسات دینی شده است. گرایش من بیشتر به قرائت قرآن و برگزاری لیالی قرآنی و دعوت های شخصی از کشورهای اسلامی و ضبط رادیویی و تلویزیونی و... است.

هنگامی که 19 سال داشتم در سال 1951 برای اولین بار به قاهره رفتم. و حافظ قرآن بودم و در منطقه"صعید" شهرتی داشتم.  به مناسبت میلاد پیامبر جشنی برپا بود. بعضی ها مرا می شناختند و تمایل داشتند من در بعضی از این مناسبت ها قرآن بخوانم. اما من به علت غربت، و حضور قاریان معروف تردید داشتم. یکی از علما که مرا می شناخت از من درخواست کرد که ده دقیقه قرآن بخوانم. من پذیرفتم که ده دقیقه قرآن بخوانم اما یک ساعت و نیم طول کشید. سبحان الله . توفیقی از جانب خداوند بود و مسجد پر شد از جمعیت، مرتباً از من می خواستند که باز هم بیشتر بخوانم و من همچنان تلاوت می کردم .

 روز بعد باز از من خواستند بخوانم و من هم حاضر شدم. بعضی از مسئولین هم بودند که البته آنها را نمی شناختم. مرا خواستند و گفتند:" اهل کجا هستی"؟

گفتم:" اهل صعید هستم، از روستایی به نام ارمنت."

به من گفتند:" چرا به رادیو نمی آیی شهرت پیدا کنی؟"

گفتم:" من در صعید مشهور هستم."

گفتند:" به جای آن که در یک منطقه مشهور باشی، در همه دنیا شهرت پیدا می کنی."

گفتم که باید با دیگران و از جمله پدر مشورت کنم.

به من گفتند: لازم نیست، توکل بر خدا کن و به رادیو بیا. من نیز چون حس کردم که پیشرفتی برای من  در این کار هست، پذیرفتم . در آن زمان، شیخ الضباع مسئول جلسات قرآنی بود و کتاب هایی در زمینه قرائات و علوم قرآنی نوشته بود، او در علوم قرآنی و قرائت ها مرجع به حساب می آمد. شیخ پس از این که متوجه شد قرائات سبع را حفظ هستم؛ به من تبریک گفت و وعده داد که اوقاتی برای قرائت قرآن در رادیو برایم مشخص کند.

از آن پس هر یک ماه یا هر یک ماه و نیم یک بار، در رادیو تلاوت داشتم . نماز صبح را در مقام حضرت زینب(س) می خواندم و بیرون می رفتم و پیاده تا رادیو که در خیابان علوی بود می رفتم و ساعت 5/6 تا 7 صبح تلاوت قرآن داشتم.

 

در سال 52 بود که به حج مشرف شدم و برای اولین بار بود که در همین کشور تلاوت قرآن من روی نوار ضبط شد. البته در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت نیز تاثیر داشته ام . این یک قاعده است که هرگاه  قرآن از دل خوانده شود، بر دل هم می نشیند و در خود خواننده هم تأثیر می گذارد. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم که از کسی هم اکتساب نکرده بودم. که البته شنیده ام این روش، هم اکنون در مصر، و در سایر کشورها، حتی در مالزی و اندونزی و جاهای دیگر دارای مقلدان فراوانی شده است. من خوشحالم که کسی از روش من تقلید می کند ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمی کنم، چون عمر تقلید کوتاه است.

و  شخص تقلید کننده از تقلید سایر قاریان خسته خواهد شد.  لازم است انسان برای آن که بتواند کار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوه ای برای خود انتخاب کند

از طرف دیگر صدا، یک موهبت است و میکروفون، تنها ابزاری است که صدا را نیرومند می کند و آن را به جاهای دور دست و به گوش شنوندگان بیشتر می رساند، اما صدا باز هم فی نفسه باید زیبا باشد و دارای ارزش خاص خودش.

قاری قرآن می تواند هم داخل یک استودیو به تلاوت بپردازد هم در برابر شنوندگان. بعضی اوقات که انسان دچار حالت معنوی خاصی می شود ممکن است که یک ساعتی، ساعت تجلی باشد. گاهی اوقات انسان منسجم است. در آن ساعات، فیوضات الهی وجود دارد. در این اوقات ممکن است در استودیو بخواند و بهتر از هنگامی که مردم حضور دارند، بشود. در بعضی اوقات برعکس، حضور مردم برای او بهتر است. بنابراین، بستگی به حالت قاری دارد. ساعاتی وجود دارد که همراه با معنویت است: فرشتگان نازل می شوند و همراه با فیوضات الهی است، گاهی انسان در مسجد تلاوت می کند و احساس می کند که یک فضای نورانی بر آنجا حاکم است. من خودم یک بار در روضه شریف نبوی قرآن می خواندم، اصلاً  احساس خستگی نکردم.

در آن زمان، مرحوم ملک محمد پنجم، پادشاه مغرب بود و من در آن سفر همراه او بودم. بعد از پایان قرائت قرآن، احمد بنّانی که از مقامات بلندپایه دربار مغرب بود، آمد و گفت: اعلیحضرت پادشاه از شما می خواهد که به مغرب بیایید و در آنجا اقامت دائمی داشته باشید و هر چه بخواهید برایتان فراهم می کنند.

 

من در آنجا سوره مزمل را تلاوت می کردم و حالت عجیبی داشتم. گویا در بهشت قرآن می خواندم. به یاد حدیث پیامبر بودم که فرمود:" بین محراب و منبر من بوستانی از باغ های بهشت است."

این مسئله را انسان باید به خدا بسپارد، بعضی اوقات هست که انسان به آن توجه ندارد و می فهمد که فیوضات الهی و معنویت عجیبی در آنجا به داد او می رسد و بعضی اوقات تصمیم می گیرد که به بهترین وجه بخواند اما بر خلاف تصورش، موفق نمی شود.

 قرائت قرآن در روزها و شب های ماه رمضان، دارای حالات دیگری است.

 

رمضان، دارای زیبایی خاصی است. قرآن در ماه رمضان نازل شده و در آن ماه همواره قرائت می گردد، لذا انسان از قرائت قرآن در ماه رمضان بیشتر لذت می برد تا در اوقات دیگر. البته تحسین قاری، توسط شنوندگان هم موثر است که البته من الفاظی را که خارج از حد باشد نمی پسندم.

"الله الله" گفتن با صدای ملایم مقبول است و اشکالی ندارد، اما صداهایی که بیش از حدّ باشد و همچنین در جای خود به کار نرود، شایسته نیست. مثلاً تحسین در بعضی آیات خوب است. اما تحسین در آیاتی که مربوط به عذاب است خیلی خوب نیست.

در آیاتی که ذکر بهشت و نعمتی می شود، تحسین خوب است اما در بعضی جاها حتی معنای آیه قرآنی را نمی فهمند و فریاد می کشند: الله . این از نظر من تحسین نیست. علاوه بر این، من هرگز بلندتر بودن صدای شنوندگان را نسبت به قاری درست نمی دانم و یک محفل آرام را برای قرائت قرآن بهتر می دانم. اگر آرامش باشد بهتر از سر و صداست.

نحوه قرائت قرآن را، هم به صورت ترتیل، هم به صورت تحقیق می پسندم. بعضی ها ترتیل را و برخی دیگر تحقیق را می پسندند و این به عهده انسان است که گوش دادن به کدام طریق را بپسندند.

فرق بین آن دو در اینست که:

ترتیل، قرائت سریع است، یعنی به حَدی که آهنگین نیست.

تحقیق، قرائت آهنگین است که با صدای خوش و زیبا خوانده می شود.

گفته می شود که قرائت دارای نت و آهنگ است و نزدیک به موسیقی است. ولی باید گفت که: خود صدای خوش فی نفسه موسیقی است.

می گویند ابن مسعود در محضر پیامبر قرآن می خواند و پیامبر همواره به او می فرمود: ابن مسعود! برای ما قرآن بخوان. اما در عین حال علاقه داشت که از دیگران هم قرآن را بشنود.

 

اصولاً قرآن اگر با صدای نه چندان خوشی هم خوانده شود، فی نفسه باز هم دوست داشتنی است.

 


کلمات کلیدی : زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد,زیارت از مَزار بانو زینب,معرفی عبدالباسط به رادیو,زندگینامه خود نوشت استاد عب
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی

مشخصات فایل

عنوان:پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی

قالب بندی: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 25

 

 

 

محتویات

قسمتی از پاورپوینت

ابوعبدالله جعفر بن محمد
رودکی سمرقندی

زندگی نامه

¢ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛ زاده ، اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴ قمری) از شاعران ایرانی دوره ، سامانی در سده ، چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به روایتی بعدها کور شد. او در روستایی به‌نام بَنُج رودک در ناحیه ، رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد، با این حال در سالهای پایانی عمر مورد بی‌مهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) درگذشت.
¢
 
 
 
 
سبک شعر و افکار رودکی
¢رودکی در انواع سخن استاد بوده ،قصیده و قطعه و غزل و رباعی را نیکو سروده است.زبان شعر او بسیار ساده وروان و دور از تکلّف ،و تشبیهات وتصویرهای شعری او غالباً متحرّک و زنده است .
¢رودکی را حقاً باید پدر شعر فارسی و پایه گذار سبک خراسانی یا ترکستانی خواند.در اشعار او شور وشادی،و جدو ملال ،زهر اندرز،شک ویقین به هم آمیخته است تخیل او بسیار قوی و تصویرهای شعریش بسیار گویاست.
¢رودکی پیش آهنگ قصیده سرایان نیز هست وکهن ترین قصیده ی کاملی که مشتمل بر تشبیب و تخلص به مدح باشد از وی یادگار مانده است .ابداع رباعی هم به گفته ی صاحب المعجم از اوست.
¢
 
 
 
 
رودکی، شاعر روشن بین
¢در پایان روزگار دراز او ،تصویری که رودکی از سیمای خویش در طیّ یک قصیده ی زیبا ترسیم می کند ،با مطلع:
¢«مرا سبود فرو ریخت هر چه دندان بود           نبودندان   لابل چراغ تابان بود.»
¢این استاد شاعران کهن را پیر مردی نشان می دهد خسته و فرسوده،با دندان های فروریخته،موهایی از غبار ایّام سفید و بالایی از فشار بار زن وفرزند که از نداری و ناتوانی چاره ای ندارد جز آن که عصا و انبان بردارد و شاید در کوی و برزن مثل گدایان دریوزه کند به این صورت فرسوده ی نحیف فرتوت،که  دقیقی شاعر،دو چشم تیره را هم که فروغ خویش را از دست داده است و یا خوداز فروغ بی بهره بوده است می افزاید:  
¢« استاد شهید زنده بایستی                                         و ان شاعر تیره چشم روشن بین
¢و این مجموعه ی درد انگیز تصویر شاعری را نشان می دهد که روزگاری در دربار بخارا به شعر و آواز خویش، وبابربط و چنگ دل های نازنینان و گردنکشان را به دام آورده است.
¢
 
 
 
 
آیا این رودکی کور مادر زاد بوده است؟
¢از گوشه و کنایه هایی که شاعران نزدیک به روزگار او – مثل دقیقی ،ابوذراعه جرجانی و ناصر خسرو – در باب وی آورده اند پیداست که او را شاعری نابینا می شناختند.گفت و شنودی که یک جا بین ابوحیّان توحیدی و ابو علی مسکویه رفته است این نکته را تأیید می کند. چنانکه عوفی نیز آشکارا می گوید که وی «اکمه» بود و «چشم ظاهر بسته داشت .اما از سخن او بر نمی آید که همه ی عمر شاعر یا حتّی روزی از عمر او در آن تاریکی های دنیای کوران گذشته باشد.نه فقط ادعای «دیدن»در بعضی از اشعار او هست بلکه تشبیهات حسّی نیز در سخنان او کم نیست خاصّه دنیای رنگ ها –که بر کوران مادر زاد فرو بسته است- در شعر او جلوه یی تمام داردو به علاوه آن مایه ی عاشقی ها و دلفریبی های روزگار جوانی که یاد آن ها ایّام سرد پیری و نیستی شاعر را گرم می کرد البته از یک مردی عاجز برنمی آید و پیداست که بی چشم آهو  شاعر بخارا نمی توانسته است کنیزکان غزال رم و زیبا را چنان شیفته و بی تاب خویش کند که با وجود بیم رقیب شبها به پنهان پیش وی بیایند .

         «بسا کنیز نیکو که میل داشت بدو      به شب زیارت او پیش او به پنهان بود»

 و . . . .

کلمات کلیدی : پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت حضرت محمد ( ص ) و یهودیان

مشخصات فایل:
عنوان: پاورپوینت حضرت محمد ( ص ) و یهودیان
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 14
 
 
فهرست مطالب:
حضرت محمد و مخالفان
پیمان ترک تعرض و همزیستی مسالمت آمیز
نقض پیمان از جانب یهودیان
جنگ احزاب یا جنگ خندق
سال چهارم هجرت  (غزوه بنی نظیر )
سال هفتم هجرت ( جنگ خیبر )
جریان نفاق و منافقان
منابع
 
 
قسمتی از پاورپوینت:
حضرت محمد و مخالفان
1- یهودیان
2- سه قبیله :  بنی قریظه ، بنی نظیر ، بنی قین قاع
3- عهدین
4- عهد قدیم
5- عهد جدید
6- مخیریق
و . .  .

کلمات کلیدی : پاورپوینت حضرت محمد ( ص ) و یهودیان,حضرت محمد و مخالفان,پیمان ترک تعرض و همزیستی مسالمت آمیز ,نقض پیمان از جانب یهودیان ,جنگ احزاب یا جنگ خندق ,?
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی

مشخصات فایل:
پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی
قالب بندی: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 25
 
 
بخشی از پاورپوینت:
زندگی نامه
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛ زاده ، اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴ قمری) از شاعران ایرانی دوره ، سامانی در سده ، چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به روایتی بعدها کور شد. او در روستایی به‌نام بَنُج رودک در ناحیه ، رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد، با این حال در سالهای پایانی عمر مورد بی‌مهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) درگذشت.
و . . .

کلمات کلیدی : زندگینامه رودکی pdf,خلاصه زندگی نامه رودکی,اشعار رودکی,رودکی سمرقندی,تحقیق درباره رودکی,آثار رودکی,عکس رودکی,اشعار رودکی سمرقندی
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل دانلود تحقیق و مقاله زندگانی حضرت محمد (ص)

لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب فرمت فایل : word تعداد صفحه : 40

 ازدواج عبدالله با آمنه در چهارده قرن پیش

بیست و چهار سال از سن عبدالله بن عبدالمطلب گذشته بود که با آمنه ازدواج کرد، چند روزی نگذشته بود که از نوعروس زیبا و همسر مهربانش خداحافظی و برای تجارت بشام مسافرت کرد هنگامیکه بمکه برمی گشت در یثرب ( مدینه)  وفات یافت و خبر اندوهبار مرگ وی زن جوان و باردار و عزیزش را داغدار و غمگین ساخت، ارثیة عبدالله کنیزی بنام برکه ( ام ایمن) و پنج شتر و چند تکه اسباب خانه بود.


کلمات کلیدی : زندگانی حضرت محمد (ص)
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد - 12 صفحه

مشخصات فایل

عنوان:زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد

قالب بندی:word

تعداد صفحات:12

 

محتویات

ولادت و نسب

زیارت از مَزار بانو زینب (سلام الله علیها)

معرفى عبدالباسط به رادیو

دیدار از کشورها
بیمارى و وفات

زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

سفرهای استاد

یک خواب عجیب

 

 

 

زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد
 

 

ولادت و نسب
استاد عبدالباسط محمد عبد الصمد در سال 1927 در روستاى المزاعزه یکى از توابع شهر اَرمنت در استان قنا در جنوب مصر متولد شد، او در مکانى پاک که به امر قرآن کریم از حیث حفظ و تجوید اهتمام می‌شد متولد شد،جدّ او استاد عبدالصمد از مردان با تقوا و از حافظان قرآن که از نظر حفظ قرآن کریم و تجوید و احکام آن مردى متمکّن بود،و پدر بزرگِ مادرى او عارف بالله استادِ جلیل ابو داود صاحب مقام مشهور و معروف در شهر ارمنت، مى باشد ، اما پدرش استادعبدالصمد یکى از مدرّسین حفظ و تجوید قرآن کریم بود، 2 برادر او محمود و عبدالحمید در آموزشگاه (مکتب) قرآن را حفظ مى کردند و برادر کوچک آنها عبدالباسط هم در سن 6 سالگى به ایشان ملحق گردید.
این کودک با استعداد به مکتب استاد امیر در ارمنت ملحق شد و استاد به بهترین وجه از او استقبال کرد چرا که آثار مهارتهاى قرآنى را (که با شنیدنِ تلاوت قرآن در شب و روز و صبح وشام براى او حاصل شده بود) دراو دیده بود، استاد امیر جمله اى از امتیازات و استعدادها را در شاگرد مستعدّش مى دید که او را از سایرین ممتاز مى ساخت مانند سرعت فراگیرى ، هوش و ولع شدید در تبعیّت از استاد ، و دقت در خوب اداء کردن مَخارج الفاظ و وقف و ابتداء و صوت زیبائى که گوشها را با شنیدن و یا گوش دادن به آن مى نواخت

استاد عبدالباسط در گفتگوهاى خود گفته است: سنّم 10 سال بود که حفظ قرآن کریم را در خلال این مدّت به پایان بردم و مانند نهرى روان از زبانم جارى مى شد، پدرم کارمندى در وزارت نقل و انتقال وپدر بزرگم از علماء بود
من از ایشان راهنمائى خواستم که قرائتها راچگونه فرا گیرم و آنها مرابه شهر طنطا درشمال مصررا هنمائى کردند تا به دست استاد محمد سلیم علوم قرآن و قرائات را فرا گیرم اما مسافت میان ارمنت که یکى از شهرهاى جنوب مصر است تا طنطا درشمال بسیار دور بود ولى موضوع ، موضوع آینده و برنامه ریزى براى آن بود، این بود که براى سفر آماده شدم اما یک روز مانده به رفتنم به سوى طنطا از آمدن استاد محمد سلیم به ارمنت مطلع شدیم، او آمده بود تاکلاسى براى آموزش قرائات در مدرسه دینى ارمنت بر پا کند اهالى ارمنت استقبال شایسته اى از او کردند و پیرامونش حلقه زدند چرا که ایشان مى دانستند این مرد کیست و قدرت او در علم و قرآن را مى دانستند و گوئى قضا و قدر او را در زمان مناسب به سوى ما روانه کرده بود اهل بلاد گروهى را با عنوان (اصفون المطاعنه) براى حفظ قرآن، تشکیل دادند بنابراین استاد ، علو م قرآن و قرائات را آموزش مى داد و قرآن کریم را تحفیظ مى نمود ، من به آنجارفته و قرآن را نزد او دوباره مُرور کردم و متن شاطبیه که متنى مخصوص به علم قرائات هفتگانه است را حفظ کردم.
پس از اینکه استاد عبد الباسط به سن 12 سالگى رسید از هر شهر و روستا در استان قنا و مخصوصاً از جانب اصفون المطاعنه به کمک استاد سلیم ـ که از عبدالباسط به هر جا که مى رفت تعریف، مىکرد ـ دعوتهائى به سوى او روانه شد ، چراکه گواهى استاد سلیم نقطه اطمینان همه مردم بود.

 

نوشت استاد عبدالباسط

زندگینامه

متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یک مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، که به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است.

من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم .

در ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. عاشق قرآن بودم و از خدا آرزو می کردم که یک قاری مشهور بشوم. من برای شنیدن قرآن، مسافت زیادی را پیاده طی می کردم؛ چون در آن زمان در خانه ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه خانه ها رادیو داشتند.

شیخ رفعت و شیخ شعشاعی- دو نفری که در آن زمان مشهور بودند- در رادیو قرائت قرآن داشتند. شیخ رفعت دو بار در هفته روزهای دوشنبه و جمعه  تلاوت داشت. و ما سه کیلومتر راه را پیاده طی می کردیم تا به صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم و برای استفاده از سایر قاریان در جلسات شبانه قرآن شرکت می کردیم . من در مکتبخانه های همان روستا قرآن را حفظ کردم . در آن زمان هنوز روستای ما مبدل به شهر نشده بود.

من به پدرم گفتم که می خواهم علم قرائات را فرا گیرم و قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق کرد. اما برادران بزرگترم به دانشگاه الأزهر رفتند و در علوم دیگری تحصیل کردند.

پدرم می خواست مرا به " طنطا" که ناحیه ای مشهور در علوم قرائات و تعلیم علوم قرآنی بود ببرد، اما شیخی از ناحیه شمال به روستای ما آمد و برای تعلیم علوم قرآنی و قرائات، مردم از او استقبال کردند، که من هم نزد او رفتم و قرائات سبع را یاد گرفتم. او احساس می کرد که من علاقمند هستم و توانایی دارم که قرائات سبع را یاد بگیرم، پس مرا در این امر تشویق می کرد . او قصد آموزش ده قرائت را داشت اما من به فراگیری هفت قرائت قانع بودم . معلم مرا با خود در جلسات شبانه قرآن همراه می برد و تقریباً مرا مثل فرزند خود حساب می کرد.

من قرآن را در ده سالگی و قرائات سبعه را در 12 سالگی و عشره را در 14 سالگی، یعنی همه قرائت های دهگانه را- الحمدلله- آموختم

ما علاوه بر حفظ قرآن، در کتاب ها معانی را هم فرا می گرفتیم. چون علم به معانی در رعایت وقف و دیگر قواعد لازم است.

گرچه در مصر دانشکده قرائات قرآنی ایجاد شده ولی هنوز هم چند مکتبخانه در مصر موجود است ولی مسئولین دوباره تشویق  شده اند تا مکتبخانه ها به وضع سابق خود برگردد.

البته مدرسه قرائات هم هست ولی این مخصوص کسانی است که قرآن را حفظ کرده اند و می خواهند قرائت ها را بیاموزند و این مدرسه وابسته دانشکده زبان ادبیات و عرب به دانشگاه الأزهر است. و قرائت های هفتگانه، دهگانه، چهارده گانه، قواعد قرآن و زبان عربی و به طور کلی علوم قرآنی و علوم وابسته به آن در آنجا تدریس می شود.

من تمام وقت خود را صرف قرآن کرده ام و تمام زندگی ام صرف تعلیم قرآن و جلسات دینی شده است. گرایش من بیشتر به قرائت قرآن و برگزاری لیالی قرآنی و دعوت های شخصی از کشورهای اسلامی و ضبط رادیویی و تلویزیونی و... است.

هنگامی که 19 سال داشتم در سال 1951 برای اولین بار به قاهره رفتم. و حافظ قرآن بودم و در منطقه"صعید" شهرتی داشتم.  به مناسبت میلاد پیامبر جشنی برپا بود. بعضی ها مرا می شناختند و تمایل داشتند من در بعضی از این مناسبت ها قرآن بخوانم. اما من به علت غربت، و حضور قاریان معروف تردید داشتم. یکی از علما که مرا می شناخت از من درخواست کرد که ده دقیقه قرآن بخوانم. من پذیرفتم که ده دقیقه قرآن بخوانم اما یک ساعت و نیم طول کشید. سبحان الله . توفیقی از جانب خداوند بود و مسجد پر شد از جمعیت، مرتباً از من می خواستند که باز هم بیشتر بخوانم و من همچنان تلاوت می کردم .

 روز بعد باز از من خواستند بخوانم و من هم حاضر شدم. بعضی از مسئولین هم بودند که البته آنها را نمی شناختم. مرا خواستند و گفتند:" اهل کجا هستی"؟

گفتم:" اهل صعید هستم، از روستایی به نام ارمنت."

به من گفتند:" چرا به رادیو نمی آیی شهرت پیدا کنی؟"

گفتم:" من در صعید مشهور هستم."

گفتند:" به جای آن که در یک منطقه مشهور باشی، در همه دنیا شهرت پیدا می کنی."

گفتم که باید با دیگران و از جمله پدر مشورت کنم.

به من گفتند: لازم نیست، توکل بر خدا کن و به رادیو بیا. من نیز چون حس کردم که پیشرفتی برای من  در این کار هست، پذیرفتم . در آن زمان، شیخ الضباع مسئول جلسات قرآنی بود و کتاب هایی در زمینه قرائات و علوم قرآنی نوشته بود، او در علوم قرآنی و قرائت ها مرجع به حساب می آمد. شیخ پس از این که متوجه شد قرائات سبع را حفظ هستم؛ به من تبریک گفت و وعده داد که اوقاتی برای قرائت قرآن در رادیو برایم مشخص کند.

از آن پس هر یک ماه یا هر یک ماه و نیم یک بار، در رادیو تلاوت داشتم . نماز صبح را در مقام حضرت زینب(س) می خواندم و بیرون می رفتم و پیاده تا رادیو که در خیابان علوی بود می رفتم و ساعت 5/6 تا 7 صبح تلاوت قرآن داشتم.

 

در سال 52 بود که به حج مشرف شدم و برای اولین بار بود که در همین کشور تلاوت قرآن من روی نوار ضبط شد. البته در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت نیز تاثیر داشته ام . این یک قاعده است که هرگاه  قرآن از دل خوانده شود، بر دل هم می نشیند و در خود خواننده هم تأثیر می گذارد. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم که از کسی هم اکتساب نکرده بودم. که البته شنیده ام این روش، هم اکنون در مصر، و در سایر کشورها، حتی در مالزی و اندونزی و جاهای دیگر دارای مقلدان فراوانی شده است. من خوشحالم که کسی از روش من تقلید می کند ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمی کنم، چون عمر تقلید کوتاه است.

و  شخص تقلید کننده از تقلید سایر قاریان خسته خواهد شد.  لازم است انسان برای آن که بتواند کار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوه ای برای خود انتخاب کند

از طرف دیگر صدا، یک موهبت است و میکروفون، تنها ابزاری است که صدا را نیرومند می کند و آن را به جاهای دور دست و به گوش شنوندگان بیشتر می رساند، اما صدا باز هم فی نفسه باید زیبا باشد و دارای ارزش خاص خودش.

قاری قرآن می تواند هم داخل یک استودیو به تلاوت بپردازد هم در برابر شنوندگان. بعضی اوقات که انسان دچار حالت معنوی خاصی می شود ممکن است که یک ساعتی، ساعت تجلی باشد. گاهی اوقات انسان منسجم است. در آن ساعات، فیوضات الهی وجود دارد. در این اوقات ممکن است در استودیو بخواند و بهتر از هنگامی که مردم حضور دارند، بشود. در بعضی اوقات برعکس، حضور مردم برای او بهتر است. بنابراین، بستگی به حالت قاری دارد. ساعاتی وجود دارد که همراه با معنویت است: فرشتگان نازل می شوند و همراه با فیوضات الهی است، گاهی انسان در مسجد تلاوت می کند و احساس می کند که یک فضای نورانی بر آنجا حاکم است. من خودم یک بار در روضه شریف نبوی قرآن می خواندم، اصلاً  احساس خستگی نکردم.

در آن زمان، مرحوم ملک محمد پنجم، پادشاه مغرب بود و من در آن سفر همراه او بودم. بعد از پایان قرائت قرآن، احمد بنّانی که از مقامات بلندپایه دربار مغرب بود، آمد و گفت: اعلیحضرت پادشاه از شما می خواهد که به مغرب بیایید و در آنجا اقامت دائمی داشته باشید و هر چه بخواهید برایتان فراهم می کنند.

 

من در آنجا سوره مزمل را تلاوت می کردم و حالت عجیبی داشتم. گویا در بهشت قرآن می خواندم. به یاد حدیث پیامبر بودم که فرمود:" بین محراب و منبر من بوستانی از باغ های بهشت است."

این مسئله را انسان باید به خدا بسپارد، بعضی اوقات هست که انسان به آن توجه ندارد و می فهمد که فیوضات الهی و معنویت عجیبی در آنجا به داد او می رسد و بعضی اوقات تصمیم می گیرد که به بهترین وجه بخواند اما بر خلاف تصورش، موفق نمی شود.

 قرائت قرآن در روزها و شب های ماه رمضان، دارای حالات دیگری است.

 

رمضان، دارای زیبایی خاصی است. قرآن در ماه رمضان نازل شده و در آن ماه همواره قرائت می گردد، لذا انسان از قرائت قرآن در ماه رمضان بیشتر لذت می برد تا در اوقات دیگر. البته تحسین قاری، توسط شنوندگان هم موثر است که البته من الفاظی را که خارج از حد باشد نمی پسندم.

"الله الله" گفتن با صدای ملایم مقبول است و اشکالی ندارد، اما صداهایی که بیش از حدّ باشد و همچنین در جای خود به کار نرود، شایسته نیست. مثلاً تحسین در بعضی آیات خوب است. اما تحسین در آیاتی که مربوط به عذاب است خیلی خوب نیست.

در آیاتی که ذکر بهشت و نعمتی می شود، تحسین خوب است اما در بعضی جاها حتی معنای آیه قرآنی را نمی فهمند و فریاد می کشند: الله . این از نظر من تحسین نیست. علاوه بر این، من هرگز بلندتر بودن صدای شنوندگان را نسبت به قاری درست نمی دانم و یک محفل آرام را برای قرائت قرآن بهتر می دانم. اگر آرامش باشد بهتر از سر و صداست.

نحوه قرائت قرآن را، هم به صورت ترتیل، هم به صورت تحقیق می پسندم. بعضی ها ترتیل را و برخی دیگر تحقیق را می پسندند و این به عهده انسان است که گوش دادن به کدام طریق را بپسندند.

فرق بین آن دو در اینست که:

ترتیل، قرائت سریع است، یعنی به حَدی که آهنگین نیست.

تحقیق، قرائت آهنگین است که با صدای خوش و زیبا خوانده می شود.

گفته می شود که قرائت دارای نت و آهنگ است و نزدیک به موسیقی است. ولی باید گفت که: خود صدای خوش فی نفسه موسیقی است.

می گویند ابن مسعود در محضر پیامبر قرآن می خواند و پیامبر همواره به او می فرمود: ابن مسعود! برای ما قرآن بخوان. اما در عین حال علاقه داشت که از دیگران هم قرآن را بشنود.

 

اصولاً قرآن اگر با صدای نه چندان خوشی هم خوانده شود، فی نفسه باز هم دوست داشتنی است.

 


کلمات کلیدی : زندگینامه استاد بزرگ قرائت قرآن کریم عبدالباسط محمد عبدالصمد,زیارت از مَزار بانو زینب,معرفی عبدالباسط به رادیو,زندگینامه خود نوشت استاد عب
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل دانلود تحقیق و مقاله زندگانی حضرت محمد (ص)

لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب فرمت فایل : word تعداد صفحه : 40

 ازدواج عبدالله با آمنه در چهارده قرن پیش

بیست و چهار سال از سن عبدالله بن عبدالمطلب گذشته بود که با آمنه ازدواج کرد، چند روزی نگذشته بود که از نوعروس زیبا و همسر مهربانش خداحافظی و برای تجارت بشام مسافرت کرد هنگامیکه بمکه برمی گشت در یثرب ( مدینه)  وفات یافت و خبر اندوهبار مرگ وی زن جوان و باردار و عزیزش را داغدار و غمگین ساخت، ارثیة عبدالله کنیزی بنام برکه ( ام ایمن) و پنج شتر و چند تکه اسباب خانه بود.


کلمات کلیدی : زندگانی حضرت محمد (ص)
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی


ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی ، از برجسته ترین دانشمندان سراسر اعصار بشری و از بزرگترین دانشمندان ایرانی دوره اسلامی ، به سال 362 ق /973 م در " بیرون " شهرستان کاث ( شمال شرقی " خیوه " بر کرانه راست آمودریا ) و در یک خانواده گمنام خوارزمی تبار – که به قول خود او : " شاخه ای از درخت تناور ایرانی اند " زاده شد . و هم از دوره نوباوگی خصلت جستجوگری و استعداد تتبع و تحقیق علمی در وی نمایان وشکوفا گردید .
از استادان و بزرگانی که به او علم را آموختند می توان
ابونصر منصور بن علی عراق از خاندان " شاهیه " خوارزم که خود از ریاضی دانان و منجمان بزرگ ایرانی بود نام برد که امر تربیت و تعلیم او را در شهر " کاث " بر عهده گرفت .


کلمات کلیدی : ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...

لینک فایل دکتر محمد معین


یک عمر رنج و تلاش
محمد ، اولین فرزند خانواده بود . او روز نهم اردیبهشت سال 1297 هجری در یکی از محلات اصلی رشت به دنیا آمد. پدر محمد، شیخ ابوالقاسم، طلبه علوم دینی بود و در خواندن درس و آموختن علوم دینی ، عشق و علاقه بسیار نشان می داد ، خصوصا اینکه درسهای زیادی را نزد پدرش " شیخ محمد تقی معین العلما " (جد پدری محمد) آموخته بود.
محمد کمتر پدر را می دید. شیخ ابوالقاسم دائم پای درس عالمان مشهور شهر بود. او می دانست که هم پدر و هم مادرش از بیماری سختی رنج می برند. این موضوع را هرگاه که سر شب به تماشای نماز خواندن پدر می نشست ، حس می کرد.
چشمان پدر گود افتاده بود و دائم از خداوند طلب شفا و آمرزش می کرد. محمد می شنید که پدر، برای شفای مادر هم دعا می کند . اهل خانه، بارها پدر و مادر محمد را نزد طبیب برده بودند ؛ اما داروها اثری نداشت. کار، به جایی رسید که تصمیم گرفتند برای مراقبت بیشتر از پدر محمد، او را به خانه یکی از اقوام ببرند. چند روزی آنجا ماند و به ظاهر، حالش کمی بهتر شد، اما محمد، خیلی دلتنگ پدرش بود.


کلمات کلیدی : دکتر محمد معین
در این سایت هیچ فایلی برای فروش قرار نمی گیرد. برای پشتیبانی و خرید فایل به سایت اصلی فروشنده مراجعه بفرمائید:

لینک دریافت فایل از سایت اصلی


ادامه مطلب ...